فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۵۶-۴۳
حوزههای تخصصی:
مسکن ازنظر اقتصادی یک کالا با ویژگی های خاصی است که آن را از سایر کالاها متمایز و تحلیل بازار آن (عرضه و تقاضا) را پیچیده می کند. نوسانات قیمت مسکن تأثیر بسیار مهمی بر اقتصاد ملی و منطقه ای دارد. نوسانات به طور بالقوه ممکن است بر مهاجرت و تحرک سرمایه میان مناطق اثرگذار باشند. بررسی ارتباط تعادلی بلندمدت بین قیمت های مسکن در همه مناطق کشور می تواند به این پرسش پاسخ دهد که آیا قیمت های مسکن همه مناطق هم گرا خواهند بود؟ این پژوهش به بررسی هم گرایی قیمت مسکن از روش های اقتصادسنجی فضایی و داده های پانل پویا در بین شهرهای ایران می پردازد. برای این منظور قیمت مسکن 31 شهر ایران از سال 1379-1397 موردبررسی قرار می گیرد. این مطالعه مبتنی بر این نظریه است که به واسطه مهاجرت، تبدیل دارایی و آربیتراژ فضایی، شوک های قیمت مسکن در یک منطقه می تواند اثر موجی بر دیگر مناطق داشته باشد. اگر این فرضیه قابل قبول باشد، باید نسبت های قیمت نسبی مناطق باثبات باشد. اگرچه در کوتاه مدت ممکن است اختلافی وجود داشته باشد ولی در بلندمدت باید هم گرا باشد. بنابراین، وقتی یک شوک قیمت مسکن به یکی از شهرهای ایران وارد می شود با توجه به اثر موجی این شوک در قیمت مسکن دیگر شهرها اثر می گذارد و نهایتاً قیمت مسکن تمام شهرها در بلندمدت هم گرا می شوند. در چنین حالتی با توجه به اینکه سیاست های برنامه ریزی منطقه ای آثار بلندمدت یکسانی برای همه مناطق دارد، سیاست گذاران اقتصاد کلان نمی توانند به طور مستقل قیمت های مسکن یک منطقه را کنترل نمایند. بااین حال سیاست های برنامه ریزی هنوز بر مسیر کوتاه مدت قیمت ها مؤثر است. نتایج نشان می دهد هم گرایی قیمت مسکن بین شهرهای ایران وجود دارد و همچنین آثار فضایی در هم گرایی قیمت مسکن شهرها تأثیرگذار است و نتیجه فرضیه اثر موجی را در هم گرایی قیمت مسکن مناطق تأیید می کند. در چنین حالتی سیاست های برنامه ریزی منطقه ای آثار بلندمدت یکسانی برایهمه مناطق خواهد داشت. طبقه بندی JEL: C33, C40, O18, R12, R23, R30
بررسی ساختار معماری کبوترخانه میرزا احمد گَوَرت (نوآوری در افزایش تولیدات کشاورزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
159 - 178
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین سازه های بومی ایران که ارتباط مستقیم با اقتصاد کشاورزی دارد، بناهای موسوم به کبوترخانه است. استان اصفهان از مناطقی است که در زمینه پیشینه و ساخت کبوترخانه در تاریخ محلی ایران نقش به سزایی داشته است. از آنجایی که کبوترخانه های گورت تاکنون از نظر تاریخی و باستان شناسی به دقت مطالعه نشده اند، هدف پژوهش حاضر، نشان دادن اهمیت بناهای مذکور را در این پهنه فرهنگی و همچنین مطالعه ویژگی های معماری و ساختاری کبوترخانه ها را مشخص سازد. مهم ترین پرسش این پژوهش این است که چه تمهیداتی در ساخت این بنا اندیشیده شده است؟ روش پژوهش به کار رفته شامل گردآوری و تحلیل اطلاعات به روش میدانی و کتابخانه ای انجام گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف یاد شده، کبوترخانه میرزا احمد به عنوان کبوترخانه اصلی مورد مطالعه موردی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهند که این کبوترخانه با توجه به اسناد برجای مانده، مربوط به دوره صفوی است که در دوره قاجار نیز مورد استفاده قرار گرفته است. این بنا دو طبقه است و نقشه آن استوانه ای شکل و با خشت ساخته شده است مصالحی که کاملاً بوم آورد بوده و آسیبی به محیط زیست نمی رساند. همانند سایر کبوترخانه های مناطق دیگر ایران هدف اصلی ساخت این کبوترخانه ها تولید کود برای تقویت زمین های کشاورزی بوده است که به نوعی جهت افزایش تولیدات کشاورزی بوده است، هرچند مصارف دیگری نیز برای آن ها فرض کرده اند. معماری و سازه این بناها از الگوی نسبتاً واحدی برخوردار هستند و در ظاهر بسیار ساده به نظر می رسند ولی مهندسی پیشرفته در ساخت آن ها، ذوق، هنر و دانش مهندسی معماران ایرانی را نشان می دهد. مهندسان این سازه ها برای ساخت این عمارت ها از علم مهندسی سازه، جانورشناسی و ریاضیات بسیار بهره برده اند.
تبیین مؤلفه های زیبایی شناسی معماری مبتنی بر تجربه مخاطب (موردپژوهی: بناهای فرهنگی شاخص در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
45 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زیبایی امری است در وهله اول تجربی، تجربه ای که در شرایط مختلف، صورت های متنوعی به خود می گیرد. اینکه چه چیزی در محیط های ساخته شده، خوشایند به نظر می رسد، همیشه بحث برانگیز بوده و چندان روشن نیست و به نوع رابطه ایی که با ادراکات انسان برقرار کرده، بستگی دارد و می تواند در بسترهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت باشد. لیکن تأکید افراطی بر سلیقه ای بودن آن و عدم توجه به اشتراکات فرهنگی/اجتماعی که زمینه ساز ادراکات ذهنی مشترک است، سبب شده موضوع زیبایی شناسی از منظر تجربه کاربران فضا مغفول بماند و زمینه ساز ناهنجاری هایی در طراحی معماری شود. لذا در این راستا چنین پرسش هایی مطرح می شوند: مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر مخاطب عام چیست؟ و چه مؤلفه هایی عمده ترین تأثیر را در شدت ایجاد این تجربه ایفا می کنند؟ هدف پژوهش: مقاله حاضر درصدد است تا به تبیین مقوله زیبایی و معیارهای آن از ورای ادراک و تجربه زیسته مخاطب در جهت فراهم سازی احیاء مجدد این حس در کاربران از طریق ترجمان آن به مؤلفه های اثرگذار پردازد. روش پژوهش: این تحقیق با موضوع تجربهزیسته افراد در بناها، به لحاظ ماهیتْ از گونه کیفی با رویکرد فلسفیِ پدیدارنگاری است و به لحاظ قصد پژوهش، تفسیری و از نظر منطق پژوهش، استقرایی است. نتیجه گیری: در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری مجموعه مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی، رفتاری و هیجانی؛ هرکدام نقش اثرگذاری در فرایند ادراک زیبایی از منظر مخاطب ایفا می کنند. در واقع نقش هریک از این مؤلفه ها بر این تجربه مطابق با ویژگی های هر ساختمان به صورت متفاوتی برجسته می شوند و در هر ساختمان اولویت هرکدام از مؤلفه ها و بازخوردهای آن ها متغیر است. منتها زمانی که همه مؤلفه ها در تکامل یکدیگر در یک فرایند تجربی قرار می گیرند؛ می توانند این تجربه را به حداکثر میزان خود برسانند و مؤلفه هیجانی عمده ترین نقش را در شدت اثر این تجربه ایفا می کند.
واکاوی نظریه نهاده شده بر یکپارتارش: به سوی چارچوبی برای خوانش معماری (دوره موردمطالعه: معماری پس از انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
63 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نظریه نهاده شده بر یکپارتارش یکی از نظریه های کهن و به لحاظ عقلانی غیرهمسو با نظریه تکتونیک است. لذا جهت خوانش قاعده مند آثار معماری از این منظر که منجر به نقدهای مستدلی در راستای ارتقای کیفی شود، در ابتدا باید مفاهیم ضمنی در خصوص نظریه مذکور، جهت دستیابی به رویکردهای آن طبقه بندی شوند. انطباق مفاهیم نظریه فوق با شرایط معماری معاصرْ جهت واکاوی معماری از این منظر و تبیین نحوه اثرپذیری مؤلفه های معماری از رویکردهای نظریه مذکور نیز از چالش های مهم پیشِ روی این پژوهش بوده و می تواند زمینه دستیابی به خوانش آثار معماری را فراهم نماید و بستری برای تعیین سهم مؤلفه های معماری در پذیرش نقوشی که به واسطه برخورداری از رویکردهای نظریه نهاده شده بر یکپارتارش پذیرا شده اند، آماده سازد.
هدف پژوهش : این نوشتار درصدد است تا به چگونگی تأثیرگذاری رویکردهای نظریه نهاده شده بر یکپارتارش بر روی مؤلفه های معماری معاصر و نحوه عکس العمل مؤلفه ها در برخورد با نظریه فوق بپردازد.
روش پژوهش : این پژوهش به روش کیفی، توسط داده هایی متنی به کمک مطالعات کتابخانه ای، با اندیشه قیاسی و سطح تحلیل تفسیری، بر روی متغیرهای کیفی انجام پذیرفته است. تحلیل ها به روش کدگذاری اشتراوس و کوربین با نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) به انجام رسیده است.
نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش نشانگر تأثیر مستقیم سبک معماری و کم اثربودن دوره ساخت در تأثیرپذیری کالبد و فضای معماری از رویکردهای نظریه یکپارتارش است. مؤلفه های مصالح، عناصر، سازه و ساختار در فرایند طراحی معماری عمدتاً به صورت ناخودآگاه تحت تأثیر رویکردهای نظریه مذکور قرار گرفته اند. مؤلفه ساختار در نقش رفتار، تأثیرپذیری حداکثر از رویکردهای نظریه یکپارتاش داشته و پیکره فضایی در آثار معماری نئومدرن و آثار مبتنی بر تکنولوژی، کمترین میزان تأثیرپذیری از رویکردهای نظریه مذکور را به واسطه مؤلفه ها داشته است.
شاخص های طراحی سردر کاربری های بزرگ مقیاس شهری از منظر ادراک کاربران (مطالعه موردی: سردرهای دانشگاه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
53-37
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای ورودی یکی از مهم ترین بخش های ساختمان ها، مجموعه های کاربری های عمومی و شهرها است که علاوه بر کارکرد تردد، کنترل و نظارت، هویت آن مجموعه را نشان می دهد. در گذشته اغلب شهرها و بناهای عمومی از فضاهای ورودی شامل سردرهای با تشخص و هویت بصری و فرهنگی بر آمده از زمینه بومی بوده اند. در عصر حاضر نیز برخی از مجموعه های عمومی همچون دانشگاه ها، دارای سردر طراحی بوده و خیلی از بناها و مجموعه ها نیز بدون سردر یا ورودی فاقد کیفیت هستند. عدم توجه به ضرورت طراحی و احداث سردر ورودی و الزامات کیفی آن در توسعه مجموعه کاربری های عمومی مسئله این پژوهش است. هدف: از این رو مقاله حاضر با هدف تبیین جایگاه سردر ورودی در هویت بناهای عمومی و باید و نبایدهای طراحی آن ها و بررسی معیارهای مربوطه در مطلوبیت سردرهای دانشگاه تبریز است. روش: این مقاله با روش پژوهش توصیفی و تحلیلی و پیمایش میدانی و با شیوه های مطالعه کتابخانه ای و تحلیل های کمی و کیفی انجام شده است؛ همچنین در مطالعه موردی از روش پیمایش میدانی با توزیع 379 پرسشنامه طیف لیکرت بین متخصصان و دانشجویان و نرم افزارهای تحلیل آماری استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که سردر ورودی عنصری اصلی و جدایی ناپذیر از بناها به ویژه مجموعه های عمومی است که هر چه مقیاس و عمومی بودن کاربری بزرگ تر باشد نیازمند سردری برجسته، درخور و متشخص است. در طراحی سردرها بهتر است از انگاره های زمینه مدار مرتبط با فرهنگ و کارکرد و محیط بومی مربوطه استفاده شود؛ به طور کلی از نظر خبرگان معیارهای ایمنی و امنیت، هویت بخشی، نشانه و نماد قوی و سهولت دسترسی از ضریب اهمیت بالایی در مطلوبیت سردرها برخوردار بوده که با اعمال آنها در نتایج پرسشنامه های مردم و خبرگان، سردر فناوری و اطلاعات در بالاترین رتبه و سردر اصلی در پایین ترین رتبه قرار گرفت که نشانگر برخورداری نسبتاً بالای سردر فناوری از معیارهای طراحی سردر است.
الگوی گفتمان طراحی شهری مشارکت محور با رویکرد آموزش شهروندی(مطالعه موردی: بافت تاریخی کازرون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
126-114
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: الگوی گفتمان طراحی مشارکت محور در دنیا به عنوان راه حلی برای بازطراحی بافت های شهری مطرح می شود. تخریب های گسترده در بافت های تاریخی ایران به علت عدم پیاده سازی گفتمان طراحی شهری است. هدف: این پژوهش به کشف الگوی گفتمان سازی در طراحی مشارکت محور با رویکرد آموزش شهروندی در بافت تاریخی کازرون می پردازد. روش: رویکرد پژوهش کیفی و با دسته بندی خوشه های جامعه مشارکت کننده و نمونه گیری گلوله برفی در 3 دسته باز، محوری و گزینشی کدگذاری شده، سپس با تکنیک تحلیل محتوا تفسیر شده است. یافته: مقولات مستخرج از مصاحبه ها در 7 عامل محوری و در 2 دلیل گزینشی شامل ناآگاهی ساکنان و مدیریت شهری نادرست قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به عوامل مؤثر در ناآگاهی شهروندان (عدم شناخت ویژگی های بافت، عوامل اجتماعی و اقتصادی) طراح شهری به عنوان تسهیل گر ابتدا با هدف آگاهی مشارکت کنندگان از بافت تاریخی و ایجاد زمینه مشارکت محوری به آموزش شهروندی پرداخته سپس با آموزش مقدماتی طراحی شهری به تبدیل نظر به ایده مشارکت کنندگان کمک می کند. سپس ایده ها را تعدیل و به صورت سیاست های یکپارچه و جامع مدون نموده و به مدیریت شهری برای ابلاغ سیاست های اجرایی طراحی شهری مشارکت محور و حل مشکلات ناشی از سیاست های نادرست در زمینه مدیریت شهری، اقتصادی، طراحی و امنیت کمک می کند.
تاثیر «گونه های سازمان فضایی» واحدهای مسکونی آپارتمانی بر «خلوت و تعامل اجتماعی» (مطالعه موردی: آپارتمان های مسکونی متداول شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعادل خلوت و تعامل اجتماعی از نیازهای اصلی روحی و روانی ساکنان واحدهای مسکونی آپارتمانی است. فقدان چنین تعادلی، از یک سو به انزوای اجتماعی و از سوی دیگر به ایجاد مزاحمت و سلب آسایش ساکنان منجر می شود.هدف پژوهش جستجوی راه های برقراری محیط متعادل خلوت و تعامل اجتماعی در سازمان فضایی واحدهای مسکونی آپارتمانی است. پرسش اصلی این است که، رابطه خلوت و تعامل اجتماعی با گونه های سازمان فضایی مسکن آپارتمانی چیست؟ چنین رابطه ای چه اهمیتی دارد؟ و چگونه می شود این رابطه را به تعادل رساند؟ مطالعه موردی به مسکن متداول آپارتمانی شهر آمل محدود شده است. آپارتمان های متداول به مجموعه های ردیفی با ارتفاع متوسط در سه تا شش طبقه که پله ارتباطی مشترک و مشاعات دیگر دارند، اتلاق می شود. روش تحقیق آمیخته و ترکیبی از روش کمی و کیفی است. رویه عملی تحقیق تکمیل پرسشنامه در نمونه ای از آپارتمان های مسکونی شهر آمل است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساکنان واحدهای مسکونی آپارتمانی تعامل اجتماعی را نسبت به خلوت، که منجر به انزوا می شود را ترجیح می دهند. رعایت تمهیدات طراحی برای تامین خلوت در دید و منظر داخلی و خارجی، انتقال صدا از فضاهای داخلی به یکدیگر و از خارج به داخل و تامین تعامل اجتماعی مطلوب خواسته ساکنان است. در نتیجه، تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری نسبی است، ضمن اینکه با سازمان فضایی واحدهای مسکونی ارتباط دارد، در طول زمان با تمایل مردم به انتخاب شیوه زندگی قابل تغییر و تطبیق است. این تمایل می تواند تحت تاثیر پیشینه زندگی و تطبیق با سازمان فضایی خانه های جدید باشد.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان(جهت و H/W) بر جذب تابش خورشیدی مسکن شهری اقلیم سرد همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
77 - 96
حوزههای تخصصی:
در اقلیم سرد، دسترسی ساختمان ها به نور خورشید بر اثر شاخص هندسه خیابان، برای کاهش بار گرمایشی، ضروری بوده و بر عملکرد حرارتی ساختمان ها موثر است. لذا هدف این مطالعه؛ ارائه نتایجی است که می تواند در طراحی بافت جدید شهرهای در حال توسعه، مورد استفاده قرار گیرد. روش تحقیق؛ کمی و در تحلیل یافته ها از روش های آماری استفاده شده است. این مطالعه در سه مرحله ی؛ (جهت، نسبت H/W و الگوی پیشنهادی) انجام شده است. استقرار شرقی–غربی 9/17 درصد جذب تابش بیشتر نسبت به جهات دیگر را دارد. میانگین جذب تابش در قطعات شمالی، بیشتر از جنوبی است و در خیابان ها با نسبت H/W پایین، میزان جذب تابش افزایش و یک همبستگی معکوس برقرار است. در الگوی پیشنهادی با افزایش عمق حیاط و ایجاد سایه بان افقی پنجره ها، برای قطعات شمالی و جنوبی افزایش 7/2 و 8/25 درصدی جذب تابش در زمستان و کاهش7/11 و 94/4 درصدی جذب تابش در تابستان رخ می دهد.
سنجش و بررسی تاب آوری کالبدی-محیطی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی، نمونه موردی: کوی نو بنیاد(برج های ASP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
96-69
حوزههای تخصصی:
اهداف: در سال های اخیر، مطالعه درباره ی مفاهیم تاب آوری در مناطق مختلف شهری در مقیاس های مختلف، توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است، هرچند سطح و تعداد این مطالعات بسیار کم می باشد. به ویژه در شهر تهران که به یک باره از دوره سنت وارد دوره مدرن شده است این موضوع می تواند مورد توجه قرار گیرد. روش ها: در پژوهش کنونی ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای در این زمینه، آیتم های مربوط به تاب آوری های کالبدی محیطی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی، استخراج گردید. سپس در این مجتمع ها حالت های متعددی از این نوع تاب آوری ها وجود دارد که با مطالعه و طبقه بندی آن ها می تواند به میزان مطلوبیت این مجتمع ها دست یافت. نمونه موردی مورد مطالعه در این پژوهش، مجتمع مسکونی کوی نوبنیاد می باشد، زیرا بااینکه سال ساخت آن بالای آن، از محبوبیت بسیاری برخوردار است. این پژوهش با روش تفسیری و در قالب تحلیل کیفی و کمی صورت پذیرفته است. پرسشنامه که در مورد سنجش میزان تاب آوری کالبدی-محیطی و اجتماعی میان ساکنین این مجتمع توزیع گردید. یافته ها: از یافته های این پژوهش می توان دریافت که مجتمع کوی نوبنیاد (برج های آ.اس.پ) علی رغم قدمت بالای آن، میزان تاب آوری متوسط تا زیاد دارند. نتیجه گیری: با بررسی انجام شده، می توان الگوهای استفاده شده در این مجتمع را که باعث ماندگاری، محبوبیت و تاب آوری بالای آن شده، در طراحی مجتمع های مسکونی مدرن به کاربرد تا بتوانیم ساختمان های ماندگار داشته باشیم.
تاثیر کالبد ساختاری میادین دوره صفوی در ارتقا تعاملات و پایداری اجتماعی ( نمونه موردی:میدان های تاریخی نقش جهان اصفهان و گنجعلی خان کرمان)
حوزههای تخصصی:
میدان به عنوان یک فضای شهری،یکی از مهم ترین مکان هایی است که محل برخوردهای چهره به چهره و عرصه تعاملات اجتماعی شهروندان به شمار می رود وجود بحران ترافیک وسایل نقلیه،باعث کمبود شدید فضای عمومی با قابلیت پذیرش تعاملات اجتماعی شده است این در حالیست که باتوجه به فشارهای روانی روزمره،نیاز به فضایی برای برقراری ارتباط بیشتر با طبیعت،انسان و فضای باز،بیش از پیش احساس می گردد.این میدان های پر ارزش طی دهه های گذشته دراثر بی توجهی رونق زندگی خود را از دست داده اند.هدف این پژوهش بررسی مفهوم فضای شهری،مراحل و ابعاد مختلف تجلی کالبد شهری در تعاملات اجتماعی را با مطالعه ی میدان های شهری دوره صفوی(میدان نقش جهان اصفهان و میدان گنجعلی خان کرمان)مورد بررسی قرار داده و راهکارهایی برای ارتقا این فضاهای شهری،به منظور تقویت تعاملات اجتماعی شهروندان ارائه داده است.روش پژوهش کمی و از نوع تحلیل-توصیفی بوده و برای گردآوری مطالب از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است.در ابتدا به تعریف مفاهیمی از جمله تعاملات اجتماعی و سبک اصفهانی دوره صفوی پرداخته شده سپس تحلیل و تطبیق ویژگی های نمونه های موردی(میدان نقش جهان اصفهان و میدان گنجعلی خان کرمان)صورت گرفته است.با بررسی وضع موجود دو میدان،نقاط ضعف و قوت آن ها بدست آمده و راهکارهایی جهت بهبود و ارتقای نقاط قوت و همچنین تضعیف و از بین بردن نقاط ضعف آن ها به صورت جداول sowt ارائه شده است.بررسی این جداول نشان می دهد راهکارهایی از قبیل:طراحی انعطاف پذیرو چندمنظوره ی فضای میانی میدان با رویکرد فضای تجمع،تمهید فضا جهت تشویق فعالیت های بدون فضا،ایجاد تنوع در کارکرد،فعالیت ها،زمان های استفاده از فضا و گروه های مخاطب فضا و ... در احیای تعاملات اجتماعی میدان موثر خواهند بود.
بررسی تاثیر آرامگاه های قرن 4 تا 7 بر بناهای یادبودی مدرن در ایران
حوزههای تخصصی:
آنچه که در تمام دوران های تاریخی ملموس بوده است این است که، هر دوره ی معماری که آغاز به کار نموده به طور مختصر یا مفصل به دنباله روی از پیشینه ی خود روی آورده و در عین حرکت در مسیر دنباله روی از گذشته به نوآوری ها و تغییر سبک هایی هرچند کمرنگ دست زده اند. در دنیای پیشرفته و مدرن امروزی که سعی در حذف وابستگی و تعلقات به گذشته در بخش های متفاوت از جمله معماری دارد، در هر زمینه ای، حرکت روبه جلو با حفظ ارزش های رایج یک ملت امری باارزش و تاثیرگذار تلقی می شود. معماری ایران دارای پشتوانه های با ارزشی است و شامل آثاری است که پیوسته و زنجیروار از هم پیروی می کنند و رو به کمال خود گام بر می دارند. شروع مقبره و برج سازی به طور انبوه و توجه یک دوره ی معماری به مقبره سازی را می توان به قرن 4 تا دوران سلطنت سلجوقی نسبت داد. بعد از این دوره ی تحول عظیم در معماری که تحت تاثیر از آغاز معماری اسلامی در ایران است، تحول عمده ی دیگری را در معماری و همچنین معماری مقبره سازی در ایران را شاهد نیستم تا در زمان دوره ی معاصر و آغاز نگرش به غرب و مدرن شدن معماری ایران، که در پی آن انقلاب و جنگ تاثیر زیادی در معماری و نگرش معماران می گذارد. در این پژوهش به پیداکردن رابطه ای میان این دو بازه ی زمانی پرداخته شده تا بتوان ویژگی های مشترک و متفاوت آن ها را با دقت بیشتری ارائه و بررسی کرد، ازطرف دیگر بررسی شده است که آیا در دوران معاصر که مقبره سازی افزایش یافته است، معماران چه تاثیراتی از کارهای آن زمان گرفته اند و آیا معماری قرن 4 تا 7 بر معماری مقبره سازی در دوران معاصر تاثیرگذار بوده است؟ در این پژوهش که از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شده است، به منظور گردآوری اطلاعات از ابزارهای مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره گرفته شده است. مهم ترین نکته حاصل این است که اگرچه در بناهای یادبودی مدرن از نظر فرم، مصالح و پلان تحت تاثیر جنبش های معماری مدرن در همان زمان، متفاوت از بناهای گذشته عمل کرده اند، ولی باتوجه به معماری گذشته و الهام از ارزش های آن ها و در عین حفظ ارزش های معماری زمان خود ساخته شده اند.
نشانه شناسی نقاشی کودکان ابتدایی برای طراحی فضای آموزشی مطلوب آن ها
حوزههای تخصصی:
از نظر کتب روانشناسی و اسلامی اثرگذارترین عامل بر رفتارکودک، در هفت سال دوم زندگی آ ن ها محیط اطرافشان است. فضایی که کودکان در آن حضور می یابند در شکل گیری شخصیت و رشد همه جانبه ی آن ها اثرگذار است که متأسفانه امروزه در کشور ما ایران توجه به این مسأله و طراحی فضایی مناسب که کودک خود بتواند درآن به تفکر و کاوش بپردازد، بسیار کم اهمیت است. فرآیند طراحی فضای کودکانه دارای ساختاری پیچیده و نامعین است و طراح تنها با دانش شخصی خود نمی تواند پاسخگوی همه ی نیازهای مسأله ی طراحی باشد. از این رو از روش های دیگری مانند طراحی مشارکتی یعنی گفت وگوی مستقیم با کودکان کمک می گیرد. تمرکز این مقاله بر طراحی فضا برای کودکان شش تا نه سال است. بهترین راه برای برقراری ارتباط با کودک و شناخت روحیه ی آن ها برای طراحی فضای معماری، نقاشی است. زیرا کودک با نقاشی خود، تمایلات و آرزوهای خود را از طریق نقاشی به بزرگتر خود منتقل می سازد. مقاله ی حاضر به طراح کمک می کند تا به پاسخ پرسش«فضای آموزشی مطلوب برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی براساس نشانه شناسی نقاشی آن ها چگونه فضایی است؟» برسد و از طریق تجزیه و تحلیل نقاشی کودکان براساس علم نشانه شناسی و ارائه ی راهکارهای طراحی، براساس آن ها به طراحی فضا برای کودکان در بازه ی سنی شش تا نه سال بپردازد. برای دست یابی به هدف مذکور، از روش تحقیق ترکیبی و برای جمع آوری داده ها از روش تصویرمبنا استفاده شده است. طبق این پژوهش با تحلیل و دست یابی به پارامترهای استخراج شده از نقاشی ها می توان محیطی آموزنده و خوشایند برای کودکان طراحی کرد. روش تحقیق این مقاله، روش تحلیل محتوا است و با مطالعات کتابخانه ای و میدانی از طریق گفت وگوی مستقیم با کودکان همراه است. نتایج این پژوهش به طراحان می گوید که برای طراحی فضای آموزشی باید به عواملی مثل طبیعت، نشاط و سرزندگی، دانش و خرد، امنیت و آرامش توجه داشت؛ عواملی که نیازمند فضای باز و پارک مانند یا باغ گون خواهد بود و به جای مدرسه باید نام پارک مدرسه بر فضای آموزشی نهاد.
بررسی جایگاه مشارکت اجتماعی در فرایند سیاست گذاری حفاظتی و مدیریتی شهرهای میراث جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
69 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ساختارهای پیچیده و ارزشمند شهرهای میراث جهانی به عنوان پیشینه و هویت جوامع، در طول تاریخ تکامل یافته و از نسلی به نسل بعد منتقل شده اند. پژوهشگران بسیاری، به دلیل اهمیت کالبدی، اجتماعی و فرهنگی این شهرها، سعی در به کارگیری رویکردهای نوین مدیریت و حفاظت از آن ها داشته اند و در طول سال ها، سازمان ها و نهادهای بین المللی متعددی در تلاش بوده اند تا در راستای تدوین شیوه های نوین مدیریتی، دستورالعمل هایی را با تأکید بر حضور فعال جوامع محلی ارائه دهند. اما بدیهی است که هریک از این شهرها با توجه به مشخصه ها و ساختار کالبدی، فرهنگی و اجتماعی خود، به یک ساختار مدیریتی کاربردی و ویژه همان شهر نیاز دارد و استفاده از یک رویکرد مدیریتی ثابت در تمامی جوامع امکان پذیر نیست. هدف پژوهش: هدف اصلی این مقاله بررسی میزان اثربخشی دستورالعمل های منشورهای بین المللی در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی در حفاظت و مدیریت شهرهای میراث جهانی و ارائه یک چارچوب انعطاف پذیر و کاربردی در اجرای مؤثر این رویکرد در این شهرهاست. روش پژوهش: این مقاله، با به کارگیری روش تحلیل محتوا در رتبه بندی دستورالعمل های منشورهای بین المللی در حوزه ارتقای مشارکت اجتماعی در مدیریت شهرهای میراث جهانی، به ارزیابی فرایند سیاست گذاری حفاظتی و مدیریتی در هشت شهر می پردازد، و سپس با مقایسهه نتایج به دست آمده، میزان اثربخشی این دستورالعمل ها را در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی بررسی و تحلیل می کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد نقش فعال جوامع محلی در فرایند حفاظت و مدیریت شهرهای میراث جهانی موضوعی ضروری است و اجرای آن مستلزم پیروی از دستورالعمل های ارائه شده توسط سازمان های جهانی در حوزه مدیریت شهرهای تاریخی است. در اجرای این فرایند، لازم است توصیه های منشورها، در تناسب با ویژگی های ساختاری زمینه موردنظر بومی سازی شوند تا بتوانند بیشترین تأثیر را در اجرای رویکرد مشارکت اجتماعی داشته باشند.
بررسی نقش کیفیت زندگی و فضاهای بی دفاع شهری در گرایش به خشونت های شهری (مورد مطالعه: جوانان شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
147 - 162
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: توجه به کاهش ناامنی های شهری از جمله مسایل مهم در دستیابی به توسعه پایدار اجتماعی است. جرم و خشونت شهری از جمله عواملی هستند که باعث تضعیف امنیت در شهرها می شوند. خشونت شهری یکی از آسیب های اجتماعی است که با بررسی آن می توان به وضعیت سلامت اجتماعی در یک شهر پی برد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه رابطه کیفیت زندگی شهری و فضاهای بی دفاع شهری با گرایش به خشونت های شهری است. روش: روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات، از روش های اسنادی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را جوانان 18 تا 35 سال شهر رشت شامل 224203 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای توزیع گردید. مفهوم کیفیت زندگی شهری با بهره گیری از پژوهش ربانی خوراسگانی و کیانپور (1386)، فضاهای بی دفاع شهری و خشونت شهری نیز با استفاده از پرسشنامه استاندارد سنجیده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گردید. یافته ها: بین کیفیت زندگی شهری و خشونت شهری و ابعاد آن (خشونت اجتماعی، خشونت روانی، خشونت فیزیکی و خشونت اقتصادی) همبستگی معنادار معکوسی وجود دارد. اما بین فضاهای بی دفاع شهری و خشونت شهری و ابعاد آن (خشونت اجتماعی، خشونت روانی، خشونت فیزیکی و خشونت اقتصادی) همبستگی مستقیمی وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از مدل معادلات ساختاری، کیفت زندگی شهری به مقدار 18/0- بر خشونت شهری تأثیر دارد؛ به طوری که با افزایش کیفیت زندگی شهری، گرایش به خشونت شهری کاهش می یابد. همچنین تاثیر فضاهای بی دفاع شهری بر گرایش به خشونت شهری برابر با 28/0 است؛ به نحوی که افزایش دسترسی به فضاهای بی دفاع شهری، گرایش جوانان به خشونت شهری افزایش می یابد. کلید واژه ها: کیفیت زندگی شهری، فضاهای بی دفاع، خشونت، شهر رشت.
بررسی طراحی کارامد فضاهای اداری با بهره گیری از معماری سبز با تأکید بر روانشناسی محیط
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی زبان فضا در باغ ایرانی مبتنی بر مراتب وجودی انسان از منظر اسلام؛ نمونه موردی باغ دولت آباد یزد
حوزههای تخصصی:
مطالعه نقش مایه اژدها بر کاشی های زرین فام با تأکید بر نمادشناسی و پیشینه تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
99 - 106
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : کاشی کاری به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر تزیینی در معماری اسلامی-ایرانی، در بسیاری از بناهای اسلامی مشاهده می شود. برخی از نقوش کاشی ها همچون نقش اژدها، به عنوان یکی از نقوش تکرارشونده در هنر ایران و سایر ملل همچون چین به چشم می خورد.حال این سؤال مطرح می شود که چه شباهت ها و تفاوت هایی از نظر قالب و محتوا بین نقش اژدها در کاشی های بناهای ایران و نقش اژدها در هنر چین وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، کاشی های دو بنای امام زاده علی بن جعفر (ع) و امام زاده اسماعیل (ع) در قم مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش : این پژوهش با تطبیق نقش اژدها در فرهنگ های باستانی ایران و چین به شباهت ها و تفاوت ها از نظر قالب، محتوا و بار معنایی بین نقش اژدها در کاشی های ایران و هنر چین در دوره ایلخانی پرداخته تا این فرضیه مورد پژوهش قرار گیرد که نقش اژدها، در دوره ایلخانی و پس از آشنایی با فرهنگ و هنر چین، بر خلاف دوره های قبلی در ایران، بار معنایی مثبت پیدا کرده و با هدف خیر در بناهای مذهبی و کاخ ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق : روش تحقیق این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و از منابع کتابخانه ای، اسنادی و میدانی جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتیجه گیری : در نهایت فرضیه این پژوهش اثبات و نتیجه گیری شد که نقش اژدها در کاشی های زرین فام دوره ایلخانی، برخلاف ویژگی های شر و منفی اژدها در ادبیات و هنر ایران در دوره های قبل بوده و متأثر از فرهنگ چین، با مفهوم مثبت و بار معنایی خیر آن شکل گرفته است.
بررسی مؤلفه های کارناوالی میخاییل باختین در نمایش هایی شادی آور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کارناوال ها، جشن های مردمی و عامیانه هستند که در مقابل فرهنگ رسمی و خشک قرار می گیرند. در فضای کارناوالی طبقات اجتماعی واژگون می شوند. کارناوال با استفاده از ابزارهایی چون انتقاد، هجو، تمسخر و کنایه، قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد، در مقابل فرهنگ رسمی می ایستد، فضای تک صدایی را بر هم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. میخاییل باختین نظریه پرداز مهم قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیات پدید آورد. یکی از شاخه های اصلی این نظریه کارناوال است. مؤلفه های کارناوالی باختین را می توان در مقوله نمایش نیز بررسی کرد. این پژوهش بر آن است تا نمایش های شادی آور ایرانی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار را با ذکر شواهد و نمونه ها، بر اساس انگاره های کارناوالی باختین مورد نقد و بررسی قرار دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال آن است که با بررسی نمایش های شادی آور ایرانی و تحلیل ساختاری و محتوایی آنها، نسبت این گونه نمایشی را با نظرات باختین در زمینه کارناوال سنجیده و امکان به کارگیری نظریه کارناوالی باختین را در این نمایش ها بررسی کند. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش از منابع معتبر ایرانی و غیر ایرانی (به صورت کتاب، مقاله، یادداشت و گفتگو با صاحب نظران در دو مقوله متن و اجرا) استفاده شده است.نتیجه گیری: نمایش های شادی آور ایرانی به مثابه کارناوال، فضایی ایجاد می کنند تا مردم فارغ از طبقه اجتماعی گرد هم آیند و همراه با سرگرمی و شادی در کنار یکدیگر آزادانه، به انتقاد از فضای رسمی جامعه بپردازند. در آزادی و برابری، گفتگوی حقیقی شکل می گیرد و عامه مردم در مدتی هر چند کوتاه، به رهایی و آرامش می رسند.
شیوه شناسی تطبیقی تحلیلی معماری دستکند در خاورمیانه؛ نمونه موردی: روستای کندوان آذربایجان ایران و روستای گورمه کاپادوکیه ترکیه
حوزههای تخصصی:
تحلیل و مقایسه دیدگاه «پارسونز» و «لدوکس» در کاربرد عصب شناختیِ طراحی معماری با تاکید بر «روان شناسی تکاملی اولریخ»
منبع:
بوطیقای معماری سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
49-63
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه اولریخ مبانی درک محیط مبانی عصب شناختی دارد که ناشی از تکامل ساختار فیزیولوژیک روانی انسان در مواجهه با محیط مصنوعی است که معماران و طراحان شهر در ارائه آن نقش داشته اند. سوال اصلی این پزوهش بنیادین این است که جایگاه عصب شناسی مبتنی بر نظریه تکاملی اولریخ در حوزه شناخت معماری چیست؟ در این مقاله این موضوع تشریح می شود که از روش توصیفی- تحلیلی و آزمون پارسونز که شرح آن در بیان یافته ها داده شده به موضوع پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که معماران بایستی توجه انسان کاربر فضا مانند نظریه تکمل تدریجی داروین در حوزه روانی نیز مصداق داشته و درواقع معماری و فضاهای شهری می توانند سطوح تکامی پیشرانی یا پسآمدی را ایجاد کنند لذا معماران باید هرجا که امکان دارد از سطوحی با بافت طبیعی و دارای سطحی منقوش استفاده کنند که به راحتی با روح و روان آدمی قابلیت سازگاری و درک داشته باشد.