فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مدل یابی نقش واسطه ای ایمنی هیجانی در رابطه بین ادراک ریسک با آسیب پذیری روانی در نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش شناسی: روش این پژوهش از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان پایه اول در دوره دوم متوسطه شهر ساری در سال تحصیلی 98-1397 بودند. 260 نفر با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ادراک ریسک راندمو و ابورسون (2004)، پرسشنامه اضطراب اجتماعی (SPI)، پرسش نامه آسیب روانی (SCL-25) و مقیاس ایمنی هیجانی برونر و همکاران (2008) پاسخ دادند. روش آماری پژوهش از نوع معادلات رگرسیونی ساختاری بود. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش مدل پژوهش دارای برازش مطلوب بود و 66 درصد از متغیر آسیب پذیری روانی توسط ادراک ریسک و ایمنی هیجانی قابل تبیین بود. همچنین بین مولفه های ادراک ریسک و ایمنی هیجانی با آسیب پذیری روانی همبستگی منفی معنی داری وجود داشت(0/001>P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش با تاکید بر ضرورت ادراک ریسک و همچنین نقش واسطه ای ایمنی هیجانی بر آسیب پذیری روانی نوجوانان، می تواند تلویحات کاربردی برای بهبود وضعیت روان شناختی در این قشر، ارایه دهد.
نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی خودکارآمدی والدینی در دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی خودکارآمدی والدینی در دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج که در سال تحصیلی 1397- 1396 مشغول به تدریس بوده اند. حجم نمونه شامل 150 نفر از دبیران آموزش متوسطه دوم بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های خودکارآمدی والدینی دومکا و همکاران (1996)، مقیاس انعطاف پذیری خانواده شاکری (1999) و مقیاس انسجام خانواده سامانی (1381) جمع آوری و مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. پایایی ابزارهای پژوهش با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب 71/0، 77/0 و 81/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون خطی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های انعطاف پذیری و انسجام خانواده توانایی پیش بینی خودکارآمدی والدینی را داشتند(001/0>P). نتیجه گیری: خانواده های دارای انسجام عاطفی مناسبی، با توجه به قابلیت خانواده های سالم به لحاظ مهارتهای ارتباطی و انسجام عاطفی مناسب فرصت تبادل اطلاعات مهیا و درنتیجه والدین چنین خانواده هایی توانایی بیشتر در والدگری و تربیت فرزندان از خود بروز می دهند.
شناسایی عوامل زمینه ساز خیانت زناشویی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
121-154
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل خیانت زناشویی زنان انجام شد. روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی بود. تعداد 17 زن که تجربه خیانت زناشویی و تمایل به همکاری با پژوهشگر را داشتند با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. برای تبیین و تحلیل داده ها از رویکرد داده بنیاد استفاده شد. یافته ها: بعد از تحلیل داده ها، سه مقوله عمده در مورد علل خیانت زناشویی زنان یافت شد. علل زمینه ساز خیانت زناشویی شامل کسالت بار شدن زندگی بعد از کشف یکدیگر، ضعف های ذاتی ازدواج، آسیب پذیری در زمان سرکوفته شدن نیاز جنسی یا عاطفی، تحول جامعه، علل نگهدارنده خیانت شامل تمایل به تجربه کردن هیجان، سلب مسئولیت رفتار خود و تاکید بر ویژگی های همسر، کسب خلاقیت بسیار در بدست آوردن زمان برای رابطه و پنهان کردن آن، کسب شجاعت به خاطر کشف ویژگی های جدید در خود و پاسخ به خیانت شامل میل به طلاق، ترمیم آشیانه، تحمل فشار روانی. نتیجه گیری: برای پیشگیری از خیانت زناشویی، آموزش های خانواده و غنی سازی های روابط پیش از ازدواج باید این مقوله ها را مد نظر قرار داد.
تدوین برنامه آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی برای زنان مطلقه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
155-175
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین برنامه آموزش مهارت های زندگی (مهارت های خودآگاهی، مقابله با استرس و همدلی) مبتنی بر فرهنگ اسلامی در زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی از نوع روایتی و استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان و متخصصان زوج درمانی این شهر است که 15 نفر از مراجعان و 10 نفر از متخصصان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه و پرسشنامه متخصصان استفاده شد و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری مصاحبه ها انتخاب شد. داده ها بر اساس روش لینکلن و گوبا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش مهارت های زندگی در قالب 3 محور اصلی خودآگاهی، همدلی و مقابله با استرس، 11 محور فرعی بود. مهارت خودآگاهی شامل آگاهی از خالق خود، آگاهی از معاد، قرب خداوند و شناخت وجود خود می شد. مهارت همدلی شامل زمینه سازهای فرعی خشنود ساختن، همدردی و عیادت، دید و بازدید و مراوده، و شاد بودن و شاد نمودن می شد. مهارت مقابله با استرس شامل کمک و یاری خداوند، دعا و یاد خداوند، و عبادات می شد. همچنین میزان روایی محتوایی این برنامه بر اساس روش لاوشه و مبتنی بر نظر متخصصان دارای نسبت روایی محتوایی ( CVR ) 80/0 بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که برنامه آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی برنامه مناسب و کارآمدی برای توانمندسازی زنان مطلقه در زندگی است.
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر راهبردهای تنظیم هیجانی و تاب آوری در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران بود. روش شناسی: طرح پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی از پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوم متوسطه در منطقه 7 شهر تهران در سال تحصیلی 1397-98 بودند که با از این بین افراد واجد شرایط داوطلب به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای جلسات آموزش واقعیت درمانی را دریافت کردند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) و پرسشنامه استاندارد تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS23 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) در سطح معناداری 05/0 انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی بر "تنظیم هیجان" و مولفه های آن در دانش آموزان موثر است. همچنین واقعیت درمانی بر "تاب آوری" در دانش آموزان موثر بود. نتیجه گیری: روش مداخله ای واقعیت درمانی می تواند تنظیم هیجان و تاب آوری دانش آموزان را افزایش دهد.
هم سنجی کارایی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی متمرکز بر هیجان بر سبک های دل بستگی زوجین سازش نیافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو رویکرد زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی متمرکز بر هیجان ازجمله رویکردهای ارزشمند و شواهدمحوری هستند که توسط پژوهش های فراوانی موردحمایت قرارگرفته اند. هدف این پژوهش هم سنجی کارایی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی متمرکز بر هیجان بر سبک های دل بستگی زوجین سازش نیافته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده همه همسرهای مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده سینا شهرستان دزفول در سال 1397 بود. نمونه پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شد. آزمودنی ها دربرگیرنده 6 زوج (12 نفر) از افراد مراجعه کننده به این مرکز بودند که با توجه به نمره پرسش نامه سازگاری زناشویی در شمار همسرهای سازش نیافته قرار می گرفتند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. پروتکل درمانی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و متمرکز بر هیجان در سه گام خط پایه و 12 نشست (90 دقیقه ای) مداخله و پیگیری دوماهه اجرا شد. آزمودنی ها به سنجه سازگاری زوجی اسپینر (1976) و سب ک دل بستگی بزرگ س ال کولینز و رید (1990) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبود تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد در گروه زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد تراز بهبودی پس از درمان و پیگیری به ترتیب برای دل بستگی ایمن (38/20%، 69/19%) دل بستگی اجتنابی (30/27%، 49/28%) دل بستگی اضطرابی (98/25%، 47/26%) و در گروه زوج درمانی متمرکز بر هیجان تراز بهبودی پس از درمان و پیگیری به ترتیب برای دل بستگی ایمن (93/33%، 32/36%) دل بستگی اجتنابی (37%، 36/40%) دل بستگی اضطرابی (97/35%، 67/33%) است؛ بنابراین نتایج پژوهش نشان می دهد که زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی متمرکز بر هیجان هر دو در کاهش سبک های دل بستگی اجتنابی و دل بستگی اضطرابی زوجین کارایی دارند. ولی فقط زوج درمانی متمرکز بر هیجان در افزایش دل بستگی ایمن زوجین مؤثر است.
بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی روابط خانوادگی میلر بر بهزیستی روانشناختی و خشونت زناشویی از نگاه زنان آزار دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
147 - 176
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی روابط خانوادگی میلر بر بهزیستی روان شناختی و خشونت زناشویی از نگاه زنان آزار دیده انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش تمام زوجین قربانی خشونت زناشویی است که در بازه زمانی بهار 96 به مراکز مشاوره ناحیه 2 شهر مشهد مراجعه کردند که از میان آن ها 30 زوج قربانی خشونت زناشویی به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) قرار داده شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه درمان هفتگی 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفت و گروه گواه طی این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس خشونت زناشویی استراس و همکاران (1996) و بهزیستی روان شناختی ریف (1980) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تجزیه وتحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، آموزش غنی سازی روابط خانوادگی میلر بر بهزیستی روان شناختی و خشونت زناشویی از نگاه زنان آزار دیده تأثیر دارد؛ لازم به ذکر است، ماندگاری اثر درمان بعد از دو ماه حفظ شده است (05/0›p). بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هرچه روابط بین زوجین غنی تر شد از نظر زنان آزار دیده، بهزیستی روان شناختی آنان بهبود یافت و در اثر این بهبود، خشونت زناشویی همسران آن ها کاسته شد.
تبیین بخشش در سالمندان از طریق قدردانی،شادکامی و پذیرش خود با نقش میانجی توانمندی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
123 - 156
حوزههای تخصصی:
بخشش مزایای روانی، اجتماعی، ذهنی و جسمانی را برای سالمندان در پی دارد و همچنین باعث کاهش اضطراب، افسردگی، بیماری های روان تنی، قلبی و فشار خون می گردد. پژوهش حاضر با هدف تبیین بخشش در سالمندان از طریق قدردانی،شادکامی و پذیرش خود با نقش میانجی توانمندی خود انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه سالمندان عضو کانون های جهاندیدگان شهرداری تهران در سال 1396 تشکیل دادند که از بین آنها 950 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. پرسشنامه های شادکامی فوردایس، پذیرش بی قید و شرط جیمزلین و همکاران، قدردانی (فرم شش گویه ای) مگ کالوف، روان شناختی قدرت ایگو استروم و همکاران و بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران اجرا شد. سپس با روش های همبستگی پیرسون و معادله یابی ساختاری یافته ها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد متغیر وابسته پژوهش یعنی بخشش با تمامی متغیرهای پژوهش دارای رابطه معنی دار است (05/0>p). جهت تمامی این روابط مثبت است که به معنای این است که افزایش هرکدام از متغیرهای مستقل (قدردانی، پذیرش خود، شادکامی و توانمندی های خود) منجر به افزایش بخشش می شود. بررسی شدت همبستگی ها نشان می دهد که قوی ترین رابطه با بخشش به ترتیب مربوط به توانمندی های خود و شادکامی است. با آگاه کردن سالمند از توانایی هایش و تقویت حس قدردانی، شادکامی و پذیرش خود در او، می توان نگرش مثبت سالمندان به خود و جهان اطراف، میزان بخشش و سلامت روان آنان را افزایش داد.
اثربخشی درمان شناختی - تحلیلی بر خودکارآمدی و مشکلات بین فردی زنان دارای اختلال شخصیت وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
208-229
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی _ تحلیلی بر خودکارآمدی و مشکلات بین فردی زنان دارای شخصیت وابسته بود. ت روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه زنان 19 تا 40 ساله شهر تهران که به مراکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، دفتر مشاوره تنکابنی و دفتر مشاوره پژوهشگر، مراجعه کرده و بر اساس آزمون شخصیت میلون دارای اختلال شخصیت وابسته بودند، تشکیل می داند. از بین افراد جامعه 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض 10 جلسه درمان شناختی _ تحلیلی قرار گرفت درحالیکه گروه کنترل این درمان را دریافت نکرد. افراد گروه کنترل و آزمایش قبل از اجرای مداخلات و یک ماه پس از اجرای مداخلات از طریق پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (1982) و مقیاس مشکلات بین فردی بارخام (1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی _ تحلیلی به طور معناداری (P<0.0001) در افزایش خودکارآمدی و کاهش مشکلات بین فردی افراد گروه آزمایش موثر بوده است. نتیجه گیری: متخصصان حوزه سلامت روان می توانند از درمان شناختی _ تحلیلی در بهبود مشکلات بین فردی و خودکارآمدی زنان دارای اختلال شخصیت وابسته بهره مند شوند.
اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
99 - 122
حوزههای تخصصی:
دوران کودکی بدلیل شکل گیری شخصیت فرد، از مهم ترین و موثرترین دوران های زندگی هر فرد است. در این پژوهش، هدف، تدوین و بررسی اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران بود و فرض بر این بود که آموزش برنامه فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی جامعه هدف موثر است. روش پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزندان زیر شش سال و نمونه آماری، از روش نمونه گیری در دسترس و شامل کلیه مادران دارای فرزندان زیر شش سال مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری تهران در مناطق 3، 5، 14 و 20 بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های رابطه والد-فرزندی (CPRS) پیانتا (1994) و رضایت از زندگی (SWLS) داینر و همکاران (1985) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و تعمیم یافته-ها، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران تاثیر معناداری دارد. مقدار اتا محاسبه شده نشان داد که 62 درصد از تغییرات رابطه والد-فرزندی و 19 درصد از تغییرات رضایت از زندگی، مربوط به عامل آموزش می باشد. بنابراین می توان گفت که این برنامه می تواند در بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی، موثر باشد.
برنهادی مقدماتی در زمینه مشاوره خانواده با رهیافت مبتنی بر فرهنگ ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده یکی از برجسته ترین نهادهای اجتماعی هر جامعه ای است. بی گمان خانواده در عصر کنونی که عصر تنیدگی است به داشتن خدمات مشاوره ای نیازمند است؛ ولی ازآنجایی که پژوهش های گوناگون نشان داده اند در مسائل خانوادگی نقش فرهنگ در هر جامعه ای بسیار پررنگ است، ازاین رو هدف از پژوهش حاضر برنهادی مقدماتی در زمینه مشاوره خانواده با رهیافت مبتنی بر فرهنگ ایرانی- اسلامی است. طرح پژوهش حاضر کیفی و بر پایه تحلیل محتوا است. محتوای موردپژوهش از طریق جستجوی الکترونیکی در پایگاه های منتخب و با بررسی اولیه کتاب ها و مقالات متناسب با موضوع توسط متخصصین این امر انتخاب شدند. فرایند کدگذاری منجر به سه تم اصلی با عنوان فنون برقراری رابطه، فن های درمانی و غنی سازی روابط زناشویی و 12 طبقه مبتنی بر فرهنگ اسلام و ایرانی منجر شد. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت مشاوران و روانشناسان خانواده در کشور ما (ایران) می توانند در برنامه ها و کاربست های مشاوره و روان درمانی خانواده از این سه درون مایه اصلی در کارهای درمانی با خانواده ها و زوج های مراجعه کننده خویش استفاده کنند.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر سرمایه ی روان شناختی دختران نوجوان بی سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
36-59
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر بهبود سرمایه روان شناختی دختران نوجوان بی سرپرست صورت گرفت. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران نوجوان ساکن مرکز بهزیستی شهید هاشمی نژاد شهر مشهد بود. نمونه آماری پژوهش 24 نفر از افراد در دسترسی بودندکه نمره پایینی در پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (۲۰۰۷) کسب نموده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس تئوری انتخاب به صورت گروهی در 8 گام برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد وگروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. درانتها، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که واقعیت درمانی گروهی بر افزایش سرمایه روان شناختی و مولفه های آن (امیدواری، خوشبینی، خودکارآمدی و تاب آوری) در گروه آزمایش مؤثر بود. - نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان از این رویکرد در مراکز نگهداری نوجوانان بی سرپرست و کانون های اصلاح و تربیت استفاده کرد.
رهیافتی آسیب شناختی در گستره فرهنگ و خانواده: بررسی برون فکنی های افراد دچار اختلال ملال جنسیتی در آزمون رورشاخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال ملال جنسیتی به معنی داشتن احساس پریشانی درباره جنس زیستی خود است که با آن جنسیتی که فرد تجربه و ابراز می کند هماهنگی ندارد. به همین دلیل این افراد از ابعاد گوناگون در جامعه و خانواده تحت فشار و استرس هستند افزون بر دشواری های اجتماعی، این اختلال زمینه ساز بروز تفاوت های فردی در این افراد نسبت به افراد غیر مبتلا است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تفاوت نتایج مربوط به نمرات متغیرهای محتوای آزمون رورشاخ در افراد دچار اختلال ملال جنسیتی با افراد غیرمبتلا بوده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی مقایسه ای است. به این منظور 28 بیمار دچار اختلال ملال جنسیتی از میان مراجعین به مراکز تشخیصی و جراحی عمومی در پاییز 1394 و 28 شرکت کننده غیرمبتلا که از نظر ملاک های مختلف ازجمله سن، جنسیت و تحصیلات با گروه مبتلا همتاسازی شده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون رورشاخ، منطبق با نظام جامع اکسنر، به شکل انفرادی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در متغیرهای: جنسی، طبیعت، جغرافیایی، غذا، گیاهان، خون، آناتومی، چشم انداز، جزئیات بدن انسان، تجارب انسانی افراد مبتلا نمره بالاتری گرفتند و در متغیر وسایل خانگی افراد غیرمبتلا نمره ی بالاتری کسب نمودند. با ملاحظه تفاوت های قابل توجه در برون فکنی های اشخاص دچار اختلال ملال جنسیتی و اشخاص غیر مبتلا که با یافته های پژوهش های انجام گرفته در فرهنگ های گوناگون دنیا همسو بوده است، می توان اهمیت این همسویی را برجسته ساخت؛ برون فکنی اشخاص دچار اختلال مذکور در آزمون رورشاخ فرهنگ بسته نیست، ازاین رو بکار بستن آزمون رورشاخ در کار بالینی با این اشخاص به متخصصین برخوردار از توانش کافی پیشنهاد می گردد.
بررسی اثر مسئولیت اجتماعی اخلاقی و احساس همبستگی معنوی بر بروز رفتارهای انحرافی در محیط کار با نقش واسط تعهد عاطفی (مورد مطالعه: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی اخلاقی و احساس همبستگی معنوی بر رفتار انحرافی با توجه به نقش واسطه ای تعهد عاطفی است. روش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل600 نفر از کارشناسان دانشگاه فردوسی مشهد می باشد وحجم نمونه مطلوب با استفاده از فرمول کوکران242 نفر تعیین شد که با توجه به پیش بینی عدم بازگشت تعدادی از پرسش نامه ها، 300 پرسش نامه به صورت تصادفی طبقه ای بین کارکنان توزیع گردید. از این تعداد پرسشنامه، 252 پرسش نامه برگشت داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تعهد عاطفی، احساس همبستگی معنوی در محیط کار، مسئولیت اجتماعی اخلاقی و رفتارهای انحرافی استفاده شد که همه آن ها از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها مدل یابی معادله ساختاری برای بررسی برازش الگوی معادله ساختاری استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که احساس همبستگی معنوی بر تعهد عاطفی تأثیر مستقیم و مثبت و بر بروز رفتارهای انحرافی تأثیر منفی و معناداری دارد. همچنین یافته های حاصل نشان داد که مسئولیت اجتماعی اخلاقی در تبیین تعهد عاطفی و کاهش بروز رفتارهای انحرافی نقش زیادی را ایفا می کند. این یافته ها بر نقش احساس همبستگی معنوی، مسئولیت اجتماعی اخلاقی و نقش واسط و اهمیت تعهد عاطفی در پیش بینی بروز رفتارهای انحرافی تأکید دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که توجه به احساس همبستگی معنوی، تعهد عاطفی و مسئولیت اجتماعی اخلاقی بر کاهش رفتار انحرافی اثرگذار است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سرمایه روانشناختی نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سرمایه روانشناختی نوجوانان شهر تهران در سال 1397 بود. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموز دختر مقطع اول متوسطه بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای تعداد 30 نفراز دانش آموزان در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارت های زندگی دیدند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) استفاده شد. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار این ضریب برای پرسشنامه بالای 0.7 به دست آمد. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج آزمون فرضیه پژوهش نشان داد آموزش مهارت های زندگی، 7/19 درصد در تبیین خودکارآمدی، 2/23 درصد در تبیین امیدواری و 1/17 درصد در تبیین تاب آوری گروه آزمایش نقش داشته است. اما در خوش بینی گروه آزمایش موثر نبوده است (904/0=P). نتیجه گیری: نتایج کلی حاکی از آن بود آموزش مهارت های زندگی بر سرمایه روان شناختی نوجوانان موثر بوده است.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی برذهن آگاهی کنترل درد مزمن بر عملکرد روانی – اجتماعی زنان مبتلابه سرطان پستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی کنترل درد مزمن بر عملکرد روانی -اجتماعی زنان مبتلابه سرطان پستان بود. روش:روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون بود. جامعه شامل زنان مراجعه کننده به بیمارستان ۷ تیر در سال1397(۳۱۰۰ نفر) بود. روش نمونه گیری در دسترس ۳۰ نفر گزینش و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (۱۵نفر) و کنترل (۱۵نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه های درجه بندی درد مزمن (CPQ) ون کوروف، دورکین و لیریسک (۱۹۹۲)، کیفیت زندگی(SF-36) ویر و شربورن(۱۹۹۲)و علائم افسردگی گلد برگ(GDS)(۱۹۸۲ ) بود. گروه آزمایش در ۸ جلسه درمان ذهن آگاهی شرکت داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق کوواریانس (MANCOVA) صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در نمرات عملکرد روانی- اجتماعی در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد،(p<0/05). درمان ذهن آگاهی کنترل درد مزمن بر سلامت روانی، نقش عاطفی، عملکرد اجتماعی، سرزندگی و درمان دردهای مزمن زنان مبتلا به سرطان پستان موثر بود. نتیجه گیری :ذهن آگاهی به تدریج توان فرد برای بوجود آوردن ارتباط غیر متمرکز با افکار ،هیجان ها و حس های بدنی را افزایش می دهد. همچنین فرد با فرایند تفکر ارتباط برقرار نموده و در می یابد که افکار او واقعیت نیستند. ذهن آگاهی ؛ زنان مبتلا به سرطان پستان را قادر به شناخت و تنظیم احساسات خود نموده،در نتیجه آنها سطوح پایین تری از رفتارهای کناره گیری را از خود نشان می دهند. بنا براین ذهن اگاهی موجب افزایش عملکرد روانی - اجتماعی زنان مبتلا به سرطان پستان می گردد.
ساخت وهنجاریابی آزمون هوش بین فردی برای دانش آموزان ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت وهنجاریابی آزمون هوش بین فردی گاردنر برای دانش آموزان ابتداییانجام شد. روش شناسی: روش تحقیق حاضر از لحاظ نحوه گرداوری داده ها در زمره تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود و از لحاظ روش از نوع تحقیقات آمیخته - بود بود و به لحاظ هدف در زمره تحقیقات کاربردی بود . جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی سال پنجم و ششم مدارس ابتدایی منطقه 5 شهر در سال تحصیلی 98-97 تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش های حاضر که محقق ساخته بودند عبارت بودند از پرسشنامه هوش بین فردی که دارای 23 سوال و چهار خرده متغیر (فهم از رابطه، سازگاری ، یاری رسانی و کارگروهی) بود که روایی و پایایی ابزارهای فوق با استفاده از روش تحلیل عامل تاییدی و اکتشافی انجام شد و مورد تایید قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل برای 4 بعد پرسشنامه هوش بین فردی حائز برازش مناسب بود. نتیجه گیری: افرادی که دارای هوش بین فردی قوی تری هستنددرک بالایی از رابطه دارند و قواعد و هنجار های یک رابطه را بیشتر حفظ می کنند و بیشتر تمایل به مشارکت و کار گروهی وجود دارد و انگیزه ای برای رقابت های فردی و تحقیر و تمسخر دیگران وجود ندارد.
تجربه زیسته آشفتگی زناشویی در جهان ادراکی زنان؛ مورد مطالعه: کلینیک توحید شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی زناشویی دستخوش مخاطرات گوناگونی است، حادترین این مخاطرات آشفتگی زناشویی است که منجر به جدایی هیجانی و طلاق می شود. هرچند پژوهش های متفاوت و بعضاً قابل طرحی در این زمینه صورت گرفته است ولی به نظر می رسد لازم است با رویکردهای تئوریک دیگری نیز به این موضوع پرداخته شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه تصویری از زیست جهان زنانی که آشفتگی زناشویی را تجربه کرده اند با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسانه انجام شده است. جامعه پژوهش دربرگیرنده زنان با تجربه آشفتگی زناشویی مراجعه کننده به کلینیک توحید شهر کرمانشاه بوده است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده که نخست با 6 نفر از زنان مصاحبه اکتشافی انجام شده، سپس با شمار 16 نفر از آنان که خودشان یا همسرشان تجربه بیماری روانی آشکاری نداشتند، مصاحبه اصلی صورت گرفته و نمونه گیری به اشباع رسیده است. با استفاده از مصاحبه اپیزودیک و با تکیه بر روش پدیدارشناسی در روانشناسی جیورجی-ورتز جهان ادراکی زنان به تصویر کشیده شده است. پنج ساختار کلی (درون مایه) دربرگیرنده، "قصدمندی متعارض"، "درک متقابل تجربه زیسته"، "همدلی هیجانی"، "تصورات زوجین پیش از ازدواج" و "ابژه گی آموخته شده" توصیفی از تجربه آشفتگی زناشویی در جهان ادراکی زنان موردمطالعه است. بنا بر نتایج مطالعه حاضر به درمانگران بالینی توصیه می شود از این مفاهیم در مشاوره های پیش از ازدواج به منظور آگاهی بیشتر زوجین بهره گیرند.
کشف نگرش های انتخاب همسر در دختران در آستانه ازدواج: تحقیق کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
133-162
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف نگرش های انتخاب همسر دختران مجرد ایرانی انجام شد. روش: این مطالعه با روش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. طی این پژوهش، پژوهشگر با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند تعدادِ 15 نفر از دخترانِ 18 تا 30 ساله مجرد را در شهر تهران شناسایی و مورد مصاحبه قرار داد. تمامی مصاحبه ها ضبط و سپس خط به خط دست نویس شدند و سپس با استفاده از روش تحلیلِ مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها منجر به شناسایی دو مقوله اصلی نگرش های کارآمدِ انتخابی با زیرمقوله های (عقلانیت و منطق گرایی، واقع گرایی، باور به خودشناسی، باور به دیگرشناسی، الزامی تلقی کردن رابطه شناختی، باور به تعادل سنجی، باور به همفکری و مشاوره انتخاب) و نگرش های ناکارآمدِ انتخابی با زیرمقوله های (ایده آل گرایی، محدودکننده دانستن انتخاب و ازدواج، ناموثر و غیرضروری تلقی کردن همفکری در انتخاب و تلقی انتخاب و ازدواج به عنوان پل رهایی مطلق از رنج) در زمینه نگرش های دختران در آستانه ازدواج نسبت به انتخاب شد. نتیجه گیری: یافته های حاصل از این پژوهش با شناسایی نگرش های کارآمد و ناکارآمد دختران نسبت به انتخاب، زمینه را برای تدوین برنامه هایی آموزشی و اصلاحی جهت تقویت نگرش های مثبت در این گروه از افراد فراهم کرد و همچنین با شناسایی نگرش های ناکارآمد زمینه را برای رفع این نگرش ها و انتخابی موفق تر فراهم کرد.
تأثیر آموزش برنامه بهبود رابطه بر افزایش سازگاری زناشویی زنان کم درآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۲
184-200
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین عواملی که بر بقاء، دوام و رشد خانواده اثر می گذارد، سازگاری زناشویی است. سازگاری زناشویی عبارت از وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر را دارند و فرآیندی است که در طول زندگی زن و شوهر به وجود می آید. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه بهبود رابطه بر افزایش سازگاری زناشویی زنان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) انجام شد. روش: برای این منظور از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. تعداد ۴۰ نفر از زنانی که داوطلب شرکت در جلسات بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به مدت ۶ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش گروهی برنامه بهبود رابطه زناشویی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. شرکت کنندگان دو گروه قبل و بعد از آموزش فرم ۳۲ سؤالی پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (۱۹۷۶) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که جلسات آموزش گروهی برنامه بهبود رابطه به طور معنی داری باعث افزایش سازگاری زناشویی و ابعاد مؤلفه رضایت، همبستگی، توافق و ابراز محبت شده است (۰۵/۰> p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان برای افزایش سازگاری و ارتقای رضایت زناشویی خانواده ها از برنامه های آموزشی مهارت _ محور استفاده کرد.