فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی شفقت درمانی بر تاب آوری و سرسختی خانواده در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی شهرستان یزد در سال 1402 بودند. برای انتخاب نمونه به روش نمونه گیری دردسترس 30 زن سرپرست خانوار انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (15 زن) و کنترل (15 زن) قرار گرفتند. پس از گروه بندی و انجام پیش آزمون، طی 24 جلسه 90 دقیقه ای، درمان مبتنی بر شفقت به گروه آزمایش ارائه شد. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه های تاب آوری خانواده و سرسختی خانواده بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر وآزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت باعث بهبود تاب آوری و سرسختی خانواده در زنان سرپرست خانوار می شود. بنابراین درمان مبتنی بر شفقت می تواند گزینه مناسبی برای زنان سرپرست خانوار باشد تا بتوانند مشفقانه با خود رفتار کند و برخورد مناسب تری با فشارها و مسئولیت های زندگی داشته باشند.
پدیدارنگاری ادراک و تصورات دبیران متوسطه اول از مفهوم «هویت دینی» دانش آموزان (مطالعه دبیران شاغل در آموزش و پرورش شهر میناب)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه ادراک و فهم دبیران متوسطه اول شهر میناب از مفهوم «هویت دینی» با استفاده از روش «پدیدارنگاری» است. جامعه آماری پژوهش شامل دبیران متوسطه اول مشغول به کار (دارای سابقه خدمت 15 تا 25 سال) در مقطع متوسطه اول شهرستان میناب استان هرمزگان بود. براساس روش «نمونه گیری هدفمند»، مشارکت کنندگانی انتخاب شدند و فرایند گردآوری داده ها ادامه یافت تا در نهایت، براساس الگوی اشباع نظری، 16 تن از معلمان مشغول به فعالیت با استفاده از روش «مصاحبه نیمه ساختارمند» مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با روش «آنالیز موضوعی» برای شناسایی دسته ها و زمینه های اساسی بررسی شد و پس از مشخص شدن رمزهای اصلی و مضامین برجسته آنها، افق های درونی و بیرونی ترسیم گردید و فضای نتیجه پژوهش طراحی شد. در بخش نتیجه گیری، با بهره گیری از روش «تحلیل» تصورات و تجربه دبیران شاغل مطالعه و مشخص شد. نتایج تحقیق ادراکات دبیران را در چهار مضمون اصلی دسته بندی کرده است: «اسوه دینی بودن» ، «بسترسازی هویتی» ، «توانایی تعامل و ارتباط مثبت با دیگران»، «توانایی تأثیر گذاشتن بر محیط و ذی نفعان»، «ظاهر شدن در نقش های چندگانه و رعایت اصول حرفه ای» دسته بندی کردند.
Comparison of Cognitive Abilities and Personality Traits in Infertile Women with and without Pelvic Inflammatory Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Objective: Pelvic inflammatory disease is a chronic disease and a common infection in women which is associated with significant complications. This study aimed to compare cognitive abilities and personality traits in infertile women with and without pelvic inflammatory disease.
Method: The research method was causal-comparative and the sample of research included 48 infertile women with pelvic inflammatory disease and 57 infertile women without the pelvic inflammatory disease, who were referred to Al-Zahra Hospital in Rasht in 2021 and were selected through the convenience sampling method. The research instruments were a demographic checklist, the Cognitive Ability Questionnaire (Nejati, 2013), and the Neo Personality Questionnaire (McCrae & Costa, 1985). Research data were analyzed using the Mann-whitney test and multivariate variance analysis.
Results: The results showed that there was no difference between infertile women with and without pelvic inflammatory disease in cognitive abilities and personality traits (p >0.05). But there was a significant difference between four of the seven components of cognitive ability (memory; P<0.05, U= 899.00, inhibitory control and selective attention; P<0.05, U= 933.00, decision-making; P<0.05, U= 863.500, and sustained attention; P<0.05, U= 924.500), the total score of the cognitive ability variable (P<0.05, U= 815.000), and openness in both upper and lower levels of education (P <0.05, U= 907.50).
Conclusion: Infertility with causes of inflammatory and non-inflammatory did not lead to cognitive dysfunction and differences in personality traits but education as a potentially influential variable can play a crucial role, which needs further research.
Relationship of Spiritual Intelligence and Hardiness with Quality of Work Life in University Employees
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to ascertain the relationship of spiritual intelligence and hardiness with quality of work life in employees of University of Sistan and Baluchestan. The sample consisted of 240 employees (125 female and 115 male) that were selected at random. To collect the data Spiritual Intelligence, Hardiness and Quality of Work Life questionnaires were applied. For analyzing data, Pearson correlation coefficient and stepwise regression analysis were used. Results of Pearson correlation coefficient demonstrated that spiritual intelligence and hardiness were positively correlated with overall score of quality of work life. Moreover, results of stepwise regression analysis revealed that transcendental awareness (a dimension of spiritual intelligence) and overall scores of hardiness were positive predictors of overall score of quality of work life. Findings of the present study indicated that spiritual intelligence of the employees of University of Sistan and Baluchestan was significantly related to their hardiness and quality of work life. Therefore, it can be concluded that spiritual intelligence plays a key role in determination of employees' hardiness and quality of work life.
Investigating the Relationship between Organizational Justice and Job Involvement and Work Performance among Secondary School Teachers in Chabahar, Iran
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted with the aim of investigating the role of organizational justice in the job involvement and work performance of secondary school teachers in Chabahar city. The research method was descriptive and correlational. The statistical population includes all secondary school teachers in Chabahar who were teaching in the academic year 2023-2024. Among the target population, 130 people were selected by available sampling method. The collection tools included Niehoff & Morman's organizational justice questionnaires, Lodahl & Kejner's job involvement and Patterson's job performance. Data were analyzed through Pearson correlation test and multiple regression. The results showed that there is a positive and significant relationship between organizational justice and job involvement, and the components of procedural justice and distributive justice were able to explain the variance related to job involvement (p<0.01). Also, the results showed that there is a significant relationship between organizational justice and teachers' job performance, and procedural justice had the largest contribution in explaining job performance variations (p<0.01). Conclusion: The existence of organizational justice in the workplace expresses the importance of the organization to the employees, therefore, increasing the level of organizational justice increases job involvement and the desire of employees to provide high quality performance.
نقش تعدیل گر آموزش طرحواره ای و رفتاری در رابطه بین نتایج کانون ارزیابی با ارزیابی عملکرد خود، همکاران و سرپرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش ارزیابان و آموزش آن ها به منظور افزایش دقت و کاهش خطا در نتایج کانون ارزیابی انکارناپذیر است. از این رو هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش تعدیلی دو نوع آموزش چهارچوب مرجع (FOR) طرحواره ای و رفتاری ارزیابان در رابطه بین نتایج کانون ارزیابی با ارزیابی عملکرد خود، همکاران و سرپرستان بوده است. بدین منظور در مرحله نخست پژوهش مهارت ارزیابی به دو گروه از دانشجویان دکتری و ارشد رشته های روان شناسی با گرایش های مختلف به شیوه چهارچوب مرجعِ طرحواره ای و رفتاری آموزش داده شد و به گروه سوم به عنوان گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد و از آن ها خواسته شد در کانون ارزیابی شایستگی های دو گروه 28 نفری از مدیران مجموعه صنایع واقع در شهر اصفهان را رتبه دهند. لازم به توضیح است شایستگی های مورد ارزیابی شامل قضاوت، رهبری، برنامه ریزی، روابط بین فردی و پردازش اطلاعات بوده است. این شایستگی ها در تمرین های شبیه سازی جستجوی حقیقت، بحث گروهی، ایفای نقش و ارائه شفاهی بود. سپس بعد از گذشت 6 ماه در فاز دوم پژوهش از خود مدیران، همکاران و نیز سرپرستان مدیران خواسته شد تا فرم ارزیابی عملکرد (Nouri et al., 2007) را تکمیل کنند که در تحلیل ها به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شود. با استفاده از ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون و تبدیل z فیشر به رابطه میان نتایج کانون ارزیابی و ارزیابی عملکرد (خود، همکاران و سرپرستان) و نیز تفاوت همبستگی پرداخته شد. از مهم ترین نتایج می توان به تأثیر معنی دار آموزش ارزیابان به دو شیوه چهارچوب مرجعِ طرحواره ای و رفتاری اشاره کرد. اگرچه مقادیر همبستگی بین ارزیابی عملکرد و نتایج کانون با ارزیابانی که آموزش طرحواره ای دیده اند کمی بیشتر از ارزیابانی بود که آموزش رفتاری داشته اند، لیکن این تفاوت معنی دار گزارش نشد. علاوه بر این، راجع به شیوه های آموزش ارزیاب و نیز جهت گیری پژوهش های آتی و همچنین پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی بحث شده است.
اثر سرمایه روان شناختی بر اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی: نقش میانجی عواطف شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی عواطف شغلی در رابطه بین سرمایه روان شناختی با اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی بود. طرح پژوهش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری است که یک روش همبستگی چند متغیری می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان خوزستان می باشند که از بین آن ها تعداد 150 از طریق روش نمونه گیری چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه سرمایه روان شناختی (Luthans et al., 2007)، مقیاس بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل (Van Katwyk et al., 2000)، پرسش نامه اشتیاق شغلی (Schaufeli et al., 2002)، پرسش نامه خشنودی شغلی (Judge & Bono, 2000) و پرسش نامه تعهد شغلی (Blau & Boal, 1989) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS ویراست 23 انجام گرفت. نتایج حاکی از اثر مستقیم سرمایه روان شناختی بر عواطف مثبت، عواطف منفی، اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی، اثر مستقیم عواطف مثبت و عواطف منفی بر اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی و اثر غیرمستقیم سرمایه روان شناختی بر اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی از طریق عواطف مثبت و عواطف منفی بود. بنابراین می توان با آموزش سرمایه روان شناختی به کارکنان، علاوه بر کاهش عواطف منفی و بهبود عواطف مثبت آنان، باعث افزایش اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی کارکنان شد.
همبسته های بدنی و روان شناختی خودزنی غیر خودکشی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
35 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودزنی غیرخودکشی به آسیب عمدی سطح بدن بدون نیت خودکشی اشاره دارد. این رفتار یکی از نگرانی عمده متخصصان حوزه سلامت روان در جهان است و همچنین یکی از اختلال هایی است که نیاز به مطالعه بیشتر دارد؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی همبسته های بدنی و روان شناختی خودزنی غیرخودکشی در دانشجویان بود.
روش: پژوهش ازنظر هدف بنیادی و به لحاظ روش جمع آوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور در سال تحصیلی 1402 بود. تعداد 200 نفر از دانشجویانی که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، نمونه آماری را تشکیل دادند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خود آسیب رسانی آگاهانه و تعمدی (گراتز، 2001)، شاخص توده بدنی، پرسشنامه نگرانی در مورد بدشکلی (اوستوزین، لمبرت و کاسل، 1998) و پرسشنامه شرم از تصویر بدن (دوارت، پینتو گوویا، فریرا و همکاران، 2015) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و همچنین در سطح معناداری 05/0 تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین نگرانی درباره بدشکلی و شرم از بدن و مؤلفه های آن (شرم برونی شده و درونی شده) با خودزنی غیرخودکشی رابطه مثبت وجود دارد (01/0 >p). باوجوداین رابطه ای بین وزن و شاخص توده بدنی با خودزنی غیرخودکشی وجود ندارد (05/0 <p). نتایج نشان داد که از بین این متغیرها شرم برونی شده پیش بینی کننده خودزنی غیرخودکشی است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده نقش و اهمیت عوامل روان شناختی ازجمله نگرانی درباره بدشکلی و شرم از بدن در خودزنی غیرخودکشی است. دراین بین شرم برونی شده نقش مهم تری در پیش بینی این رفتار دارد. توجه به شرم برونی می تواند در تدوین مدل های آسیب شناختی، آموزشی و درمانی مهم باشد
مقایسه خلق، عاطفه، خستگی و عملکرد خلبانی دوره های زیست آهنگ دانشجویان خلبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
11 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ی خلق، عاطفه، خستگی، حافظه، توانایی های شناختی و عملکرد خلبانی دوره های اوج و حضیض زیست آهنگ گروه خلبانان بود. روش پژوهش تحقیق علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل کلیه دانشجویان خلبانی مرکز آموزش شهید وطن پور اصفهان در بهار 1400 بودند که 60 نفربه روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های تحقیق شامل پرسشنامه افسردگی ، اضطراب ، استرس لاویبوند (۱۹۹۵) ˛ پرسشنامه عاطفه مثبت و عاطفه منفی واتسن، کلارک و تلگن ( 1988)˛ پرسشنامه شدت خستگی کراپ و همکارانش ( 1989)˛ پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر کرافورد و همکاران (2003)˛ پرسشنامه توانایی های شناختی برادبنت (1982) ، ارزیابی عملکرد خلبانی ونرم افزار ( 3.04 Natural Biorhythms) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری و به کارگیری نرم افزار (spss25) با تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری بود. نتایج تحلیل واریانس تکراری یک گروهی، نشان داد که میانگین های نمرات خلق، عاطفه، خستگی، حافظه، توانایی شناختی و عملکرد خلبانی در دوره اوج و دوره حضیض زیست آهنگ دانشجویان خلبانی ، با یکدیگر تفاوت معناداری دارند (01/0p< ).
طراحی الگوی فرسودگی شغلی براساس وضعیت سلامت جسمی و سیستم مغزی - رفتاری با میانجیگری استرس شغلی در کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
59 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مدل فرسودگی شغلی بر اساس وضعیت سلامت جسمی و سیستم مغزی رفتاری با میانجی گری استرس شغلی در کارکنان شرکت نفت آبادان است.
روش: تحقیق از نوع معادلات ساختاری است و جامعه ی آماری کلیه ی کارکنان شاغل در شرکت نفت آبادان بودند که تعداد 255 نفر از آنها به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش به پرسشنامه های مقیاس فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981)، وضعیت سلامت جسمی اسپنس و همکاران (1987)، سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت (1994) و فشار روانی شغلی پارکر و دکوتیس (1983) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سلامت جسمی و سیستم مغزی فعال ساز رفتاری بر فرسودگی شغلی اثر مستقیم و معکوس دارد و سیستم بازدارنده رفتاری و استرس شغلی بر فرسودگی شغلی اثر مستقیم و مثبت دارد. همچنین بر اساس نتایج پژوهش وضعیت جسمی و دو سیستم فعال ساز/بازدارنده رفتاری می توانند از طریق میانجی گری استرس شغلی در شکل گیری فرسودگی شغلی نقش داشته باشند. بعلاوه مشخص شد که مدل ارائه شده برازنده داده ها می باشد.
نتیجه گیری: با سلامت جسمانی و بهبود سیستم فعال ساز رفتاری و کاهش استرس های شغلی، میزان فرسودگی شغلی کاهش می یابد.
اثربخشی نوروفیدبک بر اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال زنان باردار در طول همه گیری کووید-19: طرح تک آزمودنی با چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در طول همه گیری کووید-19، مطالعات متعددی شیوع اضطراب و افسردگی را در زنان باردار شناسایی کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر نوروفیدبک بر اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال در زنان باردار انجام شد.
روش: این پژوهش یک طرح آزمایشی تک آزمودنی از نوع طرح خط پایه چندگانه با دوره پیگیری بود. 3 زن باردار مبتلا به اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال براساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت پلکانی به تحقیق وارد شدند. ابزارهای به کار رفته شامل درمان نوروفیدبک، مقیاس های اضطراب بارداری و مقیاس افسردگی بک- ویرایش دوم بود. داده ها با استفاده از تحلیل چشمی، اندازه اثر و درصد بهبودی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته: نوروفیدبک به طور معناداری موجب کاهش شدت علائم اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال شد، به طوری که درصد بهبودی برای بیمار اول، دوم و سوم در علائم اضطراب بارداری به ترتیب 72، 74 و 71 درصد و در علائم افسردگی پریناتال 72، 77 و 77 درصد به دست آمد. تحلیل های دیداری و نتایج تحلیل های درون موقعیتی و بین موقعیتی نیز حاکی از تفاوت معنادار بین مرحله خط پایه و مداخله برای همه آزمودنی ها بود (PND>70 و PAND>50). ماندگاری اثر نوروفیدبک در مرحله پیگیری نیز تایید شد.
نتیجه گیری: نوروفیدبک در بهبود علایم زنان باردار مبتلا به اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال موثر است. نتیجه این پژوهش و پژوهش های مشابه می توانند در حوزه های تشخیصی و درمانی علائم روانی در زنان باردار مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجیگری راهبردهای مقابله ای در ارتباط بین تعارض کار-خانواده و سازگاری زناشویی خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
11 - 24
حوزههای تخصصی:
سازگاری زناشویی یکی از مهمترین عوامل موثر بر بقاء و دوام خانواده می باشد. بنابراین شناسایی عوامل مرتبط با آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگری راهبردهای مقابله ای در ارتباط بین تعارض کار-خانواده و سازگاری زناشویی خانواده های نظامی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش کلیه خانوارهای نظامی شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها 200 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری زناشویی (1976)، پرسشنامه تعارض کار-خانواده (2000) و مقیاس راهبردهای مقابله ای (1990) پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که تعارض کار-خانواده تاثیر منفی و مستقیمی بر سازگاری زناشویی دارد همچنین راهبردهای مساله مدار به شکل مثبت و راهبردهای هیجان مدار به شکل منفی با سازگاری زناشویی در ارتباط است. در نهایت فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر نقش میانجی راهبردهای مقابله ای در ارتباط بین تعارض کار-خانواده و سازگاری زناشویی موردتایید قرار گرفت و نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای مساله مدار به شکل مثبت و راهبردهای مقابله ای هیجان مدار به شکل منفی تاثیر میانجی در ارتباط بین دو متغیر مذکور دارند و می توان از نتیجه حاصل در ارتباط با زوجین شاغل برای بهبود سازگاری زناشویی استفاده کرد.
پیش بینی سوگ پیچیده بر اساس انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بازماندگان کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
133 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه ی حاضر با هدف پیش بینی سوگ پیچیده بر اساس انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بازماندگان کووید 19صورت گرفت.روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد داغداری بود که از ابتدای شیوع کرونا در سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰یکی از بستگان نزدیک یا اعضای خانواده ی خود را به دلیل ابتلا به کرونا از دست دادند. بر این اساس ۲۰۰ فرد بازمانده و عزادار نمونه ی پژوهش را تشکیل داد. در این مطالعه از سه پرسشنامه؛ تنظیم شناختی- هیجانی گارنفسکی و همکاران، انعطاف پذیری شناختی دنیس ووندروال و تجربه سوگ بارت و اسکات استفاده شد. آمار استنباطی به منظور تحلیل روابط همبستگی توسط نرم افزار SPSS-26 انجام شد و برای ارزیابی دستیابی به مدل برازش شده از نرم افزار ایموس نسخه ی 24 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین انعطاف پذیری شناختی و تجربه ی سوگ بازماندگان کووید 10 رابطه ی معنادار منفی وجود دارد. بین ابعاد انعطاف پذیری شناختی و ابعاد راهبردهای سازش نایافته ی تنظیم شناختی هیجان بازماندگان کرونا رابطه معنادار منفی وجود دارد (01/0>P). همچنین انعطاف پذیری شناختی از طریق نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان بر سوگ پیچیده ی بازماندگان کرونا تاثیر معنادار دارد (01/0>P). نتیجه گیری: در سوگ پیچیده ی ناشی از حوادثی مانند کووید 19عوامل روان شناختی و شناختی گوناگونی مانند انعطاف پذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان دخیل هستند که روان درمان گران خصوصاً درمان گران شناختی-رفتاری باید به این موارد توجه و بر عوامل مثبت تاثیرگذار بر کاهش سوگ پیچیده تمرکز کنند و روند درمان بیماران را با استفاده از این عوامل به بهترین صورت مدیریت نمایند.
ارائه مدل تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که در عصر امروز تحول دیجیتال به سازمان ها کمک می کند تا با خواسته های مشتریان سازگار شوند و به اهدافی مانند افزایش کارایی، افزایش ارزش مشتری و مدیریت ریسک دست یابند. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران می باشد. با توجه به هدف، روش تحقیق کاربردی-توسعه ای و با توجه به روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی بود. داده ها جمع آوری و از طریق روش گراندد تئوری تجزیه و تحلیل شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 6 سؤال بود که با مطالعه پیشینه موضوعی زیر نظر اساتید راهنما و مشاور تهیه و در مصاحبه ها مورد استفاده قرار گرفت. داده های تحقیق با استفاده از مصاحبه های باز حضوری یا تلفنی از کارشناسان جمع آوری شده است. تعداد شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 10 نفر بود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد عوامل سازمانی، اجتماعی و مشارکتی به عنوان شرایط علی؛ عوامل مدیریتی و فنی به عنوان عوامل زمینه ای؛ عوامل اقتصادی و سازمانی به عنوان عوامل مداخله گر در پذیرش و اجرای تحول دیجیتال منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران تأثیرگذار هستند، بدین معنا که سازمان های ایرانی باید شرایطی را مهیا سازند تا بتواند از دیجیتال سازی مدیریت منابع انسانی استفاده کند. همچنین عامل استراتژیک به عنوان راهبردهای به کارگیری شناسایی گردید و عامل شغلی به عنوان مقوله محوری شناسایی شد، یعنی به عنوان محوری ترین عاملی که باید آماده سازی و مهیا گردد تا بتوان به کارگیری دیجیتال سازی مدیریت منابع انسانی را تسهیل نمود. در نهایت دیجیتال سازی مدیریت منابع انسانی پیامدهایی دارد که شامل پیامدهای شغلی، سازمانی و رفتاری خواهد بود. پیشنهاد می شود مدیران سازمان های دولتی جهت تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی به این مدل توجه ویژه داشته باشند.
عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعیین عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان برای سیاست گذاری های مناسب در جهت شناسایی مشکلات احتمالی و توسعه مداخلات مناسب در بهره مندی بهتر و افزایش موفقیت در پیوند مغز استخوان، بسیار حائز اهمیت است. هدف این مطالعه مرور عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان بود.
روش: در مرور سیستماتیک حاضر از موارد گزارش ترجیحی برای بررسی های سیستماتیک و متاآنالیز (پریزما) و همچنین پیامدهای احتمالی آن برای خطر سوگیری استفاده شد. در همین راستا، اطلاعات موردنیاز از از پایگاه های science Direct, Scopus, PubMed برای انتخاب مقالات لاتین و پایگاه های مقالات فارسی، ISC با محدود کردن سال برای انتخاب مقالات انگلیسی به 2009 تا 2022 و سال های 1390-1401 جهت انتخاب مقاله های فارسی برداشته شدند که بر اساس معیارهای موردنظر محدود شدند. واژه هایی همچون پیوند سلول های بنیادی خون ساز، عوامل روان شناختی، تسهیل کننده، بهبودی مورد جستجو قرار گرفتند. برای ترکیب داده ها از روش سنتز روایتی استفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه، کیفیت 37 مقاله تأیید شد و عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان شناسایی شدند. پریشانی جسمی، کاهش کیفیت زندگی بیماران، احتمال افزایش علائم اضطراب و افسردگی، از بزرگترین جالش های پیش روی بیماران بود. معنویت ورزی، سواد سلامتی، مداخلات ورزشی و روان شناختی در جهت پذیرش بیماری و افزایش بهزیستی روان شناختی در ارتقای نتایج سلامت روان شناختی و پزشکی تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: شناسایی عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان از جمله؛ سواد سلامتی، برنامه های ورزشی، خوش بینی، جنسیت، حمایت اجتماعی، سلامت روانی، عوامل سبک زندگی، درک پیوند و پیگیری در تنظیم پروتکل هایی جهت افزایش بهداشت روانی بیماران تحت پیوند موثر هستند.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تبعیت درمانی بیماران مزمن سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تبعیت درمانی بیماران مزمن سرطان سینه انجام گرفت.
روش: ین مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بر روی 30 نفر (گروه آزمون 15 نفر و گروه گواه 15 نفر) از زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان شهر تهران انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله 8 جلسه ای روان درمانی مثبت گرا قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس تبعیت درمانی بیماران مزمن در مورد شرکت کنندگان اجرا گردید. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش وگروه گواه در نمره های تبعیت درمانی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0>p). روش روان درمانی مثبت گرا تاثیر بر افزایش تبعیت درمانی دارد و درمانگران می توانند از این روش در جهت افزایش تبعیت درمانی این بیماران استفاده نمایند.
نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش و پژوهش های مشابه می توانند در حوزه های درمانی بیماران مزمن سرطان سینه مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی خودشیفتگی بر اساس نیازهای خودشی، طرحواره های ناسازگار و مکانیسم های دفاعی در فرزندان نظامیان شهر تهران دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
157 - 172
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی خودشیفتگی براساس نیازهای خود-شی، طرحواره های ناسازگار و مکانیسم های دفاعی در فرزندان نظامیان انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی-پیمایشی بود، جامعه آماری شامل تمامی فرزندان نظامیان در دانشگاه های تهران است که تعداد 350 نفر به صورت هدفمند در دسترس انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، شخصیت خودشیفته آدامز (NPI-16)، پرسشنامه خود-شیء آربل (2014) و سبک های دفاعی اندرز (DSQ-40) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-25 تحلیل شدند. نتایج بررسی ها نشان داد که نیازهای خود-شی با به میزان 2/24 درصد نقش معنادار بر خودشیفتگی دارد. متغیر طرحواره های ناسازگاراولیه بر خودشیفتگی در دانشجویان پسر و دختر با آزمون رگرسیون چندگانه با اندازه اثر در طرحواره بریدگی/ طرد بر خودشیفتگی، 5/34 درصد و حوزه خودگردانی مختل 41 درصد، حوره محدودیت های مختل 8/32 درصد، حوزه دیگر جهت مندی 3/39 درصد و حوزه گوش بزنگی/ بازداری 7/38 درصد بر خودشیفتگی نقش دارند. نقش مکانیسم های دفاعی بر خودشیفتگی فرزندان نظامیان با اندازه اثر این متغیرها برای متغیر سبک دفاعی رشد نایافته 115/0 و برای متغیر سبک دفاعی رشدیافته 217/0 و برای متغیر سبک دفاعی روان آزرده 327/0 به دست آمد. با توجه به نتایج پژوهش خودشیفتگی یک راهبرد جبران برای طرحواره های ناسازگاراولیه به شمار می آید بر این اساس می توان طرحواره های ناسازگاراولیه را یکی از سازوکارهای مؤثر در تحول صفت شخصیتی خودشیفتگی در نظر گرفت.
ساخت و اعتبار یابی آزمون هوش هیجانی دانشجویان پلیس دانشگاه علوم انتظامی امین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
49 - 73
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه پلیس علاوه بر داشتن دانش و مهارت های تخصصی و عملی، نیاز به توانایی برقراری ارتباط موثر، خودکنترلی در مقابل فشارها و استرس های شغلی دارد که همگی آن برگرفته از هوش هیجانی است. این پژوهش با هدف طراحی و ساخت ابزار هوش هیجانی پلیس انجام گردیده است. روش: این پژوهش از نوع آمیخته ( ترکیبی) اکتشافی است که در دو بخش انجام شده است. بخش اول شامل 9 نفر از اساتید دانشگاه علوم انتظامی که 7 نفر آنها مذکر و 2 نفر مونث بود و در بخش دوم که شامل دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین اعم از دختر و پسر، به تعداد 206 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند بخش اول از طریق جلسه گروه کانونی تشکیل و با استفاده از نتایج حاصل از مرحله اول، گویه های ابزار تدوین و فرایند روان سنجی آن شامل تعیین روایی صوری،روایی محتوی، روایی سازه با استفاده از تحلیل عامل تاییدی و تعیین پایایی ابزار انجام شد. نتایج آزمون: در تحلیل داده ها، خرده مؤلفه های هوش هیجانی در دو بعد ارتباط موثر وحسن سلوک شناسایی شدند؛ ارتباط موثر: حاوی 6 مضمون فرعی واقعیت سنجی، هوشیاری اجتماعی، استقلال، ابراز هیجان، حل مسئله، جرات ورزی؛ و حسن سلوک: حاوی 6 مضمون فرعی خودآگاهی و خود کنترلی، خود انگیزی، تعهد، کنترل تکانه و مدیریت استرس بود. نتیجه گیری: این ابزار از معیارهای روان سنجی مناسب برای ارزیابی هوش هیجانی پلیس است لذا می تواند ارزیابی هوش هیجانی پلیس در دانشگاه پلیس مورد استفاده قرار گیرد .
ساختار عاملی مقیاس جهت گیری مذهبی؛ نسخه سوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازشناسی ساختار عاملی مقیاس جهت گیری مذهبی برای دست یابی به کوتاه ترین فرم این مقیاس انجام شده است. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است که جامعه آماری اش دانشجویان دانشگاه آزاد واحد قم و دانشگاه قم بود که با روش نمونه برداری در دسترس، ۴۴۶ نفر از میان این دانشجویان انتخاب شدند و به مقیاس جهت گیری مذهبی پاسخ دادند. به منظور تعیین اعتبار پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. داده های به دست آمده با روش های همبستگی پیرسون و آزمون دونیمه سازی تجزیه و تحلیل شد. تحلیل یافته ها نشانگر آن بود که فرم تجدیدنظرشده مقیاس جهت گیری مذهبی دارای سه عامل (جهت گیری مناسکی و ارتباط با اهل بیت:، جهت گیری دین محورانه و جهت گیری خداسو و آخرت نگر) بوده است. آلفای کرونباخ 9۵/0 نشانگر اعتبار قوی این مقیاس است. بر اساس یافته های پژوهش، می توان گفت این مقیاس از اعتبار و روایی بالایی برخوردار بوده و عوامل منسجمی از آن به دست می آید که می توان با کاربرد آن، ویژگی دینداری افراد را بررسی، و در فعالیت های بالینی و پژوهش های آتی از آن استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت بر میزان علائم سایبرکندریا در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرستاران به علت مواجه گسترده با بیماران بیشتر در معرض بیماری سایبرکندریا قرار دارند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت بر میزان علا ئم سایبرکندریا در پرستاران انجام گرفت . روش: روش پژوهش آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بوده است. نمونه آماری تحقیق شامل 60 نفر از پرستاران بیمارستان های شهرستان تبریز در سال 1401 بودند که به روش تصادفی در سه گروه فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت و گروه گواه اختصاص یافتند. برای گردآوری داده ها از مقیاس سایبرکندریا مک الروی و شولین استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته، آزمون تعقیبی توکی و بنفرونی از طریق نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) مورد تحلیل قرار گرفتند. میزان P کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: اثر عامل زمان بر میزان ابعاد متغیر سایبرکندریا معنادار به دست آمد، به عبارت دیگر میزان ابعاد سایبرکندریا از پیش آزمون تا پیگیری کاهش یافته است. همچنین اثر تعامل زمان و گروه نیز بیانگر این است که بین سه گروه (گروه فراشناخت درمانی، گروه شفقت درمانی و گروه کنترل) از لحاظ نمرات اجبار، پریشانی، افراط و اطمینان جویی تفاوت معنادار وجود داشت. به عبارت دیگر میزان ابعاد سایبرکندریا در پس آزمون و مرحله پیگیری گروه های مداخله پایین تر از گروه های کنترل بود . نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت بر میزان علائم بیماری سایبرکندریا، به نظر می رسد اعمال مداخله های فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش و درمان علائم بیماری سایبرکندریا در پرستاران می شود.