حکومت حقمدار علوی در نهجالبلاغه» انجام پذیرفته است.
در این پژوهش، پنج فرضیه مدنظر قرار گرفتهاند که بر «ویژگیهای اهداف»، «نحوه تدوین دستور کارها و شکلدهی به خطمشیها»،
«ماهیت روشها و رویههای اجرایی»، و «نحوه ارزیابی سیستم خطمشیگذاری حقمدار» دلالت دارند؛ ضمن اینکه در فرضیه پنجم
بر «حساسیت اعضای جامعه به حقطلبی و عدلپذیری»، به مثابه یکی از عوامل بسیار مهم مؤثر بر استقرار و پایداری حکومت عدل
تأکید شده است؛ زیرا پیامد نهایی فعالیت هر سیستم خطمشیگذاری در جامعه ارزیابی میشود و اعضای جامعه از مهمترین عوامل
مؤثر بر استمرار فعالیت سیستم حکومتی حقمدار محسوب میشوند.
در این تحقیق، علاوه بر تحلیل محتوای مباحث مربوط به عدالت در نهجالبلاغه، از روش تحلیل منطقی، برای استخراج اصول منطقی
مبنایی معرف عدالت حقمدار استفاده شده است. حاصل کار، دستیابی به مجموعهای از اصول و مبانی منطقی است که میتوان
ویژگیهای اصلی سیستم خطمشیگذاری حقمدار را برمبنای آن تعریف کرد.
اگرچه این تحقیق بر مبنای متن نهجالبلاغه انجام شده، اما رویکرد ایدئولوژیک نداشتهو با رویکرد علمی کمالجویانه، در صدد دستیابی
به متقنترین و منقحترین وجوه معرف عدالت حقمدار بوده است. از اینرو، در جریان آن از روش تحلیل منطقی استفاده شده است؛
روشی که قابلیت دارد برای تحلیل هر متنی مورد استفاده قرار گیرد و اگر این کار با نهجالبلاغه انجام شده، توفیق محقق بوده که به
یکی از بهترین و غنیترین منابع معرف عدالت حقمدار دست یافته است.
حاصل کار، تدوین نظام منطقی نهایی است که بر پنج اصل توحید، برابری مبتنی بر یکسانی در خلقت، آزادی و اختیار ناشی از همانندی
در خلقت، تناسب حق و تکلیف،و تسهیل کمالگرایی بنیان نهاده شد و با استناد به نهجالبلاغه، نوزده قضیه از اصول فوق استنباط گردید
که با تشریح برخی ابعاد نظریه عدالت حقمدار، امکان تعیین شاخصهای غالب طراحی سیستم را فراهم میآورند. براساس این پنج اصل
و قضایای استنباط شده از آنها، عدالت آمیزهای از برابری و آزادی است که بر پایه توحید و اعتقاد به یکسانی خلقت، ثبات یافته، با تأکید
بر ضرورت تناسب حق و تکلیف پویا و منعطف گشته، با معطوف شدن به کمالگرایی جهت مییابد.
بنابراین آموزه حقمدار، تحقق عدالت را مستلزم تمهید شرایط دستیابی همه آحاد جامعه به حق خود در برخورداری از امنیت کامل، رفاه
نسبی، و آگاهی کافی میداند.
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کمال گرایی والدین واضطراب امتحان دانش؟ آموزان است. چهارصد و بیست ودو دانش آموز (237 دختر و 205 پسر) کلاس سوم نظری رشته علوم انسانی با تکمیل مقیاس اضطراب امتحان و 386 نفر از والدین آنها (212 مادر و 174 پدر) با تکمیل مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی، در این پژوهش شکت کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بین کمال گرایی مثبت والدین و اضطراب امتحان فرزندان همبستگی منفی و بین کمال گرایی منفی والدین و اضطراب امتحان فرزندان همبستگی مثبت وجود دارد. کمال گرایی مثبت والدین از طریق انتظارات واقع بینانه و مطابق با امکانات و محدودیت های فرزندان، تقویت عزت نفس فرزندان و سبک تعاملی مثبت والدین – فرزندان، کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان را توجیه می کند. کمال گرایی منفی والدین، برعکس، از طریق انتظارات یر واقع بینانه و معمولا فراتر از امکانات و تواناییهای تضعیف عزت نفس و سبک تعاملی تعارضی والین – فرزندان، با افزایش اضطراب امتحان در ارتباط قرار می گیرد.
" هدف: رواج همسرآزاری در جوامع و تاثیرات سو آن بر سلامت جسمی و روانی زنان و در نهایت تاثیر آن بر سلامت خانواده در پژوهشهای بسیاری نشان داده شده است. هدف پژوهش حاضر برسی میزان شیوع همسرآزاری روانی و جسمی و عوامل موثر بر آن در زنان متاهل شهر تهران بود.
روش بررسی: نمونه آماری پژوهش حاضر را 1000 زن متاهل 18 تا 45 سال ساکن شهر تهران تشکیل می داد. نمونه آماری دو گروه از زنان را شامل (n=800) می شد.، زنان گروه عادی و زنان شاکی که به دلیل مشکلاتی که با شوهران خود داشتند به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند (n=200). ابزار پژوهش، پرسشنامه ای است که از پرسشنامه همسرآزاری موفیت و همکاران (1) اقتباس شده بود.
یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که میزان همسرآزاری روانی و جسمی برای زنان عادی به ترتیب برابر با 87.9 و 47.9 درصد و برای زنان شاکی به ترتیب برابر با 99.5 و 91 درصد است. با افزایش سن زوجین و مدت زمان ازدواج میزان همسرآزاری افزایش می یابد. همسرآزاری با سطح تحصیلات زوجین (زن و شوهر) رابطه معنی دار معکوس دارد. هر چه تحصیلات زنان بیشتر باشد کمتر مورد آزار جسمی و روانی قرار می گیرند. همچنین هر چه میزان تحصیلات شوهران بیشتر باشد کمتر همسران خود را مورد آزار جسمی و روانی قرار می دهند. میزان همسرآزاری در شوهرانی که از الکل یا مواد مخدر استفاده می کنند بیشتر از شوهرانی است که از الکل و مواد مخدر استفاده نمی کنند. میزان همسرآزاری در شوهرانی که سابقه بیماری روانی دارند بیشتر از شوهرانی است که سابقه بیماری روانی ندارند. میزان همسرآزاری جسمی و روانی در زنانی که به دادگاههای خانواده مراجعه کرده اند بیشتر از زنان عادی است.
نتیجه گیری: همسرآزاری بسیار رایج است و با عوامل متعددی چون سن، میزان تحصیلات، اعتیاد شوهر به مواد مخدر، استفاده از الکل و سابقه بیماری روانی وی در رابطه است. تصویب قانونی جامع برای مقابله با همسرآزاری و افزایش آگاهی عمومی درباره همسرآزاری با استفاده از رسانه های جمعی می تواند در کاهش میزان همسرآزاری موثر واقع شود."