فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
یفترض هذا البحث أن الحزن العمیق الذی یعبر عنه متمِّم بن نویره فی رثائه لأخیه مالک، لم یکن ناتجاً من وطأه مصیبه الفقد، بقدر ما کان نابعاً من وطأه إحساس بقهر ولّده ونمّاه موقف السلطه المتحیّز –من وجهه نظر الشاعر- للقاتل. وهو موقف یؤسس لفقد الثقه بجدوى الانتماء للدوله، فیعمّق الإحساس بالغربه ویضرم الحنین إلى النظام القبلی بما یمثّله من منظومه قیم ضامنه لحقوق أبناء القبیله. وهذا ما یفسّر-کما یرى الباحث- تمسک متمّم بالقیم الجاهلیّه فی رثائه، وعزوفه عن القیم الإسلامیه، وعن المعانی الدینیه التی کان ینبغی- من الناحیه النظریه، على الأقل- أن یستمدّ منها، وأن یتکئ علیها.
ومقتل مالک حادثه أحاطت بها ملابسات کثُر الحدیث عنها فزادها غموضاً، فکان لا بد من التوقف عندها بصفتها الفعل المحرّک لإبداع الشاعر الراثی. فهی لا تعنینا- فی هذا المقام- إلا بالقدر الذی یمکن أن تسهم فیه فی قراءه النصوص الرثائیه. ولکن قبل الحدیث عن مقتل مالک، رأى الباحث أن التعریف بالشاعر أمر منهجی ینبغی التزامه.
دعبل و محتشم؛ سرآمد مرثیه سرایان
حوزههای تخصصی:
تأثیر فرمان امام علی به مالک اشتر در نامه طاهر بن حسین به فرزندش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای ادب عربی دو چشمه جوشان وجود دارد که منبع هر دو به قرآن کریم باز می گردد: یکی ادب النبی است و دیگری ادب الإمام علی در نهج البلاغه. با طلوع اسلام جوشش ادب عربی از قرآن و سنت (ادب نبوی و ادب علوی) آغاز گردید. قرآن کریم ـ که سرچشمه اصلی همه ادب عربی است ـ خود، صحت انتسابش را به خدای متعال اثبات می کند، اما صحت دو ادب دیگر در ارتباط با قرآن معلوم می گردد. البته در مورد ادب النبی این امر ما را کفایت می کند که حضرت فرمود: «أنا أفصح من نطق بالضّاد بیدَ أنّی من قریش» (من فصیح ترینِ عربی زبانان ام، به ویژه که از قریش ام). همچنین ادب الإمام علی به ویژه آنجا که در نامه مالک اشتر تجلی نموده، از تعابیری عالی و عباراتی جمیل و بلیغ جهت پرورش سیاستمداران حاکم بر بلاد اسلامی سرشار است. نویسندگان مهم ادب عربی، در نامه مالک اشتر ملاحظات فراوانی نموده و آن را اساس و نمونه ممتازی در پیوند ادب و سیاست تلقی کرده اند. بسیاری از آنان مقالات و رسائل ادبی خود را بر آن منوال تنظیم نموده اند؛ از آن جمله طاهر بن حسین (از مهم ترین افراد سلسله طاهریان در خراسان) که وقتی از سوی مأمون عباسی والی شهر رقّه شد، نامه ای ادبی ـ سیاسی خطاب به فرزندش نگاشت. در این پژوهش تلاش ما بر آن است این دو نامه (عهدنامه امام علی به مالک اشتر، و عهدنامه طاهر بن حسین به فرزندش) را از جهت مضمون با هم بسنجیم و معلوم سازیم تا چه میزان عهدنامه دوم از اولی تأثیر پذیرفته است.
عماد الدین الکاتب الاصفهانی
حوزههای تخصصی:
محمد بن صفی الدین الملقب بـ عماد الدین الأصفهانی (1125 - 1201 م)= (519 هـ - 13 رمضان 597 هـ) مؤرخ أدیب شاعر عاصر الدولة النوریة والأیوبیة ودون أحداثهما توفی فی دمشق عام 1201.ولد عماد الدین فی أصفهان عام 1125 ثم انتقل منها إلى بغداد وتلقى تعلیمه فی المدرسة النظامیة وتدرج فی الوظائف فشغل نظر البصرة وبعدها نظر واسط إلى ان أصبح نائب الوزیر ابن هبیرة.بعد وفاة الوزیر ابن هبیرة أنتقل إلى دمشق عام 1166م 562هـ وقدمه قاضی دمشق کمال الدین الشهرزوی إلى نور الدین زنکی ملک دمشق حیث عینه معلما فی المدرسة النوریة التی عرفت فیما بعد بالمدرسة العمادیة ثم ولاه بعدها الإشراف فی دیوان الأنشاء.بعد وفاة نور الدین عام 1173 عزل عماد الدین عن جمیع وظائفه وطرد من البلاط فانتقل للعیش فی الموصل وبعد أن بلغه إن صلاح الدین الأیوبی عاد من حروبه إلى دمشق فاتصل بالقاضی الفاضل الذی توسط فی أمره وعین فی دیوان الإنشاء نائبا للقاضی الفاضل وعاش حیاته فی دمشق ورافق صلاح الدین الأیوبی فی حیاته ومعارکه. وبعد وفاة صلاح الدین عام 1193م أقام فی منزله وأقبل على التصنیف حتى وفاته عام 1201 م /597 هـ.
مؤلفاته :البرق الشامی (کتاب تاریخی) -خریدة القصر وجریدة اهل العصر - دیوان الرسائل -دیوان شعر -الفتح القسی فی الفتح القدسی (کتاب تاریخی) و غیرها .
کلمة العدد ما هی مقوّمات الحضارة الاسلامیة و هل یمکن احیاؤها وفق متطلبات العصر الراهن
حوزههای تخصصی:
من أَجل معرفة بقاء و رسوخ و تأثیر أیّ حضارة یجب معرفة بواعث و اسباب مقوّمات تلک الحضارة التی جعلتها ذات خصائص زاهیة سامیة راسخة.
و ممّا یعرفه القاصی و الدانی أنَّ الحضارة الاسلامیة تتحلّی بکافّة الصفات المشار الیها ممّا جعلها کالطود الشامخ بین کافة الحضارات العالمیة المشهورة مُذ غابر الأیام الی عصرنا الراهن.
نعم نَحْنُ نعترف أَنَّ أجزاء کیان بعض الحضارات وُجدَ نتیجة العطاء المتبادل، ولکن أهم أسباب بقاء و دوام أی حضارة و بشکل فعّال یتمثل فی الأسس العلمیة والمعنویة الّتی تمدُّ تلک الحضارة بعوامل الدیمومة و البقاء.
و بناءاً علی هذا نری الحضارة الإسلامیة قد أُقیمت علی الدعامات و النظم الأثیلة التالیة:
1. الدعم المعنوی ـ الدینی: الدین الاسلامی مُحرّک ذاتی لأیجاد الحضارة الاسلامیة. فالإسلام بمحرّکه الذاتی، دائم الوجود، یزوّد عالمنا الواسع و کائناته التی لا تحصی عطاءً مُتجدّداً علی مدار الساعة.
عشق و محبت از دیدگاه جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه جبران، «محبت» قانون زندگی و اساس هر امر در جهان است؛ علاوه بر آنکه یکی از جلوه های خداوند و نوری برگرفته از نوری دیگر است. محبت واقعی محدود نیست، بلکه نامتناهی است. انسان نمی تواند محبت را بیاموزد؛ زیرا امری اکتسابی نیست و از درون قلب آدمی می جوشد. همچنین باید در برابر عشق سر تسلیم فرود آورد و از تمامی احکام آن پیروی کند. عشق باید میان عاشق و معشوق هر روز تجدید شود تا غبار کهنگی برآن ننشیند؛ این امر سبب می گردد که عشق همواره در مصاف با دشمنانش پیروز گردد. عشق و زیبایی لازم و ملزوم یکدیگرند و هیچ دین یا دانشی در جهان فراتر از عشق نیست.
جبران همچنین معتقد است جهان بر اساس عشق و محبت آفریده شده و محبت تنها وسیله ای است که انسان می تواند به وسیله آن حقیقت موجود در جهان ـ یعنی خدا ـ را درک کند. از دیدگاه وی عشق دارای جلوه ها و مظاهر مختلفی است: عشق به زندگی و کل جهان هستی، عشق به انسانیت و مردم، عشق به طبیعت و فطرت انسانی، عشق به میهن و عشق میان دو محبوب.
این مقاله تلاش می کند به تبیین دیدگاه های جبران در خصوص عشق و محبت و انواع آن بپردازد.
سیر تاریخی ترجمه «أصبح» به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل یکی از دو رکن جمله است که معنای سخن جز بدان کامل نمی شود؛ از این رو اگر خواننده یا مترجم در فهم آن به خطا رود، ترجمه ای نامفهوم و گاه نادرست به دست خواهد داد. یکی از بزنگاه های مهم در این عرصه و در زبان عربی، افعال ناقصه اند که علاوه بر اسم به خبر نیز نیاز دارند و طبیعتاً معنایشان با این دو جزء کامل می شود. فعل «أصبح» از این دسته افعال است که در عربی به دو معنی به کار می رود: یا نشان دهنده وقوع رخدادی در صبحگاهان است و یا به معنای «صار» و حامل معنای دگرگونی و تغییر.
دشواره ترجمه «أصبح» آنگاه فزون می گردد که خبر آن فعل مضارع باشد. اسلوب «أصبح + فعل مضارع» هم در قرآن وجود دارد و هم در نهج البلاغه و دیگر کتب عربی ـ کهن و معاصر ـ فراوان به کار رفته است؛ از این رو شایسته بررسی است و پژوهش حاضر نیز بدین قصد نگارش یافته تا پاسخی به پرسش های زیر بیابد:
ـ آیا مترجمان می توانند هر دو معنای «أصبح» را در متن لحاظ کنند؟
ـ مترجمان بیشتر کدامیک از این دو معنی را در نظر گرفته اند؟
ـ اگر أصبح به معنای صار باشد، چگونه می توان اتصاف اسم آن به خبرش را بیان کرد؟
ـ سیر تاریخی ترجمه أصبح مطابق با این دو معنی چگونه بوده است؟ به دیگر سخن، ترجمه أصبح چه فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته است؟
برای پاسخ بدین پرسش ها، از هر سده یک یا دو متن از ترجمه های عربی به فارسی و از جمله ترجمه های قرآن کریم را آورده ایم و با تکیه بر آیات و عباراتی که خبر أصبح در آنها فعل مضارع بوده، به بررسی و نقد دقیق هر یک پرداخته ایم.
ادبیات
حوزههای تخصصی:
جلوه های نحوی و بیانی در آیات قرآنی (12)
حوزههای تخصصی:
لمحةٌ مع الشریف الرضی و غزلِه
حوزههای تخصصی:
فی هذه المقالة قمنا بدراسة شخصیة الشریف الرضی الادبیة و خاصةً خصائص الغزل فی شعره. ونحن نعلم أن حجازیات الشریف تمثّلُ منهجَهُ الغزلی خیرَ تمثیلٍ، فعلیها تبلورت عبقریته الفذة . وهی تحوی جمیع میزاتِ غزله التی نراها فی قصیدته المیمیة و سائر قصائده . تغلّبت علی غزله النفحةُ الدینیة . غزله شدیدالإلتئام إلی نفسه ،صادر عن شعور حی ،عمیق الإحساس علی مظاهر الطهر و العفة والذکری ،و فی شعره تتمثّل صور الوفاء و المحبّة والإخلاص و التسامح والعتاب الرقیق.
ملامح اسطوریة فی الشعر الجاهلی
حوزههای تخصصی:
تعتبر الاساطیر حکایات مقدسة وقصص خیالیة لشعب او شعوب، و تُراثاً متوارثاً لها صلة بالعقائد الدینیّـة و الظواهر و الکوارث الطبیعیّة و تفسیرها، و واقع ثقافی عن الموت و الحیاة الأخرویة للشعوب کما تُعَدُ رافداً فی حفظ القیم و الطقوس و العادات و التراث الحضاری عبّر الاجیال لترسیخ الثقافة و منحها قوة التثبیت التی لا ضیرَعنها لضمان استمرار الثقافة بحیویتها و تأصیلها عَبّر ارتباطها بجذورها. فکانت الاسطورة عند العربی الجاهلی تُمثل علاقته با لکائنات و آرائه فی الحیاة و مشاهداته و کانت مصدراً لبنات افکاره الهمته الشعر و الادب.
نای الرومی فی لهاه الشعر العربی الحدیث ""لا یشدو النای الا عندما یکون فارغاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ینعقد هذا البحث لمناقشه التوظیف الرمزی للنای انطلاقاً من تراث الشعر الفارسی ممثلاً بجلال الدین الرومی، ومن ثم لتتبّع أثره فی نصوص من الشعر العربی الحدیث. ولجلاء هذا الأثر یتوقف البحث أولاً عند قصیده جلال الدین الرومی الشهیره الموسومه ب "" النای ""، فیکشف عن الأبعاد الرمزیه العرفانیه فیها، وینطلق، بعد ذلک؛ لیرصد طرائق حضور هذا المکوّن الأصلی فی تجربتین من تجارب الشعر العربی الحدیث، أولاهما تجربه الشاعر عبد الوهاب البیاتی، والثانیه تجربه الشاعر خلیل حاوی فی دیوانه الموسوم ب "" النای والریح "". وینتهی البحث لتوضیح أشکال علاقات التفاعل النصّی بین النص المتناص والنص المرجعی، ویختم بقراءه هذه النتائج قراءه تأویلیه تتوخّى تحریر الدلاله الکلیه من داخل هذا السیاق.
جمالیّه توظیف المصطلحات الصرفیه والنحویه والعروضیه فی لزومیات المعرّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهد العصر العباسی ازدهارا واسعا فی مختلف مظاهر الحیاه ونشطت الحرکه العلمیه ووضعت مصطلحات کثیره وجدیده فی مختلف فروع المعرفه ودخلت بعض هذه المصطلحات فی الأدب وجرت علی اقلام الکتاب وألسنه الشعراء. فمن الطبیعی ألا تخلو منها أشعار کبار الشعراء کأبی تمام والمتنبی والمعری وغیرهم. ولما کان المعری ذا موهبه غزیره وثقافه واسعه فی مختلف العلوم والمعارف فقد أکثر من استخدام هذه المصطلحات العلمیه فی شعره خاصه دیوانه اللزومیات، وإسرافه فی توظیف هذه المصطلحات فی شعره قد أثار إعجاب فئه من النقاد والدارسین کما أثار طعن فئه أخری.
هذا والمعری قد تعرض لمصطلحات العلوم المختلفه من الصرف والنحو والعروض والفلک والکیمیاء والطب وغیرها. ومن الواضح أن دراسه هذه المصطلحات فی شعره تکشف عن جانب من أفکاره وآرائه کما تنم عن سعه إلمامه بهذه العلوم وغزاره أدبه، فمن ثم تتوقف هذه الورقه عند المصطلحات الصرفیه والنحویه والعروضیه التی استخدمها الشاعراستخداما فنیا وذوقیا لایستوعبها المتلقی الا بعد التأمل فی الجانب الفنی والتی قد استخدمه الشاعر لتصویر خوالج نفسه والتعبیر عن آرائه.
الخطاب النقدی عند لویس عوض (المفاهیم والإجراءات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انطلاقا من أن لکل منهج نقدی، أو مدرسه نقدیه خطابها المتشعب من خطاب کلی، وأن لکل ناقد خطابه الخاص المتمثل فی مفاهیمه، أو فیما یمارسه من هیمنه ضمن حقوله الإنتاجیه، توقفنا فی هذه الدراسه عند الخطاب النقدی عند "" لویس عوض"" ؛ لنحدد مفاهیمه وإجراءاته المنهجیه، بغیه الوصول إلى الخصوصیه التی یتمیز بها هذا الخطاب النقدی، المتعدد الجوانب؛ إذ یجد فیه الباحث نوعین من المفاهیم، ارتبط أولهما بقضایا الفنون، وانب ث ق ثانیهما من الحدیث عن المنهج وإجراءاته؛ ذلک لأن الناقد حاول بناء منهج، یمکننا أن نصنفه فی باب الدراسات الواقعیه الاجتماعیه، ابتداء من المقدمات النظریه لترجماته الأولى، وهی مقدمات تحدد ملامح رؤیه نقدیه واضحه، فتحت المجال واسعاً أمام المنهج الاجتماعی لفهم الظاهره الأدبیه، وربطها بالواقع الذی صدرت عنه؛ لیکون الأدب انعکاساً لما فی الواقع من رؤى وصراعات.
فاعلیه التحلیل البلاغی فی النقد الفنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن التباعد بین النقد والبلاغه کان السبب الرئیس فیما نراه من فقر منهجی، وفوضى نقدیه، فصار لزاما ًالسعی إلى تأسیس حرکه نقدیه مثمره، تقوم على رؤیه منهجیه واضحه، لا تکتفی بنتائج التلاقح بین النقد والبلاغه، وإنما تستفید أیضا ً من کل ما قدمته العلوم الإنسانیه فی مجالاتها المختلفه.
وفی هذا البحث، نحاول إلقاء الضوء على أهمیه التحلیل اللغوی البلاغی فی إغناء العملیه النقدیه، لتکون أداه أساسیه فی الکشف عن محاور الجمال الفنی فی النص الأدبی، مما یؤدی إلى دفع عجله تطور الأدب، انطلاقا ً من معالجه مادته الخام، کأساس لمنهج نقدی سلیم.
آلیات النص وفاعلیات ما قبل التناص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعکف البحث المزمع إنجازه على دراسه نصّ متخیّر من شعر "" ابن ملیک الحموی "" فی العصر المملوکی، ویهدف إلى الوقوف على الآلیات النصیّه العامله فیه، وتحدید أنواعها، ودرجات تفعلیها فی بنائه وإنتاج دلالاته الممکنه.
ومن ثم یعرض لأشکال التوظیف والاستخدام التی یتوسل بها النص، من خلال اشتباکه بالنصوص الأخرى التی یستحضرها ویحیل علیها . ویخلص البحث إلى تبیان أهمیه هذه الممارسه ومناقشه أشکال التوظیف المعتمده فیها بین حضور المرجع ومفهوم التناص .
تأثیر کلام امام علی (ع) در اشعار ابوالعتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادیبان و صاحب¬نظران را اعتقاد بر این است که ابوالعتاهیه (213 یا 209ـ30) خداوندگار و قافله سالار شعر زهد عربی است و اشعار زاهدانه¬ی او بر پیشانی شعر زهد عربی قرار دارد. ابداع و نوآوری او در اشعار زاهدانه، موجب تفاسیر مختلفی از سوی محققان شده است؛ چندان که گروهی، او را متأثر از حسن بصری، برخی او را وام¬دار اندیشه¬های مانوی و بودائی دانسته و عده¬ای از صاحب نظران نیز ریشه¬ی زهدیات او را در فرهنگ ایرانی جستجو کرده¬اند. در این تحقیق، با مقایسه¬ی تطبیقی بین کلام علی (ع) و اشعار ابو¬العتاهیه، نشان می¬دهیم که او بر خوان ادب علی (ع) نشسته و در سایه سار آن بالیده و تنفس کرده، به گونه-ای که حکمت¬های روح افزای علی (ع)، دست کم در قالب (حل یا تحلیل) در 7 بیت از اشعار او بدون تغییر واژه، از کسوت نثر به لباس نظم درآمده است؛ به علاوه، واژگان کلام علی (ع) را در لایه¬های کلام خود گنجانده و در طرز سخن، نکته¬ها آموخته، تشبیهات و مضامین بسیاری را از نهج البلاغه، در نسج اشعار خود جاری ساخته است. از نتایج این تحقیق، تبیین یکی از جنبه¬های عمق و اعتلای کلام علی (ع)، یعنی سیطره¬ی بی¬مانند و تأثیر گسترده بر ادب عربی است. دیگر اینکه کلام علی (ع)، قبل از گردآوری نهج البلاغه، در بین ادیبان و سخن سنجان بزرگی چون ابو¬العتاهیه، معروف و شناخته شده بوده است