مطالب مرتبط با کلیدواژه

فرهنگ نویسی گویشی


۱.

فرهنگ نگاری گویشی (مطالعه موردی: بررسی فرهنگ نگاری در گیلکی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ نویسی فرهنگ نویسی گویشی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی فرهنگ نویسی
تعداد بازدید : ۲۲۸۷ تعداد دانلود : ۱۷۲۵
ایران، از سرزمین هایی است که از دیرباز، زبان ها و گویش های بسیاری در آن رواج داشته است؛ ولی با وجود این تنوع زبانی در کشورمان، عمر پژوهش درباره زبان های ایرانی، چندان طولانی نیست و به صورت اساسی و تخصصی، از یک سده تجاوز نمی کند. در مواردی نیز هنوز مطالعه علمی درباره زبان ها یا گویش ها شروع نشده و آگاهی ما از برخی زبان ها و گویش های ایرانی، اندک است. یکی از روش های مورد استفاده برای معرفی زبان یا گویشی خاص، تدوین فرهنگ لغت برای آن است. به طور کلی، هر مجموعه ای از واژه های گرد آمده را می توان فرهنگ نامید؛ اما برای معرفی زبان ، چنین فرهنگ هایی مورد نظر نیستند؛ بلکه آن هایی هستند که به روشی علمی و دقیق نوشته شده باشند. سابقه فرهنگ نویسی برای زبان فارسی در کشور ما نشان می دهد که فاصله ما با فرهنگی درست و علمی، بسیار زیاد و این مسئله درباره گویش های ایرانی، بسیار متفاوت است؛ زیرا برای بسیاری از گویش ها، فرهنگ لغتی تدوین نشده و یا اگر تدوین شده باشد، برای متخصصان حوزه زبان شناسی، قابل استفاده نیست و تنها تعدادی از گویشوران، از آن ها لذت می برند. نوشتن فرهنگ لغت هایی که واژه های یک گویش را به طور دقیق معرفی کند و برای اهل زبان و متخصصان، قابل استفاده باشد، به اصولی نیازمند است که با پیروی از آن می توان فرهنگ لغاتی کم عیب تر نوشت. در این مقاله کوشیده ایم برخی اصول ضروری در حوزه فرهنگ نگاری گویشی را ذکر و بررسی کنیم و برای نشان دادن اهمیت این کار، مطالعه موردی و آسیب شناسی در حوزه فرهنگ نگاری برای زبان گیلکی صورت گرفته است. از بخش های این مقاله می توان اصول فرهنگ نگاری گویشی، فرهنگ نگاری برای زبان گیلکی و آسیب شناسی فرهنگ های گیلکی را نام برد.
۲.

گذار از واژه نامه نگاری به فرهنگ نویسیِ گویشی؛ مطالعه موردیِ واژگان شناسی نام واژه های انواع بُز و گوسفند در گویش های لامِردی و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گویش پژوهی فرهنگ نویسی گویشی گویش لامردی نام واژه های بز نام واژه های گوسفند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۷
بهره گیری گویش پژوهان از قابلیت های معنی شناسی ساختارگرا و اصول فرهنگ نویسیْ مطالعاتِ موجود در حوزه واژگان شناسی گویشی را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا می دهد. در این پژوهش برای نشان دادن ظرفیت رویکردهای حوزه های واژگانی و مؤلفه های معنایی در به دست دادن تعاریف جنس وفصلی در فرهنگ های گویشی، روابط مفهومی در میان مجموعه ای از نام واژه های انواع بز و گوسفند در چند گویش فارسی مطالعه شده است. خودِ این مجموعه ها از چندین زیرمجموعه دیگر تشکیل می شوند که بر پایه مؤلفه های معنایی نژاد، جنسیت، سن، باروری، زایمان، رنگ مو، شکل و حالت گوش و چند مؤلفه دیگر قابل تمایز، صورت بندی و تعریف هستند. تجربه نگارنده در استخراج نام واژه های انواع بز در گویش لامِردی (رایج در جنوب استان فارس) و مطالعه برخی اطلاعات مهم و تکمیلی از گویش بختیاری و چند گویش دیگر، همچنین بررسی واژه نامه های گویشی و داده های گویش شناسی نشان می دهد گویش پژوهان باید از واژگان شناسیِ مبتنی بر مصاحبه صرف با گویش وران گذر نموده و مطالعات خود را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا دهند. در این سطح، آنان باید دست کم برای استخراج فهرست کاملی از واژگان مادّی گویش ها از ظرفیت معنی شناسی ساختارگرا بهره ببرند تا برای تدوین کلان ساختار فرهنگ گویشی فهرستِ کامل تر و دقیق تری از واژگان گویشی را برای ثبت در جایگاه سرمدخل های فرهنگ تدوین کنند و در خردساختار آن نیز قادر به ارائه تعریف های جنس وفصلی گردند. بدون توجه به پژوهش های تکمیلی زبان شناختی، تحقیقات میدانیِ گویش شناسان همواره دو نقص عمده خواهد داشت: یکی، فوت شدن تعداد قابل توجهی از نام واژه های دام های اهلی (در اینجا بز و گوسفند) و دیگری، تعاریف ناقص یا مبهم از نام واژه های استخراج شده.