کوروش فریدون پور

کوروش فریدون پور

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

بررسی جایگاه مفعول معه در قرآن کریم با تکیه بر معنای سیاقی آیات

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم مفعول معه واو معیت واو عطف سیاق آیات معناشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
مفعول معه به عنوان یکی از مفاعیل پنجگانه، همانطور که از نامش مشخص است، بر همراهی میان دو امر دلالت می کند که همیشه با «واو» می آید. قرآن نیز به عنوان متنی عربی از این قاعده نحوی خالی نیست. برخی وجود مفعول معه در قرآن را رد و  برخی آن را جائز می دانند. از آنجایی که عطف و معیت هرکدام موجب تفاوت در معنای اصلی می شوند؛ لذا عطف یا معیه بودن «واو» در متن قرآن باعث تفاوت در معنا و برداشت از آیه می شود. از اینرو پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و باتوجه به سیاق و بافت موقعیتی آیات، سعی در بررسی این نوع مفعول در قرآن دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد، آیات مورد اختلاف علماء در بحث مفعول معه 22 آیه است که این تعداد، مجموع مواردی است که در کتب نحوی به آن اشاره شده است. از این تعداد پس از ذکر شواهد، 16آیه سهم مفعول معه و 6 آیه سهم عطف شد که کثرت معیت به خاطر محوریت داشتن آن با توجه به سیاق و بافت موقعیتی آیه است. همچنین مشخص شد، معیار اصلی عطف و معیت مشارکت در حکم و زمان است؛ یعنی آیاتی که واو به معنای معیت بود، در حکم و زمان مشترک بودند اما آیاتی که واو عطف بودند، تنها در حکم اشتراک داشتند.
۲.

زیباشناسی اسلوب شرط در آثار جاحظ؛ مطالعه موردی: کتاب «التاج فی أخلاق الملوک»

کلیدواژه‌ها: زیباشناسی اسلوب شرط «إن» و «إذا» جاحظ کتاب «التاج فی أخلاق الملوک»

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
جاحظ، برتری لفظ بر معنا را از اصول اولیه می دانست، لذا آثار او جزء آثاری است که از استحکام لفظی برخوردار است. یکی از آثار جاحظ در باب سیاست کتاب «التاج» است. وی در این کتاب پیرامون آداب پادشاهی، رعیت و امثال شاهان ساسانی و عرب سخن گفته است. با نگاهی اجمالی به متن کتاب، اسلوب شرط اولین ویژگی متنی است که خود را نشان می دهد. از موارد پربسامد زیبایی شناسی اسلوب شرط، استفاده دقیق از دو حرف «إن» و «إذا» است که هر کدام به ترتیب امکان و قطعیت شرط را می رسانند. با این توضیح پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی سعی دارد زیبایی شناسی این حروف و هدف استفاده از اسلوب شرط را در این کتاب بررسی کند. از آنجا که موضوع اصلی این کتاب مشخص است؛ لذا این پژوهش تنها به باب اول این کتاب بسنده کرده است. در پایان مشخص شد که جاحظ برای سه گروه هدف در باب اول یعنی: بزرگان، طبقه متوسط و شاهان؛ به ترتیب اسلوب خاصی به کار گرفته است. برای دو گروه اول بیشتر از حرف «إن» استفاده کرده است تا نشان دهد اعمال اخلاقی توسط شاه امکان وقوع دارد و برای گروه سوم که تقابل دو پادشاه است ومخاطبان جایگاهی بالایی دارند از حرف «إذا» که قطعیت در شرط دارد، استفاده کرده است. حرف «إن» در تمام موارد در جایگاه شرط ضعیف و امکانی و حروف «إذا» در جایگاه شرط قوی و قاطع استفاده شده اند که این اوج فصاحت و زیرکی جاحظ در به کارگیری اسلوب شرط را می رساند.
۳.

بررسی تصویر«بهشت» و «جهنم» در سوره غاشیه با تکیه بر نظریات فلسفه زبان، مطالعه موردی: نظریه ارجاعی و کاربردی معنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه زبان نظریه ارجاعی و کاربردی تصویرسازی بهشت و جهنم سوره غاشیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۵۵
 بحث معناداری گزاره ها مهم ترین موضوع در فلسفه زبان قرن بیستم است که با دو نظریه پربسامد روبه رو شد؛ نظریه ارجاعی و کاربردی؛ نظریه ارجاعی کلیه گزاره هایی را که غیرقابل ارجاع مستقیم به مدلول و غیرقابل آزمایش تجربی بودند را بدون معنا می دانست؛ از سوی دیگر نظریه کاربردی با دو زیر شاخه؛ «معنا به مثابه کاربرد» و «بازی های زبانی» کلیه گزاره ها را طبق منطق خود بامعنا می دانست. یکی از مهم ترین گزاره های قرآنی بحث تصویرسازی است که در این تصاویر، موضوع بهشت و جهنم از بسامد بالایی برخوردارند. پژوهش حاصل با روشی توصیفی تحلیلی سعی در بررسی معناداری گزاره های تصویری در مورد بهشت و جهنم در سوره غاشیه دارد. پس از تحلیل، مشخص شد که طبق نظریه ارجاعی، تنها دو گزاره از گزاره هایی بهشت و جهنم در سوره غاشیه بدون معنا هستند. همچنین مهم ترین موضوعی که نتیجه این پژوهش است، آن بود که طرفداران نظریه ارجاعی گزاره های دینی را بدون معنا می دانند اما تصویری که بهشت و جهنم را در سوره غاشیه ترسیم می کند  86 درصد بامعنا هستند؛ یعنی در صورت انکار گزاره دینی نیز، انکار بامعنا بودن این تصاویر و درنتیجه واقعیت آن ها غیرممکن است.
۴.

تحلیل تطبیقی آرای ویتگنشتاین و فارابی درباره زبان و معنا(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۳۰۴
معنای زبان هدف اصلی در پژوهش های زبانی است. ویتگنشتاین دو دیدگاه نسبت به زبان داشت: اول، زبان را تصویری از عالم می دانست؛ یعنی واژگان ارجاع ناپذیر به محسوسات را بی معنا می پنداشت؛ دوم، معنای زبان را تابع کارکرد آن در بازی های زبانیِ مخصوص کاربران آن می دانست. فارابی نیز زبان را فقط مافی الضمیر در انسان می دانست و بر این باور بود که قصد گوینده، که برای معانی به کار می رود و در قالب لفظ گنجانده می شود، همان زبان است. از دیدِ او، معانی موجودند و الفاظ نزد ملت ها قراردادی اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی تطبیقی نظریات ویتگنشتاین و فارابی درباره زبان و معنی را تحلیل کرده و وجوه تفاوت و تشابه آن ها را نشان داده است. فارابی دو نظریه درمورد الفاظ داشت که با دیدگاه اول و دوم ویتگنشتاین سازگار بود. همچنین هر دو اندیشمند، زبان را محور اصلی فلسفه می دانستند و بر این باور بودند که کار اصلی فلسفه ابهام زدایی از زبان است، اما ویتگنشتاین در آغاز برخی گزاره ها را بی معنا تلقی می کرد و فارابی معنا را موجود در جهان می دانست. ویتگنشتاین دستور زبان را به عنوان علمی عملی نمی پذیرد و آن را تابع معنا می داند، اما فارابی علم نحو را علمی مستقل و هم سو با منطق می شمارد؛ به نظر او هر منطقی برای بیان نظریات خود نیازمند دستور زبان است تا به معنای صحیح برسد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان