مطالب مرتبط با کلیدواژه

بازقلمروسازی


۱.

تبیین و تحلیل دلالت های تربیتی دیدگاه معرفت شناختی ژیل دلوز و نقد دلالت های آن برای تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شدن ژیل دلوز ریزوم چندگانگی فولدینگ قلمروزدایی بازقلمروسازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۶۱۳
از قدرتمندترین جریان های فکری و نظری مطرح در جهان امروز پساساختارگرایی است و عرصه تعلیم و تربیت یکی از عرصه هایی که تحت تأثیر این جریان قرار گرفته و ورود پساساختارگرایی به عرصه تعلیم و تربیت مسائل ، پرسش ها و نگرش های جدیدی را ایجاد کرده است. پساساختارگرایی دلوز نیز با تأکید بر قلمرو زدایی و باز قلمرو سازی، تأکید بر شدن به جای بودن، نشانه شناسی ، نفی بازنمایی گرایی، رد تصویر جزمی اندیشه ، کوچ گرایی و کثرت گرایی ، تأکید بر تفکّر ریزومی و افقی در مقابل تفکّر درختی و عمودی ، تأکید بر فولدینگ ، میل و تأکید بر تفاوت و ناهمسانی و توجه به اقلیت های به حاشیه رانده شده، تعلیم و تربیت را با مسائل جدیدی مواجه کرده و بسیاری از مسائل تعلیم و تربیت فعلی را نیز مرتفع و راهبرد های جدیدی برای ابعاد و وجوه تعلیم و تربیت فراهم خواهد کرد. از طرف دیگر ، تأکید اکید او بر کثرت گرایی عرضی صرف و نفی روابط سلسله مراتبی و فضای بازنمایی، چالش های جدیدی را برای تعلیم و تربیت به خصوص در جوامع سنّتی به وجود خواهد آورد که در این مقاله پیامد های تربیتی دیدگاه معرفت شناختی دلوز بررسی و نقد شد.
۲.

آتش خانگی: روایتی ریزومی علیه زیست-قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۲۱۲
مقاله حاضر به بررسی پدیده «ریزوم» وارتباط آن بامفهوم «زیست-قدرت» می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و بهره گیری از نظریات فوکو، دولوز و گاتاری و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «بازقلمروسازی»، «تفاوت» و «قلمروزدایی» در-پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه غرب پسااستعمار می کوشد با تأکید بر اصل جهانشمولی و مفاهیم «هویت جمعی» و «هستی شناختی قومیتی» همچنان گفتمان زیست- قدرت را برفضای چندفرهنگی معاصر تحمیل کند؟ بدین منظور کتاب آتش خانگی(2017) نوشته کامیلا شمسی، نویسنده معاصر پاکستانی-انگلیسی، بررسی می شود تا باتمرکز بر تأثیر گفتمان زیست- قدرت برحیات مدنی اقلیت مهاجر به چگونگی تلاش غرب در حفظ مفاهیمی هستی شناسانه نظیر «اصالت» و «هویت» در-چارچوبی سلسله مراتبی بپردازد. چنین استدلال می شود که جنبش های قومیتی افراطی و ظهور پدیده داعش در دهه های اخیر واکنشی طبیعی به گفتمان تحمیلی زیست-قدرت در غرب است. درواقع شمسی با اقتباس آنتیگونه به بازنمود چالش بین گفتمان زیست-قدرت(مردانه/غربی/جهانی) و گفتمان های خرد(زنانه/غیرغربی/در حاشیه) در عصر حاضر می پردازد. به علاوه وی می-کوشد با برجسته کردن رابطه افقی و در نتیجه ماهیت ریزومی حیات اجتماعی، نه تنها اصل جهانشمولی انسان گرای لیبرال را زیر-سوال برد، بلکه بر ضرورت بازتعریف گفتمانی تأکید کند که مبتنی بر اصل «تفاوت» است تا «هویت».
۳.

بررسی نظریۀ قلمروزدایی و بازقلمروسازی وستفالی در داستان های اقلیم شمال (مطالعۀ موردی: داستان مرقد آقا و داستان گیله مرد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیمایوشیج بزرگ علوی نقد وستفالی نقد جغرافیایی قلمروزدایی بازقلمروسازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۳۸
وابستگی به سنت و رهایی از آن و اتصال به مدرنیته فصل تمایز متون ادبی در دوران جدید است و متون به اعتبار درهم شکستن مرزهای سنت و وابستگی به آن تعریف و از هم متمایز می شوند. در دوران مدرن وابستگی متون ادبی به عنصر مکان و جغرافیا یکی از وجوه تمایز این آثار با آثار کلاسیک است. با شکل گیری تعاریفی تازه از مکان، نویسندگان با نگاه هایی متعدد و چندوجهی بر ارزش و کیفیت مکان ها افزودند و مکان ها چندلایه شدند. در پژوهش پیش رو داستان گیله مرد از بزرگ علوی و داستان مرقدآقا از نیمایوشیج به شیوه توصیفی تحلیلی و از منظر نقد جغرافیا بررسی و روشن شده است که نیما و بزرگ علوی با تأکید بر جغرافیایی واحد قصد به چالش کشاندن قلمروهای کهن و ایجاد قلمروهایی تازه داشته اند. بزرگ علوی کوشیده است با بازفعال سازی نهضت جنگل و واگویه صدای این جریان که از دل جغرافیا و محیط سر برآورده است، مدرنیته را در برابر سنت به صورت شکست خورده وصف کند و با قلمروزدایی تفکر مدرن که می کوشید همه فضاها را به فضایی واحد بدل سازد به مبارزه برخیزد. در داستان فوق، سوژه های تفکر مدرن که نمایندگان قلمروزدایی و بازقلمروسازی هستند در کشاکش با قلمروگرایی بومیان به صورت شکست خورده مصوّر می شوند. نیمایوشیج نیز در داستان فوق سنت گرایان را به مثابه قلمروگرایانی می داند که در برابر دیگری قلمروزدا قد علم کرده اند. این دیگری از دل فرهنگ خودی برخاسته است؛ اما به دنبال تخطی از قلمرو پیشینیان است و علی رغم آنکه در راه بازقلمروسازی جان می دهد، نمی تواند تغییری در سوژه ها ایجاد کند.