فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
494 - 505
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان «جامعه شناسی اخلاقی و انذارهای رفتاری در سیره امام رضا (علیه السلام)» در نظر داشته تا با روش تحلیلی – توصیفی و با مراجعه به سیره قولی و فعلی امام هشتم، انذارهای ایشان را در امور و حوزه های اخلاقی و رفتاری بررسی نماید. با توجه به این که امام رضا (علیه السلام) به عنوان یک انسان کامل و ولی خدا، احیا کننده همه صفات برجسته و شایسته اخلاقی در امر تربیت بوده و می توان با تأسی از انذارهای اخلاقی ایشان به راهکارهای مؤثر تربیتی دست یافت و آن را برای تربیت نسل حاضر به کار بست، ضرورت پرداختن به این موضوع آشکار می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که آن حضرت در امور اخلاقی و رفتاری نظیر: دنیاطلبی، تهمت، خشم، تحقیر، غفلت از خویشتن، بی تقوایی، آلوده شدن به گناهان، سوء خلق، ریاکاری، پیروی از هوای نفس، دروغ، ظلم، خیانت و عجب انذار و هشدارهای لازم را به مخاطب داده است.
اعتبارسنجی سازه شجاعت تحصیلی اصیل در دانشجویان و دانش آموختگان نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این مطالعه، سنجش اعتبار سازه ای شجاعت تحصیلی اصیل بود که پژوهش های گذشته به آن چندان توجهی نداشتند و این ابزار در دانشجویان و دانش آموختگان نظام آموزش عالی ایران اعتبارسنجی شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان و دانش آموختگان دوره های مختلف تحصیلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور در 6 استان از مناطق سه گانه شمالی، میانی و جنوبی در سال های 1390 تا 1399 بودند. حجم نمونه مورد پژوهش بر اساس رویه های پنجگانه سازه مذکور، به ازاء حداقل 100 نفر برای هر رویه، در نهایت با توجه به کفایت حجم نمونه 636 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه پژوهشگرساخته شجاعت تحصیلی اصیل با 23 حالت واقعی نهایی بود که شاخص های روانسنجی آن بررسی شد. داده ها با روش مقیاس گذاری چندبعدی متقارن رتبه ای تحلیل و اعتباریابی شدند. مختصات مورد استفاده برای تشکیل ماتریس فاصله نقاط به صورت مستقیم از خروجی تحلیل شبکه ای تحت الگوریتم lwmds گرفته شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس نظر متخصصان و خبرگان در سازه شجاعت تحصیلی اصیل، تعداد 9 حالت که با واقعیات عینی بیرونی و منطق عقلانی سازگار نبودند، از پرسشنامه نهایی حذف و در نهایت 23 حالت از 32 حالت ممکن برای آن حفظ شد. این ابزار دارای پنج رویه دو سطحی شامل رویه های هدف (با دو سطح یادگیری عملکردی و یادگیری تسلطی)، کنش نهان شناختی (با دو سطح بدون ذهن آگاهی/ ارزیابی غیرواقعی و ذهن آگاهانه/ ارزیابی واقعی)، کنش آشکار عاطفی- عملکردی (با دو سطح بزدلانه و دلیرانه)، استمرار پاسخ (با دو سطح عدم تداوم پاسخ و استمرار پاسخ) و اصالت پاسخ (با دو سطح غیراصیل/ عدم یکپارچگی رفتار و اصیل/ یکپارچگی رفتار) بود که روایی آن با نظر خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آن با حمایت مدل سه بعدی انتخابی از تمامی رویه های تعریف اکتشافی سازه شجاعت تحصیلی اصیل، پس از برازش کامل مدل مذکور با داده های تجربی حاصل از گویه های پرسشنامه و عضویت هر نقطه به یکی از سطوح رویه های پنج گانه تایید شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اعتبار مناسب سازه شجاعت تحصیلی اصیل در نمونه مورد مطالعه بود. بنابراین، به نظر می رسد این ابزار می تواند مبنای سنجش شجاعت تحصیلی اصیل یادگیرندگان توسط متخصصان و پژوهشگران به ویژه در زمینه علوم تربیتی قرار گیرد.
اثربخشی آموزش حل مسئله بر کیفیت زندگی و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
446 - 453
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش حل مسئله برکیفیت زندگی و مسئولیت پذیری در دانش آموزان منطقه 2 شهر تهران بود.روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه موردمطالعه شامل دانش آموزان منطقه 2 آموزش و پرورش متطقه 2 در سال تحصیلی98-97 بود. از جامعه موردنظر، تعداد 30 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و در دو گروه آزمایش(20 نفر و کنترل(20نفر) قرار داده و پرسشنامه های کیفیت زندگی(SF-36) و مسئولیت پذیری گاف به عنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه های آزمایش به مدت ده جلسه تحت آموزش آموزش حل مسئله قرار گرفتند. در طی این مدت بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت و درنهایت پس آزمون از گروه آزمایش و کنترل گرفته شد.یافته ها: نتایج تحلیل داده ها به روش کوواریانس چند متغیره نشان داد کیفیت زندگی و مسئولیت پذیری دختران گروه آزمایش پس از آموزش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است. نتیجه گیری: لذا آموزش حل مسئله، در افزایش کیفیت زندگی و مسئولیت پذیری اثربخش بوده است .
الگوی عوامل موثر بر رشد اخلاقی و تعیین وضعیت آنها در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
88 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی الگوی عوامل موثر بر رشد اخلاقی و تعیین وضعیت آنها در دانش آموزان دوره ابتدایی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان رشد اخلاقی بودند که با توجه به اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند که طبق فرمول کوکران تعداد 377 نفر آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با روش های مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی و آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار SPSS-21 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که عوامل موثر بر رشد اخلاقی دارای 88 مفهوم، 20 عامل و 6 مقوله بود که مقوله ها و عامل ها شامل محیط زندگی و نحوه تربیت (با سه عامل نقش محیط خانواده در رشد اخلاقی، نقش محیط آموزشی در رشد اخلاقی و نقش گروه همسالان در رشد اخلاقی)، استدلال های اخلاقی (با سه عامل استدلال های شناختی، استدلال های عاطفی و استدلال های روانی- حرکتی)، فضای حمایتی (با سه عامل برخورداری خانواده و مربیان از دانش علمی، استفاده از مشوق ها و توجه به مسائل معنوی)، آسیب های روانی، اجتماعی و آموزشی (با چهار عامل آسیب های ناشی از ویژگی های شخصیتی و روانی، آسیب های ناشی از استفاده غیرصحیح از رسانه ها، آسیب های ناشی از مشکلات خانوادگی و آسیب های ناشی از کارکردهای آموزشی)، ایجاد شناخت (با سه عامل مسئولیت پذیری، توانمندسازی و الگوپذیری) و فضائل اخلاقی (با چهار عامل نوع دوستی، کرامت انسانی، قانون مداری و توان تصمیم گیری) بودند. یافته های بخش کمی نشان داد که بین میانگین همه عوامل با میانگین جامعه تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر برنامه ریزی برای بهبود رشد اخلاقی دانش آموزان ضروری است. بنابراین، متخصصان و برنامه ریزان حوزه تعلیم وتربیت می توانند با توجه به مقوله ها و عامل های این پژوهش برنامه هایی جهت بهبود رشد اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی طراحی و اجرا کنند.
Evaluation of the Analytical Model for Policy Making in Online Education at the Primary Level(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to investigate the policy-making processes for online education at the primary level, focusing on the objectives, content, strategies, resources, and assessment practices. It aimed to identify the challenges and opportunities within these policies to enhance the effectiveness of online education.
Methodology: This cross-sectional survey study involved 384 educators, administrators, and policymakers in the primary education sector. Data were collected via a researcher-made questionnaire to gather comprehensive insights into the participants' perceptions of online education policies. The questionnaire was validated through a pilot study, and data analysis was conducted using SPSS and SMART-PLS for quantitative responses and thematic analysis for qualitative responses. Confirmatory factor analysis and Cronbach's alpha coefficients were utilized to assess the reliability and validity of the constructs within the questionnaire.
Findings: The findings revealed a general consensus on the importance of clearly defined objectives, engaging content, and effective strategies for the successful implementation of online education policies. Challenges identified include the need for better technology infrastructure, financial resources, and professional development for educators. The analysis also highlighted the significance of affective and psychomotor domains in online education, which are often overlooked in policy making. Participants expressed a desire for more innovative and interactive online learning environments to enhance student engagement and learning outcomes.
Conclusion: The study concludes that while there are significant opportunities to enhance the quality and effectiveness of online education through policy improvements, there are also considerable challenges that need to be addressed. These include the integration of affective and psychomotor learning goals, the development of comprehensive support systems for educators, and the improvement of technology and financial infrastructures. Policymakers and educators must work collaboratively to refine online education policies, ensuring they are inclusive, effective, and capable of meeting the diverse needs of primary education students.
بررسی آموزش درس عربی براساس رویکرد تماتیک بر پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
487 - 494
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر رویکرد تماتیک در آموزش درس عربی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه نهم بود. این مطالعه به دنبال تعیین این موضوع بود که آیا آموزش با رویکرد تماتیک به طور معناداری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس عربی را افزایش می دهد. روش شناسی: این پژوهش کاربردی از یک طرح شبه آزمایشی با ارزیابی های پیش آزمون و پس آزمون و شامل گروه های کنترل و آزمایش استفاده کرد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه نهم دبیرستان حافظ در سال تحصیلی 1401-1400 بود. دو کلاس به صورت تصادفی به عنوان نمونه های در دسترس انتخاب شدند که یک کلاس به گروه آزمایش و کلاس دیگر به گروه کنترل اختصاص یافت. حجم نمونه شامل 55 دانش آموز بود که 27 نفر در گروه آزمایش و 28 نفر در گروه کنترل قرار داشتند. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته مربوط به دروس پنجم و ششم کتاب عربی جمع آوری شد. روایی پرسشنامه توسط پنج نفر از مدرسان عربی و سه نفر از اساتید زبان عربی تأیید شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و آزمون کواریانس (ANCOVA) برای بررسی تأثیر رویکرد تماتیک بر پیشرفت تحصیلی انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که با استفاده از رویکرد تماتیک آموزش دیده بودند، به طور معناداری افزایش یافته است. نمرات پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش قابل توجهی را نشان داد. نتایج آزمون کواریانس نشان داد که روش تدریس تماتیک تأثیر معناداری بر پیشرفت تحصیلی دارد. اثر پیش آزمون با مجموع مربعات 241.26 (F = 3.71، p = 0.001، ضریب اتا = 0.318) و اثر بین گروهی با مجموع مربعات 2.67 (F = 21.52، p = 0.001، ضریب اتا = 0.384) تأثیر معناداری را نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: این مطالعه نتیجه گیری کرد که رویکرد تماتیک در آموزش درس عربی تأثیر مثبت و معناداری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد. این روش به دانش آموزان کمک می کند تا اطلاعات را به صورت معنادار و کاربردی درک و حفظ کنند و انگیزه و نگرش آن ها نسبت به یادگیری را افزایش می دهد. نتایج نشان می دهد که استفاده از رویکردهای تماتیک در برنامه های آموزشی می تواند کیفیت آموزش و نتایج یادگیری دانش آموزان را بهبود بخشد.
تأثیر بسترهای اجتماعی-فرهنگی بر توسعه نیافتگی جامعه هدف کمیته امداد در شرق استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
413 - 430
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر بسترهای اجتماعی-فرهنگی بر توسعه نیافتگی جامعه هدف کمیته امداد در شرق استان هرمزگان انجام گردید.روش: روش پژوهش حاضر از نوع کمی و به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری کلیه مددجویان و افرادی بودند که از کمیته امداد خدمات حمایتی در شهرستان های میناب و رودان و جاسک و سیریک و بشاگرد دریافت می کردند. مجموعاً تعداد کل افراد شاغل در کمیته امداد شرق استان هرمزگان 191 نفر بودند که بر اساس جدول استاندارد مرگان تعداد 123 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها نیز از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی با استفاده از نرم افزار SPSS-V23تحلیل شدیافته ها:نتایج نشان داد؛ سنت گرایی بر توسعه نیافتگی تأثیر مثبت دارد. نبود فرهنگ ریسک پذیری بر توسعه نیافتگی تأثیر مثبت دارد. نهادینگی فرهنگ وابستگی بر توسعه نیافتگی تأثیر مثبت دارد. تقدیرگرایی مزمن بر توسعه نیافتگی تأثیر مثبت دارد.نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود کمیته امداد زمینه حضور تشکل های غیردولتی توانمندسازی نظیر سمن ها و سازمان های غیردولتی در محیط موردمطالعه را فراهم سازد
شناسایی عوامل موثر بر حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
299 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان حکمرانی رفاه عمومی کل کشور در سال 1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته (7 سوال) جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA نسخه 10 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی دارای 197 کد باز در 19 کد محوری و 7 کد انتخابی بود. کدهای انتخابی شامل مشارکت (با سه کد محوری مشارکت در ارائه خدمات، مشارکت نهادهای مردمی و تشکل ها در حکمرانی و مشارکت در سیاست گذاری)، پاسخگویی (با دو کد محوری پاسخگویی به نهادها و نظارت)، کارایی و اثربخشی (با سه کد محوری ارائه طرح های اشتغال زا، بازدهی بیشتر خدمات و ثبات در اقتصاد)، تصویب و حاکمیت قانون (با چهار کد محوری اتخاذ سیاست های صحیح، احترام دولت و مردم به قانون، حفظ امنیت و ثبات در جامعه)، مسئولیت پذیری (با سه کد محوری مسئولیت پذیری مدیران، نظارت مردم و ایجاد جو مسئولیت پذیری فرهنگی)، شفافیت (با دو کد محوری مبارزه با فساد و آزادی رسانه ها) و عدالت (با دو کد محوری ارائه خدمات برابر و اثربخش و مقابله با تبعیض های اجتماعی) بودند.بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش برای حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی می توان کدهای شناسایی شده برای آن را از طریق بهبود شرایط و کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید.
بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
231 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: کیفیت برنامه درسی نقش مهمی در موفقیت و عملکرد تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این مطالعه بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی شهر تهران بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی خبرگان و اساتید برنامه درسی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه بخش کمی معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 23593 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 377 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 محاسبه شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. داده ها با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و آزمون تی یک نمونه ای در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی دارای 108 شاخص در 23 مولفه و 6 بعد شامل رویکرد سیستمی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی (با 4 مولفه تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، دریافت بازخورد اصلاحی و تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری)، ارزشیابی کیفی فعالیت ها (با 3 مولفه ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی)، کیفیت بخشی امکانات و فناوری های نوین (با 3 مولفه امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی و امکانات رفاهی)، کیفیت بخشی عوامل ساختاری (با 4 مولفه کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی و عدم انضباط کاری)، کیفیت سنجی اصول برنامه درسی (با 4 مولفه انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی و جامعیت برنامه درسی) و کیفیت سنجی مدیریت استراتژیک برنامه درسی (با 5 مولفه بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی) بود. همچنین، مولفه های تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری، ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی، امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی، امکانات رفاهی، کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی، انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی، بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی در وضعیت مطلوب قرار داشتند، اما مولفه های دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی در وضعیت نامطلوب قرار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه برای متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در راستای بهبود مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی و به ویژه سه مولفه دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی بردارند.
Designing the Framework of Specialization in the Recruitment of Non-Teaching Staff in Iran's Ministry of Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present study aimed to design a framework for recruiting non-teaching educational staff in Iran’s Ministry of Education.
Method: The present study pursues a qualitative approach. The statistical population of the research included experts and professors in the field of specialization and the senior managers of the General Department of Education of Semnan province in the academic year of 2023-2024, among which 15 were chosen as the samples using theoretical saturation sampling and targeted sampling. The research instruments were a semi-structured interview and a review of the existing documents on this subject. The collected data were validated using member checking. The data validity was evaluated and confirmed using the quality criterion (reliability). The research data analysis method was thematic analysis in three levels: basic themes, organizing themes and Global Themes.
Findings: The data analysis led to the identification of 393 basic themes, 33 number-one organizing themes, and 13 number-2 organizing themes in the field of specialization in recruiting non-teaching educational staff in the Ministry of Education. These themes were categorized under 4 global themes including expertise management with two organizing themes (expertise management and performance management), resource management with four organizing themes (human, time, material, and information), change management with three organizing themes (change in organizational structure, change in competitive atmosphere, and change in attitude), and management of organizational development with four organizing themes (managerial capabilities, human resource planning, creation of specialization culture, and organizational interactions).
Conclusion: The use of elite and expert employees in the nonteaching sector of the educational system, as a leading institution in providing extensive services to the general public, depends on the presence of a specialization pattern in the recruitment of non-teaching staff. Identification of specialization criteria in the non-teaching sector, which has been done in this research, helps with the formulation of an appropriate specialization model to employ skilled and specialist staff in this sector.
اثر میانجی کیفیت تجربه زیبایی شناختی بر رابطه بین هوش معنوی و رضایت از زندگی در معلمان استان قم (مدل سازی بر اساس معادلات ساختاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
343 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به جهت بررسی اثر میانجی کیفیت تجربه زیبایی شناختی بر رابطه بین هوش معنوی و رضایت از زندگی در معلمان انجام شد.
روش: این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و روش مور استفاده توصیفی – همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان شاغل آموزش و پرورش استان قم در سالتحصیلی1402-1401 به تعداد(12549نفر) تشکیل می دادند. حجم نمونه 212 نفر بود که گزینش آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفت. جمع آوری داده ها براساس سه پرسشنامه هوش معنویSISRI24 کینگ(2008) و پرسشنامه تجربه زیبایی شناختی AEQ ونزر(2018) و پرسشنامه رضایت از زندگی (SWLS)داینر و همکاران (1985)صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار25 SPSS و AMOS26صورت پذیرفت.
یافته ها: بین تمام مولفه های هوش معنوی و کیفیت تجربه زیباشناختی (59/0r=)و رضایت از زندگی(47/0r=) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین تجربه زیباشناختی و رضایت از زندگی رابطه معناداری وجود دارد(45/0r=). یافته های تحلیل مسیر نیز میانجی گری کیفیت تجربه زیبایی شناختی در رابطه هوش معنوی و رضایت از زندگی را تایید می کند.
نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت هوش معنوی و کیفیت تجربه زیبایی شناختی از متغیرهای مهم در رضایت از زندگی معلمان هستند.
اثربخشی تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش 60 دانش آموز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش 8 جلسه 40 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (Schaufeli, Martinez, Pinto, Salanova & Bakker, 2002) بود و داده ها با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در SPSS-19 نرم افزار تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که هر سه روش مداخله یعنی آموزش خودتعیین گری، آموزش هنر و آموزش تلفیق خودتعیین گری و هنر باعث کاهش معنادار فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین سه روش مداخله در کاهش فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر برای متخصصان، برنامه ریزان درسی و معلمان تلویحات کاربردی دارد. آنان با آموزش روش های مذکور و یا بهره گیری از آنها می توانند گام موثری در جهت کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان بردارند.
شناسایی ابعاد و مولفه های شیوه های آموزشی نوآورانه در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
355 - 365
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش عالی به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای جامعه، نیازمند نوآوری در شیوه های آموزشی برای پاسخگویی به تغییرات سریع و پیچیده جهان مدرن است. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد و مولفه های شیوه های آموزشی نوآورانه در آموزش عالی است.
روش شناسی: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با صاحب نظران و اعضای هیات علمی دانشگاه های تهران در سال 1401-1402 جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار NVivo و به روش تحلیل مضمون صورت گرفت.
یافته ها: در این پژوهش، پنج بعد اصلی شناسایی شد که شامل تدریس نوآورانه، هوش مصنوعی در نوآوری آموزش عالی، مدیریت هوشمند نوآوری، توسعه نوآوری و کارآفرینی، و فناوری اطلاعات بودند. هر یک از این تم ها به مولفه ها و مفاهیم مختلفی تقسیم شدند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که نوآوری در شیوه های آموزشی می تواند به بهبود کیفیت آموزش و یادگیری در دانشگاه ها کمک کند. همچنین، چالش هایی مانند مشکلات فنی و نیاز به تغییرات فرهنگی نیز مورد توجه قرار گرفت. برای دستیابی به نتایج مطلوب، لازم است که تمامی اعضای جامعه دانشگاهی در فرآیند نوآوری مشارکت کنند و از تجربیات و دانش یکدیگر بهره مند شوند.
رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان-شناختی در معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان شناختی در معلّمان بود.روش شناسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیّه معلّمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 16264 نفر تشکیل داده بودند که از این جامعه، نمونه ای به حجم 375 نفر بر مبنای فرمول کوکران انتخاب شد. با توجّه به طبقات جامعه پژوهش مانند نوع منطقه، تعداد شهرستان/ناحیه و جنسیّت از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد. جمع آوری داده ها بر اساس چهار پرسشنامه رهبری توزیعی(المور، 2000)، توانمندسازی روان شناختی(اسپریتزر، 1995)، توانمندسازی ساختاری(کردنائیج، بخشی زاده و فتح الهی، 1394) و تعالی سازمانی (عمارلو، 1396) صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری، بوسیله ی دو نرم افزار SPSS نسخه 25 و LISREL نسخه 80/8 استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از شاخص های برازندگی مدل تحلیل مسیر تأییدی نشان داد که، مدل ساختاری پژوهش دارای برازش مناسب و قابل قبول می باشد. بر اساس سایر نتایج پژوهش، رهبری توزیعی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با توانمندسازی ساختاری، توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس؛ توانمندسازی ساختاری رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس و توانمندسازی روان شناختی؛ و توانمندسازی روان شناختی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس داشت(0011/0). رهبری توزیعی بواسطه توانمندسازی ساختاری و توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس؛ و توانمندسازی ساختاری بواسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس داشت(004/0).بحث و نتیجه گیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران و رهبران مدارس باید از راهکارهای رهبری توزیعی جهت واگذاری هرچه بیشتر قدرت، اختیار و مسؤولیّت بین معلّمان استفاده کنند، تا ضمن بهبود توانمندی های روان شناختی و ساختاری آن ها، شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هرچه بیشتر معلّمان جهت رشد و ارتقاء سطح مدرسه در تمامی ابعاد و تعالی سازمانی مدرسه فراهم شود.
تدوین و شناسایی مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی با رویکرد شهروند جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی ازدغدغه های اصلی جامعه کنونی که پایه ریزی درجهت تشکیل جامعه ای سالم و رشدیافته است، بحث شهروندی و تربیت شهروند جهانی است. پژوهش حاضر باهدف تدوین و شناسایی مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بارویکرد شهروند جهانی انجام شده است.
روش شناسی: این پژوهش به صورت کیفی و به شیوه تحلیل مضمون انجام شده است. بدین منظور 65 سند و مقاله داخلی و خارجی که قرابت معنایی نزدیکی به این پژوهش داشتند مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش شبکه مضامین استفاده شد. روایی و پایایی پژوهش با استفاده از روش گوبا و لینکن (1985) بررسی و مورد تائید قرار گرفت.
یافته ها: پس از تکمیل فرایند مصاحبه ها و کدگذاری، تعداد 31 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر در خصوص مولفه های محتوای برنامه درسی با رویکرد شهروند جهانی شناسایی شد. مضامین فراگیر عبارت بودند از: الف) مؤلفه های دانشی ب) مؤلفه های ارزشی و نگرشی و ج) مؤلفه های مهارتی.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که بنابراین، با توجه به پدیده جهانی شدن و ضرورت و نیاز به نوعی نگاه جهانی به آموزش در جامعه و به تبع آن در فراگیران، همچنین بنا بر تأکید پاره ای از اسناد چشم اندازی موجود در داخل و خارج از کشور، بر تعامل سازنده و مؤثر با جهان، نیاز به تدوین مؤلفه های برنامه درسی می تواند جایگاه خاصی در برنامه درسی تربیت شهروند جهانی داشته باشد
شناسایی مولفه های جانشین پروری با تاکید بر آموزش و بررسی وضعیت آنها در بانک تجارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
230 - 241
حوزههای تخصصی:
هدف: جانشین پروری نقش مهمی در عملکرد آتی سازمان دارد. بنابراین، هدف این پژوهش شناسایی مولفه های جانشین پروری با تاکید بر آموزش و بررسی وضعیت آنها در بانک تجارت بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجر مقطعی از نوع کمی بود. جامعه پژوهش مدیران و کارشناسان مسئول حوزه منابع انسانی بانک تجارت استان تهران در سال 1400 (به تعداد 400 نفر) بودند که حجم نمونه طبق فرمول کوکران 196 نفر برآورد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته جانشین پروری با تاکید بر آموزش بود که روایی محتوایی آن با نظر 12 نفر از خبرگان تایید و پایایی کل آن با روش های آلفای کرونباخ 75/0 و ترکیبی 86/0 بدست آمد. داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج مطالعه حاضر حاکی از وجود پنج عامل شرایط شغلی (با مولفه های عوامل تفویض اختیار و سطوح تصمیم گیری، تعهد کاری و اخلاق حرفه ای، پویایی، امنیت شغلی، تفکر تحلیلی و کلان نگری، سبک رهبری و رضایت شغلی)، منابع انسانی (با مولفه های فرهنگ سازمانی، تجزیه و تحلیل شغلی، ارزشیابی عملکرد کارکنان و سیستم های اطلاعاتی مدیریت منابع انسانی)، سیاست های سازمانی (با مولفه های اعتماد سازمانی، آموزش و یادگیری، خلاقیت، ذینفعان، سیاست ها و قوانین و مزیت رقابتی)، جو سازمانی (با مولفه های جو حاکم بر سازمان، غنای دانشی، تجربه و سابقه خدمتی و آینده نگری و ریسک پذیری) و ارتباطات و توانمندی (با مولفه های تعارض درون سازمانی، سبک ارتباطی و توانمندسازی) بود که همگی بار عاملی و پایایی مناسبی داشتند. دیگر نتایج حاکی از آن بود که همه عامل ها و مولفه های هر یک از عامل ها بالاتر از حد متوسط جامعه بودند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، پرسشنامه جانشین پروری با تاکید بر آموزش ابزاری روا و پایا است و متخصصان و مسئولان می توانند از آن جهت برنامه ریزی برای جانشین پروری استفاده نمایند.
تحلیل محتوای کتاب فیزیک پایه دهم رشته ریاضی فیزیک با استفاده نظریه نمایش اجزای مریل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب فیزیک پایه دهم با استفاده از نظریه نمایش اجزای دیوید مریل انجام شد. روش: روش پژوهش مقاله حاضر اسنادی و مبتنی بر تحلیل محتوا با رویکرد کمی و کیفی بود و جامعه آماری آن تمام فصول کتاب فیزیک پایه دهم بود. برای جمع آوری داده ها از چک لیست استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که: در ارائه محتوا توجه لازم به تمام انواع مختلف محتوا (حقایق، مفاهیم، اصول و روش کار) مبذول شده است اما بیشتر ارزیابی های صورت گرفته از سطوح مختلف عملکردی مربوط به سطوح عملکردی یادآوری و کاربرد است و سطح عملکرد کشف و ابداع به ندرت ارزیابی شده است. مولفین کتاب در عرضه محتوای آموزشی از بیشتر انواع ارائه های اولیه، بجز تعمیم سوالی، استفاده کرده اند و ارئه محتواهای آموزشی را با انواع مختلف ارائه های ثانویه تقویت کرده اند.نتیجه گیری: با مقایسه نتایج پژوهش و اهادف مدنظر مولفین کتاب نشان داد که کتاب نقد عمده وارد بر کتاب عدم استفاده از تعمیم سوالی و عدم ارزیابی از سطح عملکرد کشف و ابداع است که این رویه با شایستگی های مورد انتظار از فراگیر، که در ابتدای کتاب درسی ذکر شده است، مغایر می باشد.
ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
207 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی یک پارادایم نسبتا جدید مدیریتی است که در آن به ایجاد کسب وکار مسئولانه و متعهدانه تاکید می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر زمانی از نوع مقطعی، از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه اجرا از نوع کیفی با استفاده از روش فراترکیب بود. جامعه پژوهش منابع مرتبط با مسئولیت اجتماعی در 20 سال اخیر بودند که از میان 200 مقاله موجود با توجه به ملاک های مورد نظر و تعداد 3 مرحله پالایش تعداد 42 مقاله با روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با کمک مرور اسناد و یادداشت برداری از مقاله ها جمع آوری که پایایی یافته ها با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد و در نهایت، داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مسئولیت اجتماعی تعداد 65 شاخص، 41 مقوله و 7 بعد داشت که شامل ابعاد اقتصادی (6 مقوله)، اخلاقی (8 مقوله)، محیط زیستی (8 مقوله)، کارکنان (6 مقوله)، نهادهای نظارتی (5 مقوله)، جامعه (5 مقوله) و نهادهای حاکمیتی (3 مقوله) بود. در نهایت، مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده 7 بعد اقتصادی، اخلاقی، محیط زیستی، کارکنان، نهادهای نظارتی، جامعه و نهادهای حاکمیتی برای مدل مسئولیت اجتماعی بود. مدیران و مسئولان سازمانی با کمک ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می توانند زمینه را برای بهبود مسئولیت اجتماعی در سازمان خود فراهم آورند.
واکاوی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر زورگویی و تکانشگری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
133 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر زورگویی و تکانشگری دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان شیراز بود. روش: در پژوهش حاضر، از روش آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر در حال تحصیل در هنرستان های ناحیه دو شهر شیراز در سال تحصیلی 98-1397 بودند که 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابتدا اعضای هر دو گروه با به کارگیری مقیاس تکانشگری (باس و پری، 1992) و مقیاس زورگویی (اولوئوس، 1996) مورد آزمون قرار گرفتند (پیش آزمون). سپس، گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفتند درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرند. پس از اتمام جلسات گروهی، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار spss21 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که پس از انجام مداخله، متغیر تکانشگری کلی و مؤلفه های آن (تکانشگری بدنی، تکانشگری کلامی، خشم و خصومت) و همچنین زورگویی و مؤلفه های آن (به خصوص شیوع زورگویی) در آزمودنی های گروه آزمایشی به نسبت گروه گواه کاهش معناداری داشت (01/0>P < /span>).نتیجه گیری: آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش تکانشگری و زورگویی نوجوانان مؤثر و منجر به مدیریت هیجاناتی مانند خشم و پرخاشگری و... می شود.
طراحی و اعتباریابی الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
133 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی، پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان دانشگاهی و مدیران ستادی آموزش وپرورش ابتدایی کشور در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 15 نفر بودند که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده ها با روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی دارای 306 شاخص و 41 مولفه در 6 مقوله اهداف و رویکردها (با 11 مولفه مانند ارزشیابی همه جانبه و تسری آن به زندگی، ارزشیابی توصیفی تمام حیطه ای، کیفی سازی ارزشیابی توصیفی با تغییر در ساختار گزارش دهی و ارزشیابی کیفی فرایندمدار با رویکرد ساختارگرا)، زمینه ای (با 4 مولفه مدیریت لوازم اجرای ارزشیابی کلاس های چندپایه، منطقی نمودن زیرساخت های اجرایی با تاکید بر کاهش تراکم در کلاس های چندپایه، کیفیت بخشی روش های تدریس و ارزشیابی معلم و فرهنگ سازی و اشاعه عوامل ارزشیابی توصیفی)، درون دادی (با 5 مولفه ابزارهای ارزشیابی کیفی، توجه به انتظارات آموزشی کلاس های چندپایه، اجرای ارزشیابی توصیفی در تمام مراحل تدریس، انطباق برنامه درسی چندپایه با ارزشیابی توصیفی و هماهنگی برنامه هفتگی با نقشه راه یادگیری)، فرایندی (با 13 مولفه مانند افزایش اعتمادسازی، آرامش، رضایت مندی و عزت نفس، کاهش اضطراب دانش آموزان چندپایه، کیفی سازی معیارها در کارنامه، تنوع ابزارهای خودسنجی و همسال سنجی و والدین سنجی و تاکید بر یادگیری های گروهی دانش آموزان چندپایه)، برون دادی (با 5 مولفه تصمیم گیری مشارکتی برای ارتقای پایه، کیفی سازی گزارش دهی و کارنامه دانش آموزان، روایی، پایایی و آزمون پذیری ارزشیابی توصیفی چندپایه، استمرار یادگیری با بازخوردهای متنوع و کیفیت بخشی چندبعدی ارزشیابی توصیفی با بازخوردهای کیفی) و پیامدی (با 3 مولفه تحلیل سالانه یافته های ارزشیابی توصیفی، تحلیل یافته های ارزشیابی توصیفی به صورت طولی و تحلیل پیامدهای ارزشیابی توصیفی) بود. همچنین، نسبت روایی محتوایی 90/0 و شاخص روایی محتوایی 92/0 بر اساس نظر خبرگان حاکی از اعتبار مناسب الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی بودند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، برنامه ریزی برای استقرار الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی ضروری است