فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 139
حوزههای تخصصی:
ماهیت زندگی انسان به دلیل وجود مشکلات و ناگواری های اجتناب ناپذیر، از دردهای جسمانی و روانی جدا نیست. هدف روان درمانی کمک به انسان ها برای مواجهه با مسائل زندگی بدون رنج و عذاب است. بر این اساس هدف از این پژوهش آن است که با استفاده از آموزه های قرآن مجید به عنوان منبعی وحیانی برای شناخت انسان و مسائل پیرامون او، گامی در جهت کشف مؤلفه های مؤثر در درمان آسیب ها و اختلالات روانی برداشته شود. ازجمله مفاهیم نزدیک به این هدف در آیات قرآن، ذکر است که به وجهی از «خود» اشاره دارد که به پروردگارش متصل است. بنابراین برای مطالعه و استخراج الگوی تغییر، برای مواجهه با آسیب های روانی به مطالعه این مفهوم و نقش آن در ایجاد احساسات مطلوب در انسان نیاز است. برای دستیابی به این هدف پژوهش حاضر با روش کیفی و به شیوه تدبر سوره ای با محوریت سوره مبارکه «ق» انجام شد. یافته ها نشان داد عمده ترین اشکالی که در حوزه انسان وجود دارد، عدم توجه او به سیر تحول و رشد خودش است؛ یعنی فراموش می کند قرار است مسیری را طی کند تا در دنیا در مقامی استقرار پیدا کند و در آخرت نیز در آن مقام به فعلیت برسد و بر اساس آن زندگی دائمی اش را ادامه دهد؛ بنابراین مقصد اصلی درمان، قراردادن انسان در وضعیت هوشیارانه نسبت به آنچه در درون خود و روابط و پیرامونش اتفاق می افتد و خروج از غفلت و بی خبری نسبت به حقایق جاری در این ها است که با عنوان ذکر از آن یاد می شود. بر اساس نتایج به دست آمده از سوره ق، عوامل تقویت کننده این ذکر در انسان عبارت بودند از: انابه و توجه دائم به مقاصد الهی، خوف از وعید و قانون گرا بودن، داشتن خشیت و درک عظمت و موانع تحقق این ذکر نیز عبارتند از: سرگردانی و آشفتگی (در امر مریج بودن)، گیرندگی در جهت سوء و آسیب و ظهور صفات منفی (اثر فعال نشدن ذکر). همچنین این سوره اصلی ترین و مهم ترین فرآیند تحقق ذکر را توان شهادت معرفی می کند و از آن جایی که این توان، هم لازمه و هم نتیجه تحقق ذکر است، به نظر می رسد تقویت آن یکی از مهم ترین مسیرهای درمان اختلالات روانی و خروج انسان از رنج و عذاب به حساب بیاید.
پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان طی دوران کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی در معلمان یک پدیده روان شناختی مزمن خستگی و بی علاقگی است که دوران همه گیری کرونا از نظر فشردگی برنامه های آموزشی ممکن است در این زمینه تأثیرگذار باشد. از جمله عواملی که باعث سازگاری موثر با عوامل خطر می شود و می تواند نقش موثری در کاهش فرسودگی شغلی داشته باشد، تاب آوری و بهزیستی روانشناختی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه دوم شاغل در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بر اساس جدول مورگان تعداد 357 نفر از معلمان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به دلیل تعطیلی مدارس پرسش نامه ها از طریق شبکه های مجازی با توزیع لینک آنلاین در اختیار نمونه آماری قرار داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه فرسودگی شغلی، مقیاس تاب آوری و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی استفاده شد. از تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر دو متغیر پیش بین، یعنی تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با متغیر ملاک (فرسودگی شغلی معلمان) رابطه منفی و معنی داری دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر چه میزان تاب آوری و بهزیستی روانشناختی بالاتر باشد، میزان فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 پایین تر خواهد بود.
نقش صفات پنج گانه تاریک شخصیت در پیش بینی رفتارهای شغلی مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در زمینه تفاوت کارکنان از نظر گرایش به رفتارهای شغلی مخرب، بحث صفات شخصیتی است. عملکرد فردی و سازمانی با رفتارها و ویژگی های شخصیتی کارکنان رابطه مستقیم دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش صفات پنج گانه تاریک شخصیت (ماکیاولیسم، جامعه ستیزی، خودشیفتگی، دیگرآزاری و کینه توزی) در پیش بینی رفتارهای شغلی مخرب (سوءاستفاده، اخلال در تولید، خرابکاری، سرقت، ترک شغل) بود. برای این منظور تعداد 200 نفر از کارکنان ادارات و سازمان های دولتی و غیردولتی شهر خوی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های صفات پنج گانه تاریک شخصیت و فهرست رفتارهای شغلی مخرب مورد آزمون قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون گام به گام و به وسیله نرم افزار SPSS-22 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که صفات تاریک شخصیت که شامل ماکیاولیسم، جامعه ستیزی، خودشیفتگی، دیگرآزاری و کینه توزی بود با رفتارهای شغلی مخرب یعنی، سوءاستفاده، اخلال در تولید، خرابکاری، سرقت، ترک شغل رابطه معنی دار دارند و در این میان جامعه ستیزی با همه رفتارهای شغلی مخرب مرتبط بود. تحلیل رگرسیون نشان داد که سوءاستفاده (0/22=R2) به وسیله ماکیاولیسم، جامعه ستیزی و خودشیفتگی؛ اخلال در تولید (24/0=R2) به وسیله جامعه ستیزی، دیگرآزاری و کینه توزی؛ خرابکاری (0/12=R2) از طریق جامعه ستیزی و دیگرآزاری؛ سرقت (0/80=R2) از طریق جامعه ستیزی؛ و درنهایت ترک شغل (0/13=R2) به وسیله جامعه ستیزی و خودشیفتگی پیش ینی شد. ویژگی های شخصیتی و به ویژه ویژگی های شخصیتی نابهنجار، در ردیف اول عوامل تأثیرگذار در رفتارهای شغلی مخرب قرار دارند. به این ترتیب می توان آن ها را پیش بینی کننده قوی برای انواع مختلف رفتار مخرب در محیط کار در نظر گرفت. می توان نتیجه گرفت که صفات شخصیتی یکی از مهم ترین پیش بینی کننده های رفتارهای شغلی مخرب هستند. یکی از کاربردهای مهم یافته ها این است که از طریق این تحلیل های شخصیتی، می توان الگوهای شخصیتی مؤثر در رفتارهای شغلی مخرب را که هزینه های مادی و اجتماعی برای سازمان ها و صنایع به همراه دارد، شناسایی کرد.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در زنان و مردان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
179 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین اثربخشی بسته آموزشی مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در زنان و مردان با اختلالات خلقی(افسردگی) بوده است. روش : این پژوهش، کاربردی و از نوع تحقیقات کمی، نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری، مردان و زنان 25- 35 ساله از پرسنل و خانواده های پرسنل نظامی در تهران، متأهل، با تحصیلات دانشگاهی که به دلیل علایم افسردگی به کلینیک روان شناسی مراجعه کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین از روش نمونه گیری در دسترس و جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی بار-آن (رون بارون، 1980) و افسردگی بک (آرون بک 1961-1996) و نیز از برنامه آموزش مدیریت حافظه هیجانی که بر اساس مرور منابع تدوین شده بود استفاده گردید. برای بررسی تأثیر متغیر مستقل بر وابسته از تحلیل کواریانس و جهت بررسی پایداری اثربخشی برنامه آموزشی در دوره پیگیری 90 روزه، از آزمون t هم بسته با سطح معنی دار 01/0=α و محاسبات آماری از spss استفاده شد. نتایج: اثر بخشی آموزش مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در مردان و زنان تفاوت معناداری داشته است. بحث: این آموزش بر مقیاس های خودآگاهی هیجانی، خوش بینی، انعطاف پذیری و همدلی در زنان بیشتر و در مقیاس های واقع گرایی و کنترل تکانه در مردان بیشتر بوده، لذا این آموزش با ارتقای هوش هیجانی تأثیر مثبتی در کاهش اختلالات خلقی(افسردگی) داشته است.
نقش زهد در کوچک سازی تنیدگی حاصل از سختی ها بر اساس آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تنیدگی یکی از نخستین تنش های روانی است که افراد در معرض رنج های طبیعی و حوادث ناگوار، آن را تجربه می کنند. از جمله واکنش های شناختی منفی در مقابله با این رنج ها، «بزرگ سازی» آن است. هدف این پژوهش تبیین نقش زهد در کوچک سازی تنیدگی حاصل از رنج بر اساس آیات و روایات بود. بدین منظور، از دو روش فهم عمومی متون دینی با رویکرد روان شناختی و فهمِ روان شناختی متونِ دینی استفاده شد. بر این اساس، به ترتیب، خانواده حدیث، اطمینان از صدور و اعتبار احادیث، لغت شناسی زهد، مفهوم شناسی آن مبتنی بر آیات و منابع روایی، و سرانجام چرایی و چگونگی نقش زهد در کوچک سازی سختی ها با تأکید بر تنیدگی ناشی از این بلایا و رنج ها بررسی شد. یافته ها نشان داد روایات مورد استناد، از اعتبار سند و منبع مناسبی برخوردارند. نتایج مفهوم شناسی زهد حاکی از آن بود که زهد از 10 مؤلفه، شامل شناخت حقایق و باطن، باور به فناپذیری دنیا، ظرفیت تمایز و تشخیص، خودمهارگی، دلبستگی خداسو، آینده نگری آخرت سو، جهت دهی تمایلات و خواسته ها، آرامش، بردباری و روابط اجتماعی همدلانه تشکیل شده است. چگونگی تأثیر زهد در سبک سازی رنج، با الگوی «دلبستگی خداسو» تبیین شد که این مدل خود از دو خُرده سیستم «معرفت» و «مهار» تشکیل شده است.
تأثیر آموزش گروهی مثبت نگری بر بهزیستی روانی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر رضایت زناشویی و بهزیستی روانی در زنان متأهل بسیجی شهرستان آران و بیدگل انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. تعداد 28 زن متأهل به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 14نفری آزمایش و 14 نفری کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی بود. آموزش گروهی مثبت نگری برای گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته به اجرا گذاشته شد و در پایان مداخلات آموزشی و بعد از سه ماه در مرحله پیگیری، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده ها ازطریق تحلیل کواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مثبت نگری بر نمرات رضایت زناشویی زنان متأهل تأثیر مثبت داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است؛ اما آموزش مثبت نگری بر نمرات بهزیستی روانی زنان متأهل تأثیر نداشته است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود درمانگران در مراکز مشاوره ازدواج، از این برنامه آموزشی برای بهبود رضایت زناشویی مراجعان بهره ببرند.
اثربخشی کرامت درمانی به شیوه آنلاین در کاهش پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان های متاستاتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
91 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی کرامت درمانیِ آنلاین بر کاهش پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان های متاستاتیک طراحی و اجرا شد . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و در قالب بلوک بندی بود. جامعه آماری را زنان مبتلا به سرطان های متاستاتیک مراجعه کننده به مؤسسه کنترل سرطان ایرانیان (مکسا) تهران، در تابستان و پاییز 1399، تشکیل می دادند که از میان آنها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارش شدند. همچنین شرکت کنندگان بر اساس عملکرد تسکینی در سه سطح قرار گرفتند و پریشانی روان شناختی هر شرکت کننده پیش و پس از مداخله با استفاده از مقیاس افسردگی-اضطراب-استرس، مورد سنجش قرار گرفت. گروه آزمایش در سه جلسه انفرادی 40-60 دقیقه ای کرامت درمانی آنلاین شرکت کرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و در 23-SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که کرامت درمانی در کاهش پریشانی روان شناختی گروه آزمایش اثربخش بوده است (01/0>P). همچنین کرامت درمانی در سطوح پایین تر عملکرد تسکینی مفیدتر بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، توصیه می شود روان سرطان شناسان و متخصصان در حوزه مراقبت تسکینی از کرامت درمانی آنلاین برای بهبود پریشانی روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان های متاستاتیک استفاده کنند.
الگوی میانجیگری ذهن آگاهی در رابطه بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی: یک رویکرد میانجیگری تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بهزیستی روانشناختی بر سلامت روانی و جسمانی افراد و اثرات مخرب احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی، این مطالعه به بررسی نقش میانجیگری ذهن آگاهی در رابطه بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی پرداخته است. همچنین، در این مطالعه نقش جنسیت در تعامل بین ذهن آگاهی و بهزیستی روانشناختی بررسی شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در بستر اینترنت انجام شد و تحلیل ها از نوع تحلیل رگرسیون تعدیلگری بود. نمونه ای شامل 412 بزرگسال علاوه بر ارائه اطلاعات جمعیت شناختی شامل سن و جنسیت، سه پرسشنامه شامل مقیاس احساس تنهایی، نسخه کوتاه بهزیستی روانشناختی و مقیاس ذهن آگاهی را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند 48% از واریانس بهزیستی روانشناختی در مدل ارئه شده تبیین می شود. تمامی اثرات مستقیم شامل اثر احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی، اثر احساس تنهایی بر ذهن آگاهی و اثر مستقیم ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی معنادار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی ازطریق ذهن آگاهی معنادار بود. به عبارتی، ذهن آگاهی نقش میانجیگری در تأثیر بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی دارد. احساس تنهایی با کاهش ذهن آگاهی به کاهش بهزیستی روانشناختی افراد منجر می شود. نتایج نقش تعدیل گری جنسیت در اثر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی را تأیید کردند؛ به طوری که تأثیر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی در میان زنان شدت بیشتری داشت. یافته های این مطالعه برای ایجاد راهکاری در جهت کاهش اثرات مخرب احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی قابل بهره وری است .
نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در ارتباط بین اضطراب وجودی و تحمل پریشانی با اضطراب بیماری کرونا در میان سربازان پدافند هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
123 - 146
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، آزمون مدل رابطه علّیِ بین اضطراب وجودی و تحمل پریشانی با اضطراب بیماری کرونا و میانجی گری انعطاف پذیری شناختی در بین سربازان پدافند هوایی شهر بندرعباس بود. روش اجرا: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که به مدل یابی روابط ساختاری و مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی مربوط می شود. نمونه آماری شامل 196 نفر بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)؛ اضطراب وجودی توسط گود و گود (1974)؛ تحمل پریشانی توسط سیمونز و گاهر (2015) و مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاراان (1398) استفاده شد. با کمک نرم افزار آماری SPSS-27 و3 Smart PLS - و روش های آماری ضریب تعیین، ضریب رگرسیون و شاخص های برازش مدل، داده ها تحلیل شدند. یافته ها: داده ها از نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در ارتباط میان اضطراب وجودی و تحمل پریشانی با اضطراب بیماری کرونا حمایت کرد. مقادیر بتا در ضرایب مسیر رابطه علّی و معنادار میان متغیر را نشان داد و با توجه به میزان 405 /0 =GoF برازش قوی مدل در بعد کلی را می توان استنباط نمود. نتیجه گیری: بنابراین، پیشنهاد می شود کارگاه ها و دوره های آموزشی در خصوص شناخت اضطراب وجودی و تقویت تحمل پریشانی سربازان برگزار شود تا از طریق افزایش انعطاف پذیری شناختی به کاهش اضطراب بیماری کرونا آنان کمک نماید.
Effectiveness of Problem Solving Training on Happiness and Rational Coping Style of Addicts to Methamphetamine(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۲ - Serial Number ۱۲, Spring ۲۰۲۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
A B S T R A C T Objective: Depressive mood along with boredom and unhappiness is one of the main consequences of addiction treatment and investigating the reduction strategies is of absolute and sheer necessity. The present research aims to investigate the effectiveness of problem solving training program in happiness and coping style of individuals suffering from drug abuse. Methods: Therefore, in a semi-experimental study, the addicted individuals having low rate of happiness (N=36) were selected through random cluster multi-stratified sampling and assigned into the experimental and control groups. Both groups were measured by Oxford Happiness Inventory and Coping Styles Questionnaire and the experimental group underwent problem solving skills training. Results: the results of covariance analysis, Pearson correlation coefficient, variance analysis with repeated measure and t-test indicated that, happiness level (Eta square=.24) and coping style (Eta square=.31) of the experimental group has increased and there is between-group difference in three stages of intervention at 99% of significant level. It can also be concluded that, there is significant relationship between rational coping style (.57), detached coping style (.47) and the increase of happiness in subjects. Moreover, there is significant and negative relationship between emotional coping style (-.41), avoidance coping style (-.35) and the decrease of happiness among the subjects. Increased rate of happiness and rational coping skills were observed in the experimental group. The more the individual uses rational and detached styles, the more his/her happiness is and the more s/he uses emotional and avoidance coping styles, the less her/his happiness is.
تأثیر آموزش مهارت های مقابله دینی بر سلامت روان و تنظیم شناختی هیجان دختران نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انباشت فشارهای های روانی متعدد فردی، خانوادگی و اجتماعی در زندگی نوجوانان، می تواند منجر به شکل گیری آسیب های روانی و اجتماعی گردد. این مسئله لزوم توجه به پژوهش در زمینه روش های مقابله متناسب با فرهنگ دینی و اجتماعی را برجسته می کند. هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش مقابله دینی بر سلامت روان و تنظیم شناختی هیجان در دختران نوجوان است. طرح پژوهش از نوع «نیمه آزمایشی» بوده و جامعه آماری 45 تن از دختران نوجوان مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش هستند که براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از یک جلسه مصاحبه تشخیصی و توجیهی، پیش آزمون (مقیاس سلامت روان و نظم جویی شناختی هیجان) اجرا گردید. پس از بررسی نتایج آزمون ها، 24 تن که کمترین نمرات را داشتند، در 2 گروه 12 نفره آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگذاری شدند. برای گروه آزمایش آموزش هشت جلسه مهارت های مقابله دینی اجرا گردید. سپس برای مقایسه اثر این مداخله، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیری با 90/0 معناداری آموزش را بر عامل های تنظیم شناختی هیجان نشان می دهد. همچنین در متغیر سلامت روان تأثیرگذاری با 81/0 نشان می دهد که آموزش مقابله دینی بر نشانگان سلامت روان موجب بهبود عملکرد شده است.
تأثیر مداخله چندبعدی معنوی بر کورتیزول بزاقی، آشفتگی های روان شناختی و ادراک بیماری پس از جراحی بای پس عروق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه بیماری قلبی یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که تحت تأثیر آشفتگی های هیجانی قرار دارد، تعدیل این هیجان ها در بهبودی وضعیت بیمار نقش اساسی دارد، هدف از این پژوهش بررسی اثر مداخله چندبعدی معنوی بر کورتیزول بزاقی، ادراک بیماری و آشفتگی های روان شناختی بیماران جراحی بای پس عروق کرونری بود. مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و طرح پیش آزمون−پس آزمون با پیگیری یک ماهه و سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش بیمارانی بودند که جراحی پیوند عروق کرونر داشتند و به مرکز بازتوانی بیمارستان قلب تهران مراجعه کردند. سی نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه 21DASS−، کیت کورتیزول بزاقی و ادراک بیماری IPQ−R بود. گروه آزمایش طی ده جلسه 90 دقیقه ای در معرض متغیر مستقل (مداخله چندبعدی معنوی) قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که بین میانگین مقیاس های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، ادراک بیماری (168/211F=، 001/0>p)، کورتیزول بزاقی (436/89F=، 001/0>p)، استرس (196/251 F=،001/0>p)، اضطراب (896/209F=، 001/0>p) و افسردگی (042/143F=، 001/0>p) تفاوت معنا داری بین گروه آزمایش و گروه کنترل وجود دارد؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش می توان ادعا کرد که مداخله چندبعدی معنوی بر کورتیزول بزاقی، ادراک بیماری و آشفتگی های روان شناختی بیماران مؤثر بوده است.
مقایسه ی اثربخشی بخشش درمانی و آموزش ذهن آگاهی بر بهبودی بخشش در دانش آموزان متوسطه ی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
65 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی تأثیر بخشش درمانی با آموزش ذهن آگاهی بر بهبودی بخشش در دانش آموزان متوسطه ی دوم است. طرح پژوهش به صورت نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان پایه های دهم و یازدهم متوسطه ی دوم شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1398-1397 در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه آماری، به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دانش آموزان 6 کلاس انتخاب شدند و به طور تصادفی گروهی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش اول (بخشش درمانی) شامل 38 نفر، گروه آزمایش دوم (آموزش ذهن آگاهی) شامل 37 نفر و گروه کنترل شامل 40 نفر بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس گرایش به بخشش هارتلند بود. پس از اجرای پیش آزمون، گروه های آزمایشی تحت بخشش درمانی و یا آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از آن در هر سه گروه پس آزمون و بعد از یک ماه و نیم پیگیری به عمل آمد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکووا) و تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکووا) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گروه کنترل از لحاظ متغیر بخشش و خرده مقیاس های آن در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد(001/0>p). همچنین مشاهده شد که روش ذهن آگاهی تأثیر بیشتری بر میزان بهبود بخشش در بلندمدت دارد(001/0>p). با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی بیشتر از بخشش درمانی به بهبود بخشش دانش آموزان در بلندمدت کمک می کند و اثربخشی ماندگارتری دارد.
نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه ی بین جهت گیری هدف با عزت نفس در دانشجویان بسیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
89 - 110
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه ی بین جهت گیری هدف (تسلط مدار، عملکردگرا، عملکردگریز) و عزت نفس صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان بسیجی شرکت کننده در بیست و چهارمین دوره طرح ولایت در دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1399- 1398 بودند. 170 دانشجو به صورت در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسش نامه ی جهت گیری هدف (GOQ)، مقیاس منبع کنترل درونی و بیرونی راتر (RLOC) و پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که هدف تسلط مدار بر عزت نفس تأثیر مستقیم و به واسطه ی منبع کنترل بر عزت نفس تأثیر غیرمستقیم دارد (01/0>p). هدف عملکردگرا و عملکردگریز اثر مستقیم و غیرمستقیم بر عزت نفس نداشتند (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش و آموزش پذیر بودن جهت گیری هدف، سیستم آموزش عالی و سازمان بسیج دانشجویی می توانند در جهت بهبود منبع کنترل درونی و سوق دادن دانشجویان به سمت جهت گیری هدف مطلوب برنامه ریزی نمایند؛ تا از این طریق آثار منفیِ ناشی از عزت نفس پایین را تا حد ممکن کاهش دهند.
ساخت و اعتباریابی مقیاس استیگمای عموم کووید-19 در جمعیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
151 - 162
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ابزارهای اندازه گیری انگ زنی اجتماعی برای بیماری های واگیردار و تهدیدکننده سلامتی مانند ایدز ساخته شده است. در زمینه اندازه گیری انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 ابزار مشخص اندازه گیری وجود ندارد. هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 بر روی جمعیت ایرانی بود . روش: پژوهش حاضر کمی از نوع هنجاریابی بود. تعداد 322 نفر از افراد بالای 18 سال ساکن در شهر اصفهان که تمایل به شرکت در پژوهش داشتند، از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. برای ساخت مقیاس، ابتدا با 40 نفر از افراد (20 نفر بدون سابقه ابتلا به کرونا و 20 نفر با سابقه ابتلا به کرونا)، مصاحبه های عمیقی انجام شد. بر اساس تحلیل محتوای مصاحبه ها و نظریه فلان و لینک (2013) پرسشنامه اولیه با 20 گویه طرح ریزی شد. برای بررسی روایی از روایی صوری، شاخص روایی محتوا و روایی سازه استفاده شد. برای بررسی پایایی از ضریب همسانی درونی آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: فرم نهایی پرسشنامه با 12 گویه و 3 عامل تصورات قالبی، احساس های منفی و رفتارهای اجتنابی از روایی صوری، شاخص روایی محتوا و روایی سازه مناسب برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.7 نشان دهنده ی پایا بودن این پرسشنامه است . نتیجه گیری: پرسشنامه انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی و معتبر در سنجش انگ زنی اجتماعی کرونا استفاده نمود.
اثربخشى درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، تصویر بدن و تاب آورى زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
121 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناباروری منجر به مشکلات فردی و اجتماعی در زنان می شود. هدف این پژوهش بررسی اثربخشى درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، تصویر بدن و تاب آورى زنان نابارور بود . روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان نابارور مراجعه کننده به بیمارستان غدیر شیراز در سال 1398 بود که با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جای دهی شدند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه تاب آوری، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان تعهد و پذیرش قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ایی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیری با نرم افزار SPSS - 22 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون دو گروه در متغیرهای راهبردهای تنظیم هیجان سازش یافته (173/18=F)، راهبردهای تنظیم هیجان سازش نایافته (163/16=F)، تصویر بدن (593/17=F) و تاب آوری (826/16=F) در سطح 01/0=P تفاوت معنادار وجود دارد . نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، می توان از درمان تعهد و پذیرش در جهت بهبود راهبردهای تنظیم هیجان، تصویر بدن و تاب آوری زنان نابارور بهره برد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغ ننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغ ننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان انجام شد . روش: پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون یا گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران مبتلا به صرع مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1399 بود. بر این اساس 60 نفر (22 مرد و 38 زن) در دو گروه 30 نفری شامل گروه آزمایش و گروه کنترل و به روش گمارش تصادفی تقسیم شدند. گروه آزمایش به شیوه کارآزمایی بالینی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دوبار در هفته و با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) و مقیاس تعدیل شده استیگمای بیماری ریتچر (2003) جهت گردآوری داده ها مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره، اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب مرگ (P=0/05 ) و داغ ننگ (P=0/01) و مولفه های آن از جمله تنهایی (P=0/01)، تأیید تصورات قالبی (P=0/01)، تجربه تبعیض اجتماعی (P=0/05) و کناره گیری از اجتماع (P=0/05) را نشان می دهد . بنابراین استفاده از درمان شناختی- بر اضطراب مرگ و داغ ننگ و مولفه های آن از جمله تنهایی، تأیید تصورات قالبی، تجربه تبعیض اجتماعی، کناره گیری از اجتماع آزمودنی های گروه آزمایش تاثیر معناداری داشته است . نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری باعث کاهش اضطراب مرگ و داغ ننگ در بیماران مصروع شهرستان بوکان شد.
بازشناسی مؤلفه های اثرگذار سلامت معنوی بر سلامت انسان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
130-146
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی شاخه ای از سلامت است که می توان آن را جامع تمام ابعاد سلامت در نظر گرفت؛ به طوری که با رسیدن به کمال سلامت معنوی، دیگر ابعاد سلامت نیز مسیر رشد و کمال را طی خواهد کرد. سلامت معنوی حالتی از داشتن و برخوردارشدن از حس پذیرش، اتصال به قدرتی برتر و طی مسیر در جهت خواست آن قدرت و یکپارچگی در کل وجود بر مبنای مسیر تعیین شده از سوی قدرت برتر (خداوند) است. در این پژوهش به بررسی و بازشناسی مؤلفه های اثرگذار سلامت معنوی بر سلامت انسان پرداخته شد تا مسیر هموارتری فرا روی پژوهش های بعدی پژوهشگران قرار گیرد. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی-کتابخانه ای است. در گردآوری مطالب کلیدواژه های سلامت معنوی، معنویت، سلامت معنوی-سلامت انسان و معنویت-سلامت انسان و معادل انگلیسی آنها در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 با جست وجو در پایگاه های گوگل اسکولار، نورمگز، اس.آی.دی، اسکپوس، پاب مد و مگیران بررسی شد. در این بازه بیش از 150 مستند بررسی شد و داده های مرتبط با سؤال های پژوهشی که بیشتر در مقالات با موضوع ارتباط سنجی و اثربخشی ابعاد مختلف سلامت معنوی در ارتباط با زندگی انسان بود، بررسی شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: پس از بررسی اسناد منتخب، یافته های حاصل از مستندات نشان داده است که بیشتر تحقیقات در حیطه تأثیر یا رابطه سلامت معنوی با سلامت عمومی، سلامت روان، پیشرفت بیماری، کیفیت زندگی و بهبود عملکرد اجتماعی انجام گرفته بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که ارتقای سلامت معنوی در افراد در سلامت عمومی، بهبود روند بیماری ها و سلامت روان می تواند مؤثر واقع شود. همچنین لازم است برای سنجش سلامت معنوی ابزار متناسب با فرهنگ و گروه های مختلف سنی ساخته شود و در آینده نزدیک به یکی از دامنه های علمی پرکاربرد تبدیل گردد.
بررسی مفهوم اختلال روانی با توجه به عامل رشد نایافتگی از منظر قرآن کریم
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
35 - 44
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های مقدماتی و مهم در روانشناسی بالینی، بررسی عوامل و ریشه های آسیب پذیری اختلال های روانی است. چراکه آسیب شناسی اختلالات روان شناختی، در پیشگیری، تشخیص و درمان این اختلالات تأثیر بسزایی دارد. هدف این پژوهش بررسی مفهوم اختلال روانی بر اساس عامل رشدنایافتگی در قرآن است. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی است که با روش تحلیل اختصاصی محتوای قرآن کریم با محوریت تحلیل واژه در آیات قرآن کریم صورت گرفته است. نتایج این مطالعه، حاکی از آن بود که رشدنایافتگی و به عبارت دقیق تر، غاوی بودن، عامل اصلی پذیرش القائات منفی بیرونی و درونی در انسان است. در اثر درهم کنش ویژگی رشدنایافتگی و القائات منفی، فرد دچار انواع اختلالات روانی می شود. بر اساس این پژوهش، اجزای وجود انسان که در مسیر غی (در برابر رشد) قرار می گیرد، فرد را در برابر اختلالات روان شناختی آسیب پذیر می کند. از طرف دیگر، قرارگرفتن انسان در مسیر رشد، او را در برابر اثرپذیری از القائات منفی و ابتلا به اختلالات روانی مصون می دارد.
تدوین الگوی نظری آسیب شناسی روانی بر مبنای تحلیل نامه امام هادی علیه السلام به مردم اهواز
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
141 - 156
حوزههای تخصصی:
روان شناسی اسلامی، به عنوان یک «مکتب»، شاخه ای معرفتی است که به توصیف، تبیین، پیش بینی و کنترل رفتار و فرایندهای ذهنی انسان به عنوان مخلوق الهی در ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی و با استفاده از منابع و روش های تجربی، عقلی و وحیانی می پردازد. هرچند روان شناسی اسلامی از یافته های سایر مکاتب روان شناختی معاصر، به نحو مقتضی، استفاده می کند، اما برای توصیف، تبیین، پیش بینی و توضیح مباحث کلیدی نیازمند نظامی است که بر مبنای اسلام یا برخاسته از اسلام باشد. ازجمله سرفصل های اصلی روان شناسی، بحث آسیب شناسی روانی (روان شناسی نابهنجاری) است. پژوهش حاضر، با هدف تدوین یک دیدگاه اسلامی پیرامون مبحث آسیب شناسی روانی، با استفاده از روش تحلیل مضمون و با محورقراردادن نامه امام هادی علیه السلام به مردم اهواز در تبیین مسائل مربوط به جبر و تفویض و اختیار، الگویی نظری را برای آسیب های روانی پیشنهاد می دهد. در این الگوی نظری، آسیب های روانی در سه دسته «ابتلائات (آسیب های مربوط به صحت خلقت)»، «بیماری های روانی ناشی از سوء اختیار فرد» و «آسیب های محیطی-اجتماعی» قرار می گیرد. ابتلائات به دسته هایی از قبیل ابتلا در کمال خَلق، ابتلا در کمال حواس، ابتلا در ثبات عقل، ابتلا در تمییز و ابتلا در نطق و بیان تقسیم بندی می شوند. بیماری های ناشی از سوء اختیار فرد نیز به بیماری های اعتقادی، بیماری های اخلاقی، مشکلات رفتاری، بیماری های قلب و بیماری های ناشی از عدم تعقل (جنود جهل) تقسیم می شوند. آسیب های محیطی-اجتماعی نیز شامل آسیب های روانی ناشی از سوء تربیت والدین (مراقبان)، آسیب های ناشی از حکومت های ظالم و فاسد و جوامع نامناسب و آسیب های ناشی از هم نشینان بد و دوستان نامناسب می شوند. در قسمت بحث و نتیجه گیری، تلویحات الگوی نظری پیشنهادی موردبررسی قرارگرفته اند.