فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل چالش های پیش روی مدیران مدارس در پیشبرد رهبری مدرسه با نظر به تجارب نظام مند محققان ملی و بین المللی و ارائه راهکارهای برون رفت از آن چالش ها برای مدیران مدارس ایران می باشد. روش شناسی پژوهش: برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش اسنادی از نوع مرور نظام مند استفاده شد. درنتیجه جستجو، شناسایی و پالایش داده های به دست آمده درمجموع، 188 مقاله علمی پژوهشی منتشرشده در پایگاه های معتبر علمی داخلی (ایرانداک، مگ ایران، نورمگز، پرتال جامع علوم انسانی، بانک نشریات فارسی، سیویلیکا، کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی مشهد) و خارجی (اسکوپس، وب ساینس، اریک) مورد تحلیل قرارگرفتند. براساس نتایج به دست آمده، 829 چالش و مسئله برای مدیران مدارس در سراسر جهان شناسایی و استخراج شد که در چهار حوزه اصلی زمینه و پیشایندهای شخصی (زمینه سازمانی، فرهنگی اجتماعی، ذینفعان و والدین)، نقش های مدیریت و رهبری مدرسه، ویژگی های سازمان مدرسه (کارکنان و معلمان) و یادگیری دانش آموزان به ترتیب طبقه بندی شدند. مهم ترین چالش های مدیران مدارس ایران و سایر کشورهای دارای نظام آموزشی متمرکز شامل بوروکراسی و اختیارات محدود، ابهام در خط مشی ها و رویه های آموزشی، حمایت های دولتی ضعیف، تنش ها و تضادهای فکری، بی انگیزگی و مشارکت پایین والدین و اجتماعات محلی، حجم کاری بالای مدیران و معلمان، و ضعف در یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. همچنین مهم ترین چالش های مدیران مدارس ایران بعنوان کشوری در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته مشترکا شامل تدوین مداوم برنامه ها و سیاست های جدید آموزشی، تفاوت های بین فرهنگ بومی و ملی، توسعه حرفه ای ضعیف مدیران، معلمان، وکارکنان آموزشی، عملکرد پایین و روابط کاری ضعیف آنان، و انتظارات عملکرد بالا از دانش آموزان شناسایی شد. به طورکلی، بیشترین چالش ها مربوط به ضعف در توسعه حرفه ای مدیران در ایران و سایر کشورهای در حال توسعه بعلاوه کشورهای توسعه یافته در حوزه نقش های مدیریت و رهبری مدرسه بود که از مجموع راه حل های مقابله با مسائل شناسایی شده در این حوزه، به نظر می رسد هدف و محتوای برنامه های توسعه حرفه ای مدیران مدارس می بایست در جهت توسعه ظرفیت های شناختی و مهارتی مدیران مانند هدفگذاری، حل مسئله و نظارت بر یادگیری دانش آموزان هدایت شود.
وضعیت جاری ارزشیابی برنامه های درسی دوره آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزشیابی برنامه های درسی یکی از اجزای مهم در طراحی برنامه های درسی و اجرای آن است، برنامه هایی که به درستی مورد ارزشیابی قرار بگیرند در زمینه رسیدن به اهداف خود موفق تر خواهند بود. هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود ارزشیابی برنامه های درسی دوره ابتدایی است.روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی دوره ابتدایی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با ده نفر از معلمان، هفت نفر از سرگروه های آموزشی دوره آموزش ابتدایی، شش نفر از مدیران مدارس ابتدایی و هشت نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان در رشته علوم تربیتی – برنامه ریزی درسی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده ی بیست و یک مفهوم محوری و نه مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل ارزشیابی نامتوازن برنامه های درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (مشتمل بر محورهایی چون؛ ضعف سواد طراحی ارزشیابی برنامه ریزان درسی،تقلیل گرایی در ارزشیابی، ضعف سواد سنجش و ارزشیابی مجریان و کمیت گرایی در ارزشیابی)، عوامل زمینه ای (مشتمل بر محورهایی چون؛ سازمانی، مدرسه ای و کلاسی)، عوامل راهبردی (مشتمل بر محورهایی چون تغییر رویکرد ارزشیابی برنامه های درسی، تخصص محوری در اجرای ارزشیابی و شبکه سازی در حوزه طراحی ارزشیابی برنامه درسی) شرایط مداخله ای تسهیل گر(مشتمل بر محورهایی چون توسعه حرفه ای معلمان، تقویت دیدگاه انتقادی به برنامه درسی و حمایت و پشتیبانی سازمانی)، شرایط مداخله گر محدودکننده(مشتمل بر محورهایی چون موانع فردی، اجرایی و فرهنگی – ساختاری) و راهبردها و پیامد (کاهش اثربخشی و کارایی برنامه درسی) سازمان یافت.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان نتیجه گرفت وضعیت ارزشیابی برنامه های درسی در دوره ابتدایی در سطوح سه گانه برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده مطلوب نیست و ضرورت توجه به بهبود سواد سنجش و ارزشیابی معلمان و برنامه ریزیان درسی در این زمینه لازم است.
عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان دوره دوم ابتدایی شهرستان سبزوار در آموزش های مجازی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: انگیزه شغلی از مهم ترین معیارهایی است که در جامعه معلمان همواره باید در سطح بالایی قرار داشته باشد زیرا منجر به ارتقای عملکرد حرفه ای و کارایی آنان می گردد. از این رو شناخت عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در آموزش های مجازی به سبب ماهیت این نوع آموزش ها، ضرورت این مسئله دوچندان می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان دوره دوم ابتدایی در آموزش های مجازی به انجام رسید. روش ها : رویکرد این پژوهش از نوع کیفی و روش آن تحلیل مضمون بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی شهرستان سبزوار بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و پس از انجام مصاحبه با 10 نفر اشباع داده ها حاصل شد. یافته ها: در پژوهش حاضر از تحلیل مصاحبه ها شش مضمون اصلی مسائل آموزشی، مسائل اجتماعی و فرهنگی، مسائل شبکه ای و سخت افزاری، مسائل شخصی و خانوادگی، مسائل اداری و سازمانی و مسائل اقتصادی به عنوان مسائل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان شناسایی شدند. هر کدام از این مضامین دارای مضامین فرعی متعددی نیز بودند که نشان دهنده تفاوت نگرش ها و ادراکات معلمان نسبت به علل موثر بر کاهش انگیزه شغلی آنان است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق متولیان آموزش و پرورش باید نسبت به عوامل مؤثر بر انگیزه شغلی معلمان حساس بوده و زمینه افزایش انگیزه شغلی آنان را فراهم کنند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر امید و سازگاری با مدرسه در دانش آموزان دارای انتخاب رشته اجباری علوم ریاضی و فنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
13 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر امید و سازگاری با مدرسه در دانش آموزان دارای انتخاب رشته اجباری علوم ریاضی و فنی بود. این مطالعه نیمه تجربی با طرح دو گروهی به شیوه قبل، بعد و پیگیری بود که بر روی 30 نفر از دانش آموزان دارای انتخاب رشته اجباری علوم ریاضی و فنی شهر بیرجند در سال تحصیلی 1401-1400 انجام گردید. این دانش آموزان به روش قرعه کشی وارد مطالعه شدند و با استفاده از روش تصادفی ساده به کمک جدول اعداد تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تخصیص یافتند (هر گروه=15 نفر). مداخله آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمون اجرا شد. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نگردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه امید میلر و پرسشنامه سازگاری با مدرسه کیم در سه مرحله قبل، بعد و پیگیری جمع آوری شدند و با استفاده از آمار توصیفی مانند میانگین، فراوانی و انحراف معیار و آمار استنباطی مانند آنالیز واریانس تک متغیره در نرم افزار SPSS نسخه 18 در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن بود که بعد از مداخله، بهبود معناداری در نمرات امید و سازگاری با مدرسه در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بدست آمد (001/0P<). این مطالعه اهمیت استفاده از مداخلات ذهن آگاهی را در بهبود و سازگاری با مدرسه در دانش آموزان دارای انتخاب رشته اجباری آشکار ساخت. لذا، پیشنهاد می گردد تا این مداخله در برنامه های آموزشی مورد توجه مدیران، مراکز مشاوره مدارس و سایر برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد.
طراحی محیط یادگیری مبتنی بر آزمایشگاه مجازی و تأثیر آن بر انگیزش پیشرفت در درس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
39-56
حوزههای تخصصی:
گسترش کاربست فناوری های مجازی در تعلیم و تربیت آموزش همه زمان و همه مکانی را برای یادگیرندگان مهیا ساخته است؛ این در حالی است که گاهی به دلیل تعداد زیاد یادگیرندگان در کلاس درس امکان دست ورزی یا مهارت ورزی برای یادگیرندگان به صورت انفرادی فراهم نبوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر طراحی محیط یادگیری مبتنی بر آزمایشگاه مجازی بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان پایه پنجم دبستان در درس علوم بود. پژوهش حاضر کاربردی و نیمه آزمایشی است. بدین منظور از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم دبستان شهر کرج بود. از جامعه مذکور تعداد 40 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش گماشته شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه انگیزه پیشرفت با روایی و پایایی تأیید شده بود. در ابتدا هر دو گروه پرسشنامه انگیزه پیشرفت را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. سپس برای گروه آزمایش فعالیت ها و آزمایش های کتاب علوم به صورت مجازی طراحی گردید. اما گروه کنترل فعالیت و آزمایش های مذکور را به شیوه معمول کلاسی آموزش دیدند. در پایان پرسشنامه انگیزه پیشرفت به عنوان پس آزمون در اختیار دانش آموزان هر دو گروه قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری کوواریانس تک متغیره به کمک نرم افزار spss نسخه 18 تحلیل گردید. نتیجه پژوهش نشان داد بین میزان انگیزه پیشرفت دو گروه کنترل و آزمایش در پس آزمون تفاوت وجود دارد و این تفاوت معنادار است (a=0/05:p-value=0/001)؛ بدین معنا که طراحی محیط یادگیری مبتنی بر آزمایشگاه مجازی طراحی شده بر اساس الگوی طراحی بایبی موجب بهبود انگیزه پیشرفت دانش آموزان در درس علوم شده است. بنابراین به معلمان و مجریان آموزش طراحی و کاربست آزمایشگاه مجازی مبتنی بر الگوی طراحی بایبی برای بهبود انگیزه پیشرفت دانش آموزان در درس علوم توصیه می شود.
اثربخشی آموزش شطرنج بر پرورش هوش تجسم فضایی و خلاقیت کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
97-113
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اتربخشی آموزش شطرنج در پرورش هوش تجسم فضایی و خلاقیت کودکان پیش دبستانی شهرستان هلیلان انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و نحوه گردآوری داده ها، روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مقطع پیش دبستانی شهرستان هلیلان به تعداد 842 نفر بودند که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40نفر انتخاب شده و به شکل تصادفی در دو گروه 20نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند، گروه آزمایش بسته آموزشی شطرنج برای کودکان را به مدت 12جلسه را به صورت متوالی و هفته ای سه جلسه به مدت 45دقیقه دریافت کرد.ند. اما گروه کنترل هیچ نوع آموزش خاصی دریافت نکردند. ابزار گرد آوری داده ها، در این پژوهش دو پرسشنامه استاندارد آزمون تصویری سنجش خلاقیت تصویری تورنس (فرم ب ) و تست ریون کودکان (1938) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون شاپیرو، آزمون لون، آزمون تحلیل کواریانس) در نرم ابزار spss انجام شد. که نتایج یافته ها نشان داد که آموزش شطرنج بر پرورش هوش تجسم فضایی (23/307F= و P<./001) و خلاقیت (45/712F= و P<./001) کودکان پیش دبستانی تأثیر دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان برای پروروش هوش هیحانی و خلاقیت در مراکز پیش دبستانی از بازی شطرنج بهره گرفت.
اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور بر پیشرفت تحصیلی و ادراک حل مسئله دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
115-146
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور بر پیشرفت تحصیلی و ادراک حل مسئله دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه ششم دوره ابتدایی بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهرستان شبستر بود که در سالتحصیلی 1402-1401 مشغول تحصیل بودند و حجم نمونه آماری پژوهش با توجه به ماهیت نیمه آزمایشی بودن آن و بر اساس حداقل حجم نمونه در مطالعات نیمه آزمایشی 60 نفر برای دو گروه (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) برآورد شد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی انتخاب و به صورت کاملاٌ تصادفی در گروه ها جایگزین شدند. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته و پرسشنامه ادراک حل مسئله هپنر و پترسون (۱۹۸۲) مورد استفاده قرار گرفت. برای تعیین پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی از روش دو نیمه کردن استفاده شد، که مقدار آن 87% به دست آمد. پایایی پرسشنامه ادراک حل مسئله نیز بر اساس آلفای کرونباخ 85% بود. در این پژوهش، گروه آزمایش (یک کلاس 30 نفری) بر اساس الگوی درک طراحی محور و گروه کنترل (یک کلاس 30 نفری) به شیوه مرسوم آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آماره های توصیفی (جداول توزیع فراوانی، کمینه، بیشینه، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیره) تحت نرم افزار SPSS 25 استفاده شد. نتایج نشان داد الگوی برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور با تمرکز بر نتایج مطلوب یادگیری و ساختارمند کردن فعالیت های یادگیری و نیز ایجاد یک چرخه مستمر شناسائی و اصلاح مشکلات یادگیری دانش آموزان، به طور معناداری بر افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر می گذارد. همچنین تاکید درک طراحی محور بر استفاده از ارزشیابی های اصیل و معتبر، دانش آموزان را به استفاده از مهارت های حل مسئله در دنیای واقعی و موقعیت های عملی تشویق کرده و بر افزایش ادراک حل مسئله دانش آموزان تاثیر می گذارد.
واکاوی روحیه ی پژوهشگری در کتاب تفکر و سواد رسانه ای پایه ی دهم دوره ی آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳
27 - 43
حوزههای تخصصی:
امروزه جهان با تغییرات روزافزون و گسترده به افرادی نیازمند است که با دانش و توانایی های پژوهشی پاسخگوی نیازهای خود باشند. از این رو هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های روحیه پژوهشگری در کتاب تفکر و سواد رسانه ای پایه دهم دوره آموزش متوسطه می باشد. این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. منبع مورد تحلیل این پژوهش یک جلد کتاب درسی دوره متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 و ابزار پژوهش فرم تحلیل محتوا با توجه به مؤلفه های روحیه پژوهشگری می باشد. به این صورت که پس از مشخص کردن واحد تحلیل و مؤلفه های مورد نظر از آمار توصیفی و استنباطی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. با توجه به نتیجه به دست آمده می توان بیان نمود که ضریب درگیری کتاب تفکر و سواد رسانه ای از منظر مؤلفه های روحیه پژوهشگری به صورت فعال و پویا می باشد. همچنین نتیجه حاصل از مجذور خی نشان داد که بین مؤلفه های روحیه پژوهشگری در کتاب یادشده تفاوت معناداری وجود ندارد. افزون بر این، مؤلفه پرسشگری با 50/7 درصد، بیشترین فراوانی و مؤلفه استقلال رأی با 09/3 درصد، کم ترین فراوانی را در مؤلفه های روحیه پژوهشگری به خود اختصاص داده اند؛ لذا پیشنهاد می شود ضمن بازنگری محتوای این کتاب به مؤلفه های استقلال رأی، ابراز وجود و خلاقیت توجه بیشتری شود.
اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر میزان از خودبیگانگی تحصیلی و بهبود مؤلفه های هویت تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر میزان از خودبیگانگی تحصیلی و هویت تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر بندر ترکمن صورت گرفت. تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری نیز شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهرستان بندرترکمن سال تحصیلی 1401-1400، به تعداد 1250 بود که بصورت تصادفی 25 نفر در گروه آزمایش و 2۵ نفر درگروه گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد از خود بیگانگی تحصیلی میو و روزالیند (1992)، هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008) بود و ابزار مداخله آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب را طی 13 جلسه 90 دقیقه ای به مدت دو بار در هفته بر اساس الگوی امینی و همکاران (1396) بود. داده های به دست آمده از اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS24 تحلیل شد .نتایج کوواریانس نشان داد ازخودبیگانگی تحصیلی (بی هنجاری، بی معنایی، بی قدرتی و انزوای اجتماعی) و بهبود مولفه های هویت تحصیلی (هویت تحصیلی موفق، هویت تدریس دیر رس، هویت تحصیلی سردرگم و هویت تحصیلی دنباله رو) در سطح 01/0>P تفاوت معناداری را دارند.
مدل علی سرزندگی تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با نقش واسطه ای اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
103 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی مدل علی سرزندگی تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با نقش واسطه ای اضطراب کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور خاص مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر اهواز در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که تعداد 350 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه های راهبردهای تنظیم هیجان (CERQ)، پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (CDAS2) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای spss24 و Amos.24 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل پژوهش دارای برازش بوده و تائید شد. راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و اضطراب کرونا به صورت مستقیم سرزندگی تحصیلی را پیش بینی نمودند و نتایج از نقش میانجی گری اضطراب کرونا در رابطه بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی حمایت کرد. نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای سازش یافته شناختی تنظیم هیجان می توانند سبب کاهش اضطراب کرونا و درنتیجه افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان شوند. درحالی که راهبردهای سازش نیافته شناختی تنظیم هیجان می تواند اضطراب ناشی از کرونا را افزایش و سرزندگی تحصیلی را بدین سبب کاهش دهد. بر اساس نتایج این تحقیق پیشنهاد می شود معلمان و مسئولان آموزش وپرورش با اجرای کارگاه های آموزشی و مداخلات روان شناختی و آموزش و ارتقاء راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانات با کاهش اضطراب کرونا در دانش آموزان سرزندگی و نشاط تحصیلی آنها را افزایش دهند.
بررسی ساختار عاملی و اعتباریابی مقیاس توانمندسازی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
127 - 148
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری و ارتقای توانمندسازی معلمان برای توسعه و حفظ یک نیروی کار آموزشی با عملکرد بالا و انعطاف پذیر ضروری است. بنابراین اعتبار سنجی مقیاس توانمندسازی معلمان می تواند به حل مشکلات در این زمینه کمک نماید؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس توانمندسازی معلمان بود. طرح پژوهش از نوع توصیفی بود که با روش روان سنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان شاغل در استان کرمان در سال 1401 بود. تعداد نمونه ها بر اساس معیارهای روان سنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا، 750 نفر برای بخش روایی سازه و 100 نفر برای پایایی تعیین شد. نمونه ها به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس توانمندسازی معلمان هیدیروگلو و تانریوگین و مقیاس توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا به صورت الکترونیکی با ارسال لینک پرسش نامه به موبایل شرکت کنندگان جمع آوری شد. برای بررسی روایی مقیاس از روش های روایی محتوا، همزمان و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس به وسیله روش های همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی شد. نتایج نشان داد که مقیاس از روایی محتوا و همزمان برخوردار است (001/0P<). نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس توانمندسازی معلمان از چهار عامل تشکیل شده و از روایی مناسبی برخوردار است. تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل چهار عاملی را تأیید کرد. آلفای کرونباخ کل مقیاس و زیرمقیاس ها در محدوده 81/0 تا 94/0 قرار دارشت که نشانگر پایایی مناسب این مقیاس است. بنابراین از پرسش نامه مقیاس توانمندسازی معلمان 37 آیتمی می توان برای ارزیابی توانمندسازی معلمان استفاده کرد.
بررسی عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان متوسطه شهر ایلام و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هر ساله به دلیل افت تحصیلی میزان زیادی از امکانات، منابع و استعدادهای بالقوه انسانی در سازمان آموزش و پرورش و خانواده ها هدر می-رود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان در شهر ایلام صورت گرفت. برای تحقق این هدف، از روش کمی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان مقطع متوسطه 1 و 2 در شهر ایلام و در سال تحصیلی 99-98 بوده که با استفاده از فرمول کوکران 152 نفر انتخاب شده و بر مبنای نمونه گیری تصادفی ساده در بین آنان پرسشنامه استاندارد توزیع شده است. بعد از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل بر مبنای spss و lisrel صورت گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که عوامل درونی نظام آموزشی مانند نامناسب بودن محتوای برنامه ها با نیازها، استعدادها و علایق دانش آموزان؛ نامناسب بودن شرایط و فضای کلاس درس با نیازها و شرایط اجتماعی-روانی دانش آموزان؛ نامناسب بودن معلمان از نظر شایستگی ها و شیوه تدریس؛ تعامل معلم و شاگرد و همچنین عوامل بیرونی نظام آموزشی مانند فقر و محرومیت اقتصادی، وضعیت خانوادگی و فقر فرهنگی بر مساله افت تحصیلی دانش آموزان در شهر ایلام تاثیر معناداری دارد.
راهکارهایی برای بهبود آموزش زبان عربی در مدارس متوسطه ایران
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین اصول تدریس این است که معلم به گونه ای تدریس کند که سطح مطالب ارائه شده سخت و نامفهوم نباشد. معلم به عنوان تسهیل گر در امر یادگیری می تواند از طریق متدهای نو و ابتکاری، انعطاف پذیری وشوخ طبعی زمینه را برای افزایش اعتماد به نفس در وجود دانش آموزان وتحریک حس کنجکاوی آنان برانگیزد. آموزش خلاقیت به فراگیران یکی از مهم ترین اهداف دست اندرکاران آموزش و پرورش است. این مقاله شیوه های تدریس خلاقیت آفرین را با رویکرد کیفی و روش تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرار می دهد . نتایج این پژوهش نشان می دهد که برخی از مهم ترین راهکارها در حوزه آموزش زبان عربی شامل بازنگری در حوزه تربیت و یادگیری زبان عربی در برنامه درسی ملی با رویکرد تأکید بر نقش ارتباطی زبان عربی در متون درسی، بازنگری و اصلاح فرایند تربیت نیروی انسانی ویژه آموزش زبان عربی، برگزاری دوره های تخصصی و حضوری آموزش معلمان، اختصاص دادن کتاب به مکالمه های کاربردی است. براساس یافته های این پژوهش، مهم ترین چالش های آموزش زبان عربی در مدارس ایران شامل مواردی همچون ضعف نیروی انسانی آموزش زبان عربی، روش سنتی آموزش زبان عربی، غلبه گرامر و قواعد محوری در آموزش زبان عربی، نبود وسایل کمک آموزشی دیداری و شنیداری و ابزارهای چندرسانه ای، عدم تبیین درست اهداف آموزش زبان عربی، نامناسب بودن روش ارزشیابی درس زبان عربی و ناکارآمدی آموزش های ضمن خدمت هستند.
تحلیلی بر وضعیت موجود آموزش در مدارس روستایی و ارائه راهکارهایی با تمرکز بر تقویت پیوند مدرسه با اجتماع محلی (بازاندیشی نسبت مدرسه با اجتماع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
116 - 130
حوزههای تخصصی:
دراین مقاله ابتدا به بررسی وضعیت موجود آموزش و پرورش روستایی و مسائل و مشکلات موجود در این مدارس پرداخته و سپس با تمرکز بر برقراری پیوند بین مدرسه واجتماع، چند راهکار و راه حل را که با مطالعه اسناد و منابع معتبر از تجارب موفق سایر کشورها بدست آمده، ارائه خواهد شد. روش مورد استفاده در این تحقیق، روش توصیفی تحلیلی است که در آن پس از تحلیل وضعیت موجود، مسأله شناسایی و دقیقاً ترسیم شده و از ابعادمختلف مورد واکاوی قرار می گیرد. سپس باجمع آوری مدارک و شواهدی معتبر و همچنین تجارب موفق در این زمینه، مسئله تبیین و تشریح می شود و راه حلهایی متناسب با شرایط موجود پیشنهاد می گردد. برای این منظور مقالات متعدد درباره آموزش روستایی، مدارس روستایی و برنامه ریزی درسی مدارس روستایی داخلی و خارجی مورد مطالعه و بررسی قرارگرفته و تحلیل شدند تا تصویری جامع بدست آید. در پایان با تبیین پیوند بین مدرسه و اجتماع، وجایگاه و نقش مدرسه در ارتباط با توسعه روستایی و نیازهای اجتماع روستایی، به لزوم بازاندیشی در پیوند مدرسه و روستا اشاره کرده و در این راستا، رویکردهایی ازجمله زمینه مندسازی برنامه درسی و راهبرد آموزش مکان محور به منظور بهبود کیفیت آموزشهای روستایی و معنادارساختن آنها ارائه می شوند
برازش مدل آموزش کارآفرینی مبتنی بر مهارت آموزی در آموزش فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
643 - 627
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف برازش مدل آموزش کارآفرینی مبتنی بر مهارت آموزی در آموزش فنی و حرفه ای است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی است و از روش کمی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری استفاده کرده است. جامعه آماری شامل کلیه خبرگان و اعضای هیئت علمی در حوزه آموزش کارآفرینی، مربیان و مدیران فنی و حرفه ای در سطح شهر تهران بود. نمونه آماری از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل 62 گویه بود که 16 سازه موجود در مدل پژوهش را اندازه گیری می کند. با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی خصوصیات روان سنجی ابزار پژوهش تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری برای سنجش برازش مدل و روابط بین سازه های موجود در آن، صورت گرفت. نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی، محتوای برنامه های آموزشی، شیوه های آموزشی، الگوهای تربیتی، توانایی ها و شایستگی های مربیان و رویکردهای مشارکتی مدیریتی با مهارت آموزی کارآفرینانه رابطه دارد. همچنین، بین زیرساخت ها، حمایت های دولتی، ارتباط نظام آموزش فنی و حرفه ای با صنایع، حمایت اکوسیستم کارآفرینی از مهارت آموزان، عوامل اقتصادی، اعتبار گواهینامه های فنی و حرفه ای و نگاه رسانه های جمعی با توانایی کارآفرینانه رابطه وجود دارد. همچنین، مدل ساختاری به دست آمده با استفاده از نرم افزار AMOS حاکی از برازش مناسب مدل است، که عوامل مورد بررسی در مدل در قالب متغیرهای مستقل توانسته اند حدود 20 درصد مهارت آموزی کارآفرینانه و 19 درصد توانایی کارآفرینانه را تبیین کنند.
مکان یابی مدارس با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل تاپسیس (نمونه موردی: منطقه 18 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان گزینی ناصحیح کاربری های شهری خصوصاً کاربری آموزشی، منجر به ناهماهنگی بین نیازها و خدمات ارائه شده از سوی کاربری ها می شود. افزایش تعداد دانش آموزان و محدودیت منابع مالی، نبود برنامه ریزی، کمبود زمین مناسب، استفاده نکردن از برنامه ریزان شهری و سیستم اطلاعات جغرافیایی، باعث شده مکان یابی بهینه در اکثر فضاهای آموزشی اعمال نشود. در تحقیق حاضر منطقه 18 شهر تهران به دلیل پراکنش ناهمگن مدارس آن مطالعه شد. لذا با هدف یافتن محل های مناسب استقرار مدارس در آینده این منطقه با استفاده از مدل تاپسیس در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مکانیابی انجام شد. به این منظور معیارهای مورد نظر بر اساس نظر کارشناسان و تحقیقات گذشته در چهار گروه سازگار شامل، فاصله از فضای سبز، اماکن ورزشی، مراکز فرهنگی و مناطق مسکونی؛ نیمه سازگار، شامل: فاصله از آتش نشانی و درمانی؛ ناسازگار شامل: فاصله از مراکز صنعتی، گورستان، مراکز تجاری، مراکز اداری، دامداری و مرغداری، حمل ونقل و انباری، و تأسیسات و تجهیزات شهری؛ و شبکه معابر شامل: معابر اصلی و معابر فرعی انتخاب شد. برای اولویت بندی و وزن دادن به معیارها از تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. بر اساس نتایج فاصله از مراکز صنعتی با ارزش 18/0 مهم ترین و فاصله از مراکز اداری با ارزش 017/0 کم اهمیت ترین لایه انتخاب شد. پس از هم پوشانی محدودیت تمام کاربری ها و شعاع دسترسی مناطق مجاز برای ساخت مدارس از نقشه مکان یابی انتخاب و 5 طبقه مناسب، نسبتاً مناسب، متوسط، نسبتاً نامناسب و نامناسب کلاس بندی شد که کلاس نامناسب با 210255 مترمربع و تنها با 67/6 درصد کمترین و طبقه متوسط با مساحت 1047766 مترمربع و 25/33 درصد بیشترین سهم مساحت را دارد.
تبیین دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان نسبت به برنامه درسی کارورزی بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
119 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان، نسبت به برنامه کارورزی است. روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه داده بنیاد است. جامعه مورد مطالعه استادان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان استان خوزستان بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند، تعداد 19 نفر از آن ها انتخاب شدند. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از نرم افزار ان وی وو و بر مبنای رهیافت نظام مند استراس و کربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و الگوی پارادایمی (پدیده محوری، شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها، پیامدها) انجام گرفت. بر این اساس «معلم فکور، اندیشه ورز و عمل گرا» به عنوان پدیده محوری انتخاب و سایر ابعاد الگوی کارورزی، مشخص شدند. اعتبارسنجی از طریق مثلث سازی، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده و ضریب توافق کاپا، صورت گرفت. از نتایج مهم این پژوهش ضرورت، تنظیم ساختار عمل گرایانه کارورزی، جهت متناسب سازی برنامه کارورزی با واقعیت های میدانی است.
بررسی نقش بازنمایی ها در عملکرد حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم در مسائل کلامی تناسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
511 - 534
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش بازنمایی ها در عملکرد حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم در حل مسائل کلامی شامل استدلال تناسبی است. جامعه آماری این مطالعه شامل 8425 دانش آموز پایه هفتم شهر همدان و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 269 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پژوهش به روش آمیخته (کمی و کیفی) انجام شد. داده ها از طریق دو آزمون برگرفته از لوباتو (2010)، جمع آوری شد که دقیقاً در هر دو آزمون یکسان بودند؛ با این تفاوت که در آزمون دوم در کنار هر تکلیف، از بازنمایی تصویری یا کلامی استفاده شد. روایی محتوایی و صوری سؤالات هر دو آزمون توسط خبرگان تأیید شد. برای بررسی پایایی، از روش دونیمه کردن استفاده شد. ضریب گاتمن در سؤالات بدون بازنمایی 913/0 و در سؤالات با بازنمایی 840/0 به دست آمد که از پایایی مناسبی برخوردار است. عملکرد دانش آموزان در حل مسائل کلامی تناسبی در درک پایه ای دوم و سوم بررسی شد و نتایج نشان داد ک اکثر دانش آموزان به صورت ضربی به مقایسه مقادیر می پردازند و تأثیر تغییر یک مقدار بر نسبت اندازه گیری شده را درک می کنند. هم چنین، داده ها با استفاده از آزمون t زوجی تحلیل شد و سطح معناداری صفر به دست آمد. بنابراین، تأثیر مطلوب استفاده از بازنمایی ها، در پاسخگویی به این تکالیف، تأیید شد.
نقد و تحلیل تصاویر کتاب فارسی چهارم دبستان و بررسی ارتباط آن ها با متن درس
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل وضعیت کیفیت و ارتباط تصاویر کتاب فارسی پایه چهارم دبستان با متن دروس مورد نظر است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و از نظر شیوه جمع آوری داده ها، کیفی و از نوع تحلیل محتوا است. جامعه مورد مطالعه شامل کتاب فارسی پایه چهارم ابتدایی چاپ سال 1401 است و روش انجام این تحقیق، روش نمونه گیری تمام شماری است؛ به صورتی که همه تصاویر کتاب فارسی چهارم بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که 44 درصد صفحات این کتاب حاوی تصویر است. همچنین میزان ارتباط 91 درصد این تصاویر با متن دروس رعایت شده است. در نتیجه از نظر ارتباط تصاویر با متن درس در مواردی نیازمند توجه بیشتر و بازنگری مطلوب است. میزان انطباق تصاویر با مسائل فرهنگی و نیازهای روز جامعه نیز تا حدود زیادی رعایت شده؛ به صورتی که 91 درصد تصاویر فارسی پایه چهارم با فرهنگ و مسائل روز همخوان است.
شناسایی آسیب های اعتقادی- اخلاقی در سبک زندگی دیجیتالی
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
105 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی آسیب های اعتقادی- اخلاقی ناشی از سبک زندگی دیجیتالی بود. این پژوهش از نظر نوع، کیفی است که به کمک مصاحبه نیمه ساختاریافته در میان نمونه ای متشکل از 10 نفر از اساتید دانشگاه، حوزه، مشاورین و قضات دادگاه خانواده و همچنین 20 نفر از اعضای خانواده های آسیب دیده از سبک زندگی دیجیتالی که در دادگاه خانواده حضور داشتند، انجام شد. نتایج نشان داد که دستیابی به اطلاعات غیراخلاقی، پیگیر نبودن مسایل اعتقادی و اخلاقی فرزندان، کاهش زمان ارتباط والدین با فرزندان، تردید در عقاید مذهبی و تزلزل در پیروی از اوامر دین، زمینه ساز بروز آسیب هایی چون بحران هویت، زوال باورهای مذهبی، انزوای اجتماعی و تضعیف ارزش های دینی، اخلاقی و ملی شده است. مقایسه نتایج مصاحبه با خبرگان و خانواده ها نشان داد که ابعاد جدیدی از آسیب های اعتقادی و اخلاقی ناشی از سبک زندگی دیجیتالی در بین خانواده ها و فرزندان آنها بوجود آمده است که به صورت تجمیع می توان آنها را در قالب آسیب هایی بدین شرح بیان کرد: آثار و پیامدها در بعد اعتقادی- اخلاقی از دیدگاه خبرگان عبارت است از: انتشار مطالب دروغ و غیرواقعی، آموزش غیرفرهنگی و اطلاع رسانی نامناسب، کاهش توجه به مسائل اخلاقی، سبک زندگی نو، تغییر باور و ذهنیت نوجوانان و نبود برنامه جامع فرهنگی؛ آسیب های اخلاقی و اجتماعی از دیدگاه خانواده ها در قالب بحران هویت، زوال هنجار و باورهای مذهبی، اعتیاد به فضای مجازی و انزوای اجتماعی.