فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
35 - 63
حوزههای تخصصی:
خوبی و بدی یا حسن و قبح چیست؟ این از مهم ترین پرسش ها در فرااخلاق است. متکلمان معتزله و امامیه پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده اند، اما پرتکرارترین تعاریف آنها از حَسَن و قبیح را می توان در سه گروه اصلی جای داد: تعاریف سلبی، تعاریف ایجابی و تعاریفِ مشتمل بر عناصر ثواب یا عقاب الاهی. این سه گروه از تعاریف را به اختصار «تعاریف رایج» می خوانیم. در این مقاله گروه اول از تعاریف رایج، یعنی تعاریف سلبی، صورت بندی و سپس بررسی و ارزیابی شده اند. نخست، اختلاف نظرها و ابهامات موجود در این گروه از تعاریف حَسَن و قبیح را در قالب خوانش های مختلف از تعریف سلبی، صورت بندی کرده، سپس هر یک را بررسی و ارزیابی کرده ایم. از جمله اشکالات خوانش های مختلف می توان به این موارد اشاره کرد: 1) تعاریف سلبی فاقد شرط کافی برای حَسن بودن هستند. 2) این تعاریف متضمن این فرض نادرست یا بحث انگیز است که هیچ فعل آگاهانه و اختیاری فاقد ارزشِ اخلاقی نیست. 3) در بسیاری از این تعاریف، حُسن و قبح فعلی با حسن و قبح فاعلی خلط شده است. 4) این تعاریف حَسَن و قبیح را براساس نکوهش و عدم نکوهش تعریف می کنند، درحالی که ستایش و نکوهشِ یک فعل لزوماً اخلاقی نیست و ممکن است برای مثال، بر بنیاد معیارهای معطوف به اهداف غیراخلاقی، مصلحت جویانه یا زیبایی شناختی باشد. در آخرین بخش نیز اشکالات مضاعفی بر تعاریف سلبی فاقد عنصر استحقاق وارد شده است.
واکاوی مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی و تربیتی به بزهکاری اطفال از منظر حقوق کیفری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی و تربیتی به بزهکاری اطفال بیانگر واقعیت ها و قواعدی است که صبغه اخلاقی داشته و در راستای حفظ و ارتقای ویژگی ها و خصائص اخلاقی در مقام پاسخگویی به جرایم و تخلفات کودکان و نوجوانان به کار بسته می شود و مشروعیت پاسخ ها در پرتو رعایت این مبانی می باشد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و براساس رجوع به منابع معتبر اسلامی، ماهیت این مبانی را مورد بررسی قرار داده است، یافته های تحقیق حاکی از این است که در حقوق اسلام، مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی وتربیتی به بزهکاریهای نوجوانان افزون بر اتقان ، متنوع نیز می باشند. اهتمام به رشد کودک، اصلاح و بازپروری، ترویج و تعالی فضایل اخلاقی محبت مداری و عدالت محوری از جمله این مبانی می باشند که به منظور تغییر در نحوه تفکر و عقاید کودکان و نوجوانان و بازسازی یا ایجاد احساسات و فضایل اخلاقی و پای بندی به رفتارهای اخلاقی بر اساس تعالیم دینی و اسلامی به کار گرفته می شوند و از این منظر به اعاده نظم و امنیت عمومی کمک می کنند.
بررسی مبانی انذار و تبشیر در خطبه غراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیامبران طبق مأموریت الهی خود از ابزار انذار و تبشیر برای ترغیب مردم به سوی انجام کارهای نیک و اجتناب از برخی دیگر بهره برده اند. چنانچه پیامبران به یک نظام انگیزشی تمسک نمی جستند تعالیم آن ها بی ثمر و بیهوده بود. علی (علیه السلام) نیز از چنین شیوه ای در خطب و سخنانشان برای نجات انسانها یاری میجوید. هدف اصلی این پژوهش بررسی خطبه غراء به مثابه یک گفتمان برای کشف مبانی سازنده انذار و تبشیر در کلام امیرالمومنین (ع) است. با بررسی مبانی، الگوی انذار و تبشیر برجای مانده از کلام حضرت علی (ع) با روش تحلیلی - توصیفی بازکاوی و تبیین می شود و ما را در فهم بهتر معانی و دلالت های کلام امام (ع) یاری می کند. پنج عنوان مبانی انذار و تبشیر در کلام علی(ع) و بالاخص خطبه غراء را تشکیل می دهند که عبارتند از:
تبیین و نقد پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تأکید بر اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
209 - 230
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مطالعه ای توصیفی است که با هدف تبیین و نقد پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تاکید بر اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم انجام شده است. در این پژوهش از روش قیاس علمی (اسمتنتاجی) و تطبیق یا هم سنجی لنزی و از نقد تطبیقی مبتنی بردیدگاه کری واک استفاده شده است. محقق در این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش هاست که چه نقدی بر پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی از دیدگاه و اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم وارد است؟ پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تأکید بر اندیشه وین دایر چیست؟ با نظر به معنویت گرایی قرآنی، چه انتقاداتی بر پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تاکید بر اندیشه وین دایر وارد است؟ نتایج بیانگر آن است که عرفان های اومانیستی با تأمل به جهان یک سویه و یک بعدی که انسان را در مرکز توجهات قرار می دهند، از دست آوردهای مهم اومانیست ها به شمار می رود. که البته آموزه های اسلامی نیز به کاربست آن در زندگی مسلمانان سفارش نموده است؛ از سویی دیگر در دوران معاصر، درمان معنوی از گرایش هایی شد که در قلمرو بهداشت و سلامت روان، توجه بر انگیز شد. اندیشمندانی چون وین دایر با داشتن نگرش مثبت به زندگی و استفاده از جنبه ای روحانی بشر، به مقوله معنویت اهمیت دو چندان بخشیدند؛ اما از آن جا که دیدگاه «معنویت منهای دین» بر آنان سلطه داشته، در تفسیر معنویت و نتیجه بخش بودن عملی آن به برداشت های نادرستی اشاره کرده اند. معنویت آن گاه اثر بخش و پایدار خواهد بود که از خواستگاه راستین و حقیقی خودگرفته شده باشد؛ هم از منظر تجربی و هم قران کریم در تعالیم خویش تاکید و تصریح نموده است که نمی توان نقش مذهب و معنویتِ برخاسته از آن را در بهداشت و بهباشی روحی انسان های نادیده انگاشت. از آنجا که سرشت الهی آدمی الهی بوده و روحی خدایی دارد، روانشناسی معنوی در صورتی موفق خواهد بود که به چارچوب های لازم در تقویت روحیه انسان که همانا مقوله اخلاق دین محورانه است توجه داشته باشد.
اسوه ها و شخصیتهای موفق روحانی در خدمت رسانی معنوی (ابعاد تاثیرگذاری معنوی استاد علی صفایی)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مطابق آموزههای دینی و یافتههای تجربی،روش الگویی از کارامدترین روشهای تربیتی است.عالمان دینی در طول تاریخ تلاش کردهاند تا بر اساس توصیههای اسلامی نسبت به این شیوه،به عنوان الگوهای معنوی موفق برای انسانها ظاهر شوند.یکی از موفقترین این چهرهها استاد صفایی بوده است.در این مقاله تلاش شده است تا باروشی کیفی و مراجعه به آثار مکتوب و سخنرانیهای بجا مانده از استاد و نیز بهره گرفتن از خاطرات همراهان ایشان،زوایای مختلفی از این مظاهر الگویی در استاد صفایی در ابعاد شناختی،عاطفی و رفتاری تبیین گردد. استاد صفایی درزمینه الگوی شناختی،پس از مراجعه به دریافتهای حضوری و کشف استعدادها و نیازهای آدمی،برای دریافت پاسخ پرسشها به قرآن و روایات مراجعه میکرد و ضمن باز بودن ذهن نسبت به افکار جدید ،با بهره گرفتن از عبرتهای زندگی، روش اندیشهورزی را بجای تحمیل فکر، از طریق عملی و کارگاهی به مخاطبان به خویش ،منتقل میکرد.همچنین در ابعاد عاطفی و رفتاری استاد به واسطه شخصیتی که بلحاظ نظری و عملی یکپارچه و به لحاظ همدلی از ظرفیتی بالا برخوردار بود،توانست توفیقات فراوانی در تربیت انسانها داشته باشد.استاد با استقبال از ابتلائات فراوان در زندگی خود،بی آنکه از خویش بتی بسازد به منزله الگویی معنوی موفق در مدت حیات محدود خود ظاهر شد.
روامندی اخلاقی تزاحم نظری، عملی فقهای غیر حاکم با فقیه حاکم با تکیه بر پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه در رابطه حاکمیت اسلامی، بین فقیهان، دو نظریه انتخاب و انتصاب وجود دارد، اما بر اساس دلیل های عقلی و نقلی، همه فقیهان واجد شرایط، نایبان عام امام معصوم (ع) هستند و لازم است تا در میان آنان یکی از فقیهانی که جامع شرایط لازم، مثل اعلمیت، افقهیت و قدرت اداره جامعه اسلامی باشد به پا خواسته و جهت اجرای احکام الهی این مسئولیت را عهده دار شود. طبیعی است که چنانچه یکی از فقیهان این وظیفه را بر عهده گرفت، دیگر فقیهان می بایست وی را حمایت نموده و با دخالت کردن در کار وی مزاحمتی برای او ایجاد نکنند؛ یکی از مباحثی که در زمینه ولایت فقیه مطرح است، مسئله تزاحم ولایت ها بین فقها می باشدکه از آن در نزد فقیهان به «مزاحمت فقیه برای فقیه دیگر» یاد می شود. هرگاه در عصری فقیه جامع الشرایط منحصر به فرد باشد، خود او عهده دارِ مسئولیت ولایت شده ودر همه زمینه های مربوط به اجرای احکام الهی واداره امور مسلمانان به انجام وظیفه می پردازد. اما اگر فقیهان متعدد واجد شرایط در یک عصر وجود داشته باشند، این سؤال پیش می آید که چگونه فقیهان متعدد در عصر واحد می توانند همگی دارای ولایت و حکومت باشند که لازمه آن تعدد حاکمان مستقل در زمان ومکان واحد است که بر خلاف طریقه عقلا وبنای حکومت ها می باشد واگر ولایت و حکومت برای یک نفر باشد، آن گاه سؤال قابل طرح این است که سرنوشت ولایت فقیهان دیگر چه می شود؟ حاصل این تزاحم علاوه بر این که عملی غیر اخلاقی است، از امری غیر اخلاقی به شمار می رود و معنی آن دخالت و اظهارنظر افراد در مسائلی است که به آنان مربوط نیست که، افزون بر آسیب های روحی برای خودشان، پی آمدهای زیان بار اجتماعی نیز دارد؛ زیرا گاه سبب ایجاد رذایل اخلاقی چون کدورت، دشمنی، فتنه و آشوب می شود. از این رو، در احادیث اسلامی به شدت از این کار ضد اخلاقی نهی شده است. به عقیده بسیاری از فقیهان، شرع مقدس خود راه کارهایی را در این زمینه اندیشیده است و عملا چنین مشکلی پیش نخواهد آمد و هنگامی که یکی از فقیهان به تشکیل حکومت پرداخت، با استناد به دو اصل مسلم فقهی، برای دیگران جایز نیست تا در کار وی مداخله نموده و مزاحمتی در انجام وظیفه اوداشته باشند، خواه به صورت دخالت در اصل تشکیل حکومت و خواه به صورت دخالت در برخی از شئون آن باشد؛ این دو اصل، یکی واجب کفایی بودن ولایت فقیه و دیگری عدم جواز مزاحمت فقیهان در کار یک دیگر است.
رویکردی کیفی به خاستگاه «آسیبهای کنشگری بانوان مبلغ بر ایفای نقش های خانوادگی آنان» و ارائه راهکار(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
155 - 187
حوزههای تخصصی:
بانوان مبلغ دین، کنشگرانی هستند که برای گسترش معارف دین، میان دختران و زنان جامعه اسلامی تلاش می کنند. فعالیت بهینه این بانوان، مستلزم آن است که اخلاق تبلیغ به مثابه اخلاق حرفه ای رعایت شود. یکی از آسیب های شناسایی شده در زمینه اخلاق تبلیغ دینی بانوان، ضعف برخی بانوان مبلغ در ایفای نقش های خانوادگی به دلیل فعالیت های تبلیغی است. پژوهش حاضر با تمرکز بر این آسیب ها و توجه به اخلاق تبلیغ دین، این سوال را از جامعه بانوان مبلغ، پی گرفته است که آنان مطابق با تجربه زیسته شان، منشأ آسیب های کنشگری تبلیغی در عرصه خانواده مبلغ را جه می دانند و برای برون رفت از این آسیب ها، چه راهکارهایی دارند؟ هدف پژوهش، برداشتن گام های نخستین در تنظیم اخلاق حرفه ای زنان مبلغ است. روش این مقاله کیفی است که با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون نوشته شده است. داده ها با روش مصاحبه به دست آمده و با تکنیک تحلیل مضمون تحلیل شده است. یافته ها می رساند، منشأ آسیب های اخلاقی بانوان مبلغ در عرصه خانواده به وجود آمدن تنگناهای زمانی، عملیاتی، احساسی و مالی است که بر اثر تلاقی وظائف مربوط به کنشگری تبلیغی و مناسبات درون خانواده ایجاد می شود.
حکمت عملی به مثابه سلوک عملی در حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
ددر حکمت متعالیه ملاصدرا عملاً اثبات کرد که استدلال، ذوق، اشراق و آنچه از راه وحی به دست می آید، به یک حقیقت منتهی می شود.ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و وحدت سنخی وجود مباحث و مسائل فلسفی را نیز به عنوان یک حقیقت واحد تبیین و تحلیل نمود ولذا بسیاری از تمایزات و دوگانگی ها در حکمت متعالیه به وحدت و اتحاد منجر گردید. چنانکه تمایز و دوگانگی قوای نظری و عملی انسان نیز به وحدت و هماهنگی و اتحاد قوا منتهی شد . و حکمت عملی که از ابن سینا در نظام فلسفه اسلامی از رونق افتاده بود در حکمت متعالیه در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت در تلفیق با سلوک عملی و عرفانی مجددا احیاءگردید. مساله این پژوهش، بررسی رویکرد صدرا به حکمت عملی و مبانی و نتایج آن است، روش: سند پژوهی به طریقه توصیفی و تحلیلی. یافته های پژوهش: در حکمت متعالیه، حکمت عملی به عنوان سلوک عملی متمایز و اعم از اصطلاح رایج فلسفی مشائی و جامع بین حکمت مشاء، عرفان و دین ، در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت ارائه شده است.
پژوهشی درباره مبانی قرآنیِ آداب معاشرت با تأکید بر دیدگاه های آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
5 - 42
حوزههای تخصصی:
ساحت ارتباطی انسان با دیگر انسان ها و سبک زندگی اجتماعی او بخش مهمی از معارف و احکام قرآن کریم را به خود اختصاص داده اند. قرآن، هم خطوط کلی بسیاری از آموزه های معاشرتی را در قالب «بایدها و نبایدها» و هم برخی مبانی و زیرساخت های این آموزه ها را در قالب «هست ها و نیست ها» بیان کرده است. درباره آموزه های معاشرت، هم پژوهش ها و هم نگاشته ها فراوان اند؛ ولی مبناپژوهی معاشرت مورد توجه قرآن پژوهان قرار نگرفته و همین، بایستگی این پژوهش را توجیه می کند، از این رو مسئله اصلی این پژوهش، یافتن مبانی و پایه-های قرآنی آداب معاشرت است و یافته های آن چنین اند: برخی مبانی قرآنیِ آداب معاشرت، مبنای آموزه های همگانی معاشرت اند و برخی دیگر مبنای آموزه های معاشرت با خصوص مؤمنان. دسته نخست عبارت اند از: 1. حرمت انسان؛ 2. ملازمه حق و تکلیف در روابط اجتماعی؛ 3. موازنه حق و تکلیف؛ 4. تقدم مصالح اجتماعی بر منافع فردی، و دسته دوم بدین شرح اند: حرمت ایمان؛ 2. برادری دینی؛ 3. ولایت ایمانی مؤمنان بر یکدیگر. این مقاله، به اجمال، اثرگذاری مبانی یادشده بر آموزه های معاشرتی را نیز بررسی می کند. روش تحقیق در این مقاله، نقلی- وحیانی و روش پردازش اطلاعات آن (داده پردازی) تبیینی و تحلیلی، و روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است.
بررسی تطبیقی جایگاه ایثار درتربیت اخلاقی از نگاه اسلام و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
95 - 126
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی، به معنای فرایند نهادینه سازی ارزش های اخلاقی در وجود انسان، یکی از مهم ترین رسالت های ادیان الهی به شمار می رود. شاکله کلی این ارزش ها در ادیان مختلف یکسان است اما آموزه های اخلاقی که بروز عملی این ارزش ها هستند، در برخی جزئیات متفاوتند. «ایثار» به عنوان یک آموزه اخلاقی مهم، چه جایگاهی در تربیت اخلاقی دارد؟ این نوشتار، با مراجعه به منابع کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی- تحلیلی جایگاه این آموزه را در تربیت اخلاقی بر اساس تعالیم دو شریعت اسلام و یهود بررسی می کند . هردو شریعت، ازخودگذشتگی و ایثار نسبت به دیگران را از مهم ترین آموزه های تربیتی خود مطرح می کنند، اما در تعیین معیارهای آن-به عنوان عمل اخلاقی- تفاوت دارند. توجه به نژاد افراد در تعیین مصادیق ایثار، مهم ترین معیاری است که در آیین یهود -به شکل امروزی آن- وجود دارد؛ به این معنا که ایثار در برابر یک فرد غیریهودی می تواند ارزش منفی پیدا کند. در مقابل، تنها ملاکی که در اسلام، برای ایثار نسبت به دیگران مطرح می شود، این است که بر محور بندگی خداوند باشد. توجه به این محور در مقام عمل باعث می شود تنها دشمنان خداوند و افرادی که مبتلا به آفات اخلاقی ای مثل عجب و تکبر هستند، در گستره ایثار قرار نگیرند.
رویکرد روان شناسی فرهنگی به درک اخلاق و ظرفیت های آن در تولید دانش اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
105-123
حوزههای تخصصی:
مطالعات بینارشته ای میان اخلاق و علوم دیگر از جمله روان شناسی، زمینه های مناسبی برای تولید دانش اخلاقی فراهم آورده و البته، در این راستا، توجه به ظرفیت های نو و کارآمد دانشهای گوناگون از جمله روان شناسی ضروری است. تبیین تحوّل فهم اخلاقی از منظر روان شناسی فرهنگی که اندکی بیش از یک دهه از عمر آن می گذرد، حاوی نکات و ظرفیت های قابل توجه و ساختارشکنانه در تولید دانش اخلاق است. پرسش اصلی مقاله این است که رویکرد روان شناسان فرهنگی به فهم افراد از اخلاق چیست و این رویکرد چه ظرفیت هایی را برای تبیین اخلاق و تحوّل آن به همراه خواهد داشت. ابعاد مطالعات تحوّل اخلاقی از منظر روان شناسی فرهنگی آن چنان که باید و شاید تبیین نشده اند و از همین رو - در این مقاله - با روش توصیفی۔تحلیلی، مهم ترین ظرفیت های نوآورانه این نظریه تبیین و تحلیل شده است. نتایج این تحقیق، بر پنج ظرفیت بسیار مهم و کلان در رشد اخلاقی - از منظر روان شناسی فرهنگی - تأکید دارد که عبارتند از خوانش نمادین از فرهنگ، نقد دوگانه های پایدار، نقد روش شناسی غالب، پیوند دین و معنویّت در اخلاق، و نسبیّت گرایی عملی.
بررسی ارزش های اخلاقی متناظر بر رعایت حقوق بزه دیده و بزهکار در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
21 - 42
حوزههای تخصصی:
آیین دادرسی کیفری جلوه گاه رعایت حقوق بشر و ضامن آن به شمار می آید، مقررات دادرسی کیفری بیانگر جایگاه حقوق و حفظ شان و کرامت انسانی در آن جامعه است. قانون زمانی ارزش و اعتبار دارد و به جایگاه رفیع خود دست می یاید که حقوق و ارزش اخلاقی انسان ها اعم از بزه دیده و بزهکار رعایت شود. عدم پیش بینی تضمینات توازن بخشی میان حقوق بزه دیده و بزهکار موجب تضییع حقوق طرفین و از هم گسیختگی فرایند دادرسی و کمرنگ شده ارزش اخلاقی در جامعه می گردد .توازن میان میان حقوق بزه دیده و بزهکار به منزله آن نیست که همان حقوق و حمایت های پیش بینی شده برای هر یک از طرفین برای طرف مقابل نیز به کار گرفته شود چرا که به فراخور پرونده و مسیر دادرسی کیفری هر یک از بزه دیده یا بزهکار خدمات و حمایت های خاص خود را نیازمند است. راهبرد پیشنهادی این نوشتار برای برون رفت از این تعارضات وضع حقوق و تضمین های مشترک و اختصاصی به هریک از آنها به منظور شناسایی نیاز هریک از بزه دیده و بزهکار تا دغدغه آنان در زمینه برقراری عدالت و انصاف بر طرف گردد. این پژوهش نشان می دهد قانونگذار ایران اراده مصمم خود را به توازن بخشی میان حقوق و ارزش های اخلاقی بزه دیده و بزهکار را عینیت بخشیده است، لکن قانونگذار نتوانسته است انتظارات بزه دیده و بزهکار را توأمان برآورده سازد.
نقد دیدگاه ماکیاولی درباره معیار فعل اخلاقی براساس مبانی انسان شناسی آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ماکیاولی فیلسوفی است قدرت گرا که نظریات اخلاقی خود را در قالب نظریات سیاسی خویش مطرح نموده و متناسب با مبانی فکری خود، در باب معیار فعل اخلاقی نظراتی ارائه کرده است. به باور ماکیاولی معیار فعل اخلاقی رسانندگی انسان به هدف و غایت اصلی زندگی است. وی غایت اصلی زندگی را قدرتمندی انسان می دانست و افعال آدمی را در صورتی اخلاقی می شمرد که فرد را برای رسیدن به قدرت مادی توانمند سازد. از منظر وی «قدرت» ارزش ذاتی دارد و برای رسیدن به آن، انسان مجاز است از هر روشی استفاده کند. درواقع از منظر او ملاک اخلاقی بودن یا نبودن یک فعل (نظیر دروغ گویی) رسانندگی انسان به کمال یعنی قدرت است. او معتقد بود: هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدن به هدف والا (قدرتمندی انسان)، از هر نوع رفتاری می توان استفاده کرد. آیت الله مصباح یزدی معتقد است: برای تعیین ملاک خوبی و بدی افعال انسان، ابتدا باید به شناخت صحیحی از انسان، ابعاد وجودی او، سعادت و شقاوت وی، کمال و هدف نهایی او دست یافت تا بتوان در گام بعد معیار صحیح ارزشمندی افعال اخلاقی انسان را تعیین کرد. ایشان معتقد است: رسیدن به قدرت محدود مادی نمی تواند معیار خوبی برای رساندن انسان به حیات ابدی معنوی و اخلاقیات باشد. در این مقاله دیدگاه ماکیاولی درباره معیار فعل اخلاقی به شیوه توصیفی تحلیلی تبیین شده و براساس مبانی انسان شناسانه آیت الله مصباح یزدی ارزیابی گردیده است.
تاملی بر تحول روحی و اخلاقی غزالی و آگوستین، تکاپویی مشابه در نیل به سعادت و مکاشفه یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 146
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مقایسه وجوه مشترک دوران تحول درونی آگوستین و غزالی، به ویژه تحول روحی و سلوک اخلاقی آنها در زندگی پرداخته شده است؛ شباهت هایی که مبتنی بر دغدغه یکسان آنها در جستجوی دردمندانه از یقین، معنای خوشبختی و نحوه سلوک در نیل به سعادت و فضایل اخلاقی بوده است. در این جستارکه به روش توصیفی- تاریخی و مطالعه کتابخانه ای شکل گرفته است، ضمن پرتو افکنی به حالات روحی و اخلاقی مشابه غزالی و آگوستین، زمینه های تحول روحی آنان در تأملی معرفتی و متدولوژیک تبیین و به روش شهودی هر دو در نیل به یقین و حصول سعادت از راه بازگشت به خدا و کسب رضای او از طریق تخلق به فضایل اخلاقی تأکید شده است. در پی آن، نظام اخلاقی آگوستین و غزالی برای نیل به سعادت مقایسه و به مبنای تلفیقی نظام اخلاقی آنان اشاره و وجوه متمایز غزالی از آگوستین، مانند قبول منزلت عقل در فرجام عمر و نیز پرهیز او از حصرگرایی در مورد سعادت پیروان مذاهب بررسی شده است.
تحلیل فلسفی ملالت بر اساس حکمت متعالیه(چیستی، چرایی، ارزش اخلاقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
63 - 91
حوزههای تخصصی:
حس ملالت را می توان ویژگی فراگیر جوامع مدرن و ریشه ی بسیاری از تحولات مثبت یا منفی در انسان دانست. هدف ما این است که بر اساس مبانی حکمت متعالیه، حس ملالت را تحلیل نماییم. ملالت چیست؟ چرا ایجاد می شود؟ و در مواجه با آن چه باید کرد؟ روش کار این بود که ابتدا ملالت و علت ایجاد آن را بر اساس این مبانی توصیف و تحلیل نماییم و سپس بر اساس همان مبانی، اخلاق مواجه با آن را بیان نماییم. نتیجه تحقیق این است که اگر عمل ارادی را دارای سه رکن مهم یعنی تصور مقصود، تصدیق به فایده آن و شوق و اراده برای رسیدن به آن بدانیم، آنگاه ضعف یا عدم شوق و اراده را می توان تعریف ملالت دانست. عدم تصور صحیح مقصود و عدم تصدیق به فایده آن را می توان دو دلیل برای ایجاد ملالت دانست. اولی می تواند ناشی از دید محدود ما در مرتبه حسی و خیالیِ هستی باشد و دومی می تواند ناشی از عدم تطبیق آن مقصود با مراتب عمیق ترِ نفس ما باشد. رنج ناشی از ملالت، در ابتدا، موجب روی گردانی انسان از یک ظهور به ظهوری دیگر در یک مرتبه و سرگردانی و پوچی می شود؛ اما با داشتن دید تشکیکی به هستی و انسان می تواند موجب روی گرادنی از مرتبه پایین تر وجود و سایه های ماهوی و هم سطح آن و ایجاد حرکت اشتدادی انسان به سوی مرتبه بالاتر شود.بنابراین باید ملالت را نشانه عدم رسیدن به مقصود یعنی جامعیت بین وحدت و کثرت دانست و در پی رفع آن بر آمد.
تحقق قانون طلایی اخلاق؛ بررسی موانع و راهکارهای بینشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
35 - 54
حوزههای تخصصی:
قانون طلایی به عنوان یک قانون عام اخلاقی توصیه می کند که؛ با دیگران بگونه ای رفتار کن که در همان موقعیت رضایت می دهی با تو چنان رفتار شود. علیرغم تصدیق این قانون از سوی تمام انسان ها، به نظر می رسد نوعی شکاف بین نظر و عمل به این قانون وجود دارد. بخشی این شکاف، در موانع مربوط به ساحتِ بینشی انسان ریشه دارد که نیازمند واکاوی است. از این رو، مساله اصلی در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، این است که عمده ترین موانع مربوط به ساحت بینشیِ انسان بر سر راه تحقق این قانون چیست و چه راهکارهایی در جهت رفع این موانع می توان ارائه داد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که؛ ضعف قوه تخیل، عدم داشتن تصویر دقیق از برابری انسان ها، و نیز متاثر بودن شناختِ پسند و ناپسند از عواطفِ انسانی، از عمده ترین موانع بینشیِ انسان در جهت تحقق این قانون است. بر همین اساس، تقویت قوه تخیّل، درک همسانی انسان ها در ساختار وجودی، و مهار و جهت دهیِ عواطف و احساسات را می توان از جمله راهکارهای ناظر به موانع بینشی دانست. در حقیقت ضعف انسان ها در تخیّل و عدم درک ساختار مشترک موجب شده است تا تصویر دقیقی از این قانون نداشته باشند و در تعاملات اجتماعی، آن را بکار نبندند. از این رو، لازمه تحقق این قانون رفع موانع مذکور بر اساس راهکارهای بیان شده در این مقاله است.
بررسی و تحلیل نقش انسان شناسی در پی ریزی فرهنگ و تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
43 - 70
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و تمدن اسلامی به دلیل اتصال به عالم وحیانی و قرآنی و روایی، دارای غنای محتوایی بی بدیلی است که می تواند تمامی انسان ها را در هر زمان و هر مکان و با هر شرایطی تا قیامت هدایت نموده و سعادت دنیا و آخرت ایشان را تضمین نماید. از سوی دیگر نقش بی نظیر فلسفه اسلامی به عنوان پشتوانه عقلانی و معرفتی فرهنگ و تمدن اسلامی دارای اهمیت فوق العاده ای است. حال بایستی توجه نمود که در آینده، نقش انسان شناسی فلسفه اسلامی در طراحی مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی که بارها مورد تأکید امام امت(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی است، چگونه است؟ فلسفه اسلامی با رویکرد انسان شناسانه خود به مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی ورود نموده و بصورت کامل و دقیق تبیین می نماید و بر این اساس، شاکله حیات طیبه بشری را طرح ریزی می کند. به عبارت دیگر حل این مهم، باعث رفع همه مشکلات کاربردی فرهنگی و تمدنی نوین اسلامی می گردد، چرا که مباحث رفتاری و عملی رابطه مستقیم و تنگاتنگی با مباحث نظری دارد و از آن متأثر است. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل انسان شناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی و با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال نشان دادن نقش مهم و حیاتی انسان شناسی فلسفه اسلامی به عنوان مباحث نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی است. یافته های پژوهش عبارتند از عملیاتی نمودن مباحث نظری دقیق و عمیق انسان شناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی.
کاوشی قرآنی در اطلاق و نسبیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
5 - 38
حوزههای تخصصی:
اطلاق و نسبیت اخلاقی با این پرسش آغاز می شود: آیا احکام اخلاقى با تغییرِ شرایط، زمان، مکان، افراد و ج وام ع، تغییر می کند و یا همواره، ثابت اند و بی هیچ تقیید و تخصیصی، شامل همه افراد، در همه زمان ها و مکان ها می شوند؟ برخی مکاتب، اخلاق را امری نسبی دانسته که قوانین آن با تغییر شرایط، زمان، مکان، افراد و جوامع، دگرگون خواهد شد؛ در حالی که شماری از مکتب ها، قوانین اخلاقی را اموری ثابت، جاودانه و ناوابسته به زمان، مکان، شرایط و افراد می دانند. پژوهش پیش رو کاوشی در باب اطلاق و نسبیت اخلاقی در گستره وحی قرآنی است و به روش کتابخانه ای- اِسنادی و تحلیل محتوایی، توصیفی و استنباطی انجام شده است. نتایج نشان می د هد براساس داده های قرآنی نظام اخلاقی اسلام، بر قوانین و احکامی ثابت و مطلق استوار است و دلایل و شواهد قرآنی پرشمار از اطلاق اصول اخلاقی حمایت می کند و نسبیت اخلاقی را مبانی و نتایج نسبیت اخلاقی را بر نمی تابد و آن را مردود می داند.
بررسی شکاف میان علم و عمل از منظر ملا محسن فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
155 - 174
حوزههای تخصصی:
مسئله شکاف نظر و عمل و حل خلا میان این دو در تاریخ اندیشه همیشه محل کشاکش های تئوریک بوده است. در این مقاله سعی می شود شکاف میان نظر و عمل و حل این مسئله از دیدگاه ملامحسن فیض کاشانی مورد بررسی واقع شود. دستاویز ما در این پژوهش جهت بررسی این شکاف و حل مسئله بین نظر و عمل مستنداتی است که در آثار ایشان دیده می شود. نگارنده بر این باور است که ملا محسن فیض کاشانی در این کتب و رساله ها توانسته است با توجه به مبانی خود به حل این مساله فائق آید. در این پژوهش سعی خواهد شد با روش استنادی – تحلیلی شکاف بین نظر و عمل با تمرکز بر مبانی «علم» حل و فصل گردد. از مهم ترین یافته های پژوهش این است که بر اساس مبانی فیض کاشانی شکاف بین علم و عمل با اتحاد بین عقل نظری و عملی رفع خواهد شد.
مبانی، مبادی و منابع نظام تربیت وحیانی (درآیات آغازین سوره جمعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
93 - 116
حوزههای تخصصی:
در سوره مبارک جمعه، نمای کلی نظام تربیت وحیانی به تصویر کشیده شده و شاخص های اصلی آن برشمرده شده است. در این سوره به ترتیب، مبانی و مبادی تربیتی، منابع تربیت، پشتوانه های تداوم تربیت، موانع تربیتی، نتایج و آثار تربیت و آسیب ها و آفت های تربیت یکی پس از دیگری نمایان است. ترتیب یاد شده از مؤلفه های نظام تربیت وحیانی، بر سیر ترتیبی آیات سوره جمعه منطبق است. این مقاله، مبانی و مبادی و منابع در نظام تربیت وحیانی را برپایه معارف سوره جمعه شناسانده و انطباق آن بر سیر ترتیبی آیات سوره را می نمایاند، ازاین رو در بخش نخست، مبانی و مبادی تربیتی که بر معارف «بسم الله الرحمن الرحیم» و آیه نخست سوره منطبق است به تفصیل برشمرده شده و در بخش دوم، منابع تربیت که بر معارف آیه دوم سوره منطبق است به تفصیل تبیین شده است. استعانت و استمداد، اسم و نشان خدایی، اعتقاد به ذات جامع جمیع کمالات، رحمت عام و خاص خداوند، عیون و شهود پروردگار بودن عالم آفرینش، مالکیت و مُلوکیت خداوند، قدوس بودن و عزت خداوند و حکیم بودن او مبانی و مبادی تربیتی محوری در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و آیه اول سوره جمعه اند و وجود مبارک حضرت رسول اکرم (ص)، تلاوت آیات الهی، تزکیه، کتاب خدا و حکمت نیز از جمله مهمترین منابع تربیت اند که در آیه دوم سوره جمعه یاد شده است.