فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
کیفیت در آموزش عالی، نه رسیدن به نقطه ای ثابت و ایستا، بلکه حرکت و جریانی پویاست. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تبیین مؤلفه های مؤثر در ارزیابی کیفیت آموزش در دانشگاه هاست. روش تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر روش شناسی، توصیفی پیمایشی است. ابزار گردآوری داده های بخش کیفی تحلیل محتوا با استفاده از نرم افزار اطلس تی و استخراج نشانگرها و استفاده از روش دلفی بوده است. جامعه آماری بخش دلفی 18 نفراعضای هیأت علمی با روش غیراحتمالی (گلوله برفی) و اشباع نظری و در بخش کمی 92 نفر هیأت علمی و 357 نفر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی با روش نمونه گیری تصادفی ساده و استفاده از جدول مورگان، گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. و از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS 26 در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. عوامل ساختار سازمانی، هیأت علمی، دانشجویان، دوره های آموزشی، راهبردهای یاددهی – یادگیری و تجهیزات و امکانات 71 نشانگر و 29 ملاک که در این بین اعضای هیأت علمی دارای اولویت بیشتری می باشد. نتایج حاصل نشان دهنده وضعیت نسبتاً مطلوب کیفیت آموزش در دانشگاه آزاد اسلامی بوده و تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله کمی وجود دارد.
حمله مغول و جایگاه آینده اندیشی در آثار ادبای قرون هفتم و هشتم هجری شمسی (مطالعه موردی حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
157 - 180
حوزههای تخصصی:
درباره تاثیر حملات نظامی بیگانگان بر فرهنگ جوامع مورد هجوم اجماع نظری فراگیر وجود دارد. بر اساس نگاه اندیشمندان طیف های مختلف فکری اساساً پدیده هایی نظیر جنگ و اشغال کشورها توسط نیروهای بیگانه نقشی بی-بدیل در جهت دادن به آثار فرهنگی جوامع داشته اند. موضوعی که به رغم فراگیری اما به دلیل تفاوت های فرهنگی-تمدنی جوامع مختلف از صورت بندی یکسانی برخوردار نیست. به عبارت دیگر جوامع مختلف بشری بسته به مختصات متفاوتی که دارند، تاثیرپذیری یکسانی از وقوع چنین پدیده هایی نداشته اند. پُرواضح است که بررسی عالمانه این موضوع بیش از هر چیز از کنکاش و جستجود در میان ملل متمدن و باسابقه حاصل خواهد شد. تاریخ پُر فراز و فرود ایران نمونه ای جذاب برای بررسی این موضوع است. ملتی که در طول تاریخ همواره با دو عنوان بیش از دیگر عناوین از آن یاد شده است. اول به عنوان کشوری که به دلایل متعدد مورد طمع بیگانگان بوده و دوم به عنوان جامعه ای که مهد ادبا و اندیشمندان حوزه های مختلف علمی-فرهنگی و به طور خاص ادبای برجسته بوده است. در میان تهاجمات نظامی مختلف از دوران باستان تا به امروز این اجماع وجود دارد که تهاجم گسترده قوم مغول را باید یکی از ویرانگرترین تهاجمات در نظر گرفت. شواهد و قرائن موجود نشان از آن دارد که این رویداد آثار متعددی بر فرهنگ جامعه ایرانی گذارده است. یکی از مهمترین قرینه های این موضوع آن است که به تعبیر محمدعلی اسلامی ندوشن از چهار شاعر بزرگ ایران تنها ابوالقاسم فردوسی پیش از یورش مغول به زندگی پای نهاده و سه تن دیگر(مولانا، سعدی و حافظ)، متعلق به دوره مغول یا ایلخانی اند. بدیهی است که توجه به این مساله هر پژوهشگری را به سمت بررسی آثار حمله مغول و تسخیر ایران بر نقش بندی اندیشه و ادب ایرانی رهنمون می سازد .....
مطالعۀ تطبیقی مسئولیت مدنی پزشک در نظام حقوقی ایران و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
227-253
حوزههای تخصصی:
مسئولیت پزشکی به عنوان یکی از انواع مهم مسئولیت، بیانگر تعهد پزشک در قبال جبران خسارت هایی است که در اثر اقدامات و تصمیمات پزشکی به بیماران وارد می شود. مسئولیت پزشکی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: مسئولیت قراردادی که ناشی از توافق بین پزشک و بیمار است و مسئولیت خارج از قرارداد یا قانونی که بر اساس قوانین و مقررات عمومی تعیین می شود. عناصر تشکیل دهنده مسئولیت پزشکی در حقوق ایران و مصر عمدتاً مشابه هستند و شامل خطای پزشکی، وجود خسارت و رابطه سببیت بین خطا و ضرر می باشند. بااین حال، در حقوق مصر، علاوه بر این موارد، شرط «عامل نامشروع» نیز به عنوان یکی از مبانی مسئولیت مدنی پزشک در نظر گرفته می شود. مقایسه تطبیقی مسئولیت مدنی پزشک در نظام حقوقی ایران و مصر نشان می دهد که آثار مسئولیت قراردادی پزشک در هر دو کشور از نوع تعهد به وسیله است. همچنین، مسئولیت پزشک در هیچ یک از این دو نظام حقوقی، یک مسئولیت محض نیست. بااین حال، ارکان تحقق مسئولیت مدنی پزشک در برخی موارد بین حقوق ایران و مصر تفاوت هایی دارد.
اعتبار در پژوهش های پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 120
حوزههای تخصصی:
دغدغه ی این مقاله مسائل مربوط به «اعتبار» در پژوهش پدیدارشناختی است. پدیدارشناسی کوششی برای غنابخشیدن به جهانِ تجربه است و در طول سالیان از تأکید صرف بر «توصیف محض» به تمرکز بر تفسیرِ تجربه گذر کرده است. پدیدارشناسی توصیفی تضمین می کند که شناخت به دست آمده می تواند پدیده را به همان شکلی منعکس کند که مشارکت کنندگان اولین بار تجربه اش کرده اند. در مقابل، هدف پدیدارشناسیِ تفسیری مشخص کردن آن دسته ازمعنا های پدیده است که مشارکت کنندگان در ذهن دارند. پدیدارشناسان توصیفی مسئله ی اعتبار را به شکل های متفاوتی نگریسته اند: (۱) اینکه توصیف اساسیِ پدیده بتواند ذات شهودشده را به درستی ثبت کند؛ (۲) برای بررسی تحلیل های پدیدارشناختی بتوان از وارسی خبرگان بهره برد؛ (۳) بازگشت به مشارکت کنندگان. از سوی دیگر، در پدیدارشناسی تفسیری مسئله این است که آیا تفسیرهای پدیدارشناختی ِ مرتبط با ساختارهای معناییِ زیربناییِ توصیف ها معتبرند و مضمون ها و بینش های برآمده از توصیف ها مناسب و بدیع هستند؟
آینده پژوهی روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا تا سال 2024(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
81 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف: با روی کار آمدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا و خروج وی از برجام، تنش های میان دو کشور ایران و آمریکا دوباره تشدید شد و روابط این دو کشور در شرایطی بحرانی قرار گرفت. بر این اساس مسئله ایجادشده این است که این روابط چگونه می تواند به سمت حل و فصل مشکلات، نه رفع کامل خصومت، حرکت نماید. لذا هدف پژوهش این است که به آینده سازی روابط جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا بپردازد و با ساخت سناریوهای مطلوب، نامطلوب، مرجح (قابل قبول) و قابل تحمل آینده های محتمل در روابط میان ایران و آمریکا را دسته بندی نماید.
روش: این پژوهش با پذیرش اصول روش کیفی تفسیری از شیوه امتداد حال به آینده، که یکی از روش های آینده پژوهی است، استفاده می کند. راهبرد پژوهش استفهامی است؛ گونه پژوهش کاربردی، موردپژوهی و مطالعه روند است.
یافته ها: آینده های محتمل در روابط ایران با آمریکا شامل طیفی است که از یک سو منجر به تقابل نظامی میان دو طرف خواهد شد و از دیگر سو به توافقی که ایران در آن به منافع مورد نظر خود دست می یابد. دستیابی یا عدم دستیابی به هر یک، منوط به اجرای تجویزات ارائه شده خواهد بود.
نتیجه گیری: برای دستیابی به سناریوی مطلوب و دوری هرچه بیشتر از سناریوی نامطلوب باید رویکرد دیپلماسی دو پایه بر مبنای تهدید و تطمیع به صورت همزمان اجرا شود. این تهدید و تطمیع مکمل یکدیگرند و کاربست آنها به صورت مجزا و انفرادی نه تنها کمکی به تحقق سناریوی مطلوب نمی کند، بلکه می تواند منجر به عدم تحقق آن نیز شود.
جامعه پذیری سیاسی در بستر قومیت: تحلیل روایت جوانان سنندجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت شهروندان همسو با نظام سیاسی و همراه کردن شهروندان با زمینه های اجتماعی و قومی متفاوت با ارزش های مرجح سیاسی، از دغدغه های نظام های سیاسی در جوامع متکثر به شمار می آید و از طریق جامعه پذیری سیاسی دنبال می شود. در پژوهش حاضر، ابعاد جامعه پذیری سیاسی (فعالیت سیاسی، آگاهی سیاسی و رفتار سیاسی) و رویکرد جوانان نسبت به منابع جامعه پذیری سیاسی (رسمی و غیررسمی) بررسی شده است. نظر به ماهیت اکتشافی و بسترمند پژوهش حاضر، رویکرد کیفی و روش تحلیل، روایت اختیار شده است. میدان مطالعه شده، جوانان 18 تا 32 سال شهر سنندج است که طی آن با 36 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. بر مبنای یافته ها، سیاست هراسی بر پنداشت جوانان سایه افکنده است و ازنظر جوانان، فعالیت سیاسی به مثابه پیشه خواص، کُنش سیاسی وفاداری و اعتراضی تداعی می شود. آگاهی سیاسی جوانان، حول «ذهنیتِ ناهمسازی دین و سیاست» و «زیست سیاسی شهروندمدار» صورت بندی شده است. در سطح رفتار سیاسی، جوانان نسبت به تغییر از مجرای صندوق رأی مردد و ناامید بودند. تجربه و درک جوانان از منابع رسمی جامعه پذیری سیاسی بر «فاصله گیری کارگزاران نهادی از جامعه»، «کاشت وارونه صداوسیما» و « نظام آموزشی ایدئولوژیک» دلالت داشت. بر مبنای روایت جوانان، رویکرد منابع غیررسمی جامعه پذیری، «سیاست پرهیزی همسالان» و «زوال اعتمادی نهادی خانواده» را نشان می داد. نتایج این پژوهش نشان از ناهم سویی منابع رسمی و غیررسمی جامعه پذیری سیاسی در میدان مطالعه شده دارد.
مدل کسب و کار و زنجیره ارزش در صنعت ازدواج
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صنعت ازدواج، پدیده ای نوظهور است که در آن، هدف فرهنگی ازدواج به بستری برای فعالیت های اقتصادی و تجاری تبدیل شده است. برگزاری مراسم ازدواج از عهده خانواده ها خارج شده و به نهادهای خدمات رسان سپرده شده است که گستره ای از آرایشگران زنانه و مردانه، خیاطان و تولیدکنندگان پوشاک، فروشندگان و سازندگان طلا و جواهرات، عکاسان و فیلمبرداران، مؤسسات کرایه خودرو، شیرینی سازان و شیرینی فروشان، گل فروشان، تالارهای پذیرایی، ظروف کرایه و غیره را دربر می گیرند. تخصصی شدن خدمات ازدواج از یک سو و تمایل خانواده ها به برگزاری مراسم باشکوه از سوی دیگر، زمینه رشد مراکز خدمات رسان را فراهم آورده است. این موضوع، باعثِ خلقِ ارزش و ثروت در پدیده ازدواج شده است. با این تفاصیل، هدف از اجرای این پژوهش، شناسایی فعالیت های «اولیه» در زنجیره ارزشِ صنعت ازدواج، شناسایی فعالیت های «پشتیبان» در این صنعت، و بالاخره، ارائه «مدل» زنجیره ارزش در صنعت ازدواج است.روش: رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی و از نوعِ کیفی است. در این رویکرد، از سه منبع استفاده شده است. 1) بررسی اسناد موجود جهت شناسایی حوزه های فعالیتِ صنعت ازدواج. 2) بررسی صفحات اطلاع رسانی هریک از بخش های صنعت ازدواج برای شناسایی زمینه های فعالیت و خدمات در این صنعت. 3) انجام مصاحبه با 33 نفر از مدیران مراکز خدمات رسان در راستای ارائه مدل زنجیره ارزش در صنعت ازدواج. این پژوهش در شهر مشهد انجام شده است.یافته ها: براساس یافته های تحقیق، 12 بخش عمده شامل لباس، آرایشگاه، جواهرآلات، ماشین عروس، تبلیغات، گل فروشی، سفره عقد، فیلم برداری، تالار، محضر، تشریفات مجالس، و هدایا، در صنعت ازداج فعال هستند. فکر و تشخیص فرصت، تدوین طرح کسب و کار، جذب منابع و سازماندهی، راه اندازی کسب و کار، و بلوغ، فعالیت های «اولیه» زنجیره ارزش در صنعت ازدواج هستند. همچنین، زیرساخت های اساسی، سیاست ها و حمایت های دولتی، مدیریت منابع انسانی، تأمین منابع مالی، مشاوره، و آموزش مهارت ها، فعالیت های «پشیتیبان» در زنجیره ارزش این صنعت اند. در نهایت، مدل کسب و کارِ زنجیره ارزش صنعت ازدواج مشتمل بر چهار بعد محصول، تعامل با مشتری، مدیریت ساختار، و ابعاد مالی و نه مولفه ارائه ارزش، مشتری هدف، کانال توزیع، روابط، شکل گیری ارزش، توانمند محوری، شبکه شرکاء، ساختار هزینه، و مدل درآمد است.نتیجه گیری: با استناد به نتایج تحقیق، فعالیت های اولیه، فعالیت های پشتیبان، و مدل کسب و کار در صنعت ازدواج در ایران شناسایی و طراحی شدند. به دلیل تغییرات در سبک زندگی جوانان، و تغییرات فرهنگی، صنعت ازدواج تلاش می کند خود را متحول ساخته و خدمات ِ به روز ارائه کند. با این حال، صنعت ازدواج در ایران، هنوز در بسیاری از بخش های خود، تخصصی نیست.
بررسی تجربه زیسته پرسنل اورژانس از رضایت شغلی و عوامل جامعه شناختی مؤثر بر آن، مورد مطالعه: پرسنل اورژانس ۱۱۵ هرمزگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
129 - 161
حوزههای تخصصی:
سلامت یکی از حوزه های مهم زندگی است که مستقیماً با کادر درمان و پرسنل مراکز بهداشتی و درمانی در ارتباط است. باتوجه به این موضوع هدف اصلی تحقیق، مطالعه درک معنایی و تفسیر کارکنان اورژانس ۱۱۵ از رضایت شغلی و عوامل مؤثر بر آن است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی مبتنی پارادایم برساخت گرایی و استراتژی داده بنیاد است. جامعه هدف شامل کلیه پرسنل اورژانس ۱۱۵ هرمزگان در سال ۱۴۰۰ می باشد. روش نمونه گیری هدفمند در دسترس می باشد. مشارکت کنندگان در پژوهش را ۲۱ نفر از این پرسنل تشکیل داده اند. از مصاحبه نیمه ساختار یافته به عنوان ابزار گرد آوری داده ها استفاده شده است.برای رسیدن به معیار قابلیت اعتماد از سه روش: کنترل یا اعتبار یابی توسط اعضا، مقایسه های تحلیلی واستفاده از تکنیک ممیزی بهره گرفته شده است. براساس یافته های به دست آمده عواملی از جمله: سختی کار، مزایای شغلی نامتوازن، امکانات و تجهیزات شغلی، از خودبیگانگی شغلی به عنوان عوامل علی، مدیریت بیماری های اپیدمیک، ناامنی شغلی، مسئولیت و تفویض اختیار و موقعیت های ترقی سازمانی به عنوان شرایط زمینه ای، حمایت شغلی، محیط غیرمتشنج شغلی، تجهیز وسایل و امکانات به عنوان استراتژی ها و عواملی از جمله: بی انگیزگی و بی علاقگی،کم کاری و تخریب، عدم رسیدگی مطلوب به عنوان پیامد ها و خشونت و ناامنی، انتظارات غیرواقعی به عنوان عوامل مداخله گر معرفی شده است.
بررسی تأثیر آینده نگاری راهبردی در عملکرد زنجیره تأمین با تأکید بر نقش میانجی انعطاف پذیری راهبردی (مورد مطالعه: صنعت خودرو ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
161 - 131
حوزههای تخصصی:
امروزه آینده نگاری راهبردی به عنوان یک ابزار مهم و حیاتی در سازمان ها برای مقابله و مواجهه با شرایط عدم قطعیت در آینده و پایداری در محیط های پیچیده شناخته شده است. هدف این تحقیق بررسی نقش آینده نگاری راهبردی در عملکرد زنجیره تأمین می باشد. برای این منظور از نقش تعدیلگری انعطاف پذیری راهبردی به عنوان یک عامل تعدیلگر استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق تمام اعضای زنجیره تأمین صنعت خودرو ایران می باشند که از دو مرحله نمونه گیری تصادفی ساده و نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است. تعداد 136 پرسش نامه توزیع و در نهایت 125 پرسش نامه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای آزمون 5 فرضیه اصلی از روش مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس (فن حداقل مربعات جزئی) و تحلیل مسیر بهره گرفته شد. نتایج و تحلیل خروجی ها نشان داد که انعطاف پذیری راهبردی و خلق ارزش مشترک بر عملکرد زنجیره تأمین تأثیر مثبت و معناداری دارند. از بین شاخص های آینده نگاری راهبردی نیز صرفاً سازماندهی رسمی بر انعطاف پذیری راهبردی تأثیر منفی دارد و مابقی شاخص ها تأثیر مثبت دارند. انعطاف پذیری راهبردی نیز بر خلق ارزش مشترک تأثیر مثبت و معنادار دارد. نتایج این پژوهش اعضای زنجیره تأمین را به درک صحیحی از تأثیرگذاری آینده نگاری راهبردی بر عملکرد زنجیره تأمین به منظور بهبود تصمیم گیری های آتی رهنمون می کند.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر تضادهای کارگری در دوره پهلوی اول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روابط صنعتی و تضادهای کارگری، از پدیده های مهم اداره اجتماعات دوره معاصر است که باید موردتوجه عمیق برنامه ریزان و مسئولان اداره امور هر جامعه قرار گیرد. ازآنجایی که کارگران، ازمهمترین کنشگران بخش صنعت اقتصاد هستند، توجه به روابط آن ها با سایر کنشگران صنعتی، می تواند نقش بسزایی در درک تغییرات کلان جامعه داشته باشد. با توجه به این که در دوره رضاشاه، به تدریج نظام روابط صنعتی در حال شکل گیری بود، این تحقیق تلاش داشت با شناسایی عوامل مؤثر بر تضادهای کارگری در این دوره، از نواقص پژوهشی موجود بکاهد و به محققین و سیاست گذاران این حوزه، یاری رساند. روش مورد استفاده در این تحقیق، مطالعه تاریخی می باشد. روند کار بدین صورت بود که از بین 120 منبع مشخص شده، 27 منبع دست اول، علمی و با مستندات دقیق انتخاب شدند. ابتدا توصیفی دقیق از بازه زمانی مورد بررسی ارائه شد و سپس وقایع مهم مرتبط تاریخی در رابطه با روابط صنعتی و تضادهای کارگری به صورت زنجیره های تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با توجه به مبانی نظری تحقیق، تلاش شد تا مدلی برای این دوره ارائه گردد. همچنین، از روش اسنادی برای جمع آوری اطلاعات و داده ها استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که در این دوره، به تدریج تعداد کارگران صنعتی در حال افزایش است، دستمزد کارگران صنعتی اندک است، کارگران وضعیت رفاهی مناسبی ندارند و اتحادیه های کارگری و حرکت های کارگری به شدت سرکوب می شوند. نتایج تحقیق نشان دهنده آن بود که اختلالات هنجاری، رابطه ای، نمادی و توزیعی بر روابط صنعتی این دوره اثرگذار بوده است و علی رغم دستیابی به برخی توافقات و پیمان های جمعی، بیشتر فرآیندهای حل تضاد با شکست مواجه شده است.
آینده پژوهی عوامل کلیدی اثرگذار بر توسعه شهری نمونه موردی: شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
348 - 388
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی توسعه شهری در دزفول با رویکرد آینده پژوهی است. چرا که جهان امروز با سرعت فزاینده ای در حال تغییر و تحول است که عدم قطعیت یکی از ویژگی های آن است که باید نسبت به آن آگاهی کسب نمود. لذا آینده پژوهی برای کسب آمادگی نسبت به این عدم قطعیت ها و توسعه مناسب و منعطف ضروری است. در این راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده پژوهی، در پی شناسایی عوامل کلیدی اثرگذار توسعه شهری، شهر دزفول می باشد.روش : پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از حیث روش ترکیبی از روش های کتابخانه ای و پیمایشی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی ماتریس اثرات متقاطع(میک مک) می باشد. قلمرو پژوهش شهر دزفول بوده و مطالعه حاضر در بازه س زمانی بهمن ماه 1402 است. جامعه آماری این پژوهش 60 نفر از کارشناسان شهری و مدیریت شهری است. با توجه به اینکه رویکرد پژوهش اکتشافی و مبتنی بر نظر سنجی از کارشناسان بوده در طی مراحل مصاحبه و نظر سنجی روایی پرسشنامه مورد تایید کارشناسان قرار گرفته است.یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد که از بین 30 شاخص مورد بررسی برای توسعه فیزیکی شهر دزفول 10 مولفه انسان خلاق، میزان سواد، فناوری نوین، کیفیت آب رودخانه دز، حمل و نقل، سرانه تولید، کیفیت زیرساخت، امنیت شهر، مدیریت یکپارچه شهر و دسترسی خدمات شهر به ترتیب بیشترین میزان تأثیرگذاری مستقیم بر سایر متغیرها را داشته اند.د.
تحلیل جامعه شناختی تأثیر استیگمای (انگ) اجتماعی بر کیفیت روابط زنان و مردان نابارور تحت درمان IVF اهدایی با تأکید بر تعدیل گری استقلال اقتصادی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
101 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل جامعه شناختی تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زوج های نابارور تحت درمان IVF اهدایی با تأکید بر نقش تعدیل گری استقلال اقتصادی زن بود. روش پژوهش، کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی زوج های نابارور مراجعه کننده به مراکز ناباروری شهر اصفهان در بازه زمانی تیر تا اسفند 1402 بود. حجم نمونه برای سطح اطمینان 95% و توان آزمون حداقل 80%، برابر با 147 نفر تعیین شد. کیفیت روابط خانوادگی، کیفیت روابط اجتماعی و استیگمای اجتماعی ناشی از ناباروری به ترتیب، با استفاده از پرسش نامه های راست و گلومبوک[1] (1985)، پیرس و همکاران[2] (1991)، یونسی و همکاران (1384) سنجش شد. همچنین، استقلال اقتصادی زن براساس سطح تقریبی درآمد زن سنجش شد. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری، با رویکرد حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزار Smart PLS4 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد استیگمای اجتماعی بر روابط خانوادگی و همچنین، روابط اجتماعی زوج های نابارور تحت درمان IVF اهدایی، تأثیر منفی دارد. همچنین براساس نتایج، نقش تعدیل گری استقلال اقتصادی زن تأیید نشد. نتایج بر ارائه راهکارهای کاهش استیگمای اجتماعی، که مستلزم اقدامات هماهنگ و گسترده در سطوح مختلف جامعه است، تأکید می کند. [1] Rust & Golombok[2] Pierce et al.
بررسی تجربی ارتباط فقر و دین در ایران: تحلیل تطبیقی درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
این پرسش که دین چگونه با فقر ارتباط دارد، سؤالی مهم است که محرک تحلیل ها و پژوهش های جامعه شناختی از همان ابتدا بوده است. مروری بر ادبیات جامعه شناسی حکایت از آن دارد که پژوهش در حوزه ارتباط میان فقر و دین با هدایت نظریه محرومیت بوده است. در پژوهش حاضر، ابتدا استدلال های نظریه جامعه شناختی محرومیت درخصوص چگونگی ارتباط فقر با التزام دینی به نحوی با یکدیگر ترکیب شد تا منجر به استنتاج فرضیه ای شود که قابل ارزیابی تجربی باشد. سپس، با واحد تحلیل قراردادن «استان» و استفاده از داده های ثانویه، اعتبار فرضیه تحقیق با روش تطبیقی درون کشوری در ایران آزمون تجربی شد؛ درنهایت، یافته های مربوط به آزمون تجربی رابطه میان فقر و التزام دینی در ایران با روش تطبیقی درون کشوری و تحلیل بین استانی نشان داد که پس از کنترل یا حذف تأثیر متغیرهای توسعه اجتماعی و نابرابری اقتصادی، باز هم «فقر» تأثیر مثبت معناداری بر «التزام دینی» دارد که ازحیث آزمونی، دلالت تأییدی برای نظریه محرومیت داشته است.
بررسیِ رویکردیْ تمهیدگرایانه از معرفت شناسی اصلاح شده به آینده معرفت شناسیِ باور دینی: مطالعه آراء آلوین پلنتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
129 - 155
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی اصلاح شده(کالوینیستی) با قائل شدن به اینکه برخی باورهای انسان، پایه است و از این جهت که واقعاً پایه(زیرینِ زیرین) است نیاز به استدلال ندارد، نوعی از دین شناسی را متفاوت از الهیات طبیعی، ایمان گرایی و مبناگرایی سنتی ارائه می دهد؛ که مبتنی بر شواهد فطری است. مسئله اصلی این پژوهش این است که این نگاه چه تاثیری در آینده دین دارد؟ روش پژوهش، با توجه به بنیادین بودن این مطالعه، کتابخانه ای و مبتنی بر تحلیل جریان کالوینیستی معرفت شناسی است. بنابراین با رجوع به آثار آلوین پلانتینگا بعنوان مبدع این نظریه در فلسفه دین معاصر، و فیش برداری و استناد به آثار وی؛ نتایجی از این قرار حاصل گردید که معرفت شناسی دینیِ آینده دارای شرایطی چنین بوده و خصوصیاتی ذاتی، را برای آینده دین ورزی تمهید می کند؛ از جمله: معقولیت باور، اعتدال گرایی در معرفت شناسی دینی، عدم وابستگی توجیه معرفتی باور به اثبات صدق آن، باور محوری، فردگرایی و منطقه ای شدن باور دینی.
تبیین پدیده مهاجرت و علل آن با رویکرد کیفی (مورد مطالعه: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
253 - 296
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی موشکافانه پدیده مهاجرت در استان یزد و شناسایی علل آن انجام شد. این پژوهش ازلحاظ جمع آوری اطلاعات، توصیفی و غیرآزمایشی؛ از لحاظ هدف، کاربردی از نوع اکتشافی و از جنبه پارادایمی، کیفی است. مشارکت کنندگان در پژوهش، شامل: خبرگان، سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران استانی آگاه به فرآیندهای توسعه استان یزد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش تا رسیدن به اشباع نظری، 45 مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند انجام شد و برای تکمیل اطلاعات از مطالعه مدارک و اسناد کتابخانه ای، آمار و اطلاعات استانی بهره گرفته شد. با بهره گیری از روش های مقتضی از روایی و پایایی داده ها اطمینان حاصل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از سه مرحله کدگذاری استفاده شد. نتایج شامل چهار مقوله اصلی شامل: «مهاجرت از روستا به شهر»، «مهاجرت کارگران غیرماهر غیربومی»، «مهاجرت اتباع خارجی» و «مهاجرت نخبگان» بود. براساس نتایج مدل پارادایمی به دست آمده، مسأله اشتغال و معیشت در روستاها و دشواری فضای اشتغال نخبگان (شرایط علّی) از یک سو و بسترسازی ناکارآمد در زمینه «تحصیل اتباع خارجی»، «ضعف زیرساختی در زمینه ایجاد اشتغال اتباع خارجی» و «بسترسازی نامناسب توسعه استانی» (شرایط زمینه ای) ازسوی دیگر منجر به فرآیند مهاجرت در استان یزد شده است. این فرآیند پیامدهایی هم چون: تأثیرات ناشی از «مهاجرت روستا بر شهرها»، «تأثیرات حضور نیروی غیربومی و غیرماهر» و «تأثیرات اجتماعی و فرهنگی حضور اتباع» را داشت. در پایان براساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای کاهش پیامدها و مدیریت بهینه مسائل مهاجران ارائه گردید.
مواجهه اجتماعی با قاعدگی: مردم نگاری فمینیستی تجربه قاعدگی میان کاربران زن اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، خوانش انتقادی تجربیات زنان در ارتباط با قاعدگی و چگونگی مواجهه آنان با این مسئله است. با استفاده از روش شناسی مردم نگاری فمینیستی و چارچوب مفهومی فوکو و کریستوا این پرسش ها را پاسخ می دهیم که چگونه تابوی قاعدگی به عنوان یکی از سازوکارهای کنترل بدن زنان در ساختار قدرت و متن زندگی روزمره عمل می کند و چه ابزار و راهکارهایی برای افزایش آگاهی و پذیرش این فرایند طبیعی در بدن زنان در جامعه وجود دارد. میدان مطالعه شبکه اجتماعی اینستاگرام ایرانی است و بدین منظور با 30 زن مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. روش شناسی این پژوهش، مردم نگاری فمینیستی است و با استفاده از روش تحلیل داده نظریه مبنایی چارمز، مقوله مرکزی «قاعدگی به مثابه برساخت اجتماعی» و 8 مقوله اصلی به دست آمد؛ ازجمله: قاعدگی به مثابه زن شدن، کشف قاعدگی، زیست اجتماعی زنانه با قاعدگی، دیجیتالیزه شدن فهم قاعدگی، قاعدگی به مثابه تابوی اجتماعی، قاعدگی به مثابه شرم اجتماعی، حذف-حمایت قانونی و مواجهه مردانه با قاعدگی زنان. بر طبق یافته های به دست آمده، قاعدگی تنها امری بیولوژیکی نیست و به مثابه امری اجتماعی و فرهنگی یکی از منابع جامعه پذیری زنان است که بخشی از نگاه آنان به زنانگی را شکل می دهد. تابو و شرمی که حول قاعدگی را فراگرفته است به دست زنان و با به اشتراک گذاشتن تجربیات زیسته آنان شکسته می شود و با تغییر نگرش ها و دوره های زمانی قاعدگی هر بار از نو به دستِ زنی ساخته می شود.
واکاوی عوامل کلیدی موثر بر افزایش طلاق بین زوجین ساکن در شهر آباده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به هدف"واکاوی عوامل کلیدی مؤثر برافزایش طلاق بین زوجین ساکن شهر آباده" انجام شده است. شرکت کنندگان شامل مدیران و روان شناسان فعال مراکز مشاوره (59 نفر) و زوجین در شرف طلاق (با محدودیت سنی 20 تا 60 سال به تعداد60 نفر) در مجموع 119نفر در شهر آباده بودند. روش نمونه گیری غیرتصادفی از نوع در دسترس انتخاب شد. روش تحقیق شیوه آمیخته کیفی (رویکرد فراترکیب) و کمی (شیوه توصیفی همبستگی) بود. روایی از نوع محتوایی در هر دو شیوه کیفی-کمی، به صورت قابل قبولی مورد تائید قرار گرفت و پایایی در رویکرد فراترکیب بر مبنای شاخص های لینکلن و گوبا (1985) و در بخش کمی با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ تائید شدند. جهت تحلیل یافته های این مطالعه در بخش کیفی از اسنادکاوی و در بخش کمی نیز از آمار توصیفی و آمار استنباطی با نرم افزار Smart PLS استفاده شد. نتایج در نهایت نشان داد، عوامل شخصیتی- خانوادگی، عوامل محیطی، عوامل فرهنگی- اجتماعی، عوامل جسمی- روان شناختی و عوامل مالی- اقتصادی، بر افزایش طلاق تأثیر معنادار دارد. به نظر می رسد داشتن یک شخصیت فردی قوی، همراهی خانواده ها، تقویت درآمد اقتصادی، بهبود شرایط جسمی و روانی زوجین و حضور در محیط های آرام و شاد در کنار توجه ویژه زوجین و خانواده های آن ها به مقوله های فرهنگی قبل از شکل گیری ازدواج از مواردی است که می تواند تا حدود زیادی از بروز طلاق و پیامدهای منفی حاصل از آن جلوگیری نماید.
نوجوان سایبورگ و داده های دیجیتال؛ ردیابی آموزش و درآمدزایی در زیست دیجیتال نوجوان (کاربست قوم نگاریِ بیش از انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارتباط نوجوان و داده های دیجیتال به خصوص بازی های ویدئویی در اشکال و ابعاد گوناگونی بررسی شده است. بااین همه، درهم کنشی و درون کنشی انسان و داده های دیجیتال و چگونگی تأثیر و تغییر هریک در این تعامل با نگاه پساانسان گرایی و مادی گرایی جدید، دغدغه به نسبت جدیدی است که هدف کلی را نه در تمرکز بر انسان در تعامل با غیرانسان ها و داده های دیجیتال، بلکه بر درهم تنیدگی انسان با غیرانسان ها درنظر می گیرد. هاراوی به بهترین شکل آن را در مفهوم و استعاره «شخصیت سایبورگ» مطرح کرده است. در این پژوهش، به فراخور این مقاله، با هدف ردیابی چگونگی درهم تنیده شدن نوجوان امروز با داده های دیجیتال، بر دو فاز تأکید شده است؛ یکی درهم تنیدگی نوجوان، داده های دیجیتال و آموزش و یادگیری و دیگری، نوجوان، داده های دیجیتال و درآمدزایی. روش: براساس هدف و لنز نظری اشاره شده در این مقاله، روش قوم نگاری با تمرکز بر پیشنهادات و نقدهای متفکرین پساانسان گرایی (مادی گرایی جدید) بر این روش انتخاب شد و در سه ساحت یعنی مشاهده، تحلیل بیش ازانسان از داده ها و همچنین مصاحبه متمرکز بر درهم تنیدگی انسان و داده ها مسیر این پژوهش طرح ریزی شد. درنهایت ۱۰ نوجوان ۱۱ تا ۱۹ساله را انتخاب کردیم و همچنین با دو والدین این نوجوانان نیز مصاحبه شد که درمجموع با ۱۲ نفر مصاحبه انجام شد. این تعداد باتوجه به نوع مصاحبه ها که در چندین جلسه و به صورت کارگاهی و مشارکتی انجام شد، اهداف این پژوهش را محقق کردند. داده ها: درهم تنیدگی زیست نوجوان با داده های دیجیتال و بازی های ویدئویی در مبحث آموزش و یادگیری باعث شده است که نوجوان متکی به داده هایی فراتر از ذهن خود باشد و همچنین جایگاه و مرز یاددهنده و یادگیرنده در این مسیر کاملاً از بین رفته است. نوجوانان به یادگیری مبتنی بر ابزارهای داده محور و کاربری آنها تمایل بیشتری نشان می دهند و به جای حفظ اطلاعات بر روی فهم و استفاده از این ابزارها تمرکز می کنند. همچنین، در حوزه درآمدزایی، نوجوانان با شناخت کنشگران و فرصت های موجود در اقتصاد دیجیتال به خلاقیت در کسب درآمد می رسند. آنها ممکن است برای کسب درآمد مسیرهای خود را تغییر دهند و حتی از آموزش به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف مالی استفاده کنند. نتیجه: زیست نوجوان با داده های دیجیتال و به طور خاص داده های بازی های ویدئویی بسیار درهم تنیده شده است؛ به گونه ای که «شخصیت سایبورگ» به شکل بسیار روشنی شخصیت و زیست نوجوان امروز ایرانی و نوجوان درگیر با داده های دیجیتال را می تواند توصیف کند.
نقش ارزش های مذهبی و نگرش های جنسیتی در بروز اخلاق کار مردانه و زنانه در کارگاه های مشمول قانون کار در استان بوشهر
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اخلاق کار به عنوان مجموعه ای از ارزش های اخلاقی مبتنی بر سخت کوشی و پرتلاشی، یکی از موضوعات اساسی جامعه صنعتی نوین است. اخلاق کار از نیازهای اساسی هر کشوری است زیرا نیروی انسانی برخوردار از اخلاق کار پیشرفته، نقش مؤثری در پیشبرد اهداف و توسعه ملی کشورها دارد. اخلاق کار، مهمترین عامل فرهنگی در توسعه اقتصادی محسوب می شود. با ورود گسترده زنان به بازار کار که متصف به اخلاق مبتنی بر جمع گرایی، وظیفه شناسی، و انسجام بخشی، هستند، انتظار می رود سویه جدیدی از اخلاق کار در سازمان ها پدید آمده باشد. اما این موضوع در ایران چندان مطمح نظر نبوده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه نگرش جنسیتی و باورهای مذهبی با اخلاق کار زنان و مردان شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار استان بوشهر با استناد به نظریه دنیای زنانِ جسی برنارد است.روش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، زنان و مردان شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار استان بوشهر در سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات است که تعداد 400 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های محقق ساخته استفاده شد. اعتبار آنها از طریق اعتبار صوری و پایایی آنها از طریق همسانی درونی به روش آلفا کرانباخ، مورد سنجش قرار گرفت. روابط بین متغیرها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد، نگرش جنسیتی و باورهای مذهبی رابطه معناداری با اخلاق کار دارند. هرچه، نگرش جنسیتی سنتی تر باشد، اخلاق کار در بعد انسجام بخشی و جمع گرایی قوی تر می شود اما اخلاق کار در بعد وظیفه شناسی کمتر می شود. به علاوه، هرچه باورهای مذهبی قوی تر باشد، اخلاق کار در ابعاد انسجام بخشی و جمع گرایی قوی تر می شود اما وظیفه شناسی کاهش می یابد. همچنین، یافته های پژوهش نشان داد، تفاوت معناداری بین زنان و مردان در اخلاق کار و ابعاد سه گانه انسجام بخشی، جمع گرایی، و وظیفه شناسی وجود ندارد.نتیجه گیری: نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که نگرش های جنسیتی و باورهای مذهبی به طرق متفاوتی بر اخلاق کار تاثیر می گذارند. به علاوه، زنان و مردان به لحاظ اخلاق کاری، تفاوتی ندارند. علیرغم اینکه، زنان همواره، وظیفه شناسی، انسجام بخشی و جمع گرایی را به عنوان اخلاق کار در خانه، از خود بروز داده اند، اما در اخلاق کار بیرون از خانه و در محیط های کاری رسمی بیرون از خانه، تفاوتی با مردان ندارند. این امر نشان دهنده مشابهت زنان با مردان در ورود به بازار کار در جامعه معاصر صنعتی است.
تحلیل تماتیک حجاب از منظر دختران جوان (در شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
179 - 212
حوزههای تخصصی:
تغییرات سریع و بی سابقه متأثر از جریان گذار به مدرنیته و جهانی شدن فرهنگ، چالش ها و تناقض های فراوانی را در حوزه های مختلف، ازجمله حوزه مسائل دینی و ارزشی، به ویژه مسأله پوشش و حجاب زنان موجب شده است؛ درهمین ارتباط، دختران نسل های بعد از انقلاب اسلامی در ایران از طریق بازاندیشی مسأله حجاب، سعی در تمایز بخشی خویش با دیگری داشته اند. این پژوهش با هدف واکاوی تفاوت های نگرشی سه دهه از دختران بعد از انقلاب اسلامی در باب مسأله حجاب؛ به روش تحلیل تماتیک با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با ۲۹ نفر از زنان ساکن شهر شیراز، صورت پذیرفته است. سیمای جمعیتی زنان موردمطالعه نشان داد که اغلب دارای تحصیلات دانشگاهی با میانگین سنی ۲۵ و ۱۳ نفر مقیّد و ۱۶ نفر مخالف حجاب بوده اند. یافته های این مطالعه درباره دلایل نگرش های متفاوت سه دهه از دختران در باب مسأله حجاب، در هشت مقوله حجاب ابزار جناح های سیاسی، تأیید دوستان، ارزش درونی خانواده، حجاب شخصی، حجاب مبتنی بر شرایط اجتماعی، حجاب تبعیض جنسیتی، حجاب تکلیفی و حجاب به عنوان قانون دسته بندی می شوند. بدین اساس، آن چه به عنوان نتیجه این بررسی می توان استدلال کرد، این است که رعایت حجاب و پوشش مطابق با ارزش ها و هنجارهای دینی، هنوز یکی از پاشنه آشیل های سبک زندگی اسلامی ایرانی به شمار می آید؛ هر چند که امروز زنان ما در مسأله حجاب هم در چالش بین سنت و مدرنیته درگیر شده اند، به گونه ای که سبک پوششی نسل دختران جوان ما دچار بازاندیشی شده و سبک های پوششی متفاوتی از زنان مشاهده می شود. مکتب اومانیسم و لیبرالیسم و تأثیر پدیده جهانی شدن نگاه به حجاب را در کشور تغییر داده است.