جستارهای نوین ادبی (جستارهای ادبی)

جستارهای نوین ادبی (جستارهای ادبی)

جستارهای نوین ادبی پاییز 1403 شماره 226 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بازنمایی سویه های تئوری صدق ابن طباطبا، در دو بافتار معرفت شناسی و زیبایی شناسی؛ با تکیه بر کتاب "عیار الشعر"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن طباطبا عیار الشعر مطابقت صدق معرفت شناسی زیبایی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۷
مقاله حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و به منظور ارائه نوشتاری جامع در منظومه اندیشه فلسفی و ادبی ابن طباطبا، سویه های تئوری صدق را در مهم ترین اثر دوران ساز او، یعنی کتاب "عیار الشعر"، در دو بافتار معرفت شناختی و زیبایی شناختی، بازنمایی و تحلیل کند؛ بنابراین، ابتدا به جهت روشن شدن جغرافیای موضوع، مبانی نظری معرفت شناسی، تئوری ها و رویکردهای صدق را بازاندیشی می کند؛ سپس سویه های هنری، اخلاقی، تاریخی و تصویری صدق را در منظومه معرفتی ابن طباطبا، با عنایت به تفکیک دو بافتار معرفت شناسی و زیبایی شناسی مورد تحلیل و واکاوی قرار می دهد. رهاورد پایانی این جستار بیانگر این است که از نظرگاه معرفت شناختی؛ نظریه شناخت ابن طباطبا، با نظریه کلاسیک حوزه معرفت شناسی؛ یعنی تئوری مطابقت صدق همسویی و همگرایی دارد؛ ازاین رو، موجّه، معرفت بخش و واقع نما است و صلاحیت داوری گزاره ها را نیز دارا است؛ اما ازآنجایی که اثر هنری فربه تر از آن است که تنها در ترازوی سنجش صدق و کذب پذیر معرفت شناختی بگنجد؛ بلکه سنجه زیبایی شناختی نیز باید آن را محک زند؛ نظریه شناخت ابن طباطبا از نظرگاه زیبایی شناختی نمی تواند چندان معرفت بخش، واقع نما و دارای عینیت باشد؛ در نتیجه صلاحیت داوری گزاره های ادبی را که ذاتاً منطق گریز و آشنازدا است، نیز ندارد.
۲.

مرزبان بن رستم: شخصیتی خیالی یا تاریخی؟ (نگاهی به نقد و نظرهای پیرامونِ نویسنده مرزبان نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرزبان نامه آل باوند مرزبان بنِ رستم مرزبان بن شروین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
مرزبان نامه از جمله آثارِ مهمِ نثرِ مصنوع است که اسپهبَد مرزبان بنِ رستم بنِ شَروین از فرمانروایانِ آلِ باوند در اواخرِ قرنِ چهارمِ هجری آن را نوشته است. به این دلیل که در قابوس نامه و تاریخِ طبرستان مرزبان بنِ رستمِ بنِ شَروین نویسنده مرزبان نامه معرفی شده؛ ولی در مرزبان نامه تحریرِ وراوینی نویسنده آن مرزبان بنِ شَروین آمده است و از طرفِ دیگر نسب نامه آلِ باوند و احوالِ مرزبان بنِ رستم / شَروین در تاریخ ها و تذکره ها به روشنی نیامده است؛ در بینِ پژوهشگران بحثِ درازدامنی در خصوصِ نویسنده مرزبان نامه وجود دارد. گروهی بر این باورند که مرزبان بنِ رستم نویسنده کتاب است و گروهی دیگر مرزبان بنِ شَروین را نویسنده آن می دانند. حتّی برخی نویسنده و مترجمِ مرزبان نامه را برساخته و جعلی دانسته اند. فارغ از اینها، دیدگاه های متفاوتی نیز در موردِ زبانِ نخستینِ اثر مبنی بر اینکه طبری یا فارسی دری بوده است، می بینیم. پژوهشِ حاضر پس از بررسی دیدگاه های گوناگون و بحث در این مورد، نشان می دهد احتمالاً مرزبان بنِ رستم بنِ شَروین این کتاب را که دویست سال پیش از او مرزبان پسر شَروین بن سهراب (پنجمین فرمانروای کیوسیانِ آلِ باوند) به زبانِ طبری نوشته بوده، به فارسی دری ساده برگردانده و دویست سال پس از وی سعدالدّینِ وراوینی آن را به فارسی دری مصنوع تحریر کرده است.
۳.

مفهومِ قیامت و قائم در اندیشه اسماعیلیه و بازتاب آن در دیوان قائمیات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیوان قائمیات اسماعیلیه حسن محمود کاتب قیامت قائم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۴
قیامت و قائم از مفاهیم اصطلاحی هستند که در قاموس فِرَق مختلف کاربرد دارند؛ اما هر فرقه ای، متناسب با اصول اعتقادی و فضای فکری خویش تعریف و تفسیری از این مفاهیم دارد. دیوان قائمیات از معدود آثار باقیمانده از اسماعیلیان دوران الموت (483-654 ه .ق) است که تاکنون به دلایلی ازجمله تعصبات مذهبی، پنهان و دور از دسترس نگه داشته شده بود. در این دیوان موضوعات و مفاهیمی مانند: تأویل، توحید، رؤیت، قیاس، ظاهر، باطن، معاد و… مطرح است، این مفاهیم عموماً بر محور اصلی دیوان یعنی قائم و قیامت متمرکز است. قیامتی که با پشتوانه متکلمین اسماعیلی در سده ششم (دوره الموت) مطرح شد و حسن محمود کاتب هم در دیوان قائمیات خود آن را بازتابِ می دهد. معرفی این اثرِ نویافته و شناخت جنبه ها و ابعاد دیگری از این جریان فکری از اهداف و اهمیت این پژوهش است. پرسش اصلی مقاله این است: قیامت و قائم در اندیشه اسماعیلیه چه مفهومی دارد؟ و تفاوت و تمایز آن با دیگر فِرق کلامی چیست؟ و چه مبنایی دارد؟ در این مقاله ضمن طرح مفهوم قیامت و قائم در اندیشه اسماعیلیه، معانی خاص و مفاهیم مرتبط با اصطلاح قیامت در بازه زمانی الموت و پس از آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با نگاه به اشعار حسن محمود کاتب در دیوان قائمیات معلوم می شود نگاه اسماعیلیه به قیامت و قائم (امام) با قرائت دیگر فرق اسلامی از این مفهوم، تفاوت دارد. واژه قیامت در ادبیات اسماعیلی دوره الموت در واقع نشان از ورود اسماعیلیان به یک دوره جدید تاریخی دارد.
۴.

معرّفی و بررسی خوابنامه ای کهن به نام المعتبر فی علم التعبیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابراهیم بن اسماعیل بکری زنجانی شیرازی تعبیر خواب التحبیر فی علم التعبیر القادری فی التعبیر المعتبر فی علم التعبیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۹
در این مقاله اثری کهن به نام المعتبر فی علم التعبیر معرّفی می شود که به زبان فارسی و احتمالاً در ناحیه غرب ایران نوشته شده است. ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بکری زنجانی شیرازی (د: 683 ق. در شیراز)، محدّث شافعی مذهب این خوابنامه را در سال 666 ق. تألیف و به خواجه شمس الدّین محمّد جوینی، وزیر خوش نام ایلخانان اهدا کرده است. تا کنون از این اثر تنها یک نسخه شناخته شده که با توجّه به قرائن متنی احتمالاً همان نسخه مؤلّف است که در سال 666 ق. به رشته تحریر درآمده است. این نسخه منحصربه فرد در مجموعه عموجه حسین پاشا در کتابخانه سلیمانیه استانبول نگهداری می شود و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران محفوظ است. در این مقاله، علاوه بر معرّفی دست نویس اثر، مؤلّف و مذهب او، منابعش در تألیف این کتاب، ساختار متن و وجوه اهمیّت آن بررسی شده است. برخی از منابع مؤلّف در تألیف این اثر عبارت است از: القادری فی التعبیر، التحبیر فی علم التعبیر، تعبیر الرؤیا ابن قتیبه، تعبیر الرؤیا ارطامیدورس افسسی ترجمه حنین بن اسحاق.
۵.

نفثة المصدورهای منثور فارسی؛ زیرگونه ای در منشآت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوع ادبی نثر فنی منشآت نامه بث الشکوی نفثهالمصدور زیدری نسوی عطاملک جوینی تسلیه الاخوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۰
در تاریخ نثر فنّی فارسی منشآتی پدید آمده است که در آن برخی دیوانیان شرحی از احوال خویش را همراه با شکایت از روزگار نامساعد در قالب نامه ای انشا کرده اند که معروف ترین آنها به قلم زیدری نسوی در اوایل قرن هفتم هجری است و نام نفثهالمصدور به خود گرفته است. در نثر فارسی متون دیگری به نام نفثهالمصدور نامبردار شده اند؛ امّا نویسندگان این متون از دیوانیان محسوب نمی شوند و نوشته آنها نیز به نثر فنّی نیست و موضوعِ مکتوب آنها با آنچه دیوانیان در این مکتوبات در نظر داشته اند، متفاوت است و از دایره این نقثهالمصدورها خارج می شوند. در این نوشتار برخلاف پندار رایج محقّقان که با برشمردن ویژگی های سبکی نفثهالمصدورِ نسوی، درصددند که آن را انشایی یگانه در تاریخ نثر فنّی نشان دهند، با در نظر گرفتن ویژگی هایی مشترکی چون قالب، موضوع، مخاطب، محتوا، ساختار، وجه بلاغی و مناسبات آن با منشآتی که در قالبِ نامه هایی بی نام، پیشتر و پس از روزگار او از دیوانیانی چون انوشروان خالد، نصراللّٰه منشی، بهاءالدّین محمّد بن مؤیّد بغدادی، نجم الدّین ابوالرّجاء قمی و عطاملک جوینی وجود دارد، امتداد انشای چنین مکتوباتی را از حدود نیمه قرن ششم تا پایان قرن هفتم نشان داده ایم و آنها را به نام نفثهالمصدور و در ردیف شکایت نامه های منثور که به نثر فنّی نوشته شده اند، به صورت زیرگونه ای در منشآت معرفی کرده ایم.
۶.

گذار از واژه نامه نگاری به فرهنگ نویسیِ گویشی؛ مطالعه موردیِ واژگان شناسی نام واژه های انواع بُز و گوسفند در گویش های لامِردی و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گویش پژوهی فرهنگ نویسی گویشی گویش لامردی نام واژه های بز نام واژه های گوسفند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۷
بهره گیری گویش پژوهان از قابلیت های معنی شناسی ساختارگرا و اصول فرهنگ نویسیْ مطالعاتِ موجود در حوزه واژگان شناسی گویشی را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا می دهد. در این پژوهش برای نشان دادن ظرفیت رویکردهای حوزه های واژگانی و مؤلفه های معنایی در به دست دادن تعاریف جنس وفصلی در فرهنگ های گویشی، روابط مفهومی در میان مجموعه ای از نام واژه های انواع بز و گوسفند در چند گویش فارسی مطالعه شده است. خودِ این مجموعه ها از چندین زیرمجموعه دیگر تشکیل می شوند که بر پایه مؤلفه های معنایی نژاد، جنسیت، سن، باروری، زایمان، رنگ مو، شکل و حالت گوش و چند مؤلفه دیگر قابل تمایز، صورت بندی و تعریف هستند. تجربه نگارنده در استخراج نام واژه های انواع بز در گویش لامِردی (رایج در جنوب استان فارس) و مطالعه برخی اطلاعات مهم و تکمیلی از گویش بختیاری و چند گویش دیگر، همچنین بررسی واژه نامه های گویشی و داده های گویش شناسی نشان می دهد گویش پژوهان باید از واژگان شناسیِ مبتنی بر مصاحبه صرف با گویش وران گذر نموده و مطالعات خود را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا دهند. در این سطح، آنان باید دست کم برای استخراج فهرست کاملی از واژگان مادّی گویش ها از ظرفیت معنی شناسی ساختارگرا بهره ببرند تا برای تدوین کلان ساختار فرهنگ گویشی فهرستِ کامل تر و دقیق تری از واژگان گویشی را برای ثبت در جایگاه سرمدخل های فرهنگ تدوین کنند و در خردساختار آن نیز قادر به ارائه تعریف های جنس وفصلی گردند. بدون توجه به پژوهش های تکمیلی زبان شناختی، تحقیقات میدانیِ گویش شناسان همواره دو نقص عمده خواهد داشت: یکی، فوت شدن تعداد قابل توجهی از نام واژه های دام های اهلی (در اینجا بز و گوسفند) و دیگری، تعاریف ناقص یا مبهم از نام واژه های استخراج شده.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۴