فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۷٬۲۶۵ مورد.
بررسی دیدگاه تدئوس متز در باب خدا و معنای زندگی و نقد آن از دیدگاه علّامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه خدامحور معنای زندگی بر آن است که ربط و نسبت خاصّ با خداوند یکی از شرایط ضروری جهت معناداری زندگی میباشد. تفسیرهای مختلفی از این نظریه ارائه شده ، امّا مهم ترین تفسیر خدامحور نظریه هدف الاهی است. براساس این نظریه، تحقّق بخشیدن به هدف خداوند تنها سرچشمه معناداری زندگی است. بر نظریه هدف الاهی نقدهای بسیاری همچون تقابل هدف خداوند با اخلاقی بودن و قدرت مطلق خداوند وارد شده، امّا به اعتقاد تدئوس متز مهم ترین اشکال بر این نظریه، تقابل نظریه هدف الاهی با دیدگاه خدامحور معنای زندگی میباشد. براساس این اعتراض اوصافی که سبب میشود خداوند یگانه منبع معنا باشد (یعنی فرازمانی بودن، تغییرناپذیری، و بساطت) با هدفمند بودن خداوند در تعارض است. هدف این مقاله پاسخ دادن به این اشکالات براساس اندیشه های علّامه طباطبایی میباشد. از دیدگاه علّامه طباطبایی غایت خداوند از آفرینش، ذات متعالی خداوند است و انسان با حرکت ذاتی و ارادی خود مراتب وجود به سوی خداوند را سیر میکند و زندگی خویش را معنا میبخشد.
مرگ خدا و پیامدهای آن در فلسفة نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدا و انگاره های هم بسته با او، در فلسفه ورزی نیچه موضوعیتی اساسی دارد. البته با این توضیح که نگاه نیچه به این مفاهیم، با رویکرد سایر اندیشمندان بسیار متفاوت است؛ او بسان دیگران برای اثبات مدعای خویش، دست به دامان استدلال های مرسوم فلسفی نمی شود و شیوة دیگری برمی گزیند. شیوه ای که برآمده از نگاه انضمامی او به زمانه ای است که در آن می زید، نه صرفاً براهینی انتزاعی و بریده از واقعیت. همچنین بیان او در این حوزه به ویژه با طرح ایدة «مرگ خدا»، جنجال برانگیز بوده و مجالی برای ظهور تفسیرهایی گوناگون و بعضاً متعارض شده است. ایده ای که در منظومة آموزه های او هم موضوعیت دارد و هم طریقیت. به نحوی که دیگر آموزه های اساسی او نظیر نیهیلیسم و ابرانسان، کاملاً در ربط و نسبت با آن، یعنی ایدة «مرگ خدا»، سامان یافته است.
در این جستار برآنیم به قدر امکان موضع نیچه دربارة انگارة خدا را شرح دهیم، و دغدغه ها و دلواپسی های او را پس از واقعه ای که آن را «مرگ خدا» می نامد، برشمریم.
بررسی و نقد مبانی نظریة تساهل جان لاک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریة تساهل از جمله دستاوردهای نظری مغرب زمین به شمار می رود که بیش از یک دهه است وارد گفتمان سیاسی و فلسفی جریان شبه روشنفکری کشورهای جهان سومی شده است. ریشه های این نظریه در جهان معاصر را باید در دوران موسوم به نوزایی و سده های پس از آن جست. جان لاک از اولین فیلسوفانی است که به نگارش رساله ای مستقل در این باره پرداخته است. وی در این رساله می کوشد ضمن تبیین دلایل و چرایی لزوم برخورد متساهلانة حاکم مدنی با فرقه های مختلف، دامنة تساهل و سازوکارهای بسط آن در حیات اجتماعی را تشریح کند.
این مقاله درصدد است با تبیین زمینه های مطرح شدن این نظریه در جهان غرب، مبانی نظری این موضوع را نقد و بررسی کند. تفصیل در بیان این مبانی، نه به معنای پذیرش آن، بلکه برای فهم بهتر از پیش زمینه های فکری ای است که لاک و دیگر نظریه پردازان تساهل را بر ارائه و ترویج آن برانگیخته است.
بررسی تطبیقی نمایش های تعزیه و تراژدی براساس نظریات ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعزیه و تراژدی، نمایش هایی آئینی و مذهبی همراه با امکانات و ویژگی های مختص خویش هستند. وجود ویژگی هایی چون روایت گری، بدیهه سازی، تعلیق و تعویق حوادث و امکاناتی از این دست در تعزیه و ویژگی هایی چون تقلید کنش، شخصیت پردازی و وحدت های سه گانه «کنش»، «زمان» و «مکان» در تراژدی از هریک از آنها نمایشی خاص می سازد که با وجود تفاوت های یاد شده، این دو گونه نمایشی در وقوع «فاجعه» یا «امر تراژیک» و خاستگاه آیینی مشترک اند. حال پرسش این است که کدام ویژگی ها و عناصر در تعزیه و تراژدی وجود دارد که به وقوع امر تراژیک منجر می شود و آیا می توان براساس تفاوت ها و شباهت های این دو گونه نمایشی، تعزیه را نوعی تراژدی محسوب کرد یا نه. این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی_ تطبیقی و با رویکرد فلسفی براساس نظر ارسطو سعی در تبیین این نظر دارد که با وجود عناصر تراژیک در تعزیه و وقوع امر تراژیک در آن، این نمایش از نوع تراژدی نبوده بلکه از نوع حماسه می باشد.
مساله «ترس آگاهی» در اندیشه کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم ترس آگاهی یکی از کلیدی ترین مفاهیم اندیشه کی یرکگور است که تا حدی موجب منحصر به فرد بودن اندیشه او گردیده است. این مفهوم و ملاحظات مربوط به آن در اندیشه این اندیشمند بزرگ، بسیار مهم و از مهمترین مولفه ها و درون مایه اصلی و مقصود اندیشه ورزی های او است. انگیزه اصلی این تحقیق، نخست از جهت نوع نگاه متفاوت و تازه کی یرکگور به این مقوله است. میزان اهمیت این مفهوم برای او تا آن حد است که یکی از آثار مهم خود را تحت این عنوان، به بررسی این موضوع اختصاص داده است. انگیزه دوم این است که بیان کنیم، چگونه کی یرکگور قادر است در هر مقوله اندیشه خویش، مفهوم ترس آگاهی را به کار گیرد و به نحوی ماهرانه و زبردستانه نمایان سازد، تا بر خلاف خاستگاه روانشناختی آن که معمولا باعث فرو ریختن هویت فرد می شود، مانند یک امتیاز برجسته در اختیار فرد قرار گیرد.
پراگماتیسم و اومانیسم
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشته آن است که نشان دهد اولا پراگماتیسم بر اصولی استوار است که ملازم اومانیسم هستند ولذا پراگماتیسم در اصل یک مکتب اومانیستی است و ثانیا دستاورد آشکاری که در سطح فرهنگ و جامعه امریکایی عرضه داشته ست موجب رشد طیف وسیعی از اومانیست ها در امریکا شده است که به اومانیسم جدید یا اومانیسم علمی یا طبیعت گرایی اومانیستی قائل هستند. بدین منظور نخصت پراگماتیسم را معرفی می کنیم و سپس اومانیسم را تعریف می نماییم و آنگاه رابطه آن دو را با هم یک بار از طریق بررسی اصول پراگماتیسم و بار دیگر از طریق رابطه اومانیسم جدید امریکایی با آن به بحث می نهیم.
چالش های جامعه شناختی فراروی معرفت علمی و راه حل های ارایه شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر ضمن تبیین مبانی معرفت شناختی «دانش تجربی»، به بررسی چالش های معرفتی پیش روی «فلسفه پوزیتیویستی علم» پرداخته است. استقبال چشمگیر از نظریه تامس کوهن در زمینه «پارادایم های علمی» و به دنبال آن، پذیرش تاثیر عوامل اجتماعی در محتوا و جهت گیری معرفت علمی از سوی جامعه شناسان معرفتی، چالش های مذکور را ذیل عناوین جدیدی مانند مطالعات فرهنگی، اجتماعی و فمینیستی علم برجسته کرده است. یافته های این مقاله نشان می دهد که نسل جدید فیلسوفان علم می کوشند با ارایه الگوهای متقاطع از ابعاد اجتماعی معرفت علمی، فلسفه معاصر علم را به گونه ای ارتقا بخشند که علاوه بر توجه به تاثیرات اجتماعی فناوری، که مورد تایید جامعه شناسان علم است، تدابیر نظری لازم را در جمع بین اعتبار معرفتی گزاره های علمی و ملاحظه زمینه های سیاسی، اخلاقی و فرهنگی آن فراهم سازد.
هویت عدد در فلسفه تحلیلی فرگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین و تحلیل هویت و مفهوم عدد در قلمرو معیارهای پذیرفته شده فلسفه تحلیلی از منظر فرگه، هدف اصلی این مقاله است و دست آورد مهم آن ورود مقوله های مفهوم و مصداق مفهوم هم قوه، در تعریف ماهیت عدد و در نتیجه ارایه برداشتی نو از مفهوم عدد است. در رویکرد معرفت شناسی به عدد که فرگه آن را رد می کند، پرسش این است که «عدد چگونه به ما داده می شود؟» در حالی که باید می پرسید «عدد به چه چیزی نسبت داده می شود؟» پاسخ فرگه براساس مبنای فلسفه تحلیلی، یعنی اصل متن آن است که اعداد به «مفهوم» ها نسبت داده می شود. ولی نقص آشکار اصل متن و بهره گیری از اصل هیوم سبب کنار گذاشتن آن می گردد و رویکرد دیگری به مفهوم عدد براساس مصداق و مفهوم هم قوه شکل می گیرد و تعریف ارایه شده از عدد براساس برهان استقرایی، اتقان می یابد.
حواس یا ادراکات حسی از منظر معرفت شناسی
حوزههای تخصصی:
مقایسة راه حل مسئله شر از دیدگاه جان هیک و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شر در قرون اخیر به صورت منطقی و قرینه ای(علیه وجود خدا) مطرح و به منزلة نقدی بر آموزه های دینی مطرح شده است. فیلسوفان و متکلمان راه حل های متنوعی ارائه داده اند که از جمله پاسخ ها، پاسخ هیک (فیلسوف و متکلم مسیحی) است که تئودیسة پرورش روح است و نیز پاسخ علامه طباطبایی که قایل به عدمی بودن شر شده، آن را لازمة عالم مادی و اختیار انسان می داند. این دو نظریة عدل باور با وجود نقاط اشتراک، دارای تفاوت های بنیادین اند. در مقایسه و تطبیق دو نظریه، ابعاد مسئله روشن تر می شود و راه حل جدیدی به دست می آید. لذا مقالة حاضر به بررسی و تطبیق این راه حل ها می پردازد.
رویکرد انتقادى مکینتایر به مبانى لیبرالیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر روش شناختى مبتنى بر این اصل است که تمامى نظریههاى سیاسى اجتماعى بر مبناى تلقى خاصى از ماهیت بشر استوار شده است. بر این مبنا در این پژوهش خواهیم کوشید که از خلال آثار مکینتایر تصویر «انسان لیبرال» را که مبناى نظریههاى سیاسى اجتماعى لیبرال است انتزاع کنیم.
از سده هفدهم میلادى تدریجاً تلقى جدیدى از عقل، محوریت یافت که بر اساس آن انسان مىتواند بدون وساطت هیچ گونه نظریهاى با عالم واقع رابطه برقرار کند و به شناخت آن و تبویب قوانینى جهان شمول درباره آن بپردازد. بر این مبنا مفاهیمى چون قوه، فعلیت، ماهیت و غایت مفاهیمى منسوخ و مرتبط با فلسفه مدرسى تلقى مىشد. بدین ترتیب رویکرد غایت انگار به ماهیت انسان به حاشیه رانده شد و زمینه ظهور فردیت فرد مهیا شد. با انکار رویکرد غایت انگار و استقلال مفهومى - که اخلاق به تدریج پیدا مىکرد - توجیه معقول اخلاق محوریت یافت. لکن با نفى و انکار غایت آفاقى از ماهیت بشر آموزههاى احساسگرایى بر جامعه مدرن سلطه پیدا کرد که بر اساس آن ترجیحات فرد است که صبغه ارزشى و اخلاقى به خود مىگیرد.
هستی شناسی و شناخت شناسی تطبیقی افلاطون و سهروردی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
مقایسه دو دیدگاه درونگرایی و برونگرایی در مساله معرفت خداوند از نظر ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درآمدی برمقایسه دو دیدگاه درونگرایی و برونگرایی در مساله معرفت خداوند از نظر ویلیام آلستون (-1921م)است. وی یکی از برجسته ترین فیلسوفان معاصر در فلسفه دین و معرفت شناسی است.آلستون در مقاله« معرفت خدا» که در کتاب «ایمان ، عقل وشکاکیت»به چاپ رسیده است، امکانات معرفت خدارا که در اثر پیشرفتهای اخیر در معرفت شناسی مطرح شده و تحت عنوان«برونگرایی»شناخته می شود، مورد بررسی قرارداده است.تاکید در این مقاله روی نسخه ای از برونگرایی است که با نام «اعتماد گرایی»شناخته شده است.وی ضمن بیان کاستی های رویکرد رونگرایانه در مساله معرفت خداوند، وجوه برتری رویکرد برونگرایی را به طور عام و اعتمادگرایی را به طور خاص، بررویکرد درونگرا توضیح می دهد و در پایان، امکان وواقعیت معرفت خداوند را از نقطه نظر اعتمادگرایی مورد بررسی قرارمی دهد.