فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اغلب شخصیت های آثار بهرام بیضایی، به خاطر همرنگ نشدن با اجتماع و عرف غالب، برهم زدن مناسبات کهنه و داشتن جهان بینی ای متفاوت، مطرود جامعه خود هستند و داغ ننگ بر پیشانی دارند. بیضایی در پرداخت این شخصیت ها و کنش هایشان، بین ادبیات نمایشی و جامعه شناسی پل می زند و به این وسیله جامعه، رفتارها و مناسبات اجتماعی را به چالش می کشد. هدف این مقاله بررسی شخصیت های دوازده اثر از بهرام بیضایی با تکیه بر نظریه داغ ننگ اروینگ گافمن است. برای این منظور داغ ننگ های شخصیت ها، براساس نظریه یادشده، در سه دسته داغ های ظاهری و جسمانی، باطنی و شخصیتی، و نژادی و عقیدتی طبقه بندی و سپس زمینه ها و علل بروز داغ، نحوه برخورد شخصیت ها با آن، و همچنین میزان حقیقی بودن داغ ننگ ها توصیف و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که داغ ننگ شخصیت های آثار بیضایی بیشتر از نوع باطنی و شخصیتی، و نژادی و عقیدتی است. شخصیت های مرد آثار وی، افرادی روشنفکر، هنرمند، آگاهی بخش و متفاوت با زمانه خود هستند که جامعه به سبب این ویژ گی ها آن ها را طرد می کند و شخصیت های زن نیز افرادی باسواد، تابوشکن و مبارزند که اسیر هنجارهای مردسالارانه هستند و در پی یافتن استقلال، بروز هویت واقعی و احقاق حقوق اولیه، از طرف جامعه متحمل داغ ننگ می شوند.
بازنمایی خاستگاه ها و ابعاد خشونت علیه زنان در ادبیات واقع گرا (با تمرکز بر رمان سال بلوا اثر عباس معروفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش فرارو مسئله خشونت علیه زن ایرانی که واقعیتی غیرقابل انکار و بحرانی تاریخی و اجتماعی است، واکاوی شده است. در این پژوهش ابتدا مفهوم خشونت، خاستگاه ها و حیطه های اثرگذاری آن تبیین شده، سپس این حیطه های اثرگذاری و ابعاد خشونت در رمان واقع گرای سال بلوا اثر عباس معروفی بررسی شده است. نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر متن رمان سال بلوا، این مسأله محوری را که خشونت علیه زن و ابعاد آن در رمان سال بلوا چگونه بازتاب یافته و از چه خاستگاه هایی منشعب شده است؟ بررسی کرده و دریافته اند خشونت علیه زنان با خاستگاه ها و ابعاد مختلف آن در بافت و ساختار فرهنگی- اجتماعی جامعه تنیده و عباس معروفی این واقعیت تاریخ اجتماعی را به شیوه های مختلف در سال بلوا بازتاب داده است؛ همچنین بر اساس نتایج به دست آمده بالاترین بسامد تأثیرگذاری خشونت مربوط به حیطه روانی و عاطفی است؛ علاوه بر آن خشونت هایی که از سایر خاستگاه ها نشأت گرفته اند نیز در نهایت اثرات سوءِ خود را بر ساحت روانی و عاطفی زنان بر جای خواهند گذاشت
خوانش فمینیستی رمان جان شیفته اثر رومن رولان و سووشون اثر سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فمینیسم جنبشی اجتماعی است که از اواخر قرن هجدهم و با هدف برچیده شدن تبعیض های جنسیّتی زنان، در اروپا و آمریکا آغاز شد و تاکنون سه دوره مختلف را پشت سر گذاشته و گرایش های گوناگونی از آن پدید آمده است. با راه یافتن اندیشه های فمینیستی به حوزه نقد ادبی، در اواخر دهه ی 1960، «نقد فمینیستی» پایه گذاری شد که آثار ادبی را مورد تحلیل قرار می دهد. در این مقاله کوشیده ایم گزارشی از سیر تأثیرپذیری ادبیات و نقد ادبی از جنبش فمینیسم ارائه نماییم و نشان دهیم که نقد ادبی فمینیستی، با شناسایی نیازهای اساسی زنان از قبیل برابری حقوق اجتماعی، سیاسی و آموزشی آنان با مردان، جلوگیری از اقتدار مردان، جلوگیری از بی عدالتی جنسیتی، اصلاح سنت های غلط جامعه، استقلال زنان و .... ضمن ارائه ی خوانشی جدید از متون ادبی به کاوش در شخصیت های انسانی که در ادبیات بازنمایی شده، می پردازد. پس از معرفی این رهیافت به متون ادبی، با روشی توصیفی-تحلیلی، رمان جان شیفته اثر رومن رولان و رمان سووشون اثر سیمین دانشور را مورد نقد فمینیستی قرار داده، به این نتیجه رسیده ایم که در این آثار ضرورت آزادی زنان، موانع فرهنگی و اجتماعی اشتغال آنان، برتری دادن جنس مذکر بر مونث، مردستیزی و سنت شکنی زنان، خشونت های جسمی، روانی و ... علیه زنان که از مشکلات اصلی آنان در جوامع مردسالار است، به روشنی منعکس شده است.
ضمیر سوم شخص مفرد «ای/ ی» در برخی متون و گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طبقات الصوفیه و شیرزاد و گلشاد، گهگاه در جایگاه ضمیر شخصی سوم شخص مفرد، نویسه «ای/ ی» دیده می شود. هدف این پژوهش، شناخت این عنصر زبانی به کمک گویش های ایرانی و قصه های شفاهی ضبط شده از ولایت هرات در کشور افغانستان و استان های خراسان جنوبی، خراسان رضوی و خراسان شمالی در کشور ایران است. به این منظور، با مطالعه دو کتابِ ذکر شده، بررسی منابع مکتوب گویشی و تدقیق در قصه های شفاهی زوایای مختلف این ضمیر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. براین پایه، «ای/ ی» با تلفظ پیشنهادی ē در طبقات الصوفیه ضمیر با نقش نهاد و مضاف الیه و در کتاب شیرزاد و گلشاد ضمیر با نقش مضاف الیه است. این ضمیر، با صورت های آوایی -ē˃-e، id، it، ay، hi وi در هرات، یَغناب در کشور تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و استان های خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، اصفهان، فارس و هرمزگان در نقش های مختلف دستوری به کارمی رود. در این میان، تلفظِ i پرکاربردترین است و در شمال شرق خراسان جنوبی و جنوب شرق خراسان رضوی بیش تر از سایر مناطق به چشم می خورد. به لحاظ دستوری، به جز چند استثنا، -ē˃-e و i اگر هم مرجع با نهاد جمله باشند، در جایگاه مضاف الیه قرار نمی گیرند.
زمینه های تاریخی داستان نبرد رستم و کاموس کشانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایات شاهنامه به صورت غیرمستقیم برگرفته از خداینامه های ساسانی و دیگر منابع پراکنده این دوره هستند که خود در طول دوره ساسانی تحت تأثیر برخی خاندان های صاحب نفوذ پرداخته شده اند و بازتابنده تاریخ ایران باستان تحت تأثیر نگاه حماسی و اسطوره ای ایرانیان به تاریخ هستند. داستان نبرد رستم و کاموس کشانی یکی از این روایات است که ریشه در تاریخ دوره اشکانی دارد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که داستان نبرد رستم و کاموس کشانی در شاهنامه از چه زمینه تاریخی برخوردار است؟ یافته های این مقاله نشان خواهند داد که این داستان بازتابی از نبرد اشکانیان و کوشانیان در زمان بلاش چهارم و کانیشکا است که با دلاوری خاندان سورن در سیستان و خاندان گودرز در گرگان در نهایت به سود ایرانیان پایان یافت. اعمال خاندان سورن در این رویداد بعدها به شخصیت رستم منتسب شد، اعمال گودرزیان به سردودمان آنان گودرز کشواد نسبت داده شد و نام کانیشکا با تلفظ کاموس وارد تاریخ ملی ایران شد.
بررسی تطبیقی الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل درتفسیر عرفانی و ادبی ادبار واقبال عقل درنسخه خطی منظومۀ اکسیرالجنون و تحریر الفنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تمثیلی و عرفانی ازعرصه های تجلی آثار سلوک محور است .گذراز مراحل قرار دادی برای سالکان نمونه ای از اشتراکات اسطوره و عرفان است. درمنظومه اکسیرالجنون و تحریر الفنون ، مبحث ادبار واقبال عقل در قالب سفری معنوی مطرح شده است که می توان رد پای سفر اسطوره ای قهرمان را در آن پیگیری کرد.نوشتارحاضر، با هدف بررسی تطبیقی وتحلیلی مراحل سفر عقل با الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل انجام شده است . بر اساس یافته ها سفر عقل با الگوی کمپبل مطابقت ومشابهت بسیاری دارد .مراد ازادبارعقل تجلی آن در صورت تعینات و اقبال آن ،رجعت دوباره از این عالم مادی به جایگاه نخستین است.سفر عقل طبق الگوی کمپبل در سه مرحله دعوت، عزیمت و بازگشت انجام می پذیرد ودر پایان همان گونه که کمپبل اشاره کرده است، با رسیدن به مرحله فنا و به دست آوردن نیروی کیهانی تبدیل به ناف هستی شده و به آسایشی ابدی دست می یابد.
تحلیل روابط ترامتنیِ قصه روسیِ یِروسلان لازارِویچ و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
123 - 146
حوزههای تخصصی:
ادبیات روسیه از جمله ادبیات جهان است که از دیرباز متأثّر از ادبیات مشرق زمین و به ویژه ادبیات کلاسیک ایران بوده است. یکی از آثار گران سنگ ادب فارسی که به گفته محقّقان بسیاری بر شکل گیری برخی افسانه ها، قصص و داستان های حماسی روسی تأثیر داشته، حماسه ملی ایرانیان، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است. از جمله این آثار، قصه روسیِ یِروسلان لازارِویچ است که ریشه در فولکلور و ادبیات باستانِ حماسیِ روسی دارد. در این پژوهش برآنیم تا به روش تحلیلِ تطبیقی و کیفی محتوا و کاربست نظریه ترامتنیت ژرار ژنت و با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی در گردآوری داده ها، به نقد مناسبات بینامتنی قصه نامبرده در مواجهه با شاهنامه بپردازیم. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دو گونه بینامتنیت و فرامتنیت در این پژوهش بررسی پذیر نبوده و لذا، بررسی مناسبات پیرامتنی، سرمتنی و بیش متنی بر ادعای ما مبنی بر برگرفتگی قصه روسی از شاهنامه صحّه گذاشته اند. از جمله مصادیق پیرامتنی، نام اثر و نسخ خطی، آثار لوباک، کتاب ها و مقالات موجود پیرامون این قصه روسی را می توان برشمرد. همچنین، ویژگی ها و مختصات حماسی این قصه از جمله مصادیق رابطه سرمتنی بوده اند. در رابطه با بیش متنیت نیز در قصه روسی با جایگشت نثرسازی، گشتار کمّی کاهش از نوع برش و نیز گشتار کمّی افزایش از نوع انبساط روبه رو هستیم. علی رغم وجود برخی پیش متن های احتمالی از میان آثار شرقی باستان، شاهنامه را می توان پیش متن اصلی قصه یِروسلان لازارِویچ تلقی کرد.
جستاری در خاستگاه های نوآوری تصویری غزل محمد سعید میرزایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تصویر به همراه موسیقی، زبان و عاطفه و احساس از اصلی ترین عناصر تشکیل دهنده شعر است. شعر، بدون تصویر قابل تصور نیست. شاعران ایرانی در ادوار گذشته پیرو برخی از سنت ها و قراردادهای نانوشته بودند که یکی از این سنت ها، تکرار تصاویر بود؛ غالب تصاویر شعری یک شاعر نه حاصل نگاه او و خلاقیتش، بلکه حاصل تقلید بود. غزل سنتی سرشار از تصاویر تکراری است، اما غزل معاصر با الهام از نوآوری های نیما و دیگر شاعران معاصر نوگرایی، بر تجربیات شخصی در تصویرسازی تأکید کردند و بر این اساس شاهد تحولی آشکار در تصویرآفرینی شاعرانه در غزل هستیم. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، اشعار محمدسعید میرزایی -از غزل سرایان معاصر- انتخاب شده است؛ بدین دلیل که وی به شیوه های مختلف تجربه هایی در نوگرایی تصویری داشته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میرزایی از منابع و خاستگاه های مختلفی چون عناصر نوظهور، تکنولوژی و صنایع مدرن، زندگی شهری و اجزای آن، طبیعت و مانند آن در نوگرایی تصویری بهره گرفته است. تجارب فردی او و تأکید بر آن از مهم ترین علل نوگرایی تصویری این شاعر است . نگاه او به طبیعت نیز نگاهی بدیع و از زوایه دید شخصی اوست. همچنین، وی در خلق زیبایی شناسی نو از معشوق متفاوت عمل می کند و تصاویری نو در این زمینه با دید فردی و تجارب شخصی می آفریند، به طوری که پیرو نگاه کلیشه ای گذشتگان نمانده است.
دوزخ در شعر سنائی غزنوی (توصیف ها و برداشت های مُتفاوت با قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنائی غزنوی دوران سازترین شاعر زبان فارسی است، یعنی شعر را می توان به قبل و بعد از سنائی تقسیم کرد. از همین روی است که بسیاری از افکار، باورها و موضوعات نیز در شعر سنائی متفاوت از شاعران پیش از وی یا معاصر با اوست. برداشت های متفاوت سنائی از قرآن، حکایت از اِشراف و تسلّط بسیار وی بر قرآن دارد. از جمله موضوعاتی که در شعر سنائی می توان با استناد به آن به این برداشت ها، تعابیر و تصاویر متفاوت از قرآن تأکید کرد؛ موضوع دوزخ و جلوه های مربوط به آن است. یافته های این بررسی نشان می دهد سنائی به عنوان شاعری مُتشرّع و عارف، جهنّم را جایگاهی برای عذاب گناهکاران در حیات اخروی می داند؛ امّا توصیف ها، برداشت های شاعرانه و دریافت های باطنی وی از مفهوم جهنّم، گاهی متفاوت و حتّی مُغایر با قرآن است و برخی از توصیفات وی از جهنّم و جهنّمیان، مُطابق هیچ کدام از آیات قرآن نیست. این برداشت های متفاوت از آیات قرآنی در شعر سنائی، صرفاً ماهیّت اقناعی دارد و شاعر کوشیده است با احتجاج و حجیّت بخشی به سخنان خود مُخاطب را اقناع و با خود همراه سازد. واژه های کلیدی: جهنّم ، دوزخ، سنائی غزنوی، قرآن کریم
شکل شناسی قصه عامیانه دارابنامه بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دارابنامه، اثر محمد بیغمی، قصه ای حماسی-عیاری، متعلق به قرن نهم هجری و از جمله قصه های عامیانه است. قصّه های عامیانه برخی عناصر روایی مشترک دارند که آن ها را از شکل و ساختار روایی واحد برخوردار کرده است و داستان گزاران به این الگوها پای بندند و به یاری همین عناصر و شگردها، ساختمان قصّه خود را سامان می دهند. نگارندگان در این پژوهش در پی بررسی دارابنامه از نظر شکل و عناصر روایی و پاسخ به این پرسش اصلی هستند که آیا این قصه مبتنی بر الگوی روایی و ساختاری قصه های عامیانه ایرانی است یا خیر؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد که قصه مذکور از همان الگو پیروی کرده و از نظر شکل و ساختمان دارای همه عناصر روایی مشترک میان قصه های عامیانه است. عبارات آغازین، حضور راوی و نقّال در داستان، نامه نگاری، رؤیا پردازی، مداخله نیروهای طبیعی و فراطبیعی در قصّه، شیوه های جنگ و شکل عاشق شدن قهرمان از جمله عناصر و شگردهایی است که در دارابنامه بیغمی مورد استفاده داستان گزار قرار گرفته و از منظر شکل شناسی آن را پیرو الگوی کلان روایی این قصه ها قرار داده است؛ به گونه ای که در مقایسه آن با دیگر قصه های عامیانه ایرانی، شباهت کامل در ساختار روایی شان مشاهده می شود.
از مرکز تا حاشیه: دگردیسی معنا در فرش محرابی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
65 - 79
حوزههای تخصصی:
مطالعه نمادها و کشف مسیر بازنمایی آن ها یکی از مشخصه های اصلی در مطالعات فرهنگی است. در سالیان اخیر توجه به این حوزه مطالعاتی در هنرهای سنتی و فرش به عنوان یکی از بسترهای مطالعات بینارشته ای مطرح شده است. از میان انواع فرش ها در ادوار تاریخی و فرهنگی، فرش های محرابی یکی از محمل های ظهور و بروز نمادها و تصویرهای مختلف بوده است. اوج ظهور فرش های محرابی با نمادها و طرح های گوناگون در دوره صفویه است که در طراحی فرش منجر به شکل گیری دسته های متنوعی از جمله محرابی گلدانی، گیاهی، ستون دار و درختی شد. در طراحی فرش محرابی دوره صفویه، طرح فرش به دلیل سیر حرکت معنا به واسطه حرکت نقش از مرکز به حاشیه اهمیت ویژه ای می یابد. در پژوهش حاضر با تمرکز بر فرش محرابی ستون دار دوره قاجار، روایت دگردیسی طرح درخت زندگی و فرایند مرکز زدایی در آن موردبحث قرارگرفته است. بر همین اساس می توان گفت که در طرح های محرابی درختی، به ویژه از نوع ستون دار، به سبب طراحی کامل محل محراب و نزدیکی به هنر واقع گرایی که در طراحی های قاجار مورد توجه بوده است، مرکز فرش فاقد هرگونه طرح و نقش است و تمامی نقوش به لچک بالایی فرش و حاشیه های داخلی، اصلی و بیرونی منتقل شده است. این مرکز زدایی در طراحی فرش تلاش دارد از مسیر دگردیسی طرح به دگردیسی معنا برسد؛ به بیانی واضح تر با کنارزده شدن نقش درخت زندگی از میان محراب و جایگزین شدن نمازگزار به عنوان بخشی از کلیت فرش، حس آرامش و سکون را در محراب نماز نیز دریافت می کند.
Les traces du bonheur Schopenhauerien dans l’œuvre de Michel Houellebecq(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۸, No ۳۳, Printemps & été ۲۰۲۴
107 - 125
حوزههای تخصصی:
Michel Houellebecq describes an intense and visible reflection on contemporary society and the human condition. In his novels he uses the technique of literary paradox and expressing his opinions without any consideration or limitation, he is often considered a pessimistic writer. He describes his contemporaries carefully and frankly, and allows himself to formulate a strong and unequivocal critique of the state of the world. As a sociologist, Houellebecq strives to understand and depict modern society. His novels focus on contemporary society, a society in which it seems difficult to objectify human relationships, and where the person has become asocial and isolated, and is no longer able to communicate with others. The aim of his novels is to reveal the considerable problems of 21st century society through novels that show the insensitivity and alienation of people and which depict contemporary man as if he were imprisoned in his own mind. The objective of the present article is to analyze the influence of Schopenhauer's philosophy on the work of Michel Houellebecq following the method of intertextual analysis with emphasis on the idea of human suffering in Schopenhauer and Houellebecq.
چرایی تصویرکردن نقش حیوانات بر ساز دف براساسِ شعر خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
21 - 36
حوزههای تخصصی:
بروز نقش های گوناگون با مضامین متعدد از دیرباز تاکنون در هنرهای تجسمی امری آشکار بوده است. این جلوه هنری به منطقه ای خاص وابسته نبوده است و به فراخور اقلیم و فرهنگ متفاوت می نمود؛ ازاین رو، شیوه ها و بسترهای این صنعت گری فراوان است. سازهای موسیقی آراسته به نگاره های گوناگون در موسیقی شهری و نواحی ایران آلات خنیاگری را در زمره لوازم این هنرورزی ها قرار می دهد. در سده ششم هجری و در منطقه ارس کنار، که از پیشتر تحت حکمرانی سلسله شروان شاهان قرار داشت، خاقانی شروانی، که شاعری موسیقی شناس بود، از نقشی خاص بر ساز دف سخن می گوید که آن چنبره جانوران اهلی و وحشی در موقعیت شکار است. نگارندگان در این مقاله با رویکرد مطالعات تطبیقی میان موسیقی و ادبیات و کاربست روش تاریخی و تحلیلی درپیِ دستیابی به چرایی تصویرکردن نقش حیوانات بر ساز دف بوده اند. درپیِ این مقاله، دریافته شد که دلایل گوناگونی در این امر دخیل اند و دلیلی قطعی و یکتا برای کاربرد این شیوه نمی توان دانست؛ اما مسبوق به سابقه بودن چنین کاری نزد شمن های منطقه سیبری و قفقاز، که سازهای کوبه ای خود را در سفر خلسه آمیز شمن به نقوشی می آراستند و همچنین توجه خاقانی شروانی به اینکه دفِ مصور به اشکال جانوری شکارگاه پره شروان شاهان را تداعی می کند، از مجموع دلایلی که انگاشتنی است، روشن و گویاتر است.
کارکرد جمله های استفهامی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
209 - 224
حوزههای تخصصی:
یکی از پایه های اساسی علم معانی، بررسی چگونگی القای سخن به مخاطب است و هر نویسنده و شاعری سعی می کند از ابزار مختلف همچون امر، نهی و پرسش برای بیان مقصود بهره بگیرد. با توجه به اینکه هدف از پرسش در زبان خبر، طلب آگاهی است و ارائه پیام به طورمستقیم، چندان هنری و تأثیرگذار نیست؛ بنابراین مسلّم است که پرسش در ادبیات به ویژه شعر، در مفهوم اصلی خود به کار نرود و دارای اغراض ثانوی باشد. با توجه به اهمیت این موضوع، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی استفهام انکاری در آثار فروغ فرخزاد و در پی پاسخ دهی به این سؤال اساسی است که استفهام انکاری در شعر فروغ در کدام معانی ثانوی و با چه مفاهیمی مطرح شده که باعث دو معنایی یا چندمعنایی جملات شده است؟ به همین سبب، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ دهی به این سؤال اصلی است که جملات پرسشی شعر فروغ چه معانی ثانوی دارد و در چه مفاهیم مختلفی به کار رفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هشت معنای ثانوی برای استفهام انکاری در شعر فروغ فرخزاد وجود دارد و به این نتیجه دست یافتیم که بالاترین معنای ثانوی استفهام انکاری در معنای تعجب و کم بسامدترین آن در معنای پشیمانی بوده است که 9 مورد در معنای تعجب، 3 مورد در معنای حسرت، 2 مورد در معنای هشدار و تذکر، 4 مورد در معنای دردمندی، 2 مورد در معنای اندوه، 1 مورد در معنای پشیمانی، 2 مورد در معنای جرأت و 3 مورد هم در معنای تمنّاست.
تحلیل آثار سعدی بر اساس نظریۀ اخلاق غمخواری از دیدگاه نل نادینگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
163 - 194
حوزههای تخصصی:
مصلح الدین سعدی شیرازی(606 – 690ه.ق) از شاعران و نویسندگان ایرانی است که در باب آموزش مباحث اخلاقی سخن گفته و از جمله مربیان بزرگ اجتماعی است که تعلیم را اساس نیکبختی و سعادت افراد می داند، به همین سبب حکمت عملی و اندرزهای تربیتی را در اشعار وحکایت های خویش گنجانده است. این بررسی نشان می دهد که برخی اشعار و حکایت های سعدی با مصادیق و مبانی نظری و مفاهیم اخلاق مراقبت و غمخواری و نظریه های تربیتی نل نادینگز(متولد 1929م.) فیلسوف تعلیم و تربیت امریکایی مطابقت و مشابهت دارد. نادینگز، محور تربیت اخلاقی را انسان می داند و اعتقاد دارد که شخص در غمخواری، در حالتی از رنج و اضطراب قرار می گیرد. این حالت او را بیدار می سازد تا از خود فراتر برود. بر اثر همین بیداری است که نیازهای دیگران را مانند نیازهای خود می داند و در جهت رفع آن کوشش می کند، تاجایی که نیاز دیگری را برخود فرض می داند. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی می کوشد تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که کدام مؤلفه اخلاقِ غمخواری از دیدگاه سعدی با نظریه اخلاق غمخواری نادینگز همسانی دارد؟ براساس نتایج تحقیق، دلمشغولی عاطفی برای دیگران و غمخواری برای عامه مردم در سطح جهانی در آثار سعدی نمود گسترده ای دارد. توجه به ارزش های انسانی و دلمشغولی عاطفی از اهمّ رویکرد سعدی در اخلاق ارتباطی است.
بررسی تطبیقی هویت انسان در جنگ در رمان های زمین سوخته احمد محمود و وداع با اسلحه ارنست همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
145 - 157
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به نقد و بررسی مولفه های پایداری و ادبیات جنگ در دو رمان ایرانی و انگلیسی می پردازد تا تفاوت های فرهنگی و ایدئولوژیک نویسنده آنها را در به تصویر کشیدن هویت انسانی در دوران جنگ در این آثار نشان دهد. برای این منظور دو رمان زمین سوخته احمد محمود و وداع با اسلحه ارنست همینگوی انتخاب شده است تا مفهوم اصلی آنها از نظر ساخت شخصیت های معنادار مورد کنکاش قرار گیرد. نویسنده این مقاله معتقد است تفاوت های بنیادی در نحوه پرداختن به مفهوم انسان، جنگ و هویت اگزیستانسیال در این آثار دیده می شود که در نهایت باعث شکل گیری داستان هایی با پیرنگ های مختلف و هویت های متفاوت می شود که از نظر معرفت شناختی و نوع نگرش به رسالت انسان در ساخت هویت مستقل خود و جهان بینی او در راستای اجرای وظایف انسانی نسبت به سایر انسان ویژگیهای متمایز بیشماری دارند. برای بررسی ساختار هویتی این دو رمان از نظریه هویت اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر استفاده شده است.
بررسی «پادآرمان» در اشعار نیما یوشیج و عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
آرمانشهر یا مدینه فاضله (یوتوپیا) در اندیشه بشری از قدمت دیرینه ای برخوردار است؛ به صورت رسمی اولین بار توسط افلاطون در رساله جمهور مورد بررسی قرار گرفت. در مقابل آن پادآرمان است که در آن جامعه ویژگیهای منفی به ویژگی های مثبت برتری داده می شود. فیلسوفان، جامعه شناسان و شعرای فراوانی در این میدان به نظریه پردازی پرداخته اند. آنچه کمتر مورد بررسی قرار گرفته، اندیشه های پادآرمانی شاعران برجسته، به صورت تطبیقی بوده است. بر این اساس در این تحقیق برآنیم با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوایی اشعار شاعرانی چون نیما یوشیج و عبدالوهاب البیاتی را به عنوان ارکان شعر معاصر ایران و عراق در باب موضوع پادآرمانی بررسی کنیم. داده های این تحقیق بیانگر آن است که هر دو شاعر در اشعار خود ضمن آرزوی رهایی از رنج و ناگواری دنیای کنونی و سکون و دلمردگی آن، تلاش می کنند چهره ی حقیقی و زشت و منفور جامعه خود را به نمایش بگذارند و از بیهودگی دنیا و انسانها و حاکمانی که در لجنزار روزمرگی، ابتذال و مسخ شدگی به سر می برند با زبان برنده و برآشوب خود پرده بر دارند و بدین گونه نفرتشان را از تمام سیاهی ها و تباهی های محیط پیرامون بیان دارند.
تحلیل گفتمان انتقادی مولانا و سنایی با رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
41 - 58
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی گفتمان ، مفهوم بافت کاربرد زبان را به مثابه کنش اجتماعی زبان تعریف می کند. تحلیل گران انتقادی گفتمان با وارد کردن مفهوم ایدئولوژی به تحلیل گفتمان سعی می کنند نشان دهند که چگونه کارکردهای ایدئولوژیک یک زبان ابزارهایی برای تحلیل گفتمان را در نیل به قدرت مولد ارائه می دهند. یکی از این ابزارهایی که کارآیی لازم را در تحلیل های کلان اجتماعی – فرهنگی ایفا می کنند، نظام های دیالکتیکی هستند. با کمک نظام های دیالکتیکی همچون برجسته سازی در تقابل با حاشیه رانی، روایت در مقابل فراروایت می توان به تحلیل های کلان اجتماعی نهفته در متون ادبی پرداخت. از این رو با انطباق این تحلیل ها با تحلیل های خرد زبانی در کلام عرفانی حماسی می توان به سازوکارهایی رسید که انسان پرسشگر امروزی را به آینده ای روشن هدایت کرد. در راستا با چنین تحلیلی می توان کلام مولانا و سنایی را از اشعار این دو شاعر با رویکردی در تحلیل گفتمان انتقادی در نگاه فرکلاف مورد بحث قرار داده و سازو کارهایی ارائه داد که تحقق نظام های دیالکتیکی در اشعار مولانا و سنایی تابع آنها هستند.
خوانش جامعه شناسانه راحة الصدور و آیة السرور راوندی با تکیه بر بعد تشریحی نظریه ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲
9 - 40
حوزههای تخصصی:
ساخت گرایی تکوینی شاخه ای از جامعه شناسی ادبیات است که لوسین گلدمن آن را بر اساس نظریات گئورک لوکاچ، مارکس، هگل و ژان پیاژه بنا نهاد. وی در این روش به بررسی ساختارهای معنادار متون و آثار و چگونگی پدید آمدن این ساختارها بر اساس پس زمینه های تاریخی آن ها می پردازد و به وحدت میان صورت و محتوا تأکید دارد. بر پایه دیدگاه ایشان چون انسجام هر اثر ادبی مربوط به جهان نگری طبقات است؛ از این رو، باید همواره کوشید تا رابطه ساخت درونی اثر را با ساخت فکریِ طبقه اجتماعی نویسنده دریافت. علاوه بر این، می توان گفت که ساخت گرایی تکوینی اصولاً به بررسی منش تاریخی و اجتماعی و دلالت های عینی متأثر از گروه اجتماعی در زندگی عاطفی و عقلانیِ آفریننده اثر می پردازد. پس در این شیوه به جای توصیف، تشریح محتوای اثر ادبی مورد مداقه قرار می گیرد. به هر روی، پژوهش حاضر بر این مسئله متمرکز است: آگاهی های ذهنی و طبقاتی برآمده مقتضیات تاریخی و اجتماعی حاکم در دوره راوندی در چه سطحی و با چه کیفیتی در معناداری ساختار و تکوین راحه الصدور مؤثر بوده است؟ به طورکلی، یافته های این پژوهش نشان می دهد که راوندی به طور ناآگاهانه تحت تأثیر گفتمان های عصر سلجوقی بوده است و شاخص های جامعه شناسی گلدمن در تکوین و انسجام فکری راحه الصدور و معنادار کردن ساختار آن مؤثر بوده اند و راوندی نیز توانسته است جهان بینی، ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دوره سلجوقی را به درستی براساس شرایط تاریخی و اجتماعی آن دوره بیان کند.
چند صدایی در رمان دختر رعیت اثر به آذین با کاربست رویکرد گفت وگومندی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲
217 - 251
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از آراء باختین و به طور خاص نظریه گفت وگومندی، گفتمان موجود در رمان دختر رعیت، اثر به آذین را واکاوی انتقادی کند و به بازتاب چندصدایی در این رمان بپردازد. در این پژوهش به این پرسش ها پاسخ داده شده است: 1- چگونه زنان رمان مورد پژوهش در بروز چندصدایی، پویامند بوده اند؟ 2- چگونه طبقات فرادست و فرودست در بروز چندصدایی در رمان مورد پژوهش مؤثر بوده اند ؟ 3- چگونه روشنفکران و طبقه نخبه در بروز چندصدایی در رمان دختر رعیت مؤثر بوده اند؟ نتایج به دست آمده حاکی از این مهم بود که زنان در بازنمود چندصدایی نقشی منفعل داشته اند و صرفاً بستر داستانی را برای بازنمود گفتمان غالب معرفی شده توسط قهرمان فراهم آورده اند. علاوه بر این، اقشار نخبه داستان که تحت تأثیر جریان های چپ و ملی گرایی هستند در به وجود آمدن چندصدایی در داستان مؤثر بوده اند. تقابل و رویارویی دو طبقه فرادست و فرودست نقش عمده ای در چند صدایی رمان دارد؛ زیرا زندگی روستایی سنت محور در خدمت نهادینه سازی پایه های قدرت طبقه توانگر جامعه بوده است. البته آنچه به عنوان نتیجه گیری این تتبع باید متذکر شد این است که بافت اجتماعی و جنسیت، موضوعات برجسته ای در تاروپود داستانی دختر رعیت است که نویسنده با استفاده از آن تلاش کرده ریشه های فکری و اخلاقی جامعه سنتی را به چالش بکشد و سعی کند یک چندصدایی میان اجزای قدرت و اجزای مقهور جامعه برقرار سازد.