فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۶۱ تا ۲٬۶۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
117 - 131
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی، شرایط ذهنی است که رضایت مندی از محیط حرارتی را بیان می کند. مناسب بودن داخل ساختمان از لحاظ حرارتی، نه تنها آسایش را برای ساکنان فراهم می آورد، بلکه باعث صرفه جویی در مصرف انرژی، سلامت، بالا رفتن میزان بهره وری و بهبود روحیه ساکنان خواهد شد. با توجه به آن که گشودگی یا بازشو به عنوان یکی از شاخص های کنترل شرایط آسایش و جریان هوا در فضای داخلی نقش مؤثری خواهد داشت، بررسی قابلیت ها و مقایسه آسایش حرارتی درونی ساختمان های مسکونی تحت تأثیر گشودگی های ساختمانی مورد توجه موضوع پژوهش قرار گرفته است. در پژوهش حاضر نحوه تغییرات آسایش حرارتی درونی خانه های سنتی و مدرن شهری تحت تأثیر گشودگی های ساختمانی در فصل گرم بررسی شده، سپس میزان نارضایتی1 PPD در دو حالت گشودگی باز و بسته در خانه های مدرن و سنتی مقایسه شده و در نهایت مؤثرترین عامل در کاهش میزان نارضایتی PPD برآورد شده است. جهت بررسی عملکرد بازشوها در اقلیم نیمه گرم و خشک شیراز میزان دما، رطوبت و باد با دستگاه دیتالاگر برداشت شد و با کمک سنجش میزان نارضایتی PPD، شاخص متوسط محدوده آسایش حرارتی2 PMV استخراج شد. دو نمونه موردی خانه سنتی صالحی و آپارتمان مدرن نور و تأثیر بازشو در دو حالت باز و بسته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که میزان نارضایتی از آسایش حرارتی درونی در فصل گرم در خانه سنتی، حالت گشودگی باز 18% و حالت گشودگی بسته 59% و در آپارتمان با بازشوی باز61% و حالت بازشوی بسته 91% است. گشودگی مورد مطالعه در خانه سنتی پنج دری بوده، بنابراین در ایجاد آسایش حرارتی فضای داخلی نقش مؤثرتری داشت. به طور کلی می توان چنین برداشت نمود که گشودگی و بازشو نقش مؤثری در سرمایش و تهویه هوای داخلی خواهد داشت. امری که امروزه در طراحی پایدار بسیار مورد توجه است و در اصول معماری ایرانی با عنوان مردم واری در فضاهای ساختمان نمایان می شود.
بررسی تطبیقی شکل و صور تزیینی صورت های فلکی در سه نسخه صور الکواکب عبدالرحمان صوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
26 - 39
حوزههای تخصصی:
اخترشناسی از قدیمی ترین دانش های بشری است. «ابوالحسن عبدالرحمن صوفی رازی فَسوی» ستاره شناس برجسته ایرانی سده چهارم است که در دوران دیلمیان در فارس می زیست. وی کتاب صورالکواکب را که نسخه تصحیح شده ای از المجسطی بطلمیوس بود، بر اساس مشاهدات رصدی خودش تالیف کرد. هدف از این پژوهش، شناسایی انواع صورت های فلکی مصور، تجزیه و تحلیل ساختار تصویری و صور تزیینی و واکاوی وجوه افتراق و اشتراک آن ها در سه نسخه مصور صورالکواکب عبدالرحمان صوفی مربوط به قرن های ۶، ۹ و ۱۲ هجری قمری می باشند. پرسش های پژوهش عبارتند از: 1) ویژگی های بصری در سه نسخه مصور صوالکواکب در جهت نمایش اشکال و بروج دوازده گانه کدامند؟ 2) شکل و صور تزیینی صورت های فلکی مصور دارای چه وجوه افتراق و اشتراکی هستند؟ این پژوهش براساس هدف، بنیادی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی با مطالعه تطبیقی است. داده ها با جستجو در منابع کتابخانه ای و از طریق مشاهده نسخ، به دست آمده اند. ابزار نمونه گیری ، شناسه، فیش، مشاهده و ابزار پویش گری نوین است. شیوه نمونه گیری مبتنی بر هدف غیراحتمالی است. جامعه پژوهش متشکل از تصاویر بروج دوازده گانه از نسخه های صورالکواکب عبدالرحمان صوفی موجود در موزه برلین، شامل ۵۴ تصویر، نسخه موجود در موزه متروپولیتن شامل ۲۵۷ تصویر و نسخه موجود در موزه متروپولیتن شامل ۷۸ تصویراست. هم چنین، روش تحلیل نمونه های منتخب کیفی است. نتایج پژوهش گویای آن است که، از ویژگی های بصری مشترک در هر سه نسخه، استفاده از عنصر خط در بازنمایی تصاویر است؛ به گونه ای که در هر سه نسخه به کیفیت و تندی و کندی خط و نیز بهره گیری از آن در نمایش عمق نمایی بهره گرفته شده است. اگر چه در بعضی صفحات کادر حالت معمول را دارد؛ اما هنرمندان در این ترکیب به فرا رفتن تصویر از کادر توجه نموده اند. هم چنین، نوع فضاسازی با ترکیب متن و تصویر همراه است که در صفحات مربوط به برج ها با غلبه تصویر در نیمه بالا یا پایین صفحه ترکیب بندی شکل گرفته است.
آسیب شناسی برنامه درسی رشته بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد در دو دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه هنر تهران بر اساس الگوی فرانسیس کلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
45 - 54
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و از نوع پیمایشی و دلفی است، که نظر دارد بر اساس الگوی فرانسیس کلاین چه آسیب ها و موانعی در آموزش بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد وجود دارد و چه راه کارهایی برای ارتقای جایگاه و سطح کمی و کیفی آموزش بازیگری در این رشته پیشنهاد می شود؟ جامعه آماری این تحقیق دانشجویانی هستند که در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه هنر تهران در بازه زمانی سال های 1396 تا 1399 دروس الزامی خود را گذرانده یا فارغ التحصیل شده اند. تعداد کل این دانشجویان110 نفر است و 50 نفر از اعضای هیئت علمی و استادان مدعو در این دو دانشگاه است. در روش تحقیق، با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 60 نفر دانشجو و 12 نفر از استادان، بر اساس جدول مورگان تعیین شدند. برای جمع آوری اطلاعات و داده ها از پرسشنامه محقق استفاده شده است. برای تعیین روایی، پرسشنامه در اختیار استادان و دانشجویان قرار گرفته و پس از بررسی و با حذف سؤالات تکراری، پرسشنامه نهایی با 65 سؤال برای دانشجویان و 63 سؤال برای استادان به وسیله آزمون پنج گزینه ای در مقیاس لیکرت، تهیه شد. برای تعیین پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای روش آماری در این پژوهش، آمار توصیفی و آمار استنباطی t برای دو گروه مستقل، و آزمون فریدمن برای مقایسه رتبه میانگین استفاده شده و برای محاسبه دقیق داده های آماری نرم افزار spss به کار رفته است. فرضیه اصلی در این مقاله آن است که دیدگاه استادان و دانشجویان در مورد کیفیت درونی برنامه درسی با توجه به عناصر ذکر شده تفاوت وجود دارد. نتایج نشان می دهد که با توجه به بازنگری های دقیق برنامه های درسی و آموزشی و با ارتقای محتوای برنامه های درسی و تحقق اهداف و نیروی متخصص می توان سطح کیفی آموزش را در این رشته ارتقا بخشید.
بازشناسی کنش ورزی سیاسی هنر زیست محیطی معاصر با رویکرد ارج شناسی در نظریه انتقادی؛ مطالعه موردی: اکتیویسم لیبریت تیت و سمفونی درختان آبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
31 - 43
حوزههای تخصصی:
تلاش هنر معاصر در گذار از انقلاب مفهومی، دخالت و توان تغییر در گفتمان های اجتماعی است. رویکرد اخلاقی هنر معاصر در هیأت اکتیویسم هنری، چشم اندازی انتقادی به مسائل اجتماعی در دنیای هنر گشوده است. از مقوله های بنیادین فلسفه اجتماعی، سیاست بهره وری از محیط زیست و تعهدات زیستی به عنوان نگرانی جهانی در همه ابعاد است که از مضامین مورد توجه در اکتیویسم های هنری سال های اخیر بوده و دیالکتیک میان هنر، امر اجتماعی و اخلاق را مطرح ساخته. در علوم اجتماعی معاصر آراء نسل سوم نظریه انتقادی در پرداختن به مبانی هنجاری، تعیین دستورزبانِ اخلاقیِ تضادهای اجتماعی در تبیین الگوی"به رسمیت شناختن"است. از همین رو پژوهش حاضر به مطالعه قرائت نسل سوم نظریه انتقادی از"بازشناسی"در مطابقت با جنبه اخلاقی تعارضات زیست محیطی مورد توجه در اکتیویسم های هنری می پردازد. این پژوهش با فرض همسویی تلاش برای به رسمیت شناختن واقعیت های اجتماعی بحران زیست محیطی در اکتیویسم های هنری و نظریه ارج شناسی (قرائت اکسل هانت)، سعی در مطالعه کنش ورزی اجتماعی-سیاسی در هنر موضوع گرای معاصر دارد که با روش توصیفی-تحلیلی صورت می پذیرد. ازاین رو می توان به این نتیجه اذعان داشت که توانشِ اجتماعی اکتیویسم های هنری در پیگیری مطالبات اجتماعی با جنبه های بازشناسی در نظریه انتقادی نسل سوم مطابقت دارد؛ این توان در راستای شناخت و اقدام برای ترسیم پیامدهای تخریب محیط زیست، همچنین فشار بر نهادهای قدرت و ایجاد مسئولیت پذیری در تعهدات زیستی در دوران معاصر است.
مقایسه ادراک تألیفی نزد اخوان الصفا با ادراک گشتالتی در هنر بر پایه مناسبات میان کل و اجزاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
63 - 78
حوزههای تخصصی:
تاریخ فلسفه اسلامی نشان می دهد که فیلسوفان قبل از روانشناسان به مطالعه عملکردهای انسان در بخشی از مطالعات فلسفی به نام «علم النفس» پرداخته اند. روان شناسی تحت عنوان علم النفس، قرن ها مور توجه فلاسفه جهان و ایران بوده و کمتر فیلسوف و متفکری را از گذشته تاکنون می توان یافت که به مباحث احساس، ادراک، تفکر و توانایی های ذهنی نپرداخته باشد. با این حال در بحث ادراک، به ویژه ادراک تالیفی، اندیشه ای در گروهی از فیلسوفان دوره اسلامی به نام اخوان الصفا وجود دارد که بی شباهت به نظریه امروزی گشتالت نیست. نظریه گشتالت که فرآیندهای ادراکی مغز را مورد مطالعه قرار می دهد بیانگر آن است که عمل اصلی ذهن، کل نگری است. به این مفهوم که در ادراک یک مجموعه یا یک ساختار، کلِ ساختار است که دریافت می شود و نه تک تک اجزای آن. به عبارتی، اساس تفکر در نظریه گشتالت، براین محور استوار است که نقش مایه های کلی، بر عناصر تشکیل دهنده آن برتری دارند و خواصی را دارا هستند که ذاتاً در خود آن عناصر موجود نیست. اخوان الصفا نیز، معتقد بودند که در مجموعِ معلوماتی از قبیل اعداد، اشکال، اصوات، الوان، الحان و... صفاتی هست که در مفردات آنها نیست. هدف از مقاله حاضر، تحلیل و مقایسه مفهوم ادراک تألیفی نزد اخوان الصفا با نظریه ادراک گشتالتی درهنر است. این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده، حول این سوال سامان یافته که نحوه تبیین رابطه کل با اجزاء در دیدگاه اخوان الصفا (ادراک تالیفی) و مبانی نظری گشتالت (ادراک-گشتالتی) درانواع هنر و صناعات، چگونه است؟ یافته های تحقیق نشان از همسانی دو دیدگاه در مبانی انسان شناسانه، خاستگاه انتقادی، کل نگری، رابطه کل با اجزاء و توجه به عوامل انتزاعی و غیر قابل مشاهده و ناهمسانی در مبانی هستی شناسی دارد. دربیان شباهت، هر دو ادراک را عمل اصلی نفس و ذهن (صرفنظر از تعریف این دو) می دانند، هردو استفاده از حواس را شرط لازم برای ادراک می دانند و هردو معتقدند که در ادراک کل، درکی بیش از مجموع اجزاء نهفته است. تفاوت این دو این است که کل-گرایی در اخوان الصفا، نتیجه تقدیر خداوند، حضور قلب، عنایت خدا و تاثیر افلاک دانسته می شود ولی گشتالت گرایان کل گرایی را نتیحه عملکرد ذهن و به عبارتی فطری و در نهایت نتیجه تربیت حواس می دانند.
استفاده از ملاط های بهینه شده با مواد دورریز در تثبیت بدنه و کف قبور موزه عصر آهن تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
21 - 42
حوزههای تخصصی:
ملاط های پایه آهکی به دلیل ویژگی های قابل قبولی که نسبت به رطوبت دارند؛ از دوران گذشته در امر حفاظت و مرمت بسیار مقبول بوده اند. در این میان، مشکل رطوبت صعودی در بیشتر گورستان های باستان شناسی که با حفظ بقایای حاصل از کاوش (همانند بقایای استخوانی و اشیای مدفون شده) در محل، تبدیل به سایت موزه شده اند، وجود دارد. لذا به نظر می رسد یکی از بهترین روش ها برای کاهش صدمات رطوبت، باتوجه به نیاز ضروری به تثبیت بدنه های درحال ریزش و ایزوله نمودن کف گورها، استفاده از ملاط های سازگار باشد. این پژوهش که روی گورها و بقایای اسکلتی در سایت موزه عصر آهن تبریز تمرکز دارد، با هدف تثبیت بدنه گورها و همچنین قطع ارتباط اسکلت های تاریخی با زمین و رطوبت صعودی، اقدام به بهینه سازی ملاط های پایه آهکی با استفاده از پوزولان های طبیعی حاصل از مواد دورریز (پوسته برنج و فضولات حیوانی و چوب به صورت خاکستر) کرده است. نتایج حاصل از آزمون های فیزیکی (چگالی سنجی، تخلخل سنجی، میزان جذب آب، موئینگی) و آزمون های استقامتی (آزمون های پیرسازی تسریعی شامل: چرخه های تر و خشک شدن، انجماد و یخ گشایی و چرخه نمک و دوام داری) روی فرمولاسیون های مختلف ملاط، نشان داد ترکیباتی که با پوزولان خاکستر فضولات حیوانی ساخته شده اند، در مقابل آزمون های استقامتی و سنجه های فیزیکی مقاومت بهتری دارند؛ باتوجه به نتایج بیان شده، از ملاط منتخب در حفاظت و مرمت بدنه و کف گورهای سایت موزه عصر آهن تبریز با تثبیت بدنه ها و ایجاد حایل حفاظتی استفاده می شود. نتایج این اقدام پس از 3 سال، رضایت بخش تفسیر شده است. اما با توجه به عدم قطع رطوبت صعودی مشکلاتی برای قبور به وجود آمده است و اقدام عاجل و فوری قطع رطوبت صعودی بر اساس مطالعات هیدرولوژی است.
تجلی منظر (دور و نزدیک) در هنر نقاشی نزد پیشگامان نقاشی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
107 - 126
حوزههای تخصصی:
برای درک و شناخت زیبایی نزد هنرمندان نسبت به منظر زندگی می بایست به حساسیت هنرمند اعتماد کرد و آثار تاریخی دوران مورد نظر را مورد توجه قرار داد. همدان شهری است با عقبه بلند تاریخی و فرهنگی. هنرمندان همدانی بعد از ادبیات، بیش از هر حیطه ای به هنرهای تجسمی عشق ورزیدند. مقاله پیش رو تلاش دارد تا جریان های نهفته در میان نقاشان نسل اول همدان را بررسی و طبقه بندی کند. به عبارت دیگر مقاله سعی دارد تا از بدو شروع خلق نقاشی بر روی بوم و پارچه نزد هنرمندان همدان -نقاشان متولد (1280 تا 1330 ه. ش)- جریان های موجود با تمرکز بر مفهوم منظر (دور و نزدیک) را از آثار هنرمندان معرفی، تحلیل و طبقه بندی کند. اغلب هنرمند برای درک خود و ارتباط میان احساس و تخیل به طبیعت پناه می برد. چرا که هنر به نوعی پایبند به درکی از جهان است که بشریت را از تمام کارایی هایش در سطح جامعه برای لحظاتی دور سازد تا به جایگاهی از تخیل و احساس ناب با حساسیتی ویژه برسد. انسان می تواند در این جایگاه از تخیل و احساس بی واسطه، به درک و استحاله ای از طبیعت دست یابد
مقاله تلاش دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که نقش طبیعت و منظر (دور و نزدیک) در آثار نقاشی پیشگامان همدان چگونه است؟ شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است که با ابزار سند خوانی و فیش برداری و مشاهده و مصاحبه انجام شده است. روش تحلیل آثار به شکل توصیفی و نقد آثار مبتنی بر تحلیل فرمی (ترکیب بندی یا ساختار، فرم و رنگ) و سبک شناسی برخی از آثار هنرمندان به شیوه تحلیل محتوای انجام شده است. ویژگی مشترک هنرمندان مورد توجه در این مقاله، تاثیرپذیری از همدان و تاثیرگذاری بر هنر دوستان همدانی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پنج جریان تقریبا موازی در هنر نقاشی نزد نقاشان نسل اول همدان شکل گرفته است. نقاشان مکتب کمال الملک، نقاشان طبیعت گرا، نگارگری و هنر ملی، نقاشان مذهبی و قهوه خانه، نقاشان نوگرا. که هر کدام به نوعی وام دار توجه به طبیعت همدان می باشند.
مقادیر بهینه ابعاد و بازشوی پنجره در بناهای مسکونی اقلیم گرم و مرطوب شهر عسلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
91 - 105
حوزههای تخصصی:
در اقلیم گرم و مرطوب به دلیل دما و رطوبت بالا، ایجاد منطقه آسایش در شرایط بحرانی، تنها از طریق تهویه طبیعی امکان پذیر نیست. استفاده مداوم از سرمایش مکانیکی، ساکنین بنا را از هوای تازه، محروم و سلامت آن ها را تهدید می کند. پوسته به ویژه پنجره های ساختمان، بر تبادل حرارت میان درون و بیرون، بارهای سرمایشی و تقاضای انرژی بنا و آسایش حرارتی ساکنین تأثیرگذار هستند. در پژوهش حاضر، از طریق شبیه سازی در نرم افزار دیزاین بیلدر، با هدف به حداقل رساندن ساعات نارضایتی و حرارت ناشی از تابش خورشیدی هنگام بهره گیری از تهویه طبیعی، ضمن بررسی تأثیرگذاری جنس جداره های بنا و شیوه سایه اندازی روی پنجره ها بر نسبت بهینه پنجره به سطح نما، با روش بهینه سازی، ابعاد و میزان بازشوی بهینه پنجره ها در ساختمان های مسکونی شهر عسلویه تعیین شد. برای پیکربندی های مختلف متداول و بهینه، مجموع ساعاتی که می توان از طریق تهویه طبیعی به آسایش حرارتی دست یافت، محاسبه شد. مطابق با یافته ها، جنس شیشه (ضرایب عبور نور مرئی و انتقال حرارت) و بهره حرارتی خورشید، مهم ترین عامل در تعیین مقادیر بهینه هستند. در نسبت 30%، با مصالح بهینه، دریافت حرارت از 3574 کیلووات طی یک سال، به 270 رسید. مقادیر 10%، 16%، 18%، 20%، 22%، 24%، 26%، 32%، 34%، 36% برای نسبت پنجره به دیوار، با میزان بازشوی پنجره به ترتیب برابر با 75%، 49%، 84%، 54%، 66%، 36%، 94%، 38%، 5%، 5%، بهینه هستند.
نقاشی در اندیشه مانی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
7 - 16
حوزههای تخصصی:
مانی نقاش، خطاط و پیام آور ایرانی در سومین سده میلادی، مسیحیت ثنویت گرای ملهم از آرای ایران باستان را گسترش داد. بر این مبنا، دو نیروی خیر و شر، به گونه ای مجزا و مستقل مدّ نظر قرار می گیرند که در این باور، نور و روشنی، «خیر»، و ظلمت و جهل، «شر» محسوب می شوند. ازآنجاکه در آئین وی نور مقدس است، حس بینایی جایگاهی ویژه دارد. زیرا در فقدان نور، بینایی مؤثر نیست. به عبارتی نور آشکار کننده حقیقت است و چشم دریافت کننده آن. مانی نخستین پیام آوری است که خود اقدام به مکتوب نمودن آراء آیین نموده و به نقاشی مزین ساخته است. بنابراین نقاشی و کتابت در میان مانویان واجد پایگاهی اساسی بوده است. کتب مصور میراث مانی پیام آور آن آیین بود که میان آنان فرهنگ هنری را رواج داد. این مقاله با رویکردی فلسفی بر اساس آرای مانی مدلل می دارد که بهره گیری از نقاشی در آئین وی، تنها، وسیله انتقال اندیشه اش به افرادی فاقد آشنایی به نوشتار و خواندن و ابزاری جهت تبلیغ دین نبوده، بلکه دلایلی غامض و پیچیده در ورای آن را شامل می شده است که برخاسته از تفکر ثنویت گرا است. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است و نتیجه پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه ثنویت گرای مانوی-گنوسی نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ لذا در این تفکر حس دیداری بر حس شنیداری ارجح است. بر این اساس مانی برای تبلیغ آیین خود از نقاشی سود جسته است.
بازخوانی پرده غمنامه رستم و سهراب حسین قوللر آغاسی از منظر هرمنوتیک گادامر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
75 - 86
حوزههای تخصصی:
خیالی نگاری اصطلاحی است که برای توصیف نوعی نقاشی به کار می رود که با تکنیک رنگ روغن و با محتوای مذهبی، حماسی، بزمی و رزمی و عامیانه به سفارش و خواست مردم کشیده شده است. حسین قوللر به عنوان یکی از بنیان گذاران این شیوه، با تکیه بر عنصر خیال و تصویرسازی های ذهنی خویش، روایت کشته شدن سهراب را به تصویر درآورده است. پژوهش حاضر با هدف بازخوانی نقاشی مذکور توسط دیدگاه هرمنوتیک گادامر، این اثر را در شش بخش مورد نظر این رویکرد، یعنی بافت و زمینه اجتماعی و تاریخی، زبان مشترک، گفتگو، پیش داوری و امتزاج افق ها، بررسی و خوانش می کند. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی و از حیث هدف بنیادی است و رویکردی کیفی دارد. اطلاعات و داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای و به صورت اسنادی جمع آوری شده است. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می شود که نقاشی قهوه خانه ای مرگ سهراب، اثر حسین قوللر آقاسی، از دیدگاه هرمنوتیک گادامر چگونه می تواند مورد خوانش قرار گیرد؟ و به چه نتایجی منجر خواهد شد؟ نتایج نشان می دهد که مفهوم مکالمه در اندیشه گادامر، کمک شایانی در جهت توصیف هرچه بهتر چگونگی خلق پرده غمنامه رستم و سهراب اثر حسین قوللر آقاسی با توجه به نیاز روز جامعه مخاطب دارد. حسین قوللر آقاسی به عنوان یک طرف مکالمه، با دانش بر این موضوع که تمام حقیقت را نمی داند و بهره گیری از هنر سنتی ایرانی و زبان مشترک فارسی، بر اساس پیش داوری هایی که نتیجه افق معنایی روزگار اوست، به مکالمه و گفتگو با اشعار فردوسی و نگارگری ایرانی می پردازد و با اخذ تأثیرات از آن، از دریچه افق معنایی خویش که رواج پهلوانی ها و مشروطیت طلبی مردم است، سعی دارد این فاصله را از میان بردارد که در انتها به خلق اثری منجر می شود که در راستای هویت ملی و متعلق به عصر اوست.
کاربست پنج اصل منتخب گشتالت در تحلیل کتیبه گریو گنبد بقعه دوازده امام یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
19 - 35
حوزههای تخصصی:
بقعه دوازده امام یزد با قدمت هزارسال، بنایی است دارای کتیبه ای ارزشمند به خط کوفی تزیینی در زیر گنبد که به لحاظ غنای بصری حائز اهمیت بسیار و شایسته مطالعه است. گشتالت یکی از نظریه های فرآیند ادراک بصری در علم روانشناسی است که اصول این نظریه می توانند در بازشناسی آثارهنری مفید واقع شوند. مهم ترین اصول گشتالت عبارت اند از اصل مشابهت، تقارن، مجاورت، بستار، یکپارچگی، تداوم، روابط شکل و زمینه، فرا پوشانندگی و سرنوشت مشترک که در پژوهش حاضر سعی شده پنج اصل از این قوانین، مبنای علمی برای تجزیه وتحلیل بصری و ارزیابی کیفیت ادراکی این کتیبه قرار گیرد. بدین طریق میزان استفاده از این اصول در طراحی آن مشخص و کیفیت پراگنانس حاصله و مؤثرترین عوامل در ایجاد آن آشکار گردد.این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که در طراحی کتیبه بقعه دوازده امام یزد به چه میزان و چگونه از اصول مشابهت، مجاورت، تقارن، تکمیل و فراپوشانندگی استفاده شده است و میزان پراگنانس حاصله از به کارگیری هر یک از این اصول چه میزان است؟این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام یافته و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی گردآوری شده اند.نتایج حاصله نشان داد اصول مشابهت و فرا پوشانندگی به میزان بسیار زیاد، اصل مجاورت و تکمیل به میزان زیاد و اصل تقارن به میزان متوسط در این کتیبه به کاررفته. حاصل به کارگیری این اصول تحقق پراگنانسی به میزان زیاد است و درنتیجه ساماندهی بهتر اجزا، دریافت آسان تر اثر و ارتباط فعالانه مخاطب با کتیبه را موجب می شود.
تحلیل فلسفی و تطبیقی گفتمان قدرت در تراژدی های یونانِ باستان و داستان های حماسیِ شاهنامه فردوسی با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
7 - 21
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در نمایشنامه های کلاسیک یونانی و شاه نامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو حوزه مذکور بپردازد. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی خواهد بود. روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتاب خانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان حاصل خواهند آمد. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو جهان فکری، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. به عنوان نمونه اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که درمقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
بررسی نشانه های ابزوردیسم از منظر کاربردشناسی زبان در نمایشنامه گلدان اثر بهمن فرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
75 - 85
حوزههای تخصصی:
تئاتر ابزورد نوعی نمایش است که پوچ بودن وضعیت انسان و ویژگی هایی مانند سکوت، تکرارِ مکرراتِ بیهوده روزانه و گفت وگوهای غیرمتعارف و بی ارزش را بدون هیچ گونه رویدادی که باعث پیشرفت و تعالی زندگی انسان باشد، نشان می دهد. ویژگی بارز تئاتر ابزورد، استفاده ویژه و جدید آن از زبان است. به این معنا که زبان به عنوان ابزاری برای مراوده منطقی به کار برده نمی شود و برخلاف نمایش های رایج گذشته، رابطه علت و معلولی متعلق به دنیای خود نمایش است و احتمالاً خارج از آن جهان، معنا و مفهومی پیدا نمی کند. یکی از شاخه های زبان شناسی، کاربردشناسی است که به بررسی پاره گفتارها در درون بافت می پردازد واصول چهارگانه گرایس، ادب و نوبت گیری از جمله عواملی هستند که در کاربردشناسی مورد مطالعه قرار می گیرند. در این پژوهش به بررسی فصل مشترک نشانه های زبانی ابزوردیسم با کاربردشناسی زبان در نمایشنامه گلدان اثر بهمن فرسی پرداخته شده است. براساس داده های جمع آوری شده پژوهش، فرسی در نمایشنامه گلدان، کاملاً آگاهانه اصول کاربردشناسی زبان در مکالمه را نقض می کند تا علاوه بر تجسم فضا، ساختار و شخصیت، به نشانه های زبانی ابزوردیسم نزدیک تر شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و در این راستا از منابع کتاب خانه ای و پایگاه های معتبر اینترنتی بهره برده است. تحلیل الگوی داده ها نیز در چارچوب نظریات کاربردشناسی زبان انجام گرفته است.
مطالعه نشانه شناسی جنسیت زن در نقوش سنگ قبرهای استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
239 - 257
حوزههای تخصصی:
مرگ به عنوان حقیقتی تأثیرگذار در زندگی انسان ها همواره منجر به شکل گیری ارزش های فرهنگی مختلفی شده است. بخشی از بنیادهای فکری جامعه در رفتارهای مرتبط با مرگ، ازجمله روش های تدفین، سوگواری، سنگ قبرها و نشانه گذاری روی آن ها نهفته شده است که در استان گلستان نیز موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، نشان شناسی نمادهای مرتبط با زنان بر روی سنگ قبرهای استان گلستان است. این علائم با الگوی نشانه شناسی پیرس که نشانه ها را به سه دسته شمایلی، نمایه ای و نمادین تقسیم بندی کرده، مورد تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که نشانه های شمایلی، نمایه ای و نمادین جنسیت زن چگونه بر روی سنگ قبرهای استان گلستان تصویر شده است؟ و این نشانه ها دارای چه مفاهیمی هستند؟ روش تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعه کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام گرفته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نشانه های شمایلی در سنگ قبرهای زنان به دلیل منع مذهبی استفاده نشده است و بیشتر از نشانه های نمایه ای و نمادین که بیانگر شخصیت، شغل و مذهب فرد متوفی است و دارای بار معنایی فرهنگی می باشند، استفاده شده است. اهداف پژوهش:بازشناسی نقوش مقبره زنان در استان گلستان.بررسی علل اجتماعی، مذهبی و اجتماعی نقوش سنگ قبرهای زنان استان گلستان.سؤالات پژوهش:در مقبره زنان در استان گلستان از چه نقوشی استفاده شده است؟نشانه شناسی جنسیت زن در نقوش سنگ قبرهای استان گلستان حاکی از چیست؟
تبیین الگوهای زیبایی شناسی به کار رفته در طرح نماهای ساختمان های شاخص اداری شهر تهران در سال های 1340 تا 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
519 - 553
حوزههای تخصصی:
موضوع نما و مؤلفه های زیبایی شناسی به علت رابطه تنگاتنگ طراحی معماری با ادراک مخاطبان، واجد ابعاد گسترده و پراهمیتی است و به عنوان محرکی برای شناخت سلیقه مردم از مؤلفه های بصری معماری شناخته می شود. هدف این پژوهش تبیین الگوهای زیبایی شناسی به کار رفته در طرح نماهای ساختمان های شاخص اداری شهر تهران بین سال های 1340 تا 1390 است. نوآوری پژوهش در پرکردن خلأ موجود در زمینه شناسایی مؤلفه های زیبایی شناسی نماهای بناهای اداری و نیز تحولات پیش آمده در نماهای معماری اداری در یک دوره زمانی50 ساله می باشد. روش تحقیق این پژوهش از لحاظ هدف ، از نوع کاربردی و توسعه ای و روش انجام پژوهش، توصیفی تحلیلی است و ب اساس ماهیت داده ها از نوع کمی- کیفی است. نمونه های این پژوهش براساس 9 ساختمان اداری پیش از انقلاب و 10 ساختمان اداری پس از انقلاب انتخاب شده اند. نماها براساس سه بُعد فرهنگی، اقتصادی و فناوری مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند. همچنین معیارهای ابعاد کمی، کیفی شناسایی شدند و براساس مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده آن است ک متغیر بُعد فرهنگی با (329/0=Beta) با ضریب معنی داری (036/0=sig) قوی ترین پیش بینی کننده مقوله زیبایی شناختی ابنیه ها می باشد و متغیر بُعد اقتصادی (271/0=Beta) با ضریب معنی داری (000/0=sig) و در رتبه دوم، قدرت پیش بینی را در مدل دارا است و در رتبه سوم، متغیر بُعد فناوری (149/0=Beta) با ضریب معنی داری (000/0=sig) می باشد.اهداف پژوهش:تبیین الگوهای زیبایی شناختی نما در بناهای شاخص اداری تهران از سال 1340 تا 1390.شناخت اهمیت ابعاد فرهنگی، اقتصادی و فناوری در زیبایی شناسی بناهای شاخص اداری تهران.سؤالات پژوهش:الگوهای زیبایی شناختی نما در بناهای شاخص اداری تهران از سال 1340 تا 1390 چگونه می توان تبیین کرد؟ابعاد فرهنگی، اقتصادی و فناوری چه نقشی در زیبایی شناسی بناهای شاخص اداری تهران داشته اند؟
تحقیقات پرسش مدار: مطالعات میان رشته ای معماری و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
55 - 75
حوزههای تخصصی:
فرایند تحقیق در بخش قابل توجهی از موضوعات معماری با رویکرد ها و روش های تحقیق علوم اجتماعی و انسانی درآمیخته است؛ اما چگونگی پیشبرد فرایند تحقیق با کاربرد این رویکردها و روش ها در معماری، بررسی شایانی نشده است. هدف این مقاله تعریف تحقیق پرسش مدار در معماری و معرفی گستره و انواع و فرایندهای آن است. موضوع تحقیقات پرسش مدار در حوزه میان رشته ای معماری و علوم انسانی و اجتماعی قرار می گیرد و با راهبردهای تحقیق متداول در این حوزه ها انجام می شود. این تحقیق در چارچوب راهبرد، طبقه بندی و با بررسی و تحلیل مصادیق رساله های دکتری معماری منتخب دانشگاه های برتر جهان انجام شده است. نتایج مقاله نشان می دهد تحقیقات پرسش مدار به جای فرضیه پردازی با پرسش دنبال می شود؛ پرسش از پدیده ای معاصر، یا شرایطی در گذشته یا حوزه ناشناخته یا سامان نیافته ای از دانش که برای محقق مبهم است. تحقیق پرسش مدار از حیث نسبت محقق با موضوع پرسش سه نوع است: موضوعی در زمان گذشته نسبت به محقق که فهم آن با وارسی داده های تاریخی میسر است؛ یا موضوعی هم زمان با محقق که با تحلیل داده های حاصل از بستر طبیعی، وقوع آن پیش می رود؛ یا موضوعی معمارانه که فهم آن با هر دو وضعیت تاریخی و معاصر پدیده سروکار دارد. نتیجه تحقیق پرسش مدار اغلب در قالب توصیف غنی و مفصل یا روایتی منسجم عرضه می شود.
صورت بندی هستی شناسیِ تئاتر واگرا با استفاده از نظریه مجموعه ها و نظریه سری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
7 - 16
حوزههای تخصصی:
آنچه موجب اهمیت یک هستیشناسی جدید برای تئاتر امروز میشود نیاز تغییری بنیادین در تمامی جنبههای این پدیده است. برای پاسخ به این نیاز اصلاحات جنبی کمکی به حفظ جایگاه تئاتر به عنوان هنری رهاییبخش نمیکند. این هستیشناسی جدید که در اینجا به عنوان هستیشناسی تئاتر واگرا مورد خطاب قرار میگیرد میکوشد پیش از هر تغییری چهارچوب انتزاعی ـ فکری جدیدی برای این موضوع فراهم آورد. برای صورتبندی این هستیشناسی میتوان از ریاضیات مدد گرفت. در این روش ریاضیات به عنوان چهارچوب نظری این هستیشناسی مورد استفاده قرار میگیرد و در ادامه با توجه به آنکه متغیرهای ریاضی را میتوان از حوزه نمادشناسی به حوزه معناشناختی منتقل نمود، هرکدام از وضعیتهای ریاضی با تبدیل به وضعیتهای کلان تئاتر این امکان را به دست میدهد که با استفاده از نظریههای ریاضی، فرضیههای نوینی برای تئاتر مطرح نمود. تلاش این پژوهش آن است که ابتدا صورتبندی مشخصی از هستیشناسی موجود تئاتر امروز با کمک نظریههای ریاضی ارائه دهد و در ادامه صورتبندی هستیشناسانه جدیدی با استفاده از ریاضیات برای تئاتر واگرا بیان نماید و در انتها نشان دهد که هرگونه جنبه رهاییبخش در تئاتر نیازمند عدول از قواعد پیشین و تثبیت شده و دستیابی به نوعی واگرایی در تئاتر است.
تحلیل فلسفی مفهوم «غربت» در فیلم «تی تی» بر اساس نظریه های طرح واره مفهومی و باشلار
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
23-37
حوزههای تخصصی:
فیلم تی تی ساخته آیدا پناهنده یکی از آثار سینمایی درخور تأمل است که می توان آن را در چند وجه فلسفی، زبان-شناسی شناختی و تخیل مورد مطالعه و بررسی قرار داد. این فیلم محتوایی غنی از مفهوم غربت و نگاهی فلسفی به این مفهوم دارد. در این جستار درصدد هستیم تا با روش تحلیلی-توصیفی و رویکرد بینامتنی به بررسی نگاه متضاد و تقابل-گرایانه مفهوم غربت در میان دو طبقه متفاوت جامعه بپردازیم. برای این منظور غربت را از دو دریچه طرح واره مفهومی که جزیی از استعاره مفهومی است و نیز نظریه گاستون باشلار بررسی کنیم و بکاویم. فیلم، دو قهرمان اصلی دارد که هر دو دچار حس غربت اند. یکی از جامعه روستایی و سنتی، و دیگری از جامعه شهری و مدرن. در ابتدا مفهوم غربت را در فیلم با طرح سه نگاشت «غربت سیاه چاله است.»، «غربت انسان است.» و «غربت، سرطان است.»، بررسی و تفسیر کردیم، سپس به تحلیل فیلم با توجه به نظریه باشلار پرداختیم. آن چه حاصل پژوهش شد نحوه رویارویی دو قهرمان با حس و مفهوم غربت بود. قهرمان جامعه روستایی درمان غربت خویش را در بازگشت به خانه می یابد، اما قهرمان مدرن و مدنی فیلم نمی تواند درد غربت خویش را تسکین بخشد؛ از این روی دچار حیرانی و سرگشتگی بیشتر می شود. با تکیه بر دو بخش تخیل ماده و فضا از هر دو بخش در این مقاله بهره جستیم و نیز طرحواره مفهومی غربت را بر اساس نظریه لیکاف و جانسون مورد تحقیق و مداقه قرار دادیم.
سهروردی، معین البکای تعزیه (بررسی ساحت عملی نظریات زیبایی شناسانه سهروردی در تعزیه)
حوزههای تخصصی:
سهروردی اساس و پایه فلسفه خود را بر مبنای جهانی نور محور بنیان نهاده است که در یک جهان سلسله مراتبی، پروردگار به عنوان سر سلسله این جهان مقام نورالانوار را دارد و انوار دیگر تابش خود را وام دار نورالانوار هستند. سهروردی امرزیبا را به مثابه نورالانوار می داند که در یک قوس نزولی حقیقت خود به وسیله تابش نور در عالم می-گستراند. اثر هنری از منظر وی محصولی معرفتی است که حاصل شهود هنرمند از حقیقت در همان جهان سلسله مراتبی است و هنرمند کسی است که با استفاده از تبینات زیبایی شناختانه وی پای در راه بگذارد و در یک قوس نزولی به ذات و حقیقت امر زیبا نزدیکتر شود. این پژوهش با روشئ توصیفی-تحلیلی در قالبی کتابخانهای بهدنبال پاسخ به این سوال است که تعزیه به عنوان هنری ایرانی-اسلامی چگونه متبلور آراء سهروردی به عنوان محصولی معرفتی می شود. بدین منظور ابتدا به توصیف امر زیبا و زیبایی شناسی در فلسفه سهروردی پرداخته می شود و سپس مولفه های زیبایی شناختی سهروردی را در تعزیه بررسی می کنیم.
توسعه ی چارچوب برنامه ریزی حفاظت از محوطه ی میراث جهانی منظر فرهنگی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای قرن بیستم میلادی حفاظت از منظر و به طور ویژه منظرهای فرهنگی در دو بعد عملی و نظری با چالش های مدیریتی فراوانی روبرو بوده است. گستره و پیچیدگی قلمروی منظرهای فرهنگی را می توان از اصلی ترین دلایل این پیچیدگی برشمرد. با این حال بخشی از این چالش ها در طی دهه های اخیر با طرح «رویکرد منظرین» در حفاظت پاسخ داده شدهاند. البته در بسیاری موارد بهویژه در کشورهای جهان جنوب از جمله ایران که به نوعی وارد کننده ی مفاهیم مرتبط با منظر و منظر فرهنگی هستند، رویکرد های مدیریتی منظر به خوبی تبیین و پیاده سازی نشده اند؛ یعنی دسته بندی منظر فرهنگی به محدوده های جغرافیایی ای در این بخش از جهان اطلاق شده است؛ اما چگونگی مدیریت آن ها به صورت جدی موضوع بحث و گفت وگو نبوده است. از این رو مقاله ی حاضر، به عنوان یک مقاله ی موردپژوهی، به دنبال پرسش از چگونگی چارچوب بهینه ی حفاظت از منظرهای فرهنگی به طور کلی و همچنین کاربست آن در زمینه ی محوطه ی میراث جهانی میمند به طور ویژه است. در این راستا با بهره گیری از روش کیفی و از طریق راهبردهای استدلال منطقی و تفسیری- تاریخی و همچنین مطالعات کتابخانه ی و میدانی، ابتدا چارچوب های اصلی برنامه ریزی حفاظت از منظرهای فرهنگی ارائه شده توسط یونسکو، بنیاد پارک ملی آمریکا، سازمان حفاظت از محیط زیست و کنوانسیون منظر اتحادیه اروپا و همچنین فرایند کنونی حفاظت از محوطه ی میراث جهانی منظر فرهنگی میمند واکاوی و در نهایت از مجموع آن ها و البته با توجه به شرایط زمینه چارچوب بهینه ی حفاظت از مناظر فرهنگی به منظور پیاده سازی در میمند پیشنهاد گردیده است.