"هدف پژوهش حاضر، شناسایی فشارزاهای شغلی و بررسی روابط ساده و چندگانه آنها با خشنودی شغلی در میان کارکنان یک شرکت صنعتی می باشد. برای تحقق بخشیدن به هدف اول، پرسش نامه ای که در برگیرنده متغیرهای مربوط به عوامل فشارزای شغلی است، با 96 ماده ساخته شد و 200 نفر از کارکنان که به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، آن را تکمیل کردند. با استفاده از روش آماری تحلیل عوامل 57 ماده و 4 عامل فشارزای شغلی با عناوین بی عدالتی سازمانی، تعارضات بین فردی و گروهی، شیوه های مدیریتی نامناسب و متغیرهای نقش، استخراج شدند. در مرحله دوم ، روابط ساده و چندگانه فشارزاهای شغلی، کشف و با خشنودی شغلی در یک نمونه 200 نفری دیگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج همبستگی های ساده نشان دادند که عوامل فشارزای شغلی همبستگی منفی معنی داری با خشنودی شغلی کلی و حیطه های آن دارند. همچنین، نتایج تحلیل همبستگی چندگانه نشان داد که این عوامل، همبستگی چندگانه معنی داری با خشنودی شغلی کلی دارند.
"
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای بر افزایش مهارت های جستجوی شغلی و کاهش اضطراب و درماندگی انتخاب شغل دانشجویان صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان نیمسال آخر دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بوده که در سال تحصیلی 1385-86 در دانشکده مذکور مشغول تحصیل بودند. از 78 نفر مصاحبه شده توسط پژوهشگر، 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و از طریق قرعه کشی در دو گروه آزمایش (10 نفر دختر و 10 نفر پسر) و گروه کنترل (10 نفر دختر و 10 نفر پسر) جایگزین شدند. سپس پیش آزمون ها در دو گروه اجرا شده و بعد از این که گروه آزمایش به مدت 12 جلسه مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای را دریافت کردند، پس آزمون ها در دو گروه اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: 1) پرسشنامه مهارت های جستجوی شغلی، 2) پرسشنامه اضطراب انتخاب شغل، 3) پرسشنامه درماندگی انتخاب شغل. داده ها توسط آزمون آماری (t-test)t در سطح معناداری آلفای (0.01) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای در افزایش مهارت های جستجوی شغلی و کاهش اضطراب و درماندگی انتخاب شغل شرکت کنندگان موثر بوده است.
در پژوهش حاضر عدالت سازمانی، خشنودی شغلی و سلامت روانی کارکنان معلول و غیرمعلول (عادی / سالم) مورد مقایسه قرار گرفته است. نمونه پژوهش شامل 135 نفر از کارکنان معلول و 160 نفر از شاغلین غیرمعلول در سازمان های دولتی شهر اهواز می باشند که پرسشنامه های عدالت سازمانی، خشنودی شغلی و سلامت روانی را تکمیل کرده اند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری و نیز تحلیل واریانس یک راهه حاکی از آن است که میانگین نمره های کارکنان معلول در عدالت توزیعی، خشنودی از حقوق، خشنودی از کار، شکایات جسمانی، وسواس، افسردگی، حساسیت بین فردی، اضطراب، پرخاشگری، ترس های مرضی و روان پریشی به طور معنی داری پایین تر از میانگین نمره های کارکنان غیرمعلول (عادی / سالم) می باشد. در عدالت تعاملی، رویه ای، خشنودی از سرپرستی، خشنودی از ترفیع، خشنودی از همکاران و نیز افکار پارانوئید تفاوت معنی داری بین کارکنان معلول و غیرمعلول (عادی / سالم) مشاهده نشد.
حضور زنان متاهل در بازار کار و دانشگاه ها فرصت ها و چالش هایی را پیش روی آنها قرار داده است. هدف مقاله حاضر بررسی تحلیلی مبتنی بر مصاحبه هایی است که در پاییز 1387 با بیست زن متاهل شاغل در خانواده های دو شغلی ساکن تهران انجام شد. نویسنده بر اساس یافته های این پژوهش به مشاوران و روان درمانگرانی که با زنان و زوج های شاغل سر و کار دارند، پیشنهاد می کند تا از رویکرد بوم شناختی با تعریفی گسترده تر استفاده کنند و فرد را فراتر از خود، خانواده و سیستم هایی که او را در برگرفته اند مورد مطالعه قرار دهند. این رویکرد جامع و یکپارچه اثر محیط های طبیعی، انسانی و اجتماعی و بافت فرهنگی زنان شاغل و همچنین تعاملات آنها با محیط پیرامونشان را بررسی می کند. در این رویکرد عواملی نظیر شیوه زندگی در کلان شهری چون تهران و مشکلات آن مانند آلودگی هوا و ترافیک و نیز هویت قومی، تنوع فرهنگی و نیز اکوسیستم پیرامونی مورد توجه قرار می گیرد. پژوهش حاضر نه تنها به متخصصان یاری دهنده کمک می کند تا مشاوره بخصوص مشاوره شغلی با زنان و زوج های شاغل را به صورت موثرتری انجام دهند، بلکه تصمیم گیرندگان جامعه، مسوولان ادارات و بنگاه های کوچک و بزرگ را با چالش های پیش روی زنان شاغل آشنا می کند تا در جهت تصویب قوانین و آیین نامه های مناسب، و با ایجاد تسهیلات و بهبود شرایط کار به حضور فعال و موثر زنان در اجتماع کمک کنند.