فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
27 - 44
حوزههای تخصصی:
از مسائل گریبان گیر آموزش معماری شکاف بین دانسته ها و کاربرد آنها در طراحی است. تاکنون راهکارهای مفیدی مبنی بر تغییر روش آموزش معماری ارائه شده، اما همچنان دانشجویان درگیر آن هستند. با بررسی مبانی شناختی آموزش معماری معلوم شد این یک مسئله ذاتی در آموزش است؛ چراکه مبانی آن، بالذات دانستن از عمل کردن را جدا دانسته و به دوگانه انگاری ذهن از بدن در امر شناخت قائل است. پس ارائه راه حل برای آن، به تغییر در روش شناسی با تأمل بر مبانی شناختی آن نیاز دارد. در پژوهش حاضر سعی شده متکی بر مبانی شناختی تن یافته که بر پایه انسجام دانستن و عمل کردن ذیل وحدت ذهن-بدن در امر شناخت نهاده شده، با استدلال منطقی به این مسئله بیندیشد و برای آن راه حل جدیدی ارائه دهد. مبانی جدید از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای جمع آوری و مدون شدند و چارچوب نظری پژوهش را شکل دادند. جهت تفهیم این مبانی چند نمونه آزمون تجربی ارائه و تمرین هایی در زمینه درک هندسه بنا و مفاهیم سازه ای به دانشجویان داده شد. تحلیل پاسخ ها نشان داد، نخست فهم عمیق مفاهیم دانش هندسه و سازه وابسته به شناخت تن یافته دانشجو از هندسه و سازه است که عدم کاربرد دانسته ها در عمل ناشی از نبود چنین شناختی است. دوم برای ایجاد آن، ضروری است آموزش معماری متکی بر نقش شناختی و درک بدنمند دانشجو باشد.
تحلیل نشانه شناختی انتقادی قالیچه تصویری هوشنگ شاه بر پایه الگوی ادموند بورکه فلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
133 - 143
حوزههای تخصصی:
قالی های تصویری از جمله مهم ترین دستاوردهای هنر طراحی و بافت قالی در دوره قاجار محسوب می شوند و یک مجموعه نسبتاً پرتعداد از این قالی ها، مجموعه قالی های هوشنگ شاهی است؛ که در آن دوره به بستری برای تصویرسازی شاه زمانه در قالب هوشنگ شاه بدل شده بود. با وجود تحقیقات بی شمار در این زمینه، چرایی پیدایش نقوش با روایت های تاریخی موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده است. هدف از این پژوهش امکان دستیابی به لایه های معنایی انتقادی در اثر مورد نظر است؛ که از نظرها مغفول مانده است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخگویی به این سؤالات هستند که بر اساس الگوی ادموند بورکه فلدمن می توان با بازنگری در نشانگان و اجزاءِ اغراق آمیزِ قالیچه تصویری هوشنگ شاه، امکان دستیابی به تفسیر انتقادی در لایه های جدید را ممکن گرداند و شاخصه های متفاوتِ این نشانگان در مقایسه با آثار مشابه را برشمارد.
پژوهش حاضر به لحاظ روششناختی توصیفی- تفسیری است و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نگارندگان در این پژوهش ابتدا به مرور تحقیقات صورت گرفته در موضوع پژوهش پرداخته اند و می کوشند بر اساس الگوی ادموند بورکه فلدمن طی چهار گام (توصیف، تحلیل فرمی، تفسیر و ارزیابی) به بررسی و تحلیل انتقادی قالیچه تصویری هوشنگ شاه بپردازند.
یافتههای تحقیق نشان داد اثر مورد نظر در این پژوهش با استفاده از عنصر اغراق در بزرگ نمایی و کوچک نماییِ اجزاء، جایگاه نمادین اصلی ترین عنصر صفحه یعنی هوشنگ شاه که احتمالاً نماینده پادشاه عصر است را متزلزل نمایش داده است. در تحلیل نشانه شناسانه ی این آثار نوعی گسل معنایی وجود دارد که امکان تفسیر معانی در صورت انتقادی را ممکن می گرداند. با مرور نمونه های در دسترس از قالیچههای تصویری این دوره می توان دریافت نشانگانِ این قالیچه رویکرد متفاوتی را نسبت به جایگاه و اندازهی عناصر در اثر داشته است که امکان تفسیر در لایه های دیگرِ معنا را ممکن می گرداند.
مرور نظام مند ابعاد روانشناختی آسایش حرارتی مرتبط با مکان های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
30 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: دانش بیشتر در زمینه ابعاد موثر بر آسایش حرارتی در فضای باز، می تواند به طراحان شهری در اثرگذاری جهت تقویت تجربه مکان های شهری کمک کند. درک چرایی پاسخ های انسانی به محرّک حرارتی نیازمند شناخت دقیق تر عوامل و فرآیند های مؤثر بر آسایش حرارتی است. در این زمینه، علاوه بر تاثیر عوامل عینی، لازم است نسبت به فرایند های ذهنی شناخت صورت گیرد. در دو دهه اخیر پژوهش های متعددی مبتنی بر چارچوب سازگاری حرارتی به ابعاد روانشناختی آسایش حرارتی در فضای باز پرداخته اند. تنوع عوامل روانشناختی مؤثر و گستردگی اطلاعات پژوهش های نمونه موردی نیازمند مرور جامع در جهت استنباط نظری و تبدیل آنها به مفهوم سازی هایی ساختار یافته تر است. از طرفی، مرور پژوهش ها در زمینه ابعاد روانشناختی تجربه حرارتی در فضای باز نشان دهنده ارتباط ضعیف با نظریه های پایه روانشناسی محیطی در زمینه مربوطه است.
هدف: هدف این مطالعه مرور جامع یافته های پژوهشی در زمینه ابعاد روانشناختی مؤثر بر آسایش حرارتی متأثر از تجربه مکان های شهری و ایجاد پیوند میان شواهد در حوزه تأثیرات روانشناختی آسایش حرارتی در فضای باز و مفاهیم نظری روانشناسی محیطی بوده است.
روش: چارچوب مفهومی پیشنهادی ساختاری متشکل از پارامتر های تجربه حرارتی لحظه ای و عوامل موثر بر آن ارائه می دهد و هدایت کننده و سازمان دهنده این مطالعه مروری است. جستجوی مقالات بر اساس کلمات کلیدی مستخرج از مبانی نظری انجام شد. و نهایتاً 28 مقاله به صورت تفصیلی مرور گردید و یافته های پژوهشی استخراج شده در قالب بخش بندی موضوعی مدل مفهومی شامل تجربه بلند مدت، تجربه کوتاه مدت، محیط های ترمیم کننده و تعامل فرد- محیط حرارتی تقسیم بندی شد.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهشی در قالب جداول، به تفکیک زیر بخش های مفهومی، در تطبیق با مفاهیم نظری قرار گرفته و بر اساس مقایسه با مفاهیم نظری مرتبط مورد بحث قرار گرفتند.
مرور پژوهش ها نشان دهنده تأثیر عوامل شناختی حاصل از تجربه بلند مدت (پیوند میان شرایط حرارتی و مشخصات فضایی-مکانی در حافظه، ترجیحات و نگرش ها در ارتباط با تجربه حرارتی در فضا های شهری، و حسّ مکان، به عنوان نگرش فرد معطوف به مکان)، تجربه کوتاه مدت (تأثیر محیط حرارتی تجربه شده در کوتاه مدت و مدت زمان حضور در معرض محیط باز، تأثیرپذیری های احساسی کوتاه مدت و خستگی ذهنی)، محیط های ترمیم کننده (ویژگی های ترمیم کننده فیزیکی و عملکردی و محبوبیت مکان نزد فرد) و تعامل موقعیتی فرد-محیط حرارتی (تناسب با نیاز ها/اهداف و انتظارات و امکان کنترل) بر آسایش حرارتی در فضای باز است. همچنین، حاصل پژوهش نشان می دهد مفاهیم نظری روانشناسی محیطی در حوزه شناختی می توانند به انسجام بخشی مفاهیم، توضیح مشاهدات و هدایت مطالعات پژوهشی پیش رو در زمینه تأثیرات روانشناختی بر آسایش حرارتی کمک کنند.
تأثیر کیفیت فضاهای پشتیبانی مجتمع های بلندمرتبه بر میزان سطح رضایت-مندی ساکنین (نمونه مورد مطالعه: مجتمع مسکونی پردیس چمران، شیراز)
حوزههای تخصصی:
مسکن همان طور که به عنوان یک سرپناه مورد استفاده قرار می گیرد، دارای اهداف دیگری از قبیل ارائه خدمات متعدد و تأمین نیازهای افراد ساکن در آن مکان نیز است. زمانی که تصمیم به تعیین یک محل مشخص برای سکونت گرفته می شود، تأمین سطح قابل قبولی از رضایت مندی، دارای اهمیت ویژه ای است. افراد زمانی از محل سکونت خود رضایت دارند که جوابگوی نیازهای آن ها باشد. مردم اصلی ترین عامل مؤثر در معماری هستند؛ بنابراین، طراحان و معماران باید نسبت به تأمین و ارتقاء سطح رضایت مندی ساکنین مجموعه های مسکونی، نهایت سعی خود را بکار گیرند. در این مقاله، به منظور بررسی ارتقاء رضایت مندی و عوامل تأثیرگذار بر آن در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه، عامل فضاهای پشتیبانی موردتوجه قرار گرفته است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی و بر اساس هدف کاربردی است. روش گردآوری داده ها، روش کتابخانه ای و برای داده های اصلی پژوهش، روش میدانی در نظر گرفته شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه با ساکنان مجتمع مسکونی پردیس چمران و استفاده از پرسش نامه است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار 25SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد اولین اولویت فضای پشتیبان مربوط به فضاهای خدماتی همچون وجود آسانسور باربر ... است، پس از آن وجود فضاهای جمع آوری و شوتینگ زباله ها در مجتمع، وجود فضای بازی با ایمنی و امنیت کامل برای کودکان و وجود فضاهای فروشگاهی در جهت تأمین نیازهای مجموعه برای ساکنین دارای اهمیت بودند.
تدوین شاخص های بازطراحی جداره محورهای تاریخی از منظر رخداد معنا و بازآفرینی تصویر ذهنی شهروندان: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۶-۱
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مطالعه ی جداره محورهای تاریخی موضوع ضروری برای ارزش گذاری و حفظ هویت فرهنگی انسان ها در ساختار شهر تلقی می شود و به نوعی میراث ذهنی و معنایی یک جامعه است. در حالی که اکثر مطالعات بر روی کالبد جداره های شهری تمرکز دارد، پژوهش های محدودی برای تجزیه و تحلیل جداره محورهای تاریخی بر اساس ابعاد ذهنی و معنا انجام گرفته است و ریشه اصلی شکاف تحقیقاتی در این حوزه تلقی می شود. اهداف: هدف اصلی این پژوهش شناسایی شاخص های موثر در بازطراحی جداره محورهای تاریخی بر اساس ابعاد کالبدی رخداد معنایی و تصویر ذهنی شهروندان تلقی می شود. همچنین ترکیب کمی-کیفی پژوهش ها و مطالعات صورت گرفته در این حوزه در جهت اعتبارسنجی شاخص ها از اهداف دیگر پژوهش است. روش ها: به منظور رسیدن به هدف از روش مرور سیستماتیک بهره گرفته شده است و مقالات علمی-پژوهشی فارسی و انگلیسی جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده است. بررسی تعامل و ارتباط میان پژوهش ها انجام شده با استفاده از ابزار مروری دارای جایگاه عمیقی می باشد. جامعه آماری پژوهش در حدود 73 مقاله است که مبتنی برکلیدواژه های (تصویرذهنی، معنا، جداره محورهای تاریخی) می باشد. برخی مقالات در روند غربالگری مبتنی بر چک لیست پریزما از فرآیند پژوهش کنار گذاشته شده است. در نهایت 57 مقاله جامعه آماری نهایی پژوهش را تشکیل داده است. در این راستا از پایگاه های اطلاعاتی فارسی (ایران داک، سیویلیکا، علم نت، مگیران) و در حوزه مقالات انگلیسی زبان از پایگاه های (اسکوپوس، الزویر) و موتور جستجوی علمی گوگل اسکالر استفاده شده است. یافته ها: خروجی مطالعات نشان دهنده آن است که پراکندگی جغرافیایی و ویژگی های زمینه ای محیط، تاثیر مستقیم بر درک معنای محیطی در جداره های شهری دارد و شاخص ها از این موضوع نیز تبعیت می کنند. ساختارهای درونی جامعه، فرهنگ و ابعاد فردی نیز فراوانی بسیاری در ادبیات مروی جهان دارد. همچنین در بعد کمی پژوهش کمبود استفاده از نظریات پایه و ارتباط سازی میان شاخص ها از ضعف های اصلی در پژوهش های انجام شده تلقی می شود. بر این اساس اجزا و کیفیت های جداره های شهری و ارتباط میان آن ها با نظریات پایه از طریق ابزارهای تحلیلی و ماتریس جمع آوری شده است. شاخص هایی از قبیل حفظ وابستگی های فردی و اجتماعی به محیط، درگیری حواس پنچگانه، وجود حجم بر مبنای شکل حاصل از معنای شکل گرفته از اذهان عمومی مردم، نیز بیشترین فراوانی و تاثیرگذاری را بر روی احیای جداره محورهای تاریخی از منظر ابعاد ذهنی و معنایی دارد. نتیجه گیری: نتایج بیان گر ارتباط عمیق میان ذهن و ابعاد معنایی در جداره های تاریخی است. محورهای تاریخی به دلیل وجود میراث عمومی و ارزش های فرهنگی-تاریخی، هویت منحصر به فرد و کاراکترهای مستقل شخصیتی دارند که می تواند ذهن را برای درک معنای ملموس درونی آن تحریک کند و شاخص های استنباط شده سبب تزریق معنا در بطن جداره های تاریخی می شود. این شاخص ها می تواند عصب های ذهنی و شناختی را در جهت ماندگاری تصویر ذهنی تقویت کند.
نمود خصلت های هنری رضا عباسی در ارقام و کتیبه هایش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
43 - 57
حوزههای تخصصی:
رقم زنی رضا عباسی در تاریخ نگارگری ایران بی سابقه بوده است. این هنرمند نقاش با گام نهادن در قلمرو پرطمطراق خوشنویسان و به کارگیری سبک و سیاق ایشان، دست به نوشتن کتیبه هایی آشکار بر تک برگی ها و کتاب نگاره هایش زده و حتی در ثبت جنبه های مختلف هنرآفرینی خود بر آثار، از آنان نیز پیشی می گیرد. او درواقع از فعل رقم زنی که پیش تر مقصود از آن تنها صیانت از اصالت کار و ثبت اثر به نام نقاش بود، تعریفی تازه ارائه داده و در این زمینه نیز مورد تأسی پیروانش واقع گردیده است. هدف تحقیق پیش رو، بررسی چگونگی حضور رضا عباسی در آثارش، از خلال رقم ها و کتیبه هایی که بر آن ها نگاشته، بوده و دو سؤال مطرح است: 1. ارقام و کتیبه های رضا در دوره های مختلف چه ویژگی هایی را به نمایش می گذارند و روند تحول آن ها به چه صورت است؟ و 2. این ارقام و کتیبه ها به چه ترتیب خصلت های هنری این نقاش بی بدیل را نمود می بخشند؟ روش تحقیق، نظریه پردازی داده بنیاد است که یکی از مهم ترین استراتژی های پژوهش کیفی محسوب می شود و ابزارهای تولید داده برای این پژوهش، مشاهده و بررسی رقم ها و کتیبه هاست. تحقیق دو بخش را شامل است: ابتدا توصیفی مبسوط از شیوه ی نگارش و محتوای دست نوشته های این هنرمند و سیر تحول آن ها عرضه شده و اظهارات سایر پژوهشگران در این باب محل نقد و بازبینی واقع گردیده است. سپس نحوه ی بازنمایی جایگاه، حالات و دیدگاه های او در شیوه ی نگارش و پردازش رقم ها و کتیبه ها مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاصله از بروز دگرگونی عمده در رقم زنی رضا عباسی پس از سال 1018 و ظهور تعیّن و تشخّص در رقم وی پس ازاین تاریخ حکایت دارد و پژوهش حاضر ویژگی های هنری او _همچون خلاقیت، برون نگری، خودآگاهی، خودباوری، تجربه گری و غیره را در نگاشته هایش عیان دیده و رقم های این هنرمند را بازتابی آشکار از حضور وی در آثار یافته است.
بررسی تطبیقی آموزش معماری کشورهای امریکا و ایران؛ بر اساس سه نظریه یادگیری رفتارگرایی، شناخت شناسی و سازنده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
99 - 124
حوزههای تخصصی:
آموزش و یادگیری معماری ازجمله مباحثی است که در سال های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. گره زدن آموزش معماری یا نظریه های یادگیری و ویژگی های هر کدام از آن ها، کمک زیادی به هدفمند نمودن آموزش و ارتقاء آن دارد. این پژوهش بر آن است که به تجربه آموزش معماری در دو کشور ایران و امریکا بر اساس سه نظریه رفتارگرایی، شناخت شناسی و سازنده گرایی بپردازد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند 8 نفر از اساتید دانشگاه های کشورهای ایران و امریکا است. یافته های این پژوهش در قالب 2 کد تبیینی (تجربه فرد از آموزش آکادمیک و تجربه فرد از محیط آکادمیک)، حاصل استخراج از 115 کد توصیفی، 12 زیرکد تفسیری، 6 کد تفسیری، است. تجارب شرکت کنندگان در این مصاحبه نشان می دهد تفاوت آشکاری بین آموزش معماری کشورهای ایران و امریکا به عنوان کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد و آموزش معماری در ایران، در حال حرکت از ویژگی های نظریه رفتارگرایی به سمت شناخت شناسی و آموزش معماری امریکا، در حال حرکت از ویژگی های نظریه شناخت شناسی به سمت سازنده گرایی است.
شناسایی و تبیین ماهیت شر در نگاره های فالنامه درسدن بر اساس آراء ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
5 - 17
حوزههای تخصصی:
مسئله خیر و شر یکی از بحث های عمیق فلسفه و کلام است که در دوران مختلف تاریخ، تفکر و ذهن اندیشمندان غرب و شرق را به خود معطوف داشته است. در این میان فلاسفه اسلامی به ویژه حکمای صدرایی با نگاهی عقلی و مستدل، رنج ها و شرور مطرح در جهان هستی را مورد مطالعه قرار داده و به تبیین حقیقت و ماهیت آن پرداخته اند. ملاصدرا ضمن روی آوردن به تعریف مصداقی از شر و تقسیم مصادیق شر به طبیعی، اخلاقی، عاطفی و مابعدالطبیعی به تشریح ماهیت آن پرداخته و برای آن چهار قِسم در نظر گرفته است: امور عدمی، شر ادراکی، شر اخلاقی و مبادی شر اخلاقی. پژوهش حاضر با ماهیتی توصیفی- تحلیلی نگاهی دارد به تشخیص ماهیت شر در نگاره های فالنامه تهماسبی نسخه درسدن. بر این اساس پس از مطالعات کتابخانه ای برای شناخت مسئله شر و ویژگی های آن، انواع ماهیت مطرح شده توسط ملاصدرا برشمرده و ضمن مشاهده آثار به یافتن نگاره هایی با موضوع شر در فالنامه نسخه درسدن به صورت هدفمند پرداخته می شود. سپس ماهیت شر که در این نگاره ها تصویر شده است، تشخیص و انواع آن ها بر مبنای آراء ملاصدرا تطبیق داده می شوند. این پژوهش در جستجوی یافتن پاسخ به این پرسش هاست: 1- ماهیت شرِ نمود یافته در نگاره های فالنامه درسدن چه ویژگی هایی دارد؟ 2- ماهیت شر در نگاره های فالنامه درسدن بر مبنای آراء صدرا چگونه قابل تحلیل است؟ یافته ها نشان می دهد تصویر شر که در فالنامه درسدن نمود یافته است، بر مبناء انواع ماهیت برشمرده شده توسط ملاصدرا یعنی امور عدمی، شر ادراکی، شر اخلاقی و مبادی شر اخلاقی قابل تطبیق است. همچنین آن قِسم از شر که به حالات درونی و ادراکی انسان برمی گردد، نمود متفاوتی با سایر انواع آن دارد.
مطالعه تطبیقی دیدگاه شهید مرتضی آوینی و محمد مددپور در نقد سینمای دینی
حوزههای تخصصی:
شهید سید مرتضی آوینی و مرحوم محمد محمد پور دو منتقد و نظریه پرداز سینمای ایران ،نظرگاه متفاوتی به سینما و سینمای دینی دارند. آن ها از دیدگاه یک متفکر و فیلم سازو نویسنده ایرانی سعی در بازتعریف ماهیت سینما و مفهوم سینمای دینی و نسبت آن با دین داشته اند .کماکان تدوی ن نظریه ها در س ینمای ایران توسط منتقدین و سینماگران وجود داشته ولی نظریات مختلف در سینمای دینی و رشد دیدگاه های ایشان نسبت به نظریه سینمای دینی همچنان دارای اشکالات مختلفی بوده و هنوز نظریه های کارآمدی در این حوزه تدوین نشده است. بنابراین ضروری است که محققین حوزوی و دانشگاهی و اهالی هنر و رسانه در مطالعات خویش بیش ازپیش به تحقیق و تحلیل سینمای دینی بپردازند. در این پژوهش همت بر آن بوده نحوه تعامل نگرش ها و مؤلفه ها و عناصر دینی و شبه دینی باهدف ی افتن اصلی ترین تفاوت ها و تشابهات در نگرش سید مرتضی آوینی و محمد مدد پور به سینمای دینی و تحلیل انتقادی دیدگاه های این دو نظریه پرداز موردتحقیق قرار گیرد. به این منظور، رابطه سینما و دین ، نظرات مشترک و امکان تحقق سینمای دینی در دیدگاه شهید سید مرتضی آوینی و مرحوم محمد محمد پور موردبررسی قرار می گیرد.روش این پژوهش برمبنای ه دف بنی ادین اس ت و ب ه لح اظ روش اجرای ی از شیوه توصیفی تطبیقی بهره برده است. جامعه هدف پژوهش مطالعات سینمای دین ی و آثار و تألیفات این دو نظریه پرداز به زب ان فارسی بوده است .پرداختن به نظریات مدد پور به واسطه نگاه حکمی و فلسفی و همچنین تلاش برای گسترش و تعمیق نظریات شهید مرتضی آوینی رخ داده است. روش انجام پژوهش این گونه است که ابتدا آثار مکتوب نظریه پردازان س ینمای دین ی به صورت کامل تحلیل شده است. سپس، عوامل تطبیق از میان آثار استخراج شده اس ت و نظرات دو طیف نظریه پردازان در خصوص آن بیان شده است. دو عامل تطبیق، "رابطه سینما و دین" و "نسبت میان فرم و محتوا" ، در سینمای دینی بوده است. سپس، با توجه ب ه تحلی ل نظریات در خصوص این دو عامل، دیدگاه های طرح شده از سوی این دو نظریه پرداز موردنقد قرار می گیرد و نقاط قوت و ضعف نظریات بررسی می شود .
خوانش جریان ها و عوامل موثر بر وضعیت آینده توسعه شهر دانش بنیان رقابت پذیر (نواحی نوآور) کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهری دانش بنیان به عنوان ابزاری استراتژیک جهت دستیابی به شهردانش بنیان و افزایش رقابت پذیری شهری درنظر گرفته می شود. ادبیات نظری موجود نشان می دهد که مفهوم نواحی نوآوری به عنوان نیروی محرک اصلی توسعه شهری دانش بنیان که منجر به رقابت پذیری در سطوح متعدد می گردد، معرفی شده است. اما شاکله های اصلی (عوامل و جریان های این مفهوم) مورد شناسایی قرار نگرفته است. بنابراین هدف اصلی پژوهش فوق، پوشش این بخش از شکاف نظری در ادبیات جهانی در مکانی سازی توسعه شهری دانش بنیان رقابت پذیر (نواحی نوآور) در کلان شهر تهران است. پژوهش فوق ازنظر هدف کاربردی- توسعه ای، گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات اسنادی در قالب تحلیل محتوا و مصاحبه های تخصصی با 20 نفر از خبرگان و به صورت دلفی است. 54 محرک مؤثر بر وضعیت آینده توسعه شهری دانش بنیان رقابت پذیر، کلان شهر تهران در قالب 13 مولفه و 6 بعد (نهادی- سازمانی، اقتصادی، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، فعالیتی- عملکردی و فن آوری- ارتباطات) احصاء شده و در ادامه با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که 13 محرک، مؤثرترین بر وضعیت آینده توسعه شهری دانش بنیان رقابت پذیر کلان شهر تهران شناخته شده است، که از میان آنها، تعداد شش محرک تاثیرگذار اصلی (فرهنگ تصمیم گیری بر پایه دانش، همیاری عاملان دانش و تصمیم گیران در اشتراک گذاری دانش، تعامل میان سازمانی، چارچوب قانونی حمایتی فعالیت های دانش بنیان، سرمایه گذاری دولت در فعالیت های دانش بنیان، همکاری استراتژیک و شبکه سازی میان سازمانی) در بعد نهادی-سازمانی و تعداد پنج محرک (کسب و کار دانش بنیان، زیرساخت مکان های دانش، شاخص رقابت پذیری شهری جهانی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، سرانه تولید ناخالص داخلی شهر، جایگاه بین المللی محیط کسب و کار و نوآوری شهر) در بعد اقتصادی و یک محرک شامل ضریب جینی منطقه شهری در بعد اجتماعی-فرهنگی قرار گرفته است که حکایت از نقش پررنگ دولت ها و سازمان ها و همچنین شیوه برنامه ریزی اقتصادی و اهمیت مطالبه گری نخبگان در دستیابی به آینده توسعه شهری دانش بنیان رقابت پذیر در کلان شهر تهران را دارد.
خوانش تطبیقی مفهوم «فاصله گذاری» در آثار سینمایی و معماری: باتکیه بر مصادیق معماری دوره مدرن و پُست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های ارتباطی سینما و معماری تأمل درمفاهیمی است که در سینما موجود بوده و در معماری قابل پیگیری است. دراین میان مفهوم "فاصله گذاری" سینماگران را متأثر ساخته است. تماشاگران درطول فیلم، دچار تشددهای عاطفی و همذات پنداری با بازیگران شده و همه چیز را واقعیت می انگارند، اما با "فاصله گذاری" این تفکر برهم زده می شود. آن ها آگاه می گردند که درحال تماشای یک نمایش هستند و از باور به واقعی بودن وقایع جداشده، بانگاهی بافاصله و هوشیار، باذهنی آماده تفکر به اثر می نگرند و خیال پردازی ها محو می گردد. مسئله پژوهش، پیگیری مفهوم "فاصله گذاری" در معماری و هدف آن خوانش نمودهایی از آن در آثارمعماری است. روش پژوهش کیفی بوده، ابتدا مبتنی بر منابع کتابخانه ای، مفهوم "فاصله گذاری" تشریح گردیده است. از سینما به عنوان یک حوزه واسط جهت تبیین بهتر "فاصله گذاری" استفاده شده و محتوای سکانس های برخی آثار سینمایی تحلیل گردیده اند. از تطبیق آن با معماری، مصداق هایی در آثارمعماری نمایش داده شده است. پنج مفهومِ درون بودگی و بیرون بودگی، روایت اصلی و روایت فرعی، شیئیت و فضائیت، توازی روایت و زمان پریشی جمع بندی شده اند که می توانند به "فاصله گذاری" در معماری منتهی گردند. همچنین مشخص گردید که "فاصله گذاری" در معماری نیز موجودیت یافته و مخاطب معماری را به تفکر و خردورزی و اکتشاف در اثرمعماری دعوت می کند.
کارکرد سکوت در موسیقی باروک تا معاصر
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
113 - 128
حوزههای تخصصی:
سکوت در کنار صدا سازنده موسیقی است. موسیقی از درون یک سکوت طولانی آغاز می شود و با آن پایان می یابد. در یک قطعه موسیقی، سکوت با قرار گرفتن بین صداهای متصل به هم، آنها را به عنوان یک عبارت به گوش می رساند. همچنین بسیاری از قطعات در کلیت خود با کمک سکوت به عنوان جداکننده دسته های صدایی و بخش ها فرم می گیرد. البته به نظر می رسد تا پیش از دوره معاصر، اهمیت سکوت چندان مورد توجه آهنگ سازان نبوده است؛ در این دوره، بسیاری از آهنگ سازان ارزش زمانی سکوت را به صورت دقیق بین موومان های قطعات خود مشخص می کنند تا وقفه زیادی در بین آنها پیش نیاید و جریان موسیقی دچار تاخیر نشود. آهنگ سازان معاصر قطعاتی را بر اساس گسترش سکوت و ترکیبات مختلف آن در کنار صدا ساخته اند؛ یعنی به جای اینکه ریتم صداهای مختلف در بطن حرکت موسیقی باشد، سکوت با ریتم های مختلف خود، همچون یک عنصر ساختاری، جریان موسیقی را پیش می برد. از طرف دیگر، در بسیاری از قطعات موسیقی معاصر، سکوت شنونده را به درک درست اتفاقات صدایی می رساند و علاوه بر اینکه بستری برای روی دادن آنها است، خود نیز جزیی از یک اتفاق صدایی است. کارکردهای متنوع سکوت، سوال مهمی را درباره نقش آن از گذشته مشخص تا این دوره در ذهن ایجاد می کند: آیا استفاده آهنگ سازان از سکوت، کاملا کاربردی و مانند یک عنصر ساختاری بوده یا کیفیت دیگری مانند این نمونه ها داشته است؟ با توجه به روند زیبایی شناسی موسیقی کلاسیک غرب از دوره باروک تا معاصر، مطرح کردن این سوال به خصوص در این ادوار سبب می شود مطرح گردد تا مهم ترین موارد کارکرد سکوت در موسیقی به دست آید. برای این منظور ضمن تحلیل ادبیات تحقیق و با جستجو در بطن رپرتوار موسیقی مورد نظر، با استناد به نمونه هایی با کاربرد خاص سکوت، سکوت از سه منظر نقش ساختاری در فرم موسیقی، طبیعت اجرای موسیقی و فلسفه وجودی نبودن صدا، به موارد مختلفی تقسیم می شود که عبارت هستند از فرم، عبارت بندی، گفتگو، گسترش و تنش. فرم نشان می دهد که سکوت در مقیاس بزرگ از یک قطعه، نقش ساختاری دارد و سازنده مفهوم موسیقی در بین دسته های صدایی و بخش ها است. عبارت بندی نشان دهنده استفاده آشکار و بدیهی از سکوت برای ساختن عبارت های موسیقایی است. گفتگو با قرار دادن سکوت بین دو یا چند خط صدایی یا ساز، می تواند کیفیت بیانی موسیقی را نشان دهد. گسترش با استفاده از سکوت، نوعی کاربری است که با به زمینه آمدن سکوت و با به کار رفتن آن کنار سایر عناصر مانند ارتفاع و رنگ صدایی، معنا می یابد و تنش به کاربری روایی و فرامتنی از سکوت در موسیقی اشاره می کند.
نقش عوامل محیطی و فرهنگی در فرم و ساختار معماری بناهای مسکونی قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
554 - 577
حوزههای تخصصی:
شکل و فرم فضاهای مسکونی همواره تحت تأثیر شاخص های مختلفی است که در خانه های سنتی به خوبی رعایت شده و نقش مهمی در سازگاری با اقلیم و ویژگی های منطقه ای داشته اند. خانه های سنتی با محیط طبیعی و فرهنگی هماهنگ هستند؛ از عوامل طبیعی بهره برده و در تقابل با شرایط نامساعد اقلیمی کاملاً موفق بوده اند. هدف این تحقیق، شناخت نقش عوامل محیطی و فرهنگی در معماری خانه های قاجاری است. در این راستا ۱۰ مورد از خانه های کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته اند. این تحقیق از نوع کیفی - کمی است و مبتنی بر گردآوری داده ها از طریق ابزار پرسش نامه و مصاحبه است. روایی پرسش نامه از طریق نخبگان تأیید و پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ بالای ۷۰/۰ تأیید شد. جامعه آماری بخش کیفی شامل ۱۸ نفر از خبرگان معماری و کارشناسان میراث فرهنگی بوده که به شیوه هدف مند و با اشباع نظری ۱۱ نفر انتخاب شده اند. جامعه آماری بخش کمی تحقیق را ۴۶۰ نفر از اساتید و دانشجویان معماری تشکیل داده اند. تعداد نمونه براساس جدول مورگان ۲۱۳ نفر است. باتوجه به یافته های پژوهش در بخش کیفی تأثیر عوامل اقلیمی و زمینه ای بر معماری خانه های قاجاری کرمانشاه احصاء گردید و در بخش کمی، به منظور تعیین اعتبار متغیرهای زمینه ای از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. خروجی نرم افزار آموس نشان داد تمام بارهای عاملی بالاتر از ۳/۰ هستند، لذا برازش مدل و مسیرها مناسب بوده و متغیرهای برشمرده تأیید گردیدند.اهداف پژوهش:مشخص کردن تأثیرات عوامل زمینه ای و اقلیمی بر فرم و ساختار معماری بناهای مسکونی قاجاری.شناخت اثرگذاری عوامل فرهنگی، مدرنیزاسیون و معماری غربی بر فرم و ساختار معماری خانه های دوره قاجار.سؤالات پژوهش:فرم و ساختار معماری خانه های قاجاری از عوامل زمینه ای و اقلیمی چه تأثیراتی پذیرفته است؟عوامل فرهنگی، مدرنیزاسیون و معماری غربی بر معماری خانه های قاجاری چه اثراتی داشته اند؟
رتوش و اهمیت شناخت و بررسی آن در نگاتیوهای عکاسی پایه شیشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
89 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی انجام مطالعات و بررسی های گسترده بر روی آثار عکاسی پایه شیشه ای موجود در چند مخزن و کتابخانه متعلق به اسناد تصویری تاریخی مهم ایران انجام گرفته است. این پژوهش جستاری است بر اهمیت شناخت و بررسی رتوش در نگاتیوهای عکاسی پایه شیشه ای، که عموماً آثاری متعلق به قرن 19 و ابتدای20 میلادی هستند. هدف از این پژوهش، پی بردن به اهمیت رتوش های موجود در نگاتیوهای عکاسی پایه شیشه ای و بررسی اطلاعاتی است که می توان از آن ها استخراج کرد؛ تا در نتیجه آن توجه بیش تری متوجه این بخش مهم و جدایی ناپذیر از آثار عکاسی پایه شیشه ای، و کوشش در حفاظت و نگهداری آن ها شود. پژوهش انجام گرفته از نوع کاربردی، توصیفی-تحلیلی است. مطالب ارایه شده در این پژوهش حاصل بررسی کیفی مشاهداتی است که از مطالعه نمونه های رتوش های تاریخی نگاتیوهای عکاسی پایه شیشه ای موجود در چند مخزن اسناد تصویری تاریخی به عمل آمده است. ضمن این که داده های اولیه به دست آمده با اطلاعات موجود در منابع تاریخی مرتبط، تطبیق داده شده است. در این پژوهش دلایل متعدد انجام رتوش در نگاتیوهای عکاسی پایه شیشه ای به طور مفصل مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین، به اطلاعات بی همتای فنی و تاریخی که می توان با بررسی دقیق رتوش های مربوط به آثار عکاسی پایه شیشه ای به آن ها دست یافت و میزان اهمیت آن ها پرداخته شده است. اطلاعاتی که بسیار حایز اهمیت هستند و شاید از هیچ منبع دیگری قابل استخراج نباشند. از طرفی با توجه به ماهیت تخریب پذیر رتوش های دستی در نگاتیوهای عکاسی پایه شیشه ای اقدامات ضروری در جهت ثبت و حفظ این بخش از آثار به طور فهرست وار عنوان شده است.
فرایند حفاظت و مرمت آرایه های سردر کاروانسرای الکی در راستای احیای کاروانسرا
حوزههای تخصصی:
کاروانسرای الکی مرند به دلیل جایگاه خاص خود از دیدگاه مطالعات باستان شناسی یکی از مهم ترین بناهای بین راهی شمال غرب ایران در حاشیه جاده ابریشم بشمار می رود که به دستور خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی ساخته شده است. آرایه های سردر این بنا که تلفیقی از کاشی و آجر است علاوه بر دیدگاه ساختارشناسی از دیدگاه توالی تاریخی ساخت آرایه های کاشی، جایگاه و اهمیت خاصی برای شمال غرب کشور داشته و ضرورت بازشناخت و حفاظت و مرمت آن را نشان می دهد. با توجه به تخریب ساختار بنای این کاروانسرا طی زمان، برخی از آرایه ها و قسمتی از پلان این کاروانسرا طی کاوش های باستان شناسی به دست آمده اند. پژوهش حاضر به فرایند بازشناخت و طبقه بندی این آرایه ها مبتنی بر مطالعه تاریخی صورت گرفته و در راستای شناخت، حفاظت، مرمت این آرایه ها و احیای بنای کاروانسرا با توجه به سلامت پلان و بنیان های سازه ای آن صورت پذیرفته است. ابتدا تزئیناتِ جدا شده و شکسته با توجه به مطالعات تاریخی، طبقه بندی شده و محل آن ها در تصاویر قدیمی کاروانسرا مشخص شدند. این موضوع در راستای امکان سنجی احیای سردر صورت گرفت. سپس با توجه به تصاویر و قطعات موجود، گره هندسی مربوط به دو نوع تزئین ترسیم شد سپس با توجه به قطعات موجود و امکان سنجی بازسازی قاب هندسی یک قاب تلفیق کاشی و آجر به عنوان یک نمونه از آثار این بنا بازسازی شد.
زمینه های پیدایش موسیقی شهری گیلان؛ تولد یک سنت ابداعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گیلان با دوگانه ی موسیقی شهر و روستا مواجه هستیم. پژوهش حاضر به معرفی و بررسی موسیقی های شکل گرفته در مراکز شهری گیلان می پردازد. «موسیقی شهری» در برابر «موسیقی روستایی» قرار می گیرد و منظور از آن موسیقی هایی هستند که در شهر توسط نمایندگانی که برآمده از سنت زندگی شهری هستند تولید شده است. موسیقی شهری گیلان محصول یک سنت ابداعی است که در دهه ی 1320 متولد شده است. مراکز شهری گیلان طی سال های 1290 تا 1320 تحولاتی را می پذیرند که سبب به وجود آمدن فرهنگ شهری متجددی می شود. این جامعه ی تازه شهری شده به دنبال نشان دادن هرچه بیشتر تمایز خود با فرهنگ روستا و از طرف دیگر حفظ سنت های بومی خود در برابر فرهنگ اقلیت های قومی مهاجر است. نخستین تلاش ها برای تقویت هویت قومی در دهه های 1320 منجر به شکل گیری و تولد گونه ای از موسیقی تلفیقی و شهری شده می شود. اطلاعات این پژوهش علاوه بر منابع کتابخانه ای به شیوه ی میدانی و مصاحبه با افراد مطلع به دست آمده است. استفاده از منابع نظری، به ویژه منابع غیرفارسی، در شکل گیری ایده ی نظری پژوهش نقش به سزایی داشته اند. نتیجه ی پژوهش این است که موسیقی شهری گیلان، تحت تأثیر سه عامل رشد و توسعه ی طبقه ی شهری متوسط، مقابله با فرهنگ بیگانه و نقش موسیقی دانان مرکزی به وجود آمده است. این موسیقی موجب به وجود آمدن سبک های متنوع و چشم گیر در موسیقی گیلکی شده است.
بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
77 - 88
حوزههای تخصصی:
رضایت از محل سکونت یکی از عواملی است که تأثیر زیادی بر سلامت، عملکرد، به زیستن و نهایتاً کیفیت زندگی افراد سالمند می گذارد. اما در ایران مطالعات کافی در حوزه محیط و سالمندی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج است. مطالعه حاضر به روش مقطعی و از نوع توصیفی_تحلیلی است که بر روی 280 نفر از سالمندان شهر سنندج در سال 1400 انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه سالمندان 60 ساله و بالاتر ساکن شهر سنندج بودند. در این مطالعه از روش نمونه گیری چند مرحله ای_خوشه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت از محل سکونت توسط پرسشگر جمع آوری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه24 استفاده شد. میانگین سنی سالمندان در پژوهش حاضر7.26 ±68.34 بود. میانگین رضایت از محل سکونت در این مطالعه 0.54± 3.65 بود. نتایج این پژوهش نشان داد که رضایت از محل سکونت سالمندان در حد متوسط است. نتایج مطالعه می تواند به سیاست گذاران در حوزه مسکن و شهرسازی کمک کند تا با برنامه ریزی به میزان رضایت سالمندان از محل سکونت و وضعیت سلامت و به زیستن آنان توجه نمایند.
بررسی شباهت ها و تفاوت های آرای افلاطون و ارسطو در خصوص مفهوم «بازنمایی تصویری» و مقایسه آن با بازنمایی تصویری نوین
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
203 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل آرای افلاطون و ارسطو و افتراقات و اشتراکات این دو دیدگاه در خصوص بازنمایی تصویری پرداخته و سپس نسبت آرای آن ها را با بازنمایی در هنر مدرن یا بازنمایی نوین مورد بررسی قرار می دهد. مقاله حاضر با رویکرد تحلیلی، یکی از معضلات فلسفی معاصر، یعنی بحران بازنمایی را در حیطه هنرهای تصویری مدرن، بر پایه دیدگاه های سنتی تر، مورد واکاوی قرار می دهد. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است و این رویکرد به پژوهشگر این امکان را می دهد که حوزه های گوناگون مرتبط با موضوع اصلی را از حیث اشتراکات و تفاوت هایی که در مبنا دارند، مورد توجه قرار دهد. مبنای این پژوهش اندیشه های افلاطون و ارسطو در محاورات و آثار متأخرتر افلاطون و آثار ارسطو در باب هنر است. در حیطه بازنمایی تصویری نوین نیز بیشتر به چند اثر مهم تجسمی دوره مدرن توجه شده و با آرای اندیشمندان نامبرده تطبیق داده شده است. این پژوهش روشن می کند که نظریات هنری افلاطون و ارسطو مطابق با دیدگاه هنری رایج در زمان خود بوده و قابل تعمیم به تمام اعصار نیست؛ و بازنمایی نوین نیز بر اساس واقعیت های کنونی و واقعیت انسان هایی با هویت متکثر صورت می گیرد. بنابراین، هنرهای دیداری جدید، برخلاف دیدگاه کلاسیک، در مسیری حرکت می کنند که هرچه بیشتر رابطه میان بازنمایی تصویری و مرجع آن در واقعیت را کم رنگ تر جلوه دهند و یا به طورکلی از بین ببرند.
نقش مدیریت شهری در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
89 - 100
حوزههای تخصصی:
از دیرباز افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی موضوعی است که از دیرباز دانش پژوهان علاقه مند به مسائل شهری را به چالش کشانده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مدیریت شهری در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی در سطح تهران به اجرا درآمد. این پژوهش ازنظر ماهیت و محتوا از نوع همبستگی است. در این تحقیق اطلاعات مربوط به 373 نفر از کارکنان و مدیران شهرداری شهر تهران در سطح تهران مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند تا بر اساس آن رابطه بین متغیرها برای آزمون فرضیه های تحقیق بررسی شود. داده های جمع آوری شده با روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SmartPLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد شهرداری، شورای شهر، اتاق بازرگانی و سایر ارگان ها به عنوان ابعاد مدیریت شهری نقش اساسی در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی دارد.
تبیین عوامل مؤثر استرس و هویت اجتماعی بر تاب آوری اجتماعی در زمان مخاطرات بیولوژیک باتأکید بر کووید-19؛ مطالعه موردی : شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۱۳۷-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
عوامل استرس زا اولیه پیامدهای مستقیم مخاطرات زیستی (مانند ویروس ها، سیلاب) هستند در حالی که عوامل استرس زا ثانویه از شرایط زندگی قبل از فاجعه و ترتیبات اجتماعی (مانند بیماری، سیاست های مشکل ساز قبل از فاجعه) یا از پاسخ های ناکارآمد به مخاطرات شدید ناشی می شوند. عوامل استرس زا ثانویه می توانند آسیب طولانی مدت قابل توجهی به افراد آسیب دیده وارد کنند، همچنین قابل تحمل و قابل تغییر هستند. در این پژوهش ارتباط بین عوامل استرس زای ثانویه، فرآیندهای هویت اجتماعی، حمایت اجتماعی، و استرس و تاب آوری درک شده مورد بررسی قرار گرفتند. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و از روش پیمایشی به صورت پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS برای جامعه آماری 679995 خانوار شهر رشت با حجم نمونه 384 استفاده شد و با استفاده از ابزار تحلیلی تحقیق از آزمون کوهن و همبستگی اقدام به تحلیل داده شد. تجزیه و تحلیل داده های نشان می دهد که عوامل استرس زای ثانویه به طور مثبت با استرس درک شده و ارتباط منفی با تاب آوری دارند، حتی زمانی که اثرات عوامل استرس زا اولیه را کنترل می کنند. زن بودن یا داشتن وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین با قرار گرفتن بیشتر در معرض عوامل استرس زای ثانویه، استرس درک شده بالاتر و تاب آوری کمتر مرتبط است. مهمتر از همه، هویت اجتماعی به طور مثبت با حمایت مورد انتظار و با افزایش تاب آوری و استرس درک کمتر مرتبط است. با این حال، هیچ یک از جنسیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی یا هویت اجتماعی رابطه بین عوامل استرس زای ثانویه و استرس و تاب آوری درک شده را تعدیل نکرد. در نتیجه، اصلاحات سیستمی و در دسترس بودن حمایت اجتماعی برای کاهش اثرات عوامل استرس زای ثانویه نقش بسیار مهمی دارد.