مطالب مرتبط با کلیدواژه

جمال میرصادقی


۱.

ترس در داستان «شاخه های شکسته» اثر جمال میرصادقی: تحلیلی شناختی

کلیدواژه‌ها: زبان شناسی شناختی ترس استعاره مفهومی مجاز جمال میرصادقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۳۰
هدف از این پژوهش توصیفی- تحلیلی، بررسی سازوکارهای شناختی استعاره و مجاز در مفهوم سازی احساس ترس در داستان کوتاه «شاخه های شکسته» اثر جمال میرصادقی (1354) است. برای این هدف، همه شواهد استعاری و مجازی بیانگر مفهوم ترس از اثر یادشده استخراج و در چارچوب نظریه استعاره های مفهومی بررسی شدند. یافته ها نشان داد که در شاخه های شکسته، از 12حوزه مبدأ استعاری (دیدن فرد غریبه، شی ء بُرنده، تاریکی، موجود فراطبیعی، شنیدن صدا، تنها ماندن، ماده درون ظرف، مرگ، دیدن سایه، خون، حریف و دیدن چهره نامتعارف) و 16 واکنش بدنمند و رفتاری مجازبنیاد (بازماندن دهان، درخشندگی چشم ها، ناتوانی در حرکت، شنیدن صدای تنفس، تکان های جسمانی، ناتوانی در فکر کردن، گشاد شدن چشم ها، غش کردن، عرق کردن کف دست، قرمزی چشم ها، فرار، نگاه کردن به پشت سر، حفظ سکوت، خواندن دعا، مخفی شدن و رفتار حیوانی) برای صورت بندی مفهوم ترس استفاده شده است. نتیجه نهایی حاصل از بحث این است که استعاره های مفهومی و به ویژه استعاره های ساختاری برای بیان علت پیدایش ترس به کار رفته اند و واکنش های بدنمند و رفتاری مجازبنیاد، بر بازنمایی تأثیر ترس بر شخصیت ها تأکید داشته اند تا دلهره بیشتری عینی سازی شود. نوآوری این پژوهش، تأکید بر جداسازی نقش استعاره های مفهومی و مجاز در بازنمایی ترس است و از این نگاه، نتایج به دست آمده با سایر پژوهش ها متفاوت است.
۲.

تفاوت های واژگانی زنان و مردان در رمان «درازنای شب» اثر جمال میرصادقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: زبان جنسیتی تفاوت های واژگانی رمان درازنای شب جمال میرصادقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۲۶
پژوهش در حوزه زبان و جنسیت از مطالعات نوین زبان شناسی اجتماعی است که در نتیجه تلاش فمینیست ها برای توازن جایگاه اجتماعی زنان و مردان صورت گرفت. پرداختن به این تفاوت ها در رفتار کلامی زنان و مردان سبب آگاهی بخشی و در نهایت اعتلای فرهنگی جامعه در مسیر مطلوب روابط انسانی می شود. آثار مکتوب به ویژه رمان نیز علاوه بر قابلیت بررسی زبان و جنسیت به عنوان ویژگی فرهنگی نویسنده، می تواند در بازشناسی نگرش جنسیتی یک اجتماع در محدوده زمانی و مکانی خاصی مؤثر باشد و بر همین اساس تمایز زبان نویسنده و شخصیت ها را در مقاطع تاریخی و ابعاد فرهنگی، به عنوان واقعیت زندگی انسانی- اجتماعی بررسی نماید. پژوهش حاضر به ارزیابی عملکرد نویسنده رمان درازنای شب در به کارگیری زبان جنسیتی می-پردازد و به طور ویژه بر تفاوت های واژگانی نظر دارد؛ داده های زبان شناسان و پژوهشگران درمورد برخی از تفاوت های مطرح واژگانی زنان و مردان، همچون کاربرد سوگندواژه ها، رنگ واژه ها، دشواژه ها، صفات و واژگان عاطفی، تعدیل گرها و تشدیدگرها جمع آوری گردید. سپس موارد مربوط به هر مؤلفه، از کل رمان استخراج و در نهایت با توجه به متغیرهای اجتماعی و بافت موقعیتی تجزیه و تحلیل شدند. نتیجه این بررسی حاکی از آن است که جمال میرصادقی صفات و واژگان عاطفی، تعدیل گرها و تشدیدگرها را مطابق با یافته های زبان شناسان به کار برده است، در حالی که تنوع رنگ واژه ها از منظر زبان شناختی جنسیتی، ضعیف ارزیابی شد. علاوه بر آن، اختلاف آماری کم، اما معناداری نشان می دهد که نویسنده علی رغم نظر زبان شناسان، سوگندواژه-ها و دشواژه های بیشتری در زبان زنان به کار گرفته است.