فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
185 - 193
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلیمعلمان دوره ابتدایی بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان دورهابتدایی شهر شیراز بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. نمونههای انتخابی در یک گروه آزمایش 11 نفره و یک گروه کنترل 11 نفرهقرار داده شد. ابتدا پرسشنامه های استاندارد ارزش های کاری آالس)7002(، رضایتمندی شغلی مینه سوتا و ارزیابی عملکرد شغلی کارکنانموتوویدلو و وان اسکاتر )1991( بر روی آنها اجراشد و بهعنوان نمرات پیشآزمون ثبت گردید، سپس پروتکل آموزش هوش مثبت برگرفتهاز چمین 1991/7017، ترجمۀ کامکار بر روی گروه آزمایش برگزار شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. بعد از اتمام جلساتمداخله از هر دو گروه مجدد آزمون گرفته شد و بهعنوان نمرات پس آزمون ثبت گردید)2T). داده های پژوهشی در نرمافزار SPSS نسخه71 وارد شدند و تجزیهوتحلیل این دادهها در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه گردید. در بخش آمار توصیفی در قالب شاخصهای گرایشمرکزی و پراکندگی همچون میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد مداخله آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلی معلمان دورهابتدایی تاثیر دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش دوره های هوش مثبت به صورت گسترده در آموزش های ضمن خدمت معلمان گنجانده شود.
تحلیل محتوای کتاب های زبان انگلیسی دوره اول متوسطه بر اساس فرمول خوانایی Fog
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی کتاب های زبان انگلیسی دوره متوسطه اول بر اساس فرمول خوانایی Fog در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ صورت گرفته است. روش ها : به همین منظور از تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کتب زبان انگلیسی سه پایه مقطع متوسطه اول بوده است که تمامی حجم جامعه مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش هم شامل سیاهه تحلیل محتوا بر اساس روش خوانایی Fog است که در سه بخش تعداد جملات، تعداد لغات و تعداد لغات چندسیلابی هر کتاب قرار گرفت . واحد تحلیل در متون و درک مطلب، لغت قرار گرفت. یافته ها:یافته ها نشان داد که میزان درجه دشواری متون و درک مطلب در سه پایه به ترتیب پایه هفتم ۴.۸۹، پایه هشتم ۷.۰۹ و پایه نهم ۸.۹۵ می باشد که این میزان حاکی از آن است که کتاب پایه هفتم دارای درجه دشواری پایین تر از حد مطلوب و پایه های هشتم و نهم دارای درجه دشواری ایده آل و متوسط برای زبان آموزان مبتدی هستند. همچنین نتایج بیانگر این است که بیشترین تعداد لغات به ترتیب در پایه های هفتم با ۳۹.۳۶ درصد، پایه نهم با ۳۱.۷۹ درصد و پایه هشتم با ۲۸.۸۵ درصد وجود دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که یکی از عوامل ضعف و ناتوانی دانش آموزان در خواندن و فهمیدن متون در سطوح بالاتر به خاطر ساده بودن بیش از حد مطالب در متوسطه اول می باشد.
طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر تربیت عاطفی با رویکرد تربیت مغز
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر تربیت عاطفی با رویکرد تربیت مغز است. روش ها: روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی است به گونه ای که از روش سنتزپژوهی استفاده شد و برای رتبه بندی هر کدام از عناصر از آزمون فریدمن استفاده شد. جامعه پژوهش بر اساس اهداف، سؤالات و مراحل پژوهش شامل دو بخش اسناد مکتوب کتابخانه ای و در تعیین رتبه بندی عناصر نه گانه برنامه درسی از 15 معلم جهت امتیاز دهی استفاده شد. در این روش به بررسی و تحلیل تحقیقات انجام شده در زمینه تربیت عاطفی و تربیت مغز پرداخته شد و با شناسایی نقاط اشتراک و افتراق پژوهش های مختلف، تحلیل شد. با استفاده از نرم افزار SPSS (ضریب آلفای کرونباخ)، 748/0 محاسبه شد. یافته ها: در ابتدا جهت یافتن مؤلفه ها، مطالعه و بررسی منابع مرتبط با تربیت عاطفی و رویکرد تربیت مغز با بیش از 60 منبع داخلی و خارجی، در نهایت با 32 منبع به اشباع رسید و 10 مؤلفه اصلی از قبیل، تحریک ذهنی، فعالیت های ذهنی، انعطاف پذیری مغز و اعصاب، علوم مغز و اعصاب، پرادزش های عددی، علوم اعصاب آموزشی، آموزهای اخلاقی، اصل ارتقای عاطفی و تنظیم و کنترل عواطف شناسایی شدند. طبق نتایج آزمون فریدمن جهت رتبه بندی عناصر الگوی برنامه درسی پیشنهادی، معلمان عنصر محتوا را دارای بالاترین اهمیت و رتبه و عنصر هدف را در رتبه دوم معرفی کردند. نتیجه گیری: در نتیجه می توان تربیت عاطفی با رویکر مغز محور را با استفاده از برنامه درسی پیشنهادی برای مدارس ابتدایی بکار گرفت.
The Effect of Knowledge-Based Leadership on The Innovative Educational Activities of Teachers with The Mediating Role of Making Schools Smart(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۴, Winter ۲۰۲۳
109 - 131
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to investigate the effect of Knowledge-based Leadership on the innovative educational activities of first-secondary teachers in Durood City with the role of mediator in Making Schools Smart Plan.
This study is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of data collection method and structural equation modeling. The statistical population includes all the teachers of secondary schools of Dorud City and 135 of them were selected as a sample by stratified random sampling method. Data collection was done with Donit and DePablo's (2015) Knowledge-based Leadership questionnaires, Saatchi, Kamkari, and Askarian's (2010) innovative educational activities questionnaire, and Smartening Schools scale Jafari Hajti's (2015). Average Variance Extracted, Cronbach's alpha coefficient, and composite reliability (CR) were used to measure the validity and reliability of the tools, and the results of all the indices confirmed that the questionnaires have a suitable and acceptable condition. The final analysis of the data using SPSS software and Smart PLS was done.
According to the standard coefficients of the path, the direct effect of knowledge-based leadership on innovative educational activities is 0.532; The amount of indirect effect is 0.270 and its overall effect is equal to 0.802. Also, the smartness of schools directly explains innovative educational activities by 0.428 (42.8%). Knowledge-based leadership is one of the effective leadership styles to strengthen innovative activities in organizations especially in schools. Smartening schools by strengthening learning-teaching processes and creating an interactive environment can facilitate innovative educational activities.
تدوین الگوی مفهومی ارتقا کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی یکی از عوامل کلیدی کیفیت دانشگاه به شمار می رود. ارتقا کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان در بهره گیری بهینه از منابع دانشگاهی و تحقق سند تحول بنیادین و چشم انداز دانشگاه فرهنگیان نقش بسزایی دارد و کیفیت عملکرد را به طور موثر بهبود بخشیده و منجر به ارتقا کیفیت خروجی دانشگاه فرهنگیان (معلمان آینده) خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مفهومی برای ارتقای کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان انجام شد.
روش شناسی پژوهش: در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی نظریه داده بنیاد استفاده گردید. مشارکت کنندگان بالقوه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان فارس در سال تحصیلی1399- 1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند درمجموع 15نفر از اعضای هیأت علمی در فرایند مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت نمودند.در انتخاب نمونه از اعضایی استفاده شد که در زمینه موضوع پژوهش از دانش و تخصص لازم برخوردار بودند. جمع آوری داده ها تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. داده های حاصل از مصاحبه طی مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید.جهت اطمینان از کیفیت یا اعتبار پژوهش، از روش های درگیری طولانی مدت و مشاهده مداوم ، بررسی توسط اعضاء و مثلث سازی منابع داده ها استفاده شد. پس از شناسایی عناصر تشکیل دهنده کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی و عوامل مؤثر بر کیفیت عملکرد، الگوی ارتقای کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تدوین گردید.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان به عنوان متغیر اصلی پژوهش تحت تأثیر عوامل مختلفی است. این عوامل مشتمل بر 5 مولفه اصلی: موجبات علی(2 مقوله)، راهبردها (2 مقوله)، شرایط زمینه ای، (6 مقوله)، شرایط مداخله گر(3 مقوله) و پیامد ها (2 مقوله) در سطح فردی و سازمانی می باشد، که در این پژوهش به تفصیل بیان شده است.
بحث و نتیجه گیری: مدل مفهومی ارتقاء کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان چارچوب مناسبی برای در پیش گرفتن رویکردی جامع نگر در سیاست گذاری ها، طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه توسعه دانشگاه فرهنگیان است. ارتقاء کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی این دانشگاه موجب بهبود کیفیت فعالیت ها و خدمات و بویژه ماموریت اصلی دانشگاه در تربیت معلمان آینده به عنوان تربیت کنندگان نسل آینده کشور است.
فناوری های نوین: متافیزیک جدید دانش و پداگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای مهم فناوری های نوین، تغییر در ماهیت و معنای دانش و ایجاد متافیزیک جدید برای دانش است به گونه ای که ماهیت و معنای جدیدی از دانش پدیدار می شود که این تغییروتحول به نوبه خود استراتژی ها و روش های یاددهی و یادگیری (پداگوژی) را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این مقاله بررسی چندوچون اثرگذاری فناوری های نوین بر ماهیت و معنای دانش از یک سو و تبیین ویژگی ها و مؤلفه های پداگوژی همسو با فناوری های نوین و همچنین بررسی انواع پداگوژی متأثر از متافیزیک نوین دانش و دلالت های آن برای یاددهنده و یادگیرنده در فرایند تدریس از سویی دیگر است. روش مورد استفاده در ابتدا مفهوم پردازی و سپس نومفهوم پردازی است. یافته ها حاکی از آن است که فناوری نوین دارای سه قابلیت: 1. تولید فولدهای افقی و درنتیجه تغییر در روابط دانش 2. تولید فضای ابرمتنی و فضای بینامتنی و درنتیجه تغییر در سبک دانش 3. ایجاد قابلیت نقشه گذاری و سپس تغییر در خروجی دانش است. تغییر ماهیت پداگوژی به تناسب تغییر در روابط، سبک و خروجی دانش، امری بدیهی است. همچنین گذار از مقولات هستی شناختی به معرفت شناسی و سپس از معرفت شناسی به پدیدارشناسی و درنهایت از مقوله پدیدارشناختی به روش شناسی از نتایج این مقاله است.
مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت بر اساس خودتنظیمی تحصیلی با نقش میانجی درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
487 - 510
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به اینترنت به استفاده افراطی و بیش از حد از اینترنت گفته می شود و می تواند سایر فعالیت های اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس، شناسایی عواملی که سبب کاهش وابستگی شود و از آسیب های اعتیاد به اینترنت بکاهد، ضروری است. پژوهش فوق با هدف شناسایی اثر خودتنظیمی تحصیلی از طریق میانجی گری درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت برای کمک به کنترل و طراحی مداخلات مؤثر بر پیشگیری از آن، انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. به منظور دستیابی به این هدف از بین تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی که در سال تحصیلی 99-1398 تحصیل می کردند، 300 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتیاد اینترنت یانگ (1998)، خودتنظیمی تحصیلی ما گنو (2010) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد خودتنظیمی تحصیلی و درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت تأثیر منفی و معنادار دارند؛ و درگیری تحصیلی در رابطه بین خودتنظیمی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت نقش میانجی دارد و با توجه به شاخص های برازش، مدل از برازش خوبی برخوردار بود. دانشگاه ها می توانند با توجه خاص به آموزش راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و به طبع آن افزایش درگیری تحصیلی دانشجویان را فراهم کنند تا از این طریق مشکل اعتیاد به اینترنت دانشجویان را مدیریت کنند.
پیشایندهای تحقق صدای دانش آموز: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق صدای دانش آموز در دوره ابتدایی تحت عنوان پیشایندهای تحقق صدای دانش آموز با روش فراترکیب انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه پژوهش-های پیشین در این زمینه بین سال های 2021 -2000 می باشد. برای گردآوری داده های پژوهش حاضر نشریه های داخلی (مگ ایران، ایران داک، علم نت، نورمگز و سیویلیکا) و خارجی (ابسکو، اسپرینگر، ساینس دایرکت، اریک و گوگل اسکالر) در مجموع ده پایگاه جستجو شد. در این راستا کلیدواژه های مرتبط با هدف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و با روش نمونه گیری هدفمند مرتبط ترین مطالعات به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. 115 منبع در حوزه صدای دانش آموز مورد ارزیابی قرار گرفت و در نهایت 28 مقاله انتخاب و با تحلیل محتوای آن ها ابعاد و کدهای مربوط استخراج شد. یافته-های پژوهش در 5 مقوله، 21 مفهوم و 170 کد شناسایی و دسته بندی شد که پنج مقوله اصلی عبارتند از دموکراسی آموزشی، کاریزمای معلمی، نظام ارزشیابی مطلوب، محتوا، زنگ تفریح هدفمند. در نهایت پس از طی گام های پژوهش الگویی از پیشایندهای تحقق صدای دانش آموز ارائه شد. نتایج پژوهش حاضر و الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند نقشه راه مناسبی در راستای ارج نهادن به آوای دانش آموزان و تغییر نقش آن ها به عنوان عاملی در تلاش برای بهبود مدرسه باشد.
The Role of Types of Organizational Culture on The Lean Behaviors of Principals Mediated By Coaching Leadership (A Study In The Field of Consequences of The Organizational Culture of Schools)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۱, Spring ۲۰۲۳
157 - 189
حوزههای تخصصی:
The aim of the study was to investigate the role of school organizational culture on the lean behaviors of elementary school principals by the mediating role of their coaching leadership. The research population was all primary school teachers in Ilam province, from which a sample of 339 teachers was selected using proportional stratified random sampling based on Cochran's formula. This is a quantitative correlational research study through covariance-based structural equation modeling approach. For data collection, Denison's (2000) organizational culture questionnaire; Pilaz Zuborbuhler et al. (2021) coaching leadership questionnaire as well as, the researcher-made questionnaire of lean behaviors of school principals were used. The reliability and validity of the questionnaires were investigated with Cronbach's alpha techniques, content validity ratio, exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis. In order to analyze data and test research hypotheses, correlation matrix analysis and structural equation modeling were used with SPSS.v25 and LISREL.v10 software. The results indicated that: 1) the four types of organizational culture (involvement, adaptability, mission and consistency) had a direct, positive and significant effect on the lean behaviors of school principals 2) the four types of organizational culture had an indirect, positive and significant effect on the lean behaviors of school principals through mediating role of their coaching leadership. 3) Four types of organizational culture and coaching leadership of school principals estimated 59% of the variance of their lean behaviors. They were elementary. 4) Among all types of organizational culture, adaptability culture had the highest effect on principals' lean behaviors
تاثیر روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بوده است.
روش شناسی پژوهش : روش پژوهش شبه تجربی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و گواه است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر مرودشت بود. برای تعیین حجم نمونه تعداد ۱۲۰ نفر از دانش آموزان به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و در دو گروه آزمایش (60 نفر) و کنترل (۶۰ نفر) جایگزین شدند. ابزار سنجش در این پژوهش 2 پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس، و عملکرد تحصیلی فام و تیلور بوده است، که روایی محتوایی و صوری آن ها مورد تایید قرار گرفته است و پایایی پرسشنامه انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 85/0 و 79/0 بدست آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی صورت پذیرفت، که در سطح آمار توصیفی؛ فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است.
یافته ها : بین عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0≥ p ) ، به عبارتی روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر معنی داری دارد. تدریس یادگیری در حد تسلط بر مولفه های عملکرد تحصیلی اثر معنادار داشته است. یعنی ۸۰ درصد کل واریانس یا تفاوت های فردی در مولفه خودکارآمدی، ۳۸% مولفه تاثیرات هیجانی، ۷۳% در مولفه برنامه ریزی، ۶۰ درصد در مولفه فقدان کنترل و ۶۷ درصد در مولفه انگیزش به تفاوت بین دو گروه می باشد. روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر افزایش انگیزه پیشرفت تحصیلی [(001/0p< ، 896/25= [F اثر معنادار داشته است.
بحث و نتیجه گیری: نتیجه نشان داد روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر افزایش عملکرد تحصیلی و انگیزش تحصیلی موثر است. روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر مولفه های عملکرد تحصیلی موثر است. روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر مولفه های انگیزه پیشرفت تحصیلی موثر است.
رابطه بین ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی: نقش میانجی خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
155 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد خرم آباد می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد به تعداد 12000 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین و با روش نمونه گیری در دسترس (شیوه آنلاین) 350 نفر انتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از معدل ترم گذشته دانشجویان، پرسش نامه ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت، نسخه تجدیدنظر شده پرسش نامه اهداف پیشرفت الیوت و مورایاما و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos نسخه 24 تحلیل شد. بر اساس تحلیل داده ها، بین ارزش تکلیف، جهت گیری هدف و خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری وجود دارد (01/0>P). همچنین، مسیرهای مستقیم این پژوهش معنی دار شدند و مسیرهای غیرمستقیم ارزش تکلیف و جهت گیری هدف از طریق نقش میانجی خودکارآمدی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان معنی دار بود. در نهایت، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (061/0=RMSEA و 05/0>P-value ) و 39 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی به وسیله ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با نقش میانجی تحصیلی تبیین شد. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که متغیرهای مورد مطالعه دارای تلاقی تئوریکی بوده و توجه به تأثیر این متغیرها در پیشرفت تحصیلی دانشجویان می تواند در برنامه ریزی های آتی به کار رفته و خلاءها را پوشش دهد.
شناسایی و اولویت بندی فازی چالش های آموزش مجازی در دوره پیش دبستانی در دوران کرونا و پساکرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی چالش های آموزش مجازی در دوره پیش دبستانی حین و بعد کرونا است. این پژوهش، به لحاظ روش گردآوری داده ها، در زمره پژوهش های آمیخته(کیفی- کمی) قرار می گیرد. بخش کیفی پژوهش از طریق سنتزپژوهی (انتخاب هدفمند مقاله های منتخب) و روش پدیدارنگاری (مصاحبه نیمه ساختاریافته با مربیان پیش دبستانی) انجام شد. در بخش کمّی پژوهش، از روش FAHP جهت رتبه بندی آنها استفاده شد. نمونه پژوهش در بخش استخراج چالش ها و شاخص های آن، کلیه مقاله مرتبط با آموزش مجازی پیش دبستانی(حین و بعد ایام کرونا) و مربیان پیش دبستانی است و در بخش کمی، افراد صاحب نظر شامل 21 مربی و 15 کارشناس از سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک به روش هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی و کمی از روش تحلیل محتوای کیفی در سه سطح و روش فازی چانگ استفاده شد. براساس تجزیه وتحلیل داده ها 5 مولفه و 34 شاخص مؤثر در ارتباط با چالش های آموزش مجازی پیش دبستانی شناسایی شد. چالش های شناسایی شده به ترتیب اهمیت عبارتند از: محتوا و آموزش (30.70)، زیرساخت ها (27.54)، مربیان (22.30)، کودک (14.38) و والدین (5.09).
نقش دانش و باورهای اخلاقی در الگوی صلاحیت های حرفه ای معلم تی پک (TPACK)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویش در آموزش علوم پایه دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
168 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دانش و باورهای اخلاقی معلم در الگوی مفهومی صلاحیت های حرفه ای معلم تی پک (TPACK) بود. رویکرد پژوهش کیفی به لحاظ هدف کاربردی و از حیث شیوه ی گردآوری داده ها مبتنی بر راهبرد پدیدارشناسی توصیفی است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل متخصصان دارای تحقیق، تألیف و تجربه در زمینه صلاحیت های حرفه ای معلمی بودند که به شیوه ی هدفمند از نوع ملاک مدار انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس قاعده اشباع نظری به 13 نفر رسید. داده های پژوهش با کمک مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شد. برای افزایش قابلیت اعتماد اطلاعات جمع آوری شده، از معیارهای اطمینان پذیری و باورپذیری یافته ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، علی رغم کاربرد وسیع و جامعیت نسبی الگوی تی پک در طرح دانش های ضروری معلم، دانش و باورهای اخلاقی معلم و نقش آن در اثربخشی تدریس در این الگو مغفول مانده است. مشارکت کنندگان پژوهش ضمن تأکید مجدد بر ضرورت توجه به دانش های هفت گانه مطرح شده در الگوی تی پک (TPACK)، دانش اخلاقی (EK) و نقش محوری آن در استفاده مناسب معلم از این دانش ها را ضروری تشخیص دادند. مشارکت کنندگان بر این باورند که تدریس ماهیتی هنجاری_ اخلاقی دارد و معلمی در زمره ی حرفه هایی است که متولی آن مستلزم برخورداری از ویژگی ها و فضایلی چون فضیلت اخلاقی، فکری، حرفه ای و شهروندی است. ازاین رو، توجه به بعد اخلاقی تدریس ضروری است. براین اساس، پیشنهاد شد بعد اخلاقی تدریس و نقش اثرگذار آن، هم از سوی متصدیان امر برنامه ریزی درسی و هم از سوی پژوهشگران عرصه تربیت معلم بیشتر موردتوجه قرار گیرد.
پیش بینی حل مسأله خلاق براساس تفکر انتقادی و سبک های یادگیری در دانش آموزان دختر متوسطه دوره دوم شهر اراک
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
10 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی حل مساله خلاق در دانش آموزان دختر دبیرستانی بر اساس تفکر انتقادی و سبک های یادگیری است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 00-1399 بودند که از بین آنها با استفاده از فرمول نمونه گیری فیدل و تاباچنیک (2007) تعداد 106 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه حل مسأله خلاق هپنر و پترسون (1982)، تفکر انتقادی ریکتس (2003) و سبک یادگیری فلدر و سولومون (2003) بود. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss25 از آزمون رگرسیون خطی چندگانه و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان داد براساس تفکر انتقادی و سبک های یادگیری می توان حل مسأله خلاق دانش آموزان را یش بینی نمود. همچنین نتیجه فرضیه های فرعی پژوهش نشان داد ابعاد و مولفه های تفکر انتقادی و مولفه های سبک های یادگیری قادرند حل مسأله خلاق را در دانش آموزان پیش بینی نمایند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با ارتقاء تفکر انتقادی و تغییر سبک های یادگیری می توان به شکوفا شدن حل مسأله خلاق دانش آموزان کمک کرد.
اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
168 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل دادند. از مدارس شهر اصفهان یک مدرسه پسرانه به صورت در دسترس انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه سوم دوره ابتدایی که هر کدام 25 دانش آموز داشتند، به تصادف به عنوان گروه آزمایش و کنترل در نظر گرفته شدند و به پرسشنامه تفکر انتقادی (CTQ) و پرسشنامه خلاقیت (TTCT) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. در ادامه، گروه آزمایش با روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن مورد آموزش این درس در یک نیم سال و طی چهار ماه قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل آموزش مرسوم را دریافت نمودند. در نهایت بعد از اتمام نیم سال تحصیلی، پس آزمون به اجرا درآمد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد با کنترل نمرات پیش آزمون هر دو گروه، اثر تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت معنی دار بوده و این روش تدریس باعث شده است تا تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان، افزایش یابد. بنابراین از این روش تدریس به عنوان روشی کارآمد در آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی می توان بهره برد.
نقش باورهای رفتاری، باورهای هنجاری و خود پیروی در پیش بینی سازه های مدل پذیرش فناوری دیویس در بین معلمان دوره ی متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه باهدف بررسی نقش باورهای رفتاری، باورهای هنجاری و خود پیروی در پیش بینی سازه های مدل پذیرش فناوری، انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی بود و 200 معلم از بین ۴۱۰ معلم متوسطه دوره دوم شهر رفسنجان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای سنجش سازه های مدل پذیرش فناوری از مولفه های مطالعات گاردنر و آمورسو (2004)، کلوپینک و مک کنی (2004) و باس و همکاران (2016)، و باورهای رفتاری هولدن و کارش (2010)؛ باورهای هنجاری ایگونا و همکاران (2016) و خود پیروی فیرات (2016) استفاده شد. از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر برای تحلیل استفاده شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم نیت رفتاری و باورهای هنجاری بر کاربرد واقعی فناوری؛ اثر مستقیم سودمندی ادراک شده و باورهای رفتاری بر نیت رفتاری؛ اثر مستقیم سودمندی ادراک شده، باورهای رفتاری و خود پیروی بر نگرش نسبت به کاربرد فناوری؛ اثر مستقیم سهولت ادراک شده و باورهای رفتاری بر سودمندی ادراک شده؛ اثر مستقیم باورهای هنجاری، رفتاری و خود پیروی بر سهولت و سودمندی ادراک شده در تدریس معلمان مثبت و معنی دار بود. نتایج واسطه ای ساده نیز نشان داد نیت رفتاری نقش واسطه ای مثبت و معنی داری بین باورهای رفتاری و کاربرد واقعی و در بین سودمندی ادراک شده و کاربرد واقعی دارد؛ سهولت ادراک شده نقش واسطه ای مثبت و معنی داری بین باورهای رفتاری و سودمندی ادراک شده، بین باورهای هنجاری و سودمندی ادراک شده و بین خود پیروی و سودمندی ادراک شده دارد؛ بنابراین بر نتایج باورها و خود پیروی معلم نقش مهمی در پذیرش فناوری بخصوص بر سهولت و سودمندی ادراک کردن فناوری در تدریس معلمان دارد.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۲۲۲-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 بودند که برای اجرای پژوهش یک دبیرستان از میان دبیرستانهای ناحیه ۴ کرج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور اجرای پژوهش، در مرحله اول برای شناسایی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر، پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران (1390) اجرا شد و دانش آموزان دارای نمرات بالاتر از میانگین این پرسشنامه به عنوان دانش آموزان پرخطر شناسایی و در دو گروه آزمایش و گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پژوهش حاضر، پرسشنامه تجدیدنظر شده قلدری/ قربانی در مدرسه الوئوس (۱۹۹۶) و پرسشنامه آداب گریزی کلارک و همکاران (۲۰۱۵) بود که شرکت کنندگان آن را در مرحله پیش آزمون- پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با به کارگیری روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره و با نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از کاهش رفتارهای قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بود و در قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی گروه گواه افزایشی اندک مشاهده شد. در نتیجه می توان از برنامه آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به منزله بخشی از برنامه های رفع مشکلات رفتاری دانش آموزان در عرصه تعلیم و تربیت بهره جست.
اثربخشی تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی بر مشکلات یادگیری، اجتناب/ آمیختگی و اضطراب کودکان دارای اختلال خواندن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب پیامد اجتناب و آمیختگی است که مشکلات یادگیری را نیز به همراه دارد، بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی بر مشکلات یادگیری، اجتناب و آمیختگی و اضطراب کودکان دارای اختلال خواندن است. روش ها: . روش این پژوهش نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون و یک گروه کنترل با دوره پیگیری بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی که در پاییز و زمستان 1398 به مرکز اختلالات یادگیری شهرستان سراوان ارجاع داده شده بودند، تشکیل داد. مراجعان بعد از انجام تست وکسلر، پرسشنامه خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی و همکاران و فهرست اختلالات خواندن میکائیلی و فراهانی (فرم معلم)، شناسایی شدند و 45 نفر بر اساس ملاک های ورود، به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر)، گروه اول؛ تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی، گروه دوم؛ تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران، مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان مارچ و پرسشنامه اجتناب و آمیختگی گریکو و همکاران بود. تجزیه و تحلیل داده ها با اس تفاده از ن رم اف زار SPSS نسخه 25 و ب ه روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد در هر دو گروه مداخله، نمرات مشکلات یادگیری، اضطراب، اجتناب و آمیختگی در دوره پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافته است (001/0P<) و این تغییرات در دوره پیگیری ثابت بوده است (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی تحریک مستقیم مغز بر کاهش مشکلات یادگیری، اضطراب، اجتناب و آمیختگی بود، بنابراین به مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت توصیه می شود که برای افزایش یادگیری و کاهش اضطراب کودکان با اختلال خواندن از تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه استفاده کنند.
تأثیر میزان استفاده ازبازی های دیجیتالی بر فعالیت های حرکتی و سبک زندگی دانش آموزان 13- 16 سال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تأثیر بازی های دیجیتالی بر فعالیت های حرکتی و سبک زندگی دانش آموزان 13-16 سال انجام شده است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی یا نیمه تجربی بود که جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان 13-16 سال شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1401 (15230 نفر، شامل 7000 دختر و 8230 پسر) بود. روش نمونه گیری در این پژوهش طبقه بندی تصادفی بر اساس جنسیت بود به این صورت که در ابتدا مدارس منتخب به روش تصادفی انتخاب شدند و مبنای انتخاب دانش آموزان در دسترس بود که افراد به صورت داوطلبانه اقدام به تکمیل پرسشنامه کردند. تعداد نمونه نیز بر اساس جدول کرجسی و مورگان شامل 300 نفر (132 دختر و 168 پسر) بود. ابزار سنجش پرسش نامه دارای 4 بخش 1. اطلاعات جمعیت شناختی، 2. پرسشنامه استاندارد سبک زندگی لعلی و همکاران(1391) ،3. پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش متغیر میزان فعالیت بدنی و 4. پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش متغیر میزان استفاده از بازی های دیجیتالی بود. اعتبار پرسشنامه ها محقق ساخته توسط اساتید و کارشناسان و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 80/0 و 87/0 به دست آمد
شناسایی مولفه های تفکر محاسباتی در مهارت های یادگیری دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بیان ویژگی ها، قابلیت ها و مولفه های تفکر محاسباتی به عنوان یکی از مهارت های اساسی یادگیری در دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. برای جستجوی مقالات مرتبط جهت تحلیل و بررسی از کلیدواژه های فارسی «تفکر، مهارت های تفکر، تفکر محاسباتی در دبستان، تفکر محاسباتی در دانش آموزان» و معادل انگلیسی آن ها در پایگاه های داده مگ ایران، سید، سیویلیکا، ساینس دایرکت و اسکوپوس، انستیتوی مهندسان برق و الکترونیک بین سال های 1390 تا 1399 و 2000 تا 2021، استفاده شده است. داده ها براساس یک طرح پژوهش کیفی از نوع فراترکیب و با استفاده از گام های هفتگانه سندلوسکی و باروسو، جمع آوری شده اند. انتخاب نمونه با استفاده از معیارهای پذیرش و عدم پذیرش و برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی صورت گرفت. جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از معیارهای خودبازبینی محقق؛ مرور همتایان و نظرسنجی متخصصان بهره گرفته شد. در بررسی اولیه 1643 مقاله استخراج شده که از این تعداد 1533 مقاله براساس عنوان، 35 مقاله براساس چکیده و 51 مقاله براساس محتوا غربال شده و در نهایت 24 مقاله نهایی استخراج و مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش و بررسی های نهایی، مولفه های تفکر محاسباتی را می توان در نوزده طبقه کلی دسته بندی و متناسب با آن ماهیت عناصر آن را نمایان کرد. نتایج حاکی از این پژوهش نشان دهنده سه مقوله اساسی از این نوع مهارت تفکر و اهمیت پرورش آن در مدارس به ویژه از دوران کودکی و سال های اولیه دبستان است؛ این مقوله ها شامل مهارت های شناختی، مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی (فناوری) و علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضی است. نتایج پژوهش نشان دهنده هم پوشانی بالای این عناصر، مولفه ها و مقوله ها و رابطه مثبت میان آن هاست. نتایج حاکی از آن است که تفکر محاسباتی به عنوان یکی از مهارت های نوظهور و یکی از مهارت های حل مسئله به شمار آمده و با استفاده از فناوری و علوم کامپیوتر در سال های اولیه کودکی در مدارس دنیا در حال آموزش و یادگیری بوده و به عنوان مجموعه ای از مهارت ها و دانش های عرضی برای همگان لازم و ضروری است.