فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۱۰ مورد.
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صنعت ازدواج، پدیده ای نوظهور است که در آن، هدف فرهنگی ازدواج به بستری برای فعالیت های اقتصادی و تجاری تبدیل شده است. برگزاری مراسم ازدواج از عهده خانواده ها خارج شده و به نهادهای خدمات رسان سپرده شده است که گستره ای از آرایشگران زنانه و مردانه، خیاطان و تولیدکنندگان پوشاک، فروشندگان و سازندگان طلا و جواهرات، عکاسان و فیلمبرداران، مؤسسات کرایه خودرو، شیرینی سازان و شیرینی فروشان، گل فروشان، تالارهای پذیرایی، ظروف کرایه و غیره را دربر می گیرند. تخصصی شدن خدمات ازدواج از یک سو و تمایل خانواده ها به برگزاری مراسم باشکوه از سوی دیگر، زمینه رشد مراکز خدمات رسان را فراهم آورده است. این موضوع، باعثِ خلقِ ارزش و ثروت در پدیده ازدواج شده است. با این تفاصیل، هدف از اجرای این پژوهش، شناسایی فعالیت های «اولیه» در زنجیره ارزشِ صنعت ازدواج، شناسایی فعالیت های «پشتیبان» در این صنعت، و بالاخره، ارائه «مدل» زنجیره ارزش در صنعت ازدواج است.روش: رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی و از نوعِ کیفی است. در این رویکرد، از سه منبع استفاده شده است. 1) بررسی اسناد موجود جهت شناسایی حوزه های فعالیتِ صنعت ازدواج. 2) بررسی صفحات اطلاع رسانی هریک از بخش های صنعت ازدواج برای شناسایی زمینه های فعالیت و خدمات در این صنعت. 3) انجام مصاحبه با 33 نفر از مدیران مراکز خدمات رسان در راستای ارائه مدل زنجیره ارزش در صنعت ازدواج. این پژوهش در شهر مشهد انجام شده است.یافته ها: براساس یافته های تحقیق، 12 بخش عمده شامل لباس، آرایشگاه، جواهرآلات، ماشین عروس، تبلیغات، گل فروشی، سفره عقد، فیلم برداری، تالار، محضر، تشریفات مجالس، و هدایا، در صنعت ازداج فعال هستند. فکر و تشخیص فرصت، تدوین طرح کسب و کار، جذب منابع و سازماندهی، راه اندازی کسب و کار، و بلوغ، فعالیت های «اولیه» زنجیره ارزش در صنعت ازدواج هستند. همچنین، زیرساخت های اساسی، سیاست ها و حمایت های دولتی، مدیریت منابع انسانی، تأمین منابع مالی، مشاوره، و آموزش مهارت ها، فعالیت های «پشیتیبان» در زنجیره ارزش این صنعت اند. در نهایت، مدل کسب و کارِ زنجیره ارزش صنعت ازدواج مشتمل بر چهار بعد محصول، تعامل با مشتری، مدیریت ساختار، و ابعاد مالی و نه مولفه ارائه ارزش، مشتری هدف، کانال توزیع، روابط، شکل گیری ارزش، توانمند محوری، شبکه شرکاء، ساختار هزینه، و مدل درآمد است.نتیجه گیری: با استناد به نتایج تحقیق، فعالیت های اولیه، فعالیت های پشتیبان، و مدل کسب و کار در صنعت ازدواج در ایران شناسایی و طراحی شدند. به دلیل تغییرات در سبک زندگی جوانان، و تغییرات فرهنگی، صنعت ازدواج تلاش می کند خود را متحول ساخته و خدمات ِ به روز ارائه کند. با این حال، صنعت ازدواج در ایران، هنوز در بسیاری از بخش های خود، تخصصی نیست.
نقش ورزش در تاب آوری اجتماعی ورزشکاران: مطالعه ای در شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۴)
106 - 121
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناخت نقش ورزش در تاب آوری اجتماعی ورزشکاران آمادگی جسمانی شهرکرمان در بازه زمانی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است. روش گرانددتئوری است. جامعه آماری در این پژوهش ورزشکاران آمادگی جسمانی شهر کرمان بود. حجم نمونه تا اشباع مفهومی ادامه داشت که این مهم با با ۱۶ مصاحبه عمیق در بین ورزشکاران آمادگی جسمانی شهر کرمان ممکن شد. روش نمونه گیری هدف مند بود داده ها با نرم افزار MAXQDA ورژن ۲۰ کدگذاری شد. جهت اعتباریابی کدها دو متخصص دیگر کدگذاری ها را مجدد انجام دادند که ضریب توافق کدگذاری ها ۷۷/۰ به دست آمد. یافته ها نشان داد که ورزش بر تاب آوری اجتماعی ورزشکاران اثرگذار است. به تعبیری دیگر، ورزش با تغییر شیوه حل مسئله و ایجاد عادت های تاب آور در ورزشکاران، ایجاد همبستگی اجتماعی ویژگی رفتاری تاب آوری را در ورزشکاران افزایش می دهد. در نتیجه می توان ورزش را به عنوان یک عامل مهم در ایجاد تعادل روانی اجتماعی و به عنوان یک راه حل مناسب برای گذار از بحران برای افراد معرفی کرد.
آینده مسئله حجاب در ایران با تجزیه و تحلیل روندها و پیشران ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری بر تاریخ ایران زمین نشان دهنده فراز و فرودهایی در مسئله حجاب بانوان می باشد. این پژوهش درصدد بررسی آینده حجاب باتوجه به وضعیت فعلی پوشش زنان ایران، با روش تحلیل کیفی و باهدف تخمین آینده حجاب در ایران، به تجزیه وتحلیل روندهای گذشته و پیش ران های موجود برآمده و مباحث آن در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی سامان یافته است. تاریخ، فرهنگ، تمدن، دین و مذهب، مخالفت های مردمی و دولتی از جمله روندها و عناصر پیشران ایجابی به شمار می روند که در مقابل عناصر سلبی چون عمل به مظاهر غرب، تأثیرپذیری سیاستمداران از دیگر کشورها، سیاست حکومت قرار دارند. از سوی دیگر در عصر جمهوری اسلامی ایران در تحلیل روندها و پیشران های ایجابی می توان به فرهنگ دینی، ماهیت فرهنگی انقلاب، حساسیت شرعی، اجتماعی اشاره داشت که در مقابل روندها و پیشران های سلبی چون توجیه نبودن نخبگان و مجریان، فقدان برنامه یا قانون یا عدم اجرای برنامه یا قانون، تساهل و تسامح، غفلت و انفعال در بخش متولیان و ناآگاهی از فلسفه حجاب، عدم آگاهی از قوانین حجاب، فضای مجازی و تأثیرات آن در بخش شهروندان قرار دارند. یافته ها نشان می دهد ایرانیان پیشینه مستحکمی در مسئله حجاب دارند و تلاش های پادشاهان درگذشته و معاندان انقلاب در زمان حاضر در جهت کشف حجاب موفقیت آمیز نبوده و تجری های صورت گرفته توسط برخی از بانوان در عصر حاضر با وضع قانون کارآمد و اجرای دقیق آن بر طرف خواهد شد. هر چند نمی توان انفعال و سردرگمی مسئولان را در مواجهه با کشف حجاب های موردی نادیده گرفت.
جامعه شناسی سیاسیِ سالخوردگی جمعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
297 - 336
حوزههای تخصصی:
پیر شدن جمعیت محصول گذار جمعیتی است که در آن، باروری و مرگ و میر از سطوح بالا به میزان پایینی کاهش پیدا می کند. نسبت افراد سالمند در جمعیت افزایش یافته و تعداد افراد جوان کاهش می یابد. ابعاد و پیامدهای این مسأله، باوجود این واقعیت که در علوم اجتماعی، مانند: اقتصاد سالمندی جمعیت، روان شناسی پیری، جامعه شناسی سالمندی و غیره مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است، اما این موضوع از سوی جامعه شناسان و اندیشمندان سیاسى چندان موردتوجه واقع نشده است. بر این اساس، پژوهش حاضر بر آن است تا آثار و پیامدهای این مسأله را از منظر جامعه شناسی سیاسی در قالب نظریه عدم تعهد تئوریزه نماید. در این راستا، این که پیر شدن جمعیت چه تأثیراتی را به عنوان مثال، بر رفتار سیاسی شهروندان یا گرایشات انتخاباتی آن ها و یا بر مطالبات سیاسی آن ها از حکومت برجای می گذارد؛ و یا این که پیر شدن رهبران و سیاستمداران و تصمیم سازان چه آثار و تبعاتی را در رفتار و عملکرد حکومت ها، در بعد سیاست گذاری ها ایجاد خواهد نمود مورد تحلیل و واکاوی قرار خواهد گرفت. روندهای جمعیتی درمورد مسأله پیری، این واقعیت را تأیید می کند که هم شرایط فعلی و هم روندهای آینده سالخوردگی جمعیت، به عرصه سیاست و قدرت مربوط می شود. در پژوهش حاضر با هدف تبیین و تحلیل موضوع و به منظور دست یابی به اطلاعات موردنیاز، از داده های کتابخانه ای، اسنادی استفاده شده است و روش به کار رفته در این پژوهش نیز تحلیلی-توصیفی می باشد.
تأثیر تعامل معلم و زبان آموز در پیشرفت تحصیلی و یادگیری زبان: بررسی شیوه های خودتنظیمی در بستر تغییرات اجتماعی - فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی تعامل بین معلم و زبان آموزان که نقش مهمی در یادگیری و موفقیت تحصیلی آنها در مطالعه زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی دارد، انجام شده است. به این منظور راهکارهای یادگیری خودتنظیمی و تاثیر غیر مستقیم آن در بستر تغییرات اجتماعی – فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه ای متشکل از ۲۱۸ زبان آموز )۱۰۲ مرد و ۱۱۶ زن( از میان ۶۴۵ زبانآموز انتخاب شده اند.این افراد بین دامنه سنی ۱۸ الی ۴۵ و از بین دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد تبریز انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های یادگیری خودتنظیمی و تعامل بین معلم و دانش آموز و هم چنین از معدل آنها استفاده شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی و تحلیل عاملی بررسی و تحلیل شدند. روش آزمون فرضیه مدل معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین معلم و زبان آموز به صورت مستقیم و چشمگیری بر روی پیشرفت تحصیلی آنها تأثیر می گذارد (0.45=r). به علاوه، نتایج به دست آمده نشانگر این بود که تأثیر رابطه بین تعامل معلم و زبان آموز در پیشرفت زبان آموزان به واسطه تأثیر یادگیری خود تنظیمی انجام شده است(0.47 =r) . مشارکت سببی عوامل اجتماعی که شامل تعامل بین معلم و زبان آموز و یادگیری خودتنظیمی است در پیشرفت تحصیلی آنها اثبات شد. این نتایج ضرورت توجه جدی برنامه ریزان آموزشی، مشاوران، و معلمان به موضوع پیشرفت تحصیلی فراگیران با استفاده از راهکارهایی چون افزایش میزان تعامل و یادگیری خودتنظیمی را نشان می دهد
رابطه شاخص های صنعتی و دادخواست های واصله هیات های تشخیص دعاوی کار کارگران مشمول قانون کار در دوره 1380-1400
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
41 - 60
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اختلافات میان کارگران و کارفرمایان مشمول قانون کار برحسب شاخص های صنعتی کشور بوده است. روش: این پژوهش از نوع کمی- طولی است که به روش سری زمانی انجام شده است و رابطه متغیرها را در دوره 1380-1400 مورد نظر قرار داده است. جهت بررسی رابطه کوتاه مدت و بلندمدت بین متغیرها، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی در نرم افزار مایکروفیت استفاده شده است. یافته ها: براساس نتایج، شاخص کل تولید کارگاه های بزرگ صنعتی (002/0, Prob .= 2041/5T-Ratio=)، درصد کل کارفرمایان از اشتغال (001/0, Prob.= 6925/5T-Ratio=)، تعداد جواز تاسیس برای کارگاه های صنعتی (001/0, Prob.= 7129/6T-Ratio=)، شاخص کل اشتغال کارکنان کارگاه های بزرگ صنعتی (001/0, Prob.= 5554/5T-Ratio=)، اثر مثبت و معناداری بر تعداد دادخواست های واصله هیات های تشخیص دعاوی کار کارگران دارد و با افزایش این شاخص ها تعداد شکایات افزایش یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ارزش افزوده صنعت به تولید ناخالص داخلی (005/0, Prob.= 2552/4-T-Ratio=) و اشتغال زنان در بخش صنعت (013/0, Prob.= 4752/3-T-Ratio=) اثر منفی و معناداری بر تعداد شکایات کارگران داشته است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که شکایات کارگران مشمول قانون کار از کارفرمایان در دوره 1380-1400به عنوان یک مساله مهم اجتماعی، متاثر از شاخص های کلان صنعتی است.
بررسی جامعه شناختی کارآفرینی زنان و عوامل مؤثر بر آن در شهر اهواز
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
76 - 91
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جهانی شدن تجارت و اقتصاد باعث شده است زنان در دنیای صنعتی معاصر به طور گسترده وارد کار و کارآفرینی شوند. زنان بخش بزرگی از فعالیت های اقتصادی جهان را برعهده دارند و کارآفرینی آنان در حال تبدیل شدن به یک پدیده جهان شمول است. هر چند جامعه ایران از چند دهه پیش، برای رسیدن به یک جامعه پیشرفته صنعتی تلاش های گسترده ای صورت داده و در مواردی به پیشرفت هایی نائل شده است اما کارآفرینی زنان همچنان توسعه نیافته است. سهم زنان در اقتصاد ایران رو به کاهش و این امر در دنیای صنعتی امروز که نیازمند مشارکت اقتصادی زنان است، مشکلات زیادی را در آینده پدید خواهد آورد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه خط مشی های دولت، فناوری اطلاعات، انتظارات نقش خانوادگی، و عوامل سازمانی با کارآفرینی زنان است.روش: این پژوهش از نوع کمی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، زنان شهر اهواز هستند که کسب وکاری را به طور مستقل یا با شراکت، تأسیس و حداقل یکسال از فعالیت آنها گذشته باشد. از این جامعه آماری، 140 نفر در حوزه های صنعت، کشاورزی، و خدمات با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار تحقیق جهت سنجش خط مشی دولتی، مقیاس استیونسن و لوندرستورم (2001)، فناوری اطلاعات، پرسشنامه اسدی و همکاران (1389)، حمایت سازمانی، مقیاس هورنزبی(1993)، انتظارات نقش خانوادگی، مقیاس کوپلمن و همکاران (1983)، و بالاخره، کارآفرینی، مقیاس کردنائیج (1381) بوده اند. این پرسش نامه ها در شرایط جامعه ایران، هنجاریابی شده اند و محاسبه ضرایب آلفا کرانباخ نشان داد همگی آنان از همسانی درونی بالایی برخوردارند.یافته ها: براساس یافته های توصیفی تحقیق، بیشترین حوزه های کارآفرینی زنان به ترتیب، بخش های خدمات، صنعت و کشاورزی هستند. یافته های تحلیلی تحقیق نشان می دهند، بین متغیرهای خط مشی دولت، فناوری اطلاعات، انتظارات نقش خانوادگی و حمایت سازمانی با کارآفرینی زنان رابطه معناداری وجود دارد. یافته های تحقیق همچنین نشان می دهند، حمایت سازمانی، انتظارات نقش خانوادگی، خط مشی دولت، و فناوری اطلاعات، به ترتیب بیشترین تاثیر را بر کارآفرینی زنان دارند. این متعیرها قادر هستند در مجموع، 718/0 از تغییرات متغیر وابسته کارآفرینی زنان را تبیین کنند.نتیجه گیری: نتیجه گیری این پژوهش این است که با ایجاد تغییراتی در سیاست ها و خط مشی های دولت، تقویت فناوری اطلاعات، تنظیم انتظارات نقش خانوادگی زنان، و بالاخره، افزایش حمایت سازمانی، می توان کارآفرینی زنان را ارتقا بخشید و به توسعه کارآفرینی آنان کمک نمود. فعالیت های کارآفرینانه زنان در دنیای صنعتی معاصر برای ایجاد اشتغال و کمک به فرآیند توسعه، یک امر حیاتی است و ضرورت دارد موانع آن، شناسایی و برطرف گردند.
تبیین جامعه شناختی نوع کاربری فناوری تلفن همراه در بین جوانان شهر شیراز
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
133 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تلفن همراه یکی از فناوری های ارتباطی دوران معاصر است که فراتر از هر فناوری دیگری در زندگی انسان ها وارد شده است. برآورد می شود، تعداد کاربران این فناوری بالغ بر 7 میلیارد نفر در سراسر جهان باشد. ویژگی های خاص تلفن همراه و اتصال آن به شبکه اینترنت باعث شده است، این فناوری در مقایسه با سایر فناوری های ارتباطی، اثرات بیشتری بر زندگی اجتماعی، سبک زندگی و رفتارِ مصرفی کاربران داشته باشد. در ایران نیز همچون سایر نقاط جهان فناوری تلفن همراه با سرعت در حال گسترش است. با توجه به جایگاه رو به گسترش این فناوری ارتباطی در ایران، شناخت کارکرد اجتماعی آن اهمیت فراوانی دارد. هدف این پژوهش، تبیین جامعه شناختی نوعِ کاربری تلفن همراه در بین جوانان بوده است.روش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، جوانان 17 تا30 ساله شهر شیراز بودند که 400 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه های پژوهشگر ساخته بودند که برای سنجش اعتبار و پایایی آنها به ترتیب از اعتبار صوری و ضریب آلفای کرانباخ استفاده شد. جهت توصیف داده ها از توزیع فراوانی و درصد و برای بررسی روابط بین متغیرها از روش های آماری تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه، و رگرسیون در نرم افزار SPSS استفاده شده است.یافته ها: براساس یافته های تحقیق، کاربریِ تفریحی تلفن همراه با توجه به جنسیت، وضع تاهل، طبقه اجتماعی و تحصیلات والدین تفاوت معناداری دارد و مردان، مجردها، طبقه بالا و افراد دارای والدین با تحصیلات عالی، کاربری تفریحی بیشتری داشتند. کاربری تفریحی با توجه به سطح تحصیلات پاسخگویان تفاوت معناداری نداشت. به علاوه، کاربری غیرتفریحی با توجه به طبقه اجتماعی، تحصیلات پاسخگو و والدین تفاوت معناداری داشت و افراد طبقات بالا، با تحصیلات بالا و دارای والدین با تحصیلات عالی از کاربری غیرتفریحی بیشتری داشتند. کاربری غیرتفریحی با توجه به جنسیت و وضع تأهل تفاوت معناداری نداشت و رابطه معناداری نیز با میزان رضایتمندی از تلفن همراه نشان نداد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد، متغیرهای مستقل قادرند 3/10 درصد از تغییرات کاربری غیرتفریحی و 4/11 درصد از تغییرات کاربری تفریحی را تبیین نمایند.نتیجه گیری: با استناد به یافته های تحقیق، نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که نوع استفاده از فناوری تلفن همراه ارتباط تنگاتنگی با تجربه زیسته و تحصیلات افراد در عصر مدرن و صنعتی دارد. با توجه به استفاده بالای افراد جوان از تلفن همراه، به سان یک ابزار ارتباطی مدرن و صنعتی، و سهم بالای کاربری تفریحی در بین جوانان، ضرورت دارد پژوهش هایی با تمرکز بر محتوای کاربری های تفریحی جوانان و آسیب های احتمالی آن، مطمح نظر قرار گیرد.
بررسیِ رویکردیْ تمهیدگرایانه از معرفت شناسی اصلاح شده به آینده معرفت شناسیِ باور دینی: مطالعه آراء آلوین پلنتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
129 - 155
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی اصلاح شده(کالوینیستی) با قائل شدن به اینکه برخی باورهای انسان، پایه است و از این جهت که واقعاً پایه(زیرینِ زیرین) است نیاز به استدلال ندارد، نوعی از دین شناسی را متفاوت از الهیات طبیعی، ایمان گرایی و مبناگرایی سنتی ارائه می دهد؛ که مبتنی بر شواهد فطری است. مسئله اصلی این پژوهش این است که این نگاه چه تاثیری در آینده دین دارد؟ روش پژوهش، با توجه به بنیادین بودن این مطالعه، کتابخانه ای و مبتنی بر تحلیل جریان کالوینیستی معرفت شناسی است. بنابراین با رجوع به آثار آلوین پلانتینگا بعنوان مبدع این نظریه در فلسفه دین معاصر، و فیش برداری و استناد به آثار وی؛ نتایجی از این قرار حاصل گردید که معرفت شناسی دینیِ آینده دارای شرایطی چنین بوده و خصوصیاتی ذاتی، را برای آینده دین ورزی تمهید می کند؛ از جمله: معقولیت باور، اعتدال گرایی در معرفت شناسی دینی، عدم وابستگی توجیه معرفتی باور به اثبات صدق آن، باور محوری، فردگرایی و منطقه ای شدن باور دینی.
رفتارهای خارج از قاعده دانشآموزان در نظام آموزش و پرورش- مدل فراترکیب نظریه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
121 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر ارائه مدل رفتارهای خارج از قاعده دانش آموزان دوره متوسطه است. این پژوهش از نوع کاربردی و در زمره پژوهش های با رویکرد سنتزپژوهی و از نوع فراترکیب کیفی است. این روش، فراتر از خلاصه سازی یافته های پژوهشی بوده و بر ترکیب و تفسیر عمیق داده ها، نظریه ها و روش شناسی پژوهش ها متمرکز است، به طوری که تصویر کلی و جامعی از موضوع پژوهش ارائه می دهد. این مطالعه با استفاده از روش شش مرحله ای فینگلد- کانت (2018) انجام شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی صورت پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در مرحله ترکیب یافته ها 85 کد بازاستخراج شدند و براساس مقوله بندی 7 کد محوری (شامل عوامل فردی، عوامل خانوادگی، عوامل آموزشی، عوامل اجتماعی – سیاسی، عوامل مبتنی بر فناوری) به عنوان پیشایندهای رفتار های خارج از قاعده، خصایص دانش آموزان خارج از قاعده و پیامدهای مدرسه محور مشخص گردید و درنهایت مدل پیشایندها، فرایندها و پیامدهای رفتارهای خارج از قاعده دانش آموزان ترسیم شد. نتایج پژوهش بیان می می کند که رفتارهای خارج از قاعده دانش آموزان، پدیده ای چندوجهی و متأثر از عوامل متعددی در سطوح فردی، خانوادگی، آموزشی و اجتماعی است؛ بنابراین، لازم است تحقیقات آتی با تأکید بر یک چشم انداز چندرشته ای با الهام گرفتن از حوزه های علمی مختلف مانند جامعه شناسی، روان شناسی سلامت و حقوق راهکارهایی برای پیشگیری از این گونه رفتارها ارائه کنند.
تمایز و بازتولید اجتماعی در میدان آموزشی: پدیدارشناسی درک تمایز اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
397 - 426
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درپی پدیدارشناسی درک تمایز اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه کردستان از بازتولید اجتماعی در میدان آموزش است. با درنظر داشتن نظریات مربوط به بازتولید اجتماعی نظریه پردازانی هم چون: «بوردیو»، «اپل»، «باولز» و «جینتیس» به تفسیر وضعیت تمایز اجتماعی و چگونگی بازتولید آن در میدان آموزش پرداخته شده است. آنان بر آن هستند که آموزش رسمی وسیله ای است در دست اقشار و طبقات خاص جامعه برای تحکیم ارزش ها و هنجارهای موردنظرشان، دوام و قوام قدرت خود در درون جامعه، که میدان آموزش آن را بازتولید می کند. برای دستیابی به این هدف، درک دانشجویان را مورد تفسیر قرار داده و از روش پدیدارشناسی که در آن درپی کشف تجربه مشترک تغییرناپذیر همه مشارکت کنندگان از این امر می باشد، استفاده شده است. در این راستا با ۳۰نفر از دانشجویان دانشکده های دانشگاه کردستان در رشته های مختلف مصاحبه عمیق به عمل آمد و داده ها از طریق مراحل چهارگانه خواندن و درک کلیت متن داده ها، افق سازی و تلخیص داده ها، تشکیل واحدهای معنایی و توصیف مضامین گردآوری، تجزیه وتحلیل گردید. نتایج نشان داد که تمایز در انتخاب رشته، اولین نمود تمایزی است که دانشجویان طبقات بالا برای دستیابی و تسلط برای میدان آموزشی انجام می دهند. این امر گرچه در دوران دبیرستان با گرایش به آموزش خصوصی شروع شده است، اما به جهت دسترسی به منابع، امکانات و فرصت ها در دوران آموزش عالی تمایز پررنگ شده و در نهایت به تداوم جایگاه طبقاتی آن ها منجر می شود؛ هم چنین نتایج نشان می دهد که پیوند سرمایه اقتصادی و فرهنگی دانشجویان طبقات بالا در میدان آموزش دانشگاهی سبب حفظ تمایزات طبقاتی و خانوادگی و هم چنین هموار شدن ورود آن ها به بازار کار می شود.
مطالعه مساله زیبایی بدن در هویت یابی دختران نوجوان:، مطالعه شهر خرم آباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
86 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی درک دختران کمتر از پانزده سال شهر خرم آباد از زیبایی در فرآیندهای هویت یابی است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوه پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دختران نوجوان زیر پانزده سال شهر خرم آباد بود. روش گردآوری داده ها به صورت میدانی بوده و پژوهشگران، پس از انجام مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۲۱ نفر از این افراد، به اشباع نظری دست یافتند و این نکته دریافت شد که انجام مصاحبه جدید، حاوی هیچ نوع اطلاعات تازه ای نخواهد بود. شیوه نمونه گیری در این پژوهش به صورت هدفمند و غیراحتمالی بوده است و افرادی به عنوان نمونه مورد مطالعه قرارگرفته اند که ضمن تمایل به انجام مصاحبه، زیبایی بدن خود را به عنوان یکی از مرجع های هویت بخش، مهم عنوان نموده اند. کُدگذاری داده های این پژوهش با استفاده شیوه تحلیل داده های کلایزی[1]<!--[endif]--> انجام شده است. بنا بریافته ها، مضمون های «این همان شدن با سلبریتی»، «تأیید شدن در تعامل»، «کسب سرمایه اجتماعی»، «استفاده از فرصت ها» و «ایده آل گرایی جسمی» درک و تصور دختران کمتر از پانزده سال سن بوده است که در فرآیندهای هویت یابی شان پیگیری می شود. نتیجه کلّی این پژوهش حاکی از این است که، رغبت و توجه به «مسئله زیبایی بدن» دربین دختران کمتر از پانزده سال بسی بیشتر از انتظاراتی است که جامعه از این افراد دارد. به گونه ای که غالب این نوجوانان «زیبایی بدن» را همانند افراد بزرگ سال و جوانان درک می کنند. علاوه بر این رفتار بسیاری از نوجوانان در رابطه با زیبایی در عمل تفاوت معنی داری با رفتار دختران جوان ندارد و موضع گیری آنان نسبت به زیبایی، بخش قابل توجهی از فرآیند هویت یابی و هویت سازی آن ها را دربرگرفته است.
مادری وبازتعریف هویت"زنان همسر ازدست داده" مطالعه ای در منطقه عباس آباد و افسریه تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
161 - 192
حوزههای تخصصی:
دراین پژوهش در پی آن هستیم که دریابیم مادر بودن چگونه بر باز تعریف هویت زنان فاقد همسر تاثیر می گذارد. با افزایش تعداد زنان فاقد همسر در دهه اخیر با گروهی از زنان در جامعه مواجه هستیم که مادران فاقد همسر یا مادران مجرد هستند. در این پژوهش با بهره گیری از تجربیات زیسته زنان فاقد همسر به روند بازتعریف هویت زنانه و نقش مادری در بین زنان فاقد همسر ساکن در دو محله افسریه و عباس آباد، پرداخته ایم. روش این پژوهش کیفی است و با استفاده از رهیافت نظریه داده بنیاد انجام شده است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساخت مند ومشاهده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که زنان پس از قرارگرفتن در موقعیت زن فاقد همسر و گذراندن دوران سوگواری و اندوه ناشی از فقدان همسر، در موقعیت زن فاقد همسر قرار می گیرند. مقولات شناسایی شده در باره زنان فاقد همسر در سه گروه بیوه های شاد، بیوه های غمگین و بیوه های سرگردان قابل دسته بندی است. البته بیوه های شاد خود به زیرمقوله های زنان حمایت طلب، زنان مستقل و زنان مقاوم قابل دسته بندی است. زنان فاقد همسر با قرار گرفتن در موقعیت جدید به بازتعریف هویت مادرانه خود می پردازند. در خلال فرآیند بازتعریف هویت، زنان فاقد همسر در پنج پارادایم زن فناشده، زن حمایت طلب، زن سرگردان، زن مقاوم و زن مستقل قرار می گیرند. تعمق و تدقیق در روند بازتعریف زنان فاقد همسر حاکی از این است که هویت مادرانه امری صرفا فردی و وابسته به جسم زنان نیست بلکه نوعی برساخت اجتماعی است و تحت تاثیر موقعیتی که فرد در آن زندگی می کند، بازتعریف می شود..
چالش های کار و خانه: مطالعه موردی زنان مدیر بخشِ صنعت در مشهد
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقش عمده زنان در طول تاریخ، انجام فعالیت های درون خانه بود اما عصر صنعتی باعث بازاندیشی در نقش های زنان گردید. در دوران معاصر، زنان به طور گسترده وارد عرصه های مختلف اجتماع شده اند. با این حال، شواهد نشان می دهند، نابرابری های گسترده ای در حوزه های آموزش، بهداشت، اقتصاد و سیاست بین زنان و مردان وجود دارد. این نابرابری ها در حوزه اقتصاد چشمگیرتر است. علی رغم رشد نگرش مثبت نسبت به مدیریت زنان و مساعد بودن شرایط جهانی برای تفویض پست های مدیریتی به زنان، هنوز زنان با موانع زیادی مواجه اند. این امر در ایران نیز ملموس است و سهم آنان در پست های مدیریتی به ویژه در بخش صنعت بسیار ناچیز است. با توجه به اینکه کمتر پژوهشی به چالش های زنان مدیر در بخش صنعت پرداخته است، پژوهش حاضر تلاش کرده است، با تمرکز بر زنان مدیر بخش صنعت به واکاوی چالش های پیش روی این دسته از زنان بپردازد.روش: این پژوهش در چارچوب روش شناسی کیفی و با استفاده از روش تحلیل تماتیک انجام شده است. میدان تحقیق شهر مشهد و به طور خاص، سازمان های صنعتی این شهر بود. مشارکت کنندگان در پژوهش، 12 تن از زنان مدیر بخش صنعت بودند که به شیوه هدفمند، به تدریج طی فرایند جمع آوری و تحلیل داده ها انتخاب و با آنها مصاحبه به عمل آمد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. هر مصاحبه بین 75 تا 120 دقیقه به طول انجامید. تمامی مصاحبه ها در محل کارخانه و با تعیین وقت قبلی و هماهنگی های لازم صورت گرفت. پس از مصاحبه و رسیدن به اشباع، مصاحبه ها متوقف شد. در نهایت، اعتمادپذیری داده ها با تکنیکِ ارزیابی توسط مشارکت کنندگان حاصل شد.یافته ها: به طورکلی، تحلیل مصاحبه ها منجر به استخراج شش تِم یا مضمون اصلی گردید. این تم ها عبارتنداز: 1) چالش خانه داری وکارخانه داری، 2) چالش مادری و مدیریت، 3) چالش تیمارداری، 4) چالش همسرداری، 5) فرصت نابرابر مستلزم تلاش مضاعف و 6) چالش ناامنی. هریک از این تم ها، به تفصیل مورد بحث قرار گرفته اند.نتیجه گیری: زنان مدیر در بخش صنعت، در قیاس با همتایان مرد خود، علاوه بر چالش های متعارف، با چالش های خاص و مضاعفی مواجه هستند که غلبه بر آن، مستلزم توانمندی و منابع بیشتری است. زنان مدیر با این که مسئولیت سنگینی در خصوص کارشان دارند اما همچنان خانه داری برای آنان اصل است و همواره به دنبال برنامه ریزی برای ایجاد تعادل بین خانه داری و کار خانه داری هستند تا لطمه به هیچکدام وارد نشود. بدون تردید، زنان نیمی از جامعه و نیمی از توسعه هستند و استفاده از ظرفیت های آنان، مستلزم رفع موانع پیش روی آنهاست.
نقش ارزش های مذهبی و نگرش های جنسیتی در بروز اخلاق کار مردانه و زنانه در کارگاه های مشمول قانون کار در استان بوشهر
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اخلاق کار به عنوان مجموعه ای از ارزش های اخلاقی مبتنی بر سخت کوشی و پرتلاشی، یکی از موضوعات اساسی جامعه صنعتی نوین است. اخلاق کار از نیازهای اساسی هر کشوری است زیرا نیروی انسانی برخوردار از اخلاق کار پیشرفته، نقش مؤثری در پیشبرد اهداف و توسعه ملی کشورها دارد. اخلاق کار، مهمترین عامل فرهنگی در توسعه اقتصادی محسوب می شود. با ورود گسترده زنان به بازار کار که متصف به اخلاق مبتنی بر جمع گرایی، وظیفه شناسی، و انسجام بخشی، هستند، انتظار می رود سویه جدیدی از اخلاق کار در سازمان ها پدید آمده باشد. اما این موضوع در ایران چندان مطمح نظر نبوده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه نگرش جنسیتی و باورهای مذهبی با اخلاق کار زنان و مردان شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار استان بوشهر با استناد به نظریه دنیای زنانِ جسی برنارد است.روش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، زنان و مردان شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار استان بوشهر در سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات است که تعداد 400 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های محقق ساخته استفاده شد. اعتبار آنها از طریق اعتبار صوری و پایایی آنها از طریق همسانی درونی به روش آلفا کرانباخ، مورد سنجش قرار گرفت. روابط بین متغیرها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد، نگرش جنسیتی و باورهای مذهبی رابطه معناداری با اخلاق کار دارند. هرچه، نگرش جنسیتی سنتی تر باشد، اخلاق کار در بعد انسجام بخشی و جمع گرایی قوی تر می شود اما اخلاق کار در بعد وظیفه شناسی کمتر می شود. به علاوه، هرچه باورهای مذهبی قوی تر باشد، اخلاق کار در ابعاد انسجام بخشی و جمع گرایی قوی تر می شود اما وظیفه شناسی کاهش می یابد. همچنین، یافته های پژوهش نشان داد، تفاوت معناداری بین زنان و مردان در اخلاق کار و ابعاد سه گانه انسجام بخشی، جمع گرایی، و وظیفه شناسی وجود ندارد.نتیجه گیری: نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که نگرش های جنسیتی و باورهای مذهبی به طرق متفاوتی بر اخلاق کار تاثیر می گذارند. به علاوه، زنان و مردان به لحاظ اخلاق کاری، تفاوتی ندارند. علیرغم اینکه، زنان همواره، وظیفه شناسی، انسجام بخشی و جمع گرایی را به عنوان اخلاق کار در خانه، از خود بروز داده اند، اما در اخلاق کار بیرون از خانه و در محیط های کاری رسمی بیرون از خانه، تفاوتی با مردان ندارند. این امر نشان دهنده مشابهت زنان با مردان در ورود به بازار کار در جامعه معاصر صنعتی است.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر تضادهای کارگری در دوره پهلوی اول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روابط صنعتی و تضادهای کارگری، از پدیده های مهم اداره اجتماعات دوره معاصر است که باید موردتوجه عمیق برنامه ریزان و مسئولان اداره امور هر جامعه قرار گیرد. ازآنجایی که کارگران، ازمهمترین کنشگران بخش صنعت اقتصاد هستند، توجه به روابط آن ها با سایر کنشگران صنعتی، می تواند نقش بسزایی در درک تغییرات کلان جامعه داشته باشد. با توجه به این که در دوره رضاشاه، به تدریج نظام روابط صنعتی در حال شکل گیری بود، این تحقیق تلاش داشت با شناسایی عوامل مؤثر بر تضادهای کارگری در این دوره، از نواقص پژوهشی موجود بکاهد و به محققین و سیاست گذاران این حوزه، یاری رساند. روش مورد استفاده در این تحقیق، مطالعه تاریخی می باشد. روند کار بدین صورت بود که از بین 120 منبع مشخص شده، 27 منبع دست اول، علمی و با مستندات دقیق انتخاب شدند. ابتدا توصیفی دقیق از بازه زمانی مورد بررسی ارائه شد و سپس وقایع مهم مرتبط تاریخی در رابطه با روابط صنعتی و تضادهای کارگری به صورت زنجیره های تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با توجه به مبانی نظری تحقیق، تلاش شد تا مدلی برای این دوره ارائه گردد. همچنین، از روش اسنادی برای جمع آوری اطلاعات و داده ها استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که در این دوره، به تدریج تعداد کارگران صنعتی در حال افزایش است، دستمزد کارگران صنعتی اندک است، کارگران وضعیت رفاهی مناسبی ندارند و اتحادیه های کارگری و حرکت های کارگری به شدت سرکوب می شوند. نتایج تحقیق نشان دهنده آن بود که اختلالات هنجاری، رابطه ای، نمادی و توزیعی بر روابط صنعتی این دوره اثرگذار بوده است و علی رغم دستیابی به برخی توافقات و پیمان های جمعی، بیشتر فرآیندهای حل تضاد با شکست مواجه شده است.
تبلور فرهنگ در بررسی مطالعات اجتماعی ساختار معنایی مشترک روایت های شاهنامه فردوسی و معماری باغ ایرانی با محوریت اجتماع نظریه گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبلور مطالعات در حوزه اجتماعی و فرهنگی گویای آن است که شاهنامه فردوسی و معماری باغ ایرانی به عنوان 2نماد برجسته فرهنگ و تمدن ایرانی، حامل ارزش ها، باورها و ساختارهای معنایی مشترکی هستند که درطول قرون مختلف به صورت هم افزا در تاریخ و فرهنگ ایرانی شکل گرفته اند. دراین پژوهش بااستفاده از چارچوب نظری گرماس و روش های مطالعات اجتماعی و فرهنگی، به واکاوی ساختار معنایی این 2عُنصر پرداخته شده است. نظریه گرماس به عنوان یک مدل نیمه ساختارگرا، باتأکیدبر تحلیل روایت و بازشناسی نظام های معنایی، امکان بررسی تطبیقی میان ساختار روایی شاهنامه و معماری باغ ایرانی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی به این تفحص پرداخته و از مفاهیم کلیدی همچون ساختارهای ژرف و سطحی، کُنشگران و افعال، به بررسی نحوه تبلور اصول مشترکی نظیر؛ تقابل های 2گانه، الگوهای قهرمانی و نمادپردازی های طبیعی دراین 2پدیده براساس مستندات مکتوب در ارائه یک تجزیه وتحلیل کیفی-کمی برخوردار است. نتایج حاکی از آن است که معماری باغ ایرانی و شاهنامه فردوسی، هر2 به عنوان فضای بازنمایی کننده هویت و فرهنگ ایرانی، دارای روایت های معنایی مشترکی هستند که در پیوندی پیچیده میان طبیعت، اسطوره و تاریخ، به بازتولید و انتقال ارزش های فرهنگی و اجتماعی ایران پرداخته اند. درنتیجه، این مطالعه همچنین تأکید دارد که تحلیل های اجتماعی و تبیینات فرهنگی از منظر نظریه گرماس، می تواند ابزار مؤثری برای فهم بهتر و عمیق تر از مفاهیم بنیادین موجود در متون ادبی و هنری کلاسیک اجتماع ایران ارائه دهد. این امر به ویژه درراستای حفظ و ارتقای میراث فرهنگی و هویتی ایران، حائزاهمیت است و می تواند به غنای پژوهش های میان رشته ای دراین زمینه کمک شایانی کند.
شناسایی پیشران های موثر بر آینده خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
129 - 103
حوزههای تخصصی:
علی رغم اجماع جریان اصلی علم اقتصاد بر تأثیرات مثبت خصوصی سازی نظیر افزایش کارایی و بهره وری، کاهش هزینه های تولید، افزایش درآمد و رشد؛ شواهد تجربی متعددی در کشورهای مختلف وجود دارد که کفایت نظری و تجربی این نظر را به چالش می کشد. این پژوهش با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی عوامل مؤثر بر آینده خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت؛ تحلیلی و اکتشافی است. با مرور ادبیات نظری و تجربی پژوهش و مصاحبه عمیق با نخبگان جامعه کار و تولید (فعالان کارگری، صاحبان کسب وکارهای کوچک، بوروکرات های دولتی، متخصصان حوزه کار، متخصصان اجرایی و دانشگاهی و روزنامه نگاران) که تخصص و تجربه کافی پیرامون مسائل خصوصی سازی داشتند، در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع به پیشران ها، بر مبنای میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری امتیاز دادند تا در نهایت به پاسخ این سؤال برسیم که مهم ترین مؤلفه ها و پیشران های مؤثر بر موفقیت خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران کدام اند؟ و به چه میزان و چگونه بر همدیگر تأثیر می گذارند؟ داده ها در نرم افزار میک مک وارد گردید و سپس هجده پیشران اولیه شناسایی و در چارچوب ماتریس اثر متقاطع تعریف شد. در نهایت باتوجه به امتیاز بالای تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، شش پیشران کلیدی و اهرمی دارای بیشترین تأثیر بر وضعیت آینده خصوصی سازی شامل پارادوکس منافع، فربگی دولت، اعتماد عمومی، نظارت پذیری، نگرش مسئولان و استیلاء بخش نامولد شناسایی شدند.
هم افزایی کاربردی بازی جنگ و آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
181 - 205
حوزههای تخصصی:
بازی جنگ رشته ای کاربردی معطوف به بازی های جدی است که ضمن تمایز حرفه ای از رشته آینده پژوهی، جامعه علمی و نیازمندی های خاص خود را دارد. در کنار این تمایز، تشابه ماهوی دو رشته به ویژه با منظور داشتن بازی غیر آموزشی در سطوح سیاستی و راهبردی قابل توجه است. مسئله این است که اگر مشترکات و زمینه های هم افزایی دو رشته به خوبی درک نشود، زمینه برای رقابت های نابجا بین متخصصان دو رشته افزایش می یابد. برای این منظور ضمن مطالعات کتابخانه ای و برگزاری نشست های گروه کانونی متشکل از فعالان بازی جنگ، آینده پژوهی و مطالعات راهبردی، از تحلیل محتوای کیفی برای استنباط حرفه ای رابطه بین دو رشته استفاده شد. می توان همگرایی دو رشته در مبانی نظری، برخورداری از اهداف مشترک و عرصه های هم افزایی عملی و همچنین امکان هم افزایی در حوزه روش را مشهود دانست. این دو در پرورش متفکران و تصمیم سازان چابک، تیم سازی بین رشته ای و فرارشته ای، مشارکت جویی از افکار واگرا، محیط شناسی مسئله محور، اشتراک گذاری دانش و مهارت افزایی اجرای خرده روش ها با یکدیگر هم افزایی عملی دارند. نیاز است در آینده ضمن بررسی دقیق تر ارتباط بین فرایندهای علمی و اداری دو رشته برای هم افزایی آموزشی و پژوهشی بین مراکز علمی بازی جنگ و آینده پژوهی و نیز توسعه ابزارها و سامانه های مشترک راهکارهایی ارائه شود، که جلوه آن در توسعه ایده «آزمایشگاه آینده» است.
بررسی تجربی ارتباط فقر و دین در ایران: تحلیل تطبیقی درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
این پرسش که دین چگونه با فقر ارتباط دارد، سؤالی مهم است که محرک تحلیل ها و پژوهش های جامعه شناختی از همان ابتدا بوده است. مروری بر ادبیات جامعه شناسی حکایت از آن دارد که پژوهش در حوزه ارتباط میان فقر و دین با هدایت نظریه محرومیت بوده است. در پژوهش حاضر، ابتدا استدلال های نظریه جامعه شناختی محرومیت درخصوص چگونگی ارتباط فقر با التزام دینی به نحوی با یکدیگر ترکیب شد تا منجر به استنتاج فرضیه ای شود که قابل ارزیابی تجربی باشد. سپس، با واحد تحلیل قراردادن «استان» و استفاده از داده های ثانویه، اعتبار فرضیه تحقیق با روش تطبیقی درون کشوری در ایران آزمون تجربی شد؛ درنهایت، یافته های مربوط به آزمون تجربی رابطه میان فقر و التزام دینی در ایران با روش تطبیقی درون کشوری و تحلیل بین استانی نشان داد که پس از کنترل یا حذف تأثیر متغیرهای توسعه اجتماعی و نابرابری اقتصادی، باز هم «فقر» تأثیر مثبت معناداری بر «التزام دینی» دارد که ازحیث آزمونی، دلالت تأییدی برای نظریه محرومیت داشته است.