فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۹۵۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
سحر خلیفه الروائیه المعاصره الفلسطینیه تعدّ إحدی الروائیات المتمیزات على الصعیدین العربی والعالمی؛ حیث لاقت روایاتها شهره واسعه فی العالم بأسره بسبب التزامها بالواقع الفلسطینی وخاصه المقاومه والقضایا الاجتماعیه وقضایا المرأه، وأیضاً توظیفها بناءاً لغویاً أخاذاً یحرّک مشاعر القارئ ویجعله مشدوداً بأحداث الرواِیه. وفی روایه الصبار (المنشوره بعد نکبه عام 1967م) التی نحن بصدد دراستها، عاجلت فیها سحر خلیفه القضایا التی واجهها المجتمع الفلسطینی بعد هذه النکبه، تقوم الروائیه بتوظیف بناء لغوی تختلف غالباً مستویاته فی أشکال سردها اختلافاً یجدر بنا أن ندرسه اعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی، علی ضوء تصنیف الأدیب والناقد الجزائری عبد الملک مرتاض. ومن النتائج التی توصّلنا إلیها، هی: إنّ سحر خلیفه وظّفت جمیع الأشکال السردیه التی یذکرها عبد الملک مرتاض فی کتاب نظریه الروایه؛ أی: النسیج السردی، الحوار، والمناجاه، کما وظّفت جمیع الضمائر السردیه (ضمیر الغائب، ضمیر المخاطب وضمیر المتکلم) فی روایتها، وضمیر الغائب هو الأکثر استعمالاً فی سردها للأحداث. کما تعتمد سحر خلیفه غالباً فی سردها القائم علی ضمیر الغیاب، علی لغه فصیحه متوسطه المستوی، وعندما ترید أن تسلّط الأضواء علی أجواء الحوار الذی یجری بین الطرفین داخل السرد، هی تتأرجح بین توظیف اللهجه الدارجه واللغه الفصیحه البسیطه، وعندما تترک المجال للشخصیات أن یتحاوروا مع بعض، نجد أنّ الشخصیات الغیر مثقفه تستخدم أکثر الأحیان لغه سوقیه عامیه ملحونه، والشخصیات المثقّفه تستخدم لغه فصیحه مبسّطه.
آراء السید محمد باقر الصدر فی الدلاله المجازیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للدلاله المجازیه أهمیه بالغه فی تحدید معنى النص الذی وردت فیه وذلک عندما تتضافر مجموعه من القرائن المتصله فی ضبط تلک الدلاله فیتعدد المعنى حسب ما یقتضیه السیاق ومنه فهم النص. یرى اللغویون أن لکلّ لفظ من الألفاظ دلاله (مرکزیه)، وهی القدر المشترک من المعنى الذی یتفق حوله جمیع الناس، والذی یسجل فی المعجم فیطلق علیه المعنى المعجمی، وله بجانب ذلک دلاله أو دلالات هامشیه، وتلک الدلالات تختلف باختلاف الأفراد والثقافات والعصور، والدلاله المجازیه عندهم هی استعمال دلالاتها الهامشیه. والمجاز یعد وسیله فنیه لإثراء الدلاله وتحقیق القوه التعبیریه على مستوى الترکیب وهو من أحسن الوسائل البیانیه التی تهدی إلیها الطبیعه لإیضاح المعنى ولما فیه من الدقه فی التعبیر، فیحصل للنفس به سرور وأریحیه. والأدیب یستخدم الدلالات المجازیه لیعبر عن الألفاظ. یستهدف هذا البحث دراسه الدلاله المجازیه فی آراء السید محمد باقر الصدر (ره) من خلال آثاره. تکمن أهمیه البحث فی رؤیه السید محمد باقر الصدر (ره) للدلاله المجازیه وآراء بعض العلماء. ویعالج البحث علاقه علم الأصول بعلم اللغه ورأی الشهید الصدر عن الحقیقه والمجاز حیث اعتمد البحث على المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر النتیجه إلى أنّ فی بحث (المجاز) ناقش الصدر رأی السکاکی فوجّه نقده إلى الفکره الأساس فی ذلک الرأی وهی فکره (الادعاء) محاولاً تفنیدها من خلال افتراضه مرجعین إثنین تحتملهما فکره (الادعاء) عند السکاکی، استعرضهما الصدر ثم بیّن نقاط الضعف والخطأ فیهما لیخرج-بالنتیجه- إلى إنکار مدعى السکاکی وفکرته فی المجاز التی بیّنت الدراسه بأنه بناها على أفکار السابقین له من أئمه البلاغه- وبالخصوص- الإمام الجرجانی. وبّینت الدراسه رأی الصدر فی تفسیر منشأ الدلاله المجازیه، إذ یرى أن اللفظ یکتسب صلاحیه الدلاله على المعنیین (الحقیقی والمجازی) من أوّل وضعه، إلا أن دلالته على المجاز تکون بدرجه أقلّ وأضعف من دلالته على المعنى الحقیقی؛ لأن المدلول المجازی ناشیء من مجموع اقترانین (إقتران باللفظ واقتران بالمعنى الحقیقی)، فضلاً عن حاجه المجاز إلى القرینه الصارفه، تلک القرینه التی یبحث فی مزایاها وإبراز وظائفها.
معادل گزینی مقوله های فرهنگی بر پایه رویکرد نیومارک (مورد پژوهش: ترجمه عربی رمان «سفر» دولت آبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه به عنوان فرآیند انتقال داده های زبانی در بسیاری از متون ادبی به ویژه آثار داستانی به عنوان پل تعاملات فرهنگی عمل می کند. از این رو، تسلط مترجم بر عناصر فرهنگی موجود در متن مبدأ و توانمندی وی در گزینش معادل صحیح یا صحیح تر در متن مقصد می تواند به عنوان مقوله ای در سنجش توفیق یا عدم توفیق مترجم محسوب شود. پیتر نیومارک بیش و پیش از دیگر نظریه پردازان متوجه اهمیت این مقوله بود و علاوه بر دسته بندی مقولات به ارائه راهکارهایی در معادل گزینی عناصر فرهنگی پرداخت. رمان «سفر» اثر محمود دولت آبادی با توجه به درون مایه آن و حرکت داستانی آن در بستر فرهنگ سنتی ایران، برخوردار از کلیه عناصر فرهنگی مدنظر نیومارک است و مترجم این اثر به زبان عربی با چالش های متعددی در این امر مواجه شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با اتکا به نظریه نیومارک، تمام عناصر فرهنگی موجود در رمان را با استقراء تام، استخراج و ضمن واکاوی راهکارهای مترجم در مواجهه با این عناصر فرهنگی به تحلیل و نقد چگونگی گزینش های مترجم بپردازد و از این رهگذر به ارزیابی و حتی سبک شناسی عملکرد مترجم در بهره گیری از راهکارهای نیومارک بپردازد. نتایج حاصل نشان می دهد که پربسامدترین عناصر فرهنگی، مربوط به فرهنگ مادی و ضرب المثل ها بوده است و نیز مترجم در ترجمه عناصر فرهنگی از راهکار تلفیقی بیشتر از سایر روش ها بهره برده است و می توان گفت علت استفاده زیاد مترجم از این روش، تعداد زیاد برخی مقولات فرهنگی از جمله فرهنگ مادی و ضرب المثل ها و نیز جهت رفع ابهام و توضیح در پاورقی برای آشنایی بیشتر مخاطبان عرب زبان بوده است.
آسیب شناسی معانی باب «افتعال» در کتب مشهور ادبی با رویکرد تطبیقی بر آیات قرآن
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات عربی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
103 - 118
حوزههای تخصصی:
مسئله این مقاله، آسیب شناسی معانی ذکر شده برای باب «افتعال» در کتاب های مشهور ادبی است. هدف از این کار، کمک به نویسندگان و پژوهشگران این دانش است تا بتوانند با درک صحیح تری از معانی باب «افتعال» و به طور کلی از تمامی ابواب ثلاثی مزید که در حوزه ادبیات عربی کاربرد فراوانی دارند، برخورد کنند. بدین ترتیب، صرفاً به ذکر یک معنا در کتاب ها بسنده نکنند و بدون بررسی دقیق، آن را نپذیرند و به آن استناد نکنند.در این مقاله، مباحث آسیب شناسی معانی در دو محور مورد بحث قرار می گیرند: ۱. ناپیدایی و وضوح؛ ۲. درستی و نادرستی. این مقاله اثبات می کند که از میان یازده معنای مورد بررسی، شش معنا (وقوع، خَطفه، استعمال، وجدان، اظهار و سلب) دارای ناپیدایی هستند و پنج معنا (تفعّل، قبول، لفعل الفاعل بنفسه، مجرد و اغناء) نادرست می باشند. این نگاشته، به روش توصیفی-تحلیلی، اسناد و اطلاعات کتابخانه ای و رایانه ای را گردآوری کرده و با استفاده از دیدگاه بزرگان اهل لغت و به روش استنباطی و اجتهادی، فرضیه خود را اثبات کرده است.
نقد زیباشناسیک تابلوهای هنری در شعر پایداری ایران و فلسطین (مطالعۀ تطبیقی اشعار نصرالله مردانی و تمیم البرغوثی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و مقدمه: تصویر مهم ترین ابزار تخیل شعری است که وقتی با آرایه ها و هنرسازه های ادبی تلفیق می شود و چیدمان هنری واژگان نیز به کمک آن می آید تصویرسازی ادبی شکل می گیرد. البته نوع نگاه شاعر به جهان اطراف خویش و ظرافت های ذهنی نقش مهمی در ساخته و پرداخته شدن تصویرها دارد. تصاویر استعاری و کنایی و مجازی در کنار تصویرسازی کلاژ به هنرسازه های شگرفی تبدیل می شود که تابلوی هنری زیبایی را می آفریند و قادر است، تا به بهترین صورت ممکن، معنا و مفهوم را ارائه کند. تصویرسازی در انواع ادبی، اعم از شعر و نثر، از اهمیت بالایی برخوردار است و اصولاً نویسنده با همین تصویر است که مقاصد خود را دقیق و تأثیرگذار به خواننده منتقل می کند و به تجسم سوژه ها و موضوعات خود می پردازد. تکنیک تصویر پردازی در اشعار پایداری و مقاومت از اهمیت فزون تری برخوردار است، زیرا موضوعی که شاعر به آن می پردازد، برای مخاطب عام و خاص، حساسیت و اهمیت بالایی دارد. بنابراین، بلاغت تصویر در این نوع شعر برای برجسته کردن بُعد احساسی و عاطفی خود و انتقال هدف خود به خوبی بسیار ضروری می نماید. شاعران مقاومت با موضوعاتی چون دلاوری، شهادت، ایثار و فداکاری، مبارزه، مرگ و زندگی، آزادی و زندانی شدن مواجه اند. این موضوعات بخش بسیاری از شعر پایداری آنان را به خود اختصاص می دهد و موفقیت آنان در انتقال و ثبت دقیق این موارد شعرشان را پویا، دقیق، تأثیرگذار و واقع گرا می سازد. بنابراین، هدف این مقاله تصویرشناسی شعر مقاومت است و اینکه شاعران مقاومت برای ترسیم موضوعات خود چگونه و با چه ابزارهایی از تصویرسازی بهره می برند.روش شناسی: در این مقاله، شعر دو تن از شاعران ایرانی و فلسطینی با روش توصیفی – تحلیلی و تطبیقی با استفاده از مقولهٔ تصویرشناسی در نقد ادبی بررسی شده و متکی بر نظریهٔ مشخصی نیست.. شاعر ایرانی نصرالله مردانی است که هم زمان با جنگ اشعار حماسی و نغزی با مضمون پایداری و پس از جنگ نیز سروده هایی با این مضمون سروده است. شاعر فلسطینی تمیم البرغوثی است که با اشعار شیوا و دقیق و حماسی خود در حوزهٔ ادبیات مقاومت فلسطین نقش برجسته ای ایفا کرده است. این پژوهش درصدد است به مطالعهٔ تطبیقی تابلوهای هنری متشکل از انواع تصویرسازی در شعر این دو شاعر از طریق پردازش عناصر و سازوکارهای تابلو هنری به کار رفته بپردازد تا پاسخی برای سؤالات ذیل بیابد: نحوهٔ ساخت تابلوی هنری در شعر دو شاعر چگونه است و از چه هنرسازه هایی بهره گرفته شده است؟ مفاهیم برآمده از تابلوهای هنری در شاعران شعر مقاومت ایران و فلسطین چیست؟یافته ها: مقاومت به لطف شاعران بزرگی در ایران و فلسطین و سایر کشورهای عربی به تابلویی سرشار از هنرسازه های تصویری و تأثیرگذار تبدیل شده است. نصرالله مردانی و تمیم البرغوثی در ایران و فلسطین از آن جمله اند. استعاره و کنایه و تکرار و تضاد مهم ترین هنرسازه هایی است که به تابلوی هنری شاعران مقاومت زیبایی می بخشد. تلاش نصرالله مردانی برای خلق تصاویر مبتکرانه، همچنین تلاش تمیم برغوثی برای ساخت تصاویری متفاوت با پیشینیان در کاربست شیوهٔ بیانی نقش مهمی ایفا کرده است. آشنایی زدایی و هنجار گریزی در ساخت ترکیب های تازه و استعاره های نو از ویژگی اشعار این دو شاعر مقاومت است؛ با این تفاوت که مردانی، به دلیل اینکه شاعر جنگ و انقلاب است، زبانی شعارگونه و پًرطمطراق دارد و دارای وزن و قافیه است و بیشتر اشعار او به ترانه های انقلابی تبدیل شده؛ این در حالی است که اشعار برغوثی با سادگی بیانی و به دور از زنگِ وزن و قافیه در قلب مخاطب نفوذ می کند. تصویر سازی کلاژ در شعر از تکنیک هایی است که این دو شاعر مقاومت در شعر خود به کار گرفته اند. البرغوثی در شعر «فی القدس» فضای شهر قدس را به گونه ای به تصویر می کشد که گویی یک عکس با دورنمای زیاد از آن گرفته است. او با تکنیک کلاژ می خواهد به خواننده بگوید که اشغال گران قدس از سرزمین های دوردست آمده اند و در آنجا ساکن شده اند و مدیریت امور قدس را به دست گرفته اند.بحث و نتایج: در این مقاله، فرآیند شکل گیری تابلوی هنری بر پایهٔ هنرسازه های بلاغی در شعر مقاومت ایران و فلسطین نشان داده شده و عناصر مهم و برجستهٔ تابلو فنی به صورت تطبیقی بررسی شده است. نتیجهٔ به دست آمده آن است که تابلوهای هنری شعر مقاومت با کمک استعاره، کنایه، تضاد و مقابله، کلاژ و آشنایی زدایی های تصویری و دیگر ابزارهای زبانی قادر است در ذهن و ضمیر مخاطب تأثیرگذار باشد و بیرون و درون شعر را با هم هماهنگ سازد. تصویرهای شاعر ایرانی، نصرالله مردانی، به تحریک و تشویق رزمندگان به مبارزه و جهاد و زنده نگه داشتن یاد شهیدان اختصاص یافته و شعر شاعر فلسطینی، تمیم البرغوثی، بیشتر ناظر بر حسرت وی از دوری قدس و تلاش برای زنده نگه داشتن یاد فلسطین در خاطر مسلمانان و فلسطینیان است.
عناصر الإيقاع ودلالاتها في ملحمة كربلاء الشعرية(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
51 - 68
حوزههای تخصصی:
لا شک أن الموسیقى جانب هامّ فی الشعر، بحیث إن خلا الشعر من الموسیقى والإیقاع فیخف تأثیره على المتلقی ویقترب من النثر العادی. فلذا عنی نقاد الشعر بموسیقى الکلام بوصفها عنصرا أصیلا فی البنیه الشعریه. «کربلاء» ملحمه شعریه تاریخیه تتناول بأسلوب أدبی خلاب سیره الإمام الحسین (g) منذ ولادته حتى استشهاده، والتی قام بإنشادها الشاعر اللبنانی المعاصر، سعید العسیلی (1929 1994م). ومن المیزات الأسلوبیه البارزه لهذه الملحمه الأدبیه هو أن العناصر الموسیقیه جاءت بصوره فنیه لتؤثر على المتلقی. ومن حیث أن الأدب الفنی یتمیز عن الکلام العادی باستخدام الموسیقى الساحره والجرس اللفظی الرنّان، ففی شعر العسیلی ساعدت موسیقى الحروف والکلمات والعبارات الشاعرَ على أن یلبس شعره رونقا وجمالا، بحیث أثر هذا الإیقاع على التعبیر الأحسن عن الوقائع والأحداث والمشاعر والأحاسیس. فی هذا المقال، تطرقنا بمنهج وصفی تحلیلی إلى أهم العناصر الموسیقیه فی ملحمه کربلاء وأثرها فی أداء المعانی ودورها فی إیصال المدلول إلى ذهن المتلقی. ففی نظره عابره، یمکننا القول إن العناصر الموسیقیه الخارجیه (مثل الوزن العروضی والقافیه) والداخلیه فی نوعیها الصوتی (مثل التکرار والتجنیس و...) والمعنوی (مثل التقابل والتناسب و...) زادت الأشعار إیقاعا وساهمت فی خلق فضاء موسیقی موحیه وساعدت على أداء المعانی بصوره أفضل.
المفارقة الدعائية وأنماطةا اللفظية، والنغمة، والحكاية أو الإيةام، والإلماع دراسة في بنية الدلالة لأدعية مفاتيح الجنان نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
105 - 120
حوزههای تخصصی:
إنّ مفاتیح الجنان کتاب له قیمه بالغه ومکانه عظیمه، لما فی أدعیته من المعرفه الإلهیه والخلقیات الإنسانیه البنّاءه. والأدعیه هذه فی غالبیتها نصوص أدبیه تندرج ضمن الأدب القدیم، فهی حافله بکثیر من الملامح البلاغیه والفنیه الکلامیه، منها المفارقه فی أنماطها المختلفه. یقتصر هذا البحث على المفارقه، حسب بنیتها الدلالیه، کالمفارقه اللفظیه، ومفارقه النغمه، ومفارقه الحکایه أو الإیهام، والإلماع، ثمّ تطبیقها علی أدعیه مفاتیح الجنان فقط دون الزیارات والملحقات والباقیات الصالحات، لیتقصّى هذه التقنیه من جانب واحد ولئلّا یصاب بالتشتت والسطحیه فی الدراسه والتحلیل حتى یصل إلى هدفه بأعلى مستوى یتسنّى له. فالمفارقه تقنیه قدیمه الاستخدام جدیده المصطلح، یستخدمها المبدع الموهوب لیظهر ما قصده من الرسائل، ناتئاً بارزاً عبر التضاد والتناقض بین طرفی القول. ولیس للمفارقه تعریف جامع مانع، بل لها أنماط مختلفه وأنواع متعدده حسب درجتها وصیاغتها وطرفیها وما إلى ذلک؛ فمن الصعب أن نحصل على تعریف محدد. والتقنیه هذه تُستخدم لإبراز أفکار المبدع وعواطفه، لتؤدّی إلى الصحوه والحث. والقاسم المشترک بین أنواعها، وأنماطها، وأسالیبها هو التضاد بین المظهر والمخبر. وقد بیّن هذا البحث المتواضع، المواضع التی لها بنیه مفارقیه فی أنماطها المختلفه، عبر تحلیل النص الدعائی، واعتمادا علی المنهج الوصفی التأویلی والتحلیلی، لتقصی المفارقه وتبیین أنواعها وفک شفراتها، محاوله الوصول إلى المعانی الخفیه والمدلولات المختبئه وتسلیط الضوء على المعنى المقصود، حسب بنیتها الدلالیه، وفقاً لتقسیم محمد العبد. وفی النهایه، قدّمت أهم الملحوظات والنتائج التی توصلت إلیها الدراسه؛ ومن أهمّها أنّ المفارقه فی الأدعیه ولیده المواقف النفسیه وحصیله الإدراکات العقلیه، کما استُعینت بها لتجسید الواقع الإنسانی وإخراجه من نطاق الذاتیه المجرده إلى نطاق الموضوعیه الحسیه، کما أن التنویع فی أنماطها یدلّ علی تمکن الداعی فی الخطاب.
دراسة الاستعارات المفهومية في لغة المكتوبات على شواهد القبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
141 - 158
حوزههای تخصصی:
إن الاستعاره المفهومیه عباره عن إدراک حقل مفهومی یعرف بالهدف من خلال إدراک حقل مفهومی آخر یُعرف بالمصدر. یُشکل حقل المصدر عبر عملیه التخطیط، وتُسمّى البنى المفهومیه بمخطّطات الصوره، والتی تربط فهم غیر المنظور بالشیء المنظور. لمخطّطاتِ الصوره أنواع مختلفه، ومن أهمّها مخطّطات الحرکه، والاتجاه، والقوه، والأنطولوجی. إن قسما من الأدب الشعبی متأثر بفقدان الأحبه والأعزاء ویصور المواضع الخاصه عن ظاهره الموت. تعد المکتوبات على شواهد القبور من هذه الأوعیه الشعبیه التی تحمل جانبا معینا بفضائل الشخصیات ومکارمها، وتعکس مظاهر اجتماعیه ودینیه ولغویه من مختلف العصور التی کتبت فیها. قد تمیّزت بنیه هذه المکتوبات بالتنوع فی الأسالیب اللغویه، بما تتضمنه من استعارات مفهومیه. وما یهمنا هنا هو دراسه بعض الاستعارات المفهومیه التی کتبت على شواهد القبور العربیه، للکشف عن أهم الحقول المبدئیه المستخدمه فی هذه المکتوبات واستخراج أبرز مخطّطات صورها. أظهرت النتائج أن الاستعاره المفهومیه فی المکتوبات على شواهد القبور تفهم بانتقال التصورات الذهنیه من حقل المصدر (التصورات الأکثر حسیه وملموسه)، إلى حقل الهدف (الموت)، فی انسجام استعاری یصنعه الکاتب على شواهد القبور حتى تکون التصورات الذهنیه محسوسه للمتلقی، وأن المخطّط الحرکی (32%)، والمخطّط الاتجاهی (28%)، من أبرز مخطّطات الصوره فی المکتوبات علی شواهد القبور.
ثنائية الحياة والموت بين "أغنية الخريف" و"الحياة على شكل ورقة ميتة"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
178 - 211
حوزههای تخصصی:
تعتبر ثنائیه الحیاه والموت من أهم الثنائیات التی أعار لها الشعراء اهتماماً خاصاً وهی من الثنائیات التی تجذب المتلقی لتثیر فیه شعوراً متفائلاً نحو الولاده المرتقبه. وقد کانت هذه الثنائیه محور قصیدتین لاثنین من الشعراء، الأولى "أغنیه الخریف" للشاعر الفرنسی بول فیرلین أو فیرلان والثانیه "الحیاه على شکل ورقه میته" للشاعر السوری وفیق سلیطین. ویتجلى هدف البحث فی محاولته البحث عن تلک الثنائیه فی القصیدتین، وذلک عبر منهج استقرائی تحلیلی مقارن. یتلخص أهم ما تناوله البحث فی تحلیل مقومات اللوحات الشعریه؛ الصوره السمعیه والصوره البصریه فی القصیدتین، ثم المحاوره بین النصین على أکثر من مستوى: مستوى الضمائر، ومستوى الأفعال والکلمات والعبارات، وصولاً إلى حوار الأفکار. وتتلخص أهم النتائج التی توصل لها البحث فی أنّ الإنسان هو ورقه ذات وجهین؛ فإن اختار الشاعر الغربی أن تکون حیاته فی الوجه الأول؛ عالم الواقع المادی، فإنَّ الشاعر المشرقی کان قد اختار أن یکون الوجه الآخر للورقه انطلاقاً من تثمینه وتقدیره وإیمانه بهذا الوجه. من هنا کانت نقطه الافتراق بین الشاعرین فی رؤیه کل منهما لمفهومی الموت والحیاه؛ فالأول یرى الموت نهایه الحیاه والثانی یراه بدایتها فی نظره صوفیه تقوم على الکشف. لکنهما یجتمعان على تجاوز حدود الانغلاق والتقیید فی التجربه الشعریه باتجاه الانطلاق وتحریر المعنى من القیود لیصبح الشعر قوه خلق جدید قادره على الکشف المستمر للأغوار، والانفتاح على أفق المعنى ورحاب التجاوز؛ تجاوز الظواهر نحو المکنونات وتجاوز الجسد نحو الروح.
التحليل النفسي ليونس الخطاط بطل رواية هنا الوردة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
278 - 309
حوزههای تخصصی:
قدم سیغموند فروید من خلال عرض أفکاره حول مقولات الوعی وشبه الوعی واللاوعی، الأساس لتحلیل الأعمال الأدبیه بالاستعانه بأسالیب التحلیل النفسی. روایه هنا الورده للکاتب الأردنی أمجد ناصر، هی إحدى الروایات السیاسیه التی أولى فیها المؤلف اهتماماً خاصاً للقضایا النفسیه والصراع الخفی للقوى الداخلیه لدى بطل الروایه یونس الخطاط فی معالجه موضوعها. لذا یحاول البحث الحالی دراسه الصراع الداخلی عند یونس الخطاط بطل هذه الروایه معتمداً على نظریه فروید والبنیه الثلاثیه للشخصیه؛ أی الهو، والأنا والأنا العلیا، وتحلیل نتیجه المعرکه بین الهو والأنا والأنا العلیا على حیاته الفردیه والاجتماعیه. وتشیر نتائج البحث إلى أن العلاقات مع الأقران والأجواء السیاسیه والاجتماعیه المتوتره والدعایه للتنظیمات الفکریه والسیاسیه تلعب دوراً کبیراً فی تشکیل الصراع الداخلی لدى یونس. وقلقه الداخلی الشامل سببه ضغوط الهو على الأنا وعلى قدرته المنطقیه وإصراره على تلبیه مطالبه غیر العقلانیه والمادیه بسرعه، فضلاً عن مثالیات الأنا العلیا المدمره والکاذبه التی تقوده إلى العدید من المغامرات والطموحات والعمل الذی یؤدی إلى اغتیال الرئیس ویعرض حیاته وحیاه عائلته للخطر.
ارزیابی ترجمه فارسی رمان «موسم الهجرة إلی الشمال» بر اساس الگوی ژان رنه لادمیرال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژان رنه لادمیرال در حوزه نظریه پردازی ترجمه با رویکرد مقصد گرا معتقد است که محدود کردن ترجمه به رمزگردانی ساده نا درست بوده و مترجم باید به تولید معنا و یا آفرینش مجدد بپردازد. این نظریه پرداز راهکار هایی از جمله جابه جایی، ابهام زدایی، افزوده سازی و... ارائه داده است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر رویکرد لادمیرال، به بازخوانی ترجمه رضا عامری از رمان «موسم الهجره إلی الشمال» اثر طیب صالح -کاندید جانشینی «نجیب محفوظ»- می پردازد. جستار حاضر نمونه هایی از ترجمه را که طبق مؤلفه های لادمیرال موفق بوده اند، ارائه و توفیقشان را طبق مؤلفه ها تحلیل کرده است. سپس نمونه هایی دیگر را بیان کرده که طبق مؤلفه ها موفق نبوده اند. در پایان، دلایل قوت و ضعف ترجمه عامری بر اساس نظریه لادمیرال نشان داده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، مترجم در مباحث «ابهام زدایی»، «افزوده سازی» و «حذف» کاملاَ موافق با مؤلفه های لادمیرال عمل کرده و متنی خوانا و قابل فهم در فرهنگ مقصد ارائه داده است. این در حالی است که در پاره ای از موارد، مانند مباحث «جابه جایی» و«حق انتخاب مترجم»، مؤلفه های الگوی لادمیرال دیده نشده است. در نهایت طبق آمار گرفته شده از 24 نمونه متن طیب صالح، 3 مورد ترجمه، مخالف رویکرد مؤلفه های لادمیرال بوده است.
النقد السوسیولوجی لروایه «عالم بلا خرائط» لجبرا إبراهیم جبرا وعبدالرحمن منیف (إعتماداً على منهج غولدمان البنیوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ النقد السوسیولوجی من الطرق الفعاله لنقد النّصوص الأدبیّه لاسیّما الروایات. ویبحث فی هذا المنهج عن إستکشاف العلاقه بین بنیه الروایه ومحتواها بظروف وتحوّلات المجتمع والبیئه الّتی ولدت فیها، ویتمّ نقد ودراسه کیفیه الإنعکاس الفنی وصدی المجتمع فی العالم الخیالی والأدبی. وتعتبر الروایه أفضل جنس للدراسه السیاسیه والاجتماعیه لتاریخ البلدان المعاصر وهی فی الحقیقه التعبیر الفنی عن أحداث البیئه الاجتماعیه. إنّ مناقشه بنیه العمل الأدبی وإیجاد علاقته بمجمل الظروف الاجتماعیه للمجتمع الّذی خُلقت فیه الروایهُ فی تلک الفتره الزّمنیه المحدده هو الهدف الأساسی للنقد الاجتماعی. وإنّ مؤلفی روایه «عالم بلا خرائط» فی العالم الخیالی لِعملهما المشترک مع التمثیل الفنی لتفاصیل حربی 1948 و1967 وقد تعاملا بذکاءٍ شدیدٍ مع سوسیولوجیه الناس فی عصرهم وفی نثرهم الإفتراضی والخیالی، قدّما رؤیتهما النقدیه لقضایا العالم العربی الراهنه. و قد تناولت هذه الدراسه محتوى الروایه وعلاقتها المتبادله بالمجتمع اعتماداً علی المنهج الوصفیّ- التّحلیلیّ وبالرجوع إلی نماذج غولدمان البنیوی وکشفت عن هیئه واضحه للرؤیه الکونیّه للمؤلفین وتطبّقها مع طبقتهم الاجتماعیه. ونتائج هذه الدراسه تشیر إلی أنّ المؤلّفین فقد حاولا ترسیم قضایا ومشاکل عصرهم الکبری فی مکان عموریه الخیالی الّذی لا یمکن رسمها فی أیّ خریطه جغرافیه بحسب الدلاله المجازیه لعنوان الروایه (عالم بلا خرائط) بحیث تصبح رمزاً لکلّ مدن العالم العربی الهامّه ویمکن تعمیم قضایاها السیاسیه والاجتماعیه التی هی مفیده للجمیع.
تحلیل و ارزیابی ترجمه بر پایه روش های هفت گانل وینی و داربلنه (مورد مطالعه: رمان أرض النّفاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته اختلاف نظر زیادی درخصوص انتقال ساختار یا مفهوم میان صاحب نظران ترجمه بوده است. عده ای در تقابل ساختار و مفهوم، به ساختار روی آوردند و ترجمه تحت اللفظی را برگزیدند و عده ای دیگر بر این باور بودند که هدف ترجمه تنها انتقال مفهوم است و ترجمه ی آزاد را مناسب دانستند. با شکل گیری رشته مطالعات ترجمه، توجه به تقابل میان ساختار و مفهوم در نظریات صاحب نظران این رشته انعکاس یافت که از جمله این صاحب نظران، دو زبان شناس فرانسوی به نام های ژان پل وینی و ژان داربلنه بودند. این دو با اتخاذ رویکرد تحلیل مقابله ای به مطالعه ی زوج زبان فرانسه-انگلیسی و توصیف شیوه های ترجمه پرداختند و الگوی خود را که با نام روش های هفت گانه شناخته می شود، در توصیف روش ترجمه ی تحت اللفظی و آزاد ارائه دادند که مبنای نظری این پژوهش بر آن مبتنی است. در مقاله حاضر نگارندگان کوشیده اند بر پایه ی روش های هفت گانه وینی و داربلنه، به تحلیل و ارزیابی رمان «أرض النّفاق» اثر یوسف السباعی و ترجمه حسین فریار بپردازند. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که مترجم بیشتر از روش های غیرمستقیم در ترجمه بهره برده و به عبارت دیگر ترجمه آزاد را بر تحت اللفظی ترجیح داده است. همچنین مشخص شد در تمامی نمونه هایی که بر اساس ترجمه ی غیرمستقیم ترجمه شده اند، مترجم ترجمه موفقی ارائه داده اما در مواردی که تنها به ترجمه مستقیم اکتفا کرده است، ضعف ترجمه دیده می شود. در پایان مقاله پیشنهاد نگارندگان بر این بود که ترکیب ترجمه مستقیم و غیرمستقیم، راهکار مفیدی در ترجمه مفاهیم و اصطلاحات دشوار است.
نظریه الأفعال الکلامیه في آیات الأحکام الزواج أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فتحت التداولیه آفاقا واسعه جدیده عبر دراسه استعمال اللغه وعلاقتها بمستعملیها فی سیاقات محدّده. وتنحدر منها نظریه الأفعال الکلامیه التی تعدّ من أبرز نظریات الفلسفه اللغویه التی أرسى دعائمها أوستن فی العشرینیات، وهی تعادل قضیه الخبر والإنشاء لدى العلماء العرب. ومن هنا، جاء البحث بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی، لمعالجه الأبعاد التداولیه فی الآیات المرتبطه بالزواج. وتبرز أهمیه الموضوع فی أنّ استیعاب الخطاب القرآنی یفتقر إلى منهج یتناول اللغه باعتبار المتکلم والمخاطب والمقام. وأهم ما توصّل إلیه البحث أنّ الأفعال الکلامیه توزّعت بین المباشره وغیر المباشره، إلا أنّ الأولى المتمثله فی الأمر والنهی، احتلّت نسبه کبرى من الآیات المدروسه؛ لاعتبار الزواج وما یرتبط به حُکما وتشریعا إلهیا ذا أهمیه قصوى فی الإسلام، فلا بدّ أن یکون الفعل الکلامی ذا قوه إنجازیه تعبیریه إیحائیه؛ لیدفع المتلقّی إلى الطاعه والامتثال. أما شروط الملاءمه، فهی توفرت فی الأفعال الکلامیه: شرط المحتوى القضوی هو الأمر بإیتاء المهر، وتحریم الزواج من أزواج الآباء وتحریم مناکحه المتصفین بالشرک رجالا ونساء حتى یؤمنوا، وعدم التصریح بخطبه المرأه المعتدّه، والأمر بإقامه العدل عند تعدد الزواج وغیرها. وهذه الأفعال مطلوبه من المسلمین والمؤمنین رجالا ونساء؛ أما الشرط التمهیدی فهو تحقق لدى المخاطبین؛ لکونهم قادرین على إنجاز الأفعال المطلوبه، والمتکلم على یقین من قدراتهم. وشرط الإخلاص بدیهی تحققّه؛ لأنّ اللّٰه لا ینطق عن لغو وهوى، فیرید حقا من المخاطبین أن یمتثلوا أوامره ونواهیه. والشرط الأساسی تحقق فی إرادته التأثیر فیهم؛ لینجزوا الأفعال المحدّده. والفعل التأثیری من الواضح أن یتحقق فی المجتمع الإسلامی لاسیّما عند من یلتزم بحدود اللّٰه، فیحاول تطبیق الأمور التکلیفیه والشرعیه على حیاته.
دراسه میزات روایات المراهقین للدّفاع المقدّس (داوود غفارزادگان، محمدرضا بایرامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
139 - 157
حوزههای تخصصی:
الأدب الإقلیمی والریفی کفرع من الأدب الذی یتعامل مع خصائص الجغرافیا الطبیعیه والبشریه والتطورات الاجتماعیه فی منطقه معینه، له مکانه خاصه فی أدب معظم البلدان. لعب أحمد محمود باعتباره أحد الکتّاب الواقعیین للمناخ، دوراً مهمّاً فی روایه القصص فی الأدب الإیرانی المعاصر حتى أنه اعتُبر أحد الکتّاب النشطین فی المدرسه الجنوبیه. "الأرض المحروقه" هی الروایه الأولى بعد حرب العراق و ایران. تعکس هذه الروایه وهی تطرح المعاناه والتضحیات، وصمود الشعب فی الحرب التی شهدتها إیران فی أواخر القرن العشرین. کما تتضح أهمیه هذا العمل عندما یصوّر أحمد محمود ببراعه مشاهد سرد القصه بأسلوب واقعی تبدو فی نظر الناقد کوثیقه اجتماعیه تاریخیه لأحداث الحرب وانعکاس الوضع فی المنطقه الجنوبیه. اعتمد البحث فی دراسه هذه الروایه على المنهج الوصفی التحلیلی، تمّت دراسه الخصائص الجغرافیه والمحلیه فی روایه "الأرض المحروقه"فیما یتعلق بالعواقب الاجتماعیه. تُعتبر نتائج هذه الدراسه فی روایه الأرض المحروقه تأثیر الهویه الأصلیه للمؤلف على حدث تاریخی مهم للدفاع المقدس. بالإضافه إلى التحدیات البیئیه بعد الحرب المفروضه بسبب الظروف المعیشیه والاقتصادیه، ضروریه لتجنب التحدیات العرقیه والاجتماعیه وأغراض التنمیه المستدامه.
أثر البیان القرآنیّ عند الجرجاني في التفسير والنحو والبلاغهآیاتُ سوره البقره نموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
273 - 300
حوزههای تخصصی:
عندَ الحدیثِ عن الدّراسات القرآنیه، تجدُ جهودًا حثیثهً فی هذا المضمار، بیانًا وتوضیحًا، ولکنَّ الساطعَ بین تلک الجهود، جهودُ عبد القاهر الجرجانی، حیثُ أولى القرآنَ الکریمَ عنایهً کبیرهً، ونظرَ إلیه نظرهً شمولیهً، مستندًا إلى نظریته اللُّغویه. وأطالَ التمعُّنَ حول جدلِ سابقیه فی قضیهِ اللّفظِ والمعنى، وأثارَ انتباهَه فی خضّمِ ذلک تعالُقَ الألفاظِ، حیثُ رأى أنَّ الألفاظَ تتعالقُ فی ما بینها تعالقًا لافتًا، وأدرکَ أنَّ المزیهَ تکمنُ فی ذلک. وعلى ضَوءِ ذلک أرسى قواعدَ ثابتهً، کانتْ ولا تزال موضعًا للبحث والدّراسه اللُّغویه، ولا سیَّما القرآنیهُ، وبناءً على ذلک یستقرِئُ البحثُ جهودَ عبد القاهر الجرجانی فی ضَوء کتابه "دلائل الإعجاز"، بُغیهَ الوصولِ إلى تصوّرٍ عن نظرتهِ وفکرِه والتعرفِ إلى آرائِه، والوقوفِ على منهجهِ، وبیانِ مقاصدِه، وذلک من خلال تناولِ آیاتِ سورهِ البقرهِ. وقد هدف البحث إلى بیان جهود عبد القاهر الجرجانی، فی ضَوء القرآن الکریم، ولا سیَّما سورهِ البقره، والإشارهِ إلى الجهودِ اللُّغویهِ التی حیَّت آراءَه. ولبلوغ ذلک اعتمد البحث المنهج الوصفیّ التحلیلیّ والاستقرائی، حیثُ قامَ باستعراضِ جهودِ عبد القاهر الجرجانی وتحلیلِها، سعیاً للوصولِ إلى أثرِها فی اللّغه العربیه، واستقراءِ آراءِ اللّغویین بعده، وذلک فی ضَوءِ آیاتِ سورهِ البقرهِ. وخلُص أنَّ الجرجانی خالفَ سابقیه، فقد زاوجَ بین اللّفظِ والمعنى، واستشهدَ فی نظریته بآیات الله عزّ وجلَّ، حیث استضاء بآیات الذکر الحکیم فی کل قضیه لغویه عالجها، وکانت سوره البقره موضع الدراسه والتحلیل. فقد أبان عن المکانه التی تؤدیها المفرده فی النص القرآنی، وتناسقها التام ضمن المعنى العام، وقد اقتفى أثره علماء اللُّغه والتفسیر، فقد وافقوه فی مسائل، وخالفه بعضهم فی أخرى، إلّا أنَّه بذلک تجلّت آیه من آیاتِ إعجاز القرآن الکریم، وانتهتْ بإرساء قواعدَ علمٍ جدیدٍ ذی صلهٍ وثیقهٍ بعلوم اللُّغه ولا سیَّما علمِ النحو.
التناص وتجلیاته في الخطاب السردي لقصص علی السباعي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعرف التناص بأنه الصوت المتعدد ذلک لأن کل نص هو فی کنهه لوحه فسیفسائیه مکونه من الاقتباسات عن نصوص أخرى. ومن هذا المنطلق یکون النص محض إعاده إنتاج لخبرات تراکمیه سابقه، جمعت والتحمت فی البناء النصی الجدید الذی نهض فی هیکلیته على أساس من نصوص سابقه متباینه ومتعدده ومتنوعه المشارب. ومن هنا یکون کل نص تناصا بصوره مطلقه، ذلک أن النص یبرز فی عالم یغص بالنصوص (نصوص قبلیه، ونصوص محیطه به، وأخرى حاضره فیه)، واستراتیجیته المحوریه هی الهدم والتفکیک بغرض إعاده البناء. یهدف هذا البحث دراسه تجلیات التناص فی الخطاب السردی لقصص مختاره عن القاص العراقی علی السباعی حتی یستنتج بان أبرز أنماط التناص التی یمکننا تمییزها فی خطاب السباعی السردی فی المجموعات القصصیه المختاره (عینه البحث) نمطان رئیسان؛ الأول تناص ذاتی حصل مع نصوص الکاتب عینه، والآخر خارجی تفاعل فیه خطاب الکاتب السردی مع نصوص خارج حدود إبداعه الشخصی.
المقاومه الوطنیه ضد الاستعمار فی شعر ابراهیم المنذر الشاعر اللبنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
59 - 76
حوزههای تخصصی:
الملخص لاشک فی أن الاحتلال یؤدّی إلی المقاومه فی الدفاع عن الحق فی الحیاه والحصول علی الاستقلال والسیاده علی الوطن ویمکن القول بأن الشعر الذی یحتوی علی هذه المضامین فهو شعر المقاومه والشاعر المقاوم یدافع عن وطنه وقضیّته ضد المحتلّین بسلاح کلمته المتشعّبه بالصمود والتحدّی. یعدّ الشاعر المسیحیّ اللبنانی شیخ إبراهیم المنذر(1875- 1950م.)، من أکبر الشعراء المقاومین فی إبان فترات الاستعمار الأروبی علی البلاد العربیّه.کان المنذر ثائراً وطنیاً، مصلحاً اجتماعیاً، ومعلماً انسانیاً وقد کان یحاول فی أشعاره إذکاء روح المقاومه والوعی لدی الأمه العربیه. یهدف هذا البحث إلی دراسه ملامح المقاومه ضد الاستعمار فی شعر المنذر المقاومه علی المنهج الوصفی - التحلیلی. تدلُّ نتائج البحث علی أنّ الشاعر التزم فی شعره بمواقفه الوطنیه والقومیه، وقدنظم قصائد وطنیه جیّده یعبر فیها عن شعوره الوطنی. فیثبت أن الوطن والدعوه إلی الأخوه والوحده العربیه والقومیه، و إثاره نخوه الرجوله فی قلوب الأبطال، والغضب والتمرّد علی مُؤتمر السَّلام، وصرخه استغاثه للإخوه العرب بسوریا والعراق، وقوه الإراده وعلو الهمه فی الجهاد والابتعاد عن القعود، والشهاده فی سبیل الوطن، ونشر العلم والتربیه الوطنیه والحفاظ على اللّغه العربیه هی من أهم ملامح المقاومه فی شعر هذا الشاعر اللبنانی.
الثُنائیّات الجدلیه بین حضارتی الشرق والغرب ومحمولهما الثقافی فی تفکیر أمین الرّیحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
77 - 97
حوزههای تخصصی:
إنّ ثنائیه الشرق والغرب من أکثر العبارات تداولاً فی الخطاب العربی الحدیث والمعاصر ومشکله التواصل بینهما ربما تکون أکبر مشکله واجهها عالم القرن العشرین فی عهد الریحانی وما زالت تواجهه فی القرن الحادی والعشرین.من ناحیه تستند المبادئ العامه والأسس الفکریه والثقافیه للغرب إلى الإنسانیه أو التمحور حول الإنسان، والصناعه، وإعطاء الأصاله للأداه، والإیمان بمبدأ التقدم، ومن ناحیه أخرى خصائص الحضاره والثقافه الشرقیه (والمقصود هنا من الشرق، المنطقه الجغرافیه للدول العربیه ومنها العالم العربی) هی التدین والإیمان بالغیب، والالتزام العملی بالدین والأوامر والتقالید الدینیه، والترکیز على الله سبحانه وتعالى وعدم حصریه العالم فی الماده والعالم المادی، والاهتمام والتأکید على السعاده البشریه وعدم حصریه المعرفه فی المعرفه التجریبیه. إذ أوجد هذا الوضع خللًا غریباً فی فکر الریحانی، لذلک تسعى الدراسه مستعیناً بالمنهج الوصفی التحلیلی إلى تقدیم الحلول المقترحه للریحانی لإزاله هذا الخلل وخلق تفاعل بین الحضارتین من خلال إحصاء مزایا وعیوب کل منهما. ومستجدات البحث وانجازاته هی أن الریحانی على الرغم من العیش فی الحضاره الغربیه والتمتع بکل ما کانت مزدهره ومتقدمه صناعیاً، فإنه یعطی الأصاله الواقعیه فی حیاه الإنسان للحضاره الشرقیه ویفتخر بکونه شرقی وینتمی إلى أرض المشرق ولکن المشرق الذی بصفاء النفس وروحانیته، یتمتع من امتیازات الحضاره الغربیه المتقدمه. وزاوج الریحانی فی تفکیره أیضاً بین روحانیّه الشرق ومادیّه الغرب، فلکلّ منهما سلبیّات وایجابیات، إذ دخل خط الحوار الثقافی بین حضارتی الشرق الروحیه والغرب المادیه.
جمالیات توظیف المجره فی الشعر العربی القدیم حتی نهایه العصر العباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
13 - 37
حوزههای تخصصی:
کانت ولاتزال السَّماء بسحر جمالها وما تکتنفه من ظواهر فلکیه مصدر إلهام فی الوصف والمقارنه والتشبیه و الاستعاره وخلق الصور الفنیه البدیعه، وکانت الأجرام الفلکیه بما فیها المجره روافد یتخذها الشعراء للتعبیر عن کوامن نفوسهم وما یختلج فی صدورهم وتصویرما کان یجیش فی أعماقهم من مشاعر وأحاسیس وعواطف، وکذلک یستخدمونها فی إغناء لغتهم الشعریه وإبراز مقدرتهم فیها، وقد یخلعون علیها من رهافه الحس سرَّ جمالها لیضفوا إلیها قیماً جمالیه فنیه. فکانت المجره من الروافد التی تشغلُ قسطاً من أشعارالشعراء العرب فی أغراضٍ کالمدح والوصف والفخر والاعتزاز یستخدمونها فی الخطاب الشّعری خاصهً فی تشبیهاتم، مستمدین لونها و علوّها وشکلها وهیئتها وأنوار نجوم حوزتها لتصویر المعانی البدیعه معبّرین بها عن مشاعرهم وعواطفهم وأهوائهم.وقد تطورت المضامین والصور المستمده منها علی مرّالعصور. وهذه الدراسه یإیجازها تحاول ما تیسّر لها استقراء الأبیات الشعریه فی المجره من الشعر القدیم حتی نهایه العصر العباسی ودراسه جمالیه توظیفها فنیاً. الکلمات المفتاحیه: جمالیات. المجره . الشعر. القدیم. العباسی