کلیله و دمنه، یکی از امهات متون تعلیمی کهن ادب فارسی است که بخش اعظم آن را باید و نبایدهای اخلاقی در حوزه اخلاق، سیاست، دین و فرهنگ تشکیل می دهد. این باید و نبایدها که ماهیتی آمرانه دارد، می تواند موجب لحنی صریح و ملال آور در کلام شود و عمل اقناع را در امر تعلیم به تأخیر بیندازد. در این پژوهش با استفاده از مبحث وجه نمایی و وجهیت، سه مقدمه آغاز این کتاب (دیباچه مترجم، مقدمه ابن مقفع و مقدمه برزویه طبیب) را از منظر وجهیت و چگونگی بازنمایی دیدگاه نویسنده در ساحت زبان بررسیدیم. برای این منظور از سه دیباچه، پانصد جمله را برگزیدیم و در قالب هفت مؤلفه نهاد، وجه بند، نقش گفتاری بند، وجه نمایی، ابزار وجهی، منبع قضاوت (جهت گیری وجه نمایی) و شگردهای غیر مستقیم گویی گفتار، به تجزیه و تقطیع بندها پرداختیم. پرسش اصلی ما در این پژوهش این بود که وجهیت، چگونه در تبیین رابطه زبان و ایدئولوژی نقش دارد و کدام یک از ابزار وجه نمایی، بسامد بیشتری در این متن دارد؟ یافته های پژوهش بر اساس داده های آماری نشان داد که منشی با استفاده از سازوکارهای زبانی متفاوت چون استعاره دستوری، کاربرد ابژه به جای سوژه، ساختار جمله مرکب، تمثیل، بینامتنیت قرآنی و تاریخی و...، از شدت صراحت اجبار و الزام کاسته و در جهت اقناع سازی، مخاطب را با خود همراه ساخته است. بسامد بالای وجه بند اخباری و درصد پایین وجوه پرسشی و امری، نشان از قاطعیت کلام و دیدگاه نویسنده و همسویی این سبک زبانی با ژانر تعلیمی خطابه داشت. پربسامدترین ابزار وجهی در این پیکره، به ترتیب وجه فعل اخباری، فعل وجهی و افزوده های وجهی بود که با گفتمان خطابی متن که در پی گواه نمایی و اقناع بیشتر مخاطب است، تناسب و همسویی دارد.