فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
198 - 214
حوزههای تخصصی:
با انقلاب پست مدرنیسم در ادبیات تغییر و تحولاتی صورت گرفت که از جمله آن ها می توان به داستان هایی اشاره کرد که بر طبق قاعده و اصول روایت نگارش نشده اند بلکه در طول روایت، به شیوه های مختلف بر داستانی بودن آن ها تأکید می شود. این نوع از ادبیات علاوه بر تثبیت جایگاه خود در بین نویسندگان غربی، به ادبیات داستانی عربی نیز راه یافته است و بسیاری از نویسندگان عرب توانسته اند در روایت های خود، آن مؤلفه ها را به خوبی به کار گیرند. از جمله آن نویسندگان، مجید اسحاق طوبیا نویسنده مصری با اثر خود، رمان «الهؤلاء» است. در این رمان، شیوه های به کار رفته است که آن را در زمره آثار پست مدرنیسم قرار می دهد. این پژوهش درصدد آن است با رویکرد توصیفی- تحلیلی به شگردهای مختلفی که طوبیا برای خلق داستان پست مدرن خود از آن ها بهره جسته، اشاره کند. یافته های پژوهش نشان می دهد طوبیا توانسته است مؤلفه هایی چون ساختگی و وهمی بودن شخصیت ها، تخیلی بودن راوی که در اصل خود نویسنده است، فرجام های چندگانه و فراواقعیت را در این رمان برای خواننده به معرض نمایش بگذارد. دیگر نکته مهم این رمان، ویژگی معکوس کردن است و این وارونگی را می توان در معکوس کردن اسم مجید طوبیا به صورت«أیبوط دیجم»و در طرح گردش زمین بر خلاف عقربه های ساعت و در پایان داستان، جهت مخالف حرکت قطارها مشاهده کرد.
مبانی روان شناختی آفرینش ادبی از نگاه عزالدین اسماعیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین اسماعیل از جمله ناقدانی است که با رویکرد روان شناختی در نقد ادبی معاصر عرب شناخته می شود و از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مهم ترین اثر وی در این زمینه کتاب "التفسیر النفسی للأدب" است. مطالعات او در سه حوزه ی تحلیل اثر ادبی، تحلیل شخصیت هنرمند و بررسی فرآیند ابداع اثر ادبی صورت گرفته است. از آنجا که امروزه مبانی روان شناختی موثر در فرآیند خلاقیت ادبی و همچنین تحلیل روان کاوانه شخصیت ادیب، در مطالعات نقد ادبی اهمیت ویژه ای دارد، بررسی دیدگاه های عزالدین اسماعیل به عنوان ناقد و ادیبی صاحب نظر در این خصوص ضروری می نماید. به این منظور این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه های عزالدین اسماعیل را در این زمینه بررسی کند و به این سوال پاسخ دهد که از نظر عزالدین اسماعیل، محرک های روانی تا چه حد در خلاقیت ادبی تاثیرگذارند؟ و تحلیل روان کاوانه ی شخصیت ادبی از نظر وی چه فوایدی در بر دارد؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که وی با استفاده از علم روان شناسی در نقد آثار ادبی به این باور رسیده است که برخی از محرک های روانی همچون: نِوروز، خودشیفتگی، نبوغ، جنون، خیال و ... تا حدی در خلق اثر ادبی مؤثرند و از دیدگاه او، تحلیل شخصیت ادیب، به فهم اثر ادبی کمک می کند، به طوری که مثلا، با تحلیل روان کاوانه ی شخصیت شاعران قدیم عرب، می توان به برخی از عوامل ضعف نوع ادبی نمایشنامه در ادبیات قدیم عربی پی برد.
مطالعه نشانه شناسانه اشعار وطنی شوقیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چشم انداز گسترده و گوناگون شعر احمد شوقی، نشان از قدرت تخیّل و میزان پویایی آن دارد. نشانه های خودنما، آرزوهای قلبی شاعر را به نمایش می گذارد و عاطفه ی خواننده را بر می انگیزد. این نشانه ها همراه با تصویرهایی آکنده از دل تنگی، برای القای پیام وطن دوستی و ملی گرایی و در بیان تأثرات ذهنی شوقی به مخاطبان پویانمایی می کنند. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی، جلوه هایی از حس ملی گرایی شاعر را در چهار محور نشانه های زیبایی شناختی کلام، نشانه های زمانی و مکانی، نشانه های مربوط به هنجار گریزی نحوی و تحلیل متن به اعتبار محور افقی و عمودی بررسی کند. این نشانه ها نه تنها به قصد هنرنمایی ادبی و آفرینش تصاویر شعری، بلکه در جهت تولید معنا، برجسته سازی افکار و تجارب روحی و عاطفی شاعر به کار گرفته شده اند. این نشانه های معنایی باعث افزایش عاطفه در کلام، تصویر آفرینی، جلوه گری کلام و برانگیختن حس نوستالژی، و درنتیجه باعث ایجاد خوانش های متعدد در ذهن مخاطب خواهد شد.
آلیات التوثیق فی رحلات أبی حامد الغرناطی "تحفه الألباب" نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ألّف أبوحامد الغرناطی رحلتین علی صعید أدب الرحله العربی؛ الأولی منهما " تحفه الألباب ونخبه الإعجاب " والثانیه " المعرب عن بعض عجائب المغرب ". السِمه الممیِّزه فیهما کلتیهما هی العجائبیهُ، أی یسعی الرحاله أن یأتی بالحوادث العجیبه ویرکّز علی المشاهد التی تثیرُ فینا الاستغراب. وانطلاقاً من هذا نجده یسمّی رحلتیه مستخدماً کلمه "العجائب" فی صیاغه العنوان. هذا المنحی لدی الغرناطی یجعل المتلقی یقف أمامها ویعتبرها قصصاً خرافیه لیست لها أرضیه واقعیه. الغرناطی المعجَب بذکر المشاهدات المدهشه طیله سفره قد فطن لهذا الأمر واستخدم آلیات عدیده لیطمئن القارئ ویصطنع عالماً حقیقیاً إلی جانب تطرّقه إلی القصص العجیبه. دراستنا هذه تهدف إلی معالجه آلیات التوثیق وأدواتها وغایاتها فی رحله تحفه الألباب عبر المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ. وتشیر النتیجه إلی أنّ هذه الآلیات مع ما لها من أدوات قد تجلّت فی رحلته بطرق مختلفه، منها: النقل مشاهدهً وسماعاً من الثقات، والتدقیق فی ضبط مصادر المنقولات ورُواتها، والمنطقیه فی الحکی والسرد. والجدیر بالذکر أنّ هناک أخباراً فی الکتاب لم یعرضها المصنّف بأسلوبٍ مُوحٍ بالثقه فیبدو أنّها تفتقر إلی أدوات الثقه. وقد یعود السبب إلی أن الرحاله ینوی أن یعوّد القارئ بالتدریج من خلال ما یقدِّمه من مستندات علی أسلوبه الموثّق. إلّا أنّ هذه الأمور قلیله والأسلوب الممیّز فی منهج الغرناطی السردی هو تطبیق الطریقه التوثیقیه.
الاغتراب المکانی لدى المثقّف فی روایات سعد محمد رحیم بعد 2003م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرنو البحث فی طرحه إشکالیه العلاقه القائمه بین المثقّف والاغتراب إلى نیل إجابات شافیه عن کیفیه بلوره الشخصیّه المثقّفه فی روایات العراقی، سعد محمد رحیم، والتعرّف على نوعیّه الأمکنه التی کابدت الشخصیّات الرئیسه فیها الاغتراب جرّاء الأزمات الناجمه عن الانقلابات، والحروب، والحصار والاحتلال. وتهدف الدراسه وبالإفاده من المنهج الوصفی - التحلیلی إلى إماطه اللثام عن بعض مکنونات الأعمال الروائیّه لرحیم فی توظیفها ظاهره الاغتراب، والترکیز على النوع المکانی منه فی ثلاث روایات له، وهی ترنیمه امرأه .. شفق البحر (2012م)، و مقتل بائع الکتب (2016م)، و فسحه للجنون (2018م). تعمّد الروائی اختیار شخصیّاته مثقّفه کونها الشاهد الواعی على ماضی العراق وحاضره؛ وعلیه صاغها إشکالیّه، ومستلبه، ومسکونه بأوهامها، وممثّله لجیل بأکمله. المثقّف واجه فی کلتا الحقبتین سلسله من الهزائم على الصعید الاجتماعی والثقافی والسیاسی، أرغمته إمّا على التنقّل بین الأمکنه المعادیه، وإمّا التنحّی مرمیّاً على الهامش؛ فما جنى سوی الفشل فی البحث عن الأنا وفقدان البوصله.
جدلیه المکان والشخصیه فی روایه حین ترکنا الجسر لعبدالرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
239-259
حوزههای تخصصی:
إن العلاقه بین المکان والإنسان علاقه وطیده وشیجه لأن الإنسان عندما یفقد المکان، یفقد الهدوء والسکینه. فالمکان منبع الأمن والسکینه ومرجع النفور والخوف والیأس؛ تکسب هذه العلاقه أهمیه قصوی فی عالم الروایه التخییلی الذی هو من صنع کلمات الروائی، لأنه یدین حیویته ومصداقیته إلی التلازم والتشابک بینهما؛ وإذا سلمنا بأن الشخصیه هی القوه الفاعله فی بناء النص السردی والمولده لوقائعه ولکی تتحقق هذه الأحداث وحرکه الشخصیات فلابد أن یکون هناک مسرح مکانی تتحق فیه هذه الأحداث وتتحرک الشخصیات. فالعلاقه بین المکان والشخصیه فی العمل الروائی علاقه جدلیهٌ لأن المکان لا یحقق قصدیته ودلالته و لا یعد وحده مقومه فی النص السردی إلا من خلال الشخصیه الدرامیه و من جانب آخر، إن الشخصیه الروائیه کثیراً ما تفصح عن آرائه الاجتماعیه وحالاته النفسیه عبر المکان فیکون تعبیرا عن رؤیتها للعالم وموقفها منه، فالعلاقه بینهما علاقه التأثیر والتأثر فی آن واحد. بعد قراءه روایه "حین ترکنا الجسر" لمؤلفه عبدالرحمن منیف، نلاحظ أن الکاتب یوظف المکان توظیفاً فنیاً جدلیاً ویربط بینه وبین "زکی نداوی"-الشخصیه الرئ؛ إذ یحدد الفضاء الذی تعیش هذه الشخصیه فیه بما فیها من أفکار وآراء ومشاعر وعواطف بشکل ممتاز. ومن ثمَّ یقیم صله وطیده بینها والمکان، حیث یتجسد تأثیر الشخصیه فی المکان المذکور وبالعکس.
صوره "شیوخ العربان "قراءه فی النصوص الشعبیه الشفَهیه المصریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یدرس هذا البحث صوره البدوی وشیوخ العربان فی الموروث الشعبی، من خلال استقراء وتحلیل عینه مختاره من النصوص الشعبیه الشفَهیه المتداوله، مثل العدیدِ وأغانی الأفراح وغیرها من النصوص، وتهدف هذه الدراسه إلى الوقوف على الصور المعقده والغامضه للبدو فی مصر، ورصد کیف رسم الوجدان الجماعی المصری صوره شیخ العرب فی التراث الشفهی الشعبی، ویرکز البحث أیضا على التعارض بین تلک الصوره وبین الصور النمطیه السالبه التی ترکها لنا التاریخ الرسمی عن العربان فی مصر. رسم المؤرخون العرب والمستشرقون صورا متناقضه وملتبسه للعرب والعربان الذین سکنوا مصر أو عبروا بها فی فترات تاریخیه متعدده، وقد ترک لنا المؤرخون والمستشرقون کتابات کثیره تصف نوعا من العنجهیه مع الشعوب والحضارات القدیمه و کیف خاضت هذه القبائل نزاعا وصراعا ثقافیا طویلا مع الشعوب الزراعیه المستقره وامتد هذا الصراع بین البداوه والعمران فی فترات تاریخیه طویله، رسم البعض صوره بالغه السواد لمظالم العربان وفسادهم فی أرض مصر ،کذلک کانت ملاحظات الکثیر من المستشرقین ترکز على الجور و المظالم التی ترتکبها جماعات البدو مع الفلاح المصری، لکن على العکس من ذلک أنتج التراث الشفهی الشعبی صورا مغایره للعربان فی مصر، وعبرت الثقافه الشعبیه المصریه بشکل أکثر تسامحا وترحیبا بوجود العنصر العربی فی النسیج الثقافی والاجتماعی المصری، کما أن صوره شیخ العرب فی الوجدان الجماعی الشعبی لم تکن سلبیه بالضروره، بل کانت محاطه بالتقدیر والتقدیس أحیانا أخرى. وفی ذلک البحث أقوم باستقراء بعض النصوص الشعبیه الشفاهیه من عدید واغانی وامثال، بغرض تحلیل تلک النصوص المتداوله ودراسه معالم صوره العربان فی الثقافه الشعبیه المصریه، وکیف رسم الوجدان الجماعی المصری صوره "شیخ العرب" فی التراث الشعبی وکیف أن تلک الصوره تبدو متناقضه مع الصور النمطیه والسالبه التی ترکها لنا التاریخ الرسمی عن الصراع السیاسی والاجتماعی بین الفلاحین و العربان فی مصر.
بررسی مقایسه ای جلوه های نوستالژیک شاعران عصر اندلس ( مطالعه نمونه ای سروده های ابن زیدون و معتمد بن عبّاد )
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
27 - 52
حوزههای تخصصی:
این ویژگی های شعری در اشعار دو شاعر اندلسی ابن زیدون و معتمد بن عبّاد با وجود شرایط زندگی و اجتماعی مشابه و برخورداری از اندیشه و عاطفه قوی تقریباً به گونه ای برابر بازتاب داشته است. هدف از نوشتار حاضر که به شیوه تطبیقی و با رویکرد اصالت تشابه صورت پذیرفته، بررسی و تبیین نمودهای نوستالژی در قصائد سروده شده آنان در غربت و اسارت است. اهمیت این پژوهش در آشنایی مخاطبان با احساس و عاطفه جوشان دو شاعر که نتیجه تجربه دوران سیاسی و اجتماعی دشوار است، خلاصه می گردد. این مقاله پس از ذکر مقدمه ای با محتویاتی همچون ابعاد و عوامل پدید آورنده نوستالژی و انواع و پیامدهای حاصل از آن آغاز گشته، و با ذکر مختصری از زندگی دو شاعر و تعربف لغوی و اصطلاحی نوستالژی ادامه یافته است. سرانجام مقاله نیز، تبیین مضامین مشترک نوستالژی در شعر شاعران مذکور و تحلیل شواهد شعری آنان است. ارمغان و دستاورد این جستار حاکی از آن است که ابن زیدون و معتمد بن عبّاد با تجربه کردن دوران تلخ اسارت و دوری از شهر و دیار به احساس مشابهی از نوستالژی رسیدند. این احساس یکسان و مشابه در مضامینی همچون بازگشت به دوران کودکی و جوانی، حسرت بر از دست رفتن جامعه آرمانی، دوری از سرزمین و خانواده و ناکامی در زندگی شخصی و جایگاه و منزلت اجتماعی تجلّی و نمود می یابد .
أسلوب المونتاج السینمائی فی شعر عدنان الصائغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
119 - 134
حوزههای تخصصی:
قامت السینما منذ ظهورها بامتصاص جمیع الخطابات الأدبیه ومن ضمنها الخطاب الشعری. والأجمل أن یکون هذا التفاعل متقابلاً. فالشعر الحدیث اقتحم حدود الفنون الجمیله کالفن التشکیلی، والفنون السینمائیه ووسائلها التعبیریه کالکامیرا والسیناریو وبالأخص المونتاج. لذا کانت قصیده المونتاج الشعری ولیده الفن السابع والشعر معاً. ولأنَّ تقنیه المونتاج تمثّل نقطه مضیئه ومتمیّزه فی تطوّر بنیه القصیده المعاصره، فقد قمنا هنا بالترکیز على الأسلوب المونتاجی فی القصیده الحداثیه القائمه على المونتاج السینمائی وأصوله، الذی یعنی القص واللصق للقطات وضم الصور المتلاحقه أو ضم اللقطات التی تکون منعدمه الصله لغرض معیّن، حیث یقوم الشاعر المعاصر بقص ولصق صوره الشعریه المختلفه بصوره أبیات تأتی أشطرها بالتوالی لتعبّر عن فکره ممیزه، وکأنما فیلم ممنتج یُظهر لنا فکرته الأساسیه من القصیده بعد صدم اللقطات الشعریه ببعضها، وبهذا یرفع مستوى القارئ إلى متفرّج. ومن بین هؤلاء الشعراء المعاصرین، تم اختیار الشاعر عدنان الصائغ، حیث رفد قصائده بکثیر من الأسالیب السینمائیه ومن ضمنها أسلوب المونتاج الشعری لیُشهدنا على الأحداث التی تمرّ فی وطنه من ظلم وأسى ولیضع المتلقی أمام مشهد بصری. هذه الدراسه تسعى من خلال المنهج الوصفی التحلیلی إلى الکشف عن مدى إفاده القصیده المعاصره من کشوفات السینما، وقد وقع الاختیار على تقنیه المونتاج لدورها وفاعلیتها فی النص الشعری. وقد قمنا بمقاربه المونتاج السینمائی فی عدد من النصوص الشعریه للصائغ وتحلیلها تحلیلاً فنیّاً یکشف عن براعه الشاعر وانفتاحه على هذه التقنیه السینمائیه. ومما توصّلت إلیه هذه الدراسه هو الکشف عن دور المونتاج السینمائی فی تحویل الصوره الشعریه إلى صوره بصریه؛ ومن خلال هذا الأسلوب قد تمکّن الشاعر من إیصال فکرته إلى المتلقی، کما ساهم المونتاج السینمائی فی تعمیق المعنى السردی فی الأشعار، ورفع القصیده من سطحیه الأسالیب إلى الأسلوب الراقی والانتقال من موضوع لآخر من خلال اللقطات المتماثله والتقطیع الذی یتمیّز به المونتاج السینمائی.
جمالیّات الصُّوره الدلالیّه فی نهج البلاغه دراسه أسلوبیّه فی الخطبه الرابعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
89-112
حوزههای تخصصی:
إنّ نهج البلاغه -فضلًا عن القیم التربویه والمنهجیات السیاسیه التی یشتمل علیها فی غضونه- یحتوی علی أسس لغویّه وبیانیّه هادفه، وهی لاتتأتّ ی إلا لتجلیه المعنی وإخراجه فی ثوبٍ قشیب، وفیه من دلالات الصرف والنحو والبلاغه والموسیقی ما جعله کنزًا تعبیریًّا رصینًا. فإنّ الإمام قام بتوظیف آلیّات منوّعه ینوی بها تصویرَ ما لدیه من أصول المعرفه تصویرًا دلالیَّا ممتعًا. فإنّه یَعْمِد إلی آلیّه الصرف حیثما اقتضَتْها البنیهُ النصیّه، ویرنو إلی توظیف آلیّ ه لغویّه متی ما یستدعیها المقام، ویرکن إلی التدلیل الموسیقی حیثما استدعاه الموقف التعبیریّ. وهذا یُعتبَر هذا من مبادئ الفکر الدلالی الذی من شأنه أن یتکوّن بین الباثّ والمتلقّی. فإنّ هذه الدراسه تتمّ عبر منهج وصفیّ-تحلیلیّوتحکی نتائجها أنّ قسمًا من المعانی لایتمّ تبیینها إلا بواسطه المیزات الأسلوبیه التی اعتمدها الإمام فی خطبته. ولمّا کانت الخطبه موجّهه إلی طائفه العتاه المغترّین فأُطلقتْ فیها الاستعارات المصرّحه لیصوّر الإمام مخاطبیه المعتوهین فی مقالٍ شفّاف عبر هذا التصریح الاستعاری الوثیقلإ ویسوق القارئ نحو المغزی المباشره بأخصر طریق دلالیّ ممکن. ویبدو أخیرًا أنّ الإمام یولی اهتمامًا کبیرًا بالجانبین الموسیقی والبلاغی لتجسید معانی خطبته، وبالتالی فإنّ المتتبّع فی هذه الخطبه یجد فیها کمیّات هائله من المعانی التی ارتسمتْ بواسطه التوظیفات الفنیّه التی اتخذها الإمام مُعوّلًالخلق الواجهه التصویریّه التی قد تعجز عن تصویرها الأنماطُ الوظیفیّه المألوفه للکلام.
البنیه الإیقاعیه والدلالیه فی شعر المقاومه بسیسو والفیتوری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
247-274
حوزههای تخصصی:
تعتبر الموسیقی عنصراً حیویاً فی البناء الشعری، وشعر المقاومه کجزء من الشعر العربی المعاصر تعبیر صادق عن وجدان الإنسان العربی وآماله المفقوده یقتضی نغمات تتناسب معناه. من هذا المنطلق، یتناول هذا البحث البنیه الإیقاعیه فی شعر المقاومه وصلتها بأغراضها مستخلصاً نماذج من قصائد معین بسیسو، ومحمد الفیتوری والمقارنه بینهما والکشف عن العلاقه القائمه بین دلاله القصیده ومستواها الصوتیه فی منهج وصفی- تحلیلی وإحصائی معتمداً علی تحلیل البنیه الإیقاعیه العروضیه التقلیدیه وطریقه تعامل الشاعر مع الوزن وتبیین التغییرات الصوتیه التی تطرأ علی التفعیله، وقوه الشاعرین فی التحدیث والتغییر داخل الأوزان العروضیه ثم یدرس القافیه وصورها المتعدده التی تعطی القصیده نشاطها وثرائها الفنی والدلالی وأخیراً تناول البحث عناصر الهندسه الصوتیه التی تتکثف داخل النصّ الشعری، ومن جانب آخر الکشف عن علاقه الإیقاع بالمعنی الشعری ونفسیه الشاعر. وقد تبیّن أنّ بحر المتدارک قد خضع للعدید من التغییرات فی بنیه تفاعیله فی شعر الشاعرین وأسهم فی خلق الأجواء الموسیقیه الفریده للقصیده وفی إبعادها عن الملل والرتابه وإکسابها قوه دلالیه وتأثیریه، کما أنّ البحور المتداخله تتصدّر فی قائمه الأوزان التی استخدمها الفیتوری لکونها من أوزان ذات نغمات جدیده یتمّ استخدامها فی القصیده حسب تجربه الشاعر النفسیه، وقد تبیّن بعد التحلیل الصوتی للقصیده أنّ فی أشعار الشاعرین وحده صوتیه منسجمه فی بناء کلمات تعطی النصّ تناسقاً ایقاعیاً وتکثیفاً دلالیاً زخماً.
شرح و بررسی مؤلفه های پایداری در شعر معاصر موریتانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
107 - 128
حوزههای تخصصی:
موریتانی کشوری وسیع بافرهنگی ریشه دار در شمال غربی قاره که زبان رسمی آن، عربی است. این زبان، اساس فرهنگ و ادبیات موریتانی را تشکیل می دهد. تاریخ معاصر کشور موریتانی عرصه مبارزه مستمر مردم این سرزمین با استعمار و تلاش های آزادی خواهانه آن هاست. سال ها سلطه استعمار غربی بر این کشور، ضربه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متعددی بر پیکر آن وارد ساخته، اما از سوی دیگر همین استعمار موجبات ظهور جنبش های ادبی، اجتماعی و سیاسی فراوانی را فراهم ساخته که هدف اصلی خود را رهایی این سرزمین از قبضه استعمار به شمار می آورد. ارباب این جنبش ها از وسایل گوناگونی برای رسیدن به اهداف خود بهره جسته اند که در صدر آن ها می توان به شعر و ادبیات اشاره نمود. شعر عربی در موریتانی پا به پای مبارزات و تحولات ایستادگی نموده و درگذر زمان با تکامل هر چه بیشتر خود، منادی آزادی و مطالبه گر حقوق مردم این کشور بوده است. شعر موریتانی با در نظر گرفتن شرایط موجود در کشور سه مرحله را پشت سرنهاده که هر یک از این مراحل ویژگی ها، اهداف و پیشگامان خود را دارد. شاعران پایداری موریتانی در مبارزات ادبی خود برخی از جنبه ها را بیش از موارد دیگر مدنظر داشته اند که از آن ها تحت عنوان مؤلفه های پایداری یاد می شود. این پژوهش که از نوع کیفی است، به روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده و سعی شده باهدف معرفی ادبیات موریتانی، بیان اصول و انواع آن، برترین مؤلفه های پایداری منطبق با سه مرحله فوق به همراه برخی نمونه های شعری مربوط به هر دوره شرح و توضیح داده شود.درنهایت دریافته است که شعر عربی موریتانی بخشی جدایی ناپذیر از ادبیات عربی است و از مهم ترین ابزارهای مبارزاتی، انتقادی، اصلاح جامعه و سیاست برشمرده می شود.
بررسی و تحلیل نمونه هایی بلاغی در سوره إسراء با تأکید بر نقش آن در کشف غرض الهی
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
27 - 50
حوزههای تخصصی:
بررسی قضایای نقدی - ساختاری از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی قضایای نقدی – ساختاری از منظر ابن خلدون می پردازد. این نویسنده بزرگ صرف نظر از تاریخ نگاری، علم اجتماع و فلسفه در عرصه نقد ادبی هم دارای دیدگاه های ارزشمندی است. ازجمله این نظریات می توان به تعریف ایشان در مورد ادب و مفهوم نقد و جایگزینی واژه (ملکه) به جای (موهبت) که می توان از ابداعات وی برشمرد، اشاره نمود. هدف اصلی در این مقاله آن است که آراء و رویکردهای ادبی ابن خلدون به درستی بیان شده و نیز تلاش می شود تا با بهره گیری از روش پژوهش ادبی و تاریخی دیدگاه ها و شیوه وی و همچنین مطالعه بحث های مرتبط با نقد دوره اندلس توصیف و تحلیل شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، ابن خلدون که ازجمله طرفداران ترجیح لفظ بر معنا است، پیرامون تعریف ذوق و اسلوب به عنوان معیارهای نقد و سه اسلوب شعر و نثر و قرآن، نگرش ویژه ای دارد. او به تبیین ارتباط خاصی میان دین و شعر و کلام مصنوع پرداخته است. با اهتمام به مجموعه رویکردهای نقدی ابن خلدون و تجمیع دیدگاه های ایشان می توان به تلقی نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او دست پیدا نمود.
تحلیل نظام اللغه المعنوی فی سوره المزمّل علی أساس نظریه هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
221-245
حوزههای تخصصی:
للاتجاه الوظیفی فی اللسانیات مکاتب مختلفه، ومن أهمها مکتبه لندن ولهذه المکتبه(1916) مؤسسون من أبرزهم مایکل هالیدی الذی طوّر نظریه فیرث السیاقیه(1960) ثم وضع نظریه (1985) أسماها النحو النسقی (النظامی). هذه النظریه، مبنیه علی أساس تعدد وظائف اللغه. إنّ هذه الدراسه، تحاول أن تعالج سوره "المزمل" معالجه لسانیه فی ثلاث وظائف تجریبیه، تبادلیه ونصیه معتمده على نحو هالیدی النظامی ومستخدمهً المنهج الوصفی- التحلیلی وإحصائی. مع الترکیز علی الوظیفه التجریبیه، تبیّن أنّ العملیه المادیه تکون أکثر ورودا فی هذه السوره وبواسطه وضوحها ووقوعها فی الخارج تبرز دور محاولات النبی والمؤمنین فی المجتمع من جهه وتسهّل إبلاغ الرساله من جهه أخری. بعد دراسه الوظیفه التبادلیه، توصّلنا إلی أنّ قطبیه کل الآیات موجبه والآیات حافله بالصیغه الإخباریه وتخبر عن قطعیه وقوع حوادث السوره. بعد تحلیل الوظیفه النصیه، اتّضح أنّ المبتدأ البسیط یحتلّ مکانا واسعا فی هذه الآیات والمعلومات القدیمه تشغل أکثر مواضع المبتدأ. مع دراسه انسجام الآیات، تبیّن أنّ الانسجام النحوی یلعب دورا بارزا فی اتحاد الآیات.
مؤشّرات سیمیائیه فی شعر محمّد عفیفی مطر قصیده مکابدات کیخوتیه نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
51 - 72
حوزههای تخصصی:
لقد تمکّنت السیمیائیه بفرض منهجیتها المجدیه على ساحه النقد الأدبی المعاصر من إجلاء مکامن النصوص الشعریه ورصد شبکه علاقاتٍ نصّیهٍ فیها؛ فهی تعمل على إضاءه نشاط النصوص فی المقاربات النقدیه والکشف عن شیفرات البنى اللغویه وتقییم مدى مرونتها مع التعابیر الإبداعیه. یعدّ محمّد عفیفی مطر شاعراً مصریاً کبیراً یحظى تعبیره بنسقٍ من الرموز والمفاهیم الغامضه التی تتوّجه معظمها نحو إشاراتٍ معرفیهٍ نشیطهٍ تتیح فرصهً مغتنمهً لمقاربه شعره من رؤى مختلفهٍ کرؤیه السیمیائیه. من هذا المنطلق، اخترنا السیمیائیه فی دراستنا لقصیده مکابدات کیخوتیه کی نخطو مع الاستعانه بها فی ساحه دلائلها المکنونه وإشاراتها المعرفیه الفاعله مهما کانت لسانیهً أو غیر لسانیهٍ. تدلّ حصیله البحث على أنّ الشاعر لتحقیق السمات التعبیریه العلیا فی القصیده المعنیه، یستعیر معظم ألفاظه من لغه الحیاه الیومیه ویسعى أن یقلّل من وطأه لغته التصویریه الغامضه من جههٍ ویبعد عن التعبیر المباشر من جههٍ أخرى، لکنّه ما زال ینغمس فی سلسلهٍ من المفارقات الضدّیه الّتی تحدث خرقاً کبیراً بین واقعه الملموس وتصوّراته الذهنیه. تجتمع غایه الصور المستعمله لهذه القصیده فی الطبیعه والمفردات الّتی تتعلّق بها، وإن یرافق هذه الصور خرق النظام اللغوی المعتاد فی طریقه التمتّع بالمفردات والنظره إلیها. تملک عتبات القصیده النصیه دوراً سافراً فی إناره طریقه ولوج الشاعر فی النصّ وإیصاله إلى نهایهٍ منشودهٍ، إلى جانب فضاء النصّ الجمالی الذی یبیّن فی القصیده خصوصیته الفریده عن طریق ألوان التشاکل والتباین حصولاً على الانسجام النصّی الشامل بواسطه اختیار الألفاظ المتباعده والمتقاربه معاً.
روایت شناسی داستان کوتاه «ید فی القبر» غسان کنفانی بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
روایت یکی از مهمترین فنون ادبی و عنصری اساسی در نظریه ادبی است که تحلیل آن بر اساس نظریه های جدید، ما را در راه درک متون ادبی یاری می رساند. نظریه پردازان بسیاری ساختار روایت را مورد بررسی قرار داده اند. ژرار ژنت فرانسوی، از برجسته ترین نظریه پردازان ساختارگرا است که نظریه او از کامل ترین و مؤثرترین نظریه های روایت شناسی به شمار می آید. هدف نگارندگان این است که با رویکردی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر نقد روایت شناختی، مؤلفه های زمان، وجه یا حال و هوا و لحن نظریه ژنت را در داستان کوتاه «یدٌ فی القبر» از مجموعه «القمیص المسروق» اثر غسان کنفانی را مورد واکاوی قرار دهند و توان داستان پردازی این نویسنده و همچنین میزان نظام مند بودن اثر داستانی او را بسنجند. این بررسی نشان می دهد که نظریه ژنت الگویی فراگیر و کاربردی برای بررسی روایت است و از سوی دیگر استعداد کنفانی را در به کارگیری عناصر داستانی و شگردهایی مناسب با درون مایه این داستان و ارائه اثری منسجم، جذاب و پرهیجان هویدا می سازد. استفاده ازتکنیک های زمانی، راوی اول شخص، بهره گیری از شیوه گفتگو، وصف پردازی های زیبا و... این ادعا را اثبات می کند.
مجاز عقلی؛ مجاز یا حقیقت با رویکرد آمیختگی مفهومی در گفتمان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه آمیختگی مفهومی، در برنامه های تحقیقاتی ژیل فوکونیه و مارک ترنر ریشه دارد. این نظریه نتیجه بسط قالب نظری فضاهای ذهنی است. اصل سخن فوکونیه و ترنر آن است که ساختن معنی صرفاً از ترکیب معانی قبلی یا برقراری نگاشت هایی میان آن ها صورت نمی پذیرد، بلکه ساختن معنی، ساختاری نوظهور دارد که از ترکیب و ادغام عناصری تشکیل می شود که به طور مشخص در هیچ یک از درون دادها دیده نمی شود. بر این اساس، هدف جستار حاضر این است که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به رویکرد زبان شناسی شناختی نشان دهد که چگونه نظریه آمیختگی می تواند تحلیل مجاز مفهومی، به ویژه نوع عقلی آن را دقت بخشد و تقابل برداشت مفسرین سنتی و شناختی را از مجاز تبیین نماید. مهم ترین رهیافت های این جستار نشان می دهد که کاربست نظریه آمیختگی می تواند ابعاد پنهان تعبیرهای زبانی و عناصر خیالی زبان قرآنی را آشکار سازد. همچنان که آمیختگی های مفهومی قرآن در زمینه پدیده های طبیعی نشان می دهد که چگونه قرآن مناسب ترین زمینه های مادی و عینی را برای تبیین حقایق عقلی و معنوی به کار گرفته است. افزون بر این تعابیر آمیختگی موجود در قرآن کریم، تعابیر اصیل و منطقی به حساب می آیند که با توجه به مفهوم سازی ذهنی آن ها نه تنها مجاز نیستند، بلکه یک حقیقت عقلی به شمار می آیند.
تحلیل انتقادی گفتمان روایی در کلیله و دمنه عربی (مطالعه موردی: باب الناسک و الضیف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون روایی، علاوه بر کارکردهای تعلیمی و زیبایی شناختی، رسانه هایی قدرتمند برای اشاعه ایدئولوژی های سیاسی - اجتماعی به شمار می روند. از این منظر، شگردهای به کار رفته در این متون را می توان به مثابه تمهیداتی در نظر گرفت که مؤلّف یا سایر عوامل دخیل در تولید متن، تلاش کرده اند از طریق آن ها سلطه گفتمانی خود را بازتولید کنند. هدف مقاله حاضر، تفسیر آن دسته از شگردهای متنی و فرامتنی است که به منظور بازتولید این نوع سلطه در یک متن روایی (باب «الناسک و الضیف» از مجموعه کلیله و دمنه عربی) به کار گرفته شده اند. در این راستا، متن روایی مذکور، با استفاده از مفاهیم کلیدی حوزه تحلیل گفتمان انتقادی و روایت شناسی در چهار محور روایتگری، فرایند روایت، ادراک معنای نمادین روایت و بافت روایت تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق، در سطح روایتگری، نوعی رابطه سلسله مراتبی میان شخصیت ها مشاهده می شود که بر اساس آن برخی شخصیت ها در قیاس با شخصیت های دیگر در تولید محتوای روایت نقش فعّال تری ایفا می کنند. بررسی سطح فرایند روایت نشان می دهد که کنش ها و نقش های مثبت به شخصیت های فرادست و کنش ها و نقش های منفی به شخصیت های فرودست داستان نسبت داده شده اند. مطالعه سطح ادراک معنای نمادین روایت حاکی از این است که عناصر نمادین دو داستان اصلی و فرعی باب « الناسک و الضیف» به گونه ای باهم ترکیب شده اند که خواننده را به سمت پذیرش پیام ایدئولوژیک داستان سوق دهند. بررسی سطح بافت روایت حاکی از این است که روابط سلسله مراتبی میان شخصیت های متن، بازتابی از منازعات اجتماعی محیطی است که متن در آن تولید یا ترجمه شده است.
بیرم التونسیّ؛ شاعر الشّعب والحرّیه (دراسه وتحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
141-158
حوزههای تخصصی:
محمود بیرم التونسیّ (1893م-1961م) الشّاعر والکاتب المصری المعاصر، یعود جلّ شهرته إلی أشعاره الشّعبیه أو الفولکولور. یعتبر التونسی فضلاً عن کونه شاعراً، مؤلّفاً موسیقیاً وکاتباً للمسرحیات والسّناریوهات السّینمائیه والبرامج الإذاعیه. وهو الّذی حوّل شعر الزّجل إلى فن حدیث راق. أکسبت القصائد العامیه الّتی نظمها التونسیّ الأدب الشعبی رصیداً هائلاً وضخماً وأعطته زخماً کبیراً لا یستهان به. حیث مهّدت الطریق لنشوء نمط جدید من أدب الفولکولور فی غضون الخمسینات والستّینات. تطرّق التونسی فی کثیر من مقطوعاته الشّعریه إلى القضایا السیاسیه والاجتماعیه والوطنیه لکنّه طرق أحیاناً أبواب المدح والرثا والدین والشّعر السّاخر أیضاً. یرمی مقالنا هذا واعتماداً على المنهج الوصفی- التحلیلی دراسه أشعار التونسی العامیه ومن أبرز معطیات البحث أنّ الشاعر کرّس شعره للتعبیر عمّا یمسّ حیاه الشّعب من أحداث سیاسیّه وثوریه وما یعانیه أبناء شعبه من المشاکل والمصائب بنبره حاسمه وناقده. و أبرز میزه یتمیّز بها شعر بیرم التونسیّ هی أنّه نظم باللّغه الدارجه أو الشعبیه لما لهذه اللّغه من تأثیر فی أکبر شریحه من الشّعب المصری الّذی علّق علیه الشاعر آماله لمواجهه التّحدیات وتجاوز المشاکل.