فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
59-78
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی زندگی زناشویی براساس رویکرد هیجان مدار بر بهبود الگوهای ارتباطی زوج ها بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و طرح مورد استفاده، طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی (کنترل-آزمایش) بود. از بین جامعه آماری زوجهای مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر گرگان که به منظور بهبود رابطه زناشویی خود مراجعه کردند، 30 زوج داوطلب به صورت هدفمند انتخاب شده و به تصادف به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه سه ساعته آموزش گروهی شرکت کرده و گروه کنترل به عنوان فهرست انتظار، هیچ مداخله سازمان یافته ای دریافت نکردند. به منظور سنجش متغیر وابسته از پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنس و سالاوی (1984) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج تحلیل داده ها نشان داد آموزش مبتنی بر رویکرد هیجان مدار در شرکت کنندگان گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل بر بهبود الگوهای ارتباطی زوج ها تأثیر داشته است (01/0>p). همچنین آزمون پیگیری نشان داد اثر آموزش غنی سازی زندگی زناشویی براساس رویکرد هیجان مدار ماندگار بوده است و بین میانگین های مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد (01/0>p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش تأثیر آموزش غنی سازی زندگی زناشویی براساس رویکرد هیجان مدار را در بهبود الگوهای ارتباطی زوج های تازه ازدواج کرده، مورد تایید قرار می دهد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی سیستمی- سازه گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
106-132
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی سیستمی- سازه گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد. روش : این تحقیق نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به یکی از کلینیک های رادیوتراپی شهر تهران در سال 1394 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا، زوج درمانی سیستمی- سازه گرا وگروه کنترل جایگزین شدند. به منظورجمع آوری اطلاعات از "مقیاس رضایت زناشویی انریچ" استفاده شد. از آزمون های تحلیل کوواریانس یک متغیره و تعقیبی شفه جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوج درمانی سیستمی- سازه گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا به طور معناداری بر افزایش رضایت زناشویی افراد گروه آزمایش اثربخش بوده اند (01/0 p< ). همچنین نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد میانگین نمرات گروه آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا از گروه زوج درمانی سیستمی– سازه گرا به طور معناداری بیشتر است (001/0 p< ). نتیجه گیری : نتایج نشان داد که از بین دو رویکرد زوج درمانی سیستمی- سازه گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا، آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا در اثربخشی بر رضایت مندی زناشویی مؤثرتر از درمان سیستمی-سازه گرا است. بنابراین، آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا می تواند به عنوان مداخله ترجیحی جهت افزایش رضایت مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه در مراکز مشاوره و روان درمانی در نظر گرفته شود.
شناخت فقدان های تجربه شده در تاریخچه ی زندگی جوانان ساکن تهران: یک پژوهش پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
63 - 98
حوزههای تخصصی:
فقدان، اگرچه تجربه ای مشترک میان انسان هاست، تعریف و گستره ی آن به این واسطه که افراد مختلف برداشت های گوناگونی از آن دارند کماکان چالشی پیش روی پژوهش گران و درمان گرانی است که با این پدیده روبرو می شوند. در این مطالعه، که به شیوه ای کیفی و پدیدارشناختی، با نمونه گیری هدفمند و به کمک گروه های کانونی و مصاحبه ی ژرف نگر انجام گرفت، در مجموع تجربیات 13 نفر به صورت گروهی و 8 نفر به صورت انفرادی در خصوص تعریف شان از چیستی فقدان و فقدان هایی که در طول زندگی شان تجربه کرده اند اخذ و آوا نویسی و بر اساس روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تعریف جوانان از فقدان را می توان در سه گونه ی کلی تعریف فقدان برمبنای از دست دادن، برمبنای پیامدهای هیجانی و همچنین بر مبنای نداشتن شیء مطلوب دسته بندی نمود. همچنین گستره ای از تجارب فقدان های فردی و ارتباطی شامل فوت افراد نزدیک، فقدان های خانوادگی، عاشقانه یا دوستانه، اقتصادی- اجتماعی، جسمانی و نهایتاً فقدان های مرتبط با مفاهیم ذهنی شناسایی شد. در نهایت مقایسه ای با تحقیقات گذشته نشان داد که فقدان ها دامنه ی وسیع تری از آنچه که تا کنون شناسایی شده بود را در بر گرفته و تا حد زیادی وابسته به زیست جهان و فرهنگ افراد مورد بررسی هستند. در نتیجه ضروری به نظر می رسد که تحقیقات آتی واکنش به فقدان های مختف فردی و اجتماعی را از حیث شباهتشان به واکنش های متداول در سوگ مورد بررسی قرار دهند.
امکان سنجی استفاده از روش های مشاوره ای برای شناسایی استعدادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به سازه استعداد در انتخاب مسیر زندگی، بویژه در دو حیطه تحصیلی و شغلی، همیشه مد نظر محققین بوده است. در میان رشته های مختلف زیر مجموعه علوم تربیتی و رفتاری، به نظر می رسد رشته مشاوره علیرغم جایگاه مهم و موثری که در حوزه های مختلف، بویژه تحصیلی و شغلی، دارد، و علیرغم غنای علمی و محتوایی که در حوزه نظریه پردازی و تولید علم از آن برخوردار است، در منابع خود چندان به صورت مستقیم به موضوع استعداد نپرداخته است. این پژوهش که یک پژوهش کیفی محسوب می شود کوشیده است تا با استفاده از دو روش کیفی تحلیل مضمون و سنتزپژوهی، موضوع "شناسایی استعداد" را در نظریه های مشاوره و روان درمانی مورد رصد و بررسی قرار دهد. جهت این کار با مراجعه به متون تخصصی رشته مشاوره ، به کشف و ثبت نقطه نظرات آنها درچگونگی شناسایی استعداد پرداخته شد. اطلاعات به دست آمده به روش هفت مرحله ای «کلایزی» تحلیل و عملا امکان ترسیم شبکه مضامین فراهم شد. با ترسیم شبکه مضامین، 29 روش و تکنیک مشاوره ای، که قابلیت استفاده در فرایند شناسایی استعدادها را داشت، مشخص گردید. نتایج این پژوهش، به عنوان یک پژوهش پایه و پیش نیاز می تواند برای برداشتن گام بعدی یعنی طراحی یک الگو و روش بومی جهت شناسایی استعداد در ایران موثر باشد.
طراحی و آزمون الگویی از پیشایندها و پیامدهای شور و شوق هماهنگ به شغل در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و آزمون الگویی از پیشایندها و پیامدهای شور و شوق هماهنگ به شغل در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی شهر اهواز بود. نمونه این پژوهش شامل 170 نفر از کارکنان سازمان بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان، پرسشنامه ها یا مقیاس های فرهنگ همکاری (کامرون و کوین)، شخصیت پویا (سیبرت و همکاران)، جهت گیری هدف یادگیری (واندوال)، شور و شوق هماهنگ به شغل (والرند)، تعهد عاطفی (آلن و مییر)، شیفتگی به شغل (باکر)، تعارض کار-خانواده (نت مایر و همکاران) و فرسودگی عاطفی (مسلش) را تکمیل نمودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت. شاخص های برازش حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده ها بود. ضرایب مسیر نشان دادند متغیرهای شخصیت پویا، فرهنگ همکاری و جهت گیری هدف یادگیری بر شور و شوق هماهنگ به شغل اثر دارند، و شور و شوق هماهنگ به شغل بر متغیرهای تعهد عاطفی، شیفتگی به شغل، فرسودگی عاطفی و تعارض کار-خانواده اثر دارد. همچنین متغیرهای فرهنگ همکاری، شخصیت پویا و جهت گیری هدف یادگیری، به طور غیرمستقیم از طریق شور و شوق هماهنگ به شغل بر متغیرهای تعهد عاطفی، شیفتگی به شغل، فرسودگی عاطفی و تعارض کار-خانواده اثر دارند. با توجه به اثرات و پیامدهای مثبتی که این سازه بر اساس تحقیق حاضر در ابعاد مختلف سازمان دارد، پیشنهاد می شود مدیران سازمان ها از ظرفیت و توانایی این متغیر جهت افزایش بهره وری و حفظ سلامت روان شناختی کارکنان نهایت استفاده را به عمل آورند.
اثر بخشی درمان فراشناختی با تأکید بر کارکردهای احرایی مغز بر سندرم شناختی-توجهی و حس انسجام خوددر مبتلایان به اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
195 - 220
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی با تأکید بر کارکردهای اجرایی بر دو متغیر سندرم شناختی – توجهی و حسِ انسجام خود در دانش آموزان دارای اضطراب انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که در سال 96-95 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 20 دانش آموز دارای اضطراب بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب بک (BAI; 1990)، پرسشنامه حس انسجام خود آنتونوسکی SOC-13; 1993)) مقیاس سندرم شناختی توجهی (CAS; 2009 ) و پرسشنامه 30 سؤالی فراشناخت برای نوجوانان (MCQ-A; 2004) بود. دانش آموزان طی سه مرحله به آزمون ها پاسخ دادند. مداخله درمان فراشناختی (آدریان ولز _ 2009) طی هفت جلسه 45 تا 60 دقیقه ای و تکلیف منزل با استفاده از نرم افزار بهسازی حافظه فعال_ روان تجهیز سینا (1389) برای گروه آزمایش انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون پارامتریک، تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA)، صورت گرفت. نتایج نشان داد درمان فرا شناختی با تأکید بر کارکردهای اجرایی، سندرم شناختی – توجهی را کاهش و حس انسجام خود دانش آموزان را بهبود بخشیده است.
نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی خودکارآمدی والدینی در دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی خودکارآمدی والدینی در دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج که در سال تحصیلی 1397- 1396 مشغول به تدریس بوده اند. حجم نمونه شامل 150 نفر از دبیران آموزش متوسطه دوم بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های خودکارآمدی والدینی دومکا و همکاران (1996)، مقیاس انعطاف پذیری خانواده شاکری (1999) و مقیاس انسجام خانواده سامانی (1381) جمع آوری و مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. پایایی ابزارهای پژوهش با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب 71/0، 77/0 و 81/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون خطی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های انعطاف پذیری و انسجام خانواده توانایی پیش بینی خودکارآمدی والدینی را داشتند(001/0>P). نتیجه گیری: خانواده های دارای انسجام عاطفی مناسبی، با توجه به قابلیت خانواده های سالم به لحاظ مهارتهای ارتباطی و انسجام عاطفی مناسب فرصت تبادل اطلاعات مهیا و درنتیجه والدین چنین خانواده هایی توانایی بیشتر در والدگری و تربیت فرزندان از خود بروز می دهند.
مقایسه سبک های دلبستگی و باور به دنیای عادلانه بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی و عادی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی و باور به دنیای عادلانه بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسان و عادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دختران نوجوان منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه های پژوهش شامل 200 نفر که 100 نفر از آنها حداقل یکبار رفتار خود جرحی غیر خودکشی را انجام داده بودند و 100 نفر بدون سابقه رفتار خودجرحی بودند. نمونه گیری به شیوه در دسترس انجام شد. برای گردآوری داده ها از مقیاس رفتارها و کارکردهای خود جرحی کلونسکی و گلن (2009)، باور به دنیای عادلانه داگلاس و ساتون (2005)، دالبرت، لیبکوس، سالی و گوچ (2001) و سبک های دلبستگی کولینزو رید در سال (1990) استفاده شد. پژوهش علی- مقایسه ای بود که برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد، تفاوت معنی داری در سبک دلبستگی نزدیک بودن بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسان و عادی وجود دارد (001/0p<) و بین سبک های وابستگی و اضطرابی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقادیر میانگین حاکی از پایین بودن سبک نزدیک بودن در دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی نسبت به گروه عادی بود. همچنین از بین ابعاد باور به دنیای عادلانه، تنها مؤلفه باورهای دنیای ناعادلانه در بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی و عادی تفاوت معنی داری نشان داد (001/0p<). که میانگین باورهای دنیای ناعادلانه در بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی بالاتر از گروه عادی بود.
تفحص کیفی در عوامل مؤثر بر بی رمقی زناشویی: مطالعه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست؛ زیرا در کنار آن آماری بزرگ تر، اما کشف نشده به طلاق های عاطفی اختصاص دارد. یکی از نابسامانی های زندگی، بی رمقی زناشویی است که اگر به موقع به آن رسیدگی نشود زوجین را به سمت جدایی عاطفی سوق می دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بی رمقی زناشویی که یکی از دلایل مؤثر بر افزایش طلاق در جامعه است، انجام شد. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسانه صورت گرفته است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران بود و نمونه گیری به روش هدفمند از بین افراد با تجربه بی رمقی زناشویی که به کلینیک مشاوره مراجعه کرده بودند، صورت گرفت. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس نظریه داده بنیاد انجام شد و نهایتاً 227 کد باز، 21 مفهوم و 4 مقوله به دست آمد. مقولات اصلی به دست آمده در این پژوهش دربرگیرنده ویژگی های ارتباطی نامطلوب، مشکلات شخصیتی، عوامل تشدیدکننده و درگیری با پیامدهای نامطلوب بی رمقی زناشویی بود که هرکدام از آن ها شامل مفاهیمی نیز می شدند. برآیند یافته ها حاکی از درگیر بودن ابعاد فردی، ارتباطی و خانوادگی در شکل گیری این پدیده در روابط زناشویی بود و مقوله محوری یافته های پژوهش «عدم مهرورزی مستمر و مراقبت از رابطه» بود. به طورکلی نتایج نشان داد که بی رمقی زناشویی فرآیندی است که پیامدهای ناگواری در زمینه جسمی، روانی-عاطفی و اجتماعی دارد و پیشنهاد می شود که مشاوران و روانشناسان بیش ازپیش بر روی بی رمقی زناشویی و عوامل رشد دهنده آن اقداماتی انجام دهند.
عوامل پیشگویی کننده برانگیختگی روانی اجتماعی مردان به زندگی چندهمسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش مسائل اجتماعی و فرهنگی در برانگیختگی روانی اجتماعی مردان به زندگی چندهمسری، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش متغیرهای ازدواج سنتی، غرایز جنسی، بسترهای آزاد تعاملی، دل بستگی، نمای مذهبی، مقصرانگاری همسر اول، تسهیلگری خانوادگی، نمایش اقتدار، توانایی مالی و دو اقامتگاهی در برانگیختگی روانی اجتماعی مردان به زندگی چندهمسری انجام شد. پژوهش حاضر، یک بررسی توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دربرگیرنده مردان دارای چند همسر ساکن شهرستان سراوان در سال 1397 بود که با به کارگیری فرمول کوکران 246 نفر به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده پرسشنامه های محقق ساختهِ عوامل پیشگویی کننده و برانگیختگی روانی اجتماعی مردان به زندگی چندهمسری (اسمعیلی و همکاران، 1398) بود. تحلیل داده های پژوهش با به کارگیری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون فریدمن، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر انجام گرفت. برآیندهای پژوهش نشان داد که بین متغیرهای ازدواج سنتی (236/0= r،01/0 > P)، غرایز جنسی (291/0=r، 01/0 > P)، بسترهای آزاد تعاملی (462/0=r، 01/0 > P)، دل بستگی (289/0=r، 01/0 > P)، نمای مذهبی (489/0=r، 01/0 > P)، مقصرانگاری همسر اول (268/0=،r 01/0 > P)، تسهیلگری خانوادگی (485/0=،r 01/0 > P)، نمایش اقتدار (507/0=،r 01/0 > P)، توانایی مالی (427/0=،r 01/0 > P) و دو اقامتگاهی (433/0=،r 01/0 > P) با برانگیختگی روانی- اجتماعی مردان به زندگی چندهمسری همبستگی معنی داری وجود دارد. متغیرهای بسترهای آزاد تعاملی، تسهیلگری خانوادگی، توانایی مالی و نمای مذهبی درمجموع بیشترین تأثیر را بر برانگیختگی روانی اجتماعی برای زندگی چندهمسری را داشته اند. روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند با توجه به یافته های این تحقیق از علل گرایش مردان به زندگی چندهمسری آگاهی یافته و با توجه به آن نسبت به مشاوره خانواده ها اقدام نمایند.
گونه شناسی فرهنگ سازمانی دانشگاه شهید چمران اهواز و تبیین اثر آن بر سلامت سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی و گونه شناسی فرهنگ سازمانی و بررسی اثر آن بر سلامت سازمانی کارکنان انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها یا طرح تحقیق در زمره پژوهش های توصیفی- همبستگی است جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه شهید چمران اهواز بوده است که به دلیل بزرگی و دشواری دسترسی به همه اعضای جامعه اقدام به نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای شده است. برای تعیین حجم نمونه با مراجعه به جدول نمونه گیری مورگان، تعداد 260 نفر از میان کارکنان انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های معتبر دارای روایی و پایایی بوده بدین ترتیب برای سنجش فرهنگ سازمانی از پرسشنامه دنیسون و همکاران (2006) و برای سنجش سلامت سازمانی از پرسشنامه کلینگل و لایدن (2001) استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به روش مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل (Lisrel) نشان داد که دانشگاه از نظر فرهنگ و سلامت سازمانی کارکنان از وضعیت متوسطی و نسبتا مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج تاثیر مثبت و معنادار فرهنگ سازمانی بر سلامت سازمانی کارکنان را تایید نمود. البته از میان ابعاد فرهنگ سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دو مولفه درگیر شدن در کار (مشارکتی بودن) و انطباق پذیری بر سلامت سازمانی به طور نسبتا قوی تایید گردید. ولی دو مولفه دیگر فرهنگ یعنی تاثیر سازگاری و ماموریت بر سلامت سازمانی به طور معنادار تایید نگردید. از میان ابعاد فرهنگ سازمانی، مشارکتی بودن و انطباق پذیری دارای رتبه بیشتری نسبت به سایر ابعاد بودند، براین اساس می توان فرهنگ سازمانی دانشگاه را فرهنگی مشارکتی و انطباق پذیر تلقی نمود.
شناسایی عوامل زمینه ساز خیانت زناشویی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
121-154
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل خیانت زناشویی زنان انجام شد. روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی بود. تعداد 17 زن که تجربه خیانت زناشویی و تمایل به همکاری با پژوهشگر را داشتند با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. برای تبیین و تحلیل داده ها از رویکرد داده بنیاد استفاده شد. یافته ها: بعد از تحلیل داده ها، سه مقوله عمده در مورد علل خیانت زناشویی زنان یافت شد. علل زمینه ساز خیانت زناشویی شامل کسالت بار شدن زندگی بعد از کشف یکدیگر، ضعف های ذاتی ازدواج، آسیب پذیری در زمان سرکوفته شدن نیاز جنسی یا عاطفی، تحول جامعه، علل نگهدارنده خیانت شامل تمایل به تجربه کردن هیجان، سلب مسئولیت رفتار خود و تاکید بر ویژگی های همسر، کسب خلاقیت بسیار در بدست آوردن زمان برای رابطه و پنهان کردن آن، کسب شجاعت به خاطر کشف ویژگی های جدید در خود و پاسخ به خیانت شامل میل به طلاق، ترمیم آشیانه، تحمل فشار روانی. نتیجه گیری: برای پیشگیری از خیانت زناشویی، آموزش های خانواده و غنی سازی های روابط پیش از ازدواج باید این مقوله ها را مد نظر قرار داد.
رابطه پنج صفت بزرگ شخصیت با افسردگی: نقش میانجی گر عزت نفس و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۲
114-137
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین پنج صفت بزرگ شخصیت با نشانه های افسردگی و نقش میانجی گر عزت نفس و خودکارآمدی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. به منظور انتخاب نمونه 400 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه آزاد و دولتی شهرستان گنبدکاووس به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های افسردگی، پنج عاملی شخصیت، عزت نفس و خودکارآمدی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که روان آزردگی به عنوان قوی ترین پیش بین افسردگی، اثر مثبت معناداری بر آن داشت. درحالی که برونگرایی، توافق گرایی، عزت نفس، خودکارآمدی اثر منفی معناداری بر افسردگی داشتند. هم چنین نتایج تحلیل مسیر حاکی از این بوده که متغیرهای عزت نفس و خودکارآمدی به طور همزمان در پیش بینی افسردگی براساس صفات شخصیت (برون گرایی، توافق گرایی و روان آزردگی) نقش واسطه را ایفا می کنند. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش و نقش واسطه ای عزت نفس و خودکارآمدی در ارتباط صفات شخصیت و افسردگی، برنامه ریزی جهت ارتقای سطح عزت نفس و خودکارآمدی می تواند نقش مهمی در کاهش افسردگی به واسطه تقویت صفات شخصیتی برون گرایی و توافق گرایی و کاهش روان آزردگی داشته باشد.
بررسی و مقایسه اثربخشی روان پویشی فشرده و کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درد ذهنی زلزله زدگان شهر سر پل ذهاب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی روان پویشی فشرده و کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن-آگاهی بر درد ذهنی زلزله زدگان شهر سر پل ذهاب در سال 1398 اجرا شد. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان زلزله زده شهر سرپل ذهاب بودند که در سال 1398 به کلینیک مشاوره مرکز بهزیستی شهرستان سرپل ذهاب مراجعه داشتند که از این میان 45 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش جایگزین شدند. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جلسات رواندرمانی روان پویشی فشرده و کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای دو گروه آزمایش در طی 9 هفته اجرا گردید. در خاتمه از سه گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه درد ذهنی ( OMMP ) اورباخ و میکلینسر(2003). به منظور تحلیل استنباطی داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد هر دو درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درد ذهنی زلزله زدگان اثربخش بود و بین دو درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درد ذهنی زلزله زدگان از نظر میزان اثربخشی تفاوت معنی داری وجود نداشت. (p<0/5). نتیجه گیری: درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی هر دو بر درد ذهنی تاثیر بسزایی دارند و از آنها در جهت پیشگیری از ابتلا به اختلالهای روانشناختی می توان بهره برد.
تاثیر الگوی تفکر تاملی بر اطمینان از تصمیم گیری شغلی و تفکر تاملی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف. هدف پژوهش تعیین تأثیر الگوی تفکر تأملی بر اطمینان از تصمیم گیری شغلی و تفکر تاملی دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان شهر اهواز بود. روش. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان اهواز بودند (376 نفر) که از بین آنها 45 نفر با روش تصادفی ساده انتخاب شدند و در یک گروه آزمایش و دو گروه گواه گماشته شدند. پرسشنامه اطمینان از تصمیم گیری شغلی لاندری (2003) و پرسشنامه تفکر تاملی کمبر و یونگ (2000) در پیش آزمون اجرا شد و پس از 10 جلسه آموزش گروه آزمایشی پس آزمون اخذ شد و یک ماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. یافته ها. تحلیل کوواریانس نشان داد الگوی تفکر تاملی، اطمینان از تصمیم گیری شغلی (7/34=F، 001/0 >p) و تفکر تاملی(6/14=F، 001/0 >p) را در گروه آزمایش بهبود داده است. تحلیل مرحله پیگیری هم حاکی از پایدار بودن این اثرات بود. نتیجه گیری. نظر به تاثیر مدل تدریس تأملی به عنوان الگوی تدریس نوین در بهبود مهارتهای دانشجویان، پیشنهاد می شود در قالب روش تدریس در واحد اصول و فنون تدریس برای رشته های دبیری دانشگاه فرهنگیان گنجانده شود.
نقد و بررسی دیدگاه ها و درمان های نوین روان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به صورت گذرا به بررسی و مرور دیدگاهها و مکاتب عمده روان شناسی در سده اخیر پرداخت. از آن جایی که نظریه های مختلف روان شناسی بستر و زمینه درمان های متنوعی را فراهم نموده اند، در این نوشتار تحولات اخیر روان شناسی در صد سال گذشته در چها رمرحله مورد بررسی قرار گرفت که عبارت بودند از روان شناسی مبتنی بر نظریه روان تحلیلی، روان شناسی رفتارگرایی، دیدگاه شناختی و دیدگاه انسانگرایی که هر کدام از نظریه ها ، زمینه ساز روش های درمانی شدند مانند درمان متنی برروان کاوی، درمان مبتنی بر رفتار گرایی، درمان مبتنی بر دیدگاه شناختی، درمان مبتنی بر و جود گرایی، درمان مبتنی بر هیجان، درمان مبتنی بر تئوری انتخاب و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شدند که مورد نقد و بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری: دانش روان شناسی هنگامی که با ویژگی های شایسته اخلاقی و حرفه ای همراه می شود بدون شک می تواند فارغ از نوع دیدگاه و روش درمانی، مفید و موثر واقع شده و در خدمت سلامت و بهداشت روانی جامعه قرار گیرد.
طراحی و آزمون الگویی از پیامدهای سازمانی برازندگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش بررسی یک الگوی پیشنهادی است که در آن تاثیر برازندگی شغلی بر نیت ترک شغل و عملکرد شغلی با میانجی گری استرس شغلی و توانمند سازی روانشناختی مورد بررسی قرار می گیرد. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری است که در سال 1394 انجام شد. الگوی پیشنهادی در یک نمونه ی 256 نفری از پرستاران بیمارستان های اهواز که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، آزموده شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس شغلی پارکر و دکوتیس (1983)، پرسشنامه نیت ترک شغل كامن، فيچمن، جنكينز و كلش (1979)، پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995)، پرسشنامه برازندگی شغلی آدامز، وبستر و بایراسکی (2010) و پرسشنامه عملکرد شغلی تن هورن و رو (1988) بودند. برای ارزیابی الگوی پیشنهادی و آزمون اثرهای واسطه ای از تحلیل معادلات ساختاری و روش بوت استرپ استفاده گردید. یافته ها بیانگر تطابق و برازش الگوی پیشنهادی با داده های واقعی داشت. در مدل تأیید شده، استرس شغلی و توانمند سازی روانشناختی میانجی گر های مناسبی در تبیین تأثیر برازندگی شغلی بر عملکرد شغلی و نیت ترک شغل محسوب می شدند. بر اساس یافته های بدست آمده پیشنهاد می شود که برای ارتقای سطح عملکرد شغلی و ماندن کارکنان در سازمان، سازمان ها شرایطی را برای بهبود سطح استرس شغلی و برازندگی شغلی یا افزایش توانمندسازی روان شناختی فراهم آورند.
بررسی فرآیند هدایت تحصیلی نوین از منظر مشاوران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
27 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی فرآیند هدایت تحصیلی نوین در پایه نهم از منظر مشاوران مدارس دوره اول متوسطه انجام شد. روش شناسی:روش پژهش حاضر کیفی و از نوع تحلیل مضمون است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مشاوران مدارس در سال تحصیلی 97-96 و روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود. به این صورت که از میان مشاوران مدارس تعداد 10 نفر مشاور انتخاب شده که انتخاب نمونه و مصاحبه تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. تمام مصاحبه ها با کسب اجازه از شرکت کنندگان ضبط شده، سپس برای انجام تحلیل های بعدی، متن مصاحبه ها به دقت روی کاغذ پیاده شد و بعد از تِم گذاری مضامین، به تحلیل مضامین و دسته بندی مقوله ها پرداخته شد. یافته ها:تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه نیمه ساختار یافته منجر به شناسایی چهار مقوله اصلی شده است که عبارتند از:1)نارسایی های فرآیند هدایت تحصیلی؛ 2)مشکلات آزمون؛ 3)آگاهی بخشی؛ 4)ضرورت امکانات در اجرای بهینه. نتیجه گیری:بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که میان دستورالعمل ابلاغی وزارتخانه تا اجرای صحیح آن فاصله زیادی است و هدایت تحصیلی دانش آموزان نتوانسته آن چیزی که در آیین نامه مصوب شده است را به اجرا درآورد. لذا جهت آسیب شناسی فرآیند، بایستی نظرات اصلاحی مشاوران و متخصصان این حوزه را دریافت و به صورت کارشناسی فرآیند فعلی هدایت تحصیلی مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد تا بتوان به بحث متوازن سازی مدنظر در سند تحول بنیادین دست یافت.
پیش بینی میزان احتمال پیمان شکنی در روابط زناشویی براساس سطح تمایزیافتگی، عملکرد خانواده و دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
80-99
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف پیش بینی پیمان شکنی زناشویی، براساس میزان تمایزیافتگی، عملکرد خانواده و دل زدگی زناشویی زوج های ساکن شهرستان سنندج انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه همبستگی بود. نمونه مورد نظر از بین زوج های داوطلب درگیر در بحران خیانت مراجعه کننده به مراکز مشاوره و دادگاه های خانواده بود که برای بروز خیانت درخواست جدایی یا رسیدگی مراجع قضایی را داشتند. حجم نمونه 370 نفر بود که پرسشنامه های تمایزیافتگی اسکورن و فریندلر (1998)، دلزدگی زناشویی پایینز (1996) و عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاب (1983) در آنها اجرا شد. سپس نتایج با روش رگرسیون چندمتغیری سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج نشان دهنده آن بود که تمایزیافتگی (73/0- B =) و عملکرد خانواده (43/0- B= ) پیش بین منفی برای خیانت زناشویی هستند ولی دلزدگی زناشویی (31/ 0 B= ) نقش مثبتی در پیش بینی خیانت دارد (01/0 p≤ ). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، می توان گفت که برنامه های آموزش تمایزیافتگی و گرایش به سمت پیش گیری از دلزدگی زناشویی و درنتیجه بالابردن عملکرد خانواده می توانند پیشگیری کننده از خیانت در روابط زناشویی باشند.
اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
177 - 194
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف تعیین مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و عاطفه منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی در سال 1395 و در شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، با گروه کنترل بود. جمعیت آماری شامل کلیه زنان دارای همسر با اختلال روانی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت پوشش سازمان نظام و بهزیستی اصفهان بودند. از بین زنان 30 نفر که تمایل به همکاری در جلسات درمانی داشتند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده در این طرح گروه آزمایش در طی 10 جلسه آموزش گروهی 90 دقیقه ای با تناوب هر هفته دو بار در معرض مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر قرار گرفت همه آزمودنی ها قبل از مداخله، پس از آن و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر باعث افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (001/0>p). به علاوه این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تائید شد (001/0>p). بنابراین جهت افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی زنان دارای همسر مبتلا به اختلال روانی می توان از مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر استفاده نمود.