فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
133 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ-ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری به مدت 3 ماه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم شهر تهران بود؛ که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎیﺶ ﻭ یک ﮔﺮﻭﻩ گواه ﮔﻤﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (21DASS-) را ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ، ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری ﺗکﻤیل نمودند. ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻃی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای صورت نگرفت. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها به کمک 25-SPSS و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر با گروه گواه بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). اما بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P) . نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر می توانند به عنوان ﺭﻭﺵ های مداخله ای ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮﺍی کﺎﻫﺶ آشفتگی های روانشناختی ﺩﺭ ﺑیﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺰﻣﻦ بکار روند
تدوین و اعتباریابی مدل علّی رضایت زناشویی بر اساس سبک زندگی اسلامی با واسطه گری خودمهارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک زندگی اسلامی با رضایت زناشویی، با واسطه گری خودمهارگری است. روش پژوهش، همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS20 است. جامعه آماری، کارکنان متأهل دولت در شهر تهران می باشد، به طوری که 214 نفر از کارمندان متأهل (94 مرد و 120 زن) سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان ساکن شهر تهران، به صورت خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند و به سه پرسش نامه رضامندی همسران، خودمهارگری اسلامی و سبک زندگی زوجین، با رویکرد اسلامی پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی و رضایت زناشویی، رابطه مثبت و معناداری (01/0P<) وجود دارد، به طوری که سبک زندگی اسلامی، اثر مستقیم و معنادار روی رضایت زناشویی دارد (05/0>P). بنابراین، فرد با سبک زندگی اسلامی، دارای رضایت زناشویی بالاتری است. همچنین، مقدار استاندارد اثر غیرمستقیم سبک زندگی، با واسطه گری خودمهارگری، بر روی رضایت زناشویی در سطح 05/0 معنادار می باشد. بنابراین، سبک زندگی اسلامی با واسطه گری خودمهارگری، بر رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم دارد و دو متغیر خودمهارگری و سبک زندگی اسلامی، رضایت زناشویی را تبیین می کنند. افزون بر اینکه بررسی شاخص های برازش مدل، نشان داد که مدل علّی رضایت زناشویی، بر اساس سبک زندگی اسلامی، با واسطه گری خودمهارگری از اعتبار لازم برخوردار است.
از واقعیت تا بر ساخت اجتماعی: نگاهی به کرونا و پیامدهای آن بر نظام سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
130-142
حوزههای تخصصی:
کرونا – مانند هر بیماری دیگر- در ابتدای امر خود را همچون یک پدیده زیستی نشان داد که سلامت افراد را مورد تهدید قرار می دهد، ولی حتی بیماری های غیر واگیردار نیز همچون یک «واقعیت چندبعدی اجتماعی» عمل می کنند، در این مقاله؛ ابتدا سعی می گردد با مرور ادبیات نظری از دیدگاهی که بر واقعیت اجتماعی«پیچیده»، «لایه مند» و همراه با «برآیی یا emergent » تاکید دارد، در مقابل"برساخت گرایی رادیکال" دفاع شود، این نوشته همچنان تاکید دارد که "برساخت گرایی ملایم" دارای تعامل کامل با دیدگاه واقعیت اجتماعی پیچیده است. سپس در ادامه برداشت این دو رویکرد در بررسی همه گیری ویروس کرونا (به عنوان یک مسئله) بکار گرفته خواهد شد، کرونا در اینجا به مثابه یک واقعیت پیچیده در ابعاد زیستی، انسانی(عاملیت) و اجتماعی عمل می کند، این واقعیت پیچیده و چند وجهی است، هر سطح از واقعیت دارای قدرت های علی غیر تقلیل، مرتبط و متداخل با دیگری است. به همین منظور ما با نوعی از «پیچیدگی علی» در بررسی مسئله کرونا مواجهیم، بررسی واقعیت چند سطحی و پیچیده کرونا زمانی که فقط به نوعی «برساخت» فرو کاهیده می شود، باعث می شود سیاست های اتخاذی در مقابل آن هم با کم و کاستی های جدی روبرو شود، به عبارت دیگر فروکاهی واقعیت اجتماعی به فهم انسانی(مغالطه معرفت شناختی) نتیجه ای جز مجازات ما توسط واقعیت در بر نخواهد داشت، اشاره خواهد شد که این برساختگرایی در اشکال مختلف برنامه ریزی در مقابله با مسئله کرونا، در سیستم سلامت حاکم گردید و نتایج آن چیزی جز «انکشاف چندباره واقعیت»و انتخاب مسیر «آزمایش و خطا» یا گاها سردرگمی در سیاست گذاری برای جامعه نبوده است. برای همین باید بتوان قدرت های علی واقعیت های زیستی، فردی(عاملیت) و اجتماعی را همزمان در بررسی پدیده مذکور بررسی نمود.
الگوی ساختاری رابطه جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با میانجی گری خوش بینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه متغیرهای جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با واسطه گری خوش بینی انجام شده، که از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و شیوه اجرا، روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی به کار برده است. در این پژوهش، متغیر جهت گیری مذهبی به عنوان متغیر پیش بین سلامت روان و خوش بینی نیز به عنوان متغیر میانجی رابطه بین این دو متغیر در نظر گرفته شده است. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94- 1393 در مراکز دانشگاهی دولتی، غیردولتی و غیرانتفاعی، آزاد اسلامی و پیام نور استان قزوین بودند، تعداد 380 نفر زن به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری گزینش شدند. خوش بینی، سلامت عمومی و جهت گیری مذهبی، به ترتیب با پرسش نامه های جهت گیری زندگی (LOT-R)، سلامت روانی (GHQ) و جهت گیری مذهبی آلپورت ارزیابی شدند. پایایی پرسش نامه ها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب، 85/0، 79/0 و 83/0 محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادله های ساختاری (SEM) پردازش آماری گردید. نتایج نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و خوش بینی رابطه مثبت معناداری و همچنین رابطه بین جهت گیری مذهبی درونی و مؤلفه های سلامت روان (علائم اضطرابی و افسردگی)، منفی معنادار می باشد همچنین مسیر جهت گیری مذهبی تنها به طور غیرمستقیم از طریق خوش بینی کاهش دهنده اضطراب، افسردگی، و جسمانی سازی است. نکته قابل توجه عدم معناداری مسیر بین جهت گیری مذهبی با مؤلفه های سلامت روانی می باشد، که حاکی از فرایند واسطه گری خوش بینی است. به عبارت دیگر، جهت گیری مذهبی به طور مستقیم بر کاهش سلامت روان تأثیر نمی گذارد؛ بلکه از طریق افزایش خوش بینی در جهت کاهش اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی پیش می رود.
رابطه جهت گیری دینی و خوش بینی با سازگاری اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
107 - 117
حوزههای تخصصی:
سازگاری اجتماعی، از مهم ترین نشانه های رشد اجتماعی و سلامت روان است که متأثر از عواملی متعددی است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جهت گیری دینی و خوش بینی با سازگاری اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه است. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی بود که در سال 1398 با مشارکت 200 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد کرمانشاه با استفاده از نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه جهت گیری دینی آلپورت، پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا و پرسشنامه سبک های اسنادی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و آزمون های توصیفی (فراوانی، میانگین، درصد) و استنباطی (آزمون کالموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی) تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین جهت گیری دینی با سازگاری اجتماعی و خوش بینی با سازگاری اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد کرمانشاه ارتباط معنادار وجود دارد. همچنین دو متغیر جهت گیری دینی و خوش بینی توانستند 11/7 درصد از واریانس مربوط به سازگاری اجتماعی را پیش بینی کنند. با توجه به نتایج می توان استنباط کرد که جهت گیری دینی و خوش بینی به ارتقا سازگاری اجتماعی دانشجویان می انجامد.
Cohesion in Discourse of Kurdish Elderly with Alzheimer's Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The use of cohesive devices makes discourse comprehend. However, in the discourse of senile dementia of the Alzheimer's type (SDAT) participants, the lack of the use of cohesive devices hinders effective communication. The present study aims to investigate cohesion in the discourse of SDAT participants. Understanding how these people manage their interactions may lead to suitable approaches for them. Method: The methodology of this quantitative research was ex post facto type. The present study has been performed in one of the nursing home in Kermanshah in 2019. And also, the statistic population of this study included 20 participants (10 SDAT participants and 10 normal elderly participants (NE)) who were matched based on age (63-75 years old), gender, illiteracy, and Kurdish language (Kalhori dialect) speaker. To determine the severity of dementia, the Clinical Dementia Rating Scale (CDR) was performed. Then, the collected interviews were transcribed and coded. The data were analyzed based on Halliday and Hasan's theory (1976) and independent t-test was used to obtain the statistic results. Results: The findings indicate significant differences between groups using grammatical cohesive devices, such as reference (p=0.006), conjunction (p=0.004), ellipsis (p=0.007), and substitution (p=0.426) and lexical cohesive devices such as the same word (p=0.006), synonym (p=0.012), superordinate (p=0.001), general word (p=0.002), and collocation (p=0.387). Conclusion: The results show that grammatical and lexical cohesive devices are used less in the discourse of SDAT Kurdish speakers. However, in the discourse of both SDAT and NE groups, grammatical cohesive devices have more frequency than lexical cohesive devices.
مدل یابی علائم جسمانی بر پایه متغیرهای سازمانی تنش زا با میانجی گری ویژگی های شخصیتی در افسران پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
67 - 81
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین برازش مدل ساختاری رابطه علائم جسمانی با متغیرهای سازمانی تنش زا با میانجی گری ویژگی های شخصیتی در گروه افسران پلیس صورت گرفته است. روش: جامعه آماری پژوهش کلیه افسران پلیس مرد (غیرکارمند) شهر تهران با حداقل سه سال سابقه خدمتی در سال 1398 بودند که تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه غربال گری برای علائم جسمانی، فرم کوتاه مقیاس استرس پلیس ایران، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئو و مصاحبه ساختاریافته بالینی برای ارزیابی اختلال های DSM-5 (SCID-5) بودند که از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردارند. داده های حاصل با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند. نتایج: نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری، نقش میانجی گری ویژگی های شخصیتی را در رابطه بین متغیرهای سازمانی تنش زا و علائم جسمانی تأیید کردند و ویژگی های شخصیتی برون گرایی، وظیفه شناسی و توافق پذیری در رابطه بین شخصیت و علائم جسمانی تأثیرگذار است. همچنین رابطه بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، توافق پذیری، وظیفه شناسی و گشودگی در برابر تجربه با متغیرهای سازمانی تنش زا و همچنین رابطه بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و گشودگی نسبت به تجربه با علائم جسمی معنی دار نبود. متغیرهای سازمانی غیرمأموریتی بیشترین تأثیر را بر علائم جسمانی دارا بودند. بحث: اگر افسران پلیس دارای ویژگی های شخصیتی برون گرایی، وظیفه شناسی و توافق پذیری بالا و روان رنجوری پایین باشند، در برابر رویدادهای زندگی پاسخ های خود را متناسب با موقعیت تنش زا تطبیق می دهند و ازطریق آن، هیجان های ناشی از متغیرهای سازمانی تنش زا را به منظور ارائه پاسخ های متناسب با مطالبات محیطی و کنترل تنش ها و استرس ها تنظیم کرده و موجب سازش یافتگی روان شناختی با نیازها، تنش ها و الزامات زندگی می شوند
تجربه زیسته بیماران مبتلا به کرونا ویروس (کووید-19): یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابتلا به بیماری جدید و ناشناخته کووید 19 علاوه بر مخاطرات سلامت جسمانی به دلیل ماهیت و ویژگی های خاص بیماری منجر به تجربه های روانی دشوار و متفاوتی نیز می گردد. بیماران علاوه بر علائم جسمانی، واکنش های روان شناختی مختلفی دارند که می تواند به عنوان مانعی در فرایند سیر و بهبودی بیماری عمل کرده و بر رنج آنان در دوران بیماری بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته این افراد جهت کمک به کاهش رنج این بیماران صورت گرفته است. روش مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدارشناختی بود. تعداد شرکت کنندگان 15 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها نیز از طریق روش کلایزری صورت گرفت. برای اطمینان و اعتبار یافته ها نیز از روش بازنگری و نظارت شرکت کنندگان، خودبازبینی پژوهشگر در فرآیند جمع آوری و تحلیل داده و ثبت تمامی پیش فرض های ذهنی خود از قبل و در نظر نگرفتن آن ها در فرآیند تحلیل و بازنگری و کدگذاری مجدد مصاحبه ها توسط دو پژوهشگر دیگر استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 278 کد اولیه بوده که با توجه به هدف و سوال پژوهش 6 مضمون اصلی و 24 زیرمضمون استخراج شد. اضطراب مرگ، تجربه انگ بیماری، تجربه ابهام، تجربه های هیجانی مثبت، هیجان های تجربه شده در رابطه با اعضای خانواده و هیجان های ناشی از قرنطینگی مضمون های اصلی بودند. تجارب هیجانی دردناک در این بیماران می تواند منجر به تاخیر و دشواری در روند بهبودی این افراد گردیده و علاوه بر درد بیماری، رنج روانی را نیز تحمیل نماید. کسب آگاهی بیشتر درباره این بیماری برای کاستن تجربه ابهام، راهبردهای روانشناختی برای کنترل اضطراب مرگ و انگ اجتماعی و راهکار برای مدیریت رفتار و هیجان اعضای خانواده می تواند در مداخلات روان شناختی ویژه این بیماران در نظر گرفته شده و منجر به کاهش هیجان های منفی و امکان مقابله بهتر با بیماری و رنج روانی ناشی از آن گردد.
تجربیات زیسته سالمندان ساکن در خانه سالمندان خوبان تبریز از مرگ اندیشی: مطالعه ای به روش پدیدارشناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مرگ اندیشی در تمام ادیان آسمانی، بخصوص در دین اسلام، یک برنامه تربیتی برای تکامل و سعادت انسان هاست. هدف این پژوهش، بررسی تجربیات زیسته سالمندان از مرگ آگاهی و مرگ اندیشی و پیامدهای ناشی از آن است که یا رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری تدوین یافته است. شرکت کنندگان در این پژوهش20 نفر از سالمندان خانه سالمندان خوبان تبریز بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با توجه به مصاحبه های عمیق، فردی و نیمه ساختاریافته گردآوری شد. پس از پیاده سازی مکتوب مصاحبه، براساس رویکرد هرمنیوتیک و براساس روش دیکلمن و همکاران مصاحبه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از تجربیات این افراد 4 مضمون (درون مایه) اصلی هویت مرگ، موانع مرگ اندیشی، پیامدهای مرگ اندیشی و راه های تقویت مرگ اندیشی و 17 مضمون یا درون مایه فرعی به دست آمد. مرگ آگاهی و مرگ اندیشی در سالمندان، علاوه بر ایجاد نگاهی مثبت و واقع گرایانه نسبت به زندگی، می تواند در کاهش نگرانی های دوره سالمندی از جمله اضطراب مرگ نقش اساسی ایفا کند.
مقایسه اجتناب شناختی دانشجویان افسرده غیربالینی با توجه به وضعیت دلبستگی آنها به خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، از نوع علّی مقایسه ای است که با هدف مقایسه اجتناب شناختی دانشجویان افسرده غیربالینی، با توجه به وضعیت دلبستگی آنها به خدا انجام شد. جامعه آماری،کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند بود که نمونه اولیه شامل 360 نفر براساس جدول کرجسی مورگان، به روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب و سپس، (108 نفر) افراد افسرده غیربالینی شناسایی و در مرحله بعد، 70 نفر افسرده، با توجه به میانگین سبک های دلبستگی به خدا، در سبک های مختلف دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده عبارت بودند از: پرسش نامه افسردگی بک، اجتناب شناختی سکستون و دوگاس و پرسش نامه سبک دلبستگی به خدا روات و کرک پاتریک. نتایج نشان داد افراد افسرده دارای سبک ایمن به خدا، نسبت به افراد دارای سبک های اجتنابی و دوسوگرا، در تمامی مؤلفه های اجتناب شناختی به طور معناداری نمرات پایین تری به دست آورند. بنابراین، با داشتن سبک دلبستگی ایمن به خدا می توان، زمینه کاهش راهبردهای اجتناب شناختی را فراهم ساخت که حاکی از اهمیت نقش دلبستگی به خدا در ارتباط با رابطه مفهومی اجتناب شناختی و افسردگی می باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران مبتلا به سرطان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
105 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران سرطانی با علائم افسردگی صورت گرفت . روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر تبریز و مطب چندین نفر از متخصصان شهر تبریز در سه ماهه سوم سال 1398، بودند که دارای علائم افسردگی بودند. نمونه ی پژوهش 30 نفر بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل به صورت یکسان گمارش شدند. گروه آزمایش به صورت گروهی، در 8 جلسه دوساعته، تحت درمان مبتنی بر خودشفقتی قرار گرفتند، درحالی که اعضای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ی درمانی دریافت نکردند. ابزارهای جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی پذیرش و عمل برای سنجش اجتناب تجربه ای و پرسشنامه ی آمیختگی شناختی بودند. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر خودشفقتی در کاهش اجتناب تجربه ای (03/0>P) و آمیختگی شناختی (01/0>P) بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی تأثیر معناداری داشته است . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر خودشفقتی، روشی مؤثر در کاهش اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی بوده است.
اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ بود . روش: روش اینپژوهش طرح آزمایشی تک موردی از نوع خطوط پایه چندگانه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران دیابتی نوع ۲شهر مشهد در سال 1398 بود. در این پژوهش 4 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مقیاس های افسردگی، رضایت جنسی و پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان بهزیستی روانشناختی بر کاهش افسردگی و بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ اثربخش است . نتیجه گیری: می توان از درمان بهزیستی روانشناختی به عنوان یک راهبرد کوتاه مدت روان درمانی که با پیامدهای مثبت در زندگی فردی و بین فردی همراه است، برای کاهش افسردگی، بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ استفاده کرد.
اهمیت آشنایی با فرایند فرزندپروری با تأکید بر توقعّات تربیتی روان شناختی حداقلّی اسلام از والدین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از توقعّات مهم از والدین در نظام خانواده، آموزش و پرورش فرزندان به گونه ای هم تراز با هنجارهای اخلاقی، اجتماعی، دینی و فرهنگی است. در آموزه های اسلامی توقعات حداقلّی و حداکثری در رابطه با آموزش و پرورش فرزندان وجود دارد. پرسش اساسی این است که فواید آگاهی والدین از فرایند فرزندپروری چیست و توقعات (انتظارات) حداقلّی اسلام از والدین در فرایند فرزندپروری کدام است؟ در این پژوهش تلاش می شود تا افزون بر تبیین اهمیت آگاهی والدین از فرایند فرزندپروری از دیدگاه اسلام و دانش روان شناسی، به استخراج و استنباط توقعّات اسلام از والدین درباره فرزندپروری پرداخته شود. پژوهش حاضر از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی بهره برده است که از تتبع و ژرف اندیشی و اجتهاد در آموزه های اسلامی و آموزه های تربیتی−روان شناختی می توان نتیجه گرفت که توقعات مختلفی از والدین در مورد فرزندپروری وجود دارد. توقعات حداقلّی (نه حداکثری) اسلام در فرایند فرزندپروری عبارت است از: 1. لزوم تعامل مسئولانه با فرزند؛ 2. رعایت اولویت ها در فرزندپروری؛ 3. بهره گیری از تشویق و تنبیه هوشمندانه؛ 4. تأکید بر تحوّل شناختی؛ 5. تقویت خودکنترلی در فرزندان؛ 6. تغافل بجا؛ 7. رفتار صمیمانه با فرزندان؛ 8. رعایت هم ترازی با تحولات زیستی و روان شناختی فرزندان؛ 9. مدارا و نرم کُنشی با فرزندان.
نقش واسطه ای خودشناسی و بهشیاری در رابطه بین نظم جویی هیجانی و تکانش گری در یک واحد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
75 - 89
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای خودشناسی و بهشیاری در رابطه بین نظم جویی هیجانی و تکانش گری بین نظامیان صورت گرفته است. روش: طرح پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه نظامیان مرد یک پادگان نظامی شهر تهران در سال 1398 تشکیل می دهند که حجم جامعه آماری برابر 1500 نفر است. حداقل حجم نمونه 200 نفر می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی منظم از پادگان نیروی دریایی تهران انتخاب شدند و از مقیاس های خودشناسی انسجامی (قربانی و همکاران، 2008) بهشیاری ماس (براون و رایان، 2003)، نظم جویی هیجانی گارنفسکی (گارنفسکی و همکاران، 2001) و تکانش گری بارت (بارت و همکاران، 2004) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور توصیف و تحلیل داده های خام و ترسیم ماتریس همبستگی از نرم افزار SPSS استفاده شد و همچنین جهت تعیین تطابق مدل مفروض با داده های مشاهده شده و بررسی فرضیه پژوهش از معادلات ساختاری تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS استفاده شد. در پژوهش حاضر براساس سطح سنجش متغیرها و فرضیه های موردنظر، در بخش توصیفی از آماره های توصیفی نظیر میانگین، انحراف معیار و نیز جداول توزیع فراوانی و نمودار استفاده شد و در بخش استنباطی نیز از روش آماری تحلیل مسیر براساس تعداد متغیرها استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان دادند در مدل نهایی همه مسیرهای مستقیم در سطح کم تر از 0.01 معنی دار هستند و تعامل خودشناسی با تنظیم هیجانات بیشترین نقش واسطه ای را در کاهش تکانش گری دارد.
نقش تعدیل کننده استرس شغلی در رابطه بین جو ایمنی و حوادث ناشی از کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت نیروی کار شامل سلامت فیزیکی و سلامت روانی می باشد. بهبود شرایط روانی می تواند موجب پیشگیری بسیاری از مشکلات و حوادث ناشی از کار و افزایش سطح سلامت کارکنان گردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده استرس شغلی در رابطه بین جو ایمنی و حوادث ناشی از کار در کارکنان شرکت توزیع برق استان خوزستان بود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی بوده و طرح آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان عملیاتی شرکت توزیع برق استان خوزستان بود. تعداد ۲۱۴ نفر از آن ها به روش تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های جو ایمنی نوردیک، پرسشنامه استرس شغلی و پرسشنامه حوادث شغلی را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده با روش های همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد بین متغیرهای جو ایمنی با استرس شغلی و نرخ حوادث ناشی از کار، رابطه منفی و معنی داری وجود دارد، و استرس شغلی با نرخ حوادث ناشی از کار، رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد متغیر استرس شغلی در رابطه بین جو ایمنی و نرخ حوادث ناشی از کار نقش تعدیل کننده داشته و این رابطه را در جهت منفی تعدیل می کند. بنابراین علی رغم این که جو ایمنی یک عامل مهم در کاهش حوادث شغلی است، اما با وجود استرس شغلی در کارکنان، افزایش جو ایمنی، نمی تواند نرخ حوادث ناشی از کار را چندان کاهش دهد.
رابطه کمال گرایی و تجارب آسیب زا با رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی: نقش واسطه ای سرسختی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری تبیین رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی بر اساس کمال گرایی و تجارب آسیب زا با نقش واسطه ای سرسختی روانشناختی بود. طرح پژوهش حاضر کاربردی و از نوع پژوهش های همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. از بین کلیه دانشجویان لیسانس دانشگاه های شهر تهران تعداد 529 نفر (411 دختر و 118 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های خودآسیبی، کمال گرایی اخلاقی، تجارب آسیب زا و سرسختی روانشناختی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و AMOSV18 استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو متغیر کمال گرایی اخلاقی و تجارب آسیب زا اثرات مستقیم و معنی داری بر سرسختی روانشناختی و رفتارهای خودآسیبی داشته اند. همچنین سرسختی روانشناختی بر رفتارهای خودآسیبی اثر مستقیم و معنی داری داشت. افزون بر آن نتایج نشان داد که دو متغیر کمال گرایی اخلاقی و تجارب آسیب زا بر رفتارهای خودآسیبی اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند (01/0>P). در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد کمال گرایی اخلاقی و تجارب آسیب زا بر رفتارهای خودآسیبی به واسطه سرسختی اثر معناداری داشته و لذا آگاهی روانشناسان، مشاوران و سایر متخصصان از این مدل جهت بهبود رفتارهای خودآسیبی می تواند کمک کننده باشد.
اثر بخشی درمان یکپارچه شده شناختی-رفتاری با ذهن آگاهی برکیفیت زندگی، پریشانی روان شناختی و تبعیت از درمان بیماران دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
75 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر روی کیفیت زندگی، پریشانی روان شناختی و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: طرح این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با گروه گواه با پیش آزمون و پس آزمون بود که تعداد 30 نفر بیمار دیابتی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفیدر دو گروه آزمایش و کنترل (15N = ) قرار گرفتند. 15 نفری که در گروه مداخله قرار گرفتند به مدت 8 جلسه به صورت هفتگی و هر هفته به مدت 90 دقیقه تحت درمان و مداخله با رویکرد MiCBT قرار گرفته و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند.در این پژوهش از ابزارهایی همچون پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، مقیاس پریشانی روان شناختی لویباند و پرسشنامه سنجش تبعیت از درمان مدانلو استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس حاکی از بهبود معنادار کیفیت زندگی (05/0>P، 65/151=F)، کاهش پریشانی روان شناختی (05/0>P، 178/69=F) و بهبود وضعیت تبعیت از درمان (05/0>P، 146/36=F) بود . نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی و پایین آوردن پریشانی روان شناختی و همچنین افزایش تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شود و به این جهت مداخله ای مؤثر برای بیماران دیابتی محسوب می شود
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) بر کاهش استرس ادارک شده زنان باردار در طول پاندمی کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس به عنوان یکی از اختلالات روانی، یکی از عوامل موثر در بروز اثرات منفی در دوران بارداری است که می تواند منجر به پیامدهای نامطلوب جسمی و روانی در زنان باردار شود. زنان باردار با شیوع بیماری کووید 19 به دلیل تجربه قرنطینه خانگی و ترس ابتلا به این بیماری و از دست دادن جنین دچار استرس و مشکلات سلامت روان بیشتری شده اند که همین موضوع بر مشکلات زنان باردار افزوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد( ACT ) بر استرس ادارک شده زنان باردار در طول پاندمی کووید 19بود. این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 مادر باردار بود که به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از پرسشنامه استرس ادارک شده کوهن( pss-14 ) و مداخله پذیرش و تعهد( ACT ) (هیز و همکاران، 2013). گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان پذیرش و تعهد به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که درمان مبتی بر پذیرش و تعهد( ACT ) به کاهش استرس ادارک شده در زنان باردار منجر شده است (05/. ≥ P ). با توجه به اثربخشی درمان مبتی بر پذیرش و تعهد( ACT ) می توان گفت که جهت ارتقای سطح سلامت روان زنان باردار و کاهش استرس آنها در دوران پاندمی کووید 19 که منجر به آسیب جسمی و روانی به مادر و کودک می شود، انجام چنین مداخلاتی ضروری و با اهمیت به نظر می رسد.
تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابله ای زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس، شایع ترین بیماری نورولوژی ناتوان کننده در سنین جوانی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. در سالیان اخیر، میزان شیوع MS، روند فزاینده ای داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابله ای زنان مبتلا به MS بود. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گردید. 15 بیمار زن مبتلا به MS به روش نمونه گیری دردسترس در این پژوهش شرکت کردند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری به دست آمد و به روش تحلیل محتوای مرسوم، تحلیل گردید. یافته ها: مشکلات اصلی بیماران شامل ضعف مهارت های زندگی، راهبردهای مقابله ای ناکارآمد و آسیب زا، افسردگی و ضعف عملکرد شناختی و هیجانی، باورهای فرهنگی و انگ بیماریMS ، عدم تنظیم هیجانات، مشکلات ارتباط زناشویی و اختلال در روابط اجتماعی به دست آمد. 5 مضمون اصلی رفتارهای مقابله ای بیماران نیز عبارت بودند از: مقابله مذهبی-معنوی، اعتماد به قدرت برتر الهی، اعتقاد به ادامه حیات پس از مرگ، هدفمندی و جستجوی معنای زندگی و مهارت های مقابله ای کارآمد. نتیجه گیری: به منظور غلبه بر مشکلات زنان مبتلا به MS، تدوین یک مداخله جامع مراقبتی و راهکارهای مقابله ای با توجه ویژه به مهارت های مقابله ای کارآمد (مسئله مدار) و نیز راهبردهای مقابله معنوی-مذهبی موردنیاز است.
Effectiveness of Lifestyle-Based Stress Management Program on Emotional Problems and Life Satisfaction in Patients with Myocardial Infarction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
59 - 70
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of the present study was to examine the effect of lifestyle-based stress management program on emotional problems and life satisfaction in patients with myocardial infarction. Method: This research was quasi-experimental with pre-test, post-test and control group. The statistical population of this research consisted of all patients aged 40-65 years old with myocardial infarction who were under treatment at Kasra Hospital in Karaj in the first six months of 2019. The study sample consisted of 90 patients with heart attack who were identified among the patients and selected by targeted sampling method and randomly assigned to two experimental and control groups. Data were collected using the Depression, Anxiety and Stress Scale as well as the Satisfaction With Life Scale. The collected data were analyzed using the method of Multivariate analysis of covariance (MANCOVA). Results: Multivariate analysis of covariance showed that the lifestyle-based stress management program significantly reduced emotional problems and increased life satisfaction in the experimental group (p <0.01). Conclusions: The stress management program helped patients identify dysfunctional thoughts that trigger anxiety and depression and experience fewer emotional problems by feeling self-control, attention management, changing the assessment system and using cognitive strategies. Also, by identifying and correcting irrational attitudes and beliefs, the subjects were able to better cope with the physical effects of the disease or to deal with its negative psychological complications and have more life satisfaction. These findings have important implications for education and promoting mental health of patients with myocardial infarction.