مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
تائوئیسم
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود را می توان مهم ترین گزاره اکثر مکاتب عرفانی دانست. البته مکاتب گوناگون عرفانی، در نوع جهان بینی و دستورالعمل های مربوط به سیر و سلوک، تفاوت هایی با یکدیگر دارند، اما ظاهرا در این آموزه، اغلب با هم اختلاف اساسی ندارند. اما، توجیه منطقی و عقلانی این امر با مشکلات بزرگی روبه روست و کمتر مکتب فکری ای توانسته است از عهده تبیین آن برآید، بلکه گاهی برخی با صراحت گفته اند: اساسا این امر توجیه عقلانی ندارد و امری غیرعقلانی است. در این مقاله، نخست به بررسی مکاتب مختلف عرفانی پرداخته، و تشابه آنها را در موضوع «وحدت وجود» و چند آموزه مهم و مرتبط با آن بررسی کرده ایم و سپس، کوشش ملاصدرا و استیس را در توجیه وحدت وجود به بحث گذاشته ایم.
از غربت غریب سهراب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقایسة «انسان اخلاقی مطلوب» در اسلام و تائوئیسم با تأکید بر «نهج البلاغه» و «تائو ته چینگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های مقایسة سنّت های دینی، مقایسة انسان مطلوب اخلاقی در آن مکاتب است. روشن است که هرچه میزان شباهت اوصاف انسان مطلوب اخلاقی در دو مکتب بیشتر باشد، روی نزدیکی مبانی فکری آنها بیشتر می توان حساب کرد و بهتر می توان در اندیشة گفت وگو و تعامل فرهنگی بود. در مقالة حاضر، با استفاده از روش مطالعة کتاب خانه ای و با مراجعه به اصلی ترین متون اخلاقی عرفانی دو مکتب «اسلام» و «تائوئیسم»، به ویژه نهج البلاغه و تائو ته چینگ میزان همپوشانی اوصاف انسان مطلوب در این دو نظام تربیتی مقایسه شده است. «فرزانه» (انسان مطلوب تائوئیسم)، ویژگی های خاصی دارد که با «پارسا» (انسان مطلوب اخلاقی اسلام= متّقی)، از جهات بسیاری شباهت دارد. ورع، رضا به تقدیر، خلوت گرایی، تفکر، انس با طبیعت، سکوت، بخشش و خدمت به خلق، دوری از شعار و خودنمایی، پرهیز از خشونت و مانند این، از جملة این اوصاف هستند. از سوی دیگر، پارسای اسلامی به سبب ویژگی هایی همچون اهل مناجات و عبادت بودن، احساس مسئولیت در مقابل اوضاع جامعه، و مرزبندی با مخالفان عقیدتی خود (کافران) در اجتماع و معاد اندیشی و مانند آن، از فرزانة تائو متمایز است که نشان می دهد این دو مکتب با وجود مشابهات های زیاد، فاصلة قابل توجهی با یکدیگر دارند.
تأثیر تفکر و عرفان شرق دور بر آثار هنری میلر
حوزههای تخصصی:
بررسی آموزه وحدت وجود در مکاتب و ادیان
حوزههای تخصصی:
نظریه وحدت وجود، یکی از مباحث جنجالی در عرصه خداشناسی است که از دیرباز تاکنون در گستره وسیعی از مشرق تا مغرب زمین مطرح شده است. این دیدگاه عمدتاً توسط عارفان و اهل شهود در ادیان و آیین های مختلف بیان شده، اما مکاتب فلسفی نیز از آن غافل نبوده اند؛ به طوری که می توان ردپای آن را از فلسفه های یونانی و رومی تا فلسفه صدرایی مشاهده کرد. این جستار با رویکرد توصیفی و تحلیلی و بر پایه داده های کتابخانه ای، به معرفی مشهورترین قائلین به وحدت وجود در مکاتب و ادیان غیراسلامی می پردازد. بدین منظور، ابتدا به بررسی ادیان و مکاتب باستانی از هند تا یونان و روم پرداخته می شود، سپس به ادیان ابراهیمی مانند مسیحیت و یهود نگاهی می اندازد تا ردپای وحدت وجود را در هریک از این مکاتب شناسایی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که وحدت گرایی در الهیات و اعتقاد به وحدت خالق و مخلوق تنها مختص صوفیان مسلمان نیست، بلکه این نظریه در سایر مکاتب و ادیان نیز با عبارات متفاوت مطرح شده است. همچنین، فاصله گرفتن از تعالیم رسمی ادیان و سلوک باطنی، گاه می تواند به گرایش به این دیدگاه منجر شود.