فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
55 - 70
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیمِ بنیادین در اساطیرِ جهان رویش است که در کانونِ پاره ای از مهم ترین اسطوره های ایرانی نیز دیده می شود. در پرتوِ این مفهوم می توان داستان های مهمی از اسطوره های ایرانی مانندِ مرگِ کیومرث و رویشِ مشی و مشیانه، کشته شدنِ سیاوش و بندی شدنِ ضحّاک را تحلیل کرد. ظاهراً در کنارِ بن مایه های معروفی که از مفهومِ رویش برآمده اند و در کانون شماری از اسطوره های ایرانی نیز دیده می شوند، بن مایه ای پدید آمده است که در آن بوده های اهریمنی نیز می توانند برویند و تکثیر شوند. ما این بن مایه را که نمودی جهانی دارد، تکثیرِ شرّ نامیده ایم و در این مقاله، نخست، معروف ترین نمودهای آن را در اسطوره های مللِ غیرایرانی به دست داده ایم. سپس در اسطوره های ایرانی در ماجرایِ مرگِ سریت، کُشنده گاوِ مرزنما، به دستِ پریِ تکثیرشونده و در پاره ای از اسطوره های مربوط به ضحّاک نیز آن را پی گیری کرده ایم. در حماسه های ایرانی این بن مایه را در شمارِ شگفتی هایی که پهلوان برای گذر از آنها باید از نیروهای معنوی و شیوه های آیینی کمک بگیرد، در گرشاسب نامه و بعضی حماسه های عامیانه و شفاهی جست وجو و تحلیل کرده ایم. تکثیرِ شرّ با رواجِ ادبِ عرفانی در ایران در پیوند با مفهومِ نفس روی می نماید و دو نمونه از حضورِ آن را در این گونه متون به دست داده ایم. این مقاله حاصلِ تلاشی است برای معرفیِ بن مایه تکثیرِ شرّ و نمودهای آن به همراه تحلیل و پی گیریِ نگاهِ ایرانیان به آن در سه دوره مختلف.
Silence gavaldien: un labyrinthe des paroles romantiques(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans chaque texte, il y a plusieurs strates qu’on peut analyser pour comprendre les couches inférieures de la structure du roman. Celui-ci est une synthèse harmonieuse des idées qui forme son essence primordiale. Le mouvement romantique a bien nourri la pensée des écrivains contemporains dont Anna Gavalda n’est pas une exception. Elle nous prend par la main et nous dit de venir dans son histoire. Si on pense profondément, on peut vivre mieux, car on sauve perpétuellement l’âme d’une monotonie accablante. La sagesse d’Anna Gavalda apparaît à travers son silence, qui nous suggère la simplicité de vivre. Dans cette recherche, nous essayons de traduire le sens du silence au point de vue psychologique selon les idées de Jacques Lacan et en même temps les points de vue philosophique dans l’œuvre gavaldienne. Ensuite, nous allons décrypter les éléments romantiques déterminés comme l’idéal de référence chez Anna Gavalda dans Billie et nous allons répondre à cette question fondamentale selon laquelle dans quelle mesure l’auteure était influencée par le Romantique et particulièrement Alfred de Musset. Finalement, on va faire un pont entre ce silence philosophique et son génie romantique.
حاجی بابا در جهان عرب: واکاوی مقابله ای تصویر ایرانیان در «مغامرات الحاج بابا الأصفهانی» و «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
171 - 189
حوزههای تخصصی:
«سرگذشت حاجیبابی اصفهانی» اثر جیمز موریه تصویرگر آداب و رسوم ایرانیان عصر قاجار است و در آشنایی اروپاییان با جامعه معاصر ایران تاثیر بسزایی داشته است. در مورد این اثر و ترجمههای فارسی آن، به ویژه ترجمه مشهور میرزا حبیب اصفهانی، بسیار سخن گفته شده است. در این میان، آنچه از نگاه منتقدین ادبی و فعالان ترجمه دور مانده، برگردان عربی این اثر با عنوان «مغامرات الحاج بابا الأصفهانی» اثر محمد افندی لطفی است که بیش از یک قرن پیش و در سال 1891 میلادی به طبع رسیده است. با عنایت به این که موریه در اثر خود در موارد بسیار متعددی مردمان ایرانی عصر قاجار را به واسطه داشتن صفات ناپسند اخلاقی مورد طعن و تمسخر قرار است و البته بسیاری از توصیفات هجوآمیز موریه در ترجمه فارسی میرزا حبیب اصفهانی بازگو نشده و یا تلطیف شده است، در این پژوهش بر آن شدیم که تصویر ایرانیان در ترجمه عربی رمان موریه را بررسی و با اصل و ترجمه فارسی اثر مقابله کنیم. یافتههای این موردپژوهی نشان داد که که مترجم عربی همچون همتای ایرانی خود، بیشتر توصیفات کنایهآمیز موریه از اعتقادات مذهبی ایرانیان را تعدیل کرده و از شدت آن کاسته است اما در برگردان تعابیر کنایهآمیز نویسنده درباره صفات منفی ایرانیان برخلاف همتای ایرانی خود از ترجمه دقیق بهره گرفته و بیشتر این توصیفات را عینا برای خواننده عربزبان بازگو کرده است. این نتایج گویای آن است که راهبرد مترجمان مختلف یک اثر ادبی تا حدود زیادی به بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه مقصد وابسته است.
نقد و بررسی تأملات آشوری درباره شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
189 - 214
حوزههای تخصصی:
داریوش آشوری از متفکران معاصر ایرانی است که در زمینه ماهیت و مختصات «شعر» تأملات قابل توجهی دارد و پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، می کوشد تا به بررسی و نقد آرای او در این زمینه بپردازد. دستاوردهای این جستار نشان می دهد که آشوری با زمینه فلسفی و زبان شناختی که دارد، رویکردی پدیدارشناسانه به شعر و مفردات آن اتخاذ می کند. در تلقی او ، شعر حادثه ای است که در جهان روی می دهد و هرآنچه در جهان روی می دهد، در زبان بازتاب می یابد. در نظر او، مهم ترین مایه شعر، تجربه شاعرانه از هستی است. او اگرچه «حس»، «عاطفه» و «خیال» را از مایه های ذاتی شعر برمی شمارد و موسیقی زبان را بخشی جدایی ناپذیر از شعر می داند، اما عقیده دارد که تعریف شعر و زیبایی شناسی خوانندگان در هر دوره ای با دوره های پیشین متفاوت است و شعریّت شعر زمانی تأیید می شود که سراینده و خوانندگان آن به چنین دریافت و درکی رسیده باشند. آشوری بر درهم آمیختگی جدایی ناپذیر صورت و معنا در شعر، تصریح می ورزد و در میان انواع شعر فارسی، غزل عاشقانه عارفانه و شعر رندانه را نزدیکتر از همه گونه های شعری به شعر ناب می یابد، جایی که خصلت ابزاری زبان رنگ می بازد و شاعر عمیق ترین جلوه های عاطفه و احساس خود را به نمایش می گذارد. آشوری با طرح دوباره نزاع میان فلسفه و شعر، شعر و شاعر را بر فراز تقابل های دوگانه می بیند که فلسفه و فیلسوف در تنگنای آن محصورند. او تلاش می کند شاعر را تا مقام متفکر برکشد و برخلاف زییایی شناسی جدید، حقیقت را صرفاً محدود به ساحت علم و دانش نکند و شعر و شاعری را ساحتی برای بازنمایی حقیقت و طرح پرسش از اصلِ وجود و هستی معرفی نماید. آشوری زمانه حاضر را زمانه زایش و رویش شعر و شاعر اصیل نمی داند.
واکاوی تأویل اشاری آیات قرآن در عرایس البیان و شرح شطحیّات روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار که مطالعه ای کتابخانه ای، به روش تحلیل، توصیف و مقایسه است، در دو بخش تنظیم شده است. بخش نخست به معرّفی روش تأویل اشاری آیات قرآن می پردازد که طیّ آن، مؤوّل کلمه ای را برمی گزیند و هر حرف آن را به حرف آغازین کلمه ای دیگر نسبت می دهد و بدین ترتیب، نگرش خود نسبت به متن را مطرح می سازد. بخش دوم این تحقیق جایگاه تأویل اشاری در آثار روزبهان بقلی(606-522 ه .ق)، معروف به «شیخ شطّاح» را در کتاب های عرایس البیان و شرح شطحیّات واکاوی می کند. او این رویکرد بدیع را در تشریح معانی مقطّعات و غیر مقطّعات قرآن کریم به کار برده است. او که خود به اهمّیّت تأویل اشاری اشاره کرده، در بعضی موارد حروف کلمات تأویل شونده را به کلماتی نسبت می دهد که با همان حرف شروع می شوند و در برخی موارد عرصه را بر روی ذوق خویش می گشاید تا آنچه ضمیر او از الهامات عرفانی دریافت کرده است، با کمک روش تأویل اشاری بیان کند. در این موارد، روزبهان به انتساب حروف کلمه مورد نظرش به حروف آغازین کلمات دیگر پای بند نمی ماند. در چنین مواردی، آن حرف که برای تأویل اشاری برگزیده، نه در ابتدا، بلکه در میانه یا انتهای کلمات منسوب قرار دارند. علاوه بر بُعد روش شناختی، از نظر محتوا نیز در مقطّعات یا غیر مقطّعاتی که او برای تأویل اشاری برمی گزیند، گاهی به روش تفسیر بالمأثور می گراید و دیدگاه تأویلی خویش را با احادیث و روایات معصومین(ع) و همچنین سخنان سایر صاحبان آرای عرفانی مستند می کند و گاهی در پرتو دریافت های درونی خویش مسیر تأویل را هموار می سازد.
نقد لکانی شخصیت های «زاهد»، «رند» و «محتسب» در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
57 - 82
حوزههای تخصصی:
زاهد، رند و محتسب از مهم ترین شخصیت هایی هستند که در غزلیات حافظ به آن ها توجه شده است و هر کدام از این شخصیت ها به لحاظ روانکاوانه، نماینده سیمپتوم های مشخصی از ناخودآگاه هستند. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و بر مبنای آرای روانکاوانه لکان، این سه شخصیت در غزلیات حافظ تحلیل و تبیین شده است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که زاهد در ساحت ناخودآگاه دال میل حقیقی خود را اخته و دال میل دیگری بزرگ را برآورده می کند و در پی احراز فالوس است و گمان می کند که می تواند به آن برسد؛ اما همواره ناکام می ماند. رند همانند سوژه هیستریک به جای احراز فالوس، قصد دارد از رانه های فاقد ابژه لذت ببرد. او به میانجی دال هایی مانند شراب خواری، عدم توجه به مصلحت اندیشی و میل به عافیت سوزی، ژوئیسانس را به نفع خود تصرف و دیگری بزرگ را از آن محروم می سازد. محتسب در مقام سوژه منحرف سادیستی است که از دال میل دیگری بزرگ محافظت و در مقام نگاه خیره او عمل می نماید و از قانون به هیچ وجه تخطی نمی کند. توجه به این نکته ضروری است که شرابخواری محتسب در خفا و درعین حال محروم ساختن زاهد و رند از دال شراب، در حقیقت برآوردن ژوئیسانس دیگری بزرگ است.
مناقشه تأثیر عرفان اسلامی در عقب ماندگی ایران نزد ادیبان و روشنفکران عصر مشروطه و پهلوی اول
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
51 - 68
حوزههای تخصصی:
پس از شکست نظامی ایران در مقابل روسیه در اوایل قرن نوزدهم میلادی، مبانی اوّلیه اندیشه ضرورت توسعه و جبران عقب ماندگی ِ ایرانیان، در رویارویی با دنیای غرب شکل گرفت . برای اندیشمندان ایرانی این پرسش مطرح شد که علل عدم توسعه ایران چیست ؟ در میان مناقشات سیاسی و اجتماعی برای یافتن پاسخ های احتمالی ، این دیدگاه پدید آمد که از عوامل بازدارنده توسعه و عقب ماندگی ، وجود آموزه های عرفانی و ظهور و تثبیت گفتمان تصوّف در تاریخ ادبی - فرهنگی ایران است ؛ چرا که این گفتمان از طریق طرح و تبلیغ آموزه های زهدورزانه ، دنیاگریزی، جبرگرایی ، تسلیم و رضا، تقدیس فقر، توکل و صبر بر مصائب، اراده ایرانیان را برای تغییر سرنوشت خود سست گردانیده است . در مقابل ، دیوان سالاران و نخبگان علمی دوران پهلوی اول در فرآیند دولت - ملت سازی به اهمیت و نقش سازنده ادبیات و عرفان برای برساختن هویت تاریخی ایرانیان پافشاری می کردند. در این مقاله به بررسی اندیشه های دو تن از روشنفکران عصر مشروطه ؛ میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی و دو تن از دیوان سالاران عصر پهلوی اوّل؛ ملک الشعرای بهار و علی اکبر دهخدا درباب مناقشه مذکور پرداختیم . با توجه به بررسی های انجام شده، می توان گفت روشنفکران نسل اول بر اساس نظام مفهومی لیبرالیسم و با تکیه بر نظریه مدرنیزاسیون، عرفان و آموزه های آن را از مؤلفه های فرهنگی بازدارنده توسعه برمی شمردند. گروه دیگری از روشنفکران که در این پژوهش ، روشنفکران گروه تلفیق نامیده شدند، در بستر اندیشه تلفیق و بومی سازی، در دفاع از عرفان بر این باور بودند که عناصر فرهنگی گذشته تعارضی با مدرنیته ندارد و حفظ و اعتلای آنها به ویژه ادبیات فارسی ، سبب می شود جامعه طی روند نوسازی، هویت تاریخی و فرهنگی خود را استمرار و اعتلا بخشد.
بررسی نمودهای تحولات زبانی و بلاغی در شعر تغزلی معاصر از سنت تا مدرنیته
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
96 - 121
حوزههای تخصصی:
شعر تغزلی، به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های ادبیات فارسی، در طول سالیان با تغییرات عمده ای مواجه شده است. این تغییرات که شامل ساده تر شدن زبان، استفاده از نمادهای مدرن و متنوع تر شدن مضامین است، نشان دهنده دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی می باشند. چالش اصلی پژوهش، شناخت و تحلیل این تغییرات در جهت شناسایی تفاوت های اساسی میان شعر تغزلی سنتی و معاصر و ارزیابی تأثیرات این دگرگونی ها بر زیبایی شناسی و ارتباط با مخاطب به روشی توصیفی تحلیلی و با به کارگیری منابع کتابخانه ای است. تحلیل داده ها نشان داد که زبان شعر تغزلی معاصر به سادگی و محاوره نزدیک شده، نمادها و تصاویر مدرن در آن، جایگزین نمادهای کلاسیک شده اند و فرم های شعری انعطاف پذیرتر و آزادتر از ساختارهای سنتی هستند. از این رو، مضامین عاشقانه شعر تغزلی معاصر علاوه بر عشق، به موضوعاتی چون هویت و دغدغه های اجتماعی نیز می پردازند. پرسش های کلیدی این پژوهش عبارتند از: چگونه زبان و ساختار شعر تغزلی معاصر تغییر کرده است؟ چه عواملی به این تغییرات منجر شده و چگونه تکنیک های جدید بر زیبایی شناسی شعر تأثیر گذاشته اند؟ تازگی تحقیق در بررسی دقیق تحولات زبانی شعر تغزلی معاصر نهفته است که بر تغییرات فرهنگی و اجتماعی تأکید دارد. نتایج تحقیق نشان داد که این تغییرات، شعر تغزلی معاصر را به ابزاری قوی تر برای بیان احساسات فردی و اجتماعی تبدیل کرده و آن را برای مخاطب امروزی جذاب تر ساخته است. این پژوهش همچنین بر لزوم توجه بیشتر به اثرات رسانه های جدید بر نشر و تفسیر شعر معاصر، تحلیل تطبیقی با سایر فرهنگ ها و تأثیرات تجربه های شخصی شاعران بر مضامین اشعار تأکید دارد.
بررسی تطبیقی قهرمانان اسطوره ای گرشاسب و اولیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعی ادبیات تطبیقی بر زمینه های آفرینش، تشابهات، تفاوت ها و اثرگذاری های آثار است تا به رهیافت هایی از نوع ادبی و حماسی دست یابد و اشتراکات فرهنگی و بن مایه های فکری آنرا کشف کند. این پژوهش سه موضوع اصلی جنبه های محتوایی، ادبی و داستانیِ شباهت ها و تفاوت های «گرشاسپ و اولیس» را بر می رسد و شیوه رفتار اجتماعی پهلوانان دو حماسه را که شباهت های فراوانی به یکدیگر دارند، ارائه می دهد. شباهت های محتوایی از قبیل: عبور از دریا، تقدیر و سرنوشت، مرگ و جهان واپسین، خواب و رؤیای بی هنگام، مبارزه با عوامل غیر معمول و جادو. شباهت های ادبی مانند: روح حماسی و اسطوره ای، جنگ برای حفظ استقرار خود و توصیف. شباهتهای داستانی به مثابه: جنبه داستانی و ایستایی شخصیت ها را ارائه می دهد. روش مقاله با رهیافتی توصیفی-تحلیلی؛ به صورت تطبیقی و مقایسه ای به شباهت ها و تفاوت های دو حماسه «گرشاسب» ایرانی و «اولیس» یونانی به بن مایه های مشترکی چون: سفر به جهان زیر زمین و خواب بی موقع، موجودات شگفت آور و غیر طبیعی و جنگ با دیوان و اژدها می پردازد. محقق در این جستار درصدد تبیین تشابهات بین آثار ادبی و استفاده از معیارهای محتوایی، ادبی و داستانی در حماسه معروف ایرانی و یونانی است. گیلگمش نخستین حماسه جهان با اساسی ترین مسائل انسانی است. که جامعه هومری یونان از آن تأثیر پذیرفته و بر اودیسه ی هومر نیز تأثیر گذاشته است. با توجه به اینکه هر متنی صورت دگرگونی یافته متن دیگر است؛ بدون شک بر ادبیات حماسی ما نیز تأثیرگذار بوده است.
کاربرد مکر و مکراندیشی در حکایت تمثیلی بوم و زاغ در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
114 - 134
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه اثر داستانی تمثیلی است که از زبان حیوانات بیان شده است. حیوانات در آن تمثیل هستند و آفریننده آن، توانسته از این نقشها برای هشدار به انسانها و داشتن زندگی بهتر بهره جوید. یکی از حکایتهای زیبای این کتاب ارزشمند، داستان بوم و زاغ است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. هدف از این مقاله، بررسی عنصر مکر در رفتار و گفتار شخصیت مکراندیش در داستان بوم و زاغ است. حکایتهای مرتبط با مکر در داستان بوم و زاغ، چگونگی آغاز دشمنی بوم و زاغ، مکر رسول ملک خرگوشان، مکر گربهی روزهدار، مکر دزدان برای بردن گاو زاهد، مکراندیشی در داستان بوم و زاغ و تمثیلهای زاغ و بوم از بخشهای مختلف این پژوهش است. این پژوهش بر آن است که با روش تحلیلی- توصیفی و ابزار کتابخانهای به بررسی عنصر مکر در شخصیت مکراندیش داستان تمثیلی بوم و زاغ کلیله و دمنه پرداخته شود و در پی پاسخ به این سؤالات بوده است که شخصیت مکراندیش و ویژگی آن در داستان تمثیلی بوم و زاغ چگونه ترسیم شده است و چگونه از عنصر مکر برای غلبه بر دشمن استفاده کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چند چیز باعث پیروزی مکراندیش است: علم، حلم، سیاست و مکر، رازداری و استقبال از خطر. دلیل گزینش این حکایت، وضوح بیشتر عنصر مکر در شخصیتهای تمثیلی آن است که جذّابیت داستان با وجود آن بیشتر شده است.
بن مایه های تمثیلی در نفثه المصدورزیدری نسوی(مطالعه ی موردی :شمشیر ،قلم ،گیاه ،طبیعت،نام های خاص ،ابزار جنگی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور زیدری نسوی با برخورداری از ساختاری تمثیلی، بستر مناسبی را جهت کشف مبانی اجتماعی وتاریخی یک دوره فراهم می سازد .هدف پژوهش حاضر انعکاس مبانی تمثیلی جامعه ی یک دوران و شناخت ارزش های متعدد آن در افکار، اندیشه ها و فرهنگ مردم یک دوره از زبان نویسنده ی این اثر، زیدری نسوی است. ضرورت پرداختن به چنین پژوهش هایی، بهره وری از شیوه های بیانی نثر مصنوع و متکلف، به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث انتقال ساز وکارهای مبانی تمثیلی کلام است. مساله ی اصلی پژوهش حاضر جستجوی تمهیداتی است که زیدری نسوی جهت بیان مقاصد درونی کلام خویش بر اساس دغدغه های حاکم در ذهن، از آن بهره برده است. تا کنون تحقیق مستقلی در خصوص ساختار تمثیل در این اثر صورت نگرفته است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که مضامین کتاب نفثه المصدور بر مبنای عناصر تمثیلی کلام تا چه حد قابلیت نقد و بررسی دارند؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به روش کتاب خانه ای (مطالعات کتاب ها و پایان نامه ها)، به تبیین جلوه های تمثیلی این اثر پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این کتاب، با ساختار استوار خود، بر مبنای فرم و ساختاری منحصر به فرد، توانسته است روابط و مناسبات تاریخی و اجتماعی را با تکیه بر لغات واصطلاحات ویژه به زبان تمثیل بیان نماید.
تطبیق سبک سفر نامه نویسی در ادبیات معاصر لبنان و ایران؛ بررسی موردی سفرنامه های کشف المخبأ عن فنون أروبا و از پاریز تا پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند برای اینکه آدمی بتواند سرنوشت همه انسان ها را ببیند، توصیه به سفر فرموده است تا آنجا که می گوید «قل سیروا فی الأرض» دنیا آنقدر بزرگ و آدمیزاد آنقدر گونه گونه است که هر انسانی را محو آفرینش جهان می کند. در این پژوهش سعی شده با تکیه بر روش نقد ادبیات تطبیقی به شیوه مکتب آمریکایی، به مقایسه دو سفرنامه از احمد فارس شدیاق و محمد ابراهیم باستانی پاریزی بپردازیم. از نظر اسلوب نگارش نیز با هم تفاوت هایی دارند؛ به نظر می رسد باستانی پاریزی در کتاب خود با بهره گرفتن از شوخی، حکایت، خاطره، شعر و ضرب المثل متن خود را زیباتر و ساده تر کرده است که اصولا به کارگیری این سبک، باعث می شود مخاطب سفرنامه وی، از خواندن خسته نشود و شیفته تر از سفرنامه را دنبال کند. هدف اصلی وی از انتخاب این سبک، مخاطب محوری و تلطیف واقعیت های خشک و بی روح سفر و حوادث آن و تبدیل آنها به متنی ادبی تر و جذاب تر برای مخاطب بوده است. در مقابل به نظر می آید در مورد برخی موضوعات، فقط شدیاق است که سخن به میان آورده، مثل مسئله زنان و حجاب، استخدام اعداد و ارقام، وصف دقیق و با جزئیات معماری ها، سبک گزارش گونه سفرنامه که باعث می شود سفرنامه وی بیش از پیش مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. به نظر می رسد این تفاوت در ایدئولوژی این دو نویسنده به نوع جهان بینی آنان برمی گردد که هر کدام چه مسائل برایشان با ارزش تر و کم ارزش تر است.
The Role of Contextualized Explicit Grammar Teaching on Iranian Learners’ Accuracy in Writing in Online vs. In-person Classes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
13 - 26
حوزههای تخصصی:
Recent research has highlighted the fact that explicit focus on language forms including explicit grammar instruction is likely to direct learners’ attention to pertinent grammatical structures and can result in their grammar structure noticing and acquisition. This study examined contextualized the explicit grammar teaching method in school. In this research 160 learners and eight teachers took part. The study was carried out in two different contexts (online and in-person). There were four experimental groups (n=80), and four control groups (n=80). The contextualized explicit grammar teaching method was employed as the treatment for the experimental groups. Contextualized grammar practices were provided using different images, videos, and copies. Explicit grammar exercises were also available at the conclusion of every instructional session. The control groups did not receive the treatment but received implicit grammar instruction instead. A quasi-experimental and a qualitative method were employed. A pre-test, three post-tests, and an unstructured interview were conducted. The data analysis was carried out using SPSS 24 software. The increased performance of the experimental groups on the post-test revealed the effectiveness of the treatment. The unstructured interview uncovered the observed differences between the teachers in teaching contextualized explicit grammar in online versus in-person classes. It was argued that the improvement in learners’ grammar learning in the experimental groups stemmed from the utility of explicit contextualized grammar instruction for empowering them to notice the functions of the examined structures and to relate them to their background knowledge. The findings of this study can aid teachers in choosing a suitable instructional approach that can assist learners’ accuracy in writing.
مطالعه تطبیقی عناصر فرمی قالی طرح هزارگل گورکانیان هند و ناظم قشقایی فارس در راستای روابط میان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هنر فرش، از عرصه های ظهور روابط میان فرهنگی در دوره صفوی و گورکانیان هند بوده است که طرح های هزارگل و ناظم، این روابط عمیق را به خوبی نشان می دهند. هدف پژوهش حاضر، شناخت و دستیابی به ویژگی های سبکی طرح هزارگل و ناظم در دو نمونه منتخب قالی های گورکانی و صفوی است که این مهم با شناسایی تفاوت ها و اشتراکات در عناصر فرمی (طرح، نقش، رنگ و ترکیب بندی) دو نمونه مربوط به دو پیکره مطالعاتی صورت پذیرفته است. در راستای این هدف، این پرسش اصلی مطرح می شود که تأثیر روابط میان فرهنگی در ساحت دو طرح ناظم ایران و هزارگل هند چگونه به بیانی مشترک در زمینه تمهیدات فرمی انجامیده است. دو نمونه انتخابی این پژوهش به روش هدفمند نمونه شاخص، انتخاب و به روش کیفی، تحلیل شده اند و داده های گردآوری شده اسنادی این پژوهش به روش تطبیقی-تحلیلی از نوع مجزاسازی بررسی شده اند. نتایج نشان می دهد که گونه های مختلف روابط میان فرهنگی در شکل گیری تشابهات فرمی فرش های دو منطقه، تأثیرات قابل توجهی داشته است و درضمن ویژگی های سبکی خاص هر منطقه وجه تمایز و تفاوت نقوش و طرح های قالی های مورد مطالعه است. به کارگیری نقوش مشابه، استفاده از رنگ های روناسی در متن و سرمه ای در زمینه حاشیه، از وجوه بارز اشتراکات هستند. باوجود وجوه اشتراک، افتراقات چشمگیری نیز مانند ظرافت نقوش، تنوع رنگی و خطوط دورگیری دیده می شود؛ درنتیجه ویژگی های سبکی متفاوت، دو فرهنگ فرش بافی متفاوت را به وجود آورده است.
تقسیم بندی نادرست صنایع بدیعی به لفظی و معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۴بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۲۵
189 - 205
حوزههای تخصصی:
«بدیع» به عنوان یکی از سه فن علوم بلاغت، سالیان درازی است که به عنوان علم و فنّی مستقل شناخته شده است. با توجه به اینکه ذات ادبیات زایا و خلاقانه است و به موازات هنر و خلاقیت شاعر، صنایع و آرایه های جدید خلق می شود، شاید بتوان گفت در برخی از موارد، بدیع (علم شناخت محسنات شعری) همگام با شعر، رشد نکرده است. آموختن و آموزش آن نیز گاهی خالی از اشکال نیست. آسیب شناسی و بیان نقاط ضعف و تلاش برای رفع آنها ضرورتی اجتناب-ناپذیر است. در این مقاله به روش تحلیلی – توصیفی به بیان یکی از کاستی های این علم یعنی تقسیم بندی نادرست بدیع، به «لفظی» و «معنوی» پرداخته شده است؛ به نظر می رسد، برخلاف نظر اغلب قریب به اتفاق مؤلفان کتب بدیعی، تعریف و تفاوت این دو شاخه، منطقی و علمی نیست؛ زیرا، گاهی با صنایعی مواجه هستیم که هم زمان لفظ و معنا در آن نقش دارند و گاهی نیز از صنایعی نام برده شده است که ارزش بدیعی آن در گروی آهنگ لفظ و معنا نیست بلکه ظاهر چشم نواز آن بیش از هر چیز، باعث التذاذ ادبی و هنری شده است.
هم عرضی رمان بره گمشده راعی با سرشت متکثر مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گذار از جهان قدیم به جهان جدید، بر مبنای دو انگاره «گسست» و «پیوست» دو روایت کلان شکل گرفت. انگاره گسست، جهان جدید را فرایند عقلانی شدن و گذار از سنت می دانست؛ اما از دل آن سویه هایی ناسازگار همچون «رمانتیسم و نوستالژی و نیهیلیسم» زاده شد که میل به رجعت داشتند و ایده شکاف نایافتگی جهان قدیم را ارج می نهادند. انگاره پیوست نیز امتداد و گسترش سنت های الهیاتی و فرهنگی در مدرنیته، و پیوستار آنها را برجسته می کرد. با کنار هم نشاندن این دو انگاره و سویه های مختلف آنها، سرشت متکثر و پاشان مدرنیته و تجربه های مختلف و متناقض آن را بهتر می توان درک کرد. هرچند تکثر و تناقض های درونی مدرنیته را در مدرنیته ایرانی نیز می توان یافت، اما بازنمایی آن را در داستان فارسی کمتر شاهد هستیم. رمان بره گمشده راعی از هوشنگ گلشیری، برخلاف عمده آثار داستانی سنت گریز یا سنت گرای دهه چهل و پنجاه، نمونه ای کم نظیر از ادراک پاشان مدرنیته را عرضه می دارد و حامل حداکثر آگاهی ممکن از این مقوله در دهه پنجاه است. گلشیری در این رمان در پی ستایش یا نفی جهان قدیم و جهان جدید نیست بلکه روایتی انتقادی، توأمان و اندیشمندانه از دیالکتیک جذب/ دفع گذشته و اکنون را عرضه می دارد.
بررسی فضای زندان در حبسیه های خاقانی براساس نظریه هانری لوفور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسی در پژوهش حاضر، نحوه بازنمایی فضای زندان در حبسیه های خاقانی است که با هدف شناخت رابطه دیالکیتک سه گانه فضای ادراک شده، فضای تصورشده، و فضای زیست شده براساس نظریه تولید فضای هانری لوفور انجام شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای اسناد کتابخانه ای است و یافته ها نشان می دهد که در فضای ادراک شده که مبتنی بر سنت پدیدارشناسی و دیدگاه انتقادی است، شاعر با مواجهه تنانه به درک جدیدی از فضای مادی زندان رسیده، سازوکار پنهان قدرت را باز می شناساند. در فضای تصورشده که مبتنی بر دانش نهادینه شده از سوی گفتمان قدرت است، شاعر به مثابه سوژه به شناختی از فضا می رسد که حاصل اندیشه جبری است. همچنین دسترسی گروه های مختلف به قدرت و نقش آنها در حبس خاقانی آشکار می شود. در فضای زیست شده که مبتنی بر مقاومتی پنهان دربرابر گفتمان قدرت است، شاعر به کمک تخیّل خود و با تکیه بر جهان ممکنات و همچنین با بهره گیری از تعابیر شاعرانه فضایی متفاوت خلق می کند که نسبت مادی با فضای حقیقی زندان ندارد، بلکه صرفاً معنایی آرمانی به آن اضافه می کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است فضای مادی زندان، گفتمان قدرت و شاعر زندانی به مثابه سوژه کنشگر در شکل گیری فضای زندان در حبسیه های خاقانی نقش دارند.
تأویل های گوناگون عطّار نیشابوری و صبغه های استعاری، مفهومی و تشبیهی آن ها
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
183 - 218
حوزههای تخصصی:
ادب فارسی به ویژه نوع عرفانی آن با قرآن کریم و حدیث انسی دیرینه دارد. افزون بر بهره برداری متعارف از این دو منبع مهم اسلامی، گاه شاعران صرفاً عین آیات و احادیث را نقل کرده اند، گاه دست به تأویل زده و در مواردی هم ساختارشکنی کرده اند. عطار نیشابوری از تأویل کنندگان عارف است. او با استعاره، تلمیح و تمثیل، به زبانی ساده و روان و گاه با "زبان اشارت و رمزگ تأویل کرده است. تأویل های ساختاری یا زبانی او در سه گونه واژه محور (واژگانی-استعاری)، جمله محور (انداموار و بر سیاق دو سوی تشبیه مرکب) و خوشه ای (به سان استعاره مفهومی) عرضه شده اند که با بهره گیری از عنصرهای ادبی (تلمیح، تشبیه، تمثیل، استعاره، مجاز، کنایه، نماد، رمز، اغراق، ایهام، آیرونی و حُسن تعلیل) صبغه بلاغی یافته اند. از حیث محتوا هم عطار برابر مشرب عرفانی خود تأویل هایی بدیع و ساختارشکن با درون مایه های عرفانی، اخلاقی، و اجتماعی فراروی خواننده قرار داده؛ و حتی گاه میان نمادهای اساطیری و عرفانی پیوند زده است. در این جستار که گزارشی از پژوهشی توصیفی تحلیلی است به این پرسش که «عطار نیشابوری در آثارش کدام روش بلاغی را هنگام تأویل به کار برده است؟» پاسخ داده شد. عطار در تأویل های خود با استفاده از تلمیح، تمثیل و استعاره قراردادن عناصر متن و گاه با بیان آیرونیک، کنایی و رمزی جنبه ادبی متن را به نکات عارفانه، دینی و تعلیمی پیوند زده است تا صراحت و خشکی مباحث موجب خستگی خواننده نشود و متن ضمن داشتن نکات عرفانی، رنگ ادبی-بلاغی خود را حفظ کند.
به روزآمدگی اقتباس نمایشنامه مکبث شکسپیر از منظر تحلیل گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتباس مکبث (2010) به کارگردانی روپرت گولد، با برخی مشکلات انسان امروزی مرتبط شده است. در این مطالعه تطبیقی، ارتباط بین مفهوم قدرت با تصاویر و صحنه پردازی های فیلم، مانند فضاهای بسته و تاریک، لباس ها و طراحی صحنه بررسی می شود. با به کارگیری نظریه اقتباس لیندا هاچن و تحلیل بافت فرهنگی، اجتماعی و تاریخی می توان به معنی صحنه پردازی ها و فضاسازی های فیلم پی برد. این مقاله به بررسی چگونگی به کارگیری روش های نوین در ارائه مسائل اجتماعی تاریخی مربوط به متن منبع می پردازد. به کمک الگوی گفتگوی بینامتنی رابرت استم، به چگونگی ارتباط بین تصاویر فیلم و مفاهیم ارائه شده پی می بریم. تلاش گولد بر این بوده است تا موقعیت زمانی مکانی امروزی را با به کارگیری روش های نوین بصری در فیلم خود منعکس کند. با در نظر گرفتن فیلم گولد، نتیجه می گیریم که موارد مشابهی از اعمال قدرت در قالب نظارت و کنترل در زمان معاصر نیز وجود دارد. اقتباس روپرت گولد سعی در شنیده شدن صدای خاموش قربانبان سیستم نظارت و کنترل در زمان و مکان کنونی دارد.
قیام شیخ عبیدالله نهری و سرگذشت یکی از صوفیان نقشبندی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در صدو پنجاه سال گذشته در مناطق مختلف کردستان قیام هایی بر ضد حکومتهای قاجار و عثمانی شکل گرفته است که قیام شیخ عبیدالله نهری از صو فیان بزرگ پیرو طریقت نقشبندی یکی از آن قیام هاست که به واسطه وجهه ی دینی آن در میان توده های مختلف مردم کُرد بازتاب زیادی داشت. این جنبش که در ابتدا قرار بود علیه ی دولت عثمانی شکل گیرد، با چرخشی، به داخل مرزهای ایران تغییر مسیر داد و مشکلات جدی را برای حکومت های ایران و عثمانی بوجود آورد. این جنبش مدتی از آغاز آن نگذشته بود که شکست خورد و رهبر آن دستگیر و به حجاز تبعید شد.یکی از مسائلی که درباره ی این جنبش مطرح است و تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است بازداشت و دستگیری فعالان و مروّجان طریقت نقشبندی در ایران به جرم همکاری با شیخ عبیدالله بوده است که در خارج از مناطق جغرافیایی مناطق کردنشین به تبلیغ طریقت نقشبندیه می پرداختند. این نوشتار به بیان شرح حال یکی از صوفیان نقشبندی به نام شیخ محمود سنندجی (عارف)می پردازد که همزمان با قیام شیخ عبیدالله در شهر تالش در استان گیلان دستگیر و در تهران زندانی می شود ود رنهایت در زندان دارفانی را داع می گوید.این نوشتار اولین گزارش ازاین واقعه است.