فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ین مطالعه به بررسی عوامل فرهنگی مؤثر بر روی آوری زنان به مدیریت بدن می پردازد. همچنین رویکردها و چالش های موجود را برسی می نماید. هدف اصلی تحقیق نیز تبیین جامعه شناختی علل و عوامل فرهنگی مؤثر بر روی آوری زنان به مدیریت بدن در چند دهه اخیر در ایران است .گروه هدف این مطالعه موردی، زنان مناطق 1 و 17 شهر تهران بوده است. روش تحقیق پیمایشی می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه بر روی نمونه ای 400 نفره از پاسخگویانی که از میان جمعیت دو منطقه 1 و 17 با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند جمع آوری گردید. یافته ها ی بدست آمده نشان دادند متغیرهای فرهنگی اعتقادات مذهبی، مصرف رسانه ای و تبلیغات تجاری(0.001 Pvalue≤ ) بر روی آوری زنان بر مدیریت بدن مؤثر است. تأثیرگذارترین متغیرهای فرهنگی بر گرایش زنان به مدیریت بدن از بین متغیرهای پیش بین فرهنگی مربوط به متغیر مصرف رسانه ای، تبلیغات تجاری و اعتقادات مذهبی است.به نظر می رسد متغیرهای مؤثر نیز در یک برهمکنش اثر فزایندگی بر تغییرات فرهنگی امروز ما دارند و بصورت بسیار مؤثری بر جنبه های مختلف زیست ما و از جمله بر نگرش زنان بر مدیریت بدن تأثیر دارند.
مادری وبازتعریف هویت"زنان همسر ازدست داده" مطالعه ای در منطقه عباس آباد و افسریه تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
161 - 192
حوزههای تخصصی:
دراین پژوهش در پی آن هستیم که دریابیم مادر بودن چگونه بر باز تعریف هویت زنان فاقد همسر تاثیر می گذارد. با افزایش تعداد زنان فاقد همسر در دهه اخیر با گروهی از زنان در جامعه مواجه هستیم که مادران فاقد همسر یا مادران مجرد هستند. در این پژوهش با بهره گیری از تجربیات زیسته زنان فاقد همسر به روند بازتعریف هویت زنانه و نقش مادری در بین زنان فاقد همسر ساکن در دو محله افسریه و عباس آباد، پرداخته ایم. روش این پژوهش کیفی است و با استفاده از رهیافت نظریه داده بنیاد انجام شده است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساخت مند ومشاهده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که زنان پس از قرارگرفتن در موقعیت زن فاقد همسر و گذراندن دوران سوگواری و اندوه ناشی از فقدان همسر، در موقعیت زن فاقد همسر قرار می گیرند. مقولات شناسایی شده در باره زنان فاقد همسر در سه گروه بیوه های شاد، بیوه های غمگین و بیوه های سرگردان قابل دسته بندی است. البته بیوه های شاد خود به زیرمقوله های زنان حمایت طلب، زنان مستقل و زنان مقاوم قابل دسته بندی است. زنان فاقد همسر با قرار گرفتن در موقعیت جدید به بازتعریف هویت مادرانه خود می پردازند. در خلال فرآیند بازتعریف هویت، زنان فاقد همسر در پنج پارادایم زن فناشده، زن حمایت طلب، زن سرگردان، زن مقاوم و زن مستقل قرار می گیرند. تعمق و تدقیق در روند بازتعریف زنان فاقد همسر حاکی از این است که هویت مادرانه امری صرفا فردی و وابسته به جسم زنان نیست بلکه نوعی برساخت اجتماعی است و تحت تاثیر موقعیتی که فرد در آن زندگی می کند، بازتعریف می شود..
مطالعه کیفی کارکرد خانواده در دوران کرونا؛ نمونه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
107 - 143
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی این امر است که پس از پاندمی کرونا چگونه می توان کارکرد نهاد خانواده در شهر تهران را صورت بندی کرد؟ هم چنین این تحقیق با نگاهی اکتشافی به این پرسش پاسخ می دهد که پس از فراگیری پاندمی کرونا در شهر تهران چه تحولی در نگرش خانواده ها نسبت به کارکرد نهاد خانواده و بازاندیشی در عملکرد آن صورت گرفته است. روش این پژوهش کیفی بوده و در آن از تحلیل مضمونی بهره گرفته شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری انجام شده و داده ها ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده اند. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری و تحلیل شبکه مضامین براون و کلارک صورت گرفته است. نتایج تحلیل نشان می دهد که پاندمی کرونا باعث سردرگمی، استرس، نگرانی و گسترش ضداطلاعات شده و خانواده ها به مکانی برای تبادل احساسات مختلف تبدیل شده اند. با از بین رفتن مرزهای زندگی اجتماعی و استحاله نهادها در خانواده، فرصت بازاندیشی در کارکردهای خانواده ایجاد شده است. فضای مجازی نیز با فراهم کردن آموزش های آنلاین، ارائه اطلاعات، ترندها و زمینه ای برای ادامه کسب وکارها نقش مهمی در تغییر عادت های گذشته خانواده های ایرانی داشته است؛ بنابراین خانواده های تهرانی در زمینه های مختلف، ازجمله: عاطفی، اقتصادی، سلامت، آموزش، قدرت، آداب و رسوم و اوقات فراغت تغییرات جدی را تجربه کرده اند و کرونا به عنوان یک عامل تغییر بزرگ، باعث بازبینی و بازتعریف نقش ها و وظایف خانواده ها در تهران شده است.
فراتحلیل رابطه دین داری و گرایش به ارزش های دموکراتیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ باهدف اﺳﺘﻔﺎده از روش آﻣﺎری ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ در راﺳﺘﺎی ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎی انجام شده درزمینه راﺑﻄﻪ ﻣﯿﺎن ﻣﯿﺰان دین داری و گرایش به دموکراسی اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻧﺠﺎم ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ، 30 تحقیق انجام ﺷﺪه در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪﻧﺪ و از این میان 17 پژوهش انجام شده بین سال های 1384 تا 1398 در زمینه رابطه بین میزان دینداری و گرایش به دموکراسی که در فصلنامه های معتبر علمی به چاپ رسیده اند انتخاب شدند. پژوهشﻫﺎی ﻣﺬﮐﻮر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ در ﺟﻮاﻣﻊ آﻣﺎری ﻣﺘﻔﺎوت و ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺳﻨﺠﻪ ﻫﺎی ﭘﺎﯾﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﺳﯿﺪه اﻧﺪ. در ﮔﺎم ﻧﺨﺴﺖ ارزﯾﺎﺑﯽ ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎی ﻣﻨﺘﺨﺐ، ﻣﻔﺮوﺿﺎت ﻫﻤﮕﻨﯽ و ﺧﻄﺎی اﻧﺘﺸﺎر ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ؛ ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﺣﮑﺎﯾﺖ از ﻧﺎﻫﻤﮕﻨﯽ اﻧﺪازه اﺛﺮ و ﻋﺪم ﺳﻮﮔﯿﺮی اﻧﺘﺸﺎر ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ داﺷﺘﻨﺪ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ دوم، ﺿﺮﯾﺐ اﻧﺪازه اﺛﺮ ﺑﺎ ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮی ﻧﺴﺨﻪ دوم ﻧﺮم ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ CMA اﻓﺰار ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﮐﻪ اﻧﺪازه اﺛﺮ ﯾﺎ ﺿﺮﯾﺐ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﯿﺰان دﯾﻦداری ﺑﺮ گرایش به دموکراسی (0.439) اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻧﻈﺎم ﺗﻔﺴﯿﺮی ﮐﻮﻫﻦ، در ﺣﺪ متوسطی ارزﯾﺎﺑﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد.میزان این تاثیر در بین شهروندان جامعه بیشتر از دانشجویان است و البته در مناطق مرکزی ایران این تاثیر بیشتر از سایر مناطق است، جامعه ایران در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن است و این گذار مستلزم رعایت اسلوب ها و قواعد دموکراتیک در نظام سیاسی حکمرانی ایران است. به رسمیت شناختن تنوع اندیشگی در ایران پیش شرط گذار به دموکراسی و توسعه است و این مهم، در چارچوب نظمی اقتدارگرا امکان پذیر نیست.
اثر فناوری های نوین ارتباطی بر تلفات تصادفات ترافیکی درون شهری در ایران در دوره 2022-1991: یک مطالعه سری زمانی
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
151 - 166
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صنعت اتومبیل سازی از ابتدای پیدایش به دلیل کارایی ملموس، به طور گسترده در سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفت و توسعه یافت. اما این صنعت به دنبال خود، سوانح ترافیکی را نیز پدید آورده است که امروزه به یکی از مسائل اجتماعی مهم در سراسر جهان تبدیل شده و سالانه میلیون ها انسان را قربانی یا مصدوم می کند. در ایران نیز در نتیجه گسترش صنعت اتومبیل و جاده ها و خیابان ها، نرخ تصادفات و مرگ و میرهای ناشی به یک مساله حاد اجتماعی تبدیل شده است. در تبیین تلفات تصادفات ترافیکی بر گستره ای از عوامل تاکید شده است. با این حال، نقش فناوری های نوین ارتباطی مانند اینترنت و تلفن همراه بر تصادفات و مرگ و میرهای ترافیکی در سطح کلان، به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. براین اساس، هدف این پژوهش، بررسی رابطه فناوری های تلفن همراه و اینترنت با تلفات سوانح ترافیکی در سطح کلان در دوره 1991-2022 است.روش: این پژوهش از نوع کمّی- طولی است که به روش سری زمانی انجام شده است. در این پژوهش، رابطه متغیرهای ضریب نفوذ تلفن همراه و اینترنت با تلفات سوانح ترافیکی در ایران در دوره 2022-1991 مورد بررسی قرار گرفته است. جهت سنجش سوانح ترافیکی از شاخص تعداد مرگ و میرهای ناشی از سوانح ترافیکی درون شهری در هر 100 هزار نفر جمعیت، و جهت سنجش ضریب نفوذ تلفن همراه، از شاخص تعداد مشترکان تلفن همراه، و جهت سنجش ضریب نفوذ اینترنت از تعداد استفاده کنندگان اینترنت، استفاده شده است. داده های این پژوهش از مرکز آمار ایران، سازمان پزشکی قانونی، و بانک جهانی، جمع آوری شده اند. جهت توصیف داده ها، از نمودارهای زمانی و جهت بررسی رابطه کوتاه مدت و بلندمدت بین متغیرهای تحقیق، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی با افزار مایکروفیت نسخه 5 استفاده شده است.یافته ها: براساس یافته های تحقیق، در دوره بلند مدت، با افزایش تعداد اشتراک تلفن همراه، تلفات ناشی از سوانح ترافیکی به طور معناداری افزایش یافته است ( 000/0Prob.= ؛ 4/10T-Ratio= ؛ 44/0Coefficient=). به علاوه، یافته های تحقیق نشان می دهند، در دوره بلند مدت، با افزایش ضریب نفوذ اینترنت، تعداد تلفات سوانح ترافیکی کاهش پیدا است ( 000/0Prob.= ، 8/7- T-Ratio=؛ 37/0- Coefficient=).نتیجه گیری: نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که تلفات ناشی از سوانح ترافیکی در ایران به عنوان یک مساله حاد اجتماعی، متاثر از فناوری های نوین ارتباطی تلفن همراه و اینترنت است. اما اثرگذاری آنها متفاوت است. درحالی که، ضریب نفوذ تلفن همراه باعث افزایش تلفاتِ سوانح ترافیکی شده است، افزایش ضریب نفوذ اینترنت باعث کاهش تلفات سوانح ترافیکی گردیده است.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر تضادهای کارگری در دوره پهلوی اول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روابط صنعتی و تضادهای کارگری، از پدیده های مهم اداره اجتماعات دوره معاصر است که باید موردتوجه عمیق برنامه ریزان و مسئولان اداره امور هر جامعه قرار گیرد. ازآنجایی که کارگران، ازمهمترین کنشگران بخش صنعت اقتصاد هستند، توجه به روابط آن ها با سایر کنشگران صنعتی، می تواند نقش بسزایی در درک تغییرات کلان جامعه داشته باشد. با توجه به این که در دوره رضاشاه، به تدریج نظام روابط صنعتی در حال شکل گیری بود، این تحقیق تلاش داشت با شناسایی عوامل مؤثر بر تضادهای کارگری در این دوره، از نواقص پژوهشی موجود بکاهد و به محققین و سیاست گذاران این حوزه، یاری رساند. روش مورد استفاده در این تحقیق، مطالعه تاریخی می باشد. روند کار بدین صورت بود که از بین 120 منبع مشخص شده، 27 منبع دست اول، علمی و با مستندات دقیق انتخاب شدند. ابتدا توصیفی دقیق از بازه زمانی مورد بررسی ارائه شد و سپس وقایع مهم مرتبط تاریخی در رابطه با روابط صنعتی و تضادهای کارگری به صورت زنجیره های تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با توجه به مبانی نظری تحقیق، تلاش شد تا مدلی برای این دوره ارائه گردد. همچنین، از روش اسنادی برای جمع آوری اطلاعات و داده ها استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که در این دوره، به تدریج تعداد کارگران صنعتی در حال افزایش است، دستمزد کارگران صنعتی اندک است، کارگران وضعیت رفاهی مناسبی ندارند و اتحادیه های کارگری و حرکت های کارگری به شدت سرکوب می شوند. نتایج تحقیق نشان دهنده آن بود که اختلالات هنجاری، رابطه ای، نمادی و توزیعی بر روابط صنعتی این دوره اثرگذار بوده است و علی رغم دستیابی به برخی توافقات و پیمان های جمعی، بیشتر فرآیندهای حل تضاد با شکست مواجه شده است.
بررسی تجربی ارتباط فقر و دین در ایران: تحلیل تطبیقی درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
این پرسش که دین چگونه با فقر ارتباط دارد، سؤالی مهم است که محرک تحلیل ها و پژوهش های جامعه شناختی از همان ابتدا بوده است. مروری بر ادبیات جامعه شناسی حکایت از آن دارد که پژوهش در حوزه ارتباط میان فقر و دین با هدایت نظریه محرومیت بوده است. در پژوهش حاضر، ابتدا استدلال های نظریه جامعه شناختی محرومیت درخصوص چگونگی ارتباط فقر با التزام دینی به نحوی با یکدیگر ترکیب شد تا منجر به استنتاج فرضیه ای شود که قابل ارزیابی تجربی باشد. سپس، با واحد تحلیل قراردادن «استان» و استفاده از داده های ثانویه، اعتبار فرضیه تحقیق با روش تطبیقی درون کشوری در ایران آزمون تجربی شد؛ درنهایت، یافته های مربوط به آزمون تجربی رابطه میان فقر و التزام دینی در ایران با روش تطبیقی درون کشوری و تحلیل بین استانی نشان داد که پس از کنترل یا حذف تأثیر متغیرهای توسعه اجتماعی و نابرابری اقتصادی، باز هم «فقر» تأثیر مثبت معناداری بر «التزام دینی» دارد که ازحیث آزمونی، دلالت تأییدی برای نظریه محرومیت داشته است.
نوجوان سایبورگ و داده های دیجیتال؛ ردیابی آموزش و درآمدزایی در زیست دیجیتال نوجوان (کاربست قوم نگاریِ بیش از انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارتباط نوجوان و داده های دیجیتال به خصوص بازی های ویدئویی در اشکال و ابعاد گوناگونی بررسی شده است. بااین همه، درهم کنشی و درون کنشی انسان و داده های دیجیتال و چگونگی تأثیر و تغییر هریک در این تعامل با نگاه پساانسان گرایی و مادی گرایی جدید، دغدغه به نسبت جدیدی است که هدف کلی را نه در تمرکز بر انسان در تعامل با غیرانسان ها و داده های دیجیتال، بلکه بر درهم تنیدگی انسان با غیرانسان ها درنظر می گیرد. هاراوی به بهترین شکل آن را در مفهوم و استعاره «شخصیت سایبورگ» مطرح کرده است. در این پژوهش، به فراخور این مقاله، با هدف ردیابی چگونگی درهم تنیده شدن نوجوان امروز با داده های دیجیتال، بر دو فاز تأکید شده است؛ یکی درهم تنیدگی نوجوان، داده های دیجیتال و آموزش و یادگیری و دیگری، نوجوان، داده های دیجیتال و درآمدزایی. روش: براساس هدف و لنز نظری اشاره شده در این مقاله، روش قوم نگاری با تمرکز بر پیشنهادات و نقدهای متفکرین پساانسان گرایی (مادی گرایی جدید) بر این روش انتخاب شد و در سه ساحت یعنی مشاهده، تحلیل بیش ازانسان از داده ها و همچنین مصاحبه متمرکز بر درهم تنیدگی انسان و داده ها مسیر این پژوهش طرح ریزی شد. درنهایت ۱۰ نوجوان ۱۱ تا ۱۹ساله را انتخاب کردیم و همچنین با دو والدین این نوجوانان نیز مصاحبه شد که درمجموع با ۱۲ نفر مصاحبه انجام شد. این تعداد باتوجه به نوع مصاحبه ها که در چندین جلسه و به صورت کارگاهی و مشارکتی انجام شد، اهداف این پژوهش را محقق کردند. داده ها: درهم تنیدگی زیست نوجوان با داده های دیجیتال و بازی های ویدئویی در مبحث آموزش و یادگیری باعث شده است که نوجوان متکی به داده هایی فراتر از ذهن خود باشد و همچنین جایگاه و مرز یاددهنده و یادگیرنده در این مسیر کاملاً از بین رفته است. نوجوانان به یادگیری مبتنی بر ابزارهای داده محور و کاربری آنها تمایل بیشتری نشان می دهند و به جای حفظ اطلاعات بر روی فهم و استفاده از این ابزارها تمرکز می کنند. همچنین، در حوزه درآمدزایی، نوجوانان با شناخت کنشگران و فرصت های موجود در اقتصاد دیجیتال به خلاقیت در کسب درآمد می رسند. آنها ممکن است برای کسب درآمد مسیرهای خود را تغییر دهند و حتی از آموزش به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف مالی استفاده کنند. نتیجه: زیست نوجوان با داده های دیجیتال و به طور خاص داده های بازی های ویدئویی بسیار درهم تنیده شده است؛ به گونه ای که «شخصیت سایبورگ» به شکل بسیار روشنی شخصیت و زیست نوجوان امروز ایرانی و نوجوان درگیر با داده های دیجیتال را می تواند توصیف کند.
جامعه شناسی برنامه درسی سایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است تا ضمن بررسی آثار و ادبیات پژوهشی، مهم ترین نظریه های جامعه شناسی در ارتباط با برنامه درسی سایه را شناسایی و بررسی کند و ماهیت آن در چشم انداز نظریه های جامعه شناسی بررسی شود. چارچوب نظری این مقاله بر نظریه انتقادی مبتنی است و از نظر روش شناختی یک پژوهش کیفی است که در آن داده ها به شیوه اسنادی گرداوری و بررسی شده اند.، برنامه درسی سایه از یک طرف به عنوان ابزاری است برای رسیدن اهدافی که از طریق برنامه درسی رسمی قابل تحقق نیست و طراحان و سیاست گذاران به واسطه آن به این اهداف دست می یابند. از طرف دیگر، زبانی است که دانش اموزان و معلمان از آن برای شکستن تابوها، برای بیان معضلات زندگی مدرسه ای و اجتماعی بهره می گیرند. آنها می خواهند دغدغه های زندگی خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی را برجسته سازند. برنامه درسی سایه از زبان، ذهن، فکر و دل دانش آموزان و معلمان نشات می گیرد. بر اساس نتایج این پژوهش، مهم ترین نظریه های جامعه شناسی که برنامه درسی سایه را تبیین کرده اند عبارتند از: مارکسیسم، نظریه انتقادی، نظریه مقاومت، نظریه نیچه و روانکاوی.
شناسایی عوامل روان شناختی و جامعه شناختی مؤثر بر آرزوهای شغلی دانش آموزان دوره متوسطل اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
57 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل روان شناختی و جامعه شناختی مؤثر بر آرزوهای شغلی دانش آموزان و دلایل ادراک شده انتخاب شغل انجام شد. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر ارومیه در سال 1402-1401 (24000 دانش آموز) بود. برای داشتن یک نمونه معرف، 1200دانش آموز با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، از تمام مدارس متوسطه اول این شهر انتخاب شدند و ترکیب جنسیتی و نوع مدرسه نمونه آماری، منعکس کننده نسبت های جامعه آماری بود. داده ها با پرسش نامه و مصاحبه جمع آوری شدند. تحلیل داده ها به کمک آمار توصیفی، ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. نتایج نشان دادند که اکثریت پاسخ دهندگان (4/52درصد)، شغل های مرتبط با پزشکی و پیراپزشکی را انتخاب کردند. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی چندگانه نیز نشان داد که متغیرهای فردی، قوی ترین پیش بینی کننده آرزوی شغلی بودند. تجزیه و تحلیل دلایل انتخاب شغل نیز نشان داد که متغیرهای جامعه شناختی، مانند درآمد مالی و پرستیژ اجتماعی، مهم ترین دلایل انتخاب شغل بودند. یافته های این مطالعه برای تلاش های برنامه ریزی آتی، با هدف مدیریت و هدایت مداخلات ارزشمند، کاربرد درخور ملاحظه ای دارد.
بررسی مؤلفه های سیاسی اجتماعی مؤثر بر هویت مجازی جوانان شهر شیراز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی، در زندگی بشر سهم بسزایی داشته است. نمی توان تغییرات بنیادین ناشی از ظهور تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی را در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی نادیده گرفت. لذا هدف این پژوهش تبیین تغییرات مؤلفه های سیاسی و اجتماعی جوانان توسط شبکه های مجازی می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و برحسب ش یوه گ ردآوری داده ه ا توص یفی از ن وع همبس تگی اس ت. داده ها با روش پیمایشی و با بهره گیری از یک پرسشنامه محقق ساخته از ۳۸۴ نفر از جوانان ۱۵ تا ۲۵ ساله شهر شیراز گردآوری شد. نمونه گیری از طریق فرمول کوکران و به شیوه خوشه ای چندمرحله ای صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که با ۰۰۱/۰ Sig= رابطه کاملاً معنی داری بین مؤلفه های اجتماعی و هویت مجازی وجود دارد. ضریب به دست آمده ۱۵۴/۰- می باشد که نشان دهنده همبستگی ضعیف و معکوس می باشد، این بدان معناست که هرچه مؤلفه های اجتماعی در مرتبه بالاتری قرار گیرد به همان نسبت، هویت مجازی در آنان رو به کاهش می گذارد و بالعکس.نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که حدود ۳۵۴/۰ درصد از واریانس یا پراکندگی هویت مجازی توسط مؤلفه های سیاسی اجتماعی تعیین گردید. نتیجه نهایی پژوهش نشان داد که مؤلفه های سیاسی اجتماعی بر هویت مجازی جوانان شهر شیراز تأثیر می گذارد.
اعتبار در پژوهش های پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 120
حوزههای تخصصی:
دغدغه ی این مقاله مسائل مربوط به «اعتبار» در پژوهش پدیدارشناختی است. پدیدارشناسی کوششی برای غنابخشیدن به جهانِ تجربه است و در طول سالیان از تأکید صرف بر «توصیف محض» به تمرکز بر تفسیرِ تجربه گذر کرده است. پدیدارشناسی توصیفی تضمین می کند که شناخت به دست آمده می تواند پدیده را به همان شکلی منعکس کند که مشارکت کنندگان اولین بار تجربه اش کرده اند. در مقابل، هدف پدیدارشناسیِ تفسیری مشخص کردن آن دسته ازمعنا های پدیده است که مشارکت کنندگان در ذهن دارند. پدیدارشناسان توصیفی مسئله ی اعتبار را به شکل های متفاوتی نگریسته اند: (۱) اینکه توصیف اساسیِ پدیده بتواند ذات شهودشده را به درستی ثبت کند؛ (۲) برای بررسی تحلیل های پدیدارشناختی بتوان از وارسی خبرگان بهره برد؛ (۳) بازگشت به مشارکت کنندگان. از سوی دیگر، در پدیدارشناسی تفسیری مسئله این است که آیا تفسیرهای پدیدارشناختی ِ مرتبط با ساختارهای معناییِ زیربناییِ توصیف ها معتبرند و مضمون ها و بینش های برآمده از توصیف ها مناسب و بدیع هستند؟
نقش ارزش های مذهبی و نگرش های جنسیتی در بروز اخلاق کار مردانه و زنانه در کارگاه های مشمول قانون کار در استان بوشهر
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اخلاق کار به عنوان مجموعه ای از ارزش های اخلاقی مبتنی بر سخت کوشی و پرتلاشی، یکی از موضوعات اساسی جامعه صنعتی نوین است. اخلاق کار از نیازهای اساسی هر کشوری است زیرا نیروی انسانی برخوردار از اخلاق کار پیشرفته، نقش مؤثری در پیشبرد اهداف و توسعه ملی کشورها دارد. اخلاق کار، مهمترین عامل فرهنگی در توسعه اقتصادی محسوب می شود. با ورود گسترده زنان به بازار کار که متصف به اخلاق مبتنی بر جمع گرایی، وظیفه شناسی، و انسجام بخشی، هستند، انتظار می رود سویه جدیدی از اخلاق کار در سازمان ها پدید آمده باشد. اما این موضوع در ایران چندان مطمح نظر نبوده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه نگرش جنسیتی و باورهای مذهبی با اخلاق کار زنان و مردان شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار استان بوشهر با استناد به نظریه دنیای زنانِ جسی برنارد است.روش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، زنان و مردان شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار استان بوشهر در سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات است که تعداد 400 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های محقق ساخته استفاده شد. اعتبار آنها از طریق اعتبار صوری و پایایی آنها از طریق همسانی درونی به روش آلفا کرانباخ، مورد سنجش قرار گرفت. روابط بین متغیرها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد، نگرش جنسیتی و باورهای مذهبی رابطه معناداری با اخلاق کار دارند. هرچه، نگرش جنسیتی سنتی تر باشد، اخلاق کار در بعد انسجام بخشی و جمع گرایی قوی تر می شود اما اخلاق کار در بعد وظیفه شناسی کمتر می شود. به علاوه، هرچه باورهای مذهبی قوی تر باشد، اخلاق کار در ابعاد انسجام بخشی و جمع گرایی قوی تر می شود اما وظیفه شناسی کاهش می یابد. همچنین، یافته های پژوهش نشان داد، تفاوت معناداری بین زنان و مردان در اخلاق کار و ابعاد سه گانه انسجام بخشی، جمع گرایی، و وظیفه شناسی وجود ندارد.نتیجه گیری: نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که نگرش های جنسیتی و باورهای مذهبی به طرق متفاوتی بر اخلاق کار تاثیر می گذارند. به علاوه، زنان و مردان به لحاظ اخلاق کاری، تفاوتی ندارند. علیرغم اینکه، زنان همواره، وظیفه شناسی، انسجام بخشی و جمع گرایی را به عنوان اخلاق کار در خانه، از خود بروز داده اند، اما در اخلاق کار بیرون از خانه و در محیط های کاری رسمی بیرون از خانه، تفاوتی با مردان ندارند. این امر نشان دهنده مشابهت زنان با مردان در ورود به بازار کار در جامعه معاصر صنعتی است.
بررسی رابطه اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی با نقش میانجی سرمایه روان شناختی در کارکنان صنعت پزشکی
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
92 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در بیمارستان ها، کلینیک های تخصصی، و درمانگاه های عمومی که از صنایع پایه و برترِ صنعت خدماتی محسوب می شوند، کارکنان به دلیل شرایط کاری در معرضِ فرسودگی شغلی قرار دارند. این امر به ویژه، در بیمارستان های روانی تشدید می شود. زیرا درمان در این مکان ها مستلزم ارتباط و درگیری مداوم با مددجویان و بیماران می باشد که نیازمندِ انجامِ کارِ بیشتر از ساعات موظفی است که گرایش به اعتیادِ به کار را تقویت می کند. با توجه به گستردگی بخش درمان در کشور و افزایش کارکنان این بخش، انجام چنین پژوهش هایی حایز اهمیت فراوان است. هدف پژوهش حاضر این است که با تمرکز بر کارکنان صنعت پزشکی، رابطه اعتیاد به کار با فرسودگی شغلی را با نقش میانجی سرمایه روانشناختی مورد بررسی قرار دهد.روش: این پژوهش از نوع کمی است که با استفاده از روش پیمایشی انجام می شود. جامعه آماری، مددکاران و کادرِ درمان بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد است که اندازه آن، 420 نفر است. از این جامعه، 201 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های فرسودگی شغلی ماسلاچ (2001)، سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و اعتیاد به کار اسپنس و رابینز (1992) استفاده شده است. این پرسشنامه ها در تحقیقات پیشین تعیین اعتبار شده و در شرایط جامعه ایران مورد استفاده قرار گرفته اند. به علاوه، پایایی آنها با استفاده از همسانی درونی به روش آلفا کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت که ضریب آن برای فرسودگی شغلی 82/0، اعتیاد به کار 80/0، و سرمایه روانشناختی 74/0 بود. بودند. جهت بررسی روابط متغیرهای تحقیق از مدل سازی معادله ساختاری با نرم افزار Amos استفاده شد.یافته ها: براساس یافته های تحقیق، رابطه مثبت و معناداری بین اعتیاد به کار و سرمایه روانشناختی با ضریب 75/0 وجود دارد. داده ها همچنین نشان می دهند، رابطه منفی و معناداری بین اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی با ضریب 32/0- وجود دارد. به علاوه، متغیر سرمایه روان شناختی به صورت منفی و معناداری بر فرسودگی شغلی با ضریب 59/0- تاثیر می گذارد. با توجه به سه ضریب تأثیر در مدل، متغیرهای سرمایه روان شناختی و اعتیاد به کار قادر هستند، 72/0 واریانس فرسودگی شغلی را تبیین کنند.نتیجه گیری: با استناد به یافته های تحقیق، نتیجه گیری این پژوهش این است اعتیاد به کار و سرمایه روانشناختی به تقلیلِ فرسودگی شغلی منجر می شوند. خصلتِ اعتیاد به کار در بیمارستان ها از یک سو و تقویتِ سرمایه روانی که با حمایت مدیران محقق می شود می توانند فرسودگی شغلی را بهبود بخشند.
نقش ورزش در تاب آوری اجتماعی ورزشکاران: مطالعه ای در شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۴)
106 - 121
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناخت نقش ورزش در تاب آوری اجتماعی ورزشکاران آمادگی جسمانی شهرکرمان در بازه زمانی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است. روش گرانددتئوری است. جامعه آماری در این پژوهش ورزشکاران آمادگی جسمانی شهر کرمان بود. حجم نمونه تا اشباع مفهومی ادامه داشت که این مهم با با ۱۶ مصاحبه عمیق در بین ورزشکاران آمادگی جسمانی شهر کرمان ممکن شد. روش نمونه گیری هدف مند بود داده ها با نرم افزار MAXQDA ورژن ۲۰ کدگذاری شد. جهت اعتباریابی کدها دو متخصص دیگر کدگذاری ها را مجدد انجام دادند که ضریب توافق کدگذاری ها ۷۷/۰ به دست آمد. یافته ها نشان داد که ورزش بر تاب آوری اجتماعی ورزشکاران اثرگذار است. به تعبیری دیگر، ورزش با تغییر شیوه حل مسئله و ایجاد عادت های تاب آور در ورزشکاران، ایجاد همبستگی اجتماعی ویژگی رفتاری تاب آوری را در ورزشکاران افزایش می دهد. در نتیجه می توان ورزش را به عنوان یک عامل مهم در ایجاد تعادل روانی اجتماعی و به عنوان یک راه حل مناسب برای گذار از بحران برای افراد معرفی کرد.
تحلیل تماتیک حجاب از منظر دختران جوان (در شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
179 - 212
حوزههای تخصصی:
تغییرات سریع و بی سابقه متأثر از جریان گذار به مدرنیته و جهانی شدن فرهنگ، چالش ها و تناقض های فراوانی را در حوزه های مختلف، ازجمله حوزه مسائل دینی و ارزشی، به ویژه مسأله پوشش و حجاب زنان موجب شده است؛ درهمین ارتباط، دختران نسل های بعد از انقلاب اسلامی در ایران از طریق بازاندیشی مسأله حجاب، سعی در تمایز بخشی خویش با دیگری داشته اند. این پژوهش با هدف واکاوی تفاوت های نگرشی سه دهه از دختران بعد از انقلاب اسلامی در باب مسأله حجاب؛ به روش تحلیل تماتیک با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با ۲۹ نفر از زنان ساکن شهر شیراز، صورت پذیرفته است. سیمای جمعیتی زنان موردمطالعه نشان داد که اغلب دارای تحصیلات دانشگاهی با میانگین سنی ۲۵ و ۱۳ نفر مقیّد و ۱۶ نفر مخالف حجاب بوده اند. یافته های این مطالعه درباره دلایل نگرش های متفاوت سه دهه از دختران در باب مسأله حجاب، در هشت مقوله حجاب ابزار جناح های سیاسی، تأیید دوستان، ارزش درونی خانواده، حجاب شخصی، حجاب مبتنی بر شرایط اجتماعی، حجاب تبعیض جنسیتی، حجاب تکلیفی و حجاب به عنوان قانون دسته بندی می شوند. بدین اساس، آن چه به عنوان نتیجه این بررسی می توان استدلال کرد، این است که رعایت حجاب و پوشش مطابق با ارزش ها و هنجارهای دینی، هنوز یکی از پاشنه آشیل های سبک زندگی اسلامی ایرانی به شمار می آید؛ هر چند که امروز زنان ما در مسأله حجاب هم در چالش بین سنت و مدرنیته درگیر شده اند، به گونه ای که سبک پوششی نسل دختران جوان ما دچار بازاندیشی شده و سبک های پوششی متفاوتی از زنان مشاهده می شود. مکتب اومانیسم و لیبرالیسم و تأثیر پدیده جهانی شدن نگاه به حجاب را در کشور تغییر داده است.
مدل کسب و کار و زنجیره ارزش در صنعت ازدواج
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صنعت ازدواج، پدیده ای نوظهور است که در آن، هدف فرهنگی ازدواج به بستری برای فعالیت های اقتصادی و تجاری تبدیل شده است. برگزاری مراسم ازدواج از عهده خانواده ها خارج شده و به نهادهای خدمات رسان سپرده شده است که گستره ای از آرایشگران زنانه و مردانه، خیاطان و تولیدکنندگان پوشاک، فروشندگان و سازندگان طلا و جواهرات، عکاسان و فیلمبرداران، مؤسسات کرایه خودرو، شیرینی سازان و شیرینی فروشان، گل فروشان، تالارهای پذیرایی، ظروف کرایه و غیره را دربر می گیرند. تخصصی شدن خدمات ازدواج از یک سو و تمایل خانواده ها به برگزاری مراسم باشکوه از سوی دیگر، زمینه رشد مراکز خدمات رسان را فراهم آورده است. این موضوع، باعثِ خلقِ ارزش و ثروت در پدیده ازدواج شده است. با این تفاصیل، هدف از اجرای این پژوهش، شناسایی فعالیت های «اولیه» در زنجیره ارزشِ صنعت ازدواج، شناسایی فعالیت های «پشتیبان» در این صنعت، و بالاخره، ارائه «مدل» زنجیره ارزش در صنعت ازدواج است.روش: رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی و از نوعِ کیفی است. در این رویکرد، از سه منبع استفاده شده است. 1) بررسی اسناد موجود جهت شناسایی حوزه های فعالیتِ صنعت ازدواج. 2) بررسی صفحات اطلاع رسانی هریک از بخش های صنعت ازدواج برای شناسایی زمینه های فعالیت و خدمات در این صنعت. 3) انجام مصاحبه با 33 نفر از مدیران مراکز خدمات رسان در راستای ارائه مدل زنجیره ارزش در صنعت ازدواج. این پژوهش در شهر مشهد انجام شده است.یافته ها: براساس یافته های تحقیق، 12 بخش عمده شامل لباس، آرایشگاه، جواهرآلات، ماشین عروس، تبلیغات، گل فروشی، سفره عقد، فیلم برداری، تالار، محضر، تشریفات مجالس، و هدایا، در صنعت ازداج فعال هستند. فکر و تشخیص فرصت، تدوین طرح کسب و کار، جذب منابع و سازماندهی، راه اندازی کسب و کار، و بلوغ، فعالیت های «اولیه» زنجیره ارزش در صنعت ازدواج هستند. همچنین، زیرساخت های اساسی، سیاست ها و حمایت های دولتی، مدیریت منابع انسانی، تأمین منابع مالی، مشاوره، و آموزش مهارت ها، فعالیت های «پشیتیبان» در زنجیره ارزش این صنعت اند. در نهایت، مدل کسب و کارِ زنجیره ارزش صنعت ازدواج مشتمل بر چهار بعد محصول، تعامل با مشتری، مدیریت ساختار، و ابعاد مالی و نه مولفه ارائه ارزش، مشتری هدف، کانال توزیع، روابط، شکل گیری ارزش، توانمند محوری، شبکه شرکاء، ساختار هزینه، و مدل درآمد است.نتیجه گیری: با استناد به نتایج تحقیق، فعالیت های اولیه، فعالیت های پشتیبان، و مدل کسب و کار در صنعت ازدواج در ایران شناسایی و طراحی شدند. به دلیل تغییرات در سبک زندگی جوانان، و تغییرات فرهنگی، صنعت ازدواج تلاش می کند خود را متحول ساخته و خدمات ِ به روز ارائه کند. با این حال، صنعت ازدواج در ایران، هنوز در بسیاری از بخش های خود، تخصصی نیست.
صنعت جراحی زیبایی: خودانگیختگی یا ازخودبیگانگی زنان
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
189 - 215
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صنعت جهانی آرایش و زیبایی به گونه ای شگفت انگیز در سراسر جهان در حال گسترش است. این امر باعث شده است توجه به بدن و تغییر و اصلاح بدن از طریق انواع جراحی های زیبایی، شیوع بی سابقه ای یابد. اگرچه، مصرف صنعت آرایشی و زیبایی در بین مردان نیز رو به گسترش است اما به عنوان یک قاعده جهانی، زنان مصرف کننده اصلی این صنعت هستند. صنعت آرایش و زیبایی در ایران نیز به سرعت گسترش یافته است به گونه ای که ایران هفتمین کشور دنیا در واردات محصولات آرایشی و سیزدهمین کشور دنیا در انجام جراحی های زیبایی است. با توجه به گسترش مصرف صنعت آرایش و زیبایی در بین زنان، این پژوهش درصدد دستیابی به معانی ذهنی زنانی است که با داشتن تحصیلات عالی، به سمت و سوی جراحی زیبایی بینی کشانده شده اند.روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شده است. مشارکت کنندگان، دانشجویان دختر دوره تحصیلات تکمیلی بودند که اقدام به جراحی زیبایی کرده اند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی، 20 نفر از آنان انتخاب و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته، اطلاعات مورد نیاز از آنان جمع آوری شد. مصاحبه ها تا اشباع نظری ادامه یافتند و سپس در سه قالب باز، محوری، و انتخابی، کدگذاری شدند. جهت اعتمادپذیری داده ها از دو تکنیکِ بررسی توسط اعضا، و مقایسه های تحلیلی استفاده شد. به علاوه، در سراسر انجام پژوهش حاضر، ملاحظات اخلاقی به ویژه، رضایت افراد برای مشارکت در تحقیق، و محفوظ ماندنِ اطلاعات مشارکت کنندگان، مدنظر بوده اند.یافته ها: پس از انجام کدگذاری داده های جمع آوری شده، نوزده مقوله اصلی به شرح ذیل استخراج شدند: شئ انگاری جنسی، محدودیت های اجتماعی، محدودیت در پوشش، اطلاعات اندک، خشونت کلامی، ریشه های سنتی، تصورات کلیشه ای از خود، تجربه کودکی، بدریخت انگاری، عدم امکان ابراز خود، تاثیر رسانه های جمعی، پزشکی شدن جامعه، فراگیری جراحی زیبایی، نمایشی شدن بدن، ابزاری شدن بدن، مصرف گرایی افراطی، دگرگونی معنای زیبایی، مخاطرات، و ارتقای اعتماد به نفس. مقوله های استخراج شده، دربرگیرنده شرایط علّی، زمینه ای و مداخله ای، استراتژی، و پیامدها هستند. مقوله هسته ای این پژوهش «از خود بیگانگی» زنان است که بر تمام مقولات، سایه افکنده است.نتیجه گیری: نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که زنان همچون کارگرانی که از محصولِ کارِ خویش بیگانه اند، با بدن خویش، توانایی ها و خواسته های شان بیگانه شده اند. بدین ترتیب، انجام جراحی زیبایی و مصرف بیش از حد لوازم آرایشی و بهداشتی بیش از آنکه یک تصمیم خودانگیخته از سوی زنان باشد، در چارچوبِ «از خودبیگانگیِ زنان» معنا می شود.
رابطه سازگاری اجتماعی و حمایت اجتماعی با سلامت خانواده در کارگران: مطالعه موردی شهرک های صنعتی اردکان
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
23 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارگران شرکت های صنعتی برای عملکرد موثرتر نیاز به گستره ای از ویژگی ها دارند. یکی از این ویژگی ها، سلامت خانواده است. هرچه فرد از سلامت خانواده بیشتری برخوردار باشد، انگیزه های بیشتری برای انجام بهتر کار دارد. کارگران به عنوان نیروی انسانی، نقش مهمی در بهره وری شرکت دارند و بهره وری بالاتر باعث می شود، شرکت بتواند رقابت پذیر باشد و به فعالیت های خود ادامه دهد. برهمین مبنا، شرکت های صنعتی، در کنار ویژگی ها و مهارت های فنی کارگران، تمرکز ویژه ای بر سلامت خانواده آنان دارند و تلاش می کنند آن را ارتقا بخشند. علیرغم گستردگی کارگران و نقش مهم آنها در بهره وری صنایع در ایران، توجه به سلامت خانوادگی کارگران چندان مورد توجه تحقیقات اجتماعی نبوده اند. با با این تفاصیل، هدف پژوهش حاضر این است که رابطه سازگاری اجتماعی و حمایت اجتماعی را با سلامت خانواده کارگران صنعتی مورد بررسی قرار دهد.روش: این پژوهش در چارچوب روش شناسی کمی و با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، کارگران شرکت های صنعتی شهرستان اردکان بوده است که تعداد آنان بالغ بر 3000 نفر است. از این تعداد، 400 نفر در صنایع شیشه، کاشی و سرامیک، ماشین آلات، و ذوب و تولید آهن، با استفاده از نمونه گیری احتمالی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق جهت سنجش سلامت خانواده، سازگاری اجتماعی، و حمایت اجتماعی، به ترتیب پرسشنامه هاوشتات و همکاران (1985)، بل و والش (2015) و واکس و همکاران (1986) بوده اند. تمامی این پرسشنامه در تحقیقات پیشین در ایران مورد استفاده قرار گرفته و اعتبار آنها تایید شده است. به علاوه، جهت سنجش پایایی آنها از ضریب آلفا کرانباخ استفاده شد که ضریب آن برای سلامت خانواده، حمایت اجتماعی، و سازگاری اجتماعی به ترتیب 89/0، 66/0، 89/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده و داده ها در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، حمایت اجتماعی با سلامت خانواده رابطه مثبت و معنی دار (307/0) در سطح (01/0P<) دارد. همچنین، نتایج ناظر بر این است که سازگاری اجتماعی با سلامت خانواده رابطه مثبت و معنی دار (**222/0) در سطح (01/0P<) دارد. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد، سازگاری اجتماعی و حمایت اجتماعی قادر هستند، حدود 15/0 از تغییرات سلامت خانواده را تبیین کنند.نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که حمایت اجتماعی و سازگاری اجتماعی می توانند سلامت خانواده کارگران را تحت تاثیر قرار دهند. براین اساس، شرکت های صنعتی با حمایت اجتماعی و ایجاد زمینه های سازگاری اجتماعی می توانند سلامت خانواده را ارتقا داده و به بهره وری نیروی کارشان کمک کنند. امری که در نهایت به بهبود کارایی شرکت های صنعتی می انجامد.
تبیین پدیده مهاجرت و علل آن با رویکرد کیفی (مورد مطالعه: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
253 - 296
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی موشکافانه پدیده مهاجرت در استان یزد و شناسایی علل آن انجام شد. این پژوهش ازلحاظ جمع آوری اطلاعات، توصیفی و غیرآزمایشی؛ از لحاظ هدف، کاربردی از نوع اکتشافی و از جنبه پارادایمی، کیفی است. مشارکت کنندگان در پژوهش، شامل: خبرگان، سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران استانی آگاه به فرآیندهای توسعه استان یزد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش تا رسیدن به اشباع نظری، 45 مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند انجام شد و برای تکمیل اطلاعات از مطالعه مدارک و اسناد کتابخانه ای، آمار و اطلاعات استانی بهره گرفته شد. با بهره گیری از روش های مقتضی از روایی و پایایی داده ها اطمینان حاصل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از سه مرحله کدگذاری استفاده شد. نتایج شامل چهار مقوله اصلی شامل: «مهاجرت از روستا به شهر»، «مهاجرت کارگران غیرماهر غیربومی»، «مهاجرت اتباع خارجی» و «مهاجرت نخبگان» بود. براساس نتایج مدل پارادایمی به دست آمده، مسأله اشتغال و معیشت در روستاها و دشواری فضای اشتغال نخبگان (شرایط علّی) از یک سو و بسترسازی ناکارآمد در زمینه «تحصیل اتباع خارجی»، «ضعف زیرساختی در زمینه ایجاد اشتغال اتباع خارجی» و «بسترسازی نامناسب توسعه استانی» (شرایط زمینه ای) ازسوی دیگر منجر به فرآیند مهاجرت در استان یزد شده است. این فرآیند پیامدهایی هم چون: تأثیرات ناشی از «مهاجرت روستا بر شهرها»، «تأثیرات حضور نیروی غیربومی و غیرماهر» و «تأثیرات اجتماعی و فرهنگی حضور اتباع» را داشت. در پایان براساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای کاهش پیامدها و مدیریت بهینه مسائل مهاجران ارائه گردید.