فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
سنّت و استعداد فردی از منظر الیوت و أدونیس دو مفهوم اساسی در بطن خود دارند و آن دو مفهوم عبارت اند از ذهن و زبان. ذهن به عنوان فاعلِ شناسا به تصویرسازی از پدیده های هستی می پردازد و آن ها را در قالب زبان می ریزد. در تفکّر ایشان دو مقوله ذهن و زبان تا جایی درهم آمیخته می شوند که هستی به مثابه زبان گرفته می شود. این دو مفهوم پیوند عمیقی با مفهوم زمان در تلقّی فلسفی از منظر های دیگر، پیدا می کنند. ما در این مقاله این ارتباط را تحت عنوان سنّت مورد بررسی قرارمی دهیم. در قطب دیگر این مفاهیم، استعداد فردی قراردارد که تحت عنوان نقد روان کاوی در تلقّی فروید، قابل بررسی می باشد. این مقاله بر آن است تا مفاهیم ذهن، زبان و زمان را در آرای أدونیس و الیوت مورد بررسی و مداقّه قراردهد و در پایان، شِمای کلّی از منظر این دو شاعر عربی و انگلیسی از حیث نگاه شاعرانه به هستی به خواننده ارائه نماید.
دراسة آیات لم یلتزم الطبرسی فی بیان معانیها بالوجوه الإعرابیة التی ذکرها لها (بررسی آیاتی که طبرسی در بیان معانی آنها به اعراب آن آیات پایبند نبوده است)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران بر ضرورت شناخت اعراب (نقش کلمه ها) وقواعد نحو در قرآن کریم تأکید نموده-اند وهیچ یک ازآنها در اهمیت داشتن نقش اعراب در تفسیر تردید نکرده است وطبرسی در کتاب تفسیر خود به اعراب اهتمام ورزیده وبعد از آوردن آیه جهت تفسیر ابتدا به توضیحات لغوی تحت عنوان اللغه پرداخته وسپس اعراب را آورده است.واهمیت اعراب بنا به گفته طبرسی از این قرار است:«اعراب بزرگترین دانش قرآنی است چراکه هرمعنایی مبتنی بر اعراب است واعراب است که از الفاظ گره گشایی کرده وروابط معنایی رااز الفاظ استخراج می نماید،زیرا مقاصد در الفاظ پنهان است واعراب،آنها را آشکار کرده واز آنها بحث می کند وبه آنها راهنمایی می نماید وهمچنین اعراب، معیاری است که نقصان و برتری سخن به واسطه ی عرضه نمودن بر آن معلوم می گردد ومیزانی است که خوبی و بدی سخن با آن مشخص می-شود» (طبرسی،1425ه ،ج1/5) و طبرسی در تفسیر خود در دوقسمت اعراب وقرائت به موضوع اعراب پرداخته وقسمتی هم به بیان معنا اختصاص داده است وما به موضوع تأثیر صورتهای مختلف اعراب در معنایی که ارائه کرده است،پرداخته ایم و اینکه آیا بحث اعراب در معنا تأثیر داشته یا فقط یک بحث تئوری بوده ودر معنا تأثیری ندارد. وبنابراین ما دراین مقاله سعی کرده ایم که صور اعراب را در آیات آورده وسپس معنای آنها را در جاهایی که طبرسی به اعراب آنها پایبند نبوده است،بیان نموده ایم وبرحسب اطلاعات نحوی مان بیان داشته ایم که آن صورت اعرابی به کدام معنا ونظر انتساب دارد ودر بیشتر جاها نظرات افراد را فقط آورده ایم،بدون اینکه نظر طبرسی را بیان نموده باشیم.
مقوّمات العالمیّة فی دیوان «أغانی مهیار الدمشقی» حسب آراء حسام الخطیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هناک دراسات شتّی حول عالمیة الأدب ومیزاتها وأطرها، منها کتاب الناقد العربی الشهیر الدکتور حسام الخطیب المعنون ب ""الأدب المقارن من العالمیة إلی العولمة"" الذی أورد فیه الکاتب بحثاً قیماً عن عالمیّة الأدب ومقوّماتها. ولنظریّة الخطیب فی هذا المجال أهمیّة قصوی وذلک لأنه ینظر إلی هذه القضیّة نظرة شاملة ویقسم هذه المقوّمات إلی ثلاثة أقسام هی الذاتیّة، واللغویّة والإطاریّة، حیث بحثت هذه الدراسة عن تلک المقوّمات فی دیوان ""أغانی مهیار الدمشقی"" لأدونیس حسب آراء حسام الخطیب. وقد رکّزت علی المقوّمات وفرّعت منها مقومات أخری لإیضاح مؤشرات العالمیة فی هذا الدیوان.
توصلت الدراسة إلی أن الدیوان امتلک معظم مقوّمات العالمیة من وجهة نظر حسام الخطیب وتمیز بسمات تجعلنا نعتبره دیواناً عالمیاً بسبب عرضه أفکاراً عمیقة تدفع الإنسان إلی التفکر بعمق فی القضایا الاجتماعیة والوقوف منها موقفاً إنسانیاً جلیّاً وتجعله یتمیّز بسمة التفرّد والإبداع، ولکنه یخلو من ثلاثة مقوّمات، هی: النکهة المحلیة، والمقوم الإطاری، وتحقیق التوازن الدقیق بین المعانی المنشودة للخاصة والعامة؛ فالشاعر لم ینجح فی إثارة انتباه القراء المحلیین بالنسبة إلی المتخصصین، کما أنّ أسلوبه المتوغّل فی الرمز والأسطورة والدلالات الصوفیّة تسبّب فی صعوبة فهم شعره من قبل عامة الناس.
تبیین پدیده فراگیر زبانی ((صفت جانشین موصوف)) در چکامه های عصر جاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی اشعار عربی منسوب به روزگاران پیش از اسلام و به ویژه معلّقات را می خوانیم، همواره با یک پدیده فراگیر زبانی برخورد می کنیم که فرایند درک مدلول و مقصود شعر را قدری دچار وقفه می کند. این شگرد زبانی، با حذف موصوف و نشستن صفت یا صفت هایی به جای آن، رخ نموده است.امروزه این پدیده، در برخی کتب مربوط به دانش معانی و بیان، «مجاز مرسل مفرد به علاقه صفت» نام گرفته یا زیر عناوینی چون: «همنشینی معنایی در طرح مجاز» بررسی شده است. به گمان نگارنده بروز چنین عادت زبانی در شعر دوران جاهلی، نه تنها امری سطحی و تصادفی نیست، بلکه رویکردی زبانی است که در محور همنشینی و در راستای بالا بردن ادبیت کلام، تحقق یافته و گزینشی است بلاغی و برآمده از عواطف و روحیات سراینده که با مقتضای حال مخاطب بیابان گرد آن روزگار، تناسبی درخور داشته است. در نوشتار پیش رو، این رویه رایج زبانی، در پیوندی معنادار و بنیادین با اقلیم، فکر و فرهنگ عرب جاهلی و شرایط حاکم بر زندگی ایشان، مورد واکاوی قرار گرفته است. به گواهی پژوهش، فرایند حذف موصوف و انتقال معنای آن به صفت، با ایجاد نوعی ایجاز و بالا بردن قابلیّت تداعی کلام، به پویاسازی ذهن خواننده کمک می کند.
مظاهر المقاومة فی شعر ابن القیسرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر أدب المقاومة أدب الوعی والحثّ علی تجاوز الأزمات الشعبیة والحروب والقهر ویحاول لاستنهاض الهمم للجهاد والوعی بالذّات والهویّة ویتناول موضوعات البطولة فی مواجهة العدوان والظلم والاحتلال. تختلف آلیات المقاومة فی العصور المختلفة عند الأدباء فمنهم من یتّخذ القصة أو الروایة أداة للدعوة إلی المقاومة ومنهم من یتّخذ الشعر وسیلة للحثّ علی الدفاع. ولما کان الشعر أکثر انتشارا وتأثیرا فی إثارة الهمم نلاحظ أنّه قد شغل حیّزا واسعا فی موسوعة أدب المقاومة. کان للغزو الصلیبی أثره الواسع فی الحیاة الاجتماعیّة ومنه فی الشعر حیث بدأ نفر غیر قلیل من الشعراء یجرّدون لسانهم للذود عن حمی الإسلام وتحمیس الحکام وجندهم لمواجهة العدوان الصلیبی. من الشعراء الذین برزوا فی بدء هذا الغزو وحملوا سلاح الشعر ضد العدو الصلیبی هو ابن القیسرانی(478-548ق) الذی عمل علی بعث الحمیة فی قلوب المسلمین وسلاطینهم خاصة نور الدین الزنکی لاستعادة بلاد المسلمین. ومن أهمّ مظاهر المقاومة فی شعره الدعوة إلی النضال والتحریض علی مواصلة الجهاد وتمجید الأبطال وتصویر ظلم المعتدین. تبدو هذه العناصر فی تضاعیف قصائده فی مختلف الأغراض الشعریة کالمدح والهجو ووصف المعارک.
اعتمدنا فی هذه الدراسة علی المنهج الوصفی- التحلیلی وهدفنا إلی إبراز مظاهر المقاومة و بیان خصائصها لدی ابن القیسرانی و ذکر المعانی التی اعتمد علیها الشاعر لإذکاء روح الجهاد و المقاومة فی صفوف المسلمین و خلصنا إلی أن الشاعر استوحی من الدین والوطن باعتبارهما الباعثین الأساسین لرفع المعنویّات وإثارة النخوة الدینیّة والغیرة القومیّة لدی المسلمین واستدعی رموزا تراثیة لیحمّس الجنود المسلمین ویحرّضهم علی الدفاع عن حیاض الدولة الإسلامیة وحدودها.
دراسه بنیویه لمسرحیه ""شهرزاد"" لتوفیق حکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ المنهج البنیوی أقرب المناهج إلی النص الأدبی؛ لأنَّ النص هو المصدر، ولا وجود للمصدر إلا من خلال النص، و لأنَّ اللغه هی التی تشکل النص و تحدد وجوده و کینونته، و بالتالی، فاللسانیات هی المنهجیه الوحیده الصالحه لدراسه اللغه فی کل تمظهراتها الوصفیه. للتوصل إلی بنیه الأثر الأدبی ینبغی تخلیص النص من الموضوع و المعانی و الأفکار و البعدین الذاتی والموضوعی، لیبدأ بعد ذلک تحلیل النص فی دراسه المستویات البنیویه. نحن نرید فی هذه المقاله من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی أن ندرس البنیویه فی مسرحیه شهرزاد و بما أنَّ ضیق مساحه البحث لایتیح لنا الإلمام بکافه جوانب الدراسات البنیویه علینا أن نختار منها ما وجدنا أنه رکیزه أساسیه فی تحدید مظاهر البنیویه فی شهرزاد وهذه المحاور هی: الفواعل التی تمثل الشخوص فی النص، ویوازیها فی الخط نفسه المفعول به وهو الهدف أو المغزی من النص، وفی المحور العمودی هناک المساندون والمعارضون و فی الوسط هناک محور الأحداث ( الحبکه الدرامیه ) للمسرحیه. شخصیات مسرحیه شهرزاد ما هی إلا رموز لنوازع الإنسان وملکاته؛ فالعبد عبد أسود حقیقی ذو مزاج شهوانی، و الوزیر شخصیه عاطفیه عفیفه و الملک شخصیه زهدت فی کل الحیاه ی الرمزی لیصبحوا رمزاً لسعی الإنسان الحثیث نحو المجهول. و یری توفیق الحکیم أن حکمه الإنسان فی عصورنا الدنیا ولکن تلک العلاقه الخفیه التی تربط بینهم فی إنجذابهم نحو شهرزاد هی التی ترفعهم عن المستوی الواقعی إلی المستوی الدلالالحدیثه لیست هی التی توجه مصیره بل الذی یوجه مصیره هو قدرته ذلک العفریت المنطلق مِن قَمقَم الحکمه هو العله المباشره لأزمه الإنسانیه فی العصر الحدیث.
التفاعل التاریخی و الجمالی فی الشعر الجزایری المعاصر قراءه فی شعر الثوره عند عزالدین المیهوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
313-330 صفحه
حوزههای تخصصی:
یهدف هذا البحث إلی قراءه النص الشعری الجزایری المعاصر؛ باعتباره نصاً أعید فیه انتاج الحدث التاریخی( ثوره التحریر ) فنیاً بدرجه عالیه من الوعی؛ مما یعنی أن الشاعر عزالدین میهوبی تمثل الحدث التاریخی فأعاد صناعه سیاقه باعتباره جوهر التجربه الشعریه، و من ثم تهیأ له انتاج النص الشعری بصفته الوجه الثانی للعمله- علی مذهب دو بوغراند-. و فی انصهار الراهن بالماضی تتجلی التجربه الشعریه ضرباً من البحث عن الذات. فی هذا الاطار یتنزل هذا البحث دراسهً فی حیثیات النص الشعری المعاصر سیاقاً تشکیلاً، و ما ینجم عن ذلک من میلاد قیم نصیه/ جمالیه یعیش فیها الحدث التاریخی حالهً من البعْث، فاذا کانت الممارسه النقدیه اعاده انتاج النص من زاویه المتلقی، فان دراسه أدب الثوره- بأی منهج شینا- هی من زاویهٍ تحیینٌ لهذه النصوص بمضامینها، و من زاویهٍ ثانیه إسهامٌ فی إعاده إنتاج التاریخ أو علی الأقل قراءه تفاعلیه مع التاریخ الذی یظل الانسان جزءا منه من منظور ثقافی و أنثروبولوجی. یضطلع الحدث التاریخی- بصفته تجربه أدبیه/ شعریه- بأداء وظیفه جمالیه، یبلغ فیها المعیار درجه عالیه من الهیمنه، و یرجع السبب فی هیمنه المعیار إلی اضطلاع الشاعر بدور المرید/ المحب للحدث التاریخی، و إلی کل ما یجسده هذا الحدث من أیقونه مکانیه، أو شخصیه تاریخیه، أو معرکه
جمالیّات الأسالیب البصریّة فی شعر عدنان الصائغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الشاعر لا یأتی فی نصه باللغة الدالة القریبة الحاضرة فی ذهنه، بل یتوقّف طویلاً عند الألفاظ، یتأمّلها وینتقیها، ثم یعید تشکیلها بما یناسب الدلالة الوجدانیة، وقد یتوقّف عندها لیخلق عبرها لنفسه نمطاً جدیداً تحّقق رغبته ورغبة القارئ فی المتعة الفنیة المتوقعة من إبداعه؛ والتعبیر بالصورة یُعتبَر من أهم خصائص التعبیر الشعری حیث یتمیّز بدقّة تحدیده للتجارب ومفرداتها, .تعدّ الأسالیب البصریّة-وهی الأسالیب التی یوظّفها الشاعر لبیان ما لا یستطیع التفوّه به- إحدى طرق التعبیر فی الشعر العربی والخدمة التی تؤدیها تلک الأسالیب، فهی غالبا المساعدة فی بناء المزاج الانفعالی وتغیراته. أحد هؤلاء الشعراء الذین اتّجهوا إلى التعبیر بالأسالیب البصریّة هو الشاعر العراقی المعاصر عدنان الصائغ. فقد تناول هذا النوع من التعبیر فی تجربته الشعریة لرفد نصوصه بشحنات دلالیة وفقا للرؤی والأفکار التی یرید التعبیر عنها. فی هذا البحث نحاول الولوج إلى ظاهرة حداثویة أتت بها ثورة التجدید الشعریة وهی ظاهرة التشکیل البَصَرَی فی القصیدة الحدیثة، ومن ثم تطبیق ظواهر التشکیل البصری فی قصائد الشاعر العراقی المعاصر ""عدنان الصائغ"" والترکیز على المظاهر البَصَرَیة البارزة فی شعره المنشور فی مجموعة أشعاره مستخدمین المنهج الوصفی-التحلیلی. ومن المظاهر البصریة المستخدمة هی العلامات الترقیمیّة، التنقیط والصمت، والسواد والبیاض والشکل المتموّج، وتفتیت الکلمات، والأشکال الهندسیّة، والظلّ. وکلّها تعبّر عن اضطراب الشاعر وتوتّره واغترابه عن الوطن ووحشته. وکل هذا أدّى إلى تجسیم آلام الشاعر وحنینه إلی وطنه النائی البعید عنه.
المرأة فی عالم الأدیب القصصی محسن یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأخذ هذه الدراسة على عاتقها تقدیم رؤیة لصورة المرأة فی الإبداع القصصی،ومدى ارتباطها بالواقع وحرکة المجتمع.
جسّد البحث هذه الرؤیا فی قصص محسن یوسف من خلال ثلاثة محاور:
المحور الأول استعرض حصار المرأة الشرقیّة المستلبة،وما تعانیه من قهر واضطهاد، وصل إلى حد الفجیعة فی مجتمع یرغمها على مصادرة إنسانیتها.
ووقف المحور الثانی عند المرأة المقاومة التی ثارت على واقعها الشرقی المتمثل بالعادات والتقالید والأفکار المتخلفة، ومآسی القمع والاستلاب والاضطهاد المجتمعی، ونهضت للدفاع عن قضایا الإنسان الکبرى من أجل حیاة یسودها الحبّ و السلام.
أما المحور الأخیر فقد تناول المرأة الرمز،متکئاً على الرمز الشفّاف القریب من الفهم والإدراک، والبعید عن الإبهام والغموض، ولا تکاد قصة من قصص الکاتب تخلو من إشارات تاریخیة یغلّفها بالرمز لتقدیم صورة للعالم، کما ینبغی أن یکون.
بررسی اسباب پیدایش مناظرات میان ابوبکر خوارزمی و بدیع الزمان همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های ادبی قرن چهارم، مناظرات ادبی است که میان ادبای بزرگ آن دوران برپا می شد و مناظرات خوارزمی (323-383ق) و بدیع الزمان (358-398ه .ق) از مشهورترین آن ها به شمار می آید. خوارزمی که ادیب پرآوازه نیشابور بود مورد حسادت جمعی از علما و بزرگان آن عصر قرار گرفت و آنان با توطئه چینی، بدیع الزمان را تطمیع کرده و از این طریق به صف آرائی ادبی در مقابل خوارزمی پرداختند. پژوهش حاضر در تلاش است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به شعر این دو ادیب و همچنین روایات مورخانی که شاهد این ماجرا بودند، عوامل بروز مناظرات میان آن دو را تبیین نماید. نتایج اولیه حاکی از آن است که در پیدایش این مناظرات زمینه های ذاتی، مذهبی، علمی و سیاسی نقش به سزائی داشته، به گونه ای که تقابل روحیات متناقض اخلاقی و شخصیتی دو طرف مناظره باعث پیدایش زمینه ذاتی گردید و هم چنین اختلاف مذهب آن دو در پیدایش و استمرار مناظره تأثیرگذار بود. تلاش برای دستیابی به جایگاه علمی والا از جانب رقیب، زمینه علمی این مناظرات را فراهم آورد و درگیری خوارزمی با سیاست مداران و رجال برجسته و هم چنین حسادت آن ها نسبت به وی، بر این دسیسه چینی افزود که نتیجه آن شکست خوارزمی در برابر بدیع الزمان بود.
أسلوب ""الموال"" ومکانته فی الشعر الشعبی الخوزستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الشعر الشعبی یمثّل جزءا ضخما من التراث الثقافی والأدبی لکل شعب، ومتممّا له، فلا یمکن فصله عن دراسة الأدب الفصیح، إذ یحفظ بین دفتیه بعض الجوانب اللغویة، والثقافیة، والأدبیة. وقد حظی هذا النوع من الشعر العامی فی سائر البلدان بالإهتمام والعنایة من قبل الباحثین المهتمین بالدراسات الفولکلوریة، فکلما زادت هذه الدراسات تکشّفت لنا قضایا هامة، وأیقنّا أنّ هذا النمط الشعری بإمکانه أن یقدّم لنا مادة لغویة وثقافیة وأدبیة تساعدنا علی معرفة الشعوب وآدابها. والشعر الشعبی فی خوزستان أیضا له مکانته الخاصة فی الأوساط الأدبیة فهناک الکثیر من الأنماط الشعریة الشائعة علی مستوی الدول العربیة انتشرت لأول مرة فی محافظة خوزستان ثم انتقلت للبدان الأخری، وأحیانا تمّ تسجیلها بإسم هذه البلدان العربیة؛ لأنّ الشعر العامی الخوزستانی وحتی الفصیح لم یجد من یرعاه ویقوم بدراسته وإن وُجِدت إهتمامات فما هی إلا إشارات عابرة أو محاولات مبعثرة فی طیات الکتب.
وإنّنا فی هذه المقالة قمنا بدراسة میدانیة فی محافظة خوزستان ودرسنا من خلالها الشعر المحکی بلهجة سکانها العرب. فحاولنا أن نسلّط الضوء علی أقدم نوع من الشعر الشعبی وهو الموال- الفن الذی طالما أهمله الباحثون- وبیّنا فیه موطن الموال، ونشأته، وأنواعه، ووزنه، وأغراضه، وروّاده؛ وقد توصّلنا فی بحثنا إلی هذه النتیجة أنّ الموال هو أقدم فن فی مجال الشعر الشعبی وباستطاعته أن یلعب دوراً هاماً فی الحفاظ علی اللهجة المحکیة وانتقال مختلفِ المفاهیمِ الإجتماعیةِ والسیاسیةِ فی العصرِ الراهنِ.
آلیات السینما فی روایة ""قنادیل ملک الجلیل"" لإبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقدمت الروایة فی العصر الحدیث تقدماً عظیماً، وتنوّعت أسالیبها؛ فمن هذه الأسالیب تداخلها والأنواع الأدبیة والفنون البصریة. وقد أخذت الروایة الجدیدة تقتبس من بعض الفنون أسالیبَ فنیةً تساندها فی عملیة البناء الروائی، وتدفع بها إلی الإبداع، وتضمن لها حضورها وتطورها، فمن ذلک: استخدام أسلوب الحوار المسرحی، وتوظیف المعطیات الغنائیة الشعریة، وتصویر الأحداث المدهشة والبطولات الملحمیة. وأخیراً تعاملت الروایة، خاصة ""الروایة الجدیدة"" مع الفنون البصریة ولاسیّما الفن السابع، أی السینما؛ ونجد هذا التعامل الأخیر فی الأفلام المقتبسة من الروایات أو فی الإفادة من التقنیات السینمایة لکتابة الروایة؛ فالعلاقات الثنائیة قائمة بین الروایة والسینما فی عصرنا الراهن. ویعدّ ابراهیم نصرالله من الروائیین القلائل الذین جسّدوا فی روایاتهم جمیع الأنواع والفنون، وروایة ""قنادیل ملک الجلیل"" خیر مثال علی ذلک، حیث استخدم کاتبها اللغة الشعریة والمسرحیة، واستفاد من اللغة الروائیة، ولم یهمل توظیف التقنیات السینمائیة؛ فجاءت هذه المقالة لتستعرض الآلیات السینمائیة الموجودة فی الروایة، وذلک من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی. وقد أظهرت النتائج أن الروایة أخذت عدة تقنیات سینمائیة: کتقنیة عدسة الزوم، وعملیة المونتاج والسرد السینمائی، وسیناریو القص، کما أنّ الکاتب سعی فی استعمال أسالیب روائیة جدیدة مقتبسة من السینما.
زبان و تصویر در تعبیرات قرآنی قصاید عربی سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل قصاید عربی سعدی و تبیین ساختار زبانی شاعر در تصاویر قرآنی موجود در این قصاید، محور اصلی مقاله حاضر است که با توجه به جایگاه رفیع سعدی در عرصه ادبیات ایران و جهان، تبیین شاخصه های اصلی زبان تصویری او در راستای اثبات تسلط شاعر بر زبان قرآن و شعر عربی ضرورت می یابد. از آن جایی که رویکرد زبان و تصویر در اشعار سعدی با زیر ساخت تاثیرات شاعر از قرآن، کار نشده است لذا در این مقاله در صدد پاسخگویی به سوالات زیر هستیم:
اول این که جایگاه آیات قرآنی در قصاید عربی سعدی چگونه است؟ و میزان ابیات تصویری و غیر تصویری شاعر در چه حدی است؟ دیگر آن که صور خیال در ابیات قرآنی سعدی چه ویژگی هایی دارد؟ و کانون مرکزی تصویر در این ابیات چیست؟ بیان نحوه تقابل و تعامل، پیوند و مجاورت واژگان قرآن در نگاه تصویری شاعر، از رویکردهای دیگر مقاله حاضر است.
ارزیابی ابعاد کالبدی- فضایی کیفیت محیطِ شهری در بافت میانی شهرهای میانه اندام (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرها و توسعه ی کالبدی آن ها موجب بروز بحران های مختلف در زندگی شهری نظیر مشکلات محیطی و نزول کیفیت محیط شهرها شده است. در کشور ما هم به دنبال افزایش شهرنشینی و سرعت بالای تغییرات در بافت های شهری به دلایل مختلف، کیفیت محیط در نواحی شهری به شدت تنزل یافته است. بحران کیفیت در محیط های شهری، توجه به رویکردهای مؤثرتری را که قابلیت های اجرایی بیش تری داشته باشند، به یک موضوع جدی تبدیل کرده است. شهر زنجان به عنوان یکی از شهرهای میانه اندام کشور از بحران کیفیت محیط شهری بی نصیب نمانده و با مشکلات فراوانی در ابعاد مختلف کیفیت محیط شهری روبروست. روش تحقیق در این مطالعه، به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نوع تحقیق، کاربردی و رویکرد آن بصورت کمی و کیفی می باشد. بر این اساس کیفیت محیط شهری بافت میانی شهر زنجان با استفاده از شاخص های کالبدی- فضایی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد مناطق سطح مطلوبیت متوسط 92/23 درصد و مناطق پایین تر از سطح مطلوبیت متوسط 6/39 درصد از سطح منطقه بافت میانی شهر زنجان را به خود اختصاص داده است، که در واقع نشان از وضعیت نامطلوب و نامناسب شاخص های کالبدی- فضایی و فاصله کیفی شاخص ها از وضعیت مطلوب دارد. پهنه بندی محدوده بافت میانی شهر زنجان از لحاظ میزان مطلوبیت ابعاد کالبدی- فضایی کیفیت محیط شهری نشان می دهد که محلات ترانس، بی سیم، قیر باشی، دروازه ارک، گونیه، درمانگاه در وضعیت نامطلوب و محلات امجدیه، صفا و مقدم در وضعیت نسبتاً نامطلوب قرار دارند. در نهایت پیشنهاد هایی برای ارتقای کیفیت محیط شهری در مقیاس محدوده مورد مطالعه ارائه شده است.
نگاهی به مسأله استعمار در اشعار مهدی اخوان ثالث و مفدی زکریا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
155-180 صفحه
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ایران، مهدی اخوان ثالث (م.امید، 1307 1369) و در ادبیات الجزایر، مفدی زکریا(1908 1977) از شاعرانی هستند که مشخصه بارز شعرشان توصیف تاریخ اجتماعی و سیاسی است، و در متن این جریانات و مهم ترین وقایع را در شعرشان منعکس کرده اند، یکی از مسایل مهم که در شعر هر دو به وضوح آشکار است پرداختن به استعمار است. اخوان ثالث، روایت گر حضور استعمار انگلیس و آمریکا و زکریا روایتگر حضور استعمار فرانسه است، این مقاله برآن است تا بیان دارد که جلوه های استعمار در شعر دو شاعر چیست؟ براساس مکتب ادبیات تطبیقی، دو شاعر، استعمار را با چه شباهت ها و تفاوت هایی در شعرشان ترسیم کرده اند؟ و واکنش آنها به حضور استعمار در جامعه چگونه است؟ نتایج بررسی نشان می دهد: اخوان به زبانی نمادین و تمثیلی و زکریا با تصاویر شاعرانه از استعمار پلید که بر جامعه سایه انداخته سخن گفته اند؛ اما یک تفاوت محسوس در شعر آنها دیده می شود که اخوان از حضور استعمار به یأس گراییده و روحیه مقاومت را از دست داده و در اشعارش فضای یأس آمیز و غمناک بعد از چیرگی استعمار را وصف کرده ولی زکریا روحیه ای امیدوار دارد و اشعارش گویای مقاومت در برابر استعمار است.
تأکیدات بلاغی و زبانی در کلام رب الارباب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن مجید که از ابعاد مختلف دارای اعجاز است جنبه بلاغی و ادبی آن بسیار مورد توجه ادبا واقع شده است، آنگونه که سبک، شیوه بیان، عذوبت، لطف ایجاز ، سلامت الفاظ و ... آن عقول ادیبان را به حیرت واداشته است. این کتاب علاوه بر مباحث فکر و اندیشه، هدایتگری، وایصال الی المطلوب، بدون شک در فصاحت و بلاغت نیز پیشگام است.
در این مقال بر آنیم تا یکی از مباحث مهم بلاغی- زبانی یعنی تأکید را در این کتاب شریف مورد مداقه قرار دهیم. با عنایت به این که تأکید، اغراض مختلفی دارد از جمله برطرف شدن تردید مخاطب و نهایتاً تأثیر بیشتر کلام در کتب بلاغی و ادبی، بسیار مورد توجه است و با تحقیق و بررسی آیات قرآن شریف می توان موارد مختلف تأکید از جمله استفاده از ادات تأکید از جمله لام ابتداء، نون تأکید، ، تقدیم فاعل معنوی، تکرار، قسم و ... را در آیات نورانی این کتاب مقدس مشاهده نمود.
سبک شناسی نحوی نامه سی و یکم نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، دانشی است که امروزه در قلمرو زبان و ادبیات، اهمیت فراوان یافته و به وسیله آن می توان به ویژگی های یک اثر و روش ادبی پی برد. نامه سی ویکم، در میان کلام ادیبانه امام علی (ع)، وصیتی است خطاب به امام حسن مجتبی (ع) که به دلیل جلوه های تربیتی و اخلاقی از جایگاهی والا برخوردار است؛ از این رو بررسی سبکی آن حایز اهمیت بسیار است و می تواند برخی از زوایای هنری و محتوایی آن را روشن کند. در جستار حاضر سبک نامه سی و یکم در لایه نحوی بررسی شده است. در این لایه باید گفت، تشخص نحوی این نامه مرهون فراوانی جملات کوتاه و کاربرد فراوان ساخت های همپایه و همراهی همپایگی بلاغی، موسیقایی و محتوایی با همپایگی نحوی است. همچنین، بسامد بالای وجه امری و وجه معرفتی سبب تمایز و تفرد سبک نامه شده است
التعالیم الإسلامیة وتوظیفها فی الشعر البحرینی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ التطورات التی أحدثت فی المنطقة فی السنوات الأخیرة تدلّ على الوعی الإسلامی للشعوب إلّا أنّ هناک من لایخضع لدور التعالیم الإسلامیة فی هذا الوعی ویرى للثورات فی المنطقة أسبابا أخرى غیر إسلامیة.
وممّا لاشکّ فیه أنّ الصحوة الإسلامیة فی المنطقة بدأت باحتلال فلسطین، واستمرت بعدها بالصراعات الفکریة ثمّ المیدانیة بین النزعات المختلفة التی تمیل بعضها إلى الغرب وأخرى إلى التراث الدینی الوطنی دون ثقة بالغرب.
وهذه الصحوة واضحة فی الأدب العربی کما هی واضحة فی الأدب البحرینی الذی نحن ندرسه فی هذا المقال حیث نواجه الألفاظ التی توحی بتعالیم الدین الإسلامی مثل ""النبی، والقرآن، والربّ، والمعراج، والشهید"". ثمّ لانجد تقریبا شاعرا لم یتناول الاحتلال الصهیونی لفلسطین. إضافة إلى أنّ استخدام ""شاورن"" رمزا للقتل و الدمار، ورفض سیطرة الشرکات الغربیة لاسیما الأمریکیة للبلاد، ومجابهة الاستبداد ورفض ذلّة الحکام أمام القوى المستکبرة العالمیة کلّها تدلّ على البواعث الإسلامیة لثورات المنطقة.
اسطوره در شعر شعراى تموزى معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله میزان تأثیر اسطوره و بن مایه هاى آن را در اشعار سه شاعر معاصر عرب: بدرشاکر سیّاب، أدونیس، و عبدالوهاب بیاتى بررسی مى کند. اطلاق نام شاعران تموزى برآن ها، به واسطه کثرت استفاده از اساطیر، به ویژه اسطوره ى ""تموز"" است. این شاعران بر اثر تحولات موجود در جامعه عرب آن روزگار و استعمارگرى دول اروپایى و در نتیجه احساس غربت و پوچى و فرار از واقعیت به دنیاى تازه در دامان میراث کهن پناه مى برند. در این پژوهش کوشش شده تا اسطوره ی تموزدر اشعار این سه شاعر بررسى و موارد دلالت هاى مشترک آن ها استخراج شود و اندیشه هاى مشابه آن ها در به کارگیرى این پدیده تبیین گردد. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که تموز در اشعار این شعرا نماد بارورى و زندگى و مؤید اشتراکات قابل توجه درتجارب فردى و اجتماعى و سیاسى ایشان است. این شعرا دریافته بودند که زندگى عرب به علّت ستمگرى حکومت، پویایى خود را از دست داده و به سوى خشک سالى و قحطى پیش مى رفت. بنابراین از تموز ""اسطوره حاصل خیزى"" مى خواهند تا زندگى تازه اى را برای آنان بیافریند.
رئالیسم جادویی و مؤلفه های آن در بررسی داستان لیالی ألف لیله نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریالیسم جادویی از سبک های نوین داستان نویسی است که در آن نویسنده، عناصر «سحر و جادو» و «وهم و خیال» را با رخدادهای واقعی درهم می آمیزد، به گونه ای که اتفاقات و شخصیت های جهان واقعی و فراواقعی برای خواننده کاملاً طبیعی و باورپذیر جلوه می نماید. نجیب محفوظ یکی از بزرگ ترین رمان نویسان معاصر عرب از این شیوه در برخی آثار خود بهره جسته است. داستان لیالی ألف لیله یکی از برجسته ترین آنها است که در این مقاله تلاش شده پس از معرفی و بیان مؤلفه های ریالیسم جادویی، این عناصر و شاخصه ها در داستان لیالی ألف لیله شناسایی و بررسی شوند تا از ره آورد آن وجود مؤلفه های ریالیسم جادویی در این داستان و چگونگی و میزان استفاده نجیب محفوظ از آنها تبیین شود؛ علاوه بر «سحر و جادو» و «وهم و خیال»، می توان به وجود عناصر دیگری همچون «اسطوره و نماد»، «دوگانگی»، «تصوف و صوفی گری»، «رویکرد انتقادی»، «آشنایی زدایی»، «درون مایه مهم اجتماعی» و «بی طرفی نویسنده» نیز به عنوان دیگر مؤلفه های ریالیسم جادویی در داستان لیالی ألف لیله اشاره کرد. به طوری که می توان این داستان را از نمونه های برجسته ریالیسم جادویی در ادبیات داستانی عربی به شمارآورد