فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدّین محمّد بلخی(604 – 672ق) از شاعران و عارفان بزرگ ایرانی است. درک مفاهیم غزلیّات مولوی برای کسانی که آشنایی کمتری با ذهن و زبان او دارند، دشوار است. وجود اصطلاحات عرفانی، وسعت اطّلاع او از دانش های گوناگون شرعی، مسائل ادبی و فرهنگ عمومی اسلامی از دلایل این امر شمرده می شوند. علی رغم روند رو به رشد مولوی پژوهی در چند دهه اخیر و تلاش های ارزنده مولوی پژوهان هنوز نکات درخور تأمّل بسیاری در تفسیر برخی از غزلیّات این سراینده توانمند به چشم می خورد و جای پژوهش های بایسته بسیاری در این عرصه خالی است. بررسی انواع نشانه ها(رمزگان ها) در غزلیّات شمس از مواردی است که کمتر بدان پرداخته شده است. پژوهش حاضر با عنوان «نشانه شناسی غزلی از مولانا» به واکاوی نشانه های عرفانی و ادبی در یکی از غزل های مولانا به مطلع:
ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بی منتها
ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه ها
پرداخته و رابطه میان دالّ ها و مدلول ها(دلالت) را نشان داده است:
پژوهش حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی است و داده ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای و سندکاوی و بر اساس دانش نشانه شناسی بررسی و تجزیه و تحلیل شده است. وجود واژه های «آتش، جان، حاجب، خامش، خورشید، رحمت، رنگ، زندان، ساقی، سکر، طالب، عقل، علم، کین، مست و مفتاح» به عنوان نشانه های عرفانی و «قافیه میانی»، «مجاز و اغراق»، «زنجیره های باهم آیی»، «غلبه وجه تفسیری»، «بهره گیری هنرمندانه از بحور عروضی» و «غنای موسیقی کناری» به عنوان بخشی از نشانه های ادبی در این غزل از یافته های این مقاله است.
بررسی چگونگی ارتباط نفس با بدن از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی در تبیین چگونگی ارتباط میان نفس ناطقه انسانی، که هویت عقلی دارد، با بدن جسمانی، «مرتبه مثالی انسان» و «روح بخاری» را به عنوان دو پل ارتباطی، که وظیفه وساطت میان نفس و بدن را به عهده دارند، مطرح می کند. در بحث روح بخاری، میان ابن عربی و فلاسفه، چندان اختلافی به چشم نمی خورد، اما اصل اثبات مرتبه مثالی برای انسان و تبیین نقش آن در ایجاد ارتباط میان نفس ناطقه و بدن مادی، از ابتکارات باارزش ابن عربی است. وی برای اشاره به مرتبه مثالی انسان، از تعابیر و اصطلاحاتی همچون «نفس حیوانی» و «روح حیوانی» استفاده می کند.
این مقاله بر آن است که با تحقیق دربارة دیدگاه ابن عربی در مسئله رابطه نفس و بدن، گوشه ای از نظریات عارفان را در این باب روشن سازد.
شیخ اشراق و شعر او
حوزههای تخصصی:
در این نوشته کوشش شده است مختصری از سفرهای علمی شیخ اشراق ومناظره او با علمای حَلَب وکیفیت شهادت وی وزندگی پرازدرد ورنج او وعقیده اش درباره پوشاک وخوراک بیان شود وپس از اشاره ای کوتاه به اشعار فارسی او بخش مهمی از اشعار عربی باقی مانده ودعا ومناجات وی نقل وترجمه گردد ونظراو درباره زبان عارفانه وصوفیانه آورده شود.
روایت شناسی شرح شطحیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" نوشتار حاضر به روایت شناسی کتاب شرح شطحیات نوشته ی روزبهان بقلی اختصاص دارد. به این منظور، پس از بررسی و تعریف دو اصطلاح «روایت» و «شطح»، روایات کتاب دسته بندی و در نهایت شش گونه ی اصلی روایت تشخیص داده شده است: معما، گزارش، حادثه، گفت و گو، خود زندگی نامه (رمانس صوفیانه)، حکایت ترکیبی. در بررسی هر یک از این انواع، همراه با ذکر نمونه هایی از روایات، ویژگی های نوعی آن ها ذکر شده است.
"
جمع و تفرقه در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
ساحتها و اسرار نبوت و ولایت از منظر امام خمینی
حوزههای تخصصی:
این مقاله با یک پیشگفتار پیرامون شخصیت امام خمینی(س) و ابعاد وجودی و نقش ایشان در احیای اندیشه دینی آغاز میگردد و هدفش پرداختن به یکی از ابعاد عرفانی اندیشه امام است.
نگارنده در این مقاله مباحثی را پیرامون نبوت و ولایت که از محوریترین مباحث عرفانی است مطرح کرده و کوشیده است در هر مسأله نظر امام خمینی(س) را بیان کند. در این خصوص به آثاری همچون مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه ، تعلیقه علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، چهل حدیث، باده عشق، صحیفه نور، فرهنگ دیوان امام خمینی(س) مراجعه شده است گرچه اندیشه امام محور مقاله است اما به تناسب به آثار دیگر محققان و عارفان نیز استناد شده است. محورهایی که در این مقاله مورد کندوکاو قرار گرفتهاند، عبارتند از:
1ـ معنای نبوت و ولایت؛ 2ـ ضرورت نبوت؛ 3ـ رابطه نبوت و ولایت؛ 4ـ ساحتهای نبوت و ولایت؛ 5ـ اسرار نبوت و ولایت.
در بخش نخست به این نکته اشاره شده است که لباس الفاظ بر قامت بلند حقایق عرفانی کوتاه و نازیباست و اینکه تمام این حقایق بلند را نمیتوان در پوشش عبارات جای داد اعتراف به این حیقت، ما را از پرداختن به واژگانی که در توضیح مفاهیم تا حدی تأثیر دارند، بینیاز نمیسازد.
از این رو امام خمینی(س) راجع به واژه نبوت و ولایت نقدی بر سخن عبدالرزاق کاشانی پیرامون معنای نبوت کرده است.
بخش دوم ابتدا به طرح ضرورت نبوت و ولایت از دیدگاههای کلامی و فقهی پرداخته سپس دیدگاه امام خمینی(س) در تبیین ضرورت نبوت و ولایت با توجه به ساحتهای آن مطرح شده است.
در سومین بخش نخست به تصوری نادرست که احیاناً برای برخی به میان آمده که ولایت را از نبوت برتر پنداشتهاند، توجه شده است و توضیح اینکه سخن عارفان در مورد ولایت هرگز به معنای برتر دانستن ولی نسبت به نبیِ ولی نیست.
در این مورد سخن امام خمینی(س) در مورد رابطه نبوت و ولایت مطرح شده و نظر ایشان در این خصوص بیان شده است که همه ولایتها و امامتها تجلی نبوت و ولایت جمعی احدی احمدیاند. همچنین به رابطه ولایت خاتمِ نبوت با ولایت خاتمِ ولایت اشاره شده است.
بخش چهارم مقدمتاً به حقیقت تشکیک در نظام هستی اشاره دارد و یادآوری اینکه تشکیک در حوزه عرفانی نیز در ساحتی برتر مطرح است (تشکیک ذات مظاهر در برابر تشکیک فلسفی که ذات مراتب است).
در این مورد به سخنان امام خمینی(س) در خصوص ساحتها و مراتب ولایت استناد شده است.
آخرین بخش مقاله به اسرار نبوت وولایت پرداخته و دراین مورد به سخنان امام درخصوص اسرار نبوت استناد شده است. بویژه امام با نقل حدیثی گرانسنگ که حضرت رضا(ع) از حضرت امیر(ع) نقل کرده گفتار خود را متبرک ساخته است.
در مورد دیگر امام به رازگشایی از سخن حضرت امیر(ع) پرداخته است که فرمود: «من با پیامبران در باطن بودهام و با پیامبر(ص) در ظاهر هستم».
سرانجام به این سخن امام اشاره شده که مقام خلافت ظاهری پس از پیامبر منصبی الهی است و این خلافت نیز از شئون نبوت و رسالت میباشد و از آنجا که برخلق پنهان است، اظهارش برای پیامبر(ص) از واجبات است.
آیا مولانا اشعری است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
اشاعره یکی از مذاهب کلامی اهل سنت هستند. تشابه ظاهری بین بعضی اعتقادات اصولی اشاعره و تعالیم عرفانی، باعث شده که عارفان بزرگ مسلمان از جمله مولانا جلال الدین محمد بلخی را در جرگه مذهب اشعری تصور کنند. در حالیکه اصولاً مبانی و مبادی علم عرفان و علم کلام کاملاً مستقل و متفاوت هستند. در این مقاله سعی شده برخی از تشابهات ظاهری آرای عرفانی مولانا در قیاس با اصول اعتقادی اشاعره که ظاهراً مشترک می نمایند، بیان گردد و تفاوت عمیق بین آن دو به طور مختصر شرح داده شود. بدین منظور اقوال آنان خصوصاً در باب «حسن وقبح»، «جبر و اختیار»، «توحید افعالی و انکار علیّت»، «عینیت ذات با صفات» و «رؤیت حق تعالی» مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت به این مسئله پاسخ داده می شود: «آیا مولانا از نظر اعتقادات اشعری است؟» یا اینکه عرفان و علم کلام آنچنان فاصله ای دارند که قیاس آنها حاکی از ناآگاهی از هر دو جریان فکری است.
تشابه تجربه های عرفانی و توجیه عقلانی وحدت وجود از نظر ملاصدرا و استیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود را می توان مهم ترین گزاره اکثر مکاتب عرفانی دانست. البته مکاتب گوناگون عرفانی، در نوع جهان بینی و دستورالعمل های مربوط به سیر و سلوک، تفاوت هایی با یکدیگر دارند، اما ظاهرا در این آموزه، اغلب با هم اختلاف اساسی ندارند. اما، توجیه منطقی و عقلانی این امر با مشکلات بزرگی روبه روست و کمتر مکتب فکری ای توانسته است از عهده تبیین آن برآید، بلکه گاهی برخی با صراحت گفته اند: اساسا این امر توجیه عقلانی ندارد و امری غیرعقلانی است. در این مقاله، نخست به بررسی مکاتب مختلف عرفانی پرداخته، و تشابه آنها را در موضوع «وحدت وجود» و چند آموزه مهم و مرتبط با آن بررسی کرده ایم و سپس، کوشش ملاصدرا و استیس را در توجیه وحدت وجود به بحث گذاشته ایم.
اراده از نگاه عارفان
حوزههای تخصصی:
مبحث اراده از مقولات مهم و پرجاذبه ای است که در برخی از شاخه های علوم انسانی مطرح بوده و علما هر یک از منظر خود به شرح و تفسیر آن پرداخته اند. در عرفان اسلامی نیز از جایگاه رفیعی برخوردار است تا آنجا که این مبحث تا ساحت ربوبی کشیده می شود. در این مقاله ضمن تبیین نظر برخی عرفا درباره اراده به این نکته اشاره می شود که چگونه می توان این حقیقت به ظاهر متناقض را ــ که از یکسو توصیه بزرگان معرفت به برخورداری و متصف شدن به آن و از دیگر سو رمز جاودانگی و بقا بعد از فنا در نفی آن است ــ در کنار یکدیگر نشاند و هر دو را صحیح دانست و در نهایت نظریه امام خمینی مطرح می گردد مبنی بر اینکه اول بار خالق هستی خواستاری توأم با عطوفت را نثار مخلوق نموده تا انسان دریابد که سیر به سوی کمال هم «مراد» خداوند است و هم مقدور انسان و این مطلب هرگز منافاتی با اراده انسان مقهور نخواهد داشت .
گنجینه های عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
«وحدت وجود زرتشتی»
حوزههای تخصصی:
این مقاله ماخوذ از پایان نامه نگارنده با عنوان «پژوهشی در مراسم، اسطوره ها و عرفان دین زرتشت» است که در آن به نظریه وحدت وجود در عرفان زرتشتی و مقایسه آن با این نظریه در عرفان اسلامی، بودایی و مسیحی پرداخته و کوشش گردیده نشان داده شود که دین و عرفان زرتشتی در دیگر ادیان تاثیر داشته و دستاوردهای فرهنگ ایرانی به حیات خود ادامه داده و تا به امروز به شکل های مختلف به تمدن بشری خدمت کرده است.وحدت وجود در نظریه آفرینش زرتشتی دیده می شود که امشاسپندان صفات و جلوه های خدا هستند و دیگر موجودات نیز جلوه های همان صفات به شمار می آیند. تنها نور است که وجود دارد و تایکی «نبودنِ نور» است و هستیِ او استقلالی نیست. نور حقیقی نیز خدای یکتا یا اهورامزدا است. همین دیدگاه در نزد عارفان اسلامی، ایرانی و حتی مسیحی و یهودی و ... دیده می شود.
نشان اهل بصیرت، کیمیای اهل معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۸۸ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
فتوت و تصوف و تاثیر آن دو بر یکدیگر
حوزههای تخصصی:
فتوت یا جوانمردی یک خصلت ارزشمند و نیاز جامعه بشری و عنصر فکری و فرهنگی اجتماعی ما و سیره پیامبران و صالحان، مورد تائید ادیان الهی و کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم می باشد. آیین فتوت یک انجمن و تشکیلات انسان دوستانه ای است که با گرد همایی مردان جوان و شجاع و پاک و با هدف خیرخواهانه برای بهبود و رفاه حال عامه مردم و کمک به مظلومان و بینوایان در شرایط سخت و بحرانی شکل گرفته و به وجود می آید. فتوت یک اصطلاح دینی اجتماعی و صوفیانه ای است که پس از تصوف، بیش از هر طریقه ای در کشورهای اسلامی رواج داشته است و به دلیل انتساب به انبیاء عظام الهی برتر از همه راهها به شمار می رود، و در میان مفاهیم و موضوعات رایج و معمول بیشترین سنخیت و ارتباط و تعامل را با نظام تصوف و عرفان دارد و یکی از جنبه های مهم تاریخ اجتماعی تصوف ایران محسوب می شود. رفیق و یاور دوران نا مردی ها و ناداری ها و سختی ها و خدمتگذار بندگان خدا و مؤثرترین روحیه و وسیله برای حفظ روح ملی و دینی، ایرانی - اسلامی و ایستادگی قیام در برابر ستمگران و بیگانگان بوده است و قیام صفاریان، سربداران، مرعشیان و صفویان به کمک و رهبری ارباب تصوف و فتوت صورت گرفته است، تعامل و امتزاج فتوت و تصوف بیشتر از هر جای دیگر در خراسان نمود و ظهور داشته، و در ادبیات ملی و دینی ما از جایگاه والایی بر خوردار است.