فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
831 - 852
حوزههای تخصصی:
یکی از شاعران بی بدیل درسبک عراقی، حافظ شیرازی می باشد. این شاعر پرآوازه، تحولی عظیم در زمینه شعر و غزل به وجود آورد. حافظ به لحاظ ارزش واژگانی و زیبایی وزنی و غنای محتوایی شعری خود، بر شاعران متأخر خویش، به خصوص شاعران سبک هندی (یا اصفهانی) تأثیر عمیقی گذاشته است؛ به طوری که در آثار منظوم شاعران از قرن نهم گرفته تا شاعران معاصر، کم و بیش نشانه هایی از سبک و سیاق غزل های حافظ مشاهده می شود. جلال الدین بن میرزا مؤمن اسیر اصفهانی، یکی از شاعران برجسته و نامی و کم تر مطرح دوره سبک هندی می باشد که تحت تأثیر اشعار خواجه، در غزلیات متعددی اقدام به نظیره سرایی از وی نموده است. جُستار پیش رو، مطالعه و تحقیقی نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانه ای انجام گرفته است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، دیوان غزلیات و چکامه های اسیر شهرستانی، در مقایسه با آثار شعری حافظ می باشد. نظیره گویی اسیر اصفهانی از سبک شعری خواجه شیرازی، صرفاً به تتبع شعری و سرمشق گیری و تقلید از مضمون، وزن و قافیه و کلیت شعری از آثار منظوم حافظ، محدود نمی شود؛ بلکه حوزه های دیگری از سبک حافظ، اعم از مضمون، ساختار، زیب ایی شناسی، آهنگ و وزن بیرونی و حاشیه ای و اندیشه کلامی را دربرمی گیرد. این ویژگی سبکی حافظ منجر به ایجاد وجوه زیبایی شناسی در نگاره های نسخه مصور حافظ نیز شده است. یکی از این نسخ مصور در موزه دهلی نو در هند نگهداری می شود.اهداف پژوهش: بررسی تأثیر سبک حافظ بر سروده های اسیر در حوزه های مختلف.بررسی زیبایی شناسی در نسخه مصور حافظ محفوظ در موزه دهلی نو.سؤالات پژوهش:تأثیرگذاری سبک حافظ بر سروده های اسیر در حوزه های مختلف چگونه می باشد؟وجوه زیبایی شناسی در نسخه مصور حافظ محفوظ در موزه دهلی چگونه است؟
استحاله و تصریفات مهری در مثنوی مولوی در تطبیق با حرکت جوهری ملاصدرا (نمونه موردی حوضچه های ورودی بناهای تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
66 - 96
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو، به بررسی یکی از بنیان های اعتقادی آیین مهر می پردازد که با نقش های میانجی گرانه و حفظ توازن گیتی به دست مهر ایزد مرتبط است. مهر ایزد داور و مراقب تنش های میان هرمزد و اهریمن است و نگاهبان موازنه قوا در میان تضادهای آفریننده گیتی است و می پندارد که تدویر و تدرج در نظام آفرینش با تبدیل های پی درپی با تصاریف جوهری سبب حرکت و جنبش و به سوی تکامل و در نهایت اتحاد با خالق می شود. این پنداره آیینی در متن و عناب بطن ابیات فلسفی مولوی بسیار مشهود است. مقاله حاضر در پی برشمردن چنین باورهای منعکس در مثنوی مولوی بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی همراه با مقایسه و تفسیر و ابزارهای پژوهش، فیش و یادداشت و کتابخانه ای بوده است. باتوجه به موقعیت جغرافیایی خاستگاهی آیین مهر در شرق فلات ایران، و سکونت مولوی در بلخ و پس از آن در قونیه که از مراکز مهم گسترش باورهای مهر آیینی بوده است؛ اشتراک دیدگاه مثنوی با بنیان های میترایی و مهری، به ویژه در موضوع تدویر کیهانی، در راستای اهداف پژوهش؛ از متن مثنوی استخراج شد.اهداف پژوهش:دست یابی به اشتراک باورهای مرتبط با تدویر، تصریف های جوهری و استحاله های عناصر در مثنوی و آیین مهر.بررسی آیین مهری و حرکت جوهری ملاصدرا در ایجاد حوضچه های ورودی بناهای تاریخی.سؤالات پژوهش:باورهای مشترک مثنوی و آیین مهر در باب تدویر و تصریف های جوهری کدام بوده است؟آیین مهری و حرکت جوهری ملاصدرا با ایجاد حوضچه های ورودی بناهای تاریخی چه نقشی دارد؟
پژوهشی تحلیلی بر سفالینه های موسوم به گمبرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۰)
۱۴۳-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
در طول دوره صفویه، در کنار سایر پیشرفت های هنری مانند فلزکاری، تولید انواع سفال نیز رونق فراوانی داشت. در این عصر سفالینه های متنوعی تولید می شد که نه تنها بخش مهمی از نیازهای داخلی را تأمین می کرد، بلکه گاهی به کشورهای دیگر نیز صادر می شد. در این میان سفال موسوم به گمبرون یکی از نمونه های شاخص سفالگری اواخر این دوره محسوب می شد. امروزه نمونه های متعددی از این گونه سفالین زینتبخش موزه های مختلف داخل و خارج از کشور بوده که در برخی کتب و مقالات اشارات مختصری به آن شده است، اما عملاً می توان این گونه سفالین را یکی از گونه های کمتر شناخته شده سفالی دوران اسلامی به حساب آورد؛ چراکه تاکنون نه تنها شواهد تولید آن در کاوش های باستانشناسی به دست نیامده، بلکه کمتر محوطه باستانی در ایران نیز شناسایی شده که در کاوش های آن نمونه هایی از این ظروف سفالی به دست آمده باشد. با توجه به این موارد ضرورت داشت که در یک پژوهش مستقل دیگر به این گونه سفالین پرداخته شود و مستندات بیشتری درمورد آن ارائه گردد. نتایج این پژوهش نشان داد که سفال گمبرون از اواخر قرن یازدهم هجری به بعد در ایران شناخته شده و با وجود اهمیت صادراتی، در بین مردم ایران هم تا حدودی کاربرد داشته است. احتمالاً این سفال در مراکزی چون قم، نائین، اصفهان و کرمان تولید می شده و فرم و تزئینات آن نیز تا حد زیادی مشابه نمونه های صفوی و برخی سفالینه های چینی بوده است.
تحلیل توزیع زمانی- مکانی الگوهای استقرار سکونتگاه های عصر آهن شهرستان دیواندره با استفاده سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۰)
۱۶۷-۱۴۴
حوزههای تخصصی:
شهرستان دیواندره، یکی از مهم ترین مناطق جغرافیایی و اقلیمی ایران و کردستان، که در تقسیمات ژئومورفولوژیکی بخشی از واحد کردستان شرقی و سنندج- سیرجان را تشکیل داده است. از نظر منظر طبیعی با دشت های مرتفع که توسط سد کوهستانی احاطه شده است. براساس مطالعات باستان شناسی شهرستان دیواندره و مجاورت با محوطه های تاریخی زیویه و تخت سلیمان و نیز وجود محوطه های کاوش شده در منطقه مذکور بی شک یک منطقه تاریخی با داده های فرهنگی خاص خود است که تاکنون به صورت کامل مورد پژوهش قرار نگرفته است. پژوهش حاضر به مطالعه ۵۶ استقرار عصر آهن منطقه دیواندره (بخش کرفتو) که در بررسی های میدانی باستان شناسی سال ۱۳۹۷ شناسایی شدند می پردازد. مهم ترین پرسش های موجود، چگونگی شکل گیری استقرارها و متغیرهای محیطی مؤثر در شکل گیری سکونتگاه های عصر آهن است. در این پژوهش سعی بر آن است با روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای و به کارگیری مدل تحلیل جغرافیایی، تفسیر روشمند و مناسبی از نحوه توزیع محوطه های عصر آهن بخش کرفتو ارائه گردد. بررسی ها نشان داد که الگوی مکان گزینی محوطه ها در ارتباط با عوامل محیطی همچون ارتفاع، منابع آبی در شکل گیری و برهمکنش فرهنگی زیستگاه های عصر آهن مشهود است. منطقه مورد پژوهش دارای آب و هوای مناسب، تپه های ماهوری کم ارتفاع در پهنه دشت، جهت کشاورزی و تأثیرپذیری متغیرهای محیطی، وابستگی استقرارها به منابع آبی به صورت خطی استقرارهای دائمی و کوچرو فصلی را نشان می دهد. همچنین بررسی عوامل محیطی تأثیرگذار در مدل تراکم کرنل بیشترین تراکم محوطه ها در بخش مرکزی و غربی منطقه را مشخص می کند.
مطالعه تطبیقی الگوی حرکتی نماهای کینتیک با الگوی هندسی مثلثی با توجه به دریافت روشنایی طبیعی در ساختمان اداری در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که دریافت روشنایی طبیعی در مکان های مختلف با توجه به مسیر حرکت خورشید و شرایط مختلف آسمان در طول روز، فصل و سال متمایز است، می توان با استفاده از نمای کینتیک میزان روشنایی طبیعی در فضای داخل را متعادل و بهینه کرد. از این رو پژوهش حاضر بهره گیری از روشنایی طبیعی را با استفاده از دو نمای کینتیک با الگوی هندسی مثلثی همسان و الگوهای حرکتی تاشو و چرخش ناهمسان در جداره جنوبی یک ساختمان اداری در تهران بررسی می کند. با ارزیابی شاخص روشنایی در دو نمای کینتیک می توان دریافت که الگوی حرکتی نما چه تاثیری در روشنایی یک فضای اداری دارد. به منظور ارزیابی دریافت نور روز، شاخص های نور روز پویا و دو الگوی حرکتی نمای کینتیک با استفاده از روش کمی و ابزار شبیه سازی گرسهاپر و پلاگین هانیبی پلاس نسخه 06 و لیدی باگ البیتی نسخه 1.5.0مورد سنجش قرار گرفته اند. نتایج حاصل از شبیه سازی با استفاده از روش مطالعه تطبیقی موردبررسی و تحلیل قرارگرفته است. در این پژوهش ابتدا به معرفی نمای کینتیک و ساختارهای حرکتی نما، سپس شاخص های روشنایی نور روز و مقدار روشنایی مورد نیاز یک فضای اداری پرداخته شده است. با توجه به داده های موجود دو نمای برگرفته از برج البحر با الگوی حرکتی تاشو و دیوار کاپرا با الگوی حرکتی چرخشی مورد شبیه سازی قرارگرفته است. در نهایت نتایج شبیه سازی مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته و متناسب با داده ها پارامترهای متغیر برای بهبود وضعیت روشنایی در نظر گرفته شده است. در مقایسه نتایج نما، الگوی حرکتی تاشو مشخص شد که در هر سه ماه تیر، فروردین و دی احتمال خیرگی و عدم آسایش بصری در فضا ایجاد شده است همچنین در ساعت 12 ظهر ماه های تیر و فروردین با نور کم در فضا مواجه است. اما نما با الگوی حرکتی چرخشی فقط با مسئله نور کم در فضا مواجه است. که این مقادیر در هر دو نما با تغییر پارامترها برطرف شده است. در نتیجه ی پارامترهای متغیر در درجه اول تغییر زاویه نما یا میزان گشودگی آن با عملکرد نما با موقعیت خورشید از اهمیت بیشتری نسبت به ضریب انعکاس سطوح و انتقال بصری شیشه برخوردار هستند، در نهایت الگوی حرکتی چرخشی نسبت به الگوی حرکتی تاشو در پاسخگویی به روشنایی طبیعی عملکرد بهتری دارد.
تحلیلی بر مراجع سبکیِ معماریِ مذهبیِ زرتشتیانِ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
394 - 408
حوزههای تخصصی:
معماری مذهبی زرتشتیان از دوره ساسانی تا دوره متأخر مراجع سبکی متمایزی داشته و تحت تأثیر عوامل متعدد درونی و بیرونی، اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. پژوهشگران متعددی به معماری مذهبی دوره ساسانیان پرداخته اند اما ادوار پس از آن به دلایلی کمتر مورد توجه قرارگرفته است. معماری زرتشتیان پیش از اسلام سبک مشخص و متمایزی داشته است. این سبک که مبتنی بر پلان چهارتاقی و سقف گنبدی بود با مصالح سنگی اجرا می شد. اما زرتشتیان تا پیش از دوره ناصری به دلیل وجود محدودیت های که قانون اهل ذمه در شهرهای اسلامی فراهم می کرد با محدودیت هایی در ساخت اماکن مذهبی مواجه بودند و حتی تمایلی برای رؤیت پذیرکردن این اماکن در بافت شهرهای اسلامی نداشتند. بناهای مذهبی این دوره تا حد زیادی متأثر از معماری و بافت مسکونی در شهرهایی مانند یزد است. انقلاب مشروطه و شرایطی اجتماعی و سیاسی پس از آن همراه با حمایت های مادی و معنوی پارسیان هند چه در دوره مشروطه و چه در دوره رضا شاه، زرتشتیان را برای ساخت بناهای مذهبی با شکوه و رویت پذیر در شهرهای تهران و یزد ترغیب کرد. گفتنی ست، شرایط اجتماعی و سیاسی این دوره تأثیر مستقیمی بر ساخت آتشکده ها داشت و نوع جدیدی از این اماکن را با تأثیر ویژه از شرایط زمانه و وجود نشانه هایی از باستان گرایی ایجاد کرد. پژوهش حاضر که به روش میدانی و کتابخانه ای جمع آوری و به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده، به دنبال شناخت ویژگی معماری مذهبی زرتشتیان در دوران بعداز ساسانی و عوامل تأثیرگذار بر آن است.
ارزیابی مؤلفه های محیطی و غیرمحیطی موثر بر تاب آوری اجتماعی در محلات مسکونی (مطالعه موردی: محلات منتخب بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
111 - 126
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اجتماعی شامل شرایطی است که تحت آن، افراد با تغییرات انطباق می یابند و درواقع بیانگر توان جامعه در پاسخ گویی به بحران هاست. پژوهش حاضر، در جهت تبیین مولفه های تاثیرگذار بر تاب آوری اجتماعی در محلات مسکونی و ارزیابی کیفیت آن در سه محله بابل صورت گرفته است. اطلاعات جمع آوری شده از 384 پرسشنامه، تحت تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون های T تک نمونه ای و آنالیز واریانس بررسی شده اند. مولفه های موثر یافت شده، از حیث خواستگاه و نحوه تاثیر گذاری به دو گروه مولفه های محیطی و غیرمحیطی تقسیم شدند. نتایج نشان می دهد، در بین مولفه های محیطی،«دلبستگی به مکان»، «حس امنیت» و «تعاملات اجتماعی» به ترتیب با مقادیر ویژه 196/3، 952/2 و 937/2 و در بین مولفه های غیرمحیطی، «آگاهی و دانش» با مقدار ویژه 949/1 بیشترین تاثیرگذاری را بر تاب آوری اجتماعی داشته اند. همچنین سطح تاب آوری اجتماعی به ترتیب در محله پیرعلم و برج بن با میانگین 168/3 و 033/3 وضعیت نسبتا مطلوب و محله شهاب نیا با میانگین 994/2 وضعیت نامطلوبی دارد.
بازنمود عناصر و مفاهیم هستی در نگاره بارگاه کیومرث شاهنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
7 - 23
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از هستی شناسی نگارگری ایرانی، به بن مایه ها و مفاهیم اساطیری آن بازمی گردد. شاهنامه فردوسی از مهم ترین متونی است که از نظر صورخیال و جنبه های تصویری شعر آکنده از رمز و راز است. به همین علت جنبه هنری آن امری محسوس است. در شاهنامه عناصر طبیعت که بارزترین نمونه آن چهار عنصر اصلی آب، آتش، باد و خاک هستند، جایگاه منحصربه فرد و هویتی ماورایی و نمادین دارند. مفاهیم اساطیری نیز از عناصر هستی ساز این نگاره ها هستند. در این پژوهش، نگارندگان به طور خاص به تحلیل هستی شناسی و تطبیق نمادهای آن در اساطیر و نیز در نگاره بارگاه کیومرث از شاهنامه تهماسبی با رویکرد حکمت و عرفان اسلامی با هدف کشف عوامل هستی ساز در این نگاره و بررسی مفاهیم و نمادهای این عناصر هستی پرداخته اند. مقاله حاضر به روش تطبیقی_ تحلیلی بر روی نگاره بارگاه کیومرث با گردآوری مطالب به صورت اسنادی و تحلیل نگاره تدوین شده است. یافته ها نشان می دهد که نگارگر از لحاظ بصری و نمادین به مدد اساطیر و شاخصه های طبیعت و نیز حکمت و عرفان اسلامی در راستای مفهوم سازی داستان و هستی بخشیدن به نگاره استفاده کرده و نگارگر با بهره گیری از شاهنامه و همچنین مفاهیم عمیق حکمت ایرانی و ادبیات و عرفان اسلامی آن دوره با فرانمایی عناصر هستی به هستی در نگارگری جلوه ای نمادین بخشیده است.اهداف پژوهش:کشف عوامل هستی ساز در نگاره بارگاه کیومرث در شاهنامه تهماسبی .بررسی مفاهیم و نمادهای عناصر هستی در نگاره بارگاه کیومرث در شاهنامه تهماسبی .سؤالات پژوهش: چه نسبتی بین هستی شناسی ایرانی- اسلامی با نگارگری وجود دارد؟عناصر و نمادهای هستی چه رابطه معناداری با هستی در نگاره بارگاه کیومرث در شاهنامه تهماسبی دارند؟
طراحی الگوی زنجیره تأمین گردشگری مذهبی ایران با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
118 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری مذهبی به عنوان یکی از روبه رشدترین گونه های گردشگری در سطح جهان و ایران مطرح است. این گردشگری به عنوان ابزاری مناسب در راستای توسعه مقصدهای برخوردار از قابلیت گردشگری مذهبی مورد توجه است. بنابراین ضرورت شناسایی عوامل اثرگذار در توسعه این گونه گردشگری مطرح می شود. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی زنجیره تأمین گردشگری مذهبی ایران با رویکرد ساختاری تفسیری بوده است که از لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش اجرا توصیفی - پیمایشی و از نوع همبستگی است. در این پژوهش ابتدا از مطالعه نسبتاً گسترده ادبیات مرتبط، مهم ترین عوامل زنجیره تأمین گردشگری مذهبی استخراج شد. سپس براساس نظر خبرگان 98 مؤلفه در قالب ده بُعد اصلی شناسایی شد. در گام بعدی به منظور برقراری ارتباط و توالی بین ابعاد و ارائه مدل ساختاری شان از روش مدل سازی ساختاری تفسیری بهره گرفته شده است. در این روش براساس دیدگاه نظرات خبرگان و تجزیه وتحلیل های صورت گرفته، زنجیره تأمین گردشگری مذهبی ایران احصا و گردآوری گردید. نتایج نشان دادند سه بُعد مراکز پذیرایی، فروشگاه ها و آژانس های مسافرتی و تورها در سطح اول و دو بِعد اقامتی و زیست محیطی و انرژی در سطح دوم و مراکز بازدید در سطح سوم و دو بُعد مدیریتی و اقتصادی، اطلاعات و ارتباطات در سطح چهارم و حمل ونقل در سطح پنجم و در نهایت امنیت و ایمنی در سطح ششم قرار دارند. اهداف پژوهش: شناسایی ابعاد مؤلفه های زنجیره تأمین در صنعت گردشگری مذهبی در ایران.سطح بندی مؤثر بر مؤلفه های زنجیره تأمین در صنعت گردشگری مذهبی ایران.سؤالات پژوهش:ابعاد و مؤلفه های زنجیره تأمین در صنعت گردشگری مذهبی در ایران کدامند؟سطح بندی مؤثر بر مؤلفه های زنجیره تأمین در صنعت گردشگری مذهبی ایران با روش LSM چگونه است؟
تحلیل شفافیت در معماری خانه های قاجاری با استفاده از مدل چیدمان فضا مورد پژوهی: خانه های تاریخی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
161 - 185
حوزههای تخصصی:
خانه به عنوان مهم ترین گستره حضور و رشد انسان و دارای گسترده ترین دستاورد در معماری است که نحو فضایی ارائه شده در این نوع مسکن منطبق بر نیازهای مردم باتوجه به تمایلات آن ها برای رفاه بیشتر دچار تغییرات عمده ای شده است. این مصداق کالبدی در دوره های مختلف تاریخی، سبک های متفاوتی را منطبق بر نیازهای جامعه به خود دیده و نحوه شکل گیری فضاهای آن نیز تفاوت زیادی پیدا کرده است. اصل شفافیت[1]در طول تاریخ معماری ایران سیر تکمیلی را طی نموده و به نحوی تا معماری قاجار نهایت ظهور خویش را هویدا ساخته است. بررسی بناهای برجای مانده از معماری دوران قاجار در شهر تبریز نشان می دهد که این شهر یکی از پرکارترین و ارزشمندترین نمونه های معماری تاریخی را داشته که علاوه بر تعدد در کمیت، تنوع فضایی بالایی دارد. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده که در هدف توسعه و کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده که ابتدا براساس بررسی پیشینه تحقیق، عوامل مؤثر بر اصل شفافیت در معماری دوره قاجار تبیین با استفاده از روش دلفی[1] مورد آزمون تأیید قرارگرفته و در نهایت، با استفاده از روش اسپیس سینتکس[1] و با استفاده از نرم افزارهای دپس مپ[1]، پازیک[1] و آیزوویست[1] نتایج تحلیل و مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج حاکی از آن است که اواسط دوره قاجار، دارای بالاترین حد شفافیت در طرح معماری خانه های تاریخی داشته است.اهداف پژوهش:بازشناخت ساختار شفافیت در سیر معماری خانه های تاریخی شهر تبریز.دستیابی به نحوه و چگونگی شفافیت در معماری دوره قاجار و ارائه ساختار فضایی[1] تبیین شده در قالب چارچوب مفهومی.سؤالات پژوهش:شفافیت در معماری خانه های تارخی شهر تبریز چه جایگاهی دارد؟چگونگی ارتباط فضایی سلسله مراتبی شفافیت در نحوه شکل گیری معماری خانه های تاریخی شهر تبریز دو دوره قاجار به چه نحوی بوده است؟
تبیین نقش صوت و مکان در دیالکتیک مخاطب و تعلق به مکان بر ساکنان سازه های معماری معاصر (نمونه موردی: الگوی حیاط مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
238 - 253
حوزههای تخصصی:
معماری آمیزه ای از دانش و خلاقیت است و محصول آن ایجاد «دیالکتیک بین مخاطب و مکان» است. انسان براساس ارزش های فرهنگی خودش به فضا و محیط پیرامونش معنا می بخشد و رفتارش را متناسب با آن تنظیم می کند. پژوهش در زمینه مفهوم «حس تعلق به مکان» در کنار عناصر زندگی مدرن ثابت می کند که این شاخص به عنوان مفهومی مرتبط با دلبستگی به مکان می تواند منجر به تجربه حضور در مکان شود که شکل دهنده حس مکان است. روش انجام این پژوهش کیفی بوده و از نظر هدف نیز کاربردی به شمار می آید. در خانه های معاصر، تراکم جمعیت، تغییرات در سرانه زمین، روابط فضایی و ساختاری، تغییرات در فعالیت های روزانه و سبک زندگی منجر به تغییراتی در ریخت شناسی و معنای مسکن شده است. نیازهای زندگی مدرن، طراحان را به حذف فیزیکی یا معنایی برخی عناصر اجتماعی در مسکن، همچون حیاط در خانه های قدیمی سوق می دهد؛ درحالی که انسان سنتی در خانه ای مجتمع می زیست و حس اجتماع در او پررنگ تر بود. در نتیجه، فرم و صوت در این خانه ها افزایش حس تعلق به مکان را به دنبال داشت اما امروزه تغییرات در نوع روابط میان انسان و محیط موجب کاهش حس تعلق به مکان، تغییرات در فرم فضایی، عدم تطابق با نیازها، تکرار و کمبود وقایع خاطره انگیز، تخریب اعتبار فضایی شده است.. اهداف پژوهش:مقایسه تطبیقی معماری سنتی ایران با معماری نوین غربی در ایجاد حس تعلق به مکان.نقش صوت در تداعی تصاویر ذهنی انسان در خانه های سنتی و آپارتمان های امروزی.سؤالات پژوهش:تفاوت معماری سنتی ایران با معماری نوین غربی در موضوع کیفیت ارتباط بین مخاطب و مکان چیست؟صوت چگونه می تواند بر تصاویر ذهنی انسان تأثیر بگذارد و حس تعلق به مکان را ایجاد کند؟
اصول و راهبردهای روشهای نوین ساخت در پایدار سازی معماری با تأکید بر ساختمان های ساخته شده با تکنولوژی ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
411 - 427
حوزههای تخصصی:
طراحی پایدار یا طراحی بوم شناختی (ecological) که به آن طراحی سبز یا معماری پایدار هم گفته می شود، یک فلسفه است. فلسفه طراحی ساختمان هایی که اصول پایداری بوم شناختی، اقتصادی و اجتماعی را رعایت می کنند. همان طورکه می توان از تعریف معماری پایدار برآورد کرد، هدف از طراحی بناها باتوجه به اصول پایداری و بوم شناختی، کاهش اتلاف انرژی و آلودگی محیط زیست است. معماری پایدار، زیرمجموعه طراحی پایدار و یکی از تحولات مهم معماری معاصر و واکنشی بشردوستانه در برابر بحران های عصر صنعت است. سازه یکی از مهم ترین عناصر طراحی یک ساختمان است که طراحی و ساخت آن امروزه به روش های مختلف و نوین انجام می گیرد. هدف اصلی این پژوهش پایدارسازی معماری از طریق روش های نوین ساخت می باشد. لازمه این امر وجود مؤلفه هایی برای چگونه طراحی و ساختن سازه های نوین در جهت معماری پایدار است. در راستای این هدف ساختمان های ساخته شده با روش های تکنولوژیکی ساخت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته و مزایا و معایب آن ها مشخص گردید؛ سپس روشن شد که در هر نمونه از ساختمان کدام اصل معماری پایدار وجود دارد و این خصوصیت از ساختمان چه تأثیری بر پایداری معماری می گذارد. با مشخص شدن خصوصیات ساختمان های ساخته شده با روش های نوین اصول و راهبردهایی معین شد که اساس پایداری معماری را در طراحی معماری و سازه شامل می شود. نتایج بدین صورت به دست می آید که روش های نوین ساخت دارای اصولی هستند که در صورت طراحی و اجرای صحیح مهم ترین عامل در پایدارسازی معماری می شوند.اهداف پژوهش:تجزیه وتحلیل ساختمان های ساخته شده با روش های تکنولوژیکی ساخت و مزایا و معایب آن ها.بررسی اصول معماری پایدار در ساختمان های مورد مطالعه.سؤالات پژوهش:مشخصات و الگوهای طراحی و اجرای تکنولوژی های نوین ساختمانی و تأثیر آن بر پایداری معماری چیست؟مزایا و معایب و ویژگی های معماری و سازه ای با روش های نوین ساخت و تأثیر آن ها در پیشبرد معماری پایدار چیست؟
شناسایی چالش ها و موانع ادراک ذهنی دانشجویان معماری در فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آشفتگی فضاهای آموزش معماری در ایران و عدم وجود روندی تقریباً پاسخ ده به نیازهای آموزشی دانشجویان و عدم هدفمندکردن ذهن دانشجو در جهت یادگیری طراحی معماری از مسائل اساسی و ضعف های آموزش معماری ما است؛ متأسفانه در دانشگاه ها، استادان کم تر به موضوع «درک فضا» توجه می کنند و مسئله این است که چگونه می توان بدون درک روشنی از ماهیت فضا، خلق آن را به دانشجو آموزش داد؟ و از طرفی انتقال مفاهیم از حالت قابل دید به فضایی، بسیار ساده تر از انتقال آن از حالت ذهنی، گفتاری یا نوشتاری به فضایی است.
هدف پژوهش: شناخت چالش ها و مشکلات آموزش طراحی معماری با تأکید بر ادراک ذهنی دانشجویان هدف اصلی تحقیق حاضر است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری، تجزیه و تحلیل داده ها در گروه تحقیقات کیفی به شمار می آید. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان و اساتید گروه معماری در دانشگاه های آزاد تهران و کرج است، ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و برای کدگذاری داده ها از نرم افزار ATLAS TI بهره گرفته شد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده به شناسایی چهل وشش کد محوری، هشتاد و چهار شاخص و هفده مقوله نهایی منجر شد که شامل وضعیت فیزیکی محیط های یادگیری، قدیمی بودن روش ها و شیوه های طراحی در دانشگاه های ایران، میزان آشنایی اساتید معماری با روش های نوین، عدم اجتماع پارادایمی، یک سویه بودن آموزش طراحی معماری، خلق فضایی بصرمحور و ... است؛ لذا می توان گفت که در سیستم آموزشی و پژوهشی گروه معماری دانشگاه های ایران، کم تر به موضوع «ادراک ذهنی» توجه می شود و دانشجویان معماری با بهره گیری از روش های گذشته مانند ابزارهای ساده دستی، کاغذ و ماکت نمی توانند درک از محیط را به طور دقیق پیاده کنند و مخاطب را نسبت به مؤفقیت پروژه شان مجاب کند و درک محیط و مکانیزم آن، واجد نقش کلیدی در بیان محیط به شمار می آید.
مطالعه و تحلیل تزیینات معماری مسکونی دوره قاجار و پهلوی شهرستان بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
54 - 82
حوزههای تخصصی:
بوکان به لحاظ تاریخی و فرهنگی از شهرهای کردستان مُکریان واقع در حوزه جنوب دریاچه ارومیه است. این شهر در دوره قاجاریه به علت فعالیت های عمرانی خانواده سردار عزیزخان وزیر جنگ ایران در عصر ناصرالدین شاه اهمیت در خور توجهی یافت. در این دوره شاهد قدرت گیری تعدادی از ایلات هم چون گورک ها، دهبُکری ها، فیض الله بیگی ها و مُکری ها در بوکان هستیم. در حال حاضر بیشترین آثار تاریخی باقی مانده از دوره قاجار و پهلوی شهرستان بوکان را عمارت های اربابی تشکیل می دهد که توسط خوانین و رؤسای منطقه بوکان بنا نهاده شده اند که در نگاه نخست نشانه نظام ارباب رعیتی و فاصله طبقاتی در جامعه ای آن دوران بوکان است. در بسیاری از این ابنیه ها تزیینات متنوعی از آجرکاری، گچ بری، حجاری، آیینه-کاری و چوبی به کار رفته اند. از این رو هدف نوشتار حاضر پرداختن به ویژگی ها و انواع تزیینات به کار رفته در عمارت های اربابی ادوار مذکور در این شهر است. در نیل به این هدف پاسخ به پرسش هایی در خصوص سبک های هنری و الگوهای مؤثر بر فرم یابی این تزیینات ضرورت می یابد. از آن جا که تاکنون در ارتباط با تزیینات و سبک معماری عمارت های اربابی بوکان پژوهش جامع و منسجمی صورت نگرفته است، لذا مطالعه این عمارت ها می تواند درک وسیع تری از تلاش هنرمندان این منطقه در ایجاد سکونتگاه های مطبوع به دست دهد. در نتیجه پژوهش حاضر مشخص گردید که با روی کار آمدن سیستم ارباب رعیتی شاهد احداث عمارت های اربابی در اکثر روستاهای شهرستان بوکان هستیم. به علاوه تزیینات عمارت های مذکور به تأثیر از اقلیم کوهستانی منطقه و الگوهای معماری دیگر نواحی کُردنشین ایران بنا نهاده شده اند.
کارکرد پدیدارشناسانه عناصر فرمی سینما (با تأکید بر پدیدارشناسی هوسرل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
49 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در میان مؤلفه های رویکرد پدیدارشناسی، اپوخه عنصری است که وجه روشی این رویکرد را بیش از سایر مؤلفه ها بر دوش می کشد. از طرف دیگر سینما مملو از عناصری فرمی است که می تواند استفاده یا عدم استفاده و یا نحوه استفاده از هر کدام از این عناصر بر نحوه ادراک مخاطب تأثیر بگذارد. پژوهش پیش رو تلاش می کند تا به مواجهه پدیدارشناسانه با ابژه به واسطه سینما و فیلم بپردازد.هدف پژوهش: بررسی امکان تحویل پدیدارشاسانه ابژه خارجی و ابژه زیبایی شناسانه به واسطه سینما و فیلم است.روش پژوهش: پژوهش با روشی تحلیلی در میان مؤلفه های پدیدارشناسی، تنها عنصر روشی آن یعنی اپوخه را برجسته کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی، نسبت تمامی عناصر فرمی موجود در یک فیلم را با اپوخه می سنجد.نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که امکان تحویل پدیدارشناسانه ابژه خارجی به واسطه فیلم وجود دارد و به طریق اولی در ابژه های زیباشناختی این امکان محقق است.
نگاهی به تعریف «معنا» و «واقعیت» نزد ژان بودریار و بازتاب آن در هنر پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
106 - 123
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم، چه در نظریه و چه در هنر، با وضعیتی معناگریز و شناخت ناپذیر مواجه است و تعیّن ستیزی و عدم قطعیت از بن مایه های اصلی آن به شمار می آید. بودریار به عنوان یکی از اثرگذارترین نظریه پردازان و ناقدان پست مدرنیسم، محور اصلی بحث خود را نقد رسانه های ارتباطی جدید، بی معنا شدن نشانه ها و طرح مباحثی چون بیش واقعیت، از دست رفتن واقعیت و وانموده ها قرار داده است. او ضمن به چالش کشیدن پیکربندی فرهنگی دوره پست مدرن، بر این باور است که در دنیای امروز هر چه رسانه های مجازی پیشرفت کرده و به واسطه آن حجم اطلاعات فزونی یافته، دلالت و معنا تنزل یافته است؛ به طوری که در عصر حاضر دیگر دست یابی به واقعیت ناممکن گردیده است. گرچه نظریات وی توسط برخی اندیشمندان به صورت جدی نقد شده اند، اما هم چنان یکی از موثرترین آرا در اندیشه پسامدرن به شمار می آید. مقاله حاضر، با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و ضمن شرح نظریات بودریار در باب معنا و واقعیت آثار برخی هنرمندان را از منظر آرای این متفکر مورد خوانش و تحلیل قرار داده است. طبق یافته های پژوهش، مباحثی چون ناپدیدی معنا و از دست رفتن واقعیت در آثار بولین، بیش واقعیت و وانموده در پیکره های هانسون و ادی، تسلط همه جانبه فضای مجازی در آثار پایک، تضارب میان واقعیت و تصویر در اثری از مالر و فضای متکثر در منظره سازی های ادواردز و هم چنین آثار فتوکلاژ هاکنی، ضمن مشابهت مفهومی با تعاریف بودریار از «معنا» و «واقعیت»، همگی موید تعامل میان نظریه و عمل در مصادیق هنر پست مدرن هستند.
واکاوی مفهوم زنده بودن در اجراهای دیجیتال و بینارسانه ای با تمرکز بر گزیده ای از آثار بلست ثیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
29 - 43
حوزههای تخصصی:
زنده بودن یکی از مفاهیم کلیدی در حوزه مطالعات اجراست. به طور سنتی، زنده بودن عمدتاً در تقابل با ضبط شده بودن یا هر نوع رسانش دیگر قرار داده شده و اجرای زنده در قیاس با فیلم یا سایر فرم های هنری دربردارنده نوعی رسانش، واجد ارزش و اعتبار دانسته شده است. در سال های اخیر نظریه پردازان متعددی از جمله فلیپ اسلندر درباره این مفهوم به بحث و تبادل نظر پرداخته اند. بلست ثیری، یک گروه هنری انگلیسی که در آثارش ترکیبی از گیم های آنلاین و جهان های مجازی را به کار می برد تا به نحوی اجرایی و اینتراکتیو مخاطب را درگیر کند، در آثار متأخرش به بهره گیری از تکنولوژی برای واکاوی مسائل متعدد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی روی آورده است. دو اثر بینارسانه ای این گروه با عنوان آدم ربایی و کرن، به طور خاص مسائلی را در خصوص زنده بودن برمی انگیزند و زنده بودن در آن ها به ویژه با در نظر گرفتن تبیین نوین فضا قابل بررسی است. پژوهش توصیفی تحلیلی حاضر با هدف پاسخ به این پرسش انجام شده که با در نظر گرفتن مباحث اسلندر و تعاریف نوین فضا، زنده بودن را چگونه می توان در دو نمونه موردی واکاوی کرد. یافته های پژوهش نشان می دهد این دو اثر بینارسانه ای، زنده بودن را در سطوحی چندگانه و در معنایی کاملاً متفاوت با تبیین های سنتی به نمایش می گذارند. به این معنی که با تعاریف نوین فضا، زنده بودن که پیش تر بر مبنای هم حضوری جسمانی اجراگر و مخاطب در زمان و فضایی مشترک تعریف می شد که مراد از آن مجاورت فیزیکی آن ها بود را اکنون می توان بر مبنای هم حضوری در زمان و فضایی مشترک، اما فضایی که به واسطه تکنولوژی خلق شده، تبیین کرد. به ویژه با فراگیری شبکه های ارتباطی موبایل، در هر لحظه با برقراری ارتباط، فضای نوینی خلق می شود که زنده بودن اثر را به نمایش می گذارد بدون این که لزوماً اجراگر و کاربر در فضای فیزیکی واحدی قرار داشته و هوای مشترکی را تنفس کنند.
نگاهی انتقادی به مکتب سقاخانه، مبتنی بر رژیم بازنمایانه از دیدگاه ژاک رانسیر (بررسی موردی اثر: نقاشی خط فرامرز پیلارام)
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
95 - 108
حوزههای تخصصی:
در دهه 1340، آثار انتزاعی برخی هنرمندان نوگرای ایران، نظیر فرامرز پیلارام، با مکتب سقاخانه پیوندی ناگسستنی برقرار کرده است. مکتب سقاخانه که پیرو سیاست های «بازگشت به خویشتن» دهه های 40 و 50 شکل گرفته، اصطلاح «نو سنت گرا» به آثاری اطلاق می شود که در حین همگن سازی خود با تکنیک های مدرن هنر غرب، به المان های بومی و ملی آمیخته است،. از همین رو، کلیشه های تقلیل گرایانه در تفسیر آثار سقاخانه ای در راستای بازنمایی هویت ملی، ضرورت بازاندیشی نقش این مکتب در غالب شدن برداشت های تک ساحتی از اثر هنری را ایجاب کرده است. هدف از پژوهش پیش رو، پاسخ به سوال هایی است که به واسطه آن ها روشن شود که تحلیل بازنمایانه اثر هنری چگونه می تواند از اثر سیاست زدایی کند و آن را به خدمت نظم پلیسی حاکم در مقطعی تاریخی درآورد. در این تحقیق، تفاوت میان سیاست و نظم پلیسی و جایگاه اثر هنری در ارتباط با هریک از آن ها، با تکیه بر آرای ژاک رانسیر در این باب، به روش توصیفی تحلیلی بررسی و روشن شد که تأثیر هنر سیاسی، نه در انتقال پیام، بلکه در برکندن نظام معنایی مسلط، زیرسؤال بردن امر بدیهی و خلق معناها و روابط جدید میان چیزها است و مبتنی بر این خصوصیات در تقابل با نظم پلیسی که نمود آن نگاه بازنمایانه به اثر باشد، قرار می گیرد. در گام بعدی، عوامل شکل گیری مکتب سقاخانه و جایگاه آثار هنری ذیل آن مورد بازنگری قرار گرفت و نمایان شد که حروف مُنتزَع در نقاشی خط های پیلارام، تلاش در رساندن پیام تصویری مرتبط با عرفان اسلامی/ایرانی، به شکلی «نوین» دارد که بدین طریق هنر ایران با نمایی فاخر از آثار جریان سقاخانه، بتواند جایگاهی در هنر جهانی شده برای خود بیابد.
نشانه شناسی سبک زندگی در فیلم ابد و یک روز بر پایه الگوی اریک لاندوفسکی
حوزههای تخصصی:
ابد و یک روز (1394) ساخته سعید روستا، فیلمی اجتماعی- خانوادگی است که برشی از زندگی یک خانواده از طبقه پایین جامعه شهرنشین را روایت می کند. فیلم دارای 10 شخصیت کلیدی است که این شخصیت ها در قالب یک گروه مرجع به نام خانواده قرار گرفته اند که البته با توجه به تفاوت ها و اشتراکاتشان، هر کدام نسبت به این گروه مرجع دارای کنش- نشانه های خاص خود هستند. این کنش- نشانه های گاه متعدد و گاه متفاوت، می تواند ترسیم کننده سبک زندگی این شخصیت ها در روایت فیلم باشد؛ به همین سبب در اینجا این مسئله مطرح می شود که سبک زندگی شخصیت ها در این فیلم ( فیلم ابد و یک روز) دارای چه تعریف و رویکردی است؟ در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده، تلاش بر این بوده که بر اساس الگوی سبک زندگی اریک لاندوفسکی، نشانه شناس اجتماعی فرانسوی، چگونگی سبک زندگی و رویکرد آن از نظر ایستایی، پویایی یا تکرار محوری (بازگشت به سبک زندگی قبل) در فیلم ابد و یک روز واکاوی و تحلیل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی شخصیت ها در این فیلم به شکل متفاوتی نمود یافته است که در بین آن ها سبک زندگی مرجع نشینی و خرس به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشته اند. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی شخصیت های فیلم در بیشتر موارد فرایندی و پویا است؛ به این معنا که با توجه به الگوی سبک زندگی لاندوفسکی، سبک زندگی شخصیت ها در جریان فیلم دچار دگرگونی می شود و طی این دگرگونی سوژه ها گاه دو یا سه سبک زندگی را به شکل مرحله ای تجربه می کنند، که البته این دگرگونی ها همواره و لزوماً با مسیر ترسیم شده حرکت سبک های زندگی در الگوی لاندوفسکی مطابقت ندارند.
سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق (با تمرکز بر کتیبه نویسی در معماری) از دوره تیموری تا دوره قاجار
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
73 - 86
حوزههای تخصصی:
از عناصر مهم تزئینات معماری پس از اسلام کتیبه نویسی است. پس از پدید آمدن انواع قلم در خوشنویسی اسلامی، شیوه های متنوع کتیبه نویسی و اجرای کتیبه نیز پدید آمد. از کتیبه تعریف های گوناگون ارائه شده است اما ملموس ترین تعریف آن نوشته ای است بر هر سطحی یا شیئی غیر از کاغذ، و تعریف اصطلاحی کتیبه که ساحت ویژه نیز به آن می بخشد نوشتن بر بخش هایی ویژه از بنا است، بنابراین بهتر است بین نوشته بر اشیاء سفالی، فلزی، قالی و ... با کاربرد کتیبه در معماری تفاوت قائل شد. نکته قابل توجه دیگر این است که اگر انواع این نوع نوشته را بر اشیاء و بوم های غیر از کاغذ کتیبه بنامیم در تاریخ گذاری قدمت کتیبه در اقلام گوناگون باید تجدید نظر کرد.در این نوشتار محور بحث کتیبه در معماری به ویژه کتیبه نویسی به قلم نستعلیق است و پرسش اساسی مقاله از چگونگی سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق در معماری ایران، از ابتدای پیدایش تا دوره قاجار، در فرم، محتوی، مصالح و ساختار ترکیبی است. البته کتیبه هایی که با هدف و مبتنی بر اصول خوشنویسی و در پیوندی ارگانیک در تزئینات بنا به وجود آمده باشد. ازجمله خطوطی که در کتیبه نویسی کاربرد فراوان پیدا کرد خط یا قلم نستعلیق است. قدیمی ترین کتیبه نستعلیق در قرن نهم ق (840 ق) در آستانه شاه نعمت الله ولی نوشته شد. و پس ازآن در اواخر قرن نهم و به ویژه در نیمه اول قرن دهم در قزوین و اصفهان رواج یافت. اما کتیبه نستعلیق در این دوره به عنوان کتیبه های فرعی و بیشتر با مضمون اشعار فارسی یا لوحه های احداثیه کاربرد دارد. مهم ترین دوره در کتیبه نویسی به قلم نستعلیق دوره فتحعلیشاه قاجار است. تحولات عمده در کتیبه نویسی این دوره در سه مقوله ترکیب در کتیبه، مکان کتیبه و مصالح کتیبه قابل بررسی است. قلم نستعلیق در این دوره مهم ترین قلم برای کتیبه نویسی است و برخلاف دوره های پیشین در دوره قاجار کتیبه های اصلی بنا به قلم نستعلیق نوشته می شود. در این دوره مصالح و روش های کتیبه نویسی نیز دستخوش تحول شده و کتیبه هایی به روش میناکاری روی خشت طلا، نقاشی پشت شیشه و قطاعی نشانگر استفاده از مصالح و روش های نو در کتیبه نویسی دوره قاجار است. این پژوهش با هدف بررسی بنیادین سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق از قرن نهم تا پایان دوره قاجار و به روش توصیفی_ تحلیلی انجام می پذیرد.