فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
تهیه آزمون جهت بررسی تأثیر شکل و جایگاه نویسه بر خطاهای دیکته در دانش آ موزان کلاس اول ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: این مطالعه به منظور تهیه آزمونی جهت بررسی تأثیر شکل و جایگاه نویسه بر خطاهای هجی کردن و تعیین روایی و اعتبار آن در پایه اول ا بتدایی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی و مقطعی و از نوع ابزارسازی و اعتبارسنجی می باشد. جمعیت مورد مطالعه دانش آ موزان کلاس اول ابتدایی (دو کلاس از مدرسه دخترانه و دو کلاس از مدرسه پسرانه) از منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران بودند که به روش غیر تصادفی و ساده انتخاب شدند.
ابتدا کلمات کتاب «بنویسیم» پایه اول ابتدایی بر اساس شکل و جایگاه نویسه مورد بررسی قرارگرفته و تعدادی واژه انتخاب و برای بررسی به صاحب نظران با تخصص در حیطه های آسیب شناسی گفتار و زبان، زبان شناسی و معلمان داده شد. بر اسا س نظرات ارسالی 54 واژه از بین سایرین برای بررسی شکل و 39 واژه برای بررسی جایگاه نویسه انتخاب گردید. به منظور بررسی اعتبار (قابلیت تکرارپذیری) آزمون، کلمات یکبار توسط آزمونگر و معلم در طی دو مرحله به تفکیک به دانش آ موزان یک کلاس دخترانه و یک کلاس پسرانه پایه اول ابتدایی به صورت دیکته گفته شد و یکبار نیز توسط آزمونگر در طی دو مرحله به یک کلاس دخترانه و یک کلاس پسرانه دیگر پایه اول ابتدایی به صورت دیکته گفته شد. سپس خطاهای دیکته تعیین و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که خطاهای هجی کردن در مرحله اول و دوم اجرای آزمون توسط آزمونگر، هم در شکل نویسه (12/0= P ) و هم در جایگاه نویسه (16/0= P ) اختلاف معنی داری ندارد، در حالیکه در بین دو مرحله اجرای آزمون توسط آزمونگر و معلم در شکل نویسه تفاوت معنی دار مشاهده شد، ولی در جایگاه نویسه با یکدیگر تفاوت معنی دار ندارند (12/0= P ).
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده گواه اعتبار و پایایی داخل آزمونگر آزمون در هر دو بخش شکل وجایگاه نویسه است.اما آزمون فقط در بخش جایگاه نویسه دارای اعتبار بین آزمونگر است.
"
عکس العمل والدین نسبت به معلولیت ذهنی فرزند
منبع:
پیوند ۱۳۶۶ شماره ۹۱
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بر بهبود رفتار سازگارانه و عمکرد تحصیلی دانش آموزان دختر باکم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی دوره ابتدایی شهر قم انجام شد .روش این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون _ پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. نخست از همه مدارس استثنایی موجود، 2 مدرسه به صورت در دسترس انتخاب، سپس 30 نفر از دانش آموزانی که ملاک های ورود را داشتند، انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمون هوش وکسلر، مقیاس سازگاری اجتماعی واینلند، فهرست اجتماعی ماتسون، و اجرای برنامه آموزشی مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد.نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی (05/0p<)، بین گروه کنترل و آزمایش وجود دارد. آموزش مهارت های ارتباطی موجب کاهش رفتارهای نامناسب دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی و افزایش سازگاری اجتماعی آن ها در تمامی خرده آزمون های سازگاری اجتماعی و نیز بهبود عملکرد تحصیلی آن ها شده بود. این برنامه آموزشی بیشترین تأثیر را بر بهبود مهارت های زندگی نشان داد. می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی موجب بهبود سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با کم توانی ذهنی می شود.
پیش بینی تنش والدینی وآشفتگی روان شناختی مادران براساس مشکلات رفتاری وکارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تولد کودک با تأخیرتحولی می تواند به همراه خود، مشکلات جدید و مضاعفی را برای والدین این کودکان به دنبال داشته باشد، اغلب برای چنین والدینی مخصوصاً مادران تنش، تجربیات و پاسخ های هیجانی از قبیل افسردگی، اضطراب و آشفتگی های روانی دیگر رخ می دهد، که اینها ارتباط مستقیمی با مسائل کود ک دارند. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی تنش والدینی و آشفتگی روان شناختی مادران بر اساس مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی انجام شد.
روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شده است..جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 11-6 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به مراکزآموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. پس از توضیح اهداف پژوهش برای مادران و جلب رضایت آگاهانه از آنها، مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علایم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند(1984)، شاخص تنیدگی والدینی(1967) توسط مادران تکمیل شد.
یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری مدل یابی ساختاری از طریق نرم افزار لیزرل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی (با اوتیسم و بدون اوتیسم) با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران آنها رابطه مثبت وجود دارد ولی بین مؤلفه های کارکردهای انطباقی این کودکان با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران رابطه منفی وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدل یابی ساختاری می توان استنباط کرد که کارکردهای انطباقی و مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی در قالب روابط ساختاری تغییرات آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند. به عنوان مثال متغیر خودتحریکی با ضریب بتای (24/0) و t محاسبه شده(72/3) قادر است 24% از تغییرات آشفتگی روان شناختی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند و این متغیر با ضریب بتای(42/ 0و t محاسبه شده (46/5) قادر است 42% از تغییرات استرس والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کند.
مقایسه ی تعامل روانی- اجتماعی والدین کودکان عقب مانده ذهنی با والدین کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تعامل روانی- اجتماعی والدین کودکان عقب مانده ذهنی بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، اعضای گروه نمونه آزمایش 60 نفر (30 نفر پدر، 30 نفر مادر) و اعضای گروه نمونه کنترل 60 نفر (30 نفر پدر، 30 نفر مادر) از میان جامعه آماری والدین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و دانش آموزان عادی انتخاب شدند.
جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، آزمون تعامل روانی- اجتماعی صورت گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از آزمون t گروه های مستقل استفاده شده نتایج نشان داد که به طور کلی بین میزان تعامل روانی – اجتماعی والدین کودک دارای عقب مانده ذهنی و والدین دارای کودک عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. میزان تعامل روانی- اجتماعی مادران دارای کودکان عقب مانده ذهنی بیشتر از میزان تعامل – روانی اجتماعی پدران دارای کودکان عقب مانده ذهنی می باشد. میزان تعامل روانی – اجتماعی مادران دارای کودک عادی بیشتر از میزان تعامل روانی – اجتماعی پدران کودکان عادی می باشد.
کودکان دشوار در مدرسه
منبع:
پیوند ۱۳۶۵ شماره ۸۰
حوزههای تخصصی:
کودکان با اختلال یادگیری ویژه: شناسایی، ارزیابی و رهنمودهایی برای معلمان و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در جدیدترین تعریف اختلال یادگیری ویژه که در سال 2013 توسط انجمن روان پزشکی آمریکا در ویرایش پنجم راهنمای آماری و تشخیصی اختلال های روانی به عمل آمده، اختلال یادگیری ویژه به عنوان یک اختلال رشدی عصب مطرح شده که بر یادگیری تأثیر می گذارد. در این ویرایش اصطلاح ناتوانی یادگیری به اختلال یادگیری ویژه تغییر نام یافته است. رویکردهای شناسایی اختلال یادگیری ویژه در حال تغییر است و در حقیقت، شامل رویکرد اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی، الگوی پژوهش محورِ جایگزین، رویکرد تمایز میان هوشبهر و پیشرفت تحصیلی، و رویکرد پاسخ به مداخله می شود. ملاک تشخیصیِ ناهماهنگی بهره هوشی و پیشرفت تحصیلی به علت تأخیر در شناسایی، الگوی «انتظار به سوی شکست» نامیده و حذف شده و از طرف دیگر، رویکرد پاسخ به مداخله جایگزین آن شده است. مراحل شناسایی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه برای آموزش ویژه نیز شامل یافتن کودک، ارجاع، ارزیابی و تعیین واجد شرایط بودن برای آموزش ویژه می شود. نتیجه گیری: در پایان، رهنمودهایی برای معلمان و والدین ارائه شده است. انتظار می رود که به رویکردهای شناسایی و مراحل آن و همچنین راهنمایی معلمان و والدین توجه ویژه ای شود.
بررسی انواع غلطها، سرعت و دقت خواندن بریل در دانش آموزان دبستانی با آسیبهای بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این تحقیق، هدف طبقه بندی و بررسی انواع غلطها، سرعت و دقت خواندن بریل و تعیین تاثیر نقش پایه تحصیلی، وضعیت بینایی، جنسیت در عملکرد خواندن بود.
روش: 41 دانش آموز مبتلا به آسیبهای بینایی که وسیله اصلی نوشتاری آنها بریل بود از مرکز ویژه آموزش نابینایان به صورت قضاوتی انتخاب شدند، 5 متن خواندن محقق ساخته را خوانده و فیلم آنها ضبط شد. داده های استخراج شده براساس فیلمها از طریق آزمون کروسکال والیس، یومان ـ ویتنی و تحلیل مانوا تحلیل شد.
یافته ها: غلطها به 6 طبقه از جمله غلطهای اعرابی، حذف حرف، حذف نقطه، حذف کلمه، معکوس سازی نقطه ها و حدسی تقسیم شد. نتایج نشان داد که حذف کلمه، شایع ترین غلطها در هر 5 پایه بوده است. میزان شیوع انواع غلط با پایه تحصیلی و عملکرد خواندن رابطه دارد و با بالا رفتن پایه تحصیلی، عملکرد خواندن بهبود می یابد. افراد کم بینا نسبت به افراد نابینا، دختران نسبت به پسران دقت خواندن بالاتری را نشان دادند.
نتیجه گیری: حذف کلمه شایع ترین غلط در خواندن بریل است و پایه تحصیلی، وضعیت بینایی و جنسیت با عملکرد خواندن رابطه دارد.
بررسی کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و همتایان بینای آنها
حوزههای تخصصی:
پاسخ های رفتاری تیزهوشان به محرکهای مبهم اجتماعی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای از نوع همبستگی بوده که با هدف تعیین «ارتباط بین اسناد نیت ، هدفهای اجتماعی و ادراک خودکارآمدی کودکان تیزهوش با پاسخهای رفتاری به محرکهای مبهم اجتماعی »انجام شده است وویژگیهای کودکان پرخاشگر، کناره گیر و مسئله گشا برای پاسخ به مؤلفه های اهداف اجتماعی و ادراک خودکار آمدی بررسی گردید .نمونه مورد پژوهش ،370 نفر از دانش آموزان پایه اول راهنمایی مدارس استعدادهای درخشان تهران بود. برای انجام پژوهش در مرحله اول تمام دانش آموزان پرسشنامه را تکمیل نمودند و آنگاه پس از تجزیه و تحلیل اولیه واستخراج نتایج ، 195 نفر از آنان برای پاسخ گویی به مؤلفه های «اهداف اجتماعی» و « ادراک خودکارآمدی » مجددا مورد آزمون قرار گرفتند. با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس و آزمونهای تعقیبی مشخص شد که بین میانگین نمرات گروههای «پرخاشگر» ،«کناره گیر »، و «مسئله گشا » در پاسخ به مؤلفه های «هدفهای اجتماعی » و «ادراک خودکارآمدی » تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0.05). و میتوان نتیجه گرفت که کودکان «پرخاشگر» بر اهداف ضد اجتماعی تأکید دارند،در حالیکه اهداف کودکان «کناره گیر» و «مساله گشا» در پاسخ به محرکهای مبهم عمدتا «اجتماع گرایانه» است
آموزش والدین کودکان دارای در خودماندگی
حوزههای تخصصی:
پذیرش همسالان از دانش آموزان دارای اختلالات حسی حرکتی در مدارس تلفیقی و غیر تلفیقی ( عادی ) شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: پژوهش حاضر در مورد تعیین میزان پذیرش دانش آموزان دارای اختلالات حسی حرکتی توسط دانش آموزان عادی در مدارس تلفیقی و غیر تلفیقی (عادی) می باشد. تحقیقاتی در زمینه فراگیر سازی و عوامل موثر در آن انجام شده که نتایج حاکی از این است که پذیرش دانش آموز استثنایی توسط دانش آموزان عادی در موفقیت برنامه های تلفیقی یا فراگیر سازی بسیار مهم می باشد.
روش بررسی: روش پژوهش در این تحقیق زمینه یابی می باشد و برای توصیف میزان پذیرش دانش آموزان دارای مشکلات حسی حرکتی از پرسشنامهAcceptance Scale استفاده شده است. نمونه های تحقیق شامل 179 دانش آموز عادی دختر و پسر کلاسهای سوم، چهارم وپنجم دبستانهای تهران بودند که همکلاسی دارای اختلالات حسی حرکتی داشتند . این نمونه ها بطور تصادفی از مناطق پنج گانه تهران انتخاب گشتند. همچنین این پژوهش یک نمونه 55 نفری از دانش آموزان همین مقاطع تحصیلی را در مدارس غیر تلفیقی جهت مقایسه مورد بررسی قرار داد. برای بررسی اعتبار، آلفا کرونباخ 83%(Reliability coefficient) محاسبه شد که نشان دهنده اعتبار بالای آزمون است. در این تحقیق تاثیر جنسیت و نوع مدرسه (تلفیقی، غیر تلفیقی یا عادی) بر میزان پذیرش دانش آموزان دارای اختلالات حسی حرکتی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد میزان پذیرش دانش آموزان با مشکلات حسی حرکتی توسط پسران و دختران مدارس تلفیقی تا حدودی یکسان است. میزان پذیرش دختران و پسران مدارس تلفیقی بیشتر از پذیرش دختران و پسران مدارس غیر تلفیقی (عادی) بود و این میزان پذیرش در پسران دو مدرسه با شدت بیشتری نمایان شد. در واقع میزان پذیرش دانش آموزان با مشکلات حسی حرکتی توسط پسران مدارس غیر تلفیقی (عادی) در طیف پذیرش ضعیف قرار دارد.
نتیجه گیری: همانطور که نتایج نشان می دهند دانش آموزان با مشکلات حسی حرکتی در مدارس تلفیقی از میزان پذیرش بالاتری توسط همکلاسیها برخوردارند. این برتری در مدارس تلفیقی بیانگر این واقعیت است که تجربه تماس و آشنایی با کودکی که نیازهای ویژه دارد می تواند بر پذیرفته شدن این دانش آموزان توسط دانش آموزان عادی اثر گذار باشد. محدودیتهای این پژوهش و کم بودن پژوهشها در این زمینه ضرورت پژوهشهای بیشتر بخصوص در زمینه مداخلات مناسب جهت افزایش پذیرش را آشکار می سازد. "