فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۸
135 - 165
حوزههای تخصصی:
انصاری صوفی برجسته شیوه صحو و از علمای مشهور حنبلی است. زندگی اش در اهتمام بر نوشتن حدیث، ارشاد و بدعت ستیزی گذشت. او نیز مانند دیگر صوفیان هم عصر خود چون هجویری و قشیری، در آثار خود ضمن تبیین برخی از مسائل صوفیه، آرای حلاج را نیز انعکاس داده است. هدف مقاله معرفی همین آراست. این پژوهش سعی دارد تا با تلفیقی از روش های تحلیل گفتمان سه سطحی فرکلاف و لاکلو و موف به مطالعه بازنمایی چهره حلاج بپردازد. در بخش توصیف از فرانقش ِاندیشگانی دستور نظام مند هالیدی که برای بررسی فعل ها و فرایند ها مناسب است بهره گرفته ایم. نتایج بررسی نشان می دهد که از نظرگاه یک شیخ الاسلام حنبلی، در کلام حلاج هرآنچه به رعایت حدود شریعت مربوط می شود، مورد پسند است و عدم پایبندی به ظواهر شریعت نارضایتی او را در پی دارد. بااین همه شیخ الاسلام، حلاج را مستحق آن فرجام ناگوار نمی شمارد و آن اتفاق را محصول توطئه اهل کلام می داند. از منظر گفتمان تصوف نیز نظر خواجه عبدالله درباره حلاج تقریباً با دیدگاه دیگر صوفیان اهل صحو مشترک است. وی حلاج را در سیر الی الله صادق می داند، اما آشکارکردن رازهای صوفیان در بین عوام، ناسپاسی اش نسبت به استاد و مواردی ازاین دست را نمی پسندد و بدفرجامی او را نتیجه ناسپاسی به استاد می داند.
بررسی مقایسه ای رمان های «زمستان 62» اسماعیل فصیح و «سفر به انتهای شب» لویی فردینان سلین با تکیه بر مؤلفه های ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
263 - 300
حوزههای تخصصی:
پیامد جنگ ها فقط شامل مبارزان جنگ نمی شود؛ بلکه بر همه ساکنان سرزمین های در حال جنگ تأثیر می گذارد. هنر و ادبیات نیز از پدیده جنگ به عنوانِ الهامی غنی استفاده می کند. باتوجه به تفاوت های فرهنگی و ایدئولوژیک کشورهایی که در حال جنگ هستند، باید دید که هر ملّتی واقعیت جنگ را در ادبیات خود چگونه به تصویر می کشد؛ ازاین رو، مطالعه رمان «سفر به انتهای شب» لویی فردینان سلین و رمان «زمستان 62» اسماعیل فصیح به شکل مقایسه ای می تواند چگونگی نمودِ مؤلفه های ادبیات پایداری و تصویر جنگ را به زیبایی نشان دهد. این پژوهش با این پرسش که مؤلفه های ادبیات پایداری (وطن، مذهب، شهادت طلبی، دعوت به مبارزه و پایداری، توصیف جنایت ها و بیداد دشمن و امید به آینده) چه شباهت ها و تفاوت هایی در آثار این دو نویسنده دارند، بررسی و مقایسه شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلفه های ادبیات پایداری در دو رمان پرداخته است. برای رسیدن به این منظور، ابتدا مؤلفه های پایداری تعریف شد و سپس با مطالعه متن رمان ها، بخش های مرتبط با این مؤلفه ها شناسایی و کدگذاری و در ادامه، مقایسه و تحلیل شدند. با توجه به گستردگی مؤلفه ها فقط به هفت مورد پرداخته شد. در این دو داستان، نمونه هایی چون نگاه به جنگ، مرگ، قهرمان مشترک، توصیف جنایات دشمن، با یکدیگر همسانی دارند. در «زمستان 62» به مفاهیمی همچون ارزش دادن به مسئله شهید و شهادت، فداکاری در راه میهن، امید به آینده و مبارزه و پایداری در برابر دشمن بیشتر پرداخته شده است که شاید ریشه در فرهنگ ایرانی اسلامی دارد. زبان سلین و نگاه بدبینانه او به انسان سبب شده است آثارش به خصوص رمان «سفر به انتهای شب»، مورد توجه بسیاری از نویسندگان جهان در کشورهای مختلف قرار گیرد.
بررسی تطبیقی عدد در زبان عربی و فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
283 - 321
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از روش تحلیلی- توصیفی استفاده صورت گرفته است. هدف بنبادی ما در تحقیق حاضر نشان دادن میزان استفاده از فرایند عدد، معدود، ممیز یا تمییز عدد و یاهم روشنگر در نظامندی دستوری و جایگاه نحوی زبان های مزبور بوده است که به گونه ی تطبیقی انجام یافت. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که عدد، معدود، ممیز، یا روشنگر در زبان عربی و فارسی دری تفاوت های میان دستوری را دارد؛ که در دستور زبان عربی مطابقت ها الزامی بوده و نقش آفرین از دید نحوی در جملات نیز مخصوص را دارد. ولی در زبان فارسی دری مطابقت میان آن ها الزامی نیست بل که به شیوه ها و اسلوب های متفاوت مورد بحث قرار گرفته است، پرسش اصلی که بدان پرداخته شده بررسی تطبیقی عدد در زبان عربی و فارسی دری از دید هم سویی و اختلاف کاربرد لفظی و معنایی بوده است، که به راه اندازی این پژوهش می توان به نتائج ذیل دست یافت که عدد در زبان های فارسی دری وعربی اسم یا صفتی است که بر مقدار چیزها یا بر ترتیب آنها دلالت می کند مطابقت معدود با عدد در زبان عربی حتمی بوده ودر زبان فارسی دری معدود همیشه مفرد میآید.عد در زبان عربی بر دو نوع اصلی و فرعی دسته بندی شده است؛ و در زبان فارسی دری به پنج گونه تقسیم شده است ک. . در زبان عربی تمیز عدد برای رفع ابهام میاید که همین گونه در فارسی گاهی به اسم روشنگر و ممیز برای رفع ابهام معدود نیز می آید.
بازخوانی تحلیلی تشبیه کعبه به عروس «هرهفت کرده» در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در دیوان خاقانی کعبه ستایی است که رهاورد سفرهای حج اوست. از زیباترین این توصیف ها، توصیف کعبه به عنوان عروسی «هر هفت کرده» است. اصطلاح «هر هفت کرده» در اشعار شاعران قرن ششم به بعد دیده می شود؛ اما بیشترین کاربرد آن در اشعار خاقانی است. فرهنگ ها این اصطلاح را به معنی «دارای آرایش کامل» و همان که امروز «هفت قلم آرایش کرده» گفته می شود، آورده و آن را شامل حنا، وسمه، سرمه، سرخاب، سفیداب، زرک، و غالیه دانسته اند. شارحان خاقانی نیز در شرح بیت های مذکور، فقط به ذکر همان هفت قلم آرایشِ آمده در فرهنگ ها بسنده کرده و توضیح دیگری در این باره نیاورده اند. ازآنجاکه خاقانی شاعر نکته های دقیق است، می توان پنداشت که وی در توصیف کعبه به عنوان عروسی دارای آرایش کامل، شباهت هایی در نظر داشته است. مسأله مقاله حاضر این است که آوردن این صفت برای کعبه، چه معنا یا توجیهی در ذهن خاقانی داشته است. نتایج حاصل از بررسی این موضوع، گویای آن است که اولاً منظور خاقانی از «هر هفت کرده» درباره عروس یا معشوق، تنها استفاده از مواد آرایشیِ گفته شده نبوده؛ بلکه منظور وی همه لوازم مربوط به عروس بوده است که شامل آراستن گیسو، پوشیدن لباس زیبا و گران بها، استفاده از زیورآلات، استفاده از عطر و در حجله نشستن هم می شده و ثانیاً خاقانی اجزایی از خانه کعبه را با آنچه به آراستگی و زیبایی عروس مربوط می شده، تطبیق داده و آنها را به عنوان هر هفت کردگی کعبه در نظر گرفته است.
رگه های پسامدرنیسم در شعرِ «اسماعیلِ» رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضا براهنی از برجسته ترین شخصیت های ادبیاتِ معاصر به شمار می رود. باوجودِ حجمِ بالای آثارِ شعری اش، سه کتابِ ظل الله، اسماعیل، و خطاب به پروانه ها و مؤخره اش جریان سازترین آثارِ او هستند. ازسوی دیگر، نامِ براهنی با پسامدرنیسم عجین شده است و بسیاری از منتقدان خطاب به پروانه ها را درزمینه شعر مهم ترین کتابِ پسامدرنیستیِ معاصرِ فارسی می دانند. بااین حال، اثرِ دیگرِ براهنی، شعرِ بلندِ اسماعیل، که پیش از خطاب به پروانه ها نوشته شده است، هم رگه هایی از پسامدرنیسم دارد. نگارنده در این پژوهش با روشِ توصیفی تحلیلی ضمنِ بررسیِ تطبیقیِ شعرِ اسماعیل و بعضی از آثارِ پسامدرنِ جهان و با نگاهی به مباحثِ مطرح شده در اسطوره شناسی و مؤلفه های پسامدرن شعرِ اسماعیل را بررسیده و این مؤلفه ها را در آن پیدا کرده است. نتیجه این پژوهش نشان دهنده حضورِ مؤلفه های پسامدرن در شعرِ اسماعیل است؛ به گونه ای که می توان آن را سرآغازی هرچند ضعیف بر پسامدرنیسم در شعرِ معاصرِ ایران دانست.
Iranian EFL Teachers’ Familiarity with Critical Literacy Practices in their Online Classes: A Transcendental Phenomenological Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
217 - 243
حوزههای تخصصی:
The incentive behind conducting the present study was initially ignited by the curiosity to examine the extent of Iranian EFL teachers’ familiarity with the concept of “critical literacy”. This qualitative contribution was carried out in two phases. In the first phase, an open questionnaire was developed and compiled after reviewing the literature, analysing existing questionnaires and gathering feedback from academics in the field. Qualitative data was then collected from 29 EFL teachers and analysed using an open questionnaire followed by an interview. The obtained data allowed the development of 23 questions for the interview part, which was accompanied by observing the online courses of all teachers by the researchers throughout the semester. It was concluded that the participants displayed very low levels of knowledge of Critical Literacy along with little, if any, application or incorporation of it. These findings may assist stakeholders in education, including second/foreign language (L2) policy makers, teacher educators, teacher recruitment institutes and material developers. They need to take appropriate action to enhance the critical literacy of L2 teachers before and during employment, thus promoting the implementation of this key concept in the pedagogical context of the process.
نقد و بررسی «فرزند زمان خود بودن» در سه قله شعر معاصر (سهراب سپهری، احمد شاملو و اخوان ثالث)
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
77 - 100
حوزههای تخصصی:
با توجه به دیگرگون بودن فضای شعر و شاعری قرن معاصر و دانایی و توانایی مردم زمانه، حرف از جنس زمان زدن و ... بخصوص برای شاعران با توجه به ترس و یأسی که بنا به خفقان و ... بر جامعه سایه افکنده بود، سخت بود اما چگونه گفتن با بی تفاوتی و نگفتن فاصله دارد.با نقدهای عالمانه یا مغرضانه ای که درباره ی سهراب سپهری و شاملو شده است و با فرض اینکه یکی با دهان آتشین و دیگری محو در سبزی و طراوت طبیعت در این پژوهش برانیم که مسأله اومانیسم و فرزند زمان خود بودن را با توجه به زیر مؤلفه های شاعر زمانه بررسی نماییم و از آنجایی که دو ضلع این پژوهش یکی افراط و دیگری تفریط می نمود در صدد پلی بینابین بودم که این ناهمگونی را کمی همگون نماید و ترجیح دادم ضلع سوم این پژوهش اخوان ثالث باشد.بنابراین در این پژوهش نقد و بررسی مؤلفه های زمان خود بودن ؛ سهراب،شاملو و اخوان را در سروده هایشان پی گرفته ایم و به نتیجه ای قیاسی در این باره رسیده ایم.
بررسی و تحلیل دیدگاه کلامی- ادبی نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
9 - 40
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه نظامی سخن و شعر تنها ابزاری برای گفت وگو و خلق زیبایی نیست، بلکه جایگاهی فراتر از آن در دستگاه آفرینش بر عهده دارد. از این رو، وی علاوه بر خلق آثار ممتاز ادبی از منظر زیبایی شناسی، همواره در پی تبیین مسائل مهم هستی شناسی و آموزش مبانی اندیشه ورزی درباره نظام هستی و مراتب وجودی آن است. در این نظام فکری، شعر، شاعر و شاعرانگی بخشی مهم از مراتب هستی در دو ساحت آفرینشگری و تداوم هدف انبیا از منظر آگاهی بخشی به شمار می آیند و در خدمت امور قدسی و در راستای نظام عالی آفرینش جزو مهم ترین مراتب هستند. هدف اصلی جستار حاضر این است که ارتباط دیدگاه های کلامی نظامی را با دیدگاه های ادبی وی تبیین کند. از این رو، نخست دیدگاه کلامی نظامی را در دو محور آفریدگار هستی و نحوه آفرینش و سلسله مراتب هستی به اختصار بیان کرده ایم تا از این طریق و در مرحله سوم، جایگاه شعر و شاعر در نظام هستی و اهمیت و اغراض شاعر و رسالت شاعری در این نظام فکری تبیین و دیدگاه کلامی- ادبی نظامی بر این اساس روشن شود.
بررسی شیوه های بلاغی برگزیده در اشعار سنایی غزنوی در ارایه حقانیت و ولایت امام علی علیه السلام (مطالعه موردی: تقابل تمثیلی و حصر و قصر)
حوزههای تخصصی:
حکیم سنایی غزنوی به گواه آثارش شاعری دوستدار اهل بیت: و معتقد به ولایت ایشان است. موضوع ولایت، وصایت و حقانیت امام علی7 بارها و به شیوه های مختلف بلاغی در اشعار سنایی بازتاب یافته است. انتخاب نوعی ویژه از بلاغت و آرایش کلام در شعر سنایی، با هدف او از سرودن این اشعار که همانا نمایش حقانیت و ولایت امام علی7 است، پیوندی مستقیم دارد. در این جستار از میان شیوه ها و رویکردهای بلاغی با روش توصیفی _ تحلیلی، دو شگرد بلاغی به کاررفته در اشعار سنایی که معنای مورد نظر او را برجسته تر و مؤکد ساخته است، بررسی و تحلیل می شود. نتایج این تحلیل نشان می دهد که در اشعار سنایی، از میان انواع شیوه های بلاغی، حصر و قصر و تقابل و تمثیل که سنایی آن ها را به شکل تقابل های تمثیلی نیز به کار می برد، به جهت ایجاد تناسب میان صورت ادبی و معنا و مفهوم متن، برجسته تر از انواع دیگر شگردهای بلاغی است. این پژوهش روشن می سازد که استفاده سنایی از این شگردهای بیانی، متناسب با عقیده او در باب ولایت امام علی7 است و باعث گردیده تا او عقیده خویش را درباره حقانیت و منزلت ایشان با وضوح و قاطعیتی بیش تر به مخاطب القا کند و میان صورت و محتوای شعر خود پیوندی معنادار برقرار سازد.
Trauma and Treatment in Gillian Flynn’s Sharp Objects through Judith Herman’s Theories(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
As an important event in the life of a person, childhood trauma demonstrates its aftermath through post-traumatic stress disorder symptoms, besides shaping a person’s self-perception and identity. The three main characters in Sharp Objects by Gillian Flynn suffer from multiple categories of trauma, including generational emotional abuse by female abusers. Therefore, it enables the possibility of having a psychoanalytical study of the novel concentrated on childhood trauma in three generations, with the help of trauma studies as elaborated by Judith Herman. This study aims at applying her trauma theory to Flynn’s work in order to unfold the traumatic childhood of its protagonist, Camille Preaker, and two other characters. The study illustrates that Preaker's relationship with her family is affected by memories of emotional neglect and self-harm, and how her identity and relationships have been influenced by trauma. Examining the initial traumatic events can aid in comprehending the characters' conduct, as it is the trauma that influences their social interactions and reactions to circumstances. The research indicates that childhood trauma, particularly emotional abuse from female abusers across generations, has enduring effects on mental health, such as changes in personality and loss of identity.
بررسی جادو، اوراد و اشعار در آیین های درمانی استان بوشهر براساس دیدگاه جیمز فریزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در زمینه آیین ها به دلیل اینکه هویت افراد هر جامعه در آن ها نهفته، بااهمیت و ضروری است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به بررسی جادو، اشعار و اوراد در آیین های زار، عزایم نشینی، کُندو، نون پوش و تابه گرمک پرداخته خواهد شد. جادو یکی از عناصر برجسته ای است که در این آیین ها دیده می شود. بر این اساس، آیین ها از دیدگاه جرج جیمز فریزر بررسی می شود. نتایج نشان می دهد، فقط درمان آیین نون پوش با جادوی مجاورت انجام می شود، در سایر آیین ها جادوی مشابهت دیده می شود. علاوه بر این، اشعار و اورادی در آیین ها خوانده می شود که در درمان بیماری ها مؤثر است. کارکرد نهایی این آیین های درمانی دور کردن نیروهای اهریمنی یا شر، تسکین روح و شفای بیماران با کمک جادو، اوراد و اشعار است.
بازنمایی دین در ضرب المثل های گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
157 - 194
حوزههای تخصصی:
بسیاری از عقاید و باورهای جامعه در دین ریشه دارد. چگونگی بازتاب دین در جامعه و فرهنگ یکی از موضوعات جالب توجه در حوزه جامعه شناسی دین است. نظام باورها و ارزش های جامعه در ادبیات و فرهنگ شفاهی جامعه بازتاب پیدا می کند. ضرب المثل ها به عنوان یکی از مهم ترین عناصر ادبیات شفاهی می توانند بازتابی از باورها و نگرش های حاکم بر جامعه باشند. در این مطالعه تلاش شد تا با بررسی مثل های گیلکی تصویری نسبتاً روشن از چگونگی بازنمایی دین و ابعاد آن در ادبیات عامه گیلان ارائه شود. این مطالعه یک بررسی توصیفی تحلیلی است که در آن ضمن تحلیل محتوای تعداد 4562 ضرب المثل حوزه شرق و غرب و مرکز گیلان، تعداد 209 ضرب المثل مرتبط با موضوع دین برگزیده شده است. داده ها براساس محتوا و مفاهیم در قالب چند مقوله مورد دسته بندی قرار گرفت. با تکیه بر یافته های تحقیق می توان گفت بازتاب ابعاد چهارگانه اعتقادی (43%)، مناسکی و آیین ها و آداب و رسوم (24%)، اخلاقی (16%) و شریعتی (16%) در مثل ها نشان می دهد در فرهنگ عامه گیلان در کنار توجه به ظواهر دینی و شعائر و مناسک، بر جنبه های اعتقادی و نقش کارکردگرایانه دین در جامعه و نهادینه شدن روح دین داری و اخلاق دینی در جامعه توجه و تأکید می شود.
Love and Redemption of Modern Man: Deleuzian and Sadraian “Becoming in Love”(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
113 - 129
حوزههای تخصصی:
Modern Man, engaging the predicament of “identity” and “self”, seeks “love” as a redeeming power to reach affirmation of life and reconciliation. To discuss the issue, the concept of “becoming” as an innate motion and transformation in the process of love has been scrutinized from Gilles Deleuze and Molla Sadra Shirazi”s perspective. The concept of “becoming” in Deleuze corresponds with Molla Sadra”s “substantial motion” in the notion of “love”, both carrying out the phenomenon of perception and transformation. The concept of “love” in Deleuze”s theory appears as a rhizomatic experience of “expression of the other” and different possibilities with no message and centrality, just to reach a kind of individual and unique “affect”, and this singular affect is sufficient to generate transformation. Sadra, on the other hand, presents love as the seed corn of all being, leading to a hierarchical motion through “systematic ambiguity of existence” towards a kind of cosmic unity and reconciliation. The theories of Deleuzian “becoming in love” and Sadraian “substantial motion and love” have been applied to scrutinize the practicality and confrontation of the notions in the case of redeeming modern man from nihilism, sense of alienation, distress, and bewilderment.
شهید سلیمانی در آینه گفتگو و چند آوایی شاعران ایران و عراق با تکیه بر آراء میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
97 - 125
حوزههای تخصصی:
میخائیل باختین صاحب نظریّه منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتار های گذشته و آینده در تعامل است؛ لذا خواننده را ضمن مألوف ساختن با جزئیات و زیر لایه های مفهومی متن، بر بی نهایت بودن معنا رهنمون می سازد. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی، تنها رمان واجد ویژگی های منطق گفتگویی و چند صدایی است و شعر به دلیل خالی بودن از حضور «دیگری» درخور توجّه از دیدگاه مذکور نیست، امّا اشعار شاعران ایران و عراق به سبب گزینش های گسترده، آفرینش فضا ها و موقعیت های حضور دیگران و کاربرد واژگان، مضامینی که شاعران، آزادانه و به دوراز هنجار های رایج شعری، وارد زبان شعر می کنند، دارای ویژگی های گفتگویی است. در پژوهش حاضر اشعار شاعران برجسته ایران و عراق با روشی توصیفی- تحلیلی که حول محور ترور ناجوانمردانه سردار مقاومت «حاج قاسم سلیمانی» مجاهد پرآوازه ای که مظهر اقتدار ملّی و دمیده شدن روح مقاومت در منطقه غرب آسیا و بلکه در جهان می باشد با رویکردی ویژه به نظریّه منطق گفتگویی باختین تحلیل شده است. دستاورد پژوهش حاکی است که شاعران ایران و عراق شعرهایشان گفتگو گراست و برای ایجاد فضای گفتگویی در اشعار خود از تمهیدات و شگرد های مربوط به منطق گفتگویی ازجمله کاربرد ضمایر، گزاره های خطابی، چند صدایی بهره مند شده اند. بیان روایی، برجسته ترین شگرد شاعران موردبحث برای آفرینش فضای چندصدایی است و انتقاد های صریح و تلخ شاعران، اشعارشان را به سخن کارناوالی نزدیک ساخته و بر خاصیت گفتگویی و چند صدایی اشعارشان افزوده است.
ادب بلاغی و ادب روایی؛ نقش حوزه های دوگانه زیبایی در معیارشناسی نثر ادبی فارسی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 124
حوزههای تخصصی:
نثر ادبی فارسی جریانی مستقل از حوزه شعر فارسی است که علاوه بر رسالت هنری و اجتماعی روشن، نظام زیبایی شناختی مستقلی نیز داشته؛ و در ادبیات کلاسیک ایران عموماً تحتِ شعاع اقتدار هنری و فرهنگی شعر قرار گرفته؛ و در بلاغت گذشته ظرافت ها و موازین زیبایی شناسانه آن کمتر بررسی شده است. این کم توجهی تا حدی بوده که حتی تعریفی روشن و مورد قبول عموم جامعه ادبی از نثر ادبی فارسی و آثار منثور ادبی در دست نیست. این شیوه بیان از سویی مهم ترین حامل اندیشه و عامل اصلی انتقال مفاهیم دینی، فلسفی، سیاسی، تاریخی و جز این ها بوده است و از سوی دیگر، رسالت مهم روایت گری و قصه گویی را بیش از شعر بر عهده داشته و دارد. بنابراین تعریف چارچوب ها و شناخت توانایی های خاص آن در ایجاد ادبیّت و در نتیجه تأثیرگذاری بر مخاطب، اهمیت فراوانی دارد. به نظر می رسد "معانی نحو" به عنوان کامل ترین ابزار بلاغی در کنار کاربرد متعادل هنرسازه های بیانی و بدیعی و نیز شناخت بوطیقای روایت که مستقل از بلاغت مرسوم است، می تواند رمزگشای کشف زیبایی متون کهن ادبیات فارسی باشد؛ متونی که هنوز وجه ممیز ادبیّت آن ها در مقابل شعر و زیبایی داستان معاصر شناخته نشده است. فرض ما این است که از رهگذر ترکیب «ادب بلاغی و ادب روایی» می توان به معیاری قابل اعتنا برای سنجش ادبیّت نثر کهن رسید. در این پژوهش بنیادی کوشیده ایم به روش کتابخانه ای با تحلیل سه نمونه از متون نثر فارسی با استفاده از ابزار بلاغت و روایت، به سنجه قابل اتکایی برای تشخیص متن منثور ادبی از متن منثور غیرادبی دست یابیم. بر اساس یافته ها، نثر سیرالملوک از هر دو منظر بلاغت و روایت ادبی است؛ تاریخ سیستان (هم در بخش نخست و هم در بخش پایانی) روایتی ادبی دارد اما بلاغت غلبه چندانی ندارد و نمی توان آن را ادبی بلاغی نامید. نثر زبان و تفکر نیز نه از منظر بلاغت و نه از منظر روایت ادبی شمرده نمی شود.
جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی و غیاب آن در دیگر متون منظوم پهلوانی از منظر زیباشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶
15 - 30
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تأملی زیباشناسانه و فلسفی در جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی در مقایسه با منظومه های پهلوانیِ پس از آن است. عمده مساعی فیلسوفان زیباشناس قرن نوزدهم (شیلر، هولدرلین، شلینگ، هگل و دیگران) مصروف برداشتن دوگانه کانتی «آزادی و طبیعت» یا «ذهن و عین» بود که به بخشی محوری از «مسئله مدرنیته» تبدیل شده بود. مواجهه این فیلسوفان با کانت، به طیفی وسیع از صورت بندی های مختلف تاریخی انجامید که می کوشید تاریخ روح را پیش از انشقاق آن به عین و ذهن روایت کند و در پی بازنمایی جوهر دورانی آغازی بود که با واژگانی همچون «هستی، ذات، مطلق، روح کلی، تمامیت، کلیت و انسجام» از آن یاد می شد که هگل آن را «دوران حماسی یا کلاسیک» نامید. در این مقاله، از منظر زیباشناسانه به شاهنامه فردوسی نگریسته و کوشیده ایم نشان دهیم فردوسی در زمانه خود که دوران متأخر سوبژکتیویته و ادیان ایجابی است چگونه توانسته است روح جهان حماسی را در فرم شعری خود احضار کند و به ذات شعرگونه آن نزدیک گردد؛ چیزی که در تمام متون پهلوانی پس از او غایب است. در اینجا بحث بر سر «امکانی» تاریخی است و مسئله به نبوغ شخصی فردوسی و پیش شرط هایی همچون مفهوم «ملیت» و «نمایش ادوار نخستین پیدایش تمدن» فروکاسته نشده است.
دامنه اطلاعات داستان در داستان کوتاه «ژاکت پشمی» و اقتباس تلویزیونی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
245 - 295
حوزههای تخصصی:
در روایت های کلامی و تلویزیونی، دامنه اطلاعات داستان نقش مهمی در حفظ توجه خواننده و بیننده دارد. نویسندگان این مقاله با شیوه تطبیقی، دامنه اطلاعات داستان و نحوه حفظ توجه خواننده و بیننده در داستان کوتاه «ژاکت پشمی»، نوشته هوشنگ مرادی کرمانی را با اقتباس تلویزیونی آن («ژاکت») به کارگردانی کیومرث پوراحمد براساس نظریه روایت شناسی رابرت مک کی، بررسی و مقایسه می کنند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کانونی سازی داستان کوتاه «ژاکت پشمی» از نوع درونی یا دید همراه است که باعث غلبه عنصر تعلیق در آن می شود. این کانونی سازی برای تنوع دامنه اطلاعات داستان و جذابیت بیشتر روایت، از عنصر معما نیز استفاده می کند. این کار به کمک شگردهایی مانند پیشواز زمانی، روایت درونه ای، حذف و ... انجام شده است. در این فرایند، غافلگیری نیز به کمک معما می آید؛ چون با هربار غافلگیری کانونی سازی درونی و خواننده، به معماهای داستان افزوده می شود. اقتباس تلویزیونی داستان نیز از منظر یک کانونی ساز درونی غالب روایت می شود؛ با این تفاوت که دقایق زیادی از فیلم به کانونی سازی کنشگرهای دیگر نیز اختصاص دارد. این موضوع باعث افزایش کنشگرهای فیلم و درنتیجه، برجسته شدن آموزش توجه به حضور دیگری و گفتمان های متفاوت در آن می شود. این گفتمان ها اغلب با استفاده از شگرد روایت درونه ای وارد فیلم می شوند که این ورود نیز افزایش عنصر معما را درپی دارد. اگرچه روایت کلامی عنصر تعلیق را فقط می توانست با عنصر معما ترکیب کند، تعلیق فیلم با توجه به امکانات دوربین و خلاقیت کارگردان برای غنی تر کردن روایت با هردو عنصر معما و کنایه دراماتیک ترکیب می شود. همچنین، به دلیل همراهی رویدادها با موسیقی و به صورت چندبُعدی از زاویه های مختلف، تعلیق ها و غافلگیری های قدرتمندتری ایجاد می شود. در این شکل از روایت، ما با کانونی ساز درونی احساس همدلی و هم ذات پنداری بیشتری می کنیم. به این ترتیب، نتیجه می گیریم که اقتباس تلویزیونی داستان از امکانات و تکنیک های چندرسانه ای متنوع تر و پیچیده تری برای تقسیم اطلاعات داستان و حفظ توجه بیننده استفاده می کند.
مطالعه تمایز های ساختاری (ساختار روایی) اسطوره آرش، در پنج متن معاصر با تمرکز بر نظریه کلود لوی استروس (با تأکید بر نمایشنامه آرش شیواتیر (ارسلان پوریا)، آرش کمانگیر (سیاوش کسرایی)، آرش (بهرام بیضایی)، آرش در قلمرو تردید (نادر ابراهیمی) و سفری برای آرش (اسماعیل همتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
47 - 74
حوزههای تخصصی:
از دهه 1330 شمسی روایت هایی از داستان بنیادین اسطوره آرش توسط نویسندگان معاصر ایران روایت شده است. این روایت ها بیش از اینکه به دنبال بیان داستان اسطوره آرش باشند، تلاش کردند برداشت های متأثر از جریان های فکری و فرهنگی و سیاسی جامعه زمان خودشان را از این اسطوره داشته باشند. وجه مشترک تمام این روایت ها تقابل های دوگانه ای هستند که مدام خود را در فرایند روایت تکرار می کنند؛ تقابل میان اسطوره آرش و اسطوره مردم، میان ایران و توران و حتی میان آرش و نفس خودش. این تقابل دوگانه پیش تر موضوع نوشته های کلود لوی استروس بوده است. از نظر استروس انسان تمایل دارد هر چیز را به دو دسته تقسیم کند و حتی زمانی که می خواهد به واسطه یک عبارت آن را رفع کند خود ایجاد یک تقابل دوگانه دیگر می کند. این نظر چه در داستان بنیادین اسطوره آرش و چه در بازخوانی های نویسندگان معاصر از این اسطوره دیده می شود. استروس برای تجزیه و تحلیل بهتر این ساختار، شیوه خودش را که آن را اسطوراج می نامد معرفی می کند. این شیوه که برخاسته از زبان شناسی است روش مناسبی برای تحلیل بهتر این اسطوره است. در این جستار تلاش می شود با مطالعه پنج متن معاصر از اسطوره آرش و استفاده از روش تفکیک اجزای تشکیل دهنده روایت اسطوره استروس، به تمایز های میان بازخوانی های اسطوره آرش در متن های نام برده بپردازیم و ضمن برخورد با هسته بنیادین اسطوره آرش، مسیر حرکت اسطوره در این متن ها را پیدا کنیم.
خوانش فمینیستی رمان جان شیفته اثر رومن رولان و سووشون اثر سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فمینیسم جنبشی اجتماعی است که از اواخر قرن هجدهم و با هدف برچیده شدن تبعیض های جنسیّتی زنان، در اروپا و آمریکا آغاز شد و تاکنون سه دوره مختلف را پشت سر گذاشته و گرایش های گوناگونی از آن پدید آمده است. با راه یافتن اندیشه های فمینیستی به حوزه نقد ادبی، در اواخر دهه ی 1960، «نقد فمینیستی» پایه گذاری شد که آثار ادبی را مورد تحلیل قرار می دهد. در این مقاله کوشیده ایم گزارشی از سیر تأثیرپذیری ادبیات و نقد ادبی از جنبش فمینیسم ارائه نماییم و نشان دهیم که نقد ادبی فمینیستی، با شناسایی نیازهای اساسی زنان از قبیل برابری حقوق اجتماعی، سیاسی و آموزشی آنان با مردان، جلوگیری از اقتدار مردان، جلوگیری از بی عدالتی جنسیتی، اصلاح سنت های غلط جامعه، استقلال زنان و .... ضمن ارائه ی خوانشی جدید از متون ادبی به کاوش در شخصیت های انسانی که در ادبیات بازنمایی شده، می پردازد. پس از معرفی این رهیافت به متون ادبی، با روشی توصیفی-تحلیلی، رمان جان شیفته اثر رومن رولان و رمان سووشون اثر سیمین دانشور را مورد نقد فمینیستی قرار داده، به این نتیجه رسیده ایم که در این آثار ضرورت آزادی زنان، موانع فرهنگی و اجتماعی اشتغال آنان، برتری دادن جنس مذکر بر مونث، مردستیزی و سنت شکنی زنان، خشونت های جسمی، روانی و ... علیه زنان که از مشکلات اصلی آنان در جوامع مردسالار است، به روشنی منعکس شده است.
مواجهۀ فردوسی با ترومای فرهنگی؛ از شناخت تا واکنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان زخم اجتماعی یا ترومای فرهنگی یک وام واژه از دانش پزشکی و یکی از مباحث جدید در حیطه جامعه شناسی فرهنگی است که در معنای آسیب های روانی فردی و اجتماعی به کار برده می شود و در زمان های مشخصی از قبیل جنگ و خشونت و... بر یک جامعه چیره می شود و افراد آن جامعه را به واکنش های خاصی وا می دارد، بررسی جامعه ایرانی در زمان حمله اعراب و پس از آن؛ یعنی در زمان حکمرانی آنان بر ایران -که به صورت واضح به تخطئه ی فرهنگی، زبانی و هویّتی ایرانیان انجامید- نشان دهنده ی دچار شدن جامعه ایرانی به روان زخم یا همان ترومای فرهنگی است که واکنش های متعددی از مبارزه ی مسلحانه تا فعالیت های فرهنگی را به دنبال داشت، فردوسی یکی از افرادی است که با درکی آگاهانه از ترومای فرهنگی و شناخت شیوه های درمان آن، در مسیر احیای جامعه ی ایرانی گام نهاد، از این رو نوشتار حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی و با ذکر نمونه، به بررسی راهبردهای فردوسی در راستای علاج روان زخم های جامعه ی ایرانی پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که فردوسی سه راهبرد مشخص اندیشگانی، هویّتی و زبانی را مدّ نظر قرار داده و با سرایش شاهنامه همزمان هر سه راهبرد را پیش برده است و در نهایت به مخاطبان ایرانی در طول اعصار گوشزد کرده است که اگر ملتی بخواهد زنده بماند باید زبان خود را حفظ کند و حفظ زبان از نظر او برابر است با حفظ هویّت و هر آنچه به آن وابسته است.