مطالب مرتبط با کلیدواژه

تاریخ نگاری هنر


۱.

جایگاه حدیث در تاریخ نگاری هنر دوره اسلامی؛ موانع و محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبارسنجی احادیث تاریخ نگاری هنر حدیث هنر اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۶۳۴
حدیث، پس از قرآن، مهمترین منبع شناخت دین اسلام شمرده می شود. از این رو مطالعه احادیث برای شناخت آموزه های اسلام در مقوله زیبایی، هنر و بازشناسی وضعیت هنر در روزگار نخستین اسلامی ضروری است. با این همه، در پژوهش های حوزه هنر کمتر به حدیث توجه می شود. برای استفاده مطلوب از احادیث ابتدا باید به محدودیت ها و موانعی که پیشِ روی پژوهشگر هنر است توجه کرد. پرسش اصلی مقاله این است که پژوهشگر تاریخ هنر دوره اسلامی برای استفاده از احادیث با چه موانع و محدویت هایی روبرو است؟ در این بررسی نشان داده شد که تاریخ نگار هنر دوره اسلامی به سبب تفاوت افق معاصر با افق بیان و تدوین احادیث و اقتضائات متفاوت این دو جهان، مسئله تاریخ گذاری و اعتبارسنجی احادیث مرتبط با هنر، مسئله فهم واژگان مرتبط با هنر در زمینه سده های نخستین اسلامی و تفاوت زبان تصویر با زبان نوشتار و تأثیر آن بر استفاده از احادیث در بازسازی جهان هنریِ سده های نخستین اسلامی با مشکلات و موانع جدی روبرو است. از این رو پژوهشگر هنر دوره اسلامی بایستی با آگاهی از محدویت های پیش رو به سراغ احادیث برود تا به برداشت ها و تحلیل های اشتباه و سطحی دچار نشود.
۲.

مشاهده به عنوان ابزار مورخ: تحلیلی بر آراء جیمز الکینز در کتاب در باب مشاهده(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۸۳ تعداد دانلود : ۳۰۸
پژوهش حاضر نقد "در باب مشاهده" جیمز الکینز، نظریه پرداز مهم تاریخ نگاری هنر است. هدف الکینز در این کتاب آموزش صحیح "مشاهده" بوده و او در دو دسته بندی اصلی دست ساخته های بشر و پدیده های طبیعی، طیف وسیعی از پدیده های بصری را مشاهده ی دقیق می نماید. پدیده هایی که ابعاد مختلفی دارند، تاریخی، هنری، تکنولوژیکی، زبانی، فرهنگی، اجتماعی، یا کاملا طبیعی. سوال اصلی، الگوی شکل دهنده شالوده کتاب را دربرگرفته و سعی شده با تحلیل عناصر مختلف، الگوی ذهنی مولف استخراج شود. مفروض است او بعنوان متخصص مطالعات بصری تاریخ هنر، بصورتی غیرمستقیم ایده هایی مربوط به کیفیات و نحوه فعالیت مورخ هنری در برخورد با پدیده های مختلف هنر و فرهنگ مطرح نموده است. لذا، نگاشته ها و آراء اصلی اش بازبینی می شوند.مطالعه نشان می دهد که برای مولف مشاهده صحیح و آزاد از قالب های معین، رمز دریافت تاریخ هنر است. تاریخی که به نظر او تنها با مطالعه ی آثار هنری قابل فهم نیست و مشاهدات دیگر پدیده های بصری در فرهنگ امروزه می توانند به درکش عمق دهند. نتیجه گیری در نهایت به این امر اشاره دارد که چگونه نگاه آغشته به پیش فرض هایی مانند فرهنگ و تاریخ هنر متعارف باعث نادیده گرفته شدن مواردی بسیار مهم در پدیده های بصری می شود. جزییاتی که در تفسیر این پدیده ها نقشی حیاتی می توانند ایفا کنند.
۳.

آگاهی تاریخی از هنر در مکتوبات اعتمادالسلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتمادالسلطنه تاریخ نگاری هنر تاریخ هنر ایران عصر ناصری ناصرالدین شاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۲۷۰
دوران قاجار بالاخص عصر ناصری، سرآغاز شکل گیری تاریخ نگاری نوین ایران و مقارن با پیدایش مفهوم هنرهای زیبا در غرب است. محمدحسن اعتمادالسلطنه از مورخان برجسته ی این ایام بوده که به واسطه ی برخورداری از رویکردی نوین در تاریخ نگاری و علاقمندی به تحقیق و تفحص در آثار تاریخی و ابنیه، تالیفاتش در زمینه ی تاریخ هنرهای ایران حائز اهمیت هستند. در پژوهش حاضر، با راهبردی کیفی در چهارچوب مطالعات تاریخی و به شیوه ی تفسیری-تاریخی به بررسی مکتوبات او شامل تاریخ منتظم ناصری ، المآثر و الآثار ، مرآه البلدان و روزنامه ی خاطرات اعتمادالسلطنه پرداخته ایم. سوال اصلی پژوهش این است که آگاهی تاریخی از هنر در مکتوبات اعتمادالسلطنه چگونه است؟ و مصادیق این آگاهی کدامند؟ مرور آثار مذکور حاکی از وجود اطلاعاتی قابل تامل در رابطه با تاریخ هنر ایران اعم از بناها، آثار باستانی و هنری است که می تواند نویدبخش پیدایش روندی تازه در تاریخ نگاری هنر ایران در امتداد تحولات تاریخ هنر غرب و خصوصا فرانسه ی آن دوران باشد. آگاهی تاریخی اعتمادالسلطنه در مقام خاستگاه ظهور این اطلاعات، ذیل عناوین آشنایی با مطالعات غربی در باب تاریخ هنر، و شیوه های تاریخ نگاری هنر نزد او دسته بندی شده است. شیوه های تاریخ نگاری اعتمادالسلطنه نیز در توجه به هنرمندان، سکه شناسی و باستان شناسی، و اشاره به متون مرتبط با هنرها تجلی یافته اند.
۴.

مطالعه تطبیقی دیدگاه های یوزف استرژیگوفسکی و آرتور آپهام پوپ درباره تاریخ نگاری هنر شرق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری هنر آرتور آپهام پوپ یوزف استرژیگوفسکی هنر شرق هنر ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۲
یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز در پژوهش های مستشرقان درباره تاریخ نگاری هنر، بررسی ماهیت و جایگاه هنر شرق در قیاس با هنر غرب و نحوه تعامل آن ها با یکدیگر طی دوره های مختلف تاریخی است. استرژیگوفسکی و پوپ از برجسته ترین پژوهشگران غربی بودند که در اوایل قرن بیستم به بررسی سیر تحول هنر شرق با محوریت هنر ایرانی و تعاملات آن با هنر غرب پرداختند. با توجه به اینکه دیدگاه های این دو پژوهشگر بر پژوهشگران غربی و ایرانی در حوزه تاریخ هنر تأثیرات بسزایی داشته است، شناخت و تحلیل این دیدگاه ها برای بررسی تحولات تاریخ نگاری هنر ایرانی ضرورت دارد. ازاین رو در مقاله حاضر دیدگاه های این دو مستشرق درخصوص تاریخ نگاری هنر شرق با یکدیگر سنجیده و مقایسه می شود. پژوهش حاضر از نوع بنیادی است که با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی انجام شده است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش، کتابخانه ای و با استفاده از منابع مکتوب است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که خاستگاه، روش و رهیافت و نیز منابع مورداستفاده این دو پژوهشگر یکسان نبوده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که استرژیگوفسکی و پوپ به ماهیت مستقل و اثرگذار هنر ایران در قیاس با هنر غرب از دو منظر متفاوت توجه نشان داده اند. ویژگی خاص دیدگاه استرژیگوفسکی تأکید بر تأثیرگذاری جریان تاریخی هنر شرق بر هنرهای باستانی متأخر اروپای غربی و هنرهای قرون وسطایی است. درمقابل، پوپ اهمیت بیشتری به بررسی هنر شرقی با محوریت هنر ایران و تأکید بر جنبه های زیبایی شناختی فرمالیستی می دهد. اگرچه پوپ صراحتاً به تأثیرات استرژیگوفسکی بر نظراتش اشاره ای نکرده، اما به نظر می رسد اندیشه های نژادی استرژیگوفسکی و نیز دیدگاه او درباره نقش مهاجرت در تحولات تاریخ هنر، مبنای اصلی دیدگاه پوپ درخصوص برتری هنر ایرانی آریایی بوده است.
۵.

واکاوی عناصر تاریخ فرهنگی هنر ایران در تاریخ نگاری هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری هنر هنر ایران تاریخ هنر تاریخ فرهنگی بافت فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۵۵
تاریخ فرهنگی یکی از شاخه های نوپای علوم تاریخی است که نگاهی از منظر تاریخ به مباحث فرهنگی دارد. در این الگو که درپی فروریختن سلطه تاریخ سیاسی و برآمدن رویکردهای جدید تاریخی و فلسفی بنیان نهاده شد، فرهنگ به مثابه میراث اجتماعی، موضوع اصلی رویکردی تاریخ نگارانه قرار می گیرد؛ در این میان یکی از حوزه های مطالعاتی پراهمیت و از قضا مغفول، تاریخ نگاری هنر است که سابقه ای بیش از دو سده در ثبت میراث هنری جهان و از جمله ایران دارد؛ بر همین اساس، این مقاله بر مبنای مطالعه موردی چهار اثر شاخص تاریخ نگاری هنر (دو مورد در هنر جهان و دو مورد در هنر اسلامی) و با هدف شناسایی میزان توجه این آثار به مقوله های تاریخ فرهنگی در نگارش تاریخ هنر استوار شده است تا از این میان میزان ملاحظه این مورخان به بافت و زمینه های فرهنگی هنر در ایران و موارد مغفول معین شود. مقاله با رویکرد کیفی و توصیفی- تحلیلی سامان یافته و یافته ها حاکی است که این آثار در توجه به مقولات فرهنگی در تحلیل هنر ایران یکسان نبوده اند؛ چنان که از لحاظ کمّی نیز با توجه به تمرکز دو کتاب گامبریچ و گاردنر بر تاریخ جهان، حجم کمی در این دو مجموعه به هنر ایران اختصاص یافته است. این یافته به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که ارنست گامبریچ خود از پیشگامان نگارش تاریخ فرهنگی هنر است، اما به نظر می رسد این رویکرد او تحت تأثیر میزان بسیار اندک و محدود توجه او به تاریخ هنر ایران قرار گرفته است. بیشترین نمودهای عناصر فرهنگی نیز در کتاب هنر اسلامی (ایروین) مشهود است که با درنظرگرفتن گرایش های فکری و ملاحظه بافت فرهنگی و اجتماعی جوامع اسلامی در نگارش تاریخ هنر توسط این مورخ قابل تحلیل است.