در این پژوهش شباهت زوجهای عادی از لحاظ ارزشها (نظری، هنری، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و نگرشهای فرزند پروری (وابستگی شدید، بیاعتنایی و سلطهگری)، نگرش به آموزش و پرورش و نگرش خانواده گرایی با زوجهای متقاضی طلاق شهر اهواز مورد مقایسه قرار گرفت. در این تحقیق متغیرهای شباهت ارزشها و نگرشها به عنوان متغیرهای وابسته و متغیر خانوادهای عادی و متقاضی طلاق به عنوان متغیر مستقل در نر گرفته شد. فرضیههای پژوهش عبارتند از: 1. شباهت زوجهای عادی در ارزشهای ششگانه بیش از شباهت زوجهای متقاضی طلاق است. 2. شباهت زوجهای عادی در نگرش به آموزش و پرورش نگرش خانواده گرایی و نگرشهای فرزند پروری شامل سه نگرش بی اعتنایی سلطه گری و وابستگی شدید بیش از شباهت زوجهای متقاضی طلاق است. نمونه تحقیق شامل 100 زوج بود. 50 زوج شامل زوجهایی بودند که به صورت تصادفی از یمان زوجهای متقاضی طلاق که به مرکز مشاوره مراجعه نمده بودند انتخاب شدند و 50 زوج مربوط به زوجهای عادی بود که از خانوادههای وابسته به زوجهای متقاضی طلاق انتخاب گردیدند. بررسی فرضیههای تحقیق، از مقیاس ارزشهای آلپورت، و رونون و لیندزی، مقیاس نگرشهای فرزند پروری،مقیاس نگرش خانواده گرایی و مقایس نگرش به آموزش و پرورش استفاده به عمل آمد. نتایج تحقیق نشان دادند که شباهت زوجهای عادی در ارزشهای هنری و اقتصادی و مقیاس بی اعتنایی نگرش فرزند پروری، همچنین در نگرش خانوادهگرایی و نگرش به آموزش و پرورش بیش از شباهت روجهای متقاضی طلاق است. در سایر موارد تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد. سطح معنیداری در این تحقیق 05/0 در نظر گرفته شده است.
"هدف اصلى این تحقیق، بررسى باورهاى والدین در مورد فرزندپرورى و هوش کودکان، در رابطه با میزان تحصیلات است.بدین منظور، 100 نفر از والدین شامل 72 مادر و 28 پدر با تحصیلات متفاوت که فرزندان آنان در کلاس اول بودند؛در این تحقیق شرکت نمودند.این والدین به پرسشهاى دو پرسشنامه باورهاى فرزندپرورى و هوش پاسخ دادند.در این تحقیق، دو پرسش مطرح بود.1.آیا والدین با تحصیلات متفاوت در میزان اهمیتى که براى فرزندپرورى قایل هستند، تفاوت دارند؟2.آیا والدین با میزان تحصیلات متفاوت در باورهاى خود درباره هوش فرزندان، تفاوت دارند؟
نتایج مربوط به پرسش اول نشان داد که سه گروه والدین با تحصیلات راهنمایى و کمتر، دیپلم و کاردانى یا بالاتر، از نظر باورهاى مربوط به فرزندپرورى تفاوتى ندارند.همچنین نتایج مربوط به پرسش دو نشان داد که از نظر باورهاى کلى، در مورد هوش فرزند(کل باورهاى هوشى)، والدین داراى دیپلم نسبت به والدین داراى کاردانى یا بالاتر، در سطح بالاترى قرار داشتند(05/0 P) ، اما با والدین داراى تحصیلات راهنمایى یا کمتر تفاوتى نداشتند.
در ضمن نتایج تحلیل زیر مقیاسهاى هوش نشان داد که والدین داراى دیپلم در رابطه با باورهاى انگیزش تحصیلى فرزند، یعنى زیر مقیاس ششم هوش، نسبت به والدین داراى کاردانى و بالاتر، در سطح بالاترى قرار داشتند(01/0- P) .همچنین والدین داراى تحصیلات راهنمایى یا کمتر، در این زیر مقیاس، نسبت به والدین داراى کاردانى یا بالاتر در سطح بالاترى قرار داشتند(38%- P) ."