فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : رفتارهای وسواسی در شرایط گوناگون می تواند تجربه های احساسی متفاوتی را سبب گردد، بنابراین این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی گری خوددلسوزی در رابطه ی بین علائم وسواس فکری عملی با احساس گناه پرستاران انجام شد. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش حاضر را تمامی 486 پرستار زن شهر گرگان در بیمارستان های دولتی بودند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر مشاهده شده 340 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه احساس گناه کوگلر و جونز (1992)، پرسشنامه وسواس فکری عملی هاجسون و راچمن (1977) و پرسشنامه خوددلسوزی ریس و همکاران (2011) بودند. یافته ها: یافته ها نشان داد روابط معنا داری بین علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی با احساس گناه وجود داشت و مدل پژوهش تایید شد و به طور کلی 57 درصد از احساس گناه توسط علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی قابل تبیین می باشد. همچنین متغیرهای علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی بر احساس گناه اثر مستقیم معنادار دارند و مسیر غیر مستقیم علائم وسواس فکری عملی پرستاران با میانجی گری خوددلسوزی بر احساس گناه تایید گردیده شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر ضرورت نقش رفتارهای وسواسی پرستاران بر تجربه احساس گناه تاکید نمود که می تواند دلالت های کاربردی برای درمان گران و مشاوران در جهت کاهش احساس گناه با توجه به در نظر گرفتن ابعاد خوددلسوزی در پرستاران ارایه دهد.
شناسایی و تبیین رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر در جهت بهبود قابلیت استخدام پذیری متقاضیان کار با استفاده از روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به خیل عظیم جمعیت فارغ التحصیل بیکار و حجم بالای دانشجویان کشور، متقاضیان کار برای آن که قابلیت استخدام پذیری خود را بهبود بخشند، نیازمند به رفتارهای مسیرشغلی آینده نگرانه هستند. بنابراین روی آوردن به رویکرد استراتژیک و آینده نگرانه در جهت تضمین استخدام پذیری و یافتن شغل مناسب برای متقاضیان کار در آینده اهمیت زیادی پیدا می کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین رفتارهای مسیرشغلی آینده نگر درجهت بهبود استخدام پذیری برای متقاضیان کار کشور انجام شد. این پژوهش از نظر روش آمیخته، برمبنای پژوهش های کیفی و کمّی و از نوع پژوهش های قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان منابع انسانی هستند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری، 30 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از شاخص CVR و آزمون کاپای کوهن و روایی محتوایی و پایایی آزمون مجدد تأیید شد. داده های کیفی با نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری و داده های کمّی با روش Delphi Fuzzy تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مهمترین رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر برای بهبود قایلیت استخدام پذیری متقاضیان کار، داشتن تفکر استراتژیک، چشم انداز روشن و واقع بینانه، مهارت پذیرش تغییر، توانایی درک و حل مسئله، نوآوری دانش بنیان، قابلیت یادگیری پویا، هوش فرهنگی و هوش هیجانی هستند.
مقایسه خودپنداره، نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
231 - 260
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودپنداره، نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و از حیث زمان پس رویدادی بود. جامعه آماری، در دو گروه شامل کلیه فرزندان 12 تا 18 ساله با و بدون تجربه طلاق والدین در شهر تهران در سال 1398 است که با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس از هر گروه تعداد 100 فرزند به صورت داوطلب با مراجعه به مدارس شهر تهران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل 3 پرسشنامه خودپنداره بک(1990)، فرم کوتاه مقیاس تعارض نقش جنستی اونیل و همکاران(2012)، مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا(1991) بود. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون T مستقل و تحلیل واریانس مانوا در نرم افزار SPSS-22 نشان داد که بین فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین در مقیاس های نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ لیکن در مقیاس خودپنداره تفاوت معناداری مشاهده نگردید(p<0/05). لذا نتیجه گیری می شود که طلاق گرفتن والدین بر موفقیت، رابطه عاطفی محدود، ثبات عاطفی، بازگشت عاطفی، فروپاشی شخصیت، ناسازگاری اجتماعی و فقدان استقلال فرزندان آن ها اثر می-گذارد.
نقش هوش موفق و همدلی عاطفی در رضایت زناشویی با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر سن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
139 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هوش موفقیت و همدلی عاطفی بر رضایت از زندگی زناشویی با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر سن بود که در افراد متأهل ساکن شهر قم در اردیبهشت ماه سال 1397 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده و تعداد حجم نمونه ۱۶۵ نفر با روش در دسترس انتخاب شده که به پرسشنامه های رضایت زناشویی اینریچ (1989)، مقیاس همدلی عاطفی مهرابی ان و اپس تین (1972) و مقیاس هوش موفقیت گریگورنکو و استرنبرگ (2002) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که هوش موفقیت با رضایت زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشت و از میان ابعاد هوش موفقیت تنها هوش عملی با رضایت زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشت. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد هوش موفقیت قابلیت پیش بینی رضایت زناشویی را دارد. همچنین سن در رابطه بین هوش و رضایت نقش تعدیل گر ندارد. به این معنا که هوش موفقیت در هر سنی پیش بینی کننده رضایت زناشویی هست.
تبیین نقش رقابت جویی در پیش بینی میزان پرخاشگری جوانان: بررسی نقش واسطه ای تعاملات خانوادگی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تبیین نقش رقابت جویی در پیش بینی میزان پرخاشگری جوانان با نقش واسطه گری تعاملات خانوادگی می باشد. به منظور سنجش رقابت جویی از پرسشنامه استاندارد ماکسول و موریس (2007)، برای پرخاشگری از پرسشنامه باس و پری(1992) و در نهایت برای سنجش نقش واسطه ای تعاملات خانوادگی از پرسشنامه 10 سوالی دیوید السون و هاوارد بارس(1985) استفاده شده است. روایی و پایایی این پرسشنامه در این تحقیق و تحقیقات مشابه به تایید رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که همه فرضیه های فرعی پژوهش به همراه فرضیه اصلی اول با اطمینان 95% با توجه به سطح معناداری پایین تر از 0.05 مورد تأیید قرار می گیرند؛ بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش بین نقش رقابت جویی در ابعاد رضایت خاطر ناشی از دستیابی به عملکرد بهتر، اشتیاق به برد، انگیزه برای تلاش، احساس رضایت از انجام صحیح تکالیف و ترجیح به انجام کارهای سخت تر با پیش بینی میزان پرخاشگری جوانان رابطه معناداری وجود دارد. رقابت جویی سالم اگر در مسیر خود قرار گیرد می تواند مانع از بروز پرخاشگری در بین نوجوان پسر گردد، همچنین تعاملات خانوادگی نتوانسته است پرخاشگری ایجاد شده در زمان رقابت را کاهش و یا تعدیل کند.
اثربخشی خانواده درمانی ساختاری بر راهبرد های مقابله ای، انسجام و انطباق پذیری خانواده در زوجین دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
187 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی خانواده درمانی ساختاری بر راهبرد های مقابله ای، انسجام و انطباق پذیری خانواده در زوجین دارای نارضایتی زناشویی شکل گرفت. روش شناسی: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل نابرابر همراه با طرح پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش تمام زوجین دارای نارضایتی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر زاهدان در سال 98 بودند. 30 زوج به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) به صورت تصادفی گمارش شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه از پرسشنامه های سبک های مقابله لازاروس (1988) و مقیاس انطباق پذیری و انسجام خانوادگی اولسون (1996) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش آماری تحلیل واریانس با انداز ه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد خانواده درمانی ساختاری بر انطباق پذیری و انسجام خانوادگی و راهبرد مقابله مسأله مدار موثر است؛ لازم به ذکر است، ماندگاری اثر درمان بعد از دو ماه حفظ شده است (05/0›p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که خانواده درمانی ساختاری می تواند بر انطباق پذیری و انسجام خانوادگی و راهبرد مقابله زوجین دارای نارضایتی زناشویی اثرگذار باشد.
پیامدهای مرگ آگاهی در زندگی نوجوانان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
209-233
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر شناسایی پیامدهای مرگ آگاهی بر زندگی از دیدگاه نوجوانان ایرانی بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کنندگان شامل 26 پسر و دختر 16-18 ساله شاغل به تحصیل در مقطع متوسطه دوم در مدارس استان تهران بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش با استفاده از شیوه تحلیل مضمون صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که پیامدهای مرگ آگاهی در زندگی نوجوانان در پنج حوزه اصلی قابل سازماندهی هستند: انگیزش و اهداف؛ احساسات؛ رفتارها؛ بین فردی و اجتماعی؛ جهان بینی. نتیجه گیری: مرگ آگاهی می تواند ابعاد مختلف زندگی نوجوان را تحت الشعاع قرار دهد و بنابراین، موضوعی دارای اهمیت و اساسی محسوب می شود. هر کدام از مضامین ذکرشده بیان کننده اثرات مرگ آگاهی در زمینه های مختلف زندگی نوجوانان است و این نکته را آشکار می کند که یاد و اندیشه مرگ می تواند به شکل های مختلفی بر ابعاد گوناگون زندگی نوجوانان اثر بگذارد و شیوه زیستن و نگرش آن ها را به امور خود و جهان دستخوش تغییر کند. به عبارتی، مرگ آگاهی برای نوجوانان که در ابتدای ترسیم طرح زندگی آتی خود هستند می تواند به مثابه یک چراغ روشنگر راه عمل کند و نقشه و مسیر آینده آن ها را شکل دهد.
مقایسه اثربخشی برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری بر رفتارهای ضد تولید کارکنان یک کارخانه صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش هوش معنوی وتاب آوری بر رفتارهای ضد تولید کارکنان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان بخش های تولیدی مجتمع فولاد گیلان بود که از بین 255 نفر، 60 نفر که بالاترین نمره را در رفتارهای ضد تولید کسب کرده بودند به صورت تصادفی در سه گروه (20 نفر آموزش هوش معنوی، 20 نفر آموزش تاب آوری و 20 نفر گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه رفتار ضد تولید (فوکس و اسپکتور، 2002) بود که آزمودنی های 3 گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به آن پاسخ دادند. گروه های آزمایش در جلسات مداخله ای مبتنی بر برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری (8 جلسه) شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و از آزمون بونفرنی به منظور مقایسه تفاضل نمرات پیش آزمون- پس آزمون متغیرهای گرو ه های آزمایشی و کنترل استفاده شد. یافته ها نشان داد برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری بر بهبود رفتارهای ضد تولید کارکنان اثربخش بود (001/0p≤). همچین نتایج نشان داد که تأثیر برنامه آموزشی تاب آوری بر کاهش رفتار ضد تولید کارکنان در مقایسه با برنامه آموزشی هوش معنوی بیشتر بود (001/0p≤). با توجه به یافته های این پژوهش نتیجه گیری می شود که مدیران و صاحبان صنایع به منظور رقابت در بازار تولید و نیز افزایش بهره وری سازمانی از برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری استفاده نمایند.
مدل های نظام راهنمایی مورد نیاز تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
143 - 172
حوزههای تخصصی:
اسناد تحول بنیادین آموزش و پرورش تنها از سه «مدل مشاوره ای» تحصیلی، شغلی یا سازشی سخن به میان آورده اند، اما نسبت به«مدل راهنمایی» بومی یا غیر بومی ساکتند. سه مدل یادشده نمی توانند همه اهداف اسناد فوق را محقق سازند و نیاز به مدل هایی متناسب با اهداف اسناد تحول احساس می شود. به علاوه «راهنمایی»، که جنبه پیشگیری نیز دارد، نیازمند مدل قابل اجرا، ساختار و تشکیلات مناسب و شرح وظیفه برای همه عوامل انسانی مدرسه است. در همین راستا مقاله علمی-پژوهشی حاضر از تحقیق «تحلیل محتوای راهنمایی در قرآن مجید» و «تحلیل محتوای کیفی (مضمونی) اسناد سه گانه» استخراج شده و پاسخی است به «مدل های راهنمایی مورد نیاز تحول بنیادین آموزش و پرورش»؛ در این مقاله با کمک شش مدل ابداعی به نقد تحلیلی- انتقادی ده مدل سنتی و معاصر می پردازیم و وجه اشتراک و افتراق آنها را مشخص خواهیم کرد. سه مدل از ده مدل رایج صرفأ در تخصص مشاور مدرسه هستند؛ مابقی با شش مدل ابداعی ما شامل «علم، ایمان و عمل شایسته»، «بینش و بصیرت»، «راهیابی به حقایق نهان»، «راهگشایی»، «داوری» و «راهنمایی معنوی» با اختلافاتی همپوشانی دارند. شش مدل پیشنهادی، ساختاری بوده و وظیفه راهنمایی را برعهده همه عوامل انسانی مدرسه از جمله دانش آموزان می گذارند، تا آموزش و پرورشی خلاق، پویا و شادکام را رهبری کنند و دانش آموزان از حضور در مدرسه لذت برده و به حداکثر توان بالقوه خود برسند. کلیدواژه: مدل، راهنمایی و مشاوره، قرآن کریم، سند تحول
رابطه مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری: نقش صلاحیت های مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری با میانجی گری صلاحیت های مسیر شغلی بود روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، کلیه کارکنان شرکت های تولیدی- صنعتی شهر اصفهان بود. نمونه ای به حجم 192 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین سه شرکت انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس های نگرش های مسیر شغلی بی مرز (بریسکو و هال،2006)، میزان گرایش استخدام پذیری (فوگیت وکاینیکی،2008)، اطلاعات خود (کالانان و گرینهاوس،1992)، مهارت های مرتبط باشغل- مسیرشغلی (ابی و همکاران،2003)و وسعت شبکه های داخلی وخارجی (ابی، باتس و لاک وود، 2003) استفاده شد. نتایج نشان داد که صلاحیت دانستن چرایی در رابطه بین طرز تفکر بی مرز و استخدام پذیری، یک میانجی نسبی بود اما در رابطه بین گرایش به تحرک سازمانی و استخدام پذیری، نقش میانجی نداشت. همچنین صلاحیت دانستن چه کسی در رابطه مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری یک میانجی نسبی به حساب آمد. صلاحیت دانستن چگونگی نیز در رابطه بین طرز تفکر بی مرز و استخدام پذیری، یک میانجی نسبی و در رابطه بین گرایش به تحرک سازمانی و استخدام پذیری یک میانجی کامل بود. در مجموع می توان گفت که طرز تفکر بی مرز از طریق صلاحیت های مسیر شغلی می تواند به استخدام پذیری منجر شود.
ناتوانی در زایش یا زایش ناتوانی: کاوشی کیفی از پیامدهای روان شناختی ناباروری در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
4-28
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی پیامدهای روان شناختی ناباروری بر زنان نابارور بود. روش : پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. نمونه در این مطالعه 21 نفر از زنان نابارور بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونه گیری نظری تا اشباع داده ها ادامه یافت. ابزار اصلی این مطالعه مصاحبه بود و اطلاعات جمع آوری و تحلیل داده ها به شیو ه کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافته ها : یافته های پژوهش حاضر نشان داد پیامدهای روان شناختی ناباروری به ترتیب عبارتند از: 1.درماندگی درمانی 2.احساس پوچی 3.خودسرزنشگری 4.برون ریزی هیجانات شدید منفی 5.اختلالات روان شناختی 6.مصرف داروی اعصاب 7.افکار خودکشی 8. انزواطلبی 9.مشاجره با همسر به خاطر احساس تنهایی 10.خانه های سوت و کور. به نظر می رسد زنان نابارور وضعیت روان شناختی نامساعدی را تجربه می کنند. نتیجه گیری : یافته ها شامل 6 مقوله اصلی و یک مقوله هسته تحت عنوان زایش ناتوانی شد. زایش ناتوانی اشاره به این مفهوم دارد که زنانی که تجربه ناباروری دارند به مرور زمان و به دلیل مواجهه با پیامدهای ناباروری ممکن است در بقیه جنبه های زندگی خود نیز احساس ناتوانی داشته باشند. تبیین نتایج به طورکلی نشان دهنده وجود «زایش ناتوانی» و احساس پوچی در جامعه هدف بوده است که نهایتاً منجر به اختلالات روان شناختی، مصرف داروهای روانپزشکی و خانه های سوت و کور می شود.
اثربخشی آموزش رویکرد مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی زنان متأهل خمینی شهر
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
67 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش رویکرد مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل (TA) بر بهزیستی روانشناختی زنان متأهل خمینی شهر بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل به همراه دوره ی پیگیری بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره خمینی شهر در سال 1398 بود که 32 نفر به صورت داوطلبانه در دو گروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند. کلیه زنان گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش گروهی به شیوه تحلیل رفتار متقابل (TA) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه ریف وکینز (1980) بود. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری و نیز آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 26 و R نسخه 4.0.2 استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تحلیل رفتار متقابل بر ابعاد شش گانه بهزیستی روانشناختی (تسلط محیط، پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، هدف در زندگی، رشد فردی و استقلال)در زنان در مرحله پس آزمون و پیگیری مؤثر بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش تحلیل رفتار متقابل می تواند بهزیستی روانشناختی زنان را بهبود ببخشد.
طراحی مدل شکوفایی دختران بر اساس توانمندی های منشی مادران با نقش میانجی شیوه های فرزندپروری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، باهدف طراحی مدل ساختاری توانمندی های منشی مادران و شکوفایی دختران با نقش میانجی گری سبک های فرزند پروری اجراشده است. روش : پژوهش ازنظر هدف کاربردی و طرح پژوهش، توصیفی– همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرری در سال تحصیلی 98-97 به همراه مادران آن ها بود. تعداد 465 دانش آموز و مادر آن ها با روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرها، از سه پرسشنامه شکوفایی سلیمانی و همکاران (1394)، توانمندی های منشی پترسون و سلیگمن (2004) و شیوه های فرزند پروری با مریند (1991) استفاده شده است. یافته ها : نتایج نشان داد توانمندی های اصالت، روشنفکری، تحسین زیبایی و قدردانی مادران بر شکوفایی دختران و همچنین توانمندی های مهربانی، هوش اجتماعی، انصاف، رهبری، خودتنظیمی بر سبک فرزند پروری قاطع اثر مستقیم دارد. بررسی اثر مستقیم سبک فرزند پروری مادران بر شکوفایی دختران بیانگر این مطلب است که سبک فرزند پروی سهل گیرانه و مستبدانه مادران بر شکوفایی دختران اثر معنادار ندارد، اما سبک فرزند پروری قاطع مادران بر شکوفایی دختران اثر مستقیم دارد. نتایج پژوهش اثر غیرمستقیم توانمندی های مهربانی، هوش اجتماعی و رهبری را بر شکوفایی باواسطه گری سبک فرزند پروری قاطع تائید کرد. نتیجه گیری : تقویت و کاربرد توانمندی های منشی معنادار شده در مادران هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق تأثیری که بر سبک فرزند پروری قاطعانه می گذارد می توان موجب ارتقای شکوفایی دختران آن ها گردد.
اثربخشی درمان گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) بر شادی وتاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
235 - 252
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا)برشادی وتاب آوری انجام شد. روش: این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد سوگوار که حداقل یکسال از سوگشان گذشته بودوهنوز علائم سوگ را داشتند وبه مراکز مشاوره شهر اصفهان در بهار سال 1398مراجعه کرده بودند.از جامعه آماری 40نفر ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺷﺮﺍیﻂ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺼﺎﺩﻓی ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ های آزمایش (20نفر)وکنترل(20نفر) گماشته شدند .پس از انجام پیش آزمون،به کمک پرسشنامه های مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون(2003) و ﺷﺎدی آکﺴﻔﻮرد (1989)، به گروه آزمایشی طی هشت جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) داده شد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد وداده های بدست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) بر شادی وتاب آوری تاثیر مثبت ومعناداری داشته است(p <0/00) . نتیجه گیری :برنامه آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) در ارتقا سطح کیفیت زندگی ،تاب آوری وهمچنین میزان شادی در افراد دارای سوگ وداغدیده موثرونتیجه بخش است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی – رفتاری بر خوشنودی زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل فراوانی روی خوشنودی زناشویی تأثیر می گذارد، ناخشنودی جنسی یکی از این عوامل است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر خوشنودی زناشویی زنان دارای ناخشنودی جنسی بود. پژوهش حاضر ازنظر روش شناسی جزء طرح های آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، عبارت بودند از زنان دارای ناخشنودی جنسی که در سال 98 به مراکز مشاوره شهر تهران (9 مرکز مشاوره) مراجعه کرده بودند (750 نفر). از این جامعه با به کارگیری روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر از زنان داوطلبی که دارای ملاک های ورود به طرح درمانی بودند، از طریق مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی – رفتاری و کنترل جایگزین شدند. سپس هر گروه آزمایشی طی 9 جلسه 5/1 ساعته تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. اعضای هر سه گروه در هر دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خوشنودی زوجی اینریچ Fowers, Olson,1989)) را تکمیل کردند. تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات متغیر خوشنودی زناشویی در هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون افزایش معناداری داشته است (P ≤0/05, F=259/39). همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سنجش با درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری بر خوشنودی زناشویی داشته است؛ بنابراین درمانگران و مشاورین خانواده می توانند با به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی ناخشنودی جنسی زوجین کار کنند تا افزون بر حل مشکل آن ها خوشنودی زناشویی شان نیز افزایش پیدا کند و گام باارزشی جهت کاهش طلاق بردارند.
اثربخشی بهزیستی درمانی بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر است و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی است. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بهزیستی درمانی بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به افسردگی غیربالینی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را سالمندان مقیم در سرای سالمندان نشاط شهر مشهد در سال 1398 تشکیل دادند. از بین آنان 28 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بعد از کنترل معیارهای ورود و خروج، به صورت تصادفی در دو گروه 14 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بودند از مقیاس افسردگی سالمندان (یسویگ و همکاران، 1982)، مقیاس کوتاه اختلالات شناختی (هادکینسون، 1972) و مقیاس کیفیت زندگی سالمندان (هاید و همکاران، 2003). جلسات بهزیستی درمانی نیز طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش ارائه شد. به منظور بررسی فرضیه پژوهش از آمار توصیفی و تحلیل واریانس به شیوه اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS/24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری میان دو گروه به لحاظ نمره کل کیفیت زندگی (03/14=F، 001/0=P و 43/0=Eta) و مؤلفه کنترل (67/4=F، 041/0=P و 15/0=Eta) تفاوت معناداری وجود دارد، اما در مؤلفه خودیابی، کامیابی و استقلال بین میانگین نمره دو گروه در پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه می تواند چشم انداز امیدوارکننده ای از اثربخشی درمان های مثبت گرا بر کیفیت زندگی سالمندان مقیم در سرای سالمندان ترسیم نماید.
نقش انعطاف ناپذیری روان شناختی و بدتنظیمی هیجان در پیش بینی شدت خشم ورزشکاران رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
192-213
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش انعطاف ناپذیری روان شناختی و بدتنظیمی هیجان در پیش بینی شدت خشم ورزشکاران رقابتی بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. در این مطالعه، جامعه ی آماری را کلیه ی ورزشکاران فردی و گروهی شهر اردبیل در سال 1398 که در هر سطحی از مسابقات مشغول به ورزش رقابتی بودند تشکیل می دادند. از بین آنها 312 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داد ه ها از مقیاس خشم بالینی (اسنل و همکاران 1995)، انعطاف ناپذیری روان شناختی (فرانسیس و همکاران، 2016) و بدتنظیمی هیجان (گراتز و روئمر، 2004) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاد شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 41 درصد واریانس شدت خشم از طریق مؤلفه های متغیرهای انعطاف ناپذیری روان شناختی و بدتنظیمی هیجان تبیین می شود. همچنین بین انعطاف ناپذیری روان شناختی و بدتنظیمی هیجان با شدت خشم ارتباط مثبت معناداری به دست آمد (05/0 P< ). نتیجه گیری: بر مبنای یافته های به دست آمده، احتمالاً بتوان گفت افراد ورزشکاری که قادر به تنظیم هیجانی نباشند و توان رفتارهای منعطف در موقعیت های رقابتی نداشته باشند، شدت خشم بیشتری تجربه می کنند.
بررسی ابعاد هیجانی و روان شناختی آسیب های دوران کودکی در مردان و زنان دارای پیشینه خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای خیانت زناشویی می توان دلایل فراوانی برشمرد که آسیب های دوران کودکی می تواند یکی از آن ها باشد. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن ابعاد هیجانی و روان شناختی آسیب های دوران کودکی در مردان و زنان دارای پیشینه خیانت زناشویی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود که با به کارگیری مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در 12 نفر (7 زن و 5 مرد) از افراد دارای پیشینه خیانت زناشویی انجام شد. این افراد در سال 1397 به دلیل خیانت زناشویی به مراکز مشاوره شهرستان لارستان، استان فارس، مراجعه کرده بودند، خیانت حداقل شش ماه طول کشیده و به تأیید مراجع و مشاور رسیده بود. شرکت کنندگان به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که پاسخ های شرکت کنندگان به حالت اشباع برسد. داده ها با به کارگیری شیوه کیفی نظریه زمینه ای تحلیل شد. نتایج نشان داد که افراد دارای پیشینه خیانت زناشویی در دوران کودکی خود دچار آسیب های هیجانی و روان شناختی همچون محرومیت، درماندگی، گسستگی هیجانی، شکاف میان نسلی و تمرکز بیرون از خانواده والدین شده بودند. بررسی روند مصاحبه ها نشان داد که این آسیب ها مشکلاتی را برای افراد در کودکی و بزرگ سالی و در زمینه های گوناگون زندگی (تحصیلی، اقتصادی، اجتماعی، نوجوانی، شغل و کار وزندگی زناشویی) به وجود می آورند. بر پایه این یافته ها و همچنین الگوی پارادایمی برآمده از آن ها می توان جهت شناسایی و همچنین پیشگیری از آسیب هایی که می تواند در خانواده منجر به خیانت شوند، اقدامات لازم را انجام داد.
اثربخشی بازی درمانی فلورتایم بر بهبود کنش وری و رفتار سازشی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(ADHD)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
12 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر باهدف اثربخشی بازی درمانی فلورتایم بر بهبود کنش وری و رفتار سازشی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) انجام شد. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کودکان 11-9 ساله مبتلابه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالیِ (ADHD) تحت حمایت درمانگاه حضرت علی اصغر (ع) شهرری در سال 98-1397 تشکیل دادند که 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و در دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند، ابتدا هر دو گروه با مقیاس نارسایی کنش وری اجرایی بار کلی (BDEFS- CA)، رفتار سازشی با مقیاس رفتار سازشی لیمبرت و همکاران (1974) سنجیده شدند سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای بازی درمانی فلورتایم را دریافت کردند در پایان دوره از هر دو گروه با پرسشنامه های ذکرشده پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح معناداری 0/05 انجام شد. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بازی درمانی فلورتایم بر بهبود کنش وری و رفتار سازشی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) مؤثر بود به این صورت که بازی درمانی فلورتایم، موجب کاهش نارسایی کنش های اجرایی همچنین موجب کاهش رفتارهای ناسازش یافته در گروه آزمایش شد (0/01>p). نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی بازی درمانی فلورتایم بر بهبود کنش وری و رفتار سازشی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه بیش فعالی (ADHD)، بازی درمانی فلورتایم می تواند به عنوان روشی مؤثر درزمینه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) مورداستفاده روانشناسان قرار گیرد.
تدوین بسته روان درمانگری فرهنگی مبتنی بر آیات قرآنی و مضامین عرفانی منطق الطیر عطار نیشابوری در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مولتیپل اسکلروزیس، شایعترین بیماری التهابی دستگاه اعصاب مرکزی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین مداخله روانشناختی مبتنی بر فرهنگ در زنان مبتلا به MS بوده است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوا و تحلیل تماتیک انجام گردیده است. مصاحبه نیمه ساختاریافته با پانزده بیمار زن مبتلا به MS و هشت نفر از متخصصین مرتبط با موضوع پژوهش انجام گردید. ادبیات پژوهشی مرتبط، فهرست موضوعی تفسیر نمونه قرآن کریم، آیات قرآن کریم و نیز اشعار عرفانی منطق الطیر عطار نیشابوری مورد جستجو و تحلیل قرارگرفت. نمونه گیری بصورت هدفمند بوده است. یافته ها: تقویت مهارتهای زندگی و راهکارهای مقابله ای کارآمد، شناخت و آگاهی، هدفدار بودن خلقت، حفظ کرامت انسانی، مرگ آگاهی و حیات ابدی، اختیار و مسئولیت انسانی، ایمان به عنایت و لطف الهی، ارتباطات اصیل، ارزشمندی رنجها، پایبندی به اصول اخلاقی همانند عدم دلبستگی به دنیا، صبر، انفاق، تواضع، پرهیز از غرور، ازخودگذشتگی و گفتار نیکو، مضامین پایه رواندرمانگری مبتنی بر فرهنگ را تشکیل دادند. محتوای جلسات بسته درمانی بر اساس مولفه های بدست آمده در هشت جلسه هفتگی تنظیم گردید. نتیجه گیری: بسته روان درمانگری فرهنگی یک درمان جامع روانشناختی و دربرگیرنده تمامی ابعاد وجودی انسان است. کاربرد آن در بیماران مبتلا بهMS پیشنهاد می گردد.