فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
91 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کمردرد مزمن وضعیت پیچیده ای است که عوامل روانشناختی در آن دخیل هستند و فرد را مستعد مزمن شدن ناتوانی ناشی از آن و عدم پاسخ دهی به درمان های معمول می کنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش: پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. از بین 60 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک درد که مایل به شرکت در پژوهش بودند؛ تعداد 33 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه 11 نفره جایگزین شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل بسته کامل آموزش نظم دهی عاطفه (ART) و بسته آموزش اتوژنیک (AT) و همچنین پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از کاهش نمرات تنظیم شناختی هیجان منفی و زیرمقیاس های آن (سرزنش خود و دیگران، نشخ وار فک ری، فاج عه آمیز کردن و پذیرش) در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو مداخله ART و AT از طریق مکانیزم های یکسانی با ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بدن توانسته اند باعث نظم دهی هیجان های منفی در افراد مبتلا به کمردرد شوند.
اثربخشی آموزش شادکامی بر خودکارآمدی و انگیزش شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع سلامت کارکنان بسیار مورد توجه پژوهشگران ق رار گرفته است. انگیزش یک حالت درونی است که رفتار انسان را انرژی بخشیده، فعال ساخته، به حرکت درآورده و به سوی اهداف معینی هدایت می کند. هم چنین خودکارآمدی، قضاوت شخصی فرد از توانایی های خود برای سازماندهی و انجام یک فعالیت می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش شادکامی بر خودکارآمدی و انگیزش شغلی کارکنان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری در این تحقیق عبارت بودند از کلیه کارکنان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان؛ که 30 نفر از آن ها که نمره انگیزش شغلی و خودکارآمدی پایین تری داشتند به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسش نامه انگیزش شغلی کیچنر و پرسش نامه خودکارآمدی شرر و همکاران که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توزیع شد. سپس گروه آزمایش طی مدت 8 جلسه (هر جلسه 120 دقیقه) تحت آموزش شادکامی فوردایس قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر انگیزش شغلی تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). هم چنین در دو گروه آزمایش و گواه از نظر خودکارآمدی تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش شادکامی با بهره گیری از فنون ابراز احساسات، دوری از افکار نگران کننده، زندگی در حال و آشنایی با شخصیت سالم می تواند یک روش کارآمد جهت افزایش خودکارآمدی و انگیزش شغلی کارکنان به شمار رود.
اثربخشی گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خود بیمارانگاری و اضطراب مردان مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
41 - 56
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی بر خودبیمارانگاری و اضطراب مردان مبتلا به درد مزمن انجام شد. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مرد مبتلا به درد مزمن عضلانی - اسکلتی مراجعه کنند به مراکز توان بخشی شهر شیراز در شش ماهه دوم سال 1398 بوده اند. با توجه به ارزیابی اولیه، تعداد 30 نفر از بیمارانی که نمره بالاتری در پرسشنامه شدت درد مزمن مک گیل کسب کردند، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خودبیمارانگاری اهواز و اضطراب کتل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای خودبیمارانگاری و اضطراب، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمجموع، پیشنهاد می شود که مشاوران، روان شناسان و روان درمانگران، از نتایج گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی به عنوان مداخله ای سودمند، جهت کاهش خودبیمارانگاری و اضطراب افراد مبتلا به درد مزمن، بهره ببرند.
Correlation between sense of coherence (SOC) and quality of life (QOL) in cancer patients; A systematic review.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Quality of life (QOL) in cancer patients is more important than only being alive. In all types of the cancers because of disease, course of treatment and also complication of treatments, directly and indirectly patients’ QOL will change. So finding a way to improve QOL of cancer patients is one of the priority of our health system. One effective way is improvement of sense of coherence (SOC) which is one of the component of salthogenic medicine. In this research we want to know how much influence SOC has on QOL in cancer patients, in a systematic review. Methods and material: We aimed to do a systematic review so in our literature search strategy, we searched in some databases, such as pubmed, scopus, cochrane, web of science and Embase. Then appropriate studies in title, inclusion and exclusion criteria, were selected and their mark in Critical Appraisal Skills Program (CASP) criteria. 8 studies remained for us for our study. Then we extract the data and synthesis the results. Results: In this review, in most of the studies there was a strong association between SOC and QOL, but some confounders such as age, stage of cancer,… can increase or decrease the degree of this association. The differences between the kinds of questions in different questionnaires maybe made these differences. Conclusion: Taken together, there is a moderate correlation between SOC and QOL and some another factors can have effect on both of our variables .SOC can change cross sectional, so, we should do more research to find the factors that can improve the SOC in cancer patients.
پیش بینی صداقت در روابط زناشویی براساس کفایت اجتماعی و سلامت معنوی با نقش واسطه ای امید در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی صداقت در روابط زناشویی براساس کفایت اجتماعی و سلامت معنوی با نقش واسطه ای امید در دانشجویان متأهل انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان، دانشجویان متأهل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 98-97 بودند. 250 شرکت کننده به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های صداقت، کفایت اجتماعی، امیدواری و سلامت معنوی را تکمیل کردند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون به شیوه سلسله مراتبی و آزمون سوبل تحلیل شدند. نتایج نشان دادند ابعاد کفایت اجتماعی (آغازگر روابط، اظهارنظر مخالف، خودافشایی، حمایت عاطفی و مدیریت تعارض) و ابعاد سلامت معنوی (ارتباط با خدا، رضایت از زندگی و احساس هدفمندی) در پیش بینی صداقت در روابط زناشویی دانشجویان متأهل سهم معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند امیدواری در پیش بینی صداقت در روابط زناشویی براساس کفایت اجتماعی و سلامت معنوی وساطت می کند. کفایت اجتماعی و سلامت معنوی ازطریق تأثیرگذاری بر امیدواری، صداقت در روابط زناشویی را قوی تر پیش بینی کردند. به منظور ارتقای صداقت در روابط زناشویی، علاوه بر توجه به کفایت اجتماعی و سلامت معنوی، لازم است به امیدواری همسران توجه شود؛ بنابراین، آموزش و بهبود امیدواری در همسران پیشنهاد شد.
سنجش میزان تأثیرپذیری سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه پیام نور خوی بر اساس اعتقادات دینی و آگاهی اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
34-46
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: دانشجویان از نظر اهمیت و اثر مستقیمی که بر رشد، توسعه و پیشرفت جامعه دارند و از نیروهای کارآمد و متخصص برای آینده جامعه محسوب می شوند و به جهت شرایط خاص دوره دانشجویی ازجمله دوری از خانواده، واردشدن به مجموعه ای بزرگ و پرتنش، مشکلات اقتصادی، حجم زیاد دروس و رقابت های فشرده نیاز بیشتری به سلامت عمومی، روحی و روانی دارند. از سویی، به نظر می رسد رابطه ای بین سلامت عمومی با اعتقادات دینی و آگاهی اجتماعی در دانشجویان وجود دارد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اعتقادات دینی و آگاهی اجتماعی در پیش بینی سلامت عمومی، روحی و روانی دانشجویان دانشگاه پیام نور خوی بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان عادی مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور خوی بود که با فرمول تاباچنیک و فیدل نمونه ای به حجم 120 نفر (60 دختر و 60 پسر) در سال تحصیلی 99-1398 به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. ابزارهای جمع آوری داده ها پرسش نامه 28 سؤالی سلامت روان گلدبرک، پرسش نامه 25 سؤالی نگرش مذهبی براهنی و پرسش نامه 21 سؤالی هوش اجتماعی ترومسو بود و نتایج آن با استفاده از رگرسیون چندمتغیّری و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: بیشترین سن دانشجویان بررسی شده در پژوهش مربوط به گروه 25-20 سال (3/78 درصد) و بیشترین تعداد دانشجویان مربوط به رشته های فنی بود. یافته ها نشان داد که بین اعتقادات دینی و سلامت عمومی، روحی و روانی و نیز آگاهی اجتماعی و سلامت عمومی رابطه معناداری وجود داشت (71/0R= و 01/0(P<. نتیجه گیری: هرچقدر اعتقادات و عقاید دینی افراد بالاتر باشد، سلامت عمومی بهتری خواهند داشت و همچنین افرادی که آگاهی و دانش اجتماعی بالاتری دارند، میزان سلامت عمومی بهتر و مناسب تری خواهند داشت.
تأثیر آموزش راه های معنایابی بر اساس آموزه های قرآنی بر میزان شادمانی دین پژوهان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
90-102
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بامعنابودن موجب شادی می شود و به اشخاص اجازه می دهد رویدادها را تفسیر کنند و درباره نحوه زندگی و خواسته های انسان در زندگی برای خویش ارزش هایی تدارک ببینند. ازآنجاکه آیات الهی راه و روش زندگی معنادار را ارائه نموده است، پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر راه های معنایابی بر اساس آموزه های قرآنی بر میزان شادمانی دین پژوهان دختر شهر قم صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است که به صورت مشاوره گروهی و در هشت جلسه برگزار شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی دین پژوهان دختر شهر قم در نیم سال اول تحصیلی 98-1397 و نمونه پژوهش 60 دین پژوه دختر با دامنه سنی 18 تا 25 در مقطع کارشناسی بود که به صورت داوطلبانه در مشاوره گروهی ثبت نام نمودند و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامه شادمانی آکسفورد بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیلی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان می دهد که میانگین نمرات شادمانی گروه آزمایش قبل از مداخله 40/31 + 51/94 و بعد از مشاوره گروهی 87/14 + 13/130 تغییر کرد. بنابراین میانگین گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیشتر بود. درنتیجه راه های معنایابی بر اساس آموزه های قرآنی بر میزان شادمانی دین پژوهان مؤثر بوده است (001/0P<). نتیجه گیری: ازآنجاکه آیات الهی راه و روش زندگی معنادار را به بهترین شیوه تبیین نموده است پیشنهاد می شود در آموزش های مؤسسات آموزشی از مفاهیم این آیات برای ایجاد شادمانی در دانش آموزان، دانشجویان و دین پژوهان استفاده شود.
اثربخشی مشاوره کارراهه با رویکرد روایت درمانی برانطباق پذیری کارراهه، اهمال کاری وکیفیت زندگی کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی مشاوره شغلی با رویکرد روایت درمانی بر انطباق پذیری کارراهه، اهمال کاری و کیفیت زندگی کاری در کارکنان آموزش و پرورش استان اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان آموزش و پرورش استان اصفهان در سال تحصیلی 13۹۹ به تعداد 140 نفر بودند. 30 نفر از کارکنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورن تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت هفت جلسه 60 تا 90 دقیقه ای در گروه مشاوره کارراهه با رویکرد روایت درمانی شرکت کردند. متغیرهای پژوهش با پرسشنامه های انطباق پذیری مسیر شغلی ساویکاس و پورفیلی (2012)، اهمال کاری تاکمن (1991) و کیفیت زندگی کاری والتون (1973) مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش مشاوره کارراهه با رویکرد روایت درمانی میزان اهمال کاری را کاهش و میزان انطباق پذیری و کیفیت زندگی کاری را افزایش داد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اجرای مشاوره شغلی با رویکرد روایت درمانی می تواند سبب افزایش عملکرد شغلی و بهره وری کارکنان سازمان ها شود. پیشنهاد می گردد مراکز آموزش عالی و ادارات استفاده از مبانی مشاوره کارراهه مبتنی بر رویکرد روایت درمانی را در برنامه های آموزشی کارکنان خود جای دهند، این امر می تواند بر کاهش اهمال کاری، افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی و کیفیت زندگی کاری تأثیرگذار باشد.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب، خواب و شدت درد در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
111 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع فیبرومیالژیا در زنان و اختالالات روانشناختی همبود مانند اختلالات اضطرابی و خواب منجر به خلل در درمان جسمانی و کاهش کارکرد زندگی سالم بیماران می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب، خواب و شدت درد بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه تعداد 34 نفر از مراجعه کنندگان مبتلا به فیبرومیالژیا بیمارستان بوعلی شهر تهران در سال 1397 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل (لیست انتظار) منتسب شدند. از طریق 8 جلسه، آموزش گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه آزمایش انجام شد. همزمان گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه های اضطراب بک، درد مک گیل و اختلال خواب کولین اسپایت پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش علائم اضطراب، خواب و شدت درد در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا تأثیر معناداری دارد (001/0>p-value). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق ایجاد و توسعه پذیرش و انعطاف پذیری روانشناختی، می تواند از آسیب های روانشناختی بیماران بکاهد و منجر به کاهش شدت درد، اختلال خواب و اضطراب گردد.
اثربخشی آموزش الگوی سبک زندگی علوی بر افزایش رضایت زناشویی زوجین دارای اختلافات زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ترویج سبک زندگی علوی و تشویق زوجین به الگوگیری از سبک زندگی علوی، برای افزایش رضایت زناشویی می باشد. این پژوهش، از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری پژوهش، زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه ملایر بودند که40 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. از ابزار پرسش نامه رضایت زناشویی آنریچ ESQ، به عنوان پیش آزمون پس آزمون در این پژوهش استفاده شد. سپس برنامه آموزشی الگوی سبک زندگی علوی، به عنوان متغیر مستقل در 8 جلسه یک ساعته به زوجین آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش الگوی سبک زندگی علوی بر افزایش رضایت زناشویی زوجین دارای اختلافات زناشویی، تأثیر معناداری داشت. ازاین رو می توان گفت: ارائه آموزه های سبک زندگی مبتنی بر نهج البلاغه و سیره علوی، الگویی مناسب برای افزایش رضایت زناشوبی زوجین است.
تأثیر آموزش مبتنی بر هنردرمانی بر نشانه های اضطراب، افسردگی و خستگی مزمن بیماران مالتیپل آسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر هنردرمانی بر علائم اضطراب آشکار و پنهان، افسردگی و خستگی مزمن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. جامعه مورد مطالعه کلیه بیماران (319 نفر) مراجعه کننده به درمانگاه بیماری های خاص بیمارستان علّی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در محدوده سنّی 18 تا 55 سال بودند. در مرحله غربالگری، نمونه ای متشکل از 40 نفر در نظر گرفته شد که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. کلاس های آموزشی مبتنی بر هنردرمانی گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای در روزهای دوشنبه و چهارشنبه و کلاس های گروه گواه در 14 جلسه (45 دقیقه ای) با محتوای متفاوت در روزهای یکشنبه و دوشنبه برگزار شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر هنر علائم اضطراب، افسردگی و خستگی را کاهش می دهد. به عبارتی، 14 جلسه آموزش مبتنی بر هنردرمانی، 30، 11، 22 و 10 درصد از واریانس اضطراب آشکار، اضطراب پنهان، افسردگی و خستگی را توضیح داد. نتیجه گیری می شود که آموزش مبتنی بر هنر در کاهش علائم اضطراب، افسردگی و خستگی در بیماران ام اس مؤثر است. پیشنهاد می شود با هدف بهبود عملکرد شناختی، عاطفی و حرکتی بیماران ام اس، آموزش مبتنی بر هنر در کلینیک های روان شناسی و کلینیک های تخصصی به عنوان درمان فرعی همراه با دارودرمانی مورد استفاده قرار گیرد.
الگوی ارتباطی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری سرطان بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار ازجمله وضعیت روحی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی الگوی ارتباط ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی بود. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل بیماران سرطانی در سال 1399 بود که به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر (زن و مرد) از بیماران سرطانی در بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران بود. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس ذهن آگاهی فرایبرگ سوئر و همکاران (2011)، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری (واگنیلد و یانگ، 2009)، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2002) و مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده گردید. جهت تحلیل روابط واسطه ای از روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی اثر مستقیم و معنی دار دارد. اثر مستقیم ذهن آگاهی و تاب آوری بر تنظیم هیجان نیز معنادار بود. نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش برای متخصصان و روانشناسان حوزه سلامت تلویحات کاربردی داشته و می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی اثر مستقیم دارند.
بررسی کیفی انگاره های ذهنی نادرست از خداوند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی خداانگاره های نادرست انجام شده است. پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی از نوع تحلیل محتواست که اطلاعات آن، از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف و مصاحبه نیمه ساختاریافته، با 22 نفر از دانشجویان دختر مقطع لیسانس دانشگاه میبد، با حداکثر تنوع جمع آوری شده است. داده ها پس از 18 مصاحبه، به نقطه اشباع رسید، ولی برای حصول اطمینان تا 22 نفر ادامه یافت. پس از پیاده کردن مصاحبه های ضبط شده، به تحلیل داده ها، به روش تفسیری پرداخته شد و کدهای اولیه استخراج گردید. این کدها، براساس شباهت ها دسته بندی و طبقه بندی شده و در قالب مقولات شکل گرفتند. براساس یافته های پژوهش، 108 مفهوم در کدگذاری اولیه و 68 مقوله در کدگذاری باز به دست آمد که با حذف موارد تکراری، به 62 مفهوم و 18 مقوله تقلیل یافت. برخی از این کدها، عبارتند از: فهم استعاره ای از خداوند و صفات او، داشتن حس طلبکارانه نسبت به خداوند، خشمگین شدن خدا در برابر اعتراض به ناملایمات زندگی و... .
طراحی مدل زمینه ای رهبری مثبت گرا با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثبت اندیشی، یکی از مؤلفه های اصلی رهبری اثربخش در سازمان های امروزی است. اهمیت مثبت اندیشی سبب شد تا هدف از انجام این مطالعه، طراحی مدل زمینه ای رهبری مثبت گرا باشد. این مطالعه ازنظر روش در حوزه مطالعات تفسیرگرایانه بر پایه نظریه داده بنیاد قرار دارد. نمونه گیری در این مطالعه با استفاده از روش گلوله برفی انجام شد. تعیین حجم نمونه براساس اصل اشباع نظری صورت گرفت که درنهایت، داده های این مطالعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر از شرکت کنندگان پژوهش به پایان رسید. استادان دانشگاه با تخصص های مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت آموزشی و مدیران مدارس و سازمان های آموزش و پرورش، شرکت کنندگان این مطالعه را تشکیل داده اند. نتایج این مطالعه به شناسایی 25 کد انتخابی، 77 کد محوری و 355 کد باز منجر شدند. یافته های این مطالعه 25 کد انتخابی را در 6 طبقه اصلی شامل شرایط علّی، پدیده مرکزی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی کرد. یافته های این مطالعه ویژگی های شخصیتی، نگرش و ادراک، ارزش های محوری سازمان، حلقه های ارتباطی، هدف محوری و مهارت های رهبری را عوامل اثرگذار بر رهبری مثبت گرا نشان داد.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برخودشفقتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
83 - 108
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودشفقتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه پژوهش را بیماران زن مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعه کننده به کلینیک روماتولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و کلینیک طوبی شهر ساری در نیمه اول سال 1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 بیمار بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از مقیاس خودشفقتی نف (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایشی دوم درمان متمرکز بر شفقت را در 8 جلسه 120 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت نمودند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت در بهبود خودشفقتی و کیفیت زندگی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده اند (01/0 > p). یافته ها اثربخشی بیشتر درمان متمرکز بر شفقت در بهبود خودشفقتی بیماران را تأیید نمود. در متغیر کیفیت زندگی بین دو شیوه درمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (01/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می گردد روان شناسان و متخصصان سلامت از این دو مدل درمانی جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به لوپوس استفاده نمایند.
بررسی دیدگاه کارآموزان، کارورزان، دستیاران و اعضای هیئت علمی بالینی درباره اخلاق حرفه ای بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
112-123
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: آموزش و رعایت اصول اخلاق حرفه ای در رشته های بالینی پزشکی همواره کانون توجه است. ازاین رو، هدف این تحقیق تعیین دیدگاه کارآموزان، کارورزان، دستیاران بالینی و اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مازندران درباره اهمیت رعایت شاخص های اخلاق حرفه ای در بخش های بالینی بوده است. روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی-توصیفی است. جامعه آماری پژوهش تمامی کارآموزان، کارورزان، دستیاران بالینی و اعضای هیئت علمی بالینی دانشگاه علوم پزشکی مازندران به تعداد 380 نفر در سال ۹۷-1396 بودند که از میان آنان320 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه اخلاق حرفه ای بالینی به روش خودایفا پاسخ دادند. سؤالات مقیاس در پنج حیطه وظیفه شناسی، احترام به دیگران، تعالی شغلی، شرافت و درستکاری و نوع دوستی مشخص شده بود. برای تحلیل میانگین داده های کمّی از آزمون تی و آنوا و برای متغیّرهای کیفی از آزمون کای دو استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 320 نفر (84 درصد) بودند که 163 نفر (9/50 درصد) از آنان را زنان تشکیل دادند. میانگین سنی شرکت کنندگان نیز 4/6±8/26 بود. توزیع فراوانی افراد به این ترتیب بود که 128 نفر (40 درصد) کارآموز، 127 نفر (7/39 درصد) کارورز، 51 نفر (5/17 درصد) دستیار و 9 نفر (8/2 درصد) استاد بودند. علاوه براین، 1/84 درصد از شرکت کنندگان به کارنبردن جملات تحقیرآمیز نسبت به بیماران را گزینه مهم اخلاق حرفه ای بالینی می دانستند و دیدگاه زنان و مردان نیز در اهمیت گویه های اخلاقی تفاوتی نداشت (844/0P<) ولی کارآموزان، کارورزان، دستیاران و استادان درباره اهمیت کدهای اخلاقی اختلاف معنی داری داشتند (035/0>P). نتیجه گیری: از دیدگاه مشارکت کنندگان بالینی، برخی از گویه ها مثل احترام به بیماران اهمیت بالاتری داشت ولی در حیطه تعالی شغلی کم اهمیت بود. ازاین رو، تقویت انگیزه های درونی و بیان جایگاه شاخص های اخلاق حرفه ای بالینی در برنامه های آموزشی بالینی برای برخی از موارد گزارش شده کم اهمیت، توصیه می شود.
تبیین کارایی پرتوهای نماز در ساختار سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
172-186
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه سلامت انسان ها بیش از پیش یکی از مهم ترین نگرانی های قرن 21 شناخته می شود. این در حالی است که توجه محققان به ابعاد مختلف سلامت انسان ها جلب شده است و تنها سلامت جسمانی مد نظر نیست. در این زمینه، نماز یکی از فرائضی به شمار می رود که می تواند نقش مهمی در سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و معنوی انسان ها داشته باشد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تبیین کارایی پرتوهای نماز در ساختار سلامت انجام گرفته است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات مروری است. بر اساس منابع کتابخانه ای آثار و پرتوهای نماز بر ابعاد سلامت بر مبنای اسناد موجود تفسیر و نتایج با یافته های مربوط به پژوهش های صورت گرفته، توصیف شد. داده های لازم از طریق اسناد بایگانی شده افزون بر قرآن و نهج البلاغه؛ کتاب های تخصصی دیگر، مقالات و منابع دست اول اسلامی، روایی و فقهی به دست آمد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر مبنای نتایج این تحقیق مشخص شد که نماز رابطه مستحکم و مثبتی با ابعاد چهارگانه سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی دارد که تحقیقات میدانی نیز این تأثیر را تأیید می کند و در موارد اندکی رابطه بین نماز و سلامت ضعیف گزارش شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، نماز در افزایش رضایتمندی و سلامت نقش مهمی ایفا می کند و می توان توجه به این مسئله مهم را با توسعه برنامه های تربیتی مناسب در نظام ساختاری و محتوایی کتب درسی و رشته های مختلف در سطح آموزش عالی بیش از پیش گسترش داد. همچنین با پدیدآوردن توان و ظرفیت مقابله با مشکلات و سختی ها، تقویت نظام ارزشی مطلوب، برنامه های فرهنگی و کارگاه های مناسب تا حد امکان از ابتلا به بیماری های مختلف جلوگیری کرد.
بررسی نقش استفاده از ماهواره و شبکه های اجتماعی در صمیمیت و رضایت زناشویی زنان متأهل شهر قم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
75-89
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و ماهواره یکی از مظاهر فناوری ارتباطی نوین محسوب می شوند که در زندگی فردی و اجتماعی بشر جایگاه قدرتمندی دارند و آن را تحت تأثیر قرار می دهند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش استفاده از ماهواره و شبکه های اجتماعی در صمیمیت و رضایت زناشویی زنان صورت گرفته است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان متأهل شهر قم در سال 1398 بود که از بین آنان تعداد 144 نفر به روش نمونه گیری دردسترس برای نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ- فرم کوتاه و پرسش نامه صمیمیت زناشویی باگاروزی استفاده شد. داده های پژوهش با روش آزمون فرضیه ها و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیّره تجزیه وتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میزان استفاده از فضای مجازی بر متغیّر صمیمیت با 02/0=P و رضایت زناشویی با 000/0=P معنی دار بود؛ به این معنی که با هر یک واحد افزایش در میزان استفاده از فضای مجازی و ماهواره میزان صمیمیت کاهش پیدا می کرد. این روند در متغیّر رضایت زناشویی نیز صدق می کند؛ یعنی در استفاده از فضای مجازی و ماهواره رضایت زناشویی کاهش پیدا کرده بود. نتیجه گیری: می توان گفت که استفاده زیاد از شبکه های اجتماعی می تواند تأثیر منفی بر نهاد خانواده داشته باشد و تعارض ذاتی برای زوجین به وجود آورد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر کیفیت زندگی با جهت گیری اسلامی بر خودکارآمدی و شادکامی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان سرمایه های عظیم کشور هستند و تأثیری شگرف در آینده کشور دارند. توجه به عوامل مؤثر بر سلامت روان آنها ازجمله شادکامی و خودکارآمدی از اهمیت زیادی برخوردار است. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر کیفیت زندگی، با جهت گیری اسلامی بر شادکامی و خودکارآمدی دانش آموزان دختر دبیرستان های مقطع متوسطه دوم بروجن انجام شد. در این پژوهش، که از نوع نیمه تجربی بود، جامعه آماری 1270 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان بروجن بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، 36 دانش آموز انتخاب و به روش جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به طور برابر قرار گرفتند. گروه آزمایش در طی ده جلسه 90 دقیقه ای، تحت آموزش کیفیت زندگی اسلامی IS-QOLT)) قرار گرفت. اندازه گیری ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. ابزارهای اندازه گیری، شامل پرسش نامه شادکامی آکسفورد (OHI) و مقیاس خودکارآمدی (SGSES) بود. نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر کیفیت زندگی با جهت گیری اسلامی، اثر معنادار برافزایش شادکامی و خودکارآمدی گروه آزمایش داشته است. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت افزودن بعد معنویت، به ویژه در سایه مذهب، با نگاهی کل گرایانه و یکپارچه نسبت به انسان، می تواند به اثربخشی مداخلات، به ویژه در حوزه روان شناسی مثبت نگر کمک کند.
The comparison of health-related behaviors in individuals with and without COVID-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: According to the importance of health precautions and preventive behaviors against COVID-19, the present study aimed to compare health-related behaviors in individuals with and without COVID-19. Methods: This study was causal-comparative and descriptive. The sample of the study was 30 persons with a history of COVID-19 infection and 61 normal individuals who were selected in available from men and women in Rasht in 1399. To collect data the Clark and et al compliance behaviors against COVID-19 questionnaire (2020) was used. Results: The results of multivariate analysis of variance showed that there were differences in health-related behaviors among individuals with and without COVID-19. In other words, the average of Perceived Invulnerability scores are higher in individuals with COVID-19 and Health Precautions and Health Importance in them, is less than normal individuals. Conclusions: These findings indicate that there are gaps in health behaviors related to COVID-19 area which awareness in this area can have a positive effect on the quality of health-related behaviors.