فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۳۹۵ مورد از کل ۱٬۳۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهر به مثابه یک موجود زنده، درگذر زمان، انواع آسیب ها و فرسایش و آنگاه بهسازی و نوسازی را در ابعاد گوناگون تجربه می نماید. فرآیندهای زوال شهری که منجر به ایجاد فضاهای ناکارآمد و فرسوده در شهرها می گردند، یکی از پرچالش ترین مسائل عصر حاضر شهرها به ویژه کلانشهرهاست به نحوی که مدیران شهری توجه خود را به برنامه ریزی پایدار شهری با استفاده از فرایند بازآفرینی معطوف نموده اند. از جمله عناصر مهم در این فرآیند، کنشگران شهری می باشند که متأسفانه در بررسی نظریه ها و رویکردهای مختلف مرتبط در صد سال اخیر حکایت از نبود جایگاه مشارکت آنان در توسعه شهر دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ذی نفعان و ذی نفوذان و تبیین جایگاه و نقش آنان در فرایند بازآفرینی پایدار شهر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تکنیک دلفی و مدل ماتریس علاقه – قدرت به عنوان روشی تجربه گرایانه به اولویت بندی ذینفعان پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از میان 16 مورد ذینفع شناسایی شده در محدوده مورد مطالعه اعضای شورای اجتماعی و گروه های جهادی و مردم نهاد دارای ارتباط مستقیم در فرایند بازآفرینی پایداری این محلات می باشند. بعلاوه روحانیون محله، ائمه جماعات، پایگاه های بسیج و گروه های جهادی و خودجوش در سطح محله به دلیل ارتباط قوی با مردم به عنوان ذینفعان کلیدی دارای قدرت و علاقه بالایی هستند، شناسایی شده که می توانند در تسهیل فرایند بازآفرینی بسیار تأثیرگذار باشند. این گروه ها همچون هرمی هستند که سایر افراد، معتمدین و فعالین محلی به آنان متصل بوده که به کمک آنان اطلاع رسانی و آگاهی رسانی در خصوص فرایند بازآفرینی بصورت زنجیروار و شبکه ای به ساکنین صورت می پذیرد. بنابراین بایستی در فرایند تدوین سند بازآفرینی به ذینفعان شناسایی شده تمرکز داشته و با در نظر گرفتن خواسته ها و انتظاراتشان، رضایت آنان را جلب نمود. چرا که حضور ذینفعان مختلف با علایق گوناگون و انتظارات متفاوت در اجرای پروژه ها نیازمند مدیریت صحیح است تا اجرای پروژه با موانع کمتری از ناحیه ذینفعان مواجه گردد.
تحلیل فضایی اثرات عوارض شهرداری ها، قیمت نفت و بازده دارایی های جایگزین بر قیمت مسکن در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
۲۵-۱۳
حوزههای تخصصی:
بخش مسکن با سایر بخش های اقتصادی ارتباطات گسترده ای دارد و علاوه بر اثرگذاری بر سایر بخش ها به عنوان بخش پیشرو، از تغییر و تحولات دیگر بخش های اقتصادی نیز تأثیر می پذیرد. افزایش قیمت مسکن با توجه به ویژگی های مصرفی و سرمایه ای بودن آن، رفاه خانوار و بخش حقیقی اقتصاد را، به ویژه در کلان شهرها که بخش عظیمی از جمعیت جامعه را در خود جای داده اند، متاثر می کند. از این رو شناسایی عوامل مؤثر بر قیمت مسکن می تواند به ارائه راهکارهای سیاستی مناسبی برای جلوگیری از افزایش شدید قیمت مسکن منجر شود. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تحلیل اثرات متغیرهایی از قبیل عوارض شهرداری، قیمت نفت و بازده دارایی های جایگزین بر قیمت مسکن در مناطق 15 گانه کلان شهر اصفهان طی سال های 1398- 1378 انجام شد. با توجه به اثرات قیمتی مناطق همجوار، برای برآورد الگوی پژوهش روش اقتصادسنجی فضایی به کار گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوارض شهرداری و قیمت نفت بر قیمت مسکن در اصفهان اثر مثبت داشته اند. نرخ ارز و سود سپرده های بانکی به عنوان دارایی های جایگزین بر قیمت مسکن اثر منفی داشته اند. قیمت طلا به عنوان دیگر دارایی جایگزین بر قیمت مسکن اثر مثبت داشته است. سایر متغیرهای موجود در الگو شامل درآمد ملی، قیمت زمین، هزینه ساخت مسکن، تسهیلات اعطایی به مسکن، امکانات، تورم و نرخ اجاره بر قیمت مسکن اثر مثبت داشته اند. تحلیل اثر فضایی حاکی از آن است که با افزایش قیمت مسکن در یک منطقه، این افزایش قیمت به دلیل وابستگی فضایی به مناطق مجاور در استان اصفهان نیز منتقل می شود.
شهرهای آینده و مولفه های روانشناسی محیط تبیین مؤلفه های روحیه شهر و شهروندان رشت با تأکید بر روانشناسی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم سرزندگی مکان و یا روح مکان یکی از مهم ترین مسائل پیش روی شهرسازی معاصر است. در گذشته شهرها از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند. اما امروزه در غالب شهرها فضاهایی ایجاد میشوند که فاقد هویت و معنا بوده و صرفا تقلیدی از سایر نمونه هاست. در آینده نیز شهرها بیشتر به جنبه های روانشناسی اجتماعی و محیطی نیازمند خواهد بود. بنابراین تحقیق در خصوص ویژگیهای شهرهای آینده مبتنی بر رونشناسی محیط ضروری و اجتناب ناپذیر است. این پژوهش در راستای رابطه کالبدی و روحیه شهروشهروندان در محلات شهر رشت است. روش تحقیق پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، آمار استنباطی بوده است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. بررسی روایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ، CR، AVE و Rho_A صورت گرفت، بنابراین روایی پرسشنامه در حد بالایی قرار دارد، که بررسی اعتماد یا همان روایی پرسشنامه نیز از طرق پیش آزمون و آلفای کرونباخ صورت گرفت. آلفای کرونباخ به دست آمده در این پژوهش برابر با970/0 بود که نشان دهنده ضریب پایایی قوی آن است. جامعه آماری در این پژوهش، ساکنان محلات شهر رشت می باشند. حجم نمونه نیز براساس فرمول نمونه گیری کوکران 386 نفر تعیین شده است. در یافته های پژوهش، متغیر وابسته به میزان 81 درصد توانایی برآورد ارتقاء روح مکان، 85 درصد روحیه شهر و شهروندان را دارد. در ادامه روح مکان به میزان 92 درصد توانایی برآورد ارتقاء هویت مکان، 91 درصد دلبستگی به مکان، 90 درصد وابستگی به مکان و متغیر روحیه شهر و شهروندان 72 درصد توانایی ارتقاء سرزندگی، 80 درصد سلامت، 90 درصد آسایش و 87 درصد زیبایی را دارد. در نتیجه، کیفیت محیط مصنوع محلات شهری به عنوان یک عامل در سطح میانی با سایر عوامل در سطوح خرد و کلان دارای اثر هم افزایی بر سلامت روحیه و روان محیطی شهروندان است و نفوذپذیری، ایمنی، امنیت، دسترسی، آسایش اقلیمی، زیبایی و اجتماع پذیری مهم ترین کیفیت ها هستند؛ که باید در محلات شهر رشت مورد توجه قرار گیرند.
شناسایی عوامل پیشران در ساماندهی کیفیت محیطی به منظور ارتقاء اجتماع پذیری فضاهای شهری (نمونه موردی: خیابان جمهوری اسلامی شهر مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی و شهرگرایی در دهه های اخیر باعث کاهش تعاملات اجتماعی در سطح شهرهای بزرگ و میانی شده است. فضاهای عمومی به عنوان مراکز حیاتی برقراری تعاملات اجتماعی نقشی تعیین کننده در این جریان ایفا می کنند. از طرفی مؤلفه های کیفیت محیطی نقشی اساسی در ارتقاء اجتماع پذیری فضاهای عمومی شهری دارند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تبیین مهم ترین مؤلفه های کیفیت محیطی تأثیرگذار بر اجتماع پذیری خیابان جمهوری اسلامی شهر مهاباد انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها اسنادی- میدانی در قالب پرسشنامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری متخصصان حوزه شهرسازی و معماری بوده اند که 20 نفر از آن ها به صورت هدفمند و غیرتصادفی انتخاب شدند. استخراج و تدوین معیارها، ابعاد و شاخص ها در قالب انجام مراحل پانل دلفی انجام گرفته که در قالب چهار بعد کالبدی، فعالیتی، آسایش و امنیت و سیمای شهری بوده است. روش تجزیه وتحلیل داده ها ترکیبی (کمی- کیفی) در قالب روش تحلیل اثرات متقاطع با استفاده از نرم افزار میک مک و همچنین سناریونگاری با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد بوده است. نتایج نشان داد که مهم ترین عوامل اثرگذار بر اجتماع پذیری فضای شهری خیابان جمهوری شهر مهاباد منظر عینی، دسترسی کالبدی، دسترسی بصری، حرکت، فعالیت های خاص و محل استقرار بوده اند. همچنین در طراحی سناریوهای بهینه نتایج به طورکلی متکی بر فرم های منظم، دسترسی پیاده، تنوع کاربری و نظارت اجتماعی، نزدیکی به مرکز هسته شهر، تداوم فعالیت های شبانه، فعالیت های سطوح متوسط و وجود نشانه های شهری کالبدی و ذهنی است.
تدوین پیشران های مؤثر بروضعیت گردشگری شهر اهواز با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط و عوامل اثرگذار بر آینده توسعه گردشگری، مستلزم تصمیم گیری در شرایط پیچیده و پویای کنونی و در واقع، آینده پژوهی است تا بتوان بسیاری از تهدیدها و فرصت های مؤثر را شناسایی کرد. در این پژوهش هدف تدوین پیشران های مؤثر بر وضعیت گردشگری شهر اهواز با رویکرد آینده پژوهی می باشد. بر همین اساس این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی از نظر ماهیت براساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با به کار گیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. شیوه های کتابخانه ای در این تحقیق اسنادی و کتابخانه ای بوده است. داده های کیفی بار پرسشنامه باز و از طریق مصاحبه و بررسی اسناد و داده های کمی مورد استفاده به صورت عددی و از طریق وزن دهی پرسشنامه های بصورت دلفی تهیه شده است. جامعه آماری تحقیق را 60 نفر از کارشناسان تشکیل داده اند. در نهایت جهت تجزیه و تحلیل متغیرها از نرم افزار Mic Mac بهره گرفته شد. براساس نتایج حاصل شده از 48 متغیر، عوامل کالبدی – محیطی، اجتماعی – فرهنگی، نهادی – سازمانی و اقتصادی و مالی بیشترین تأثیر را بر گردشگری شهر اهواز دارند. براساس درجه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری متغیرها، 13 متغیر تأثیرگذار، 15 متغیر در طیف ریسک، 11 متغیر در طیف تأثیرپذیری و 9 متغیر دارای درجه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری پایینی قرار گرفته اند. در نهایت براساس تأثیرات متغیرها، روابط مستقیم و غیرمستقیم متغیرها در 5 طیف بسیار ضعیف، ضعیف، متوسط، نسبتاً قوی و تأثیرات بسیار قوی دسته بندی شده اند.
اطفاء حریق بدون استفاده از آب آشامیدنی: بررسی جایگزین های قابل اتکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
۵۵-۳۵
حوزههای تخصصی:
آب به عنوان یک عامل مؤثر در اطفاء حریق، به میزان بالایی در فعالیت های آتش نشانی بخصوص در محیط های شهری مورد مصرف قرار می گیرد. رویکردهای گذشته در اطفاء حریق به شدت وابسته به مصرف ذخایر آب آشامیدنی است. با توجه به آمار مستخرج از آتش نشانی شهر تهران، مصرف آب آشامیدنی به منظور اطفاء حریق در سال 2022 میلادی، تقریباًm3/yer 000/500/6 برای شهر تهران برآورد شده است. مطالعه امکان جایگزینی منابع آب آشامیدنی به منظور اطفاء حریق های شهر تهران با منابع آب غیر شرب، با توجه به بحران آبی گسترده در ایران موضوعی حیاتی است. در این مطالعه، به امکان سنجی، اولویت بندی مؤلفه های محتمل، شناخت روابط درونی میان مؤلفه ها و زیرمولفه های قابل اتکا به منظور جایگزینی آب شرب شهری در اطفای حریق شهر تهران پرداخته شده است. مؤلفه ها و زیر مؤلفه های مستخرج از منابع علمی و اسناد کتابخانه ای، بر اساس میزان امکان پذیری آن ها ازنظر کارشناسان آتش نشانی با استفاده از روش دلفی فازی اولویت بندی شدند سپس با روش MAXQDA، مدل مفهومی از نحوه اجرای جایگزین های قابل اتکا به جای آب آشامیدنی در اطفاء حریق ترسیم شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که مؤلفه های مؤثر بر جایگزین نمودن حجم آب مدنظر برای اطفاء حریق در شهر تهران، از دیدگاه کارشناسان آتش نشانی؛ «فاضلاب های شهری»، «روان آب ها» و «آب های سطحی» است و مؤلفه"آب های سطحی"، در قسمت های شمال، شرق و جنوب تهران با توجه به حجم قابل توجه این آب ها در زمان بارندگی و عدم نفوذپذیری سطح زمین در فضای شهری امکان پذیرترین مؤلفه است، ولی در غرب شهر تهران، استفاده از "روان آب ها" با توجه به تعدد رودخانه ها بر سایر مؤلفه ها ارجحیت دارد، همچنین استفاده مجدد از فاضلاب شهری، در هیچ یک از نواحی تهران از دیدگاه جامعه کارشناسان آتش نشانی به خاطر هزینه های بالای اقتصادی در اولویت قرار ندارد. در بخش غربی تهران ، جهت استفاده از روان آب ها در اطفا حریق، با محاسبه میزان دبی متوسط سالانه رودخانه های دائمی، حجم آب قابل ذخیره 69,984 m3/day برآورد شد و با توجه به حداکثر میزان حجم آب مصرفی برآورده شده برای فعالیت های آتش نشانی در بحرانی ترین شرایط( 18/000m3day) ، این میزان آب قابل ذخیره از روان آب ها در غرب تهران پتانسیل بالایی برای اطفاء حریق آتش نشانی تهران دارد. در گام بعدی هزینه اجرایی ذخیره سازی روان آب ها براساس فهرست بهای رسمی کشور در سال 1401، 108 میلیارد تومان برآورد شد و مطابق آمار شرکت آبفا هزینه تصفیه یک لیتر آب شیرین معادل 15 هزار تومان می باشد، لذا می توان نتیجه گرفت برای استخراج و تهیه 25،544،160m3 آب شرب از روان آب ها در هرسال مبلغ 400 میلیارد تومان می باشد. نهایتاً هزینه مذکور تقریباً 4 برابر هزینه ساخت مخازن و ذخیره سازی آب آتش نشانی از روان آب ها برای هرسال است و در سال های بعدی با حذف هزینه ساخت مخازن عملاً ذخیره سازی به طور کامل جبران می شود که این امر بسیار به صرفه و منطقی است.
شناسایی، تحلیل و رتبه بندی معیارهای تاثیر گذار بر گردشگری شهری شهراهواز با رویکردآینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور شناسایی، تحلیل و رتبه بندی معیارهای تأثیرگذار بر توسعه گردشگری شهری شهراهواز به مثابه یکی از مهمترین موتورهای محرک توسعه پایدارشهری از دیدگاه کارشناسان خبره انجام شده ودرپی تعیین مؤلفه ها و عوامل کلیدی است که در توسعه و پیشرفت فعالیت های گردشگری در محیط های شهری نقش مهم تری ایفا می کنند . هدف آن، رتبه بندی معیارهای مورد پژوهش براساس اهمیت و تأثیر آن ها در گردشگری شهری شهر اهواز و ارائه پیشنهاداتی برای بهبود این فعالیت ها و صنعت گردشگری در شهرمورد مطالعه و دستاوردی برای آینده گردشگری شهری درا آن می باشد. این تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از داده های جمع آوری شده از کارشناسان گردشگری و روش های اسنادی و پیمایشی همزمان با بررسی عمیق معیارهای مختلف زیست محیطی ، گردشگری تجربه محور ، سیاست گذاری و برنامه ریزی رفاهی، مالی، فرهنگی و اجتماعی به دنبال دستیابی به اهداف مورد نظر می باشد. معیارهای این پژوهش با استفاده از آزمون نابرابری میانگین رتبه ها ( آزمون فریدمن) مورد سنجش قرار گرفته و پس از تحلیل، رتبه بندی گردیده که دو عامل مدیریت شهری با91/4 و عامل زیرساخت های اقامتی و رفاهی با 45/4 به ترتیب با بالاترین میانگین رتبه، به عنوان مهمترین عوامل تاثیر گذار برصنعت گردشگری شهر اهواز شناسایی شدند. همچنین با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره خطی پیش بینی کننده میزان اثرگذاری هریک از مولفه های مورد سنجش دراین پژوهش بعنوان متغیرهای مستقل بررسی و براساس آن مشخص شد که به ازای یک واحد تغییر در متغیرهای مستقل مورد سنجش متغیرهای مدیریت شهری و برنامه ریزی با ضریب تاثیر297/0 دررتبه اول و شاخص عوامل اقتصادی با ضریب تاثیر 090/0 کمترین رتبه را به خود اختصاص می دهند. آنچه تحلیل همزمان نتایج دو مرحله نشان می دهد این است که جهت کسب منافع حداکثری از حوزه گردشگری شهری اهواز با وجود تمایلات اجتماعی مناسب و زیربناهای طبیعی می بایست متغیرهای مدیریتی و زیر ساخت های انسانی مورد توجه خاص مدیران و متولیان شهری قرار گیرد.
گردشگری خلاق در بازآفرینی بافت های تاریخی، چشم اندازی به سوی پایداری شهرهای آینده . (مورد کاوی: محله گلستان سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی و ناکارآمدی بافت های تاریخی در مرور زمان، لزوم توجه به این بافت ها را دوچندان میکند. بازآفرینی فیزیکی و کالبدی در سالهای اخیر نتوانسته آنچنان که باید سبب بهبود و حیات بخشی واقعی به این بافت ها گردد. توجه به پتانسیل های تاریخی و فرهنگی با تاکید بر فرهنگ مردمان مقیم، همان چیزیست که گردشگری خلاق به عنوان راهکاری موفق در بازآفرینی بافت های تاریخی مطرح می کند. هدف این پژوهش شناسایی مولفه های مؤثر در ایجاد الگوی گردشگری خلاق مبتنی بر رویکرد بازآفرینی بافت تاریخی در محله گلستان سبزوار است . روش تحقیق به لحاظ رویکرد، استقرایی؛ به لحاظ روش، اسنادی کتابخانه ای و میدانی؛ از نظر زمانی، مقطعی و از نظر نوع داده، کمی - کیفی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و تعداد 380 مورد به عنوان حجم نهایی نمونه برای تحقیق تعیین شدند. برای پردازش و تحلیل داده های آماری، با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های دیمتل و تعیین سطح و درجه اهمیت آنها پرداخته می شود. نتایج نشان می دهد اقتصاد خلاق و پایدار بیشترین تاثیرگذاری را بر روی معیارهای دیگر دارد، پس از آن نوآوری و خلق ارزش و مشارکت از عوامل تاثیرگذار به حساب می آیند. الگوی گردشگری خلاق می تواند، با بهره گیری از صنایع فرهنگی بر ظرفیت بالقوه فرایندهای خلاق در بافت تاریخی شهر ، سبب رشد اقتصاد خلاق شود و به تبع آن امکان مشارکت بین گردشگران و ساکنان را فراهم آورد. بدین ترتیب ساکنان و شهروندان خود بافت حیات بخشی موثر در بازآفرینی بافت تاریخی را رقم میزنند.
خوانش پیشران های مؤثر بر کاهش فقر شهری در بافت های تاریخی با تأکید بر رویکرد توانمندسازی، مورد پژوهی: بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی و فرسوده شهری به خاطر دارا بودن بسیاری از ابعاد گوناگون محرومیت چون کمبود دسترسی به فرصت های اشتغال و مسکن، زیرساخت های نامناسب، نبود تأمین اجتماعی و دسترسی به بهداشت، آموزش و امنیت فردی در رنج و مضیقه اند. مجموعه این عوامل در شکل گیری فقر شهری در این محدوده ها مؤثرند. تجربه نشان داده است که برنامه های تک بعدی و یک جانبه و بدون نگاه آینده نگری، نه تنها مشکلات را برطرف ننم وده، بلکه مشکلی جدی در سیستم های زیستی شهری در این مناطق به دنبال داشته است. دراین بین، نقش و اثرات توانمندسازی می تواند در برنامه ریزی برای مقابله با فقر شهری در بافت های تاریخی بسیار تعیین کننده باشد. بدین منظور در این پژوهش سعی گردیده است که به صورت سیستمی و نظام مند پیشران های کلیدی مؤثر بر کاهش فقر شهری در بافت تاریخی شهر یزد با تأکید بر رویکرد آینده پژوهی، شناسایی و تحلیل شوند. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر آمیخته (کمی-کیفی) با ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد .در این پژوهش ابتدا با تکنیک پویش محیطی و دلفی، 35 پیشران اولیه در سه حوزه مختلف استخراج شده و سپس با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. در مرحله بعدی از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل ماتریس اقدام شده است. با توجه به امتیاز بالای اثر گذاری مستقیم و غیر مستقیم عوامل، ده عامل اصلی به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر کاهش فقر شهری با رویکرد توانمندسازی مورد شناسایی قرار گرفتند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از ماتریس اثرگذاری عوامل، از مجموع 2213 رابطه اثرگذاری مستقیم عوامل، متغیر های بخش اجتماعی با کسب امتیاز 938، بیشترین تأثیر را در راستای کاهش فقر شهری با رویکرد توانمندسازی در محدوده موردمطالعه داشته اند.
ارائه الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین با استفاده از تکنیک متاسوآت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر برنامه ریزی توسعه پایدار شهری با کاربست رویکردها و ابزارهای نوینی همراه شده است که یکی از آنها برنامه ریزی راهبردی با استفاده از تکنیک متاسوآت است. بدیهی است اتخاذ رهیافتی راهبردی مستلزم توجه به ابعاد و جنبه های مختلفی است که پژوهش حاضر برآن شد به ارائه الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین بپردازد. بدین منظور روش شناسی این پژوهش از نظر هدف می توان جزو پژوهش های کاربردی- توسعه ای و از نظر روشی در دسته روش های توصیفی- تحلیلی قرار داد که با رویکردی اکتشافی نسبت به ارائه برنامه راهبردی شهر قزوین مبادرت نموده است. داده های مورد نیاز با استفاده از روش کتابخانه ای- اسنادی و روش دلفی از نمونه 30 نفری متخصصان و خبرگان جمع آوری شده است. شناسایی متغیرها نیز با استفاده از تکنیک های پویش محیطی(شامل جست وجو در اسناد فرادست، مقالات علمی و طرح های پژوهشی) و تکنیک دلفی(استفاده از نظرات متخصصان و خبرگان منتخب) انجام شده است و سپس با تکنیک متاسوآت و نرم افزار MetaSWOT تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصله نشان داد که نیروی انسانی متخصص، وجود ظرفیت های زیست محیطی و انطباق و تأکید اسناد فرادست بر توسعه پایدار به عنوان مهمترین عوامل راهبردی در نقشه راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین مسئله شهر هوشمند، استفاده از ظرفیت های خلاقانه و نوآورانه در اقتصاد شهری و مسئله بافت های فرسوده و ناکارآمد به عنوان مهمترین عواملی است که در حوزه توسعه پایدار شهر قزوین حائز اهمیت ویژه ای است و به منزله عوامل راهبردی در راستای بهبود وضعیت فعلی شناخته می شود.
واکاوی پیشران های مؤثر بر نوآوری و تحول شهری با رویکرد آینده پژوهی، مورد مطالعه: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوآوری و توسعه شهری محرک اصلی برای ارتقای توسعه صنعتی، اقتصادی و اجتماعی شهرها است. با این حال، عوامل و پیشران هایی که بر نوآوری و توسعه شهرها تأثیر می گذارند، نیازمند بررسی و واکاوی هستند. بر این اساس این مطالعه تلاش دارد که با رویکرد آینده پژوهشی پیشران های مؤثر بر نوآوری و تحول شهری در تهران را بررسی نماید. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش آمیخته (کمی و کیفی) است. جامعه آماری کارشناسان/خبرگان مسائل شهری در شهر تهران بوده است. به استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی و به صوت هدفمند 30 کارشناس انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه تاثیرات متقابل آینده پژوهی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل ساختاری و نرم افزار میک مک (MICMAC) استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن بود که پیشران های همزیستی هماهنگ انسان و طبیعت به عنوان کلیدی نوآوری شهری (46+)، همکاری نزدیک و پیوندهای نوآورانه بین شهرهای منطقه (37+)، تقویت مخزن سرمایه انسانی و ساماندهی جمعیت نخبه (24+)، تجمع عناصر نوآوری مانند منابع انسانی و سرمایه نوآور در شهر (21+)، استعدادیابی حرفه ای شهروندان با توجه به سطح تحصیلات جمعیتی (16+)، توسعه و تقویت سرمایه گذاری شهری برای دریافت نوآوری شهری (13+)، توسعه فرهنگ علمی و عادات علمی شهروندان برای ارتقاع استعدادها (6+)، بهبود و انتشار تکنولوژی نوین جهت پیشرفت نوآوری بیشتر (6+)، دولت محلی و مدیریت محلی بلند مدت (6+)، تخصصی شدن صنایع محلی نوآور شهری (5+) و تقویت فرهنگ کارآفرینی در بین شهروندان و توسعه نوآورانه (3+) مهم ترین پیشران های مؤثر بر نوآوری و تحول شهری در افق 1414 شهر تهران می باشند. نوآوری پژوهش در این است که تا کنون مطالعه ای پیشران های مؤثر بر نوآوری و تحول شهری را حداقل در داخل کشور مورد بررسی قرار نداده است.
تحلیل فضایی تاب آوری در برابر مخاطره سیلاب، مطالعه موردی: محلات منطقه یک شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرنشینی و گسترش بیش از حد شهرها باعث تخریب زیستگاههای طبیعی و چشم انداز منفی برای آنها شده است. در پاسخ به این فشار انسانی، طبیعت و عناصر آن در قالب مخاطرات طبیعی عکس العمل خود را نشان میدهند. یکی از این مخاطرات سیلابها، جریانهای شدید رودخانه ها و طغیان رود دره ها می باشند که هر ساله باعث وارد آمدن خسارتهای سنگین به شهرها میشوند. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است که با روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای و آمارهای رسمی کشور انجام گرفته است. محدوده مورد مطالعه این تحقیق محلات منطقه یک شهرداری تهران میباشند. شاخصها به روش فازی بی مقیاس و سپس با استفاده از روش GWR مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده در زمینه شاخص نهایی تاب آوری بیانگر آن بود که 30 درصد محلات دارای تاب آوری زیاد و 15 درصد دارای تاب آوری بسیار زیاد بودند. 22 درصد محلات دارای تاب آوری متوسط بودند. از این میان، محلات گلها، تجریش و زعفرانیه تحت تاثیر رودخانه بودند. دقیقا به مانند تعداد محلات واقع در دسته با تاب آوری زیاد، 30 درصد محلات نیز در دسته با تاب آوری کم قرار می گرفتند. اکثر این محلات در نیمه شمالی شرق منطقه واقع شده اند.
آینده نگاری راهبردی برای صنعت گردشگری شهری در ایران (مورد: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام برنامه ریزی امروز، نگاه خطی به آینده جای خود را به نگاه چندگانه به آینده های بدیل به کمک رویکردهای نوینی همچون آینده نگاری راهبردی داده است. در حوزه گردشگری نیز، استفاده از آینده نگاری راهبردی در نظام برنامه ریزی مورد توجّه قرار گرفته است. هدف این تحقیق، تدوین سناریوهای گردشگری شهر قزوین می باشد. روش کلی تحقیق، سناریونگاری است و به منظور شناسایی "عوامل حیاتی" از تکنیک های "دلفی" و "تحلیل سلسله مراتبی" استفاده شده است. یافته های تحقیق، بر اساس حالات مختلفِ عوامل حیاتی و بررسی اثر متقابل آنها به کمک "نرم افزار سناریو ویزارد"، امکان پذیری 28 سناریو دارای سازگاری درونی را نشان می دهد که پنج مورد از این سناریوها به لحاظ اثرگذاری دارای اولویت می باشند. این پژوهش علاوه بر داشتن جنبه کاربردی، می تواند به عنوان الگویی نوین برای تحقیقات آتی صنعت گردشگری شهری در ایران مطرح گردد. در انتها، توصیه های کلّی در راستای مواجهه با سناریوهای پیش رو ارایه شده است.
طراحی و تبیین مدل عوامل مؤثر بر توسعه مسکن شهری مبتنی بر عوارض کسب و کار (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
۴۴-۲۵
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی مدل عوامل مؤثر بر توسعه مسکن شهری مبتنی بر عوارض کسب وکار در شهر مشهد انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه ذینفعان حوزه مسکن شهری مشهد، از جمله مدیران، کارشناسان، سرمایه گذاران و کسبه بود. در فاز کیفی، نمونه گیری به صورت هدفمند و با استفاده از تکنیک گلوله برفی و حداکثر تنوع برای انتخاب 30 خبره انجام شد، در حالی که در فاز کمّی، حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده و با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر تعیین گردید. پژوهش حاضر از طرح ترکیبی اکتشافی متوالی بهره برده است. در بخش کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده و با روش تحلیل مضمون در نرم افزار NVivo 12 مورد بررسی قرار گرفته اند. در بخش کمّی، داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و با به کارگیری نرم افزارهای SPSS 26 و SmartPLS 3 تحلیل شدند.یافته های پژوهش نشان می دهد که وابستگی 80 درصدی درآمد شهرداری به عوارض کسب وکار تأثیر قابل توجهی بر توسعه مسکن شهری در مشهد دارد. از سوی دیگر، عوامل سیاستی، به ویژه ناهماهنگی اسناد بالادستی، با ضریب تأثیر 0.42 یکی از مهم ترین موانع پیشبرد برنامه های مسکن محسوب می شود. سوداگری زمین نیز به عنوان یک عامل مخرب در فرآیند توسعه مسکن شناسایی شده که مانع از تخصیص بهینه زمین به پروژه های مسکونی می شود. علاوه بر این، پژوهش موفق به شناسایی 15 مضمون سازمان دهنده و 45 مضمون پایه شد که به عنوان عوامل کلیدی در شکل گیری وضعیت موجود بازار مسکن شهری نقش دارند. مدل ارائه شده با ساختار چهارسطحی (سیاستی، مدیریتی، عملیاتی و محیطی) به خوبی سلسله مراتب تأثیر عوامل مؤثر بر توسعه مسکن شهری را نمایش می دهد. بررسی نتایج نشان می دهد که برای حل این چالش ها، بازنگری اساسی در نظام عوارض کسب وکار، کاهش موازی کاری سازمانی و تحول دیجیتال در فرآیندهای مدیریتی ضروری است. مدل ارائه شده می تواند به عنوان یک چارچوب مؤثر در سیاست گذاری مسکن در کلان شهرهای با شرایط مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی و تبیین مدل برندسازی احساسی در برندهای لوکس پوشاک مبتنی بر ارزش های فرهنگی و اجتماعی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی مدلی جامع برای برندسازی احساسی در برندهای لوکس پوشاک با تأکید بر نقش ارزش های فرهنگی و اجتماعی شهری در ایجاد ارتباط عاطفی با مصرف کنندگان انجام شد. روش پژوهش به صورت ترکیبی (کیفی و کمی) انجام گرفت. در بخش کیفی، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که طی آن ۱۵ مصرف کننده محصولات لوکس به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با این افراد، با نرم افزار NVivo تحلیل شد و منجر به استخراج 5 مولفه اصلی و ۴۵ مضمون کلیدی گردید. در بخش کمی، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد که بر اساس آن، ۳۸۴ مصرف کننده از برندهای لوکس پوشاک برای پاسخگویی به پرسشنامه پژوهش انتخاب شدند. سپس، تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری (PLS-SEM) در نرم افزار Smart PLS انجام شد. جامعه آماری شامل مصرف کنندگان برندهای لوکس پوشاک در ایران بود. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های برندسازی احساسی شامل پنج بعد اصلی هستند: ارزش های فرهنگی-تاریخی (مانند اصالت برند، نوستالژی، و روایت برند)، تجارب حسی-ادراکی (مانند غرور مالکیت و ارزش نمادین)، هویت اجتماعی-نمادین (مانند کیفیت ادراک شده و طراحی منحصربه فرد)، ارتباط عاطفی-روانی (مانند شخصی سازی و اعتبار برند)، و ثبات و یکپارچگی برند (مانند انسجام سبک و انحصارطلبی). نتایج تحلیل کمی نشان داد که مؤلفه های فرهنگی-تاریخی(0.56β=) و هویت اجتماعی-نمادین (0.65β=) بیشترین تأثیر را دارند. همچنین، شاخص های کیفیت ادراک شده و توجه به جزئیات با ضریب مسیر بالا (0.6β>) به عنوان عوامل کلیدی در فرآیند برندسازی احساسی شناسایی شدند. یافته های این پژوهش راهکارهایی عملی برای مدیران برندها ارائه می دهد، از جمله تقویت روایت های فرهنگی، طراحی محیط های فروش حسی، و استفاده از فناوری های دیجیتال برای تعامل شخصی شده. همچنین، محدودیت های پژوهش مانند تمرکز بر بازار ایران زمینه را برای مطالعات تطبیقی در سایر فرهنگ ها باز می گذارد. در نهایت، برندسازی احساسی در صنعت پوشاک لوکس فراتر از کیفیت محصول، نیازمند خلق تجربیات عمیق فرهنگی و اجتماعی شهری است. این پژوهش با ارائه مدلی کاربردی، گامی مؤثر در جهت تقویت جایگاه برندهای داخلی و بین المللی در بازار رقابتی امروز برداشته است.