فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
نماد گونه ای از بیان است که بدون داشتن قرینه ای، علاوه بر مفهومی ظاهری، طیف معنایی گسترده ای را به خواننده القا می کند و بیان کننده تجربه ای غیرمحسوس با قابلیت چندمعنایی و عدم قطیعت مدلول ها است؛ ازاین رو نماد، مصادیق متعددی پیدا می کند و یگانه راه درک معنی آن، تأویل و تفسیر است. بر این پایه برای رسیدن به معنای نماد، باید از روساخت به ژرف ساخت، با در نظر گرفتن ساختار و بافت متن گذر کرد. مولانا هم شاعری عارف و معناگراست که از نماد برای پرداخت الگوهای فکری خود بهره گرفته است. توجه فوق العاده او به محیط طبیعی و ظرایف و دقایق آن، بستری برای پردازش مفاهیم ذهنی او شده است. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی، مضامین اندیشگانی مولانا از جمله اندیشه بازگشت، خاموشی، سَهَر، سفر، قبض و بسط، عشق و ... را مورد تحلیل و تبیین قرار می دهد و نگارندگان با کشف نشانه های موجود در متن، کوشیده اند به لایه های متنوع و متضاد فکری مولانا دست یابند تا از این طریق، بتوان به شناخت کامل تر شخصیت و عرفان مولوی نزدیک شد. در این پژوهش، نمادهای برجسته الگوهای حیوانی بررسی شده است.
خلود از منظر مولانا جلال الدین بلخی و مقایسه آن با نظرگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بحث خلود و جاودانگی در ادامه حیات و زندگی پس از مرگ، از مباحث مهم و بنیادین ادیان الهی به شمار می رود. این مسئله با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و قرآنی مورد توجه اندیشمندان مذهبی به خصوص علما و عرفای مسلمان واقع شده است. با توجه به اینکه حکمت متعالیه صدرایی بی ارتباط با عرفان اسلامی نبوده و در ساختار کلی اش بخشی را وامدار اندیشه های عرفانی است، این پژوهش درصدد است تا اندیشه ملاصدرا، حکیم مسلمان را در باب خلود، به خصوص پیرامون خلود در عذاب، با آرا و افکار مولوی، عارف شهیر و نامی جهان اسلام مقابل و برابر گذارد. آنچه در این پژوهش به شیوه تحلیلی - توصیفی معلوم شده، این است که بیشتر معتقَداتی که ملاصدرا دراین باره - بنابر مشربی فلسفی - آنها را در قالب استدلالات برهانی تصویر می کند، دارای سابقه قبلی و صورتی لطیف و متمثّل و متخیَّل در قالب اشعاری عالى، در آثار مولانا هستند. البته در این میان مواضع مخالف نیز وجود دارد که در متن بدان اشاره خواهد شد.
بررسی نقش سه عارف خطّه قومس در حفظ و استمرار اندیشه خسروانی و حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و علاءالدوله سمنانی، سه تن از عرفای برجسته ایرانی در خطه قومس اند که هر یک مقامی خاص در عرفان اسلامی دارند. یکی از مفاهیم برجسته ای که در اقوال و آثار این بزرگان نمود پررنگی دارد، مفهوم «نور و روشنایی» است و این مسأله حتی در عنوان آثار و اقوالی نیز که از ایشان به جای مانده، مشهود است؛ اقوال بایزید و خرقانی به ترتیب «النور» و «نورالعلوم» نام دارند. عرفای اسلامی با تکیه بر آیه قرآنی «اللهُ نورُ السمواتِ و الأرض»، به این موضوع توجهی خاص داشته ، در آثاری که از آنها به یادگار مانده است، مفهوم رسیدن به نور و روشنایی، به عنوان یک مقام برتر و هدف والا، جایگاه ویژه ای داشته است. این اندیشه، با حکمت خسروانی- که در یکی از مهم ترین مکاتب فلسفه اسلامی تحت عنوان «حکمت اشراق» نمود یافته است، مطابقت دارد؛ به گونه ای که- حکیم سهروردی به عنوان مبدع این فلسفه، در آثار خود از عارفانی مانند بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به عنوان ادامه دهندگان حکمت خسروانی نام برده است. در حقیقت حکمت اشراق، جایگاه تلاقی عرفان و فلسفه است و نباید نقش این بزرگان را در شکل گیری آن نادیده گرفت.
از دیگر سو، این عارفان بزرگ، حلقه اتصال حکمت خسروانی به عنوان نمودی از فرهنگ ایران قبل از اسلام به دوره اسلامی اند. این اندیشه ها در مکتبی تحت عنوان «حکمت اشراق» به اوج می رسند. با توجه به نقش عرفان در حفظ و گسترش اندیشه های ایرانی، این مقاله بر آن است تا نقش این سه عارف برجسته را در شکل گیری اندیشه های اشراقی بررسی کرده، وجوه تشابه اندیشه های آنها را با حکمت خسروانی برشمارد تا از این طریق یکی دیگر از وجوه تأثیرگذار زندگی و سلوک این بزرگان در پیشبرد اندیشه اشراقی مشخص شود.
تأثیر اعتقاد به توحید افعالی بر پذیرش علیت از دیدگاه محمد غزالی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
توحید افعالی به معنای نفی تأثیر از غیر خداست. از سوی دیگر اصل علیت مستلزم پذیرش تأثیر و تأثر میان مخلوقات است که این دو امر ظاهراً با یکدیگر سازگار به نظر نمی رسند. این مقاله بر آن است که با بررسی افکار ابن عربی و غزالی به عنوان دو تن از مدافعان توحیدافعالی، به بررسی تطبیقی موضع آن ها در قبال بحث علیت بپردازد. آن ها تقریر فلاسفه از علیت را رد می کنند و هر یک سعی دارند جایگزینی برای بحث علیت ارائه دهند که قادر به توضیح منطقی رابطه ی خدا و مخلوقات از یک سو و رابطه ی مخلوقات با یکدیگر از سوی دیگر باشد. اقتران پیشنهاد مشترک آن ها به عنوان جایگزین علیت است؛ اما برداشت هر یک از اقتران لزوماً یکسان نیست که این امر نشأت گرفته از مبانی متفاوت فکری آن هاست. این نکته سبب می شود که ابن عربی راه حل نهایی رفع این تعارض را در بحث تجلی و ظهور بداند.
جستاری در شناخت مآخذ کتاب «پند پیران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پند پیران از متون عرفانی به جامانده از قرن پنجم هجری است که نویسنده آن ناشناخته است. این کتاب مجموعه ای از حکایات را با موضوعات مختلف در خود جای داده است. یکی از مهم ترین موضوعاتی که در حکایات این کتاب جلوه گری می کند، تصوف و عرفان است. منبع حکایات این کتاب که درباره صوفیان مشهور قرن سوم هجری و شیوه زندگی و کرامات ایشان است، ناشناخته مانده و بدان اشاره ای نشده است؛ بنابراین، در این گفتار برآنیم با کنکاش در منابع عربی و ایرانی سرچشمه های این حکایات را پیدا کنیم. براساس یافته های پژوهش، حکایات این کتاب در منابع عربی و برخی منابع ایرانی کهن که پیش از پند پیران یا هم عصر آن بوده ، نقل شده اند. این مسأله نشان می دهد که نویسنده پند پیران همه حکایات را با ذوق و قریحه خویش به نگارش در نیاورده، بلکه از منابع پیشین نیز استفاده کرده است. همچنین این حکایات در منابع پس از پند پیران با تغییر و تفاوت نقل شده اند که نشان می دهد این روندی عمومی است که در گذشته دور در ادبیات وجود داشته و مختص به دوره خاصی نیست. همچنین ردپای حکایات پند پیران به عنوان یکی از متون کهن را می توان در منابع بعدی ایرانی نیز یافت.
چگونگی استفاده عارفان از حدیث «الفقر فخری» و رویاروییِ محدثان با این روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از متون عرفانی عبارت «الفقر فخری و به افتخر»؛ به عنوان سخنی از حضرت رسول، صلی الله علیه وآله وسلم، گزارش شده و کهن ترین نقل این روایت نیز در منابع عرفانی است. بسیاری از نویسندگان عارف، هنگام بحث درباره موضوع «فقر» از این سخن سود جسته اند؛ اما در منابع روایی به ویژه کتبی که درباره روایات جعلی نوشته شده است، این سخن را به عنوان حدیثی جعلی و منسوب به حضرت رسول«ص»، معرفی کرده اند؛ زیرا برای آن سلسله سندی متقن گزارش نشده و گویا پیدایی آن در منابع اسلامی، سده پنجم هجری باشد.
ماهیت و مراتب «ذکر» در اندیشه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
معیار عقل در ارزیابی مکاشفات صوری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مکاشفه صوری حالتی روحی است که در مواجهه با حقایق و در ارتباط خیال متصل با خیال منفصل برای سالکِ عارف حاصل می شود. در بسیاری از موارد، این مکاشفات صادق و رحمانی اند، اما اگر پای وهم و هواهای نفسانی در میان باشد و شیطان عرصه را برای تمثلات خود مناسب ببیند، موهومات را حقایقی انکارناپذیر می نمایاند. عارف برای تشخیص مکاشفات شیطانی از رحمانی به ناچار باید بعد از مفارقت از چنین مکاشفاتی و در مقام تحلیل ذهنی به ارزیابی آن بپردازد. عارف برای داوری صحت و سقم مکاشفات خود به معیارهایی نیاز دارد که متقن و مطمئن باشند. ازاین رو، در عرفان نظری، اصول و موازینی به این امر اختصاص یافته است. یکی از آن موازین عقل و احکام مُبرهَن عقلی است. در عرفان، عقل حجیت ذاتی دارد ازاین رو، نه تنها معارِض برای معارف کشفی نیست، بلکه مؤید آن است، زیرا نسبت عقل با عرفان همانند منطق برای فلسفه است.
اختلافات شمس با مولوی در آراء، اندیشه ها و داوری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس تبریزی با جلال الدین مولوی علیرغم شباهت ها و اشتراکات فکری و عقیدتی مشهور و مورد انتظاری که دارند و علیرغم تأثیر و تأثر فراوان از یکدیگر، در موارد و مباحث متعددی نیز با یکدیگر اختلاف نظر و یا اختلاف عقیده دارند که گاه آشکار و گاه کمی پوشیده اما قابل کشف و استنباط و بیان است.
در مقاله حاضر کوشش شده تا با روش مقایسه ای، برخی از این نوع اختلاف نظرها از آثار و اقوالشان استخراج و معرفی گردد و موارد لازم آن، جهت شناخت بیشتر از این دو شخصیت بزرگ عرفان عاشقانه، مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. برای روشمندی بیشتر، مباحث تحت سه عنوان دسته بندی شده تا تفاوت یا اختلاف فکری آن دو، در جنبه های مختلف آرا و اندیشه ها و تأویلات و داوری ها تشریح یا تبیین شود.
دستاورد مشخص مقاله آن است که شمس با مولوی، دستِ کم از حیث اندیشه ها(در سه موضوع)، تأویل و تفسیر آیات و روایات(در پنج مورد)، و نیز داوری هایشان درباره پیامبران و عارفان(درباره سه پیامبر و هفت عارف) اختلاف و یا تفاوت نظر دارند که این موارد و موارد مشابه، همواره باید در مطالعات تطبیقی در دو حوزه مولوی پژوهی و شمس پژوهی، مورد توجه و بررسی محققان قرار گیرد.
رویکرد قرآن به جریانهای عرفانی در جهان اسلام
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نقد و ارزیابی یکی از جریانهای موجود جهان اسلام که بنام عرفانهای کاذب شهرت دارد، پرداخته شده است. علت اصلی پرداختن به این جریان ها، آشنایی جوانها با این تفکرات منحرف در جهان اسلام می باشد. نقد و ارزیابی مبانی جریان عرفان کاذب و هم چنین آگاهی جوان از خطرات گرایش به این جریانها هدف اصلی مقاله حاضر است. در ساختار مقاله به نقش رهایی بخش و معنوی قرآن به عنوان نمونه ناب عرفان در جهان معاصر پرداخته خواهد شد و جریان عرفان حقیقی بررسی می شود. در پایان نیز الگوی سیروسلوک امام خمینی به عنوان عرفان اصیل تحلیل می شود.
بررسی تطبیقی وجوه هستی شناختی و معرفت شناختی انسان کامل در آرای ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
معیار اعظم بودن «اسم اعظم» خداوند در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره اسم اعظم خداوند، یکی از مباحث پردامنه در روایات اسلامی و به تبع آن در عرفان اسلامی، اعم از نظری و عملی، به شمار می رود. یکی از مسائل مربوط به اسم اعظم، معیار و ملاک در اعظم بودن اسم اعظم است که در میان منابع روایی و عرفانی، جستارهایی مرتبط با آن وجود دارد. مقاله حاضر معیار اعظم بودن اسم اعظم خداوند در عرفان اسلامی را مورد پژوهش قرار داده، و پس از گردآوری یافته ها در زمینه معیار اعظم بودن «اسم اعظم» به این نتیجه رسیده است که از میان هشت احتمال- که عبارت اند از: 1) اعظم بودن تمامی اسمای الهی، 2) هر اسمی که بیشتر عظمت خداوند را آینگی کند، 3) هر اسمی که ثواب دعا با توسل به آن مضاعف می شود، 4) هر اسمی که هنگام خواندن خدا با آن، استغراق در یاد خدا حاصل گردد، 5) عدم امکان اطلاع از اسم اعظم، 6) هر اسمی که اجابت دعا را به دنبال دارد، 7) هر اسمی که امور تکوینی را تحقق خارجی می بخشد، 8) جامع ترین اسم.- احتمال هشتم برترین احتمال است و در نتیجه مراد از اعظم بودن اسم اعظم، آن است که محدوده وجودی آن از نظر تکوینی فراگیرتر از تمامی اسمای عینی الهی است و لذا تمامی آثار وجودی و مظاهر هستی از آن تراوش نموده و صادر می شود.
نوع رابطه ی انسان با خداوند از منظر مولوی، با نگاهی به روایت انواع عبادت از امام علی(ع) در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی توحید و اوصاف الهی در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی انسان و جامعه در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر متون حدیث نهج البلاغه پژوهی
از دیدگاه مولانا، رابطه ی مطلوب انسان با خداوند رابطه ای تحکم آمیز (زاهدانه) یا توافق مبتنی بر حقوق و وظایف (تاجرانه) نیست؛ بلکه این دو رابطه گرچه کارکردهای مثبتی دارند، در حقیقت دارای ارزش ابزاری هستند و نه ارزش ذاتی و صرفاً برای کسانی مفیدند که توان دستیابی به رابطه ی عاشقانه را ندارند؛ اما رابطه ی مطلوب میان انسان و خداوند رابطه ای عاشقانه است که ویژگی ها و مؤلفه هایی دارد که عبارت است از: اراده ی معشوق را اراده ی خود دانستن، توجه انحصارگرایانه، تمایل به یکی شدن با معشوق و رنج عاطفی.
منشأ کثرت اسماء الهی در تفسیر عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
همه اسماء نیکو از آنِ خدای تعالی است. اسماء الهی وسایط فیض حق و منشأ همه کثراتی اند که در زوایای هستی راه یافته است. چگونگی ظهور کثرات اسمائی از هستیِ صرف و محض وجود و تبیین عینیّت صفات با ذات حق از ژرف ترین مسائل عرفانی است. در این نوشتار، پس از اشاره به گونه شناسی اسماء و صفات و تأخّر اسماء الهی از مقام ذات، تفسیری از عینیّت صفات با ذات ارائه شده و راه هایی که عارفان در تحلیل کثرت اسمائی پیموده اند، بیان شده است. تحلیل عقلی از کثرت اسماء، بازگشت کثرت اسماء به علم ذاتی حق، بازگرداندن کثرت اسمائی به متعلقات و آثار اسماء، و تحلیل کثرت اسمائی به کثرت شهودی و سلوکی چهار راهی هستند که عارفان برای تحلیل منشأ کثرت اسماء پیموده اند. در نگاه نویسنده، هر یک از این راه ها در جای خود پاسخی درست به آن پرسش است.
بررسی تطبیقی تأویل عرفانی ابن عربی با مباحث هرمنوتیکی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مسأله ی ما در این پژوهش، فهم هرمنوتیک عرفانی قرآن در اندیشه ی ابن عربی است. البته در عرفان ابن عربی، واژه ی هرمنوتیک وجود ندارد و اصطلاح تأویل اصطلاحی است که می تواند با واژه ی هرمنوتیک معادل باشد. پس ما می توانیم برای درک مراد عارف از هرمنوتیکِ قرآن، در باب تأویلِ عرفانی پژوهش کنیم. برای آن که بدین مسأله پاسخ دهیم، از مدخل هرمنوتیک کلاسیک، رمانتیک و فلسفی، در فهم هرمنوتیک عرفانی قرآن وارد شده ایم و با بیان تفاوت تأویل عرفانی با آن ها، بدین نتیجه رسیده ایم که هرمنوتیکِ قرآن هرمنوتیک خاصی است و کاملاً بر این هرمنوتیک ها منطبق نیست. سپس کوشیده ایم که بر مبنای منابع اصلی عرفان و با پردازش و تحلیل آن ها، درباره ی حقیقت این نوع هرمنوتیک و شاخصه های آن تحقیق به عمل آوریم. بر اساس این تحقیق، عارف تفسیر جدیدی از ظاهر قرآن و به عبارت دیگر، متن قرآن ارائه می دهد. مبنای این نگرشْ هویت جمعی و کل وار سخن خدا و ارتباط نظام مند و کل وار آن با وجود و بطون هستی است. نزد عارف، معنا مراتبی بالاتر از محسوسات دارد، که فهم عموم مردم از آن ها آسان نیست. ما سعی کرده ایم که راه های ارتباط اذهان عموم را با یافته های عارف از قرآن به دست آوریم. علاوه براین، عارف در هرمنوتیک عرفانی قرآن، مطالبی را بیان می کند که نزد اذهان، محتمل الصدق و الکذب است. ما کوشیده ایم معیارهایی عمومی برای تشخیص درست از نادرستِ تفاسیر هرمنوتیکی عارف از قرآن به دست دهیم. در برخی مواقع هم کوشیده ایم مدعیات مرتبط با هرمنوتیک عرفانی قرآن را منقح کنیم و در شکل قاعده ای کلی سامان بخشیم. روش ما در این تحقیق، عقلی است. هدف اصلی ما تحقیق در چیستی هرمنوتیک عرفانی قرآن و هدف فرعی آن توسعه ی کمی و کیفی نگرش عارف به تأویل قرآن است.
رویکرد آلوسی به تفسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالثناء شهاب الدین محمود آلوسی بغدادی از مفسران سده سیزدهم هجری و وابسته به طریقت نقشبندیه و مؤلف تفسیر روح المعانی است. یکی از جنبه های مهم این تفسیر، رویکرد مفسر نسبت به سنت تفسیر عرفانی است. آلوسی از گرایش های عرفانی استقبال کرده و در مواضعی بر اساس تخصص و دانش، روحیات و ذوقیات و احوال بیرونی و نیازهای مخاطبان، به بازتاب آراء مفسران منتسب به عرفان نظری و عرفان سیر و سلوکی اقدام نموده است. دربرابر جریان و سنت تفسیر عرفانی، مواجهه آلوسی با آراء تفسیری عارفان گزینشی است. بر این اساس، کوشش برای توافق بین شریعت و عرفان و برمبنای آموزه های طریقت نقشبندیه روح حاکم بر این نگرش را در سنت تفسیر عرفانی تشکیل می دهد. افزون براین، نباید از مواجهة انتقادی و محققانة وی با برخی آرای دیگر تفسیر عرفانی در روح المعانی، همچون مواجهه با نظریة وحدت وجود ابن عربی غفلت ورزید. این نوع رویارویی ها که در جای خود از استقلال و قوت اجتهادی وی در تفسیر به معنای اعم و تفسیر عرفانی به معنای اخص آن حکایت می کند، تنها در پرتو رویکرد ویژة او و با عنایت به مؤلفة دانش و تخصص آلوسی قابل تبیین و تشخیص است.
اختیار خبیث؛ نقدی بر دیدگاه مولوی درباره حضرت ابوطالب(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره کلیات شخصیت ها
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
«حمل» از دیدگاه آیت الله جوادی آملی با تأکید بر حمل عرفانی ظاهر و مظهر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حمل یکی از مباحث مهمی است که در تبیین مسائل منطقی، فلسفی و عرفانی کاربرد فراوانی دارد. این مبحث در طول زمان دچار دگرگونی های بسیاری شده است. این مقاله دیدگاه آیت الله جوادی آملی را دراین باره تبیین، آن را با دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی مقایسه می کند و نوآوری هایش را برمی شمرد. یکی از نوآوری ها این است که حمل ظاهر و مظهر، قسم مستقلی از اقسام حمل است که در تبیین منطق عرفان باید از آن استفاده کرد. تبیین آیت الله جوادی آملی از حمل ظاهر و مظهر در قاعده بسیط الحقیقه، با تبیین ملاصدرا تفاوت دارد. این تفاوت از تفاوت در مبانی این دو فیلسوف در تبیین حقیقت وجود رابط، تقریر وحدت شخصی وجود و تبیین حقیقت مظاهر نشأت می گیرد.
تبیین انسان شناختی حقیقت قلبیه و لطیفة قلبیه از نگاه عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به آن که قلب موضوع انسان شناختی علم سلوک است؛ دریافت چیستی آن در شناخت علم سلوک حائز اهمیت است. ارباب سلوک و شهود از یک طرف آن را حقیقت انسانیه می خوانند و بر آن حقیقت قلبیه می نامند که همان صورت کمالی ممتدی که دارای احدیت جمعی برزخی تقلبی است و جامع حقایق کونیه و قابل تجلیات الهیه است، برای آن احکام، مراتب، وجوه، مقامات و اطوار و لطائف بیان می دارند و از دیگر سو آن را لطیفه قلبیه می خوانند و در رده لطائف هفت گانه یا هشت گانه حقیقت انسانیه برمی شمارند و آن را به قوه شهودی تفصیلی و لطیفه تقلبی تعریف می کنند و برای آن خصایص و فصول متمایز از دیگر لطائف بیان می دارند. بنابراین حقیقت قلبیه به تمام حقیقت انسانیه اشاره دارد و در موضوع علم سلوک اخذ می شود و لطیفه قلبیه به یکی از مراتب حقیقت انسانیه اشاره دارد که برخی از منازل سلوک در آن استقرار دارند.