فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان تنها ابزار انتقال معنا نیست؛ بلکه یکی از کارکردهای مهم آن تاثیرگذاری بر دیگران است. در روند گفتمان، گفته پرداز همواره از استراتژی هایی جهت جذب مخاطب و متقاعد ساختن او بهره می گیرد تا آنجا که اندیشمندان و زبان شناسان، وظیفه اصلی زبان را « برهان» می دانند. بُعد برهانی زبان از جمله محورهای اصلی « تحلیل گفتمان» و « تحلیل گفتمان انتقادی» است که در منظور شناسی از جایگاه خاصی برخوردار است. نگارنده در این پژوهش بر آن است با مطالعات کیفی و با در پیش گرفتن روش توصیفی- تحلیلی، ابعاد مهم برهان های بلاغی را در گفتمان های رسول اکرم (ص) بررسی و تحلیل نماید. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که ﭘیﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ کﺎﻓی کﻪ از ﻣﺨﺎﻃﺒین ﺧ ﻮد دارد، ﺑ ﺮای ﻫ ﺮ ﮔ ﺮوه از ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﺑﻪ ﻓﺮاﺧﻮر ﺷﺮایﻂ ﻓکﺮی ، روﺣی و اﺟﺘﻤﺎﻋی، روش ﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﻣﺆﺛﺮ و ﻣﺴﺘﻘﻠی را ﺑﻪ کﺎر ﮔی ﺮد ﺗ ﺎ ﻓﺮآیﻨ ﺪ اﻗﻨ ﺎع و اﺛﺮﮔﺬاری ﺑﻪ ﺧﻮﺑی اﻧﺠﺎم گیرد. پیامبر از طریق مبالغه که همرا با مغالطه است قصد تاثیرگذاری بر مخاطب را ندارد؛ چرا که بلاغت وی برخاسته از « حقیقت» است و زاییدة« خیال» نیست. وی بر مجازهای عقلی که عقل مخاطب را به تقلّا و تلاش وامی دارد بیش از مجاز لغوی اهتمام می ورزد. استعاره های وی میان دو قطب برهان یعنی عقل و نفس را جمع می کند. آرایه های بدیعی به منظور تحسین و تزیین کلام به کار نمی گیرد؛ بلکه قصد دارد از طریق آنها پیام خویش را در نفس مخاطب و گیرنده تثبیت نماید.
بررسی ویژگی های افعال تکرار شده در اشعار رمانتیک و رئالیست عبدالوهاب بیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکرار بعنوان آرایه ای ادبی از اهمیت بسزایی در شعر معاصر عرب برخوردار است. بطوری که این آرایه به علت نقش زیباشناختی و وظیفه بیانی خود بسیار مورد توجه شاعران و ناقدان قرارگرفته و تبدیل به یکی از عناصر اصلی قصاید آنها شده است. از سوی دیگر بسیاری از این شاعران تحت تاثیر جریانهای سیاسی و اجتماعی عصر خود رو به جریانهای ادبی چون رمانتیسم و رئالیسم آورده و با تاثیرپذیری از آنها به سرودن قصاید خود در موضوعات مختلف و مضامینی متناسب با خصوصیات این مکاتب مبادرت ورزیده اند. به همین دلیل برای فهم قصاید بسیاری از آنها لازم می آید ابتدا به بررسی ویژگیها، میزان و چگونگی تأثیر این مکاتب بر عناصر تشکیل دهنده قصاید آنها بپردازیم. از جمله این شاعران عبدالوهاب بیاتی شاعر عراقی می باشد. که رو به این مکاتب نهاده و بسیاری از قصاید خود را با تأثیر پذیری از آنها سروده است. بدین ترتیب بر آن شدیم تا با شیوه ای توصیفی - تحلیلی و همچنین شیوه ی آماری با بررسی افعال تکرار شده در این سروده ها بعنوان یکی از عناصر شاخص جنبه های لفظی و معنایی ضمن تحلیل و بیان چگونگی تأثیر این مکاتب بر شاعر و مضمون قصاید او چگونگی تأثیر آنها بر جنبه لفظی این قصاید را نیز نمایان سازیم.
بررسی بلاغی دلالت های زبان بدن در قرآن کریم (مطالعه موردی: زبان دست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان بدن، تکنیکی ارتباطی به شمار می رود که انسان ها از آن برای بیان احساسات و دلالت های مختلف بهره می گیرند. زبان بدن، ترجمان حالت ها و اندیشه های آدمی است. این مهارت ارتباطی در گستره علم لغت، روان شناسی رفتاری و تربیتی قرار دارد. زبان بدن در متون ادبی و قرآن کریم به کرّات مورد استفاده قرار گرفته است. فراگیری اصول و فنون زبان بدن، اقدام مؤثری برای رمزگشایی بسیاری از دلالت های نهفته در عبارات است و این امر برای پژوهشگران قرآنی بسیار مهم می نماید؛ زیرا با بازگشایی رمز آیات، می توان از روساخت به ژرف ساخت معنایی آن ها پی برد. در این مقاله علاوه بر تعریف زبان بدن و ارائه تاریخچه مختصری از این علم، به ذکر دلالت های زبان بدن در قرآن کریم با تأکید بر زبان دست و شرح نکات بلاغی آن ها پرداخته شده است. مهم ترین دلالت های زبان دست در قرآن را می توان: بخل، تأسف، ترس، سکوت، غم، تعجب و حیرت برشمرد. از جمله نکات بلاغی آیات زبان بدن می توان به آرایه هایی نظیر استخدام جز به جای کل، تشبیه و استعاره اشاره نمود. قرآن کریم، زبان بدن را مهارت ارتباطی هر دو گروه مؤمنان و کفار دانسته است. با این تفاوت که کفار از این سازوکار ارتباطی برای استهزاء، انکار و تحقیر و مؤمنان برای بیان اندوه، مسرت، شرم و شگفتی استفاده نموده اند.
بررسی تقابل هجاء سیاسى فاحش با اخلاقِ دینى در دالیّه سید حیدر حلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز موضوع چالش برانگیز تقابل هجاء و به ویژه هجاء سیاسى فاحش با ارزش های دینى و اخلاقى، مورد توجه فقها از یک سو، و از سوى دیگر مورد توجه شاعران پایبند به اصول اخلاقی و دینی بوده است. بر این اساس گمان نمی رفت که این گونه از هجاء که معمولاً همراه دشنام گویی و مبالغه در بیان زشتی ها است به شعر شاعرانی که خود را پیرو اهل بیت علیهم السلام می دانند راه پیدا کند. ولی برخلاف این پندار در شعر سیاسی شیعی قصیده های متعددی یافت می شود که آشکارا این گونه از هجاء در آنها به کار گرفته شده است. این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش وصفی - تحلیلی و با تمرکز بر قصیده دالیّه سید حیدر حلی (1246 – 1304ه) که ازجمله حولیات حسینیّه مشهور او به شمار می آید به بررسی و نقد آنچه که ممکن است استفاده ازاین گونه از هجاء را در نظر شاعر جایز جلوه داده باشد بپردازد. در این راستا پس از بررسی اصل جواز استفاده از هجاء بر اساس معیارهاى اسلامى، اِشکال وارد بر هجاء در این قصیده و توجیهات محتمل براى آن مورد تحلیل و بررسى قرار می گیرد. نتیجه این پژوهش گویای آن است که اگرچه با تمسک به برخی از اسلوب های توصیفی قرآن کریم در کنار تمسک به برخی از اسلوب های بلاغی می توان راه گریزی برای توجیه به کارگیری این گونه از هجاء ارائه کرد، ولی با توجه به دوراز ذهن بودن این توجیهات نزد مخاطبان عام تمسّک به آنها خالی از تکلّف نخواهد بود، به همین دلیل اگرچه شاعر در این قصیده آشکارا هجاء سیاسى فاحش را به کار گرفته است اما در دیگر سال سروده های حسینی اش سعی کرده از آن دوری گزیند و به جای آن شیوه های دیگری از هجاء را به کار گیرد.
تحلیل اگزیستانسیالیستی شعر شاملو و أدونیس (مورد پژوهانه: ترانه های کوچک غربت و أغانی مهیار الدمشقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط شعر معاصر فارسی و عربی با فلسفه، به ویژه با دستاوردهای اگزیستانسیالیسم، در برخی اشعار تبدیل به یک هویت مشخص شده است؛ چنان که شاهد یک امتزاج، در دو نوع دستاورد بشری هستیم. از مصادیق چنین ادعایی، تبلور این فلسفه در «ترانه های کوچک غربت» احمد شاملو و «أغانی مهیار الدمشقی» أدونیس است که دو شاعر با پرداختن به مؤلفه های بنیادین آن به خلق اثری هنری دست یازیده اند. نوشته حاضر ضمن ارائه تصویری از ارتباط فلسفه اگزیستانسیالیسم با ادبیات معاصر، مصادیق این نوع فلسفه را در دو مجموعه مورد بررسی قرار دهد. بر همین مبنا نتایج، نشان خواهد داد؛ در این کندوکاو، با دو اندیشمند مواجه هستیم که شعر برای آن ها فراتر از یک گفتار یا یک شاخه هنری است. آن ها در مواجهه با اگزیستانسیالیسم رویکردهایی مختلف را اتخاذ می کنند و این رویه فلسفی، باعث تعمیق روابط اشیاء و حوادث در شعر آن ها می گردد و درعین حال، ممکن است منجر به شکل گیری نوعی پیچیدگی و دیریابی برای مخاطبانشان نیز گردد. بااین وجود، مباحثی همچون هستی شناسی، تناقض و تنهایی، حضور دیگری، صیرورت و نمایندگی انسان از جمله قضایایی است که دو شاعر بر مبنای نگرش اگزیستانسیالیسم به طرح آن همت گماشته اند.
الصور البیانیه فی الأمثال العبریه (مجموعه مختاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعدُّ الأمثالُ من الفنون الأدبیه؛ لذلک أُلِّفت فی جمعها وتفسیرِها وبیانِ موارِدها کُتُبٌ مستقلَّهٌ بعینِها. وهی مع إیجازها تتضمَّن حِکَماً بلیغهً أو تجاربَ إنسانیهً مفیدهً، کما تحتوی أحیاناً قواعدَ للتصرُّف والسلوک، وکأنَّ قائلی الأمثالِ ومرسلیها حکماءُ أدرکوا أسرار الحیاه ووعوا کُنْهَ المجتمع، واستنبطوا نزواتِ النفوس ونفذوا إلى أغوارها. وعلى الرغم من أنَّ الصوره الفنیه تبدو أکثر وضوحاً فی الشعر، إلاَّ أنَّه یمکن اعتبار الأمثالِ جنساً أدبیاً یمثِّلُ المجالَ الرَّحبَ أیضاً للاستقراءاتِ والتحلیلاتِ واستنباط الصور البیانیه التی نجدُها فی الشعر. وانطلاقاً من ذلک یأتی بحثنا هذا لیتَناولَ مجموعهً من الأمثال العبریه فی دراسه تطبیقیهٍ تقلیدیهٍ لأسالیب البیان من تشبیهٍ واستعارهٍ وکنایهٍ. وکلُّنا أملٌ فی أنْ یشکِّل هذا البحثُ إرهاصاً لدراساتٍ أکثر توسُّعاً وحیویهً.
جایگاه مفاهیم تربیتی فردی و اجتماعی در داستان های کوتاه علی حجازی با تکیه بر کتاب «النعاس و أمیر العواصف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی در شکل دهی شخصیت کودک تأثیر دارد؛ از جمله می توان به خانواده، اجتماع، مدرسه، رادیو و تلویزیون، کتاب و دیگر وسایل ارتباطی اشاره کرد. یکی از گونه های ادبی که تأثیر به سزایی در شکل گیری شخصیت کودک دارد ادبیات کودک است. کودکان از زمانی که صحبت کردن را یاد می گیرند در مرتبه اول از طریق دیگران و در مرتبه دوم به وسیله خودشان با کتاب های داستان و شعر آشنا می شوند در این میان داستان و قصه به دلیل قابلیت خاصی که دارد در انتقال مفاهیم تربیتی به کودک تأثیر به سزایی دارد. آنچه به عنوان فرضیه این پژوهش مطرح است این است که داستان به عنوان یکی از ابزارهای آموزشی غیررسمی به طور نیمه مستقیم و غیرمستقیم تأثیر مهمی در انتقال مفاهیم تربیتی به کودکان دارد. بر پایه این فرضیه این سؤال مطرح می شود که مهم ترین مفاهیم تربیتی بکار رفته در داستان های کودکانه چیست؟ نگارندگان در این پژوهش بر آن هستند تا با استفاده از شیوه توصیفی – تحلیلی مهم ترین مفاهیم تربیتی داستان های کوتاه لبنان را با تکیه بر کتاب «النعاس و أمیر العواصف» اثر کودکانه نویس لبنانی علی حجازی مورد بررسی قرار دهند. در پایان این نتیجه گرفته می شود که این کودکانه نویس لبنانی ضمن رعایت زیبایی های هنری در قالبی خاصی مفاهیم تربیتی همچون وفاداری، اجتناب از تکبر و غرور، تقویت حس وطن دوستی، دوراندیشی و اجتناب از سستی؛ تقویت روحیه شکرگزاری از دیگران و ... را در کتاب خود به کودکان منتقل می کند.
ثنائیّه الأمکنه المغلقه فی شعر محمّد عفیفی مطر؛ دراسه سردیّه فی "البیت" و"السجن" نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
129 - 148
حوزههای تخصصی:
تعدّ ثنائیّه المکان أو التقاطب المکانیّ دراسهً نقدیّهً جدیدهً فی معرفه التناقضات والمفارقات لدلاله الألفاظ المکانیّه المتجانسه الّتی تتحوّل وظائفها کی تکسب النصّ سماتٍ جمالیّهً تظهر أحیاناً وتضمر أخری. تحمل الأمکنه المغلقه لدورها المرموق فی الشعر العربیّ المعاصر وظائف شتّی نحو الوظیفه المعرفیّه الدرامیّه ویمکن لها أن توصل القارئ إلی التعرّف لمعانٍ مختلفهٍ تحوم حول انفتاح المکان وانغلاقه، واتّساع المکان وضیقه، وذاتیّه المکان وموضوعیّته وما إلی ذلک من مفارقات تطرء عن طریق التأثّر بالحالات الداخلیّه والملابسات الخارجیّه وتؤثّر فی جوده إبداعه الشعریّ، ثمّ تؤدّی إلی تقاطبٍ کاملٍ فی مفرده مکانٍ واحدٍ. إنّ محمّد عفیفی مطر شاعرٌ مصریٌّ کبیرٌ ترعرع شعره فی رحاب مجموعهٍ من التعابیر الثنائیّه الّتی تجعل نصّه غیر ثابت الدلاله، علی الخصوص یتقبّل إقحامه فی لجّه التقاطبات المکانیّه؛ مواقف ذاتیّهً واجتماعیّهً متطوّرهً فی خطابٍ واحدٍ. تحاول هذه الدراسه باتّباعها المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تتناول سردیّه "البیت" و"السجن" المتقاطبه فی شعر محمّد عفیفی مطر، وتدلّ حصیلتها بوجه الإجمال علی أنّ الشاعر یعبّر عن توظیف البیت بثنائیاتٍ کثنائیّه الحلم والمأساه فیه،وثنائیّه انغلاق فضائه وانفتاحه، لیهرب، من جههٍ، من الواقعیّات الخارجیّه وهواجسها المرهقه إلی عالم الذکریّات المبهجه، ویثیر، من جههٍ أخری، مشاعر الحزن والقلق عبر توسیع دلاله البیت وخرق حدوده إلی مستوی الأرض والذود عن حیاض الوطن. یوسّع الشاعر دلاله السجن بثنائیّه الذاتیّه والموضوعیّه بحیث یعود مبعث نزعته الأولی إلی شدّه معاناته وضغوطه النفسیّه، وتدلّ الثانیه علی سرد أهمّ مواضیع اجتماعیّهٍ تخصّ مواطنیه فی مرحله حضوره فی السجن وقبله.
مکانه الألفاظ العربیه فی الأحکام الفقهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
1 - 22
حوزههای تخصصی:
إنّ اللغه العربیه فی حقل العلوم الإسلامیه بینهٌ أهمیتها ومکانتها. فی هذا البحث ناقشنا استعمال هذه اللغه القرآنیه فی المجال العلمی اللسانی ضمن إطار علم الفقه الإسلامی، إنّ الفقه یتعلّق باللغه العربیه فی قسم العبادات اللفظیه والمعاملات والأحکام. ونحن فی مقام إثبات هذا الموضوع، أی: حاجه الفقه إلی اللغه العربیه، ودراسه مکانه الألفاظ العربیه فی الأحکام الفقهیه لها علاقه غیر علاقه الفقه من الجهه التعلیمیه والتحقیقیه التی لها شأنها الخاص. وقد درسنا من العبادات قسم الصلاه التی تحتاج إلی الألفاظ العربیه وأیضاً التلبیه فی الحج التی هی عملٌ لسانی. وهکذا فی باقی الأحکام الفقهیه التی تتصل بالألفاظ العربیه ومِن هذا المنطلق جاءت أهمیه القَسَم. وفی المعاملات طرحت کلّیه الموضوع، أعنی اللغه العربیه. من الجدیر بالذکر أنّ استعمال اللغه العربیه فی حاله الاختیار والقدره علی النطق بها متّفق علیها عند الفقهاء وفی حال الاضطرار أو الجهل أو عدم القدره، لها طرق أُخری قد أشیر إلیها. وکل هذه الأمور هی لأجل أهمیه اللغه العربیه التی هی لسان شارع الإسلام ولذلک أدخلها فی تکالیفه إلی المکلّفین. المنهج المتّبع فی هذا البحث توصیفی - تحلیلی.
مناهج تفسیر القرآن الکریم عند علماء الکُرد (خلال القرن الرابع عشر للهجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا یخفی علی أحدٍ من الدارسین بأنّ علماء الکُرد قدّموا للمکتبة الإسلامیة أروع الکتب والعلوم وقد برز عددٌ کبیرٌ منهم لدراسة القرآن الکریم وتفسیره وعلومه، وألّفوا تفاسیر متعددة. فی هذا المقال بالمنهج التحلیلی- التوصیفی، یکشف لنا دور مفسّری الکُرد فی تفسیر القرآن الکریم وجهودهم التفسیریة، خلال القرن الرابع عشر الهجری إلی القرن العشرین المیلادی، مع إلقاء الضوء على أبرز مناهجهم التفسیریة، وندرس خلاله مخصصةً ما صنّفه العلماء الکُرد فی تفسیر القرآن الکریم ومشارکتهم فی إغناء المکتبة القرآنیة، ومعرفة مدى اهتمامهم بهذا العلم المبارک؛ فلاحظنا تنوّع ما جادتْ به قرائحهم فی هذا المجال، ففیها التفاسیر التامة والکاملة، ومنها تفسیر أجزاء من القرآن الکریم، وفیها تفاسیر مفصّلة، ومنها مختصرة ومجملة، وفیها تفاسیر مطبوعة ومنها مخطوطة. وفی نهایة المطاف حاولنا تسلیط الضوء على أهم وأبرز مناهج التفسیریة للمفسرین الکُرد من المأثور والمعقول وغیرها.
أنماط المفارقتین اللفظیة والتصویریة فی شعر علی فودة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن المفارقة تقنیة أدبیة تزداد القصیدة رونقاً وجمالاً بکل أنماطها وسیاقاتها وتنتهی إلى نتیجةٍ تدهش المتلقین، وهی تقوم على التضاد والفرق بین المعانی الظاهریة والمفاهیم الباطنیة للألفاظ والتعابیر وتخل التوتر والإعجاب فی النص. کثیراً ما تحتاج المفارقة إلى کد ذهنی وتأمل عمی للوصول إلى کشف دلالات التعارض بین المعنى الظاهر والمعنى الخفی الغائص فی أعماق النص. من هذا المنطل ، بادر هذا البحث بدراسة أشعار علی فودة ) 1491 1491 م( الشاعر الفلسطینی المعاصر، وما تحتوی من ملامح المفارقتین اللفظیة والتصویریة وأنماطهما مستعیناً بالمنهج الوصفی التحلیلی لتفسیر نماذجها، وتبیین کیفیة استخدام الشاعر لهذه التقنیة ودورها فی تجربته الشعریة. تبین من خلال هذا البحث أن الشاعر وظف مفارقة السخریة والأضداد والإنکار بمثابة ملامح المفارقة اللفظیة ومفارقة التحول والمفاجأة والأدوار بمثابة نماذج للمفارقة التصویریة. وکان غرضه الرئیسی من استخدام هذه التقنیة هو بیان ما یوجد فی المجتمع وسلوک الناس من التناقض والتباین الذی سبب الیأس والمفاجأة والتحسر فی الشاعر خلاف ما کان یصوره.
پیرنگ استعاری در داستان کوتاه زیر سایبان از نجیب محفوظ با تأکید بر نطریه فرگِسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه ساختارشناسانه به ادبیات داستانی و بررسی عناصر تشکیل دهنده متن و کشف الگوی پیوند آنها و گشودن رمزهای بارگذاری شده در متن، زمینه های درک بهتر و کاملتر از متن را فراهم می آورد. نویسنده در هر داستان، یک یا دو عنصر داستانی را برجسته تر می کند و الگوی داستانی خود را بر مبنای آن ترسیم می کند. داستان کوتاه «زیر سایبان» (تحت المظلة) از نویسنده مشهور مصری نجیب محفوظ با ارائه پیرنگ به هم ریخته و مکان استعاری و زاویه دید سوم شخص عینی یا کانونی گر بیرونی، از داستانهای مدرن عربی محسوب می شود. در داستان مدرن، تداعی های ذهن نویسنده، شالوده ای برای بازگویی اپیزودهای جدا و نامرتبط است. نویسنده با ارائه این تکنیک توانسته است اهمیت و مرکزیت فلسطین در جهان عرب و مسئله اشغالگری و جنگ های نیابتی را با تصاویری فانتزی نشان بدهد و بر معنا باختگی و انفعال جامعه عربی تأکید کند. نسبی گرایی، بی زمانی، پاردوکس، آشنایی زدایی و غافلگیری از نوآوری ای نجیب محفوظ در این داستان به شمار می آید.
دراسة مقالات مجلة آفاق الحضارة الإسلامیة من منظار تحلیل المحتوی والإحصاء (من المجلد 13 حتی العدد الأول من المجلد 19)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم بهار و تابستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
113-131
حوزههای تخصصی:
تلعب المجلات فی یومنا المعاصر دورا هاما فی انتقال المعلومات العلمیة العالقة. والمجلات إضافة إلى دورها فی الاستعمالات العلمیة، تبیّن معطیات المجتمع العلمی فی أوسع نطاق من حیث العالم والوطن والمنطقة وتعتبر لوحة من الحیاة العلمیة للمجتمع. تحلیل المحتوی والإحصاء منهجٌ دراسیٌّ یستعمل لدراسة موضوعیة ومنتظمة وکمّیة للمحتوى الظاهر للرسالات الارتباطیة ولوصف نطاق وسیع من النصوص. تعتبر مجلة آفاق الحضارة الإسلامیة المحکّمة واحدة من المجلات المعتمدة والمهمة فی مجال الحضارة الإسلامیة فی إیران والتی وصل نشرها إلى عدد 13 وتمّ طبع 84 مقالة فیها من 152 کاتبا وکاتبة بشهادة جامعیة معتبرة ومن 39 جامعة ومؤسسة تعلیمیة. هذه المقالة تطرقت إلى دراسة إحصائیة وتحلیلیة لعدد کاتبی المقالات وشهاداتهم ومدى التعاون بینهم والمراکز والمؤسسات الناشطة فی المجلة و... . ومن هذا المنطلق حصلت المقالة على النتائج التالیة: إنّ 33 مقالة کتبت بصورة منفردة و51 مقالة أیضا کتبت بصورة مشترکة و32 مقالة من المقالات المشترکة کتبت بتعاون الزملاء الجامعیین و19 مقالة بتعاون الأشخاص المختلفین من الجامعات المختلفة. یختص نصف موضوعات المقالات بالنقد وتحلیل النصوص. کتب 14 مقالة بواسطة أعضاء هیئة التحریر بمتوسط 38/9 وهو عدد مقبول. وقد أستفید من 2353 مصدرا فی المجموع والمتوسط لکل مقالة یکون 1/28 وهو أیضا عدد مقبول. وکذلک 1928 مصدرا یعنی 94/81 بالمئة منه له متوسط عمری أکبر من 14 سنة.
تبیین مفهوم متناقض نما و کارکرد آن در تعابیر شعری احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متناقض نما شگردی هنریست که به عنوان یکی از مؤلفه های برجسته سازی و آشنایی زدایی در متون ادبی مورد توجه ناقدان قرار گرفته است. این فن در ادبیات جدید به عنوان یکی از مهمترین ویژگی های شعر معاصر به شمار آمده و برای آن انواع، کارکردها و مقاصد خاصی در نظر گرفته شده است. این پژوهش می کوشد تا با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، کارکرد متناقض نما و انواع آن را در شعر احمد مطر کاویده و به این مساله پاسخ دهد که وی برای بیان چه اغراضی از این شیوه بیانی استفاده کرده است. نتیجه پژوهش حاکی از این است که متناقض نما مهمترین ویژگی اسلوبی شعر احمد مطر به شمار می رود که شاعر آن را در دو گونه متناقض نمای ترکیبی و متناقض نمای معنایی به کار برده است. کارکرد این شگرد در شعر او در جهت تبیین برخی مفاهیم سیاسی، اجتماعی، آزادگی و مفاهیم ذاتی به کار گرفته شده و با استفاده از زبان تمسخر و تهکم و به شکلی طنزگونه در راستای بیان برخی اغراض مثل، تمسخر حکام و سردمداران عرب و سرزنش جامعه عربی به خاطر پذیرفتن ظلم و ستم به کار بسته شده است.
الهجاء السیاسی فی حولیّات السیّد حیدر الحلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهد الأدب العربی ومنذ بدایاته فی العصر الجاهلی ضرباً من الأغراض الأدبیه یسمى الهجاء وهو تقبیح صوره فرد أو فئه أو سلوک خاص بالمبالغه فی الذم وذکر المساوئ أو اختلاقها ونسبتها إلى المهجو،ّ وقد توسعت وبمرور الزمان دائره استخدام هذا الفن لتشمل الشعر السیاسی مثل ما نجده عند شعراء بنی أمیه کالأخطل(19 – 92ه) ومسکین الدارمی (... – 89ه) والأحوص (... - 105ه) وکذلک شعراء الشیعه کالکمیت بن زید الأسدی (60 – 126ه) أو السید إسماعیل الحمیری (105 – 173ه) أو دعبل الخزاعی (148 – 246ه) وغیرهم وقد استمر استخدام هذا الفن إلى العصور المتأخره عند شعراء الشیعه ومنهم السید حیدر الحلی (1246 – 1304ه) صاحب الحولیات الحسینیّه المشتمله على بعض مظاهر الهجاء، فیأتی هذا البحث لرصد أشکال الهجاء السیاسی الوارد فی هذه الحولیات وکمیه انتشار أنواعه فیها، وکشف اللثام عن سبب رغبه الشاعر أکثر فی: «الهجاء السیاسی عن طریق توظیف القضایا التاریخیه» بشکلیه المباشر والضمنی، بالقیاس مع باقی أنماط الهجاء عن طریق دراسه الاحتمالات الوارده بهذا الشأن وذلک من خلال انتهاج المنهج الوصفی التحلیلیمستعیناً بالاستقراء التام لأبیات الهجاء فی هذه الحولیات. وقد توصّل البحث إلى نتائج أهمها أنّ أنماط الهجاء السیاسی فی هذه حولیات تنقسم إلى ثلاثه أقسام هی:1- الهجاء السیاسی الفاحش 2- الهجاء السیاسی المقترن بالمدح 3- الهجاء السیاسی بتوظیف القضایا التاریخیه (بشکلیه: المباشر والضمنی)، وقد مال الشاعر إلى استخدام النمط الأخیر بشکل أوسع فی حولیاته لاشتماله على وظیفه حِجاجیّه تساعد فی إقناع المخاطب أنّ المهجو یستحق الذمّ حقیقهً، ولکونه أکثر انسجاماً مع مفهوم الالتزام الدینی واتصافه بعنصر الصدق عند المخاطب العام.
شگردهای زبانی (دستوری و آوایی) متنبی در اقناع از منظر پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب پراگماتیسم، ادبیات را به منزله موثّرترین و زیباترین نوع گفتمان تلقی می کند. گفتمانی که نه تنها زیبایی و جمال در آن موج می زند بلکه تمام کارکردها و وظیفه های ارتباطی زبان در آن موجود است. ازاین رو فن اقناع به عنوان هدف غایی هر نوع گفتمان در زیرمجموعه زبان شناسی کاربردی به عنوان علم گفتمان زبانی قرار می گیرد. ازآنجاکه کاربردشناسی ادبی بیشتر از کاربردشناسی محض و فرضیه ای بیانگر کاربرد عملی زبان در فرآیند گفتمان است، در این پژوهش بر آنیم که به بررسی شگردهای زبانی( دستوری و آوایی) اقناع در دیوان شاعر بزرگ عرب که از وی به عنوان استاد معماری زبان یاد می شود، بپردازیم. جایگاه والای متنبی در عرصه زبانی و حضور استراتژی های زبانی در دیوان وی نشان از آن دارد که شاعر در انتقال بیشتر انگیزه ها، عواطف و احساسات به مخاطبین جهت تثبیت و تأکید بیشتر معنا از کاربست های زبانی اقناع و مهم ترین آن ها همچون تکرار و روش های هارمونی شعری همچون توازن و تصریع بهره جسته است. ضمن اینکه « تکرار» و سویه های گسترده آن به لحاظ ابعاد زیبایی شناختی کلامی و جنبه های اقناع کلامی نسبت به سایر اسلوب های زبانی از بسامد بالایی در دیوان شاعر برخوردار است.
تحلیل ناامنی نشانه ای در رمان «لیلة الملیار» از غادة السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر فرد از جامعه با تولید رمزگان نشانه ای خاص خود، ضمن نمایش پایبندی به مجموعه ای از هنجارها و تعلق خود به طبقه خاصی از اجتماع، احساس امنیت یا عدم امنیت خود را به تصویر کشیده و به تناسب امر واکنش های متفاوتی را بروز می دهد. نشانه شناسی اجتماعی یکی از رویکردهای پژوهشی است که به بررسی این هنجارها و رمزگان نشانه ای می پردازد. بر اساس این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی انجام گرفته، جلوه هایی از ناامنی نشانه ای را می توان به وضوح در رمان «لیلة الملیار» ملاحظه کرد. در این رمان تقابل فرهنگی بین شخصیت ها و بازتاب آن در رفتارهای آنان موجب روی آوردن هر یک از این شخصیت ها به واکنش هایی چون خاموشی، بیش تصحیحی، تلافی، و پدیده های متفاوتی چون تقلید، همانندسازی به عنوان واکنش مقابله با هنجارهای متضاد شده است. برخی شخصیت های رمان از این تقابل در جهت سازندگی خود بهره جسته و خود را از حالت ناامنی خارج کرده اند، برخی در فرهنگ جامعه دوم غرق شده، و بعضاً به بیراهه رفته و خود را به نابودی کشانده اند. عده ای نیز حقارت و غربت روز افزون را تاب نیاورده و در پی احساس عدم تعلق به جامعه مسلط، به کشورشان باز گشته اند.
اثرپذیری آدونیس از «المواقف» نفّری در دیدگاه های شاعرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آدونیس علاوه بر اینکه شاعری پرمایه و تحول آفرین است، منتقد و اندیشمندی است که دیدگاه های او درباره شعر و شاعری همواره در نقد ادبی مورد توجه قرار گرفته است. بازتاب این نظریات شاعرانه را می توان در اشعار او نیز بازیافت. اثرپذیری آدونیس از متون عرفانی و صوفیانه از موضوعات مهمی است که اندیشه وی را با مکتب سوررئالیسم در دوره معاصر نیز پیوند می زند؛ امّا تأثیر کتاب "المواقف" تألیف محمدبن عبدالجبار نفّری بر اندیشه و نظرگاه انتقادی آدونیس در شعر، رویکرد شعری او را تا حد زیادی به نگرش های عرفانی نفّری نزدیک می کند؛ چراکه محتوای این اثر عرفانی با نگرش شاعرانه او در هم می آمیزد. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی تأثیر المواقف را بر دیدگاه شاعرانه آدونیس نشان دهد. این اثرپذیری نشانه های مختلفی دارد؛ ازجمله تأسیس مجله ای به نام "المواقف" توسط آدونیس، استناد به عبارات متن "المواقف" در آثار و اقتباس تعابیر آن کتاب در اشعارش. این تحقیق با هدف آشکار ساختن ریشه برخی اندیشه ها و آرای آدونیس در کتاب المواقف نشان می دهد که بیش از همه سه عامل زبان، مضمون و روش، اندیشه های آن دو را به هم پیوند می زند: آدونیس تحت نفوذ نحوه نگرش نفّری نسبت به زبان، زبان منحصربه فرد خویش را می آفریند. در مضمون نیز، دیدگاه های او با در بر گرفتن عمده ترین درون مایه های عرفانی، یعنی وحدت گرایی، پویایی و معرفت با سرمنشأ عرفانی کتاب "المواقف" گره می خورد و عامل سوم، روش سنت شکنی است که از یک سو تحت تأثیر قوی "المواقف" و از سوی دیگر زیر سیطره نگاه سنت شکنانه مکاتب غربی، شعر را خرق پیوسته عادات زبانی و محتوایی تعریف می کند.
الرؤیة التأمُّلیَّة فی روایة الشحاذ لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الرؤیة التأملیة فی الروایات الفلسفیة مِن أهمّ الدراسات فی الرؤیة الإنسانیة التأملیة لوظیفة الأدب الهادف، فالبحث عن الحقیقة مِن أهمِّ البحوث فی نظریات الأدب الفلسفی، روایة الشحاذ الفلسفیة والتی هی تعبیر مُکمِّل للبُعد الفلسفی والنفسی والصوفی الإنسانی، مِن روایات محفوظ القائمة علی بطل واحد، وهی تعبیر صادق عن بحث الإنسان عن الحقیقة وعن الذات وعن الله –تبارک وتعالی- محفوظ حاوَلَ مِن خلال شخصیة بطل الروایة «عمر الحمزاوی» أن یُبیِّن للجنس البشری أجمع تعاسةَ الإنسان وحیرته فی عالمه هذا، وإنّ الإنسان بحاجة ماسة إلی کشف ذاته، فهو فی الواقع شحاذ یشحذ ذاته وحقیقته ویتسول ویطلب بُعده الإلهی، هذه الروایة تجمع الآراء النفسیة والفلسفیة والصوفیة حیث تدعو الإنسان إلی مراجعة حساباته فی ذاته وفی نفسه وقراءة متطلبات الحیاة وقد توصل البحث إلی أنّ هذه الروایة الفلسفیة تدعو الإنسان إلی التأمّل فی حیاته ومماته، تدعوه للشک وللشکوی من الوضع الموجود وهی تُبیّن الواقع المُرّ المرکون إلیه فهی مزاج مِن الفلسفة والعرفان، تدعو إلی الاعتزال لکن اعتزال مع تأمّل فی مسار الحیاة. وهدف البحث دراسة روایة الشحاذ من منطلق الرؤیة الوجودیة، والمنهج المتّبع وصفی –تحلیلی.
روایات علیاء الأنصاری بین الإسلامیه والنسائیه والوطنیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
95 - 115
حوزههای تخصصی:
تحتفظ المرأه بحضور قوی فی الإبداع العربی والغربی القدیم والحدیث على حد سواء حیث کانت دائماً محفزاً کبیراً للأدب وسرّ نهضته على مرّ العصور وعند الأمم. وتختلف صور حضورها من جنس إلى آخر، ومن مبدع إلى آخر مما یستدعی البحث والتأمل للإجابه على الأسئله التی یثیر هذا الحضور فی هذا المجال أو ذاک. فقد حظی أدب المرأه فی العصر الراهن اهتمام الکتاب والمفکرین، کما شغلت حیزاً واسعاً فی نتاجهم العلمی والأدبی، وقد تأثر الأدباء بحرکه الواقع وأثروا فیها. هذا وقد دخلت المرأه فی مجال الروایه کاتبه وبطله؛ فنراها تتحدث عن مشاکلها ومشاکل أبناء جنسها سارده ومسروده. یقوم هذا المقال ضمن المنهج الوصفی بتحلیل روایات علیاء الأنصاری الراویه العراقیه الملتزمه فی ضوء النقد الإسلامی والنقد النسوی لیصل إلى رؤیه أکثر وضوحاً بین وظیفه الأدب مرتبطاً بالایدیولوجیا والجنس أولاً، ثم الوطن والجنس ثانیاً. فللروائیه عدد من الروایات بما فیها: ترنیمه الحب، وعینا أم موسی، والوسم، وجاء متأخراً. تدور قصه الروایات حول الصراع النفسی الذی یظهر فی علاقه المرأه بالرجل؛ فتبدو الکاتبه متحمسه نسویه خلال محاولتها الدائمه للتحرر من الهیمنه التی تتحول فیما بعد إلی نوع آخر من الصراع حیث تجد المرأه التی تعانی فی نفسها من الخوف من الآخر لتصل إلی الثقه بالنفس حتی تصبح بوصفها إمرأه مسلمه نموذجا یقتدی به فی المواجهه أمام المشاکل الوطنیه السائده فی بلدها المنکوب.