فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضربررسی اثر تشویق بر افزایش احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان مقطع متوسطه بوده است. روش: جامعه آماری عبارت است از کلیه دانش آموزان پایه دوم مقطع متوسطه منطقه 14 آموزش و پرورش شهرتهران که درسال تحصیلی 94 – 1393 مشغول تحصیل بوده اند.روش نمونه گیری درپژوهش حاضر، به شیوه تصادفی خوشه ای انجام شده وحجم نمونه تعداد 211 نفراز 8 دبیرستان بوده است. ابزارگردآوری داده ها برای سنجش احساس تعلق به مدرسه عبارت از پرسشنامه بری، بتی ووات و روش پژوهش شبه آزمایشی بوده است. روایی این پرسشنامه به وسیله ی متخصصان موضوعی مورد تأیید قرارگرفته واعتبار این پرسشنامه در گروه نمونه نیزازطریق آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد. روش آماری مورد استفاده آزمون کلموگروف – اسمیرنوف و آزمون t وابسته و آزمون غیر پارامتری ویلکاکسون باکمک نرم افزارSPSS22 بوده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاضرنشان می دهد که احساس تعلق به مدرسه و مؤلفه های مرتبط به آن شامل تعامل معلم دانش آموز، مشارکت در اجتماع، احساس رعایت عدالت و احترام درمدرسه، احساس مثبت نسبت به مدرسه، ارتباط فرد با مدرسه و مشارکت، در اثر تشویق افزایش یافته است.
پیش بینی رضایت زناشویی زوج ها براساس نیازهای اساسی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی پیش بینی رضایت زناشویی زوج ها براساس نیازهای اساسی آن ها بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زوج های شهر اصفهان در سال 1394 بود که از میان آن ها تعداد 82 زوج، به شیوه ی در دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. مقیاس وضعیت زناشویی گلمبوک- راست (GRIMS) و پرسشنامه ی نیازهای اساسی، به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که رضایت زناشویی مردان براساس نیازهای آزادی و عشق و تعلق آن ها و نیز نیازهای آزادی، تفریح و عشق و تعلق همسرانشان به طور معناداری پیش بینی شد. به علاوه، رضایت زناشویی زنان براساس نیازهای تفریح و آزادی آن ها پیش بینی گردید. براساس نتایج این پژوهش، نیازهای عشق و تعلق و تفریح، به افزایش رضایت زناشویی کمک می کنند، در حالیکه نیاز به آزادی، می تواند در تضاد با رضایت زناشویی قرار بگیرد.
اثربخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی بر ملاک های همسرگزینی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی بر بهبود ملاک های همسرگزینی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. نمونه پژوهش شامل80 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود که28 نفر آنها پسر و 52 نفر دختر بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان به مدت 16 ساعت تحت آموزش مهارت های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی قرار گرفتند.آزمودنی ها در ابتدا و انتهای دوره آموزشی، به پرسشنامه های هوش هیجانی بار-اون و ملاک های همسرگزینی پاسخ دادند. نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها بیانگر این است که نه تنها بین هوش هیجانی و ملاک های محتوایی و فرایندی انتخاب همسر دانشجویان همبستگی مثبت وجود دارد بلکه آموزش های ارائه شده بر افزایش هوش هیجانی مؤثر بوده است (01/0p
بررسی تأثیر آموزش گروهی هوش هیجانی بر قابلیت استخدام دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش گروهی هوش هیجانی بر قابلیت استخدام در دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان بوده که در سال1392-1391 مشغول تحصیل بوده اند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری داوطلبانه استفاده شد که در نتیجه 36 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. اعضاء آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات آموزش هوش هیجانی شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه قابلیت استخدام موسوی (1392) بود. جهت تحلیل داده ها، تحلیل کوواریانس مورد استفاده قرار گرفت و یافته های زیر حاصل شد. آموزش هوش هیجانی بر نمره کلی قابلیت استخدام تاثیر داشته است (03/0>P). آموزش هوش هیجانی بر ابعاد اصلی هویت مسیر شغلی (0005/0>P)، سرمایه انسانی (004/0>P) و انطباق پذیری شخصی (0005/0>P) تاثیر داشته است. ولی آموزش هوش هیجانی بر بعد سرمایه اجتماعی تاثیر نداشته است.
بررسی نقش پیش بینی کنندگی معنای زندگی در افسردگی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین سهم معنای زندگی در پیش بینی افسردگی یک نمونه غیربالینی انجام شد. روش: در یک مطالعه توصیفی 250 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی به پرسشنامه های معنای زندگی (استیگر، 2006)، افسردگی بک (1961) و پرسشنامه متغیرهای جمعیت شناختی پاسخ دادند. داده های پژوهش به کمک شاخص های توصیفی، آزمون تی مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان دهنده آن است که بین وجودمعنادرزندگی و افسردگی رابطه منفی معناداری وجود دارد (001/0> P)؛ همچنین نتایج حاصل از الگوی رگرسیون گام به گام نشان دهنده آن است که عدم وجود معنادر زندگی و جنسیت در دو گام 36% از واریانس افسردگی را پیش بینی می کند (001/0P<). نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که وجود معنا در زندگی از سازه های مهمی محسوب می شود که توان پیش بینی و تبیین بخشی از تغییرات افسردگی را به طور معنادار دارد.
مقایسه الگوی بالینی شخصیت ضد اجتماعی و مرزی در زنان متقاضی طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
99-113
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی الگوی بالینی شخصیت ضد اجتماعی و مرزی در زنان متقاضی طلاق و زنان عادی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای از نوع توصیفی است. نمونه این پژوهش شامل 100 نفر (50 زن متقاضی طلاق مراجعه کننده به واحد مشاوره دادگستری شهرستان سمنان و 50 زن ساکن در سمنان که هیچ گاه دادخواست طلاق ارائه نداده بودند) بوده است که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این دو گروه از لحاظ متغیرهای سن، وضعیت اجتماعی – اقتصادی، محل سکونت و تعداد سالهای زندگی مشترک با یکدیگر همتا شدند. در این پژوهش از آزمون بالینی چند محوری میلون و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ ( به منظور تعیین گروه عادی) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زنان گروه متقاضی طلاق در مقایسه با گروه زنان عادی به طور معناداری دارای میانگین نمرات بیشتری در الگوی بالینی شخصیت ضد اجتماعی و مرزی بوده اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش در نظر گرفتن نشانه های شخصیت مرزی و ضد اجتماعی در برنامه های پیشگیری از طلاق ضروری به نظر می رسد.
تحلیل کیفی مقایسه ای روابط بین زوجین از نگاه مادران دارای فرزند معلول و مادران دارای فرزند سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
109-143
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف مقایسه کیفی روابط بین زوجین از نگاه مادران دارای فرزند معلول و مادران دارای فرزند سالم انجام شد. روش: به منظور انجام این مطالعه کیفی 12 نفر از مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی مرکز توانبخشی روزانه آهنگ و 12 نفر از مادران دارای فرزند سالم مراجعه کننده به سراهای محله نبی اکرم (ص) و چهارصد دستگاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سؤالات کلی و باز در محور کیفیت ارتباط زوجین از طریق مصاحبه عمیق مطرح شد. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها پس از پیاده سازی ، به روش تحلیل محتوا و با بهره گیری ازمدل استراوس و کوربین تجزیه و تحلیل و کدگذاری شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوجین دارای فرزند سالم نسبت به زوجین دارای فرزند عقب مانده ذهنی از کیفیت ارتباط بهتری برخوردار بودند. به لحاظ نحوه توجه کردن به خود و بهره گیری از مهارتهای حرف زدن ، نحوه توجه به شریک زندگی و استفاده از سبک های ارتباطی سالم و صریح ، زوجهای دارای فرزند سالم وضعیت مطلوب تری کسب کردند اما به لحاظ روش های برخورد با مشکل بین دو گروه مورد مطالعه ، تفاوت بارزی مشاهده نشد. نتیجه گیری: روابط بین زوجین یکی از ابعاد بسیار مهم نظام خانواده است که در خانواده های دارای فرزند معلول ، نقش به سزایی در سازگاری یافتن اعضای خانواده با عضو مبتلا دارد. از این رو لازم است که در زمینه ارتباط زوجین در اینگونه خانواده ها پژوهش های بیشتری به عمل آید و از سوی دیگر از آنجا که مادران رابطه تنگاتنگ تری با فرزند معلول دارند و آسیب های بیشتری را به لحاظ روحی و روانی متحمل می شوند ، لذا لازم است از آموزشها و حمایت های عاطفی و روحی و روانی لازم برخوردار شوند
سبکهای شوخ طبعی و تعارض زناشویی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
23-39
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک های شوخ طبعی و تعارض های زناشویی در دانشجویان متأهل انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه پیام نور ساری می باشند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) 314 دانشجوی متأهل (183 زن و 131 مرد) دانشگاه پیام نور ساری به روش تصادفی طبقه ایی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های سبکهای شوخ طبعی (مارتین، پالیک - دوریس، لارسن، گری و ویر ، 2003) و تعارض زناشویی (ثنایی، 1379) پاسخ دادند. یافته ها: یافته ها وجود همبستگی معنادار و منفی بین سبک شوخ طبعی سازش یافته (شوخ طبعی پیوندجویانه 214 /.- = r و شوخ طبعی خود ارزنده سازانه 116/.- = r) با تعارض زناشویی را نشان داد، و نیز نشان داد بین سبک شوخ طبعی سازش نایافته (شوخ طبعی پرخاشگرانه 052/. = r و شوخ طبعی خود تحقیرانه 088/. = r ) رابطه معنی داری با تعارض زنا شویی وجود ندارد. سطح معناداری 05/0P < و 01/0 P <می باشد. همچنین آزمون T تفاوت بین دو جنس از نظر سبکهای شوخ طبعی سازش نایافته (پرخاشگرایانه و خود تحقیرگرایانه) معنادار نشان داد (000/0 < P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دادند که سبکهای شوخ طبعی سازش یافته با تعارض زناشویی و بعضی از مؤلفه های آن، همبستگی منفی دارند و بین سبکهای شوخ طبعی سازش نایافته و تعارض زناشویی و مؤلفه های آن، همبستگی معناداری وجود ندارد؛ افزون بر این، بین دانشجویان مرد و زن از نظر به کارگیری سبکهای شوخ طبعی تفاوت معناداری به دست آمد.
پیش بینی سلامت روانی بر مبنای شفقت خود، هویت و خودشناسی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شفقت خود، هویت و خودشناسی در سلامت روان دانشجویان انجام شد. روش: پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه ی آماری پژوهش شامل 375 (208 دختر و 167 پسر) دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی در مقاطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در سه گروه فنی و مهندسی، علوم انسانی و علوم پایه بود که به شیوه نمونه گیری طبقه ای بر اساس جدول مورگان انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه فهرست نشانگان هاپکینز (2002)، شفقت خود (2003)، هویت (2003) و خودشناسی انسجامی (2008) بوده است. داده های به دست آمده با روش های آماری تی مستقل برای مقایسه دو گروه، ماتریس همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شفقت خود، هویت و خودشناسی با سلامت روانی رابطه منفی معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مقیاس شفقت خود (001/0P<)، مقیاس هویت (001/0P<) و مقیاس خودشناسی (05/0P<) قادر به پیش بینی متغیر سلامت روان می باشند. همچنین بین سلامت روان، شفقت خود، هویت و خودشناسی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری به دست آمد (01/0P<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که به هر میزان که فرد از سلامت روان بالاتری برخوردار باشد به همان میزان از شفقت خود، هویت و خودشناسی بیشتری برخوردار است.
فرسودگی شغلی پرستاران در بخش های روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرسودگی شغلی، سندرمی شایع در میان پرستاران بخش روان پزشکی است و عدم توجه به آن منجر به افسردگی، رضایت شغلی پایین، عیب جویی، سرزنش کردن و فقدان همدلی نسبت به بیمار، کاهش عملکرد شغلی، افزایش مشکلات بین فردی و خانوادگی و بالاخره اختلال در امر مراقبت از بیماران می باشد، لذا هدف از این مطالعه درک تجارب پرستاران بخش روان پزشکی از فرسودگی شغلی در بیمارستان های روان پزشکی مشهد در سال 1392 بوده است.
روش کار: این یک مطالعه ی کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری است. شرکت کنندگان از میان پرستاران بخش های روان پزشکی بر اساس معیارهای پذیرش با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند (12 نفر). جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق و بدون ساختار انجام و بر روی نوار ضبط و کلمه به کلمه بر روی کاغذ نوشته شد و سپس تحلیل اطلاعات به روش دیکلمن و همکاران (1989) صورت گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه در قالب 3 درون مایه ی اصلی و 10 زیر درون مایه: 1- راه رفتن روی شیشه (خشونت، برخورد با رفتارها و کلام غیر معمول بیماران، برآوردن نیازهای جسمی و روانی بیماران و اقدامات ناخواسته)، 2- زندگی در تارعنکبوت (حجم بالای کار، عدم درک مدیران، کمبود کارکنان) و 3- وضوح تاریکی (نیاز مالی، مسئولیت زندگی، مشکلات خانوادگی) از تجربیات مشارکت کنندگان ارایه شد.
نتیجه گیری: بسیاری از نشانه ها وشرایط مختلف موثر بر فرسودگی شغلی موجود در این مطالعه نشان می دهد که مداخلات باید منحصر به فرد بوده و بر تمام زندگی فرد از جمله رفتار، زندگی اجتماعی و محل کار تاثیر بگذارد، هم چنین حمایت بیشتر مدیران نیز در پیشگیری از فرسودگی شغلی یک امر لازم است.
بررسی و مقایسه کیفیت تصور از خدا در بیماران مضطرب و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۳
26-52
حوزههای تخصصی:
تاریخ دریافت: 21/2/93 _ تاریخ پذیرش: 18/11/93 این پژوهش به منظور بررسی کیفیت تصور از خدا در بیماران مضطرب و افراد سالم ومقایسه آنها انجام شد. این مطالعه یک پژوهش کیفی بود که با استفاده از مصاحبه عمیق در 17 بیمار (12 زن و 5 مرد) مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی بیمارستان امام خمینی تهران که تشخیص اضطراب فراگیر دریافت نموده بودند و10 فرد سالم از بین فرهنگیان ناحیه 3 تهران (7 مرد و 3 زن که در مصاحبه بالینی تشخیص اختلال روانی دریافت نکرده بودند) انجام شد. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب و برای تحلیل داده ها از تئوری زمینه ای و تحلیل تِماتیک [5] استفاده شد. نتایج تحلیل مصاحبه ها نشان داد بین تصور از خدای افراد سالم و مضطرب تفاوت زیادی وجود دارد؛ تصور غالب بیماران مضطرب از خدا، منفی و شامل مقوله های خدای ترسناک، غیر قابل اعتماد، بی محبت و غیر قابل دسترس بود، در حالی که تصور غالب افراد سالم از خدا مثبت و شامل مقوله های خدای قابل اعتماد و امنیت بخش، بخشنده و پذیرا، دارای رحمت و عطوفت، و خدای حکیم بود.
پیش بینی خودکارآمدی در ریاضی بر اساس جهت گیری های هدف در میان دانش آموزان سرآمد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی خودکارآمدی در ریاضی بر
اساس جهت گیری های هدف در میان دانش آموزان سرآمد تحصیلی بود. بدین منظور، 311
دانش آموز سال اول دبیرستان (141 دختر و
170 پسر) به روش خوشه ای از دبیرستان های پرورش استعدادهای درخشان و نمونه
دولتی واقع در شهرستان شیراز انتخاب شدند. مقیاس جهت گیری هدف در ریاضی و پرسشنامه
خودکارآمدی در ریاضی به عنوان ابزار سنجش به کار برده شد. پژوهش حاضر، شواهدی مبنی
بر روائی و پایائی قابل قبول این ابزارها فراهم ساخت. یافته ها نشان داد که رابطه
معنی دار بین جهت گیری های هدف و
خودکارآمدی در ریاضی بر قرار است. چنان که فزونی تبحرگرائی و عملکردگرائی با
افزایش خودکارآمدی همراه بود، در حالی که عملکردگریزی رابطه منفی با مؤلفه ها و کل
خودکارآمدی در ریاضی داشت. نتایج تحلیل های رگرسیون چندگانه بیانگر آن بود که
تبحرگرائی در فرآیند یادگیری درس ریاضی، مهم ترین عامل پیش بینی کننده خودکارآمدی
است. عملکردگرائی اگرچه به طور مثبت دو مؤلفه و کل خودکارآمدی را پیش بینی می نمود،
امّا نسبت به تسلط گرائی، نقش پیش بینی کنندگی به مراتب ضعیف تری داشت. بر خلاف آن،
فزونی عملکردگریزی با کاهش مؤلفه های خودکارآمدی در ریاضی همراه بود. تلویح یافته های
پژوهش حاضر برای دست اندرکاران آموزش و پرورش فراگیرندگان سرآمد تحصیلی، تأکید
بیشتر بر راه کارهائی است که آنان را به اهداف درونی یادگیری در درس ریاضی هدایت
نماید.
بررسی رابطه کمال گرایی بهنجار و نوروتیک با خودناتوان سازی و زیر مقیاس های آن در دانشجویان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
144-159
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه کمال گرایی بهنجار و نوروتیک با خود ناتوان سازی و زیر مقیاس های آن (خلق منفی، تلاش و عذر تراشی) در دانشجویان پسر بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 350 نفر از دانشجویان پسر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزار: شرکت کنندگان مقیاس های خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) و مقیاس تری شورت و همکاران (1995) را تکمیل کردند. داده ها به وسیله آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: کمال گرایی بهنجار با خودناتوان سازی و مولفه های خلق منفی و عذرتراشی رابطه منفی معنادار و با مولفه تلاش رابطه مثبت و معناداری داشت. از طرف دیگر کمال گرایی نوروتیک با خود ناتوان سازی و مولفه های خلق منفی و عذرتراشی رابطه مثبت و معناداری داشت اما با مولفه تلاش رابطه معناداری نداشت. همچنین کمال گرایی بهنجار و نوروتیک به صورت همزمان بیشترین قدرت پیش بینی را به ترتیب برای خلق منفی، خودناتوان سازی کلی، عذرتراشی و تلاش داشتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که با افزایش نمرات افراد در کمال گرایی بهنجار، رفتارهای خودناتوان ساز آنها کاهش می یابد، در حالیکه با افزایش نمره کمال گرایی نوروتیک رفتارهای خودناتوان ساز آنها افزایش می یابد. همچنین می توان از روی ابعاد بهنجار و نوروتیک کمال گرایی خود ناتوان سازی دانشجویان را به طور مستقیم پیش بینی نمود.
شناسایی شایستگیهای مورد نیاز مشاوران کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش های متنوع پیش روی کارآفرینان، لزوم پروش مشاورانی که دارای قابلیت های ویژه و شایستگیهای مورد نیاز برای ارائه خدمات مشاوره به کارآفرینان باشند را ایجاب می کند. توجه به قابلیت ها و شایستگی های کارآفرینانه ی آنان و ارتقای این شایستگی ها، به میزان چشم گیری بر موفقیت کسب وکار های کشور تأثیرگذار است. این تحقیق با هدف شناسایی ابعاد مختلف شایستگیهای مورد نیاز مشاوران کسب وکار انجام گرفت. روش انجام این پژوهش دارای رویکردی آمیخته بوده که روش گرد آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه با خبرگان و در بخش کمی نیز از ابزار پرسشنامه استفاده شده است.جامعه آماری شامل مشاوران کلیه شرکت های خدمات فنی مهندسی، شرکت های مشاور مهندسی و کلیه مشاوران مستقل در شهر تهران هستند. شیوه تجزیه تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل محتوا و در بخش کمی بصورت توصیفی و مدل معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شایستگیهای «انگیزه بخشی، انرژی بخشی و امیدبخشی»، «محرمانه پنداشتن اطلاعات کارآفرینان و حفظ حقوق مالکیت فکری آنان»، «توانایی مربی گری، تسهیل گری و مدیریت بحث ها در کارگاه های آموزشی»، «هوشیاری نسبت به فرصت های جدید کاری»، «توانایی کسب اطمینان و اعتماد کارآفرینان»، «قدرت تجزیه و تحلیل مسائل»، «تخصص و دانش عمیق در یک صنعت یا بازار هدف»، «استفاده از ابزار شبکه سازی به منظور ایجاد و حفظ روابط حرفه ای»، «توانایی تهیه طرح کسب وکار» و «هوشیاری نسبت به آخرین روند ها و تغییرات محیط» شایستگیهایی هستند که دارای بیشترین اولویت مورد نیاز مشاوران کارآفرینی بوده و نیازمند توجه و تقویت ویژه ای می باشند.
مفهوم پردازی هویت حرفه ای اعضای هیات علمی؛ ارائه یک مدل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و کاوش الگوی کیفی هویت حرفه ای اعضای هیات علمی انجام شد. پژوهش، از نظر طرح، جزء پژوهش های کیفی و از منظر راهبرد، جزء پژوهش های مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش، اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور در حوزه ی روانشناسی و آموزش عالی هستند که با روش نمونه گیری هدفمند صاحب نظران کلیدی و در ادامه تکنیک اشباع نظری، 12 تن از اعضای هیات علمی دانشگاه های؛ شیراز، تربیت مدرس، رازی کرمانشاه، یزد و علوم تحقیقات تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار""بررسی اسناد"" و ""مصاحبه نیمه ساختار یافته"" استفاده گردید. با روش همسو سازی، اعتبارپذیری داده ها تایید شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. پس از آن اقدام به کدگذاری داده ها برای شناخت عوامل، ملاک ها و نشانگرهای الگو گردید. سرانجام یافته اصلی پژوهش، طراحی مدل هویت حرفه ای اعضای هیات علمی با 5 مضمون فراگیر 1) زمینه ای 2) شخصی 3) فرهنگی اجتماعی 4) حرفه ای و 5) سیاسی اقتصادی بود. یافته های این مطالعه می تواند در سیاست گذاری در زمینه ارتقای هویت حرفه ای اعضای هیات علمی مورد توجه برنامه ریزان و مدیران آموزش عالی قرار گیرد.
محتوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر - دختر نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۴
96-110
حوزههای تخصصی:
ارتباط والد- فرزندی، نقش مهمی در شکل گیری آرامش در محیط خانواده دارد. این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش محتوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر - دختر نوجوان انجام شد. روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی با سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل است. به این منظور به روش نمونه گیری خوشه ای، از بین نواحی شهری شهرستان اصفهان یک ناحیه و سپس به صورت تصادفی از بین مدارس آن ناحیه، یک مدرسه (دبیرستان دوره اول دخترانه)، انتخاب و سپس فراخوان داده شده است و دختران دارای تعارض با مادران خود انتخاب گشته اند. پس از انجام مصاحبه و مشخص شدن تعارض والد- فرزند، 32 نفر از بین افراد انتخاب شدند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش ( گروه مادران، گروه دختران) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از «مقیاس تاکتیک های تعارض موری ای. اشتراس » استفاده شد و در دونوبت، قبل و بعد از آموزش محتوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم، پیش آزمون و پس آزمون بعمل آمد. در نهایت، داده های جمع آوری شده، به کمک تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش محنوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر - دختر نوجوان شرکت کنندگان در گروه های آزمایش تأثیر معنی داری داشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که ارائه محتوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم، شیوه مناسبی برای کاهش تعارضات مادر - دختر نوجوان است. از یافته های پژوهش، مدلی استنباطی از لحاظ محتوایی و براساس روابط کلامی میتنی بر قرآن کریم استخراج شد. (مجذور خی= 07/29؛ 00/0= P). (مجذور خی= 59/29؛ 00/0= P). .
پیش بینی نیم رخ سلامت روان شناختی بر اساس مولفه های کارکرد تحولی خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و قدرت پیش بینی خرده مقیاس های سلامت روان شناختی بر اساس سطوح کارکرد تحولی خانواده از منظر رویکرد نوین تحول یکپارچه ی انسان (DIR) در دانشجویان متاهل دانشگاه فردوسی مشهد انجام گرفت.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی، شامل تمام دانشجویان متاهل دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94-1393 بودند. از این جامعه نمونه ا ی به حجم 220 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های سنجش کارکرد تحولی خانواده (DFFAQ) و مقیاس سلامت روان شناختی (SCL-25) بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافته ها: بین کارکرد تحولی خانواده و خرده مقیاس های جسمانی سازی، وسواس-اجبار، حساسیت بین فردی، اضطراب و افسردگی رابطه ی منفی معنی دار وجود دارد (01/0>P) و تفکر منطقی و ایجاد بازنمایی ها و ایده ها از سطوح کارکرد تحولی خانواده بهترین پیش یینی کنندگان سلامت روان شناختی می باشند.
نتیجه گیری: در مجموع نتایج این پژوهش نقش واسطه ای سطوح کارکرد تحولی خانواده را در آسیب شناسی روانی تایید می کند. به طوری که می توان گفت با بررسی ادراک افراد ازکارکرد تحولی خانواده می توان مشکلات سلامت روان شناختی آن ها را پیش بینی نمود و این مهم به ارتقای دانش پژوهشگران در حیطه ی تبیین و درمان آسیب های روانی کمک خواهد کرد.