فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
380 - 393
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل نقوش و مقایسه نسبی جام زرّین مکشوفه از روستای احمد بیگلو شهرستان مشگین شهر با نمونه های به دست آمده در داخل وخارج از ایران می پردازد. این شی ء ازطریق حفاری های غیرمجاز درسال 1393 کشف شد. با توجه به اینکه هیچ گونه کار پژوهشی روی این شئ صورت نگرفته، لذا انجام چنین پژوهشی در این زمینه به منظور مشخص نمودن کارکرد، تکنیک ساخت، مقایسه، تاریخ گذاری نسبی، تجزیه وتحلیل نقوش نمادین به کار رفته روی این اثر هنری ضروری به نظر می رسد. روش شناسی این پژوهش به صورت مطالعه تطبیقی و تحلیلی-توصیفی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات آن نیز به دو روش کتابخانه ای و میدانی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در به کارگیری تزئینات نقوش روی جام، طرز تفکر و اعتقادات هنرمندان تأثیر بسزایی داشته است. درواقع این نقوش به صورت آیینی و بیانگر مفاهیمی همچون حاصلخیزی و باروری بوده است. نمونه های قابل مقایسه با جام زرّین مشگین شهر، جام طلای گاو بالدار مارلیک، جام حسنلو و جام کلاردشت را شامل می شود. درزمینه مقایسه عناصر تزئینی سینه بند بزرگ زیویه، حلقه مفرغی مکشوفه از سرخ دم، تیردان به دست آمده از لرستان، محوطه ربط2، بشقاب نگهداری شده در موزه بریتانیا و آثاری در خارج از ایران که نمونه های آشوری از آن جمله است. با توجه به تحلیل نقوش و مقایسه آن با نمونه های یافت شده، نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که گاه نگاری نسبی جام مشکوفه متعلق به اواخر هزاره سوم تا اوایل هزاره دوم ق.م. بوده و تصویرسازی و سمبل های نقش شده بر روی جام مشکین شهر بازنمایی از آداب ورسوم استقبال از بهار در آذربایجان با حضور آیین مهری است.
گونه شناسی معماری مساجد تبریز و باکو در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
53 - 67
حوزههای تخصصی:
آذربایجان یکی از مناطق باسابقه در فرهنگ و هنر ایران است که شناخت معماری آن ضروری است. برای شناخت معماری و هنر این منطقه نباید بر مرزهای کنونیتکیه کرد، بلکه باید به یاد آوریم که در گذشته ای نه چندان دور، این منطقه دارای رابطه در تبادل اندیشه ها، انگیزه ها و پیشه وران در زمینه های هنر و معماری با سرزمین های اطراف ازجمله اَران(جمهوری آذربایجان) بوده است. در کالبد معماری اسلامی مسجد جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است که با توجه به ثبات الگوی رفتاری در آن می توان فارغ از مرز های سیاسی و در گستره مرزهای فرهنگی به گونه شناسی آن پرداخت. هدف این تحقیق،شناخت ویژگی های مساجد تبریز و باکو در دوران قاجار و دسته بندی آن ها براساس خصوصیات کالبدی و درنهایتگونه شناسیاست. برای دستیابی به هدف مذکور، از روش تحقیق توصیفی تحلیلیاستفاده شده و جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در این مقاله، ابتدا مساجد تاریخی در هر دو شهرکه شامل 28 مسجد است،شناسایی و اندام هایی بااهمیت تعریف خواهد شدو سپسبا توجه به این اندام ها و ترکیب اجزای کالبدی، به گونه شناسی آن ها پرداخته خواهد شد و در ذیل معرفی هر گونه، ویژگی های بارز آن ها مورد مطالعه خواهد گرفت. مساجد این مناطقبرسه گونه است که عبارت اند از:مساجد گنبدخانه ای، مساجد گنبدخانه ای با رواق اطراف و مساجد شبستانی. گونه شبستانی فقط آذربایجان قابل شناسایی است و گونه های گنبدخانه ای و گنبدخانه ای با رواق اطراف در هر دو منطقه موجود است.
ارزیابی تأثیر حفره های افقی در ساختمان های بلند بر پراکنش ریزگردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
۹۰-۷۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: ریزگردها از جمله چالش های زیست محیطی، در مناطق خشک، بوده که باعث برهم زدن آسایش انسان می شوند. باد، اصلی ترین عامل حرکت ریزگردها است و الگوی حرکتی باد، در شهرها، از معماری شهرها و ساختمان ها اثر می پذیرد. وجود حفره در فرم، از اقدامات طراحی فرم است که بر بار باد و جریان ریزگردها اثر می گذارد. هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای از توزیع ریزگردها در ساختمان بلند دارای حفره افقی، با متغییر تعداد و حجم حفره، می باشد. روش ها: مطالعه عددی توسط دینامیک سیالات محاسباتی انجام شده است. در شبیه سازی از مدل آشفتگی کاامگا اس اس دی استفاده شده و تغییرات الگوی جریان باد و توزیع ریزگردها، ارزیابی می شود. به جهت ورود داده های نرم افزاری، شامل اندازه، نوع و مقدار ذرات و همچنین اعتبارسنجی نرم افزار، از روش نمونه برداری میدانی استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد هرچه تعداد حفره ها در حجم بیشتر و اندازه آن ها کوچک تر شوند، سرعت باد در داخل حفره ها کاهش یافته و از طرفی رفتار حرکتی باد و به طبق آن رفتار پراکنشی ذرات، یکنواخت تر می شوند. همچنین در این حفره ها غلظت ذرات معلق بیشتر و اندازه آن ها کوچک تر می شوند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد طراحی فرم با تعداد حفره بیشتر و حجم حفره کوچک تر، برای مقابله با پدیده ریزگردها و رسیدن به آسایش در محیط های داخلی، مناسب تر است. علاوه بر این، طراحی بازشوها در ارتفاعات بالاتر و عمق حفره ها، نرخ فرونشست ذرات ریزگرد را در فضاهای داخلی، کاهش می دهد.
تحلیلی بر ارتقای مقبولیت عمومی معماری خاک در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری خاک، یکی از فنون ساخت در معماری با غنای تاریخی چندهزارساله است که ردپای آن در معماری ملل مختلف جهان ازجمله کشور ایران نمایان است. علی رغم پیشینه و ظرفیت های غنی موجود؛ روند استفاده فراگیر و مقبولیت معماری خاک در دوره معاصر بنا بر رشد فناوری در مصالح رقیب صنعتی و تغییرات فرهنگی ساخت وساز با افول محسوسی همراه بوده است. هدف از این پژوهش، شناخت تنگناها و راه های ارتقای معماری خاک با تأکید بر بستر شهر تاریخی یزد است. روش این پژوهش، کیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و همراه با استدلال قیاسی همراه با ماهیت دوگانه نظری - کاربردی است. ابزارهای جمع آوری داده های پژوهش؛ تحلیل محتوای ادبیات نظری تحقیق و یک پرسش نامه خبره محور با رجوع به ده کارشناس خبره معماری و شهرسازی شهر یزد است. یافته های پژوهش نشان می دهد معماری خاک علی رغم برخورداری از مجموعه ای از مزایا و معایب همانند دیگر فنون و سبک ها در معماری؛ دارای مجموعه ای از چالش ها، موانع و پیش ران هایی است. گروه بندی و اولویت بندی چالش ها، موانع و پیش ران های معماری خاک در بخش ادبیات تحقیق و خبرگان شهر یزد نشان دهنده شباهت ها و تفاوت هایی است که نشانگر «مکان مند» بودن دامنه مقبولیت عمومی معماری خاک است. براین اساس، «پذیرش اجتماعی معماری خاک»؛ «برنامه ها و دوره های کم دانشگاهی» و دو مقوله «نوآوری و فناوری» و «تدوین استاندارد و معیارهای کنترلی» به ترتیب چالش ها، موانع و پیش ران های اولویت مند شهر یزد می باشند. این اولویت بندی می تواند در بسترهای معین کالبدی به صورت تجمیعی به منظور اعمال سیاست گذاری معمارانه مورد شناسایی و کاربرد واقع شود. همچنین، این سیاست گذاری جدید زمینه ساز توجه عام بیشتر به مقوله «مقبولیت عمومی» بوده و می تواند به صورت عملی و خاص نیز در ارتقای مقبولیت عمومی معماری خاک در شهر یزد تأثیرگذار باشد.
گزارشی از کتیبه های فارسی مرمت در مسجد جمعه شهر دربند، قفقاز روسیه1
حوزههای تخصصی:
قفقاز به منطقه ی میان دریای مازندران و دریای سیاه اطلاق می شود و توسط رشته کوه قفقاز به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می گردد. قفقاز شمالی بخشی از کشور روسیه را دربر می گیرد و شامل هفت جمهوری خودگردان و دو ناحیه می باشد که از شرق عبارتند از جمهوری های -۱ داغستان ۲ چچن اینگوش ۴ اوستیای شمالی -۵ کابار دینو - بالکاریا ۶- قره چای چرکسیا آدیغیا و همچنین دو ناحیه کراسنودار و استاوروپل قفقاز جنوبی نیز شامل ۳ کشور جمهوری آذربایجان ارمنستان و گرجستان است متن ذیل رهیافت یک سفر پژوهشی به شهر دربند در جمهوری داغستان است که به منظور شناسایی و تهیه شناسنامه از کتیبه های فارسی و برخی از بناهای کتیبه دار این شهر صورت پذیرفته است. شهر کوچک و ساحلی دربند که طبق معاهده گلستان از ایران جدا گردید دارای ۱۵۰ اثر ثبتی است و حدود ۱۰۰ کتیبه فارسی فارسی پهلوی و دری از دوره های ساسانی صفوی و قاجاری دارد مسجد جمعه دربند بعد از نارین قلعه و حصار ۴۰ کیلومتری شهر مهمترین اثر میراثی در شهر دربند است که همواره مورد توجه حکومت های منطقه ای بوده است لذا دارای کتیبه های ارزشمندی از حکومت های مغول ترک عرب و ایرانی است. قدمت ۱۳۳۰ ساله برای مسجد و همچنین نوع معماری آن معیارهایی بوده برای ثبت این اثر ارزشمند در ذیل پرونده جهانی دربند در یونسکو.
خوانش فرامتنی گفت وگوها و کنش های فیلم معجزه گر آرتور پن؛ با اتخاذ رویکردِ قدرت محورِ بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
37 - 48
حوزههای تخصصی:
جهان فیلم، با پی ریزی موقعیت و اعطای جایگاه به هر شخصیت، می تواند روابط «سلطه» را به وضوح بازتولید نماید. پیر بوردیو با طرح نظریه زبان و قدرت نمادین و تشریح روابط پیچیده «قدرت» و «زبان» به چگونگی شکل گیری سلطه در اجتماعات پرداخته است. در فیلم معجزه گر، کودکی به نام هلن کلر از ابتدایی ترین ابزار ورود به میدان، یعنی زبان بی بهره مانده و فقدان زبان (به عنوان اساسی ترین محمل ارتباطی)، وی را از برقراری ارتباطات معنادار عاجز ساخته است. پژوهش حاضر بر پایه روش توصیفی تحلیلی، به بررسی روابط سلطه در ساختار فیلم معجزه گر می پردازد. در خلال این انطباق؛ دغدغه اساسی این پژوهش پاسخ به این سؤال است که «زبان» در فیلم معجزه گر چگونه به عنوان یک سرمایه نمادین می تواند هلن کلر را برای حضور در میدان و کسب قدرت نمادین آماده کند؟ با بررسی نمونه مورد بحث، این گونه استنباط می شود که نقش اساسی زبان در ساختار قدرت و کاربرد آن در سطح عاملیت فردی و جمعی، توجه ویژه ای را می طلبد و افراد ضمن آگاهی یافتن از کاربرد دووجهی آن، جهت کسب جایگاه در دنیای سلطه و قدرت، پیش از هر کنشی نیازمند کنش ارتباطی زبان هستند.
ویژگی های سبکی و فضایل اخلاقی در غزلیات صابر همدانی در مقایسه با نقاشی های کمال الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
188 - 212
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی به معنای حقیقی خود در ایران سابقه ای نداشته است و نخستین آثار در تذکره ها دیده می شود. تذکره نویسان، ضمن به کار بردن عبارات مشحون از صنایع لفظی و معنوی درباره وجهه امتیاز سبک وی به تسامح گذرانده، گفتار را به تمجید اغراق آمیز خداوند ترجمه به پایان می رسانند. ضرورت انجام پژوهش حاضر در فقدان مطالعات جامع در باب سبک و ساختار شعر شعرای معاصر همدان به خصوص دو شاعر معروف (صفاءالحق، صابر) می باشد. این ضرورت وقتی مضاعف می گردد که بدانیم شاعران مذکور بعضاً در حوزه غزل به نوعی تشخص سبکی داشته اند. همچنین یادآوری این نکته ضرورت دارد که تاکنون پژوهش های منسجم علمی در مورد صابر، انجام نشده است. باتوجه به سبک شناسی شعر و ادوار شعر فارسی، ویژگی های هرکدام از سبک های رایج در ایران (خراسانی، عراقی، هندی و بازگشت)، عمده مسئله ما در این پژوهش، بررسی و تحلیل سبک غزلیات شاعران همدانی از منظر زبانی و فکری مطابق با مؤلفه های موجود و تطبیق غزلیات آن ها با آن مؤلفه ها و تعیین سبک شعر و شاعری آنان است. کمال الملک نیز به عنوان یکی از نقاشان برجسته دوره قاجار در آثار خود به زندگی اجتماعی و اخلاق توجه کرده است.اهدف پژوهش:بررسی و تحلیل سبک غزلیات شاعران همدانی از منظر زبانی و فکری مطابق با مؤلفه های موجود.بررسی ویژگی های سبکی و اخلاقیات در آثار کمال الملک.سؤالات پژوهش:ویژگی های سبکی غزلیات شاعران همدانی مطابق با کدام یک از سبک های رایج ادبی است؟ویژگی های سبکی و اخلاقیات در آثار کمال الملک چگونه بود؟
تحلیل ابعاد جامعه شناختی و هنری ظهور سینمای معناگرای ایران (سال های 1384-1367)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
227 - 249
حوزههای تخصصی:
امروز کشور ایران در کنار پاره ای از کشورهای دیگر به عنوان یکی از پیشگامان سینمای معنادار شناخته می شود. به دلیل جایگاه و اهمیت خاص این جنبش سینمایی، بررسی و تبیین ویژگی های این سینما و همچنین محیط اجتماعی تولید آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ازاین رو، تحقیق حاضر با اتخاذ یک رویکرد جامعه شناختی - هنری در پی تبیین جنبه های اصلی شرایط اجتماعی که در آن ش ناخت و ادراک س ینماگران معناگرا شکل گرفته و جنبش هنری آن ها یعنی جنبش سینمایی معناگرا تکوین یافت، انجام گرفت. این تحقیق با جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و استفاده از روش تحقیق تطبیقی - تاریخی منطبق با نظریه استوارت میل اقدام شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که شرایط تاریخی بسیار مهمی زمین ه ساز شکل گیری این جنبش س ینمایی جدید در فاصله سال های 1384- 1367 گردیده و محتوای جنبش هنری سینمای معناگرا در ایران علاوه بر اینکه تابعی از بحران در نظم اخلاقی جامعه و همچنین بسیج منابع بوده است به افق اجتماعی در جامعه، بافت گفتمانی و همچنین محیط اجتماعی آن نیز وابسته بوده است.اهداف پژوهش:تبیین جنبه های جامعه شناختی ظهور سینمای معناگرای ایران طی سال های 1384-1367.تبیین جنبه های هنری ظهور سینمای معناگرای ایران طی سال های 1384-1367.سؤالات پژوهش:مهم ترین مؤلفه های جامعه شناختی ظهور سینمای معناگرای ایران طی سال های 1384-1367کدام اند؟مهم ترین مؤلفه های هنری ظهور سینمای معناگرای ایران طی سال های 1384-1367کدام اند؟
دیدگاه های هم ارزشی جنسیتی برای افزایش تعامل بانوان در طراحی شهری با تأکید بر اصول هستی شناسی افقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
536 - 556
حوزههای تخصصی:
استفاده از دیدگاه های جنسیتی در طراحی شهری در دهه های گذشته بسیار رواج یافته و منجر به ایجاد پروژه هایی تحت عنوان طراحی جنسیتی یا طراحی حساس به جنسیت شده است. زنان همیشه برای حضور در فضاهای شهری محدودیت هایی داشتند که این محدودیت ها ناشی از طراحی و برنامه ریزی فضاهای شهری و همچنین هنجارهای اجتماعی و فرهنگی است. این هنجارها تنها فضای خانه و فضای نزدیک آن را متعلق به زنان می داند و آن ها به نوعی حق حضور پررنگ در جامعه را نمی دهد. لذا در این راستا، این پرسش ها مطرح می شوند که چگونه به وسیله معماری می توان فضایی را ایجاد کرد که علاوه بر پاسخگویی به نیاز بانوان زمینه تعامل سازنده آن ها را فراهم کند؟ چگونه با استفاده از روش هستی شناسی افقی و استراتژی شیء بر شیء می توان به فضایی جذاب تر به نسبت روش های قدیمی دست یافت؟ هدف این طرح نادیده گرفتن نقش مردان و توجه مفرط به جایگاه بانوان نیست بلکه بهبود کیفیت حضور و تعامل آن ها با یکدیگر و جامعه است. روش ﺗﺤﻘﯿﻖ اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ از روش «ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ» و «رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺑﻮم ﺷﻨﺎﺧتی» در ﺑﺴﺘﺮ ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ اﺳﺖ. در اﺑﺘﺪا ﻗﺴﻤﺖ ﮐﯿﻔﯽ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻨﺎد ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ، ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی ﭘﮋوﻫﺶ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه است.اهداف پژوهش:بهبود کیفیت حضور و تعامل بانوان با یکدیگر و جامعه.شناخت هستی شناسی افقی و به کارگیری آن به صورت گسترده در معماری.سؤالات پژوهش:فضای مورد نیاز بانوان به عنوان یک کنشگر اجتماعی باید دارای چه ویژگی ها و مؤلفه های باشد؟چگونه می توان با استفاده از روش هستی شناسی افقی و استراتژی شیء بر شیء به فضایی جذاب تر و فارغ از ارزش گذاری های جنسیتی نسبت به روش های قدیمی دست یافت؟
بازتاب داستان خسرو و شیرین نظامی گنجوی در هنرهای نگارگری و پارچه بافی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵)
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هنر و ادبیات ایران در دوره صفوی، یکی از درخشان ترین دوره های فرهنگی ایران، تحت تأثیر مضامین عاشقانه و نمادین قرار داشت. داستان خسرو و شیرین اثر نظامی گنجوی، به عنوان یکی از مهم ترین روایت های عاشقانه مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. با این حال، ارتباط عمیق بین هنر بصری و ادبیات در این دوره به طور کامل بررسی نشده است. نگاره های آبتنی شیرین و پارچه های عصر صفوی نمونه هایی از این هم نشینی هستند که به فهم بهتر بازتاب داستان های عاشقانه در هنر بصری و تأثیر آن بر زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم کمک می کنند. این مطالعه به بررسی دو نگاره آب تنی شیرین و یکپارچه با نقش مشابه می پردازد و لحظات کلیدی داستان خسرو و شیرین را به تصویر می کشد. پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات است:1. با مبنا قرار دادن داستان خسرو و شیرین نظامی گنجوی، میزان تبعیت از داستان در تصاویر مورد بحث در نگارگری و پارچه بافی به چه میزان است؟ ۲. با استناد به پارچه ای که تصویر داستان خسرو و شیرین را به نمایش می گذارد، چه نشانه هایی از آشنایی طراح این اثر با هنر نگارگری قابل مشاهده است؟ و چگونه این آثار می توانند به عنوان ابزارهایی برای انتقال مفاهیم فرهنگی و اجتماعی در آن دوره عمل کنند؟یافته ها نشان می دهند که روایت آبتنی شیرین بر روی نگاره ها و پارچه های عصر صفوی مضامین عاشقانه و نمادین داستان را به خوبی بازتاب می دهد. ایجاد کتابخانه ها و کارگاه های سلطنتی موجب گردهمایی هنرمندان برجسته شد و زمینه ساز خلق آثار ارزنده ای گردید.
باز خوانی یک بنای یادمانی؛ کاخ خورشید در کلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلات یا کلات نادری منطقه ای در شمال شرقی استان خراسان رضوی است که به دلیل وجود حصاری از کوهها به عنوان یک قلعه طبیعی شناخته می شود. این محدوده در گذشته به دلیل برخورداری از حصاری طبیعی و دست ساز انسانی، از نظر دفاعی و نظامی اهمیت داشت. کلات در دوره نادرشاه افشار مورد توجه ویژه قرار گرفت و بناهایی به دستور وی در آن بر پا شد که از میان آنها می توان به عمارت معروف به « کاخ خورشید» اشاره نمود. این بنا شاخص ترین اثر برجامانده از دوره افشاریه در ایران می باشد . عمارت خورشید به لحاظ حجم ونمای بیرونی و نیز ابهام در عملکردش، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. هدف این پژوهش بررسی عملکرد وخصوصیات اصلی این بنا و تعیین جایگاه آن از نظر تاریخ معماری ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد طراحی عمارت خورشید تلفیقی از عناصر معماری ایرانی و هندی می باشد که به شیوه ایی ماهرانه در هم آمیخته شده اند، و از این نظر توانسته پیوندی میان سنت های معماری ایرانی با معماری گورکانیان هند بوجود آورد. بعلاوه این مطالعات نشان می دهد که عملکرد این بنا نه آرامگاه و نه کاخ بوده، بلکه بنایی یادمانی با کارکرد تشریفاتی بود که به دستور نادر ساخته شده تا یادآور نام و سلطنت وی باشد.
تحلیل بازنمایی دریا در نقاشی رمانتیک مبتنی بر مفهوم امر والا در فلسفه کانت (مورد مطالعاتی: آثار برگزیده قرن نوزدهم اروپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
108 - 121
حوزههای تخصصی:
بازنمایی طبیعت یکی از موضوعات مهم در نقاشی به شمار می رود. در این میان، بازنمایی دریا، به دلیل ویژگی های منحصربه فردی که دارد، اهمیت و جذابیت دوچندان دارد. در بستر فلسفه نیز از منظرهای مختلفی به طبیعت پرداخته شده است. در این باره، مفهوم کلیدی «امر والا» در فلسفه کانت جایگاه ویژه ای دارد. این مفهوم می تواند ابعاد جدیدی از بازنمایی طبیعت را روشن سازد. بازنمایی امواج دریا به مثابه ابژه ای -که می تواند نشانی از امر والا باشد- در جنبش های هنری قرن نوزدهم بروز داشته است. پژوهش حاضر در جست وجوی ارایه خوانشی از بازنمایی امواج دریا در نقاشی های رمانتیک قرن نوزدهم اروپا مبتنی بر امر والای کانت است. در این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از روش گردآوری کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات و نمونه گیری گزینشی، از میان آثار نقاشی دریا در سده نوزدهم اروپا، پنج اثر انتخاب شده و به شیوه تحلیل کیفی، مورد بررسی قرار گرفته اند. این پژوهش نشان می دهد که، الگوی بازنمایی دریا در نقاشی رمانتیک قرن نوزدهم، بنا بر نوع امر والا متفاوت است. امر والای پویا در آثار مورد بررسی، از طریق نمایش قدرت و قهر دریا تصویر شده است. والای ریاضی نیز با نمایش عظمت و وسعت و گستردگی دریا صورت پذیرفته است. با نگاهی دقیق تر به آثار تحلیلی، درمی یابیم که سبک رمانتسیم، برای نمایش قدرت طبیعت، بیان وقایع و رخدادها، توجه به معنویت و جنبه های روحانی، واکنش بر انقلاب صنعتی و در برخی موارد، رویدادهای سیاسی به کار رفته است.
بررسی تطبیقی تمبرهای پستی یا موضوع گونه های جانوری درحال انقراض ایران و جهان برمبنای فهرست(IUCN) (بررسی موردی هشت گونه جانوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۱
88 - 109
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از رسانه های پرسابقه که مفاخر، نمادها، مناسک و مکنونات ملل را به نمایش می گذارد، تمبرهای پستی است. تمبرها علاوه بر نشان اعتبار مرسوله، نشان دهنده دغدغه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ملت ها نیز هست یکی از این دغدغه ها ابَربحران های اقلیمی است که سرتاسر جهان را فراگرفته و بر مبنای گزارش های علمی و پژوهشی، ادامه زندگی بسیاری از گونه های جانوری به نقطه غیرقابل بازگشت رسیده است. براین اساس از دهه های متوالی، بسیاری از کشورها و سازمان های بین المللی به موازات تلاش های علمی و عملی، از ظرفیت های کارآمدِ حوزه هنر، جهت حساسیت بخشی در سطح ملی و جهانی بهره برده اند. یکی از این ظرفیت ها، انتشار تمبرهای پستی است. این پژوهش به مقایسه تطبیقی تمبرهای پستی گونه های جانوری انتشاریافته در ایران و جهان پرداخته و در نهایت به این سؤال پاسخ خواهد داد که بازخورد موضوع جانوران در حال انقراض در تمبرهای پستی ایران در مقایسه با دیگر کشورهای جهان چگونه بوده است؟هدف: پژوهش حاضر با مطالعه موردیِ انتشار «تمبرپستی» حوزه زیست جانوری در خطر انقراض ایران، بر کار ویژه «هنرهای تجسمی» در راستای ایفایِ تعهدات ذاتی و آگاهی بخش در مقیاس داخلی و جهانی، تأکید و به مخاطبان و کارگزاران این حوزه شناخت لازم را ارائه میدهد.روش پژوهش: این پژوهش کیفی است که به شیوه توصیفی-تحلیلی «تمبرهای پستی» ۵۱ کشور جهان را با تمرکز بر هشت گونه جانوریِ در خطر انقراض که در فهرست مشترک سازمان حفاظت محیط زیست ایران و IUCN قرار دارد، با استفاده از منابع کتابخانه ای و داده های پایگاه های اطلاع رسانی، در چارچوب جداول ۸گانه تصویری، بررسی نموده است.یافته ها: در پژوهش حاضر، مشخص گردید که ایران با وجود برخورداری از پیشینه کهن در حوزه هنرهای تصویری و ازجمله پیشگامی در انتشار تمبرهای پستی، در استفاده هوشمندانه از این ظرفیت هنری و فرهنگی در راستای اثرگذاری بر مردم و حاکمیت، برای حفاظت اثربخش از گونه های طبیعی، از بُعد کمی و نیز دامنه انتشار تمبرهای پستیِ گونه های جانوری، جایگاه شایسته ای ندارد. چنانکه در حد فاصل سال های۱۳۲۰ تا ۱۴۰۰ ه.ش فقط سه تمبر با موضوع گونه های جانوری در خطر انقراض ایران منتشر شده است.
مدل مفهومی رابطه انسان و محیط شهری در فرایند ادراک بر پایه آرای فلاسفه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مهر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
5 - 12
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ادراک فضا، بر پایه رابطه دوسویه انسان و محیط و در پی یک فرایند تدریجی شکل می گیرد. موضوع ادراک فضا با تمامی دانش هایی که دغدغه آنان آفرینش مکان زیست نیکو برای انسان است پیوند داشته و ریشه در ادبیات تخصصی علوم محیطی دارد، اما مفهوم ادراک به عنوان موضوعی شناخت شناسانه مورد توجه دیگر گستره های دانش از جمله فلسفه هست، ولی که کم تر مورد اقبال پژوهشگران دانش محیطی بوده است. آگاهی از چیستی ادراک و تبیین سازوکار آن و نقشی که در شناخت هستی دارد از دیرباز مورد توجه فیلسوفان نیز بوده است. بازگشت به آرای فیلسوفان سرزمین مان برای شفاف سازی مفهوم و فرایند ادراک و کاربرد آن در دانش طراحی محیط شهری موضوع اصلی این پژوهش است. میزان کارآمدی نظرات فلاسفه برای شفاف سازی ویژگی های ادراک و مراتب آن و چگونگی فرایند ادراک فضای شهری مبتنی بر آن مورد سؤال این نوشتار است.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش بهره گیری از آرای فیلسوفان ایرانی برای بازشناسی مفهوم ادراک و ویژگی های کاربردی آن در طراحی محیط است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و برگرفته از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل متون و کاوش در اندیشه فیلسوفان گزیده به شیوه استدلال منطقی است و به استنتاج موضوع ادراک از دو بٌعد ماهوی (سرشت ادراک) و رویه ای (ساختارو فرایند آن) در گستره دانش فلسفه وکارآمدسازی آن در گستره دانش طراحی شهری می پردازد.
نتیجه گیری: نتایج بررسی ها نشان می دهد که بهر ه مندی از اندیشه های فیلسوفان ایرانی درشفاف سازی ماهیت و ویژگی های چهارگانه ادراک شامل: فرایندی بازآفرینانه، اثرپذیری، کنشگری و پویایی و نیز تدقیق ساختار فرایند ادراک محیط شهری سودمند است. این نوشتار در پایان با بهره گیری از دو پایگاه نظری فلسفه و طراحی شهری به صورت بندی مدل مفهومی «رابطه ادراکی انسان و شهر» پرداخته و کارکرد و برون داد هر مرتبه از فرایند ادراک را معرفی می کند.
Explaining The Impact of Facade Architectural Components on the Visual Clutter (Case S tudy: Selected Facades of Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۲ - Serial Number ۴۸, Spring ۲۰۲۳
27 - 38
حوزههای تخصصی:
Nowadays, clutter and visual clutter have become common characteris tics of cities. The main cause of this confusion and visual clutter is the presence of urban facades with an abnormal appearance that s tands out in the city. Meanwhile, the firs t image seen of a building is its facade, which can play a role in creating the order or visual clutter. This heterogeneity is more apparent in the facades of Tehran city, especially in the vicinity of its main s treets, which have the mos t daily passers-by. However, what parts of the facade have caused visual clutter, and what was the mos t colorful visual part of the facade in this context? In the field of visual clutter, urban facades can be as effective as urban walls. Materials, colors, changing s tyles and contexts, different compositions of forms. These can be the factors that create and increase this visual clutter in monographs. In this research, by examining the three s treets that collect garbage in the areas that have had the highes t number of building permits issued in the las t ten years, single facades with visual clutter have been identified, and then by examining the components of these facades, the common characteris tics of each in terms of components have been identified. The composition of the facade was checked. This research shows that additions, materials, colors, and windows have the greates t impact on the visual clutter of urban facades in the examined samples.
شیوه های انتقال مفاهیم تعلیمی مولانا در نی نامه با تکیه بر عناصر انسجام بخشی متن و تصویر نسخه خطی مصور محفوظ در موزه هنر والترز بالتیمور امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
527 - 552
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولانا از متون گران سنگ کلاسیک زبان دری است. کسب معرفت در دیدگاه مولانا از اهم امور است و پیوسته مخاطب خویش را تا نیل به سرمنزل سعادت همراهی می کند. مفاهیم این اثر چندبُعدی از زوایای مختلف قابل کندوکاو است. تصویرسازی در فضای شعری از مختصات سبک مولانا است؛ چگونگی تأثیر این سبک بر انتقال مفاهیم تعلیمی مسئله ای است که پژوهش حاضر دنبال می کند. یکی از معدود آثار مصور مثنوی در موزه والتزر بالتیمور نگهداری می شود که نمونه منحصربه فردی در سنجش تصویرسازی در اثر مولانا است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. ابزار اصلی در استخراج شگردهای مولانا در این پژوهش نظریه انسجام بخشی «مایکل هالیدی» و «رقیه حسن» است. متن نی نامه در دو سطح فرم و محتوا بررسی می شود و همه عناصر درهم تنیده معنایی کشف می گردد. عناصر ارجاع، حذف، ادات ربط و همچنین در حیطه بازآیی تکرار، تضاد معنایی و شمول معنایی بیشترین ابزارهای کارآمد در انتقال مفاهیم در نی نامه هستند و زیبایی سخن و کلام مولانا را به وضوح نشان می دهند. نتیجه اینکه برای درک بخشی از رموز موفقیت مولانا در انتقال معانی و مفاهیم بایستی از ابزارهای معناشناسی جدید نیز در مطالعه مثنوی به کار گیریم تا زوایای جدیدی از این شاهکار ادبی و عرفانی را بیابیم.اهداف پژوهش:بررسی ارتباط متن و تصویر در مثنوی مولوی و نقش آن در انتقال مفاهیم تعلیمی.بررسی تکنیک های بلاغی مثنوی از لابه لای ابیات تعلیمی آن با کاربست تئوری هالیدی.سؤالات پژوهش:ارتباط متن تصویر در مثنوی مولوی چه ارتباطی در انتقال مفاهیم تعلیمی دارد؟تکنیک های بلاغی چه میزان از انتقال معانی بُعد تعلیمی را در مثنوی مولانا پوشش می دهد؟
زیبایی شناسی داستان های عرفانی مصور قرآن بر اساس نظرات مکتوب ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
524 - 536
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی و فلسفه هنر یکی از مقوله هایی می باشد که همواره دغدغه بسیاری از هنر دوستان از دیرباز بوده است. از فیلسوفانی چون ابن سینا - شیخ اشراق صدرالمتألهین آثار متعددی به جای مانده است. هرچند که این فیلسوفان شرقی اشاره مستقیمی به هنر و زیبایی شناسی در آثارشان نکرده اند لکن می توان از دل مکتوبات به دست آمده مانند شعر، ادبیات، داستان های رمزی، عرفانی، زیبایی شناسی، هنردوستی، لذت و عشق را بیرون کشید. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. در این پژوهش سعی شده است که مروری بر داستان های رمزی ابن سینا داشته باشیم. ابن سینا با همه قدرت و احاطه اش به فلسفه ارسطو و استادی اش در شرح و تفسیر اقوال و آرای آن حکیم یونانی در اواخر عمر به حکمت اشراق توجه خاصی پیدا کرده است. از این راه به عرفان و تصوف متمایل شده است و در این مورد رسالاتی نوشته است که رساله العشق و نمط دهم از انماط اشارات دلیل و گواه این مطلب است. سه رساله یا داستان رمزی، عرفانی به نام های حی بن یقظان، رساله الطیر و سلامان و ابسال از وی باقی مانده است. این سه رساله در شمار آثار اشراقی ابن سینا می باشد و نشان دهنده تمایلات عرفانی وی است. از میان این سه اثر حی بن یقظان، رساله الطیر بدون هیچ شکی نوشته ابوعلی سیناست. اما سلامان و ابسال را به برکت شرحی که خواجه نصیرالدین طوسی بر اشارات نوشته است می شناسیم. هانری کربن این داستان های رمزی سه گانه را از مسکوک و تجربه عملی ابن سینا می داند. اهداف پژوهش:1. بررسی زیبایی شناسی در داستان های رمزی ابن سینا.بررسی زیبایی شناسی در داستان های عرفانی مصور قرآن.سؤالات پژوهش:1. منشأ زیبایی در آثار رمزی - عرفانی - فلسفی ابن سینا چیست؟زیبایی شناسی در داستان های عرفانی مصور قرآن چه جایگاهی دارد؟
تحلیل انتقادی نظریه والتر بنیامین در باب زوال هاله هنر تجسمی در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به یکی از مهم ترین آثار نظری سده بیستم در حوزه فلسفه و هستی شناسی هنر می پردازد. ایده هایی که والتر بنیامین، نویسنده آلمانی از حلقه مکتب فرانکفورت، در مقاله مشهور خود با عنوان اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن مطرح می کند، به رغم آن که تا حدی قبول عام یافته، مسئله برانگیز است. مهم ترین مسئله ای که بنیامین پیش می کشد طرح مفهوم «هاله» اثر هنری و زَوال آن با بازتولید تکنیکی آثار است. اما سؤال اصلی درباره ادعا و استدلال بنیامین، مبنی بر این که هاله آثار هنری در روزگار ما زوال یافته، این است که چه دلایلی له و علیه مدعای او وجود دارد؟ این پژوهش قصد دارد به تحلیل انتقادی نظریه «زوال هاله» بنیامین بپردازد، کاری که تاکنون کم تر در منابع فارسی انجام گرفته است. با توجه به این که این مقاله صرفاً عهده دار نقد آرای بنیامین در مقاله پیش گفته است، روش پژوهش بر مطالعه و تحلیل انتقادی متن، موشکافی استدلال های منطقی او، و نیز یاری گرفتن از حاصل پژوهش های پیشین محققان خارجی در خصوص مسئله «هاله» استوار است. بنابراین، مواد و منابع کتابخانه ای، به ویژه آثاری که به زبان انگلیسی درباره بنیامین تألیف شده اند، مبنای داده های کیفی ما را تشکیل می دهند. در تحلیل نهایی، می توان بر اساس دلایل متعددی که در متن مقاله ذکرشده نتیجه گرفت که نظریه پرداز «زوال هاله» گرچه اهمیت پدیده «بازتولید تکنیکی» را به خوبی دریافته، اما در ارزیابی پیامدهای آن خطاهایی جدی مرتکب شده است؛ به این معنا که به باور ما، هاله اثر هنری در دوران معاصر نه تنها زدوده نشده، که برعکس، ابعاد و دامنه تأثیر و نفوذ آن بیشتر و قوی تر شده است. هاله امروز نه فقط متعلق به شاهکارهای بزرگ هنری، بلکه از آنِ خود مفهوم «هنر»، و کیش و آئین هایی است که مناسبات سرمایه داری متأخر و اقتصاد هنر معاصر رقم زده اند.
بازآفرینی بافت های تاریخی، با رویکرد افزایش زیست پذیری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
54 - 63
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی در زمره ارزشمندترین بافت های شهری محسوب می شوند که به مرور زمان، با توسعه شهرها و فرسودگی هسته های تاریخی، کیفیت زندگی در آن ها افت کرده است. این در حالی است که لاجرم مرمت شهری در طول دوره های تکامل خود، امروزه به بازآفرینی شهری رسیده است. از سوی دیگر، در میان رویکردهای موجود در شهرسازی، درنظر گرفتن زیست پذیری شهری برای بازآفرینی، موجب تعامل بیشتر بافت تاریخی با شهر و شهروندان شده است. با این توصیف، پرسش و مسئله اساسی این پژوهش آن است که، چگونه می توان با بازآفرینی بافت های تاریخی موجب افزایش زیست پذیری در آن شد، به گونه ای که شهروندان، کیفیت زندگی مناسبی را در بافت تجربه کرده و به دنبال ترک آن نباشند؟ از این رو، هدف غایی این پژوهش، شناسایی عوامل افزایش زیست پذیری در بازآفرینی بافت های تاریخی است. به این منظور، این پژوهش با تکیه بر روش پژوهش کیفی و به طور خاص روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی موضوع پرداخته است. بر این اساس، نتایج پژوهش بر آن اذعان دارد که زیست پذیری دارای عوامل محیطی و فرهنگی است که هر گروه به نوبه خود می تواند بافت های تاریخی را از فرسودگی رهانیده و به زندگی شهری بازگرداند. عوامل متعددی از قبیل ارتقای امنیت، بهبود خدمات و امکانات شهری، دسترسی مناسب به حمل ونقل عمومی، تقویت حس تعلق به مکان و بهبود وضع بهداشتی، از جمله دلایل افزایش زیست پذیری در بافت های تاریخی هستند که این عوامل، نه تنها کیفیت زندگی در این بافت ها را افزایش خواهند داد، بلکه از آن ها به عنوان میراثی تاریخی حفاظت می کنند.
سنجش و تحلیل میزان استفاده از ظرفیت های رسانه و تأثیر آن بر برندسازی شهری؛ مطالعه موردی: شهر خلاق خوراک رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برندسازی شهری از عوامل مهم در دستیابی شهرها به توسعه اقتصادی است که یکی از راه های مؤثر جهت نیل به این هدف، استفاده از ظرفیت رسانه و وسایل ارتباط جمعی می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تحقق برندینگ شهر خلاق خوراک شناسی رشت صورت پذیرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی می باشد. با مطالعات مبانی نظری و پیشینه تحقیق، چهار معیار برندسازی شهری، رسانه های جمعی، رسانه های اجتماعی و کیفیت اطلاعات رسانه ای استخراج شده و پرسش نامه ای بر مبنای آن ها با سؤالات طیف لیکرت طراحی شد. تعداد 395 پرسش نامه به صورت آنلاین در میان شهروندان و گردشگران شهر رشت جهت جمع آوری اطلاعات تکمیل شده است. داده های به دست آمده وارد نرم افزار SPSS شد و برای تحلیل داده ها از میانگین و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج رتبه بندی آزمون فریدمن نشان داد به ترتیب معیارهای برندسازی شهری، کیفیت اطلاعات رسانه ای، رسانه های اجتماعی و رسانه های جمعی دارای بیشترین اهمیت هستند. سپس با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 به مدل سازی و تحلیل پژوهش پرداخته شده است. ضریب مسیر معیار های رسانه های اجتماعی، کیفیت اطلاعات رسانه ای و رسانه های جمعی به ترتیب با مقادیر 361/0، 279/0 و 124/0 در ارتباط با برندسازی به دست آمدند. نتایج پژوهش نشان داد رسانه های اجتماعی به خصوص تبلیغات به واسطه افراد مشهور و تاثیرگذار در فضای مجازی نقش بسیار پررنگی را در شناساندن برند ایفا می کند و با سرمایه گذاری ها و توسعه زیرساخت های اینترنت می توان به ارتقای برند شهر کمک نمود که نیازمند تعاملات بیشتری با افراد داخل و خارج کشور است. در آخر نیز، تأثیر رسانه های جمعی بر برندسازی از نظر پاسخ دهندگان بسیارکم بدست آمد که به دلیل عدم فعالیت های مؤثر در این حوزه و اعتماد کمتر مردم به رسانه های رادیویی و تلویزیون است، با این حال نمی توان تأثیر آن را به طور کامل نادیده گرفت و لزوم فعالیت در هر دو حوزه از رسانه را می طلبد.