فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
35 - 54
حوزههای تخصصی:
الکساندر با بیان سیستم محدود، زبان الگو را در قواعدی مشخص تحدید می کند که این قواعد می تواند عامل فرهنگ، سنت، تاریخ و غیره، در امر کمیت و ابعاد پیمون و تناسبات طلایی باشد. زبان الگوی کریستوفر الکساندر در تفهیم و به روز رسانی معماری سنتی و انتقال معنا و کارکرد به معماری مدرن نقش اساسی دارد چنان چه ایشان با بیان الگوها و نقش آنها در ساختاربندی و افزودن آنها به بنا باعث افزایش میزان حیات وکیفیت ساختمان می داند. در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده است تا به تحلیل زبان الگوی خانه های قاجار تبریز و تطبیق آن بر اساس نظریه کریستوفر الکساندر سه خانه قاجاری تبریز پرداخته شود. در این میان، خانه های قاجاری تبریز به جهت دارابودن مولفه های معماری منحصر به فرد و تنوع الگوهای فضایی آن ها از یک سو و غنای تزیینات وابسته بدان از سوی دیگر، اهمیتی افزون تر را دارا می باشند. این پژوهش بر مبنای روش کلی و توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل گروه متخصصین به تعداد 30 نفر می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها باروش گرندد تئوری و تصمیم گیری چند متغیره آنتروپی با کمک نرم افزار MAXQDA و Spss انجام شد. یافته های تحقیق با روش گرندد تئوری نشان داد که زبان الگوی خانه قاجاری از نظر زیبایی شناسی؛ کارکردی و حس مکان با نظریه الکساندر انطباق داشته است. همچنین، همبستگی مؤلفه های سه گانه با زبان الگوی خانه های قاجاری برابر 966/0 است. نتایج نشان داد از نظر بعد زیبایی شناسی برای خانه امیرنظام گروسی، خطایی و علی مسیو، به ترتیب 96/0، 92/0 و 81/0، در بعد کارکردی، خانه نظام امتیاز 95/0 و خانه های ختایی و علی مسیو هم به ترتیب امتیازهای 87/0 و 84/0 بدست آوردند. از بعد حس مکآن هم خانه امیرنظام امتیاز 99/0 و خانه های علی میسو و ختایی امتیاز 93/0 و 91/0 را کسب کردند. نتایج نشان داد که هر سه نمونه مورد بررسی اغلب امتیازات در حد بالا را کسب کردند. در واقع، ساختار تحقیق بر این ایده استوار که کیفیت بی زمان الگوی خانه های قاجار با نظریه زبان الگوی الکساندر تطابق دارد.
بررسی ارائه راهکارهای مبتنی بر مدیریت بحران در بازار تاریخی تبریز با بهره مندی از مولفه های سرمایه اجتماعی با استفاده از روش تحقیق آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که حوادث رخ داده در بافت تاریخی، از نوع آنی بوده و بر این اساس، تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های مربوط به عملیات طراحی و اجرا تحت تأثیر قرار می گیرد، بنابراین نیاز جدی و مبرم به دانشی به نام «مدیریت بحران» دوچندان می شود. هدف از مقاله حاضر، بررسی ارائه راهکارهای مبتنی بر مدیریت بحران در بازار تاریخی تبریز با بهره مندی از مؤلفه های سرمایه اجتماعی است. تحقیق در قسمت کیفی از نوع توصیفی تحلیلی است و جهت جمع آوری اطلاعات موردنیاز از بررسی های کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده است. در بخش کمی ابتدا با استفاده از نظرات کارشناسان، اقدام به وزن دهی عوامل کالبدی با استفاده از روش سلسله مراتبی (AHP) گردید. در ادامه، مطالعات حاصل از مبانی نظری منجر به استخراج متغیرهای سرمایه اجتماعی شده که مؤلفه های اثرگذار با توجه به پرسشنامه تدوین شده در نرم افزار SPSS موردسنجش واقع شد و درنهایت برای جمع بندی و ارائه راهکارهای مؤثر، از مصاحبه و کدگذاری آنها استفاده شده که در نرم افزار MAXQDA این خروجی ها تحلیل گردید. نتایج تحلیل سلسله مراتبی نشان می دهد که به ترتیب زلزله، تخریب عمدی، آتش سوزی و درنهایت سیل می توانند بیشترین مخاطرات را ایجاد کنند. نتایج تحلیلی بخش آزمون های آماری نشان می دهد که بیشترین تأثیر مثبت در حل مسائل مدیریت بحران، مؤلفه «حس مکان و تعلق خاطر» است. مؤلفه «باورهای اعتقادی» نیز رتبه دوم را بین این پنج مؤلفه برای خود کسب کرده است. خروجی های بخش کیفی مقاله نشان می دهد که می توان به مواردی همچون «آگاهی از وضعیت مطلوب»، «حل مشکلات مربوط به زیرساخت های بازار» و «تأمین گرمایش و سرمایش به نحو مطلوب» و «رضایتمندی بازاریان» به عنوان راهکار افزایش مشارکت در حل معضلات کالبدی (به خصوص چهار آسیب اصلی) پرداخت.
تطابق فیلم و جامعه: سرطان در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
79 - 89
حوزههای تخصصی:
تطابق هنر و جامعه همواره یکی از دغدغه هنرمندان بوده است. در میان انواع هنرها، سینما نیز در مطابقت با جامعه قرار گرفته است. این همخوانی در مورد بیماری سرطان میتواند وجه کاربردی هنر را نیز برملا سازد؛ لذا این سؤالات مطرح می گردد که فیلم های سینمای ایران چگونه سرطان را به تصویر می کشند؟ و داده های به دست آمده از تحلیل فیلم ها چه تطابقی با جامعه ایران دارد؟ برای پاسخ به این سؤالات، ضمن اقتباس نظریاتی در حوزه برجسته سازی و پزشکی شدن، روش تحلیل محتوا مورداستفاده قرار گرفته است و تعداد 10 فیلم سینمای پساانقلابی ایران با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است. یافته ها نشان می دهد سینمای ایران تصویر هراسناکی از سرطان نمایش می دهد که به مرگ و نومیدی گره خورده است. افراد درگیر با سرطان از طبقات پایین و سنتی هستند و لذا سرطان و فقر در پیوند هم قرار میگیرند. ترجیح نمایش بر سرطان خون است و بیشترین علایم بیماری نشان داده سرطان، سردرد است. تأکید فیلم ها بیش تر بر بعد روان یعنی اهمیت کنترل اضطراب و امیدبخشی به بیماران است. نمایش مسائلی چون گرفتاری های مالی، درمان های مطلوب کشورهای دیگر، توسل به امداد الهی و اشاره به مرگ و ناامیدی در بیشتر فیلم ها وسیله ای برای خلق صحنه های دراماتیک محسوب می شود. این در حالی است که به شیوه های عینی درمان و پزشکی همچون شیمی درمانی کمتر توجه شده است. در مجموع سینمای ایران تلاشی برای تبیین و آموزش سرطان انجام نداده است و لزوم تطابق بیشتر این نوع هنر و جامعه احساس می شود. پژوهش حاضر اهمیت آگاهی رسانی صحیح سرطان و درمان آن به مردم از طریق سینما را گوشزد می نماید.
سیر تحول کالبدی، عملکردی و ادراکی فضا در گونه شناسی مساجد تاریخی قزوین (دوره های اوایل اسلام، سلجوقی، صفوی و قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
91 - 109
حوزههای تخصصی:
تاریخ پیدایش مساجد مترادف است با تاریخ ظهور اسلام، و گسترش آن، تابع توسعه و نفوذ این بنای مقدس در جوامع مختلف بوده است. بی شک در طول تاریخ ترکیب مساجد با فنون، فرهنگ ها و نگرش های غنی جوامع گوناگون، معماری آن را به عنوان نماد معماری اسلامی رقم می زند، به گونه ای که می توان ادعا کرد تحول در سایر بناهای اسلامی به تبعیت از تطور معماری مساجد آغاز شده است. در اینجا پرسش اصلی این است که آیا در پژوهش حاضر، با توجه به اهمیت معماری مساجد شهر تاریخی قزوین چه به لحاظ ویژگی های کالبدی و چه به لحاظ دگردیسی های تاریخی، می توان به قواعد و چهارچوب هایی دست یافت که منتج به سیر تحول گونه های فضایی مساجد این شهر از منظر کالبدی، عملکردی و ادراکی شود؟ براین اساس، مطالعه حاضر عواملی چون فهم چیستی و چگونگی ساخت و توجه به مفاهیم اخذشده در نمونه های موردمطالعه در دوره های اوایل اسلام، سلجوقی، صفوی و قاجارِ شهر تاریخی قزوین را نیز در بر می گیرد. روش پژوهش کیفی است که به کمک روش های تفسیری تاریخی نگاشته و اطلاعات آن به صورت میدانی و اسنادی گردآوری شده است. درواقع، این پژوهش به بازخوانی سیر تحول در یازده گونه برقرار و ارزشمند در دوره های مذکور در شهر قزوین می پردازد و چگونگی سازماندهی فضایی و نحوه ارتباط فضای نیایشی و شیوه های تعریف فضای باز و بسته را در الگوی فضایی این مساجد از منظر کالبدی، عملکردی و ادراکی مورد بررسی قرار می دهد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد سیر تحول مساجد موردپژوهش در دوره های فوق در شهر تاریخی قزوین بیان کننده اشتراکات و تمایزات مختلف و دگرسانی در چگونگی سازماندهی فضایی و نحوه ارتباط فضای نیایشی و شیوه های تعریف فضای باز و بسته در الگوی فضایی این مساجد بوده و در هر دوره قابل شهود است.
مطالعه تطبیقی دیدگاه های یوزف استرژیگوفسکی و آرتور آپهام پوپ درباره تاریخ نگاری هنر شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
19 - 31
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز در پژوهش های مستشرقان درباره تاریخ نگاری هنر، بررسی ماهیت و جایگاه هنر شرق در قیاس با هنر غرب و نحوه تعامل آن ها با یکدیگر طی دوره های مختلف تاریخی است. استرژیگوفسکی و پوپ از برجسته ترین پژوهشگران غربی بودند که در اوایل قرن بیستم به بررسی سیر تحول هنر شرق با محوریت هنر ایرانی و تعاملات آن با هنر غرب پرداختند. با توجه به اینکه دیدگاه های این دو پژوهشگر بر پژوهشگران غربی و ایرانی در حوزه تاریخ هنر تأثیرات بسزایی داشته است، شناخت و تحلیل این دیدگاه ها برای بررسی تحولات تاریخ نگاری هنر ایرانی ضرورت دارد. ازاین رو در مقاله حاضر دیدگاه های این دو مستشرق درخصوص تاریخ نگاری هنر شرق با یکدیگر سنجیده و مقایسه می شود. پژوهش حاضر از نوع بنیادی است که با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی انجام شده است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش، کتابخانه ای و با استفاده از منابع مکتوب است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که خاستگاه، روش و رهیافت و نیز منابع مورداستفاده این دو پژوهشگر یکسان نبوده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که استرژیگوفسکی و پوپ به ماهیت مستقل و اثرگذار هنر ایران در قیاس با هنر غرب از دو منظر متفاوت توجه نشان داده اند. ویژگی خاص دیدگاه استرژیگوفسکی تأکید بر تأثیرگذاری جریان تاریخی هنر شرق بر هنرهای باستانی متأخر اروپای غربی و هنرهای قرون وسطایی است. درمقابل، پوپ اهمیت بیشتری به بررسی هنر شرقی با محوریت هنر ایران و تأکید بر جنبه های زیبایی شناختی فرمالیستی می دهد. اگرچه پوپ صراحتاً به تأثیرات استرژیگوفسکی بر نظراتش اشاره ای نکرده، اما به نظر می رسد اندیشه های نژادی استرژیگوفسکی و نیز دیدگاه او درباره نقش مهاجرت در تحولات تاریخ هنر، مبنای اصلی دیدگاه پوپ درخصوص برتری هنر ایرانی آریایی بوده است.
پیشنهاد و ضرورت به کارگیری زیست شبانه در بافت های تاریخی (نمونه موردی: ارگ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
55 - 66
حوزههای تخصصی:
چگونگی احیا و توسعه بافت های تاریخی شهرهای ایران امروزه به یک موضوع مهم و چالش برانگیز تبدیل شده است. یکی از پیشنهادات و راهکارها ایجاد زیست شبانه در بافت های تاریخی است. در حقیقت استفاده از بافت های تاریخی در ساعات مختلف امروزه مورد توجه پژوهشگران و مرمتگران قرارگرفته است. تجربه نشان داده است در بافت های تاریخی کشورهای مختلف که زیست شبانه جریان دارد، به دلیل حضور مردم در اوقات پس از کار و در ساعات شب در بافت تایخی اقتصاد رونق بیشتری داشته است. همچنین در این محلات با توجه به نورپردازی های مناسب و حضور انبوه مردم، جرم و جنایت و بزه کمتر است. در حقیقت نورپردازی مناسب در بافت های تاریخی کیفیت زندگی را افزایش می بخشد و ایمنی و جذابیت را در بافت ایجاد می کند. بافت های تاریخی تهران پتانسیل بسیار خوبی برای ایجاد زیست شبانه دارند. یکی از این بافت های تاریخی که برای احیا با رویکرد زیست شبانه بررسی و پیشنهاد شده است بافت تاریخی ارگ تهران در منطقه 12 تهران است. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. مدارک اولیه از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات عینی جمع آوری شده است. با استفاده از یک جدول امتیازدهی کیفیت و کمیت عوامل مختلف پژوهشگرساز ارزیابی و تحلیل شده است و براساس این تحلیل ها پیشنهاداتی مطرح شده است. با توجه به مشاهدات و تحلیل ها با تغییر کاربری و نورپردازی مناسب و مبلمان مناسب بافت تاریخی ارگ تهران احیا و تبدیل به بافتی با زیست شبانه شده است. با ایجاد کاربری های 24 ساعته مثل رستوران، کافه ها و برگزاری جشن ها و نمایش های شبانه یا مبلمان مناسب بافت تاریخی ارگ احیا شده است. نورپردازی تاثیر مثبتی بر توسعه گردشگری شبانه ارگ تهران داشته است و پروژه های نورپردازی علاوه بر فعالیت زینتی یک روش موثر برای زیست شبانه و گذراندن اوقات فراغت در بافت ارگ تهران بود.
بررسی تأثیر پنجره بر سلامت روان کاربر (مطالعه موردی: سالمندان منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر شناسایی شاخص های مؤثر بر سلامت روان سالمندان منطقه ی سیستان و تأثیر پنجره بر بهبود این شاخص ها متمرکز شده و به این سؤال پاسخ می دهد که پنجره تا چه میزان بر سلامت روان سالمندان منطقه سیستان تأثیر دارد؟ روش تحقیق پژوهش مبتنی بر بررسی متون، مقالات و طراحی پرسشنامه است که روایی محتوایی به روش لاوشه و بر اساس کسب نظر خبرگان، پایایی به روش ضریب آلفای کرونباخ و کلیه تحلیل ها به روش تحلیلی برنامه ریزی غیرخطی چند هدفِ SECA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در بین شاخص های سلامت روان سالمندان، ارتباط با محیط بیرون بیشترین و آرامش کمترین سطح تأثیر را دارند. همچنین، از میان تمام مؤلفه های مؤثر طراحی پنجره بر بهبود سلامت روان سالمندان منطقه سیستان، دید و منظر بیشترین و شکل پنجره کمترین تأثیر را دارند.
سینما به مثابه یک تکنولوژی افسونگر در فیلم نعره طوفان (1348)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نعره طوفان داستان ماهیگیری به نام طوفان است که در روستا به همراه همسرش مرجان زندگی آرامی دارد. همزمان با تولد فرزندشان یک گروه فیلمسازی به روستا وارد می شود، و در این میان شعله ستاره فیلم به طوفان علاقه مند می شود. شعله نمونه کاملی از زن افسونگر مدرن است، و اخلاقیات وی در تضاد با مرجان به مثابه تجسم زن سنتی خانگی قرار می گیرد. پژوهش حاضر می کوشد با وام گیری از بحث اندریاس هویسن، نظریه پرداز ادبی معاصر، فیلم نعره طوفان را از منظر ارتباط میان زنانگی و تکنولوژی مورد بازخوانی قرار دهد. هویسن معتقد است در دوران مدرن به تدریج با نمایان شدن جنبه های ویرانگر تکنولوژی به آن ویژگی های زنانه اعطا شد و ایده همسان انگاری زنانگی و تکنولوژی پدید آمد. با وام گیری از دیدگاه هویسن این بحث مطرح می شود که در فیلم شخصیت شعله به عنوان زن افسونگر را می توان به مثابه تجسد تکنولوژی سینما نیز در نظر گرفت. از این رو این اثر را می توان بازتاب دهنده گسست های اجتماعی در مواجهه با مظاهر مدرنیته، زن افسونگر و تکنولوژی سینما در نظر گرفت. در فیلم هراس های جامعه سنتی از کارکردهای غیراخلاقی تکنولوژی سینما، با هراس مردانه از نیروی خانمان برانداز زن افسونگر و تواناییش در ویران کردن نظم اجتماعی در پیوند قرار می گیرد.
تحلیل اسطوره ی (شاه لیر) با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران (مطالعه موردی: تئاتر ملی لندن 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
71 - 83
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها دارای نمادها و نشانه هایی هستند که باعث باورپذیری اعتقادات و آیین ها در بین اقوام مختلف، در دوران های مختلف گردیده اند. نمادهای اسطوره ای به صورت داستان، هنر و فرهنگ در زندگی اجتماعی نمود پیدا می کنند و بیانگر دیدگاه های روان شناسانه در جامعه می گردند. از نظر ژیلبر دوران، اسطوره همانا نظامی است پویا از نمادها، کهن الگوها و نظامی که با تحریک محرکه هایی تلاش دارد که از طریق کهن الگوها و نمادها در اوج خود به روایت منتهی شود. تئاتر به عنوان رسانه ای مهم؛ قدرت اسطوره سازی را با ابزاری نظیر نقش و بازی بازیگران، صحنه و لباس و گریم به نمایش می گذارد. نمایشنامه ی شاه لیر یکی از شاهکارهای ادبی است که در این پژوهش اجرای نمایشنامه ی شاه لیر(2018 میلادی) با رویکرد اسطوره شناسی دوران، مورد نقد قرار می گیرد. هدف این پژوهش کنکاش در استخراج کهن الگوی غالب در وجود شخصیت شاه است و به دنبال یافتن جواب این سؤال است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر کدامند و چگونه می توان از طریق اسطوره سنجی ارتباط معنی داری را با مضمون اسطوره دریافت؟ این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها به روش اسنادی و مشاهده ی نمایشنامه صورت گرفته است. نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر در نمونه ی آماری و با در نظر گرفتن اسطوره سنجی دوران، دارای دلالت های صریح و ضمنی مشهودی است که باعث ایجاد ارتباط بیشتر شخصیت با مخاطب خود شده است.
بررسی میزانسن و هدایت بازیگر در تئاتر مستند معاصر به شیوه ورباتیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
7 - 16
حوزههای تخصصی:
توان نوعی مبارزه اجتماعی برای بازتولید، شکل دادن و یادآوری تاریخ دانست. تئاتر مستند یکی از شاخه های تئاتر مدرن است که به عنوان کاتالیزور برای تغییرات اجتماعی و سیاسی عمل می کند و به موضوعاتی از قبیل دولت، قدرت، رفتار و آداب ورسوم و افکار عمومی می پردازد و برای شکل گیری شیوه اجرایی به اسناد و مدارک از جمله گزارش ها، پرونده ها، جداول آماری و مصاحبه ها تکیه می کند و در تلاش است تا مخاطب که یکی از ارکان مهم تئاتر است را به طور عینی و ملموس شریک اجرا کند. این مقاله با هدف شناخت شیوه های نوین در تحولات اجرایی تئاتر مستند، بنا بر ضرورت بررسی میزانسن و هدایت بازیگر در تئاتر به شیوه ورباتیم پرداخته است. ورباتیم با شیوه اجرایی جدید و منطبق با تکنولوژی روز در پی مطرح کردن و به چالش کشیدن مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی جامعه حاضر است. این مطالعه با طرح این پرسش اصلی که آیا اساساً ساختار میزانسن و هدایت بازیگر در تئاتر مستند به شیوه ورباتیم از تعریف مشخصی پیروی می کند، به تشریح تئاتر مستند و تحلیل شکل های اجرایی متفاوت ورباتیم پرداخته است. با توجه به این که ورباتیم شکلی از تئاتر است که بنیاد آن بر اساس ضبط کردن و مصاحبه به دست می آید، میزانسن و هدایت بازیگر در این شیوه به گونه ای صورت می گیرد که اجرای شخصیت ها بر روی صحنه نمایانگر شخصیت های واقعی است و بنابراین بازیگران موظف به رعایت لحن و شیوه بیانی فرد واقعی هستند. این پژوهش توصیفی، تحلیلی است و دستاورد آن نشان می دهد که ساختار ورباتیم متشکل از سه گانه تکنولوژی، متن و بازیگر است. در ارتباط میان این سه گانه می توان به اهمیت و جایگاه بسیار مهم میزانسن در روند خلق اجرای ورباتیم پی برد. به طوری که اجرای بازیگران در قالب این ساختار مستند، واقعی و قابل باور است.
مطالعه ساختار هندسی نقاشی کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار در رویین دژ (نسخه شاهنامه بایسنقری 833 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هندسه یکی از مهمترین عوامل طرح ریزی ساختار اثر در نقاشی ایرانی بوده است؛ و به عنوان یک عنصر هویت پرداز، زمینه سازکیفیتی منحصر به فرد در نقاشی ایرانی شده است. در حقیقت ما در نقاشی ایرانی شاهد زبان تصویری ویژه ای هستیم که از تعامل میان فرم و محتوا شکل گرفته است؛ و برحسب روابط و تناسبات هندسی و از طریق محاسبه سازمان یافته است، این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی موردی و با فنون جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای تلاش می کند با مطالعه دقیق نقاشی "کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار در رویین دژ" به آشکار ساختن ساختار هندسی نقاشی مذکور بپردازد. لذا هدف از این پژوهش مطالعه ساختار هندسی حساب شده و هدفمند در راستای مضمون روایت در نقاشی مذکور می باش د. بدین منظور سوال های اصلی پژوهش عبارتند از: ساختار هندسی در نقاشی مورد نظر کدام است؟ آیا نقاش از هندسه به صورت هدفمند و در جهت مضمون روایت در نقاشی استفاده نموده است؟ حاصل تطبیق و نتیجه بررسی ها نشان می دهد: 1. هنرمند در نقاشی کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار در رویین دژ، سازمانی دقیقاً محاسبه شده از عناصر هندسی و نظامی از روابط خطی و فرمی را کشف و آن را در جهت مضمون نقاشی استفاده نموده است. 2. با کاهش عناصر تجسمی به شکل های هرچه بنیادی تر (دایره، مثلث، مربع، پنج ضلعی) و نزدیک سازی این اشکال به خلوص هندسی و چند رنگ اصلی روی سطح تصویر، ساختار هندسی معماری فضا را بازسازی کرده است. 3. نقاش در جانمایی عناصر سازنده اثر از فن خط کشی سنتی و تناسبات ریاضی و روابط عددی استفاده نموده است.
تبیین و سطح بندی ابعاد مدل معماری پارامتریک بر مبنای زمینه گرایی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری پارامتریک به عنوان یکی از رویکردهای مهم طراحی در دوران معاصر امکان ایدهپردازی و خلق فرم های متنوعی را بوجود آورده است؛ اما با وجود پتانسیل های آن، در برخی موارد شکل گیری طرحهای ناهماهنگ با مؤلفه های فرهنگی زمینه طراحی مشاهده میشود که منجر به کمرنگ شدن اهمیت زمینه های فرهنگی در تعریف فرمهای پاسخگو به نیازهای انسانی شده است. از اینرو بازخوانی ارتباط معماری پارامتریک با زمینه گرایی فرهنگی دارای ضرورت است. این تحقیق با هدف شناسایی و سطحبندی ابعاد مدل معماری پارامتریک بر مبنای زمینه گرایی فرهنگی انجام گرفته است. روش تحقیق در گام اول به صورت مطالعات کتابخانهای جهت شناسایی معیارها، مؤلفه ها و ابعاد مدل بوده و در وهله دوم با هدف سطح بندی ابعاد از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل MICMAC بهره گرفته شد. بر اساس مرور ادبیات مرتبط، مدلی متشکل از 44 معیار، 20 مؤلفه و 9 بعد تبیین شد. همچنین یافته های رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری بیانگر آن است که فرایند علی ارتباط متغیرها در سه سطح قابل تمییز بوده که در سطح زیرین و مبنایی ابعاد مدل موردنظر، بعد «طراحی قاعدهمند در ارتباط با زمینه فرهنگی» مشاهده می شود؛ بنابراین اصل اولیه در دستیابی به معماری پارامتریک مبتنی بر زمینه فرهنگی ایجاد ساختارهای قاعده مند و ترکیب عناصر فنی و فرهنگی بوده که نیازمند دستیابی به زبان مشترک در حوزه هایی چون معماری، فرهنگ و ریاضیات جهت تبیین الگوهای نظاممند و قابل اجرا در معماری معاصر است.
واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
85 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حافظت از محلات تاریخی ایران باوجود ارزش های غنی، یکی از چالش های اساسی درزمینه شهرسازی است.باتوجه به تغییرات ساختاری،کالبدی و...در بافت های تاریخی در دوران معاصر و در نتیجه تضعیف روابط اجتماعی درون محلات،این مساله،خود را به مثابه یکی از چالش های جدی پیش روی برنامه ریزان شهری نشان داد.این چالش، نیاز به بازآفرینی محلات براساس مکتب نوشهرسازی و احیای هویت تاریخی آن ها را مطرح می کند.هدف پژوهش: هدف، واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی است که از نوع بنیادی بوده و برای دستیابی به مفاهیم اصلی مرتبط با بازتولید مفهوم محله در مکتب نوشهرسازی،بررسی ویژگی های آن از طریق بازخوانی و تحلیل مطالعات موجود ضروری است.روش شناسی: روش تحقیق، کیفی و مبتنی بر تکنیک های مرور نظام مند، مطالعه تطبیقی و روش پژوهش اِسنادی استفاده شد. یافته ها و بحث: در راستای هدف اصلی، دو هدف فرعی مطرح شد:1)استخراج اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران و مقایسه آن ها با اصول نوشهرسازی.با استفاده از مرورسیستماتیک،قواعد شهرسازی در محلات تاریخی ایران بر اساس اصول مکتب اصفهان تعریف و سپس مفهوم محله در گذشته و حال بر اساس6متغیر مقایسه شدند.متغیرها؛شامل:مفهوم، تعریف، جایگاه، ساختار هندسی،عنصر شاخص و اصول شکل دهنده بودند.2)از مرور سیستماتیک و روش تحلیل مضمون و با کمک روش اِسنادی به منظور مقایسه تطبیقی این اصول باهم، تعداد 10 شاخص استخراج گردید که نشان دهنده هم پوشانی این اصول بایکدیگر میباشد که عبارتند از: پیوستگی، مرکزیت و قلمرو محله اى، پیوند میان شبکه راه های بین شهری با شبکه گذرهای اصلی محلات، سلسله مراتب دسترسی، سلسله مراتب فضایی، انعطاف پذیرى ساختارکالبدی، ساختاراجتماعى قوی ،پایداری و معماری با هویت .نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اصول نوشهرسازی شباهت های زیادی با اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران دارند و این تشابهات منجر به استخراج اصول ده گانه شد که تداعی اصول شهرسازی بومی و ایرانی است.در نتیجه می توان به محله ای دست یافت که با احیاء میراث به جامانده، هویت تاریخی و متعاقب آن هویت ایرانی- اسلامی خود را علاوه براینکه حفظ می-نماید، ویژگی های محله های معاصر را با توجه به نیاز امروز ساکنان آن طراحی و برنامه ریزی می کند.
سیاست های مدیریتی و اجرایی گردشگری فرهنگی هنری، شاخص مقایسه ای شرکتهای گردشگری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
666 - 687
حوزههای تخصصی:
Competitiveness of tourism destinations and competitiveness in the travel and tourism industry in general, has become a vital factor for maintaining life and growth in the global market in the face of increased leisure and rising levels of surplus income, according to the Organization for Economic Cooperation and Development Competition Acceptability is the ability of a country to produce goods and services to offer in international markets and at the same time maintain and improve the level of income of citizens in the long run. Therefore, considering the importance of the issue, this study examines the competitive advantage indicators of tourism companies in Tehran and provides a comprehensive and efficient model. The type of research was applied in nature and based on analytical method.The results showed that the seven factors of the model in the present study have a significant effect on the competitiveness of tourism companies in Tehran. The positive sign of regression coefficients also indicates a direct effect between variables; this means that if the seven factors mentioned are improved, the competitiveness of tourism companies in Tehran will also be improved. Also, according to the results, the evidence indicates that out of 19 factors identified in the present study, only 7 factors (strategy, service quality, image, customer loyalty, customer satisfaction, value and financial performance) were confirmed.
آشتی لوگوس و موتوس بازاندیشی نقد افلاطون به شاعران، بویژه همر، در پرتو گفتگوی پارمنید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضع افلاطون در نسبت با شاعران دوگانه است: گاه به ستایش از ایشان یاد می کند، گاه به نکوهش. هدف این مقاله بازاندیشی این دوگانگی است با نظر به گفتگوی پارمنید . پرسش نخست این است: از چه روی افلاطون نگاه دوگانه ای به شاعران دارد؟ افلاطون، به هنگام نقد شاعران، در اینجا هُمر، دست ِکم، میان دو مرتبه (لایه) از واقعیّت در اشعار وی تمیز می نهد: نخست اشعاری را برمی گزیند که متناسب برای تربیت کودکان، و سازگار با قانون است. دسته ی دیگر، اشعار سروده به استعاره و رمز، را فرومی نهد، زیرا فهم این اشعار برای عموم دشوار است. برای همین می توانند انگیزه ای برای بزهکاری، پایمال کردن قانون، و درنتیجه فروپاشی دولت شهر فراهم آورند. شاعران بدرستی نمی دانند چه چیز مناسب جامعه و سازگار با قانون ست، و چه چیز چنین نیست. برای مثال، زئوس، بگفته همر، علت هر آن چیزیست که برای انسان ها روی می دهد، چه نیک و چه بد: در آستانه زئوس دو خمره قرار دارند، یکی لبالب از سرنوشت های نیک، دیگری لبریز از سرنوشت های شوم. زئوس به یک اندازه از این و از آن بر می دارد. اشعاری از این دست، استعاری و آمیخته به ابهام، می توانند، اگر در جامعه پراکنده شوند، بنیاد قانون را براندازند. خدا، از نظر افلاطون، به عکس، علت چیز های کمی ست که جملگی نیک اند، برای بدی علت دیگری باید یافت. لذا، به گفته ی افلاطون، تنها گروه اندکی شایسته ی شنیدن اشعار شبهه بر انگیز و دریافت معانی آنند. پرسش دوم این است: این اشعار، در کدام گفتگو، برای این جمع اندک، بازگو می شوند؟ خواهیم دید، این اشعار، در گفتگوی پارمنید بیانی فلسفی می یابند. ولی چرا در این گفتگو که موجزترین و انتزاعی ترین( هندسی ترین، به لحاظ سبک) گفتگوی افلاطون است؟ موضوع پارمنید توصیف دیالکتیک، یا بازی یک و بسیار است. به بیان دیگر، افلاطون در اینجا به هستی کل نظر دارد، از آن روی که هرچه هست: از نیک و بد، خیر و شر، مرتبه معقول و مرتبه محسوس، (ونه تنها قلمرو محسوس آنگونه که برخی از شارحان این گفتگو می پندارند) در آن پدیدار می شوند. بنابرین موضوع آن دیگر دولت شهر(مدینه)، ضرورت قانون و در نتیجه تمیز میان نیک و بد، درست و نادرست نیست، بلکه آنچه هست، از آن روی که هست. از این روست که در آن، موتوس و لوگوس، به گونه ای، آشتی دارند. بازاندیشی نقد افلاطون به شاعران، در واقع، طرح این دو پرسش و تلاشی است برای پاسخ به آن.
پژوهشی در سیر تحول تاریخی بقعه الراشد بالله در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
55 - 64
حوزههای تخصصی:
تحول و دگردیسی اماکن و بناهای آیینی در دین جدید و تداوم باورهای گذشته در قالب های نو، امری مرسوم و متداول در جهان است. در ایران نیز بسیاری از بناهای دوره اسلامی مانند مساجد و امامزادگان ریشه در پیش از اسلام دارند. یکی از ابنیه تاریخی مهم و مهجور اصفهان، بقعه تاریخی الراشد بالله یا امامزاده شاهزاده حسین (ع) متعلق به قرن ششم هجری و مقارن سلطنت سلجوقیان است. این بنا در محله شهرستان (جی)، از قدیمی ترین محلات اصفهان با سابقه پیش از اسلام، قرار دارد. در خصوص تاریخچه و هویت افراد مدفون در این بنا، تناقضات و ابهامات زیادی وجود دارد. این پژوهش با معرفی و یافتن روند رویکرد تاریخی بنا بر مبنای اسناد و شواهد تاریخی و یافته های باستان شناسی در پی پاسخ به این پرسش است که آیا این بنا ریشه ای در دوران پیش از اسلام دارد و همچنین با استناد به دلایل و اسناد معتبر برای شناسایی هویت افراد مدفون تلاش می کند. در این پژوهش بنیادین و کاربردی، روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و تاریخی است و اطلاعات گردآوری شده به شیوه کتابخانه ای و میدانی با روش استقرایی تحلیل می شود. بر مبنای نتایج پژوهش، در مکان بنای فعلی، ابتدا معبد مهر و آناهیتا و سپس بنای آیینی زرتشتی وجود داشته که با خراب شدن آن در زمان حمله اعراب به ایران، در قرن دوم و سوم هجری مسجدی مستحکم به جای آن ساخته می شود. در قرن ششم خلیفه الراشد بالله در اصفهان کشته و در قسمت شمالی مسجد مدفون می شود. در همین قرن مسجد، مناره و گنبدی برای مقبره خلیفه ساخته می شود که مسجد و مناره در قرن های بعدی تخریب شده و تنها بنای مقبره بر جای مانده است. هویت فرد مدفون در بنا نیز به نظر می رسد مربوط به خلیفه الراشد بالله و یکی از نوادگان امام حسن (ع) به نام شاهزاده حسین باشد.
سیر دگرگونی تصویر بازنمایی شده از بافت تاریخی تهران در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
79 - 90
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به ویژه در بافت های تاریخی، تحولی را از سر گذرانده اند که حاصل فرایندهای معنازدایی و ارائه صورت بندی های جدید از بافت های ناکارآمد شهری است. فرایندی که به افول کیفیت و به تبع آن دگرگونی زندگی روزمره ساکنین در این بافت ها می انجامد. از آن روی که فضاهای سینماتیک به عنوان یک فضای برساخته، به بهترین نحو، منطق سرشت نمای زندگی روزمره شهری را منعکس می کنند، نگاه به فضاهای شهری از دریچه سینما، شاید رهیافتی باشد که شیوه نوینی از مواجهه با فضا و تاریخ را ممکن می کند. از این رو شناسایی و طبقه بندی مضامین شهری و الگوهای غالب زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، از خلال داده های تصویری و روایی فیلم های سینمای ایران هدف اصلی پژوهش است. نوشتار حاضر از روش تحلیل مضمون بهره می برد و می کوشد تا نگرشی نوین نسبت به تحولات فضایی در محدوده تاریخی تهران اتخاذ نماید. برای این منظور تعداد 30 اثر سینمایی داستانی از سینمای ایران بین سال های 1398- 1343 به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر اساس یافته های پژوهش، سینمای ایران تصویری واجد معنا از ارتباط میان سیر تحول فضاهای شهری و الگوهای زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، ارائه می نماید. این الگوها در قالب پنج مضمون با عناوین استحاله شهری، تحولات بافت اجتماعی محلات تاریخی تهران، گشتن و کاویدن در شهر، زندگی جمعی در خانه کاروان سراگونه و مقاومت در متن زندگی روزمره محلات تاریخی تهران صورت بندی می گردد. به نظر می رسد که تصویر بازنمایی شده از زندگی روزمره ساکنین این محدوده در فیلم های سینمای ایران، با عبور از دهه های 70 و 80 به شدت دچار خدشه شده و فضاهایی که روزگاری به عنوان جایگاه تعاملات روزمره و شکل گیری کنش و دادخواهی بازتاب می یافتند، امروزه با تزریق معنای جدید به درون بافت و دست کاری تصویر ذهنی شهروندان از این محدوده، به فضاهایی ناامن و جداافتاده از جریان زندگی شهر بدل شده اند.
فراتحلیل چالش ها و موانع اصلی طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران؛ چشم اندازی برای مطالعات و اقدامات آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
114 - 137
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران همواره در راستای تحقق بخشیدن به اهداف خود از مرحله ی تهیه تا اجرا با چالش هایی مواجه بوده اند که این چالش ها اغلب مانع اجرای طرح ها می شده و یا اجرای آن ها را با شکست مواجه کرده است. شناسایی و درک صحیح این موانع گامی اساسی در راستای چگونگی رفع آن هاست.
هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناخت چالش ها و موانع اصلی طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران به منظور یافتن اولویت های پژوهش های آینده از طریق فراتحلیل مطالعات انجام شده در این حوزه است.
روش: روش پژوهش «فراتحلیل بر مبنای نظریه ی زمینه ای» است. نمونه گیری و غربال مقالات با استفاده از معیارها و در طی چند مرحله صورت گرفته است. در تجزیه و تحلیل نمونه ها، از طریق کدگذاری باز، اشارات مستقیم و غیرمستقیم مطالعات به موانع و علل عدم تحقق برنامه های حفاظت استخراج گردیده است و در گام بعد، با استفاده از کدگذاری محوری و انتخابی، کدها دسته بندی شده، رابطه بین مقوله ها تحلیل و مفاهیم اصلی شکل داده شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش در قالب 9 مقوله ی «چالش نهادی و مدیریتی میراث»، «چالش محتوایی و معنایی طرح ها و برنامه ها»، «چالش رویه ای و روش شناختی»، «چالش فرهنگی و اجتماعی»، «چالش های اقتصادی»، «چالش حقوقی، قانونی، ضوابط ومقررات حفاظت و توسعه»، «چالش قدرت و سیاست»، «چالش زمان» و «چالش دانش و تخصص» استخراج و طبقه بندی شدند. در این راستا مقوله ها و کدهای مربوطه دارای هم پیوندی عمیقی بوده و بعضاً از هم تأثیر گرفته و برهم تأثیرگذارند، به نحوی که برطرف نکردن یک مانع یا چالش، موجب ایجاد یا تشدید مانعی دیگر خواهد شد.
نتیجه گیری: چهار مؤلفه «چالش نظری و ادبیات بومی در حوزه ی مرمت و حفاظت شهری»، «چالش معنایی واژگان مرمت و حفاظت»، «شکاف بین تئوری و عمل» و «نوآوری و تکنولوژی» به عنوان خلأهای اصلی مطالعات پیشین و لزوم در اولویت قرار گرفتن آن ها به منظور بررسی در مطالعات آتی معرفی گردیدند.
بررسی و تبیین الگوهای فرهنگ ساز در زندگی مناطق بومی ایران زمین (مورد مطالعه: منطقه هورامان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
55 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فرهنگ یک منطقه معرف نوع زندگی و باور مردمان آن منطقه محسوب می شود که در گذر زمان شکل گرفته است. باتوجه به تغییرات سریع شیوه زندگی تحت الگوهای بیگانه و مدرن، توجه به مسائل فرهنگ بومی در نقاطی که دارای هویت جداگانه به لحاظ زندگی و تفکرات اجتماعی هستند، امری ضروری به نظر می رسد.هدف پژوهش: هدف تحقیق مشخص کردن سطوح فرهنگ و تبیین مؤلفه های فرهنگ بومی در منطقه هورامان بر مبنای میزان تعلق خاطر ساکنان است.روش پژوهش: روش تحقیق پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی است، که بخش توصیفی پژوهش، برمبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است و بخش تحلیلی با استناد بر خروجی های حاصل از مبانی نظری به صورت میدانی در منطقه بومی هورامان انجام شده است. این بخش خود شامل دو فاز است، در فاز اولیه، عناصر فرهنگی منطقه هورامان شناسایی و معرفی شده است و سپس در گام دوم بر اساس پرشسنامه، نظریات300 نفر از ساکنین منطقه هورامان مورد واکاوی قرار گرفته است، تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار «SPSS» انجام شده است و خروجی ها در قالب جداول مکتوب تدوین شده اند.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد فرهنگ از سه سطح ابتدایی، میانی و پایانی تشکیل شده است، سطح اولیه بر مبنای مشاهدات عینی و ذهنی ساخته می شود، سطح دوم بر مبنای هنجارها و قوانین منجر به شکل گیری انتخاب در آدمی می شود و سپس در سطح سوم، الگوی زیست که زاییده جهان بینی است به وجود می آید، این سه سطح فرهنگی در منطقه هورامان از نگاه ساکنین شکل گرفته است و منجر به ایجاد فرهنگ بومی متفاوت نسبت به سایر نقاط ایران شده است.
تحلیل الگوی بهینه چیدمان فضایی شبکه دسترسی در غرفه های نمایشگاهی با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مهر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
49 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای نمایشگاهی، مکانی برای عرضه و ارائه دستاوردها، محصولات، پیشرفت ها و نوآوری ها و اهداف سازمان ها، نهادها، مؤسسات و افراد به مخاطبان خود هستند؛ به گونه ای که هدف اصلی غرفه داران در نمایشگاه ها بالارفتن میزان بازدید از غرفه های خود و مکث در مکان است. اما بازدید از مجموعه غرفه های نمایشگاهی زمانی می تواند به صورت متعادل یا هدفمند صورت گیرد که طراحی فضاهای حرکتی در نمایشگاه بر اساس شناخت الگوی بهینه حرکتی- رفتاری مراجعه کنندگان صورت گرفته باشد؛ چگونگی چیدمان غرفه های نمایشگاهی با شناسایی شاخص هایی که به ایجاد، هدایت و پیش بینی حرکت در سطح این فضاها منجر خواهد شد.
هدف پژوهش: براساس فرضیه پژوهش در مورد روابط مستقیم بین مسیردهی حرکتی و چگونگی پیکره بندی فضا، سؤالاتی در مورد مشخصه های کالبدی و چگونگی بهبود کارایی و کیفیت برای تعامل سریع انسان در محیط نمایشگاهی ایجاد می شود. هدف از این تحقیق، تبیین رابطه بین کالبدِ فضا و رفتار حرکتی کاربران است که با بررسی نمودارهای تحلیلی و جداول تولیدشده توسط نرم افزار مشخص شده است؛ دستیابی به الگوی بهینه روابط بین شاخصه های دسترسی که بهبود کیفیت معماری فضای نمایشگاهی از طریق ارتقای روابط متقابل انسان و فضاست.
روش پژوهش: روش تحقیق کیفی- کمی است. در بخش مبانی نظری با روش توصیفی- تحلیلی ماحصل از شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی انجام شده و نتایج توسط جامعه آماری به روش دلفی توسط متخصصان و کارشناسان بررسی شد. همچنین در بخش داده های کمی از روش تحلیل محتوا توسط نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد است که در نتایج از دپت مپ بهره گرفته شده است. هدف کاربردی این روش پژوهش از نظر ماهیت، ترکیبی از روش شبیه سازی و توصیفی- تحلیلی است که در نهایت از استدلال منطقی استفاده کرده است.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق با توجه به تحلیل الگوهای چیدمان و نحوِ فضا نشان می دهد الگوی بهینه حرکتی استفاده کنندگان از فضای نمایشگاهی با توجه به اثرات نحوه چیدمان غرفه های نمایشگاهی بر مبنای شاخص های پیوندی مشترک، اتصالات در طول دسترسی، عمق و حرکت طبیعی در بیان اهمیت ارتباطات فضایی دارای تأکید بر الگوی شطرنجی (الگوی سوم) به عنوان یک ایده متعادل طراحی است؛ شبکه شطرنجی که در دسترسی ها به ابعاد بلوک ها و نفوذپذیری با گشودگی فضایی در جهت خلق تباین فضایی توجه دارد و با ایجاد مرکزیت در فضا تبیین شده است؛ فضایی که با مرکزیت مشخص شده به شکل گیری راسته های پیرامونی در میزان هم پیوندی می انجامد.