ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۹۵۱ مورد.
۴۱.

المرأة العاملة في روايات خولة حمدي (رواية أحلام الشباب... يوميّات فتاة مسلمة، أن تبقى، ياسمين العودة أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الروایه العربیه الصوره المرأه خوله حمدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۶۳
إنّ المرأه کیان کلّ أمّه وکلّ حضاره ولها قدسیّه مثل الرجل من حیث المکانه والصوره، وإنّها منبت البشریّه ومنشئه أجیالها وللمرأه دور مهم تؤدّیه فی المجتمع، خصوصا إذا تعلّقت قضیّتها بالروایه. فهی بمثابه أیقونه، لا یمکن الاستغناء عنها لاسیّما فی الروایه العربیّه، لأنّ الکاتب یعالج المرأه ظاهریّاً وباطنیّا؛ یصفها من الخارج ویحلّل نوازع شخصیتها من الداخل. للمرأه حضور بارز وحیویّ ومهم فی الروایه العربیّه، وهی محور من المحاور، التی استخدمها الکتّاب والکاتبات فی رسم صورتها للتعبیر عن مختلف أفکارهم وتصوّراتهم، کما أنها تمثل منطلقاً فکریّاً للبوح عن مختلف همومهم وأفکارهم ومعتقداتهم وواقعهم الاجتماعی والاقتصادی، وکذلک القضایا الإنسانیّه المختلفه. لذا کانت قضیّه المرأه من أهمّ القضایا، التی شغلت بال الکاتبه الروائیّه التونسیّه، خوله حمدی، وإنّ الکاتبه قد حاولت ألّا تتجاهلها أیّا کانت الظروف والأجواء المحیطه بأحداث الروایه. فقرّر البحث أن یسلّط الضوء على دراسه الجوانب المختلفه لحیاه المرأه العامله، وظروف عیشها فی روایات خوله حمدی، التی تمّ اختیارها میداناً للبحث. الهدف من هذا البحث هو استجلاء رؤیه الکاتبه حمدی فیما یخصّ المرأه العامله بحالاتها المتعدّده فی روایاتها وعرض صوره واضحه عن مستوى براعه الکاتبه فی ذلک، عبر وصف الشخصیات، وتحلیل الأحداث المتخیّله، والتعریف عن الوضع الذی تمرّ به المرأه العربیّه العامله فی المجتمع العربیّ وغیره، وفق المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ. وقد توصّلنا، عبر هذه الدراسه، إلى أنّ المرأه الأدیبه ألا وهی الکاتبه الروائیّه حمدی تمکّنت من تحقیق ذاتیّتها الإبداعیّه المؤثّره فی الفکر والأدب التونسیَّینِ. فجاءت المرأه العامله فی روایاتها امرأه واثقه بذاتها وعارفه بحقها وبمکانتها، کما تجلّت لنا معاناتها فی الجمع بین مهامها الأسریّه والمهنیّه، وتبیَّن لنا اهتمامها الکبیر بنشاطها المهنی وتفانیها فی عملها، وبهذا تمّ الکشف عن عوالم المرأه العامله فی روایات خوله حمدی.
۴۲.

سيميائية العتبات النصية ودلالاتةا في رواية سجين المرايا لسعود السنعوسي وفقا لنظرية جيرار جينيت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السیمیائیه الدلاله العتبات النصیه جیرار جینیت سعود السنعوسی سجین المرایا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۴
لقد أصبحت هناک أسس نظریه معرفیه تتوجّه إلى الکشف عن الجزئیات والتفاصیل المحیطه بالنص أو ما یسمّى بعتبات النص، منها نظریه جیرار جینیت الذی یعدّ أحد أقطاب النقد والشعریه فی فرنسا، والّذی انخرط فی تیّار النقد الجدید، واهتمّ بالعتبات النصیه خلال بحثه فی دائره الشعریات. لقد اهتمت السیمیائیه الحدیثه بدراسه الإطار الذی یحیط بالنص، کالعنوان، واسم المؤلف، والتعیین الجنسی، والغلاف، والعتبات الواقعه داخل النص نفسه، من إهداء، ومقدمات، وعبارات توجیهیه، وتنبیهات، وهوامش، وتذییلات، وغیر ذلک من النصوص التی أُطلق علیها عنوان النصوص الموازیه. کلّ ذلک لأن النصوص المعاصره ارتبطت بعصرها بروابط ثقافیه ومعرفیه جدیده، تناولتها من النهضه التکنولوجیه والإعلامیه. ومن هنا، ینطلق هذا البحث بالسعی للولوج إلى دراسه أهمّ العتبات النصیه التی تستحق التحلیل بمثابه أبواب تدخلنا فی غیاهب النص، ثم تطبیق تقنیاتها على روایه سجین المرایا لسعود السنعوسی، وتقدیم تصوّر مبدئی لتمظهرات المناص، مستخدماً المنهج الوصفی التحلیلی. وتشیر نتائج البحث إلی نجاح الروایه فی ترسیم المناص، بدءاً من الغلاف، بما فیه من صوره طوبوغرافیه فی مرآه دالّه على طور المرآه فی تکوین شخصیه الإنسان، کما یدلّ شکلها الهندسی على العزله والانطوائیه، والعنوان الذی اختاره الروائی جامعاً الوظائف التعیینیه، والوصفیه، والإیحائیه، والإغرائیه، للدلاله على مَن قد سجن نفسه فی ماضیه وآلامه، ویعیش منعزلاً عن الناس، هکذا باستهلاله القیم من قبل الکاتب الواقعی، روبندرونات طاغور، وختاماً بغلافه الخلفی الذی یشیر إلی نص نوستالوجی من الروایه جامعاً معناها بشکل رمزی ومختصر للمتلقی.
۴۳.

تحليل الوظائف اللغوية في رواية "بقايا" لروشا داخاز في ضوء نظرية التواصل لرومان جاكوبسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السردانیه العربیه الوظائف اللغویه جاكوبسون روشا داخاز روایه "بقایا"

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۶۷
تُعدّ نظریه التواصل اللغوی من أهم النظریات الحدیثه، ویعدّ رومان جاكوبسون من روّاد مدرسه براغ. وهو الذی أدخل العناصر اللغویه ووظائف اللغه فی نظریته اللغویّه لیعبّر عن الوظیفه الأساسیه للغه وهی التواصل، التی تتمثّل فی ستّه عناصر (المرسل، المرسل إلیه، الإرسالیّه، السیاق، الشفره، الصله أو القناه) فی عملیّه الاتصال. اهتمّ هذا اللسانی بقضایا البنیّه اللسانیّه فی المسائل الشعریه، إذ قسّم البناء اللغوی والتواصل بین اللغه والأفراد على ستّه عناصر لعملیه اتصال وستّ وظائف للغه؛ وهی التعبیریه، والإفهامیه، والمرجعیه، والشعریه، والمیتالغویه؛ والانتباهیه. فالروایه الحدیثه من أحد المواضیع الأدبیّه لدراسه الباحثین والنقاد؛ لأنها متكونه من الحوار والسرد. نحاول فی هذا البحث معالجه بنیه اللغه ووظائفها الأساسیه التواصلیه فی روایه "بقایا" لروشا داخاز من خلال التركیز على بنیه اللغه والوظائف الأساسیّه لها وإحداث التواصل بین المبدع والمتلقی من منظر آراء جاكوبسون. نعتمد فی هذه الدراسه على المدرسه الإمریكیه فی الأدب المقارن بناءً على المنهج الوصفی – التحلیلی حیث نتطرق من خلاله إلى دراسه الروایه بعرض النماذج التی نشاهد فیها استخدامها الدقیق لتعبیر الوظائف. فلاحظنا من خلال هذا البحث أنّ المرجعیه الثقافیه والسیاسیه والاجتماعیه أكثر الوظائف اللغویّه استعمالاً فی روایه "بقایا" من حیث أنّ التطورات والتحولات مهیمنه على كلّ الروایه؛ تدور حول الأحداث فی عصر الحرب والتغییر السیاسی. أما الوظیفه التعبیریه فتأتی الكاتبه فیها باستخدام صیغ المتكلم وبیان العواطف والسیره الذاتیه لشخصیات الروایه. استعملت الكاتبه فی الوظیفه الإفهامیه ضمائر الخطاب وأسالیب الأمر والنهی والنداء والاستفهام لجذب انتباه المخاطب وهنا یمكن أن نقول بأنّ ضمیر الخطاب وصیغه النهی أكثر استخداماً بالنسبه للنداء والأمر. أصبحت الوظیفه الشعریه والمیتالغویه فی هذه الروایه أقلّ استعمالاً مقارنه بوظائف اللغه الأخرى؛ لأنّ التركیز فی هذا النص على الفكر وتحلیل الواقع.
۴۴.

اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن کریم

کلیدواژه‌ها: تقدیم معمول تقدّم مفعول به اغراض تقدیم حصر غرض لفظی رعایت فواصل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۸۴
بررسی و کشف اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن، به دلیل اهمیت آن در کشف معنای کلام و درک ظرایف بیانی، همواره مورد توجه ادیبان و مفسّران بوده است. از دیدگاه ایشان، اغراض این تقدیم در دو نوع لفظی (رعایت وزن و فواصل) و معنوی (حصر، اهتمام و...) به نحوی غیرقابل تفکیک منحصر می شود. آگاهی از اغراض معنوی و لفظی تقدّم «مفعول به» به عنوان یکی از رایج ترین تقدّم ها در کلام پروردگار حکیم، نقش مهمی در فهم آیات، علم تفسیر و دیگر علوم اسلامی ایفا می کند. با بررسی اغراض تقدیم «مفعول به» از دیدگاه ادیبان و مفسّران و تحلیل مفهومی آن ها، و نیز با پذیرش امکان وجود غرض لفظی صرف برای تقدیم «مفعول به» در کلام بلیغان عرب و قرآن، ادعای وقوع آن را در خصوص قرآن کریم نپذیرفتیم و شواهدی که بر این ادعا اقامه شده اند را مورد خدشه قرار دادیم. روش پژوهش در این مقاله، روش کتابخانه ای با رویکرد توصیفی-تحلیلی است. 
۴۵.

تأثیر نظریه نظم جرجانی بر بلاغت نگاری ابن میثم بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جرجانی ابن میثم بحرانی شرح نهج البلاغه نظریه نظم بلا غت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۳
هدف و مقدمه: عبدالقاهر جرجانی نخستین بار نظریه نظم را به شکل کامل مطرح کرد. ابن میثم بحرانی، متکلم و ادیب برجستهٔ بحرینی، با نگارش شرح نهج البلاغه امام علی (ع)، دیدگاه های بلاغی خود را به اختصار در مقدمه این کتاب آورده است. نکته مهم، در این مقدمه، روش نگارش و چگونگی طرح و تقسیم بندی مباحث بلاغی است که تفاوت آن با دیگر آثار بلاغیِ پسین با نگاه نخست آشکار می شود. میان شروح گوناگونی که بر نهج البلاغه امام علی (ع) نوشته شده است، شرح ابن میثم بحرانی اهمیت بلاغی قابل توجهی دارد، به گونه ای که بسیاری از مفسران متأخر نهج البلاغه در تحلیل های خود از آن استفاده کرده اند. ابن میثم در مقدمهٔ شرح نهج البلاغه به مباحث کلامی و عرفانی اکتفا نکرده، بلکه مباحث بلاغی را نیز مطرح کرده است. توجه به روش نگارش و تقسیم بندی مباحث بلاغی، که با بسیاری از آثار بلاغی آن دوره متفاوت است، و اختصاص بخشی از مقدمه به بحث نظریه نظم نشان می دهد که ابن میثم از نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی تأثیر گرفته باشد. وی درک بلاغت را برای فهم کلام امام (ع) ضروری دانسته، زیرا کلام امام را سرشار از فصاحت و تبحر بلاغی یافته است. بخش قابل توجهی از مقدمهٔ تفصیلی ابن میثم به مباحث فصاحت و بلاغت اختصاص دارد که گفتار حاضر به بررسی سبک و ساختار این بخش از مقدمهٔ ابن میثم پرداخته است. علی رغم مطالعات گوناگونی که دربارهٔ تفسیر ابن میثم بر نهج البلاغه انجام شده، هیچ مقاله، پایان نامه یا کتابی به طور خاص دربارهٔ تأثیر نظریه نظم جرجانی در بخش بلاغی مقدمهٔ این اثر نوشته نشده و بیشتر پژوهش ها بر جنبه های کلامی، فقهی، فلسفی، منطقی، تاریخی و لغوی آن متمرکز بوده است. برای مثال، پایان نامه ای در مقطع کارشناسی ارشد در ۱۴۲۱ ق/ ۲۰۰۰م با عنوان «المسائل البلاغیه بین ابن میثم البحرانی و ابن سنان الخفاجی» از سوی عبدالمنعم السید الشحات رزق در دانشگاه الأزهر دفاع شد. این پایان نامه به مقایسه شیوه و سبک این دو اندیشمند پرداخته، همچنین به بررسی و مقایسه مسائل بلاغی شامل معانی، بیان، بدیع، اقسام آنها و نظم و حقیقت آن میان ابن میثم و الخفاجی و تشابه و اختلاف میان آرائشان پرداخته است. این کاوش در پی تحلیل چهارچوب بلاغی ابن میثم و تأثیر نظریات جرجانی بر وی است.روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی-توصیفی به موضوع تحقیق پرداخته و گردآوری اطلاعات با ابزار کتابخانه ای (یادداشت برداری) انجام شده است.یافته ها: جرجانی نظم را به هم پیوستگی کلمات با یکدیگر تعریف می کند. در اصل، بدون در نظر گرفتن روابط نحوی کلمات با واژه های مجاور، میان کلمات هیچ برتری ذاتی وجود ندارد. به عبارت دیگر، نظم چیزی نیست جز قصد معانی نحوی و احکام آن در کلام. از نظر وی، الفاظ جدا از موسیقی و آهنگی که دارد، ارزش یکسان دارد و تا در ترکیبی قرار نگیرد نمی توان ارزش و برتری آنها را مشخص کرد. همچنین، معانی نیز بر یکدیگر رجحانی ندارد و در واقع ترتیب الفاظ است که سبب ایجاد سخن های گوناگون می شود. ابن میثم بحرانی در تبیین پیوند عمیق جملات به اشکال مختلف بدیع و نظم اشاره می کند و آنها را از اصیل ترین روش های ساختاربندی کلام می داند. وی حقیقت نظم را عمل بر مقتضای علم نحو دانسته و آن را ارتباط و پیوند واضح میان الفاظ و معانی تعریف می کند. بر این اساس، کلمات باید در جمله با کلمات قبل و بعد از خود متناسب بوده و با توجه به معنای مدنظر قرار گیرد و تابع قوانین و اصول نحوی باشد. ابن میثم نظم را به بیست و یک نوع متمایز طبقه بندی می کند که عبارت اند از: مطابقه، مقابله، مزاوجت، اعتراض، التفات، اقتباس، تلمیح، ارسال المثلین، لفّ و نشر، تعدید، تنسیق الصفات، ایهام، مراعات النظیر، مدح موجه، محتمل الضدین (احتمال دو ضد)، تجاهل العارف، سؤال و جواب، حذف، تعجب، اغراق در صفت و حسن تعلیل.بحث و نتایج: ابن میثم و عبدالقاهر جرجانی هر دو بر تأثیر متقابل لفظ و معنا تأکید کرده و اظهار داشته اند که سرچشمه معنا ذهن است. علاوه بر این، موقعیت هر کلمه با معانی کلمات قبل و بعد در یک جمله مرتبط است. آنها همچنین قضاوت زیبایی شناختی را با ذوق تعیین می کنند که آن نیز با معانی ای مرتبط است که از ذهن نشئت می گیر.. با توجه به این نتایج، روشن است که بلاغت ابن میثم، به ویژه در باب حقیقت نظم و ساختار و ترکیب جملات، تحت تأثیر عبدالقاهر جرجانی قرار داشته است. با این حال، او به شیوهٔ فخرالدین رازی نیز در طبقه بندی نظم توجه کرده که خود او تحت تأثیر نظریهٔ جرجانی بوده است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ابن میثم نیز، مانند زمخشری و فخر رازی، از نظریهٔ نظم جرجانی در دیدگاه های بلاغی خود بهرهٔ بسیاری برده است. او جلوه های این نظریه را در درخشش فصاحت و بلاغت کلام امام علی (ع) به نمایش گذاشته است.
۴۶.

دراسه الإنزیاح الإیقاعی والکتابی فی شعر نبیل یاسین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التغریب الأثریه الإنزیاح الإیقاعی والکتابی نبیل یاسین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۹۵
یعدّ الإنزیاح من مصطلحات النظریات النقدیه من قبل الشکلانیین الروسیین. وهذه العملیه إحدی طرق أثریّه النص الأدبی الذی یمکن أن نعدّه الخروجَ من اللغه القیاسیه والعادیه. ویعتقد لیتش اللغوی الإنجلیزی أن أثریّه النص تنجز فی قسمین: «الإنزیاح» و«زیاده القاعده». وإنه عرّف ثمانیه أقسام من الإنزیاح. قد بحثت هذه الدراسه الإنزیاح الإیقاعی والکتابی فی شعر نبیل یاسین الشاعر العراقی بالمنهج التوصیفی التحلیلی. أبدع الشعراء المعاصرون فی اللغه والمفاهیم الشعریه عبر الإتّجاه الحداثی ونبیل یاسین واحد منهم. ونتائج الدراسه تشیر إلی أنّ الإنزیاح وزیاده القاعده أدّیا إلی الأثریّه فی أشعار نبیل یاسین. وقد تجلّی الإنزیاح الإیقاعی فی إطار الإشباع والتشدید والسکون فی شعره. ویستطیع الشاعر إنتقال المفاهیم والمشاعر إلی المخاطب عبر إختیار خاص للکلمات بسبب مشابهتها وتناغمها الأکبر مع أجزاء الکلام الأخری. وطرق الإنزیاح الکتابی فی شعره هی: إستخدام الأشکال والفصل بین حروف الکلمات والتقطیع الکلامی وإستخدام علامه التنقیط وإستخدام علامه الکتابه فی أمکنه غیر مناسبه وإستخدام الأعداد والإضافه. ولقد تمکّن إیجاد علاقه مستمره بین الکلمات والمعنی عبر الإنزیاح الکتابی. وقد تجلّی زیاده القاعده فی إطار تکرار الإسم والحرف والفعل والجمله والعبارات. وإستعمال الإنزیاح وزیاده القاعده فی شعره بهدف الأثریّه وإنعکاس الأزمات والظروف المتوتره فی العراق؛ لذلک تمتّع من هذه العملیات من أجل الإبتکار فی بنیه اشعاره ولغتها وخلق معان جدیده.
۴۷.

تحول معنایی واژگان قرآنی (مطالعه موردی اللیل و النهار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم تحول معنایی واژگان اللیل النهار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۹۲
آمده که تغییراتی در معنای واژگان قبل از نزول و بعد از نزول حاصل شده است، به گونه ای که بعضی واژگان قرآن، قبل از نزول و بعد از نزول معنای متفاوتی داشته اند اما در زمان نزول هریک دچار غرابت، قبض مفهومی، بسط مفهومی شده اند. در شهریور سال 1401 نیز مقاله ای تحت عنوان معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه «تل» در قرآن کریم به نویسندگی حسن دهقان و همکاران منتشر شد که در این پژوهش به این نتیجه رسیده اند که در دوران قبل از نزول قرآن در زبان های سامی به معنای «علق» و «رفع» در عصر جاهلی، اسم های «تل، تلیل، مِتل» به معنای «تپه، گردن و نیزه» متضمن معنای مرکزی برافراشتگی بوده است. در عصر نزول نیز این نتیجه حاصل شد که واژه «تل» با رویکرد گسترش معنایی، به معنای زمین انداختن از بلندی، با آمیزه ای از مضامین قبل معنایی جامع را با خود به ارمغان داشته است. مقاله ای دیگر به معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه سبیل در قرآن پرداخته است که سید ابوالفضل سجادی و سحر محبی در سال 1391 آنرا به رشته تحریر در آورده است. در این پژوهش این نتیجه حاصل شد که واژه سبیل یکی از پرکاربردترین واژه های قرآنی است که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده است سیر معنایی این واژه با توجه به بافت معنایی آیات قرآن، معانی متعددی چون راه، ستمگری، دین، طاعت خدا و... را دارد. پایان نامه ای تحت عنوان معناشناسی تاریخی- توصیفی واژه «ضرب» در قرآن کریم با راهنمایی دکتر علی نظری به نویسندگی معصومه ساعدی نیز نگاشته شده که به این نتایج دست یافته اند که معانی متعددی چون زدن، سفر کردن، پایکوبی، رویگردانی، مثالی برای بیان و توصیف و... دارد. شایان ذکر است که تمایز نوشته پیش رو با موارد بالا در این است که تحول معنایی واژه اللیل و النهار با تکیه بر معنای معجمی و تفسیری به صورت تحلیلی با عناوین فرعی چون توسیع، تخصیص، انتقال که باعث ایجاد تغییر و دگرگونی واژه می گردد، بررسی شده است و به همین دلیل با پژوهش هایی که در گذشته انجام شده است تفاوت ویژه ای دارد. جستجو و درک مدلول عبارات و واژگان قرآن کریم بر اساس دلالت متعارف زبانی و توجه به معنای باطنی، مجازی و حقیقی واژگان، تبیین خلود و جاودانگی قرآن کریم، ارائه ابعادی از شگفتی و اعجاز قرآن کریم، اهدافی است که این پژوهش به دنبال پرداختن به آن است؛ لذا برای تبیین تحول معنایی به مباحثی چون چند معنایی و اشتراک لفظی که تحول معنایی از دل آن سرچشمه می گیرد و اساس این فرآیند است، می پردازیم.2. ادبیات و مبانی نظری پژوهش دلالت و معنا از جمله مباحثی است در سالهای اخیر مورد توجه معناشناسان قرار گرفته است. دانش معناشناسی، مطالعه علمی معناست. به عبارت دیگر، معناشناسی مطالعه معنی کلمات، عبارات و جمله هاست و همیشه تلاش شده است که به معنای قراردادی واژه ها بیشتر تکیه شود تا آنچه گوینده می خواهد بگوید، واژه را در موقعیت خاصی معنا کند (صفوی، 1387: 22) بعدها مبحث تغییر معنایی مطرح شد و گفته شد تغییر معنایی دارای اشکالی چون مجاز، توسیع و تخصیص معنایی است (فهمی حجازی، بی تا: 134)2.1 چندمعناییاصطلاح چندمعنایی در نتیجه پیشرفت جانبی معناست یک کلمه واحد با معنای متعدد، یا لفظ مشترکی است که دارای تغییر معنایی است. این اصطلاح دلالت بر کلمه ای واحد دارد که بر بیش از یک معنا در نتیجه کسب معنای جدید دلالت دارد (جبل، 1997:291) به نظر زبان شناسان ایرانی مانند محمدرضا باطنی که زبان شناس، فرهنگ نویس، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است این است که واژه با چندین تصویر ذهنی رابطه می دهد و بین این تصاویر ذهنی نیز رابطه متقارب برقرار است. او برخلاف کسانی که وجود چند معنایی را عیب زبان می دانند، بر آن است که پدیده چندمعنایی در اقتصاد زبانی نقش ارزنده ای دارد. (صفوی،1380 :55-53) کلمه ی polysemy از اصل یونانی poly (کثیر، متعدد)، و semy (معنا) ترکیب شده به معنای چند معنایی و در زبان انگلیسی به این صورت آمده که به معنی این است که اگر یک واحد واژگانی از چند معنای متفاوت برخوردار باشد، در مقوله ی چندمعنایی امکان طرح می یابند. (خلیل، 1998: 126) در چنین شرایطی، واژه چند معنا در فرهنگ لغت یک مدخل را به خود اختصاص خواهد داد و معانی متفاوتش زیر همان مدخل اصلی آورده می شود. (کامری و همکاران، 1384:123)با توجه به آنچه از چند معنایی بیان گردید، در این نوشتار با عنوان تحول معنایی مطرح می گردد و با چند معنایی ارتباط نزدیکتری دارد. زیرا واژگان متحول هر چند معنای جدا از معنای قدیمی می پذیرد ولی بی ارتباط با معنای اصلی نیست و این معنا در طول معنای اصلی است نه در عرض آن. 2.2 معنای مرکزی برخی زبان شناسان بر آنند که باید برای چند معنایی، باید به رابطه ی میان معانی یک واژه توجه داشت یا یک معنای مرکزی میان معانی واژه ی مشترک، وجود داشته باشد. در طرح چنین مسئله ای اگر میان معانی یک واژه، رابطه ی معنایی وجود داشته باشد، آن را چند معنا می نامیم و اگر چنین رابطه ای وجود نداشته باشد، هر یک از معانی واژه به کلمه ای مستقل برمی گردند که با گذشت زمان، دارای یک تلفظ و نوشتار گشته اند. مانند واژه ی «حجر» که هسته ی معنایی آن محفوظ بودن است، سپس به معانی مختلف در گذر زمان به کار رفته است: مثل «حجر»:( عقل)؛ زیرا انسان را از گمراهی حفظ می کند؛ «حجر»(سنگ)؛ زیرا به دلیل محکم بودن، محفوظ است؛ «حَجر الإنسان» (آغوش انسان)؛ زیرا وقتی کسی را در آغوش می گیرد، او را حفظ می کند؛ «حِجر»(حرام)؛ زیرا انسان را از حرام حفظ
۴۸.

لغة الوجة والعين في نهج البلاغة دراسة دلالية(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لغه الجسد الوجه العین الدلاله نهج البلاغه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۵۹
لغه الجسد لغه متفوقه منذ القدم ولدت مع الفطره البشریه؛ لذلک تعد أکثر شفافیه من التواصل اللفظی. هناک ألفاظ تعجز عن نقل الرساله إلى المتلقی، فتأتی لغه الجسد داعمه لها، تبین ما خفی من معانیها ودلالاتها، فهی انعکاس صادق لما نفکر أو نشعر به. یهدف هذا البحث إلی دراسه لغه الجسد فی نهج البلاغه، بالمنهج الوصفی التحلیلی. وقد وقع اختیارنا علی لغتی الوجه والعین أنموذجین فقط، منعاً لتضخم البحث. فندرسهما دراسه دلالیه، ونوضح أهم المواضع التی یبرز فیها التواصل من خلال حرکات الوجه والعین، لنستشف أهمیه هذا التواصل ودلالاته فی کلام الإمام علی (8). تکمن أهمیه هذا البحث فی کونه یبیّن الأثر الذی تترکه لغه الوجه والعین فی الآخرین، کما یجعل القارئ أکثر فهماً واستیعاباً لکلمات الإمام علی ویسهل على الدارسین الغوص فی أبحاث واسعه ضمن هذا المجال. أما أهم النتائج التی تم التوصل إلیها، فهی أن الإمام علی حرص علی تنویع طرق إیصال الأفکار إلی الآخرین، بلغه الجسد التی من شأنها أن تسرع من عملیه بث الأفکار والمشاعر والانفعالات وکشف مخبوءات الباطن وفهمها من قبل المخاطب واستقبالها، حیث لم یقف الإمام عند حد الکلام المنطوق، وإن للغه الوجه والعین دورا مهما فی الاتصال بالمتلقی فی کلام الإمام، وذلک عبر إیصال الرسائل الهادفه، کما أن لها وقعا کبیرا فی تبسیط التواصل والتفاهم بین الأفراد وتسهیله. یدل الوجه فی کلام الإمام علی ظاهر المؤمن ودماثه الخلق والفرح والبشاشه والمجد والکرامه والرد والمنع، وتدل العین التی هی أکثر الجوارح تعبیرا عن المعانی وتأثرا بتغیر الأحوال النفسیه علی أمور مختلفه، منها الازدراء والتحقیر والخشوع والخوف والفزع.
۴۹.

بررسی فرایند اعمال قدرت در رمان سیدات الحواس الخمس بر اساس نظریه گفتمان کاوی انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان کاوی انتقادی نورمن فرکلاف اِعمال قدرت جلال برجس سیدات الحواس الخمس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۵۳
گفتمان کاوی یک روش تحقیق کیفی است که با دیگر علوم انسانی ارتباط دارد و در زمینه تحلیل آثار ادبی نیز کاربرد دارد. گفتمان کاوی انتقادی، از زیرمجموعه های گفتمان کاوی است که با زبان شناسی پیوند محکمی دارد و نورمن فرکلاف از مشهورترین نظریه پردازان آن است که با ارائه الگوی خود در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به پژوهشگران ادبیات این امکان را می دهد تا به تحلیل آثار ادبی و فرایند اعمال قدرت و تقابل طبقات اجتماعی بپردازند. با توجه به تغییر ساختار مدیریتی در کشورهای عربی، نویسندگان عرب در رمان های خود موضوعات مختلفی همچون برخورد فرهنگ غرب و شرق، ازخودبیگانگی فرهنگی، افراط گرایی و دیکتاتوری را بیان می کنند و تأثیر اعمال قدرت حکومت علیه طبقات جامعه را نشان می دهد. رمان سیدات الحواس الخمس اثر جلال برجس نویسنده اردنی از رمان های اجتماعی است که با نگرشی تاریخی بسیاری از تحولات اخیر جهان عرب را نشان داده است. پژوهش حاضر می کوشد بر اساس نظریه فرکلاف تقابل گفتمان رسمی و انتقادی را در این رمان بررسی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان رسمی و در رأس آن حکومت و سرمایه داران پرنفوذی همچون سلیمان الطالع با اعمال قدرت علیه طبقات پایین دست جامعه و زنان از آن ها در جهت منافع خود بهره کشی می کنند و به موازات آن گفتمان انتقادی برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه اردن می کوشد.
۵۰.

دراسة السيرورة الزمنيّة في ملحمة الكائن الحربيّ أو ما غناه الياسمين في طريقة إلي المعركة لجميل أبي صبيح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الشعر الأردنی الحدیث البناء الزمنی جمیل أبو صبیح ملحمه الکائن الحربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
لا یمکن تخیّل السّرد دون تواجد العنصر الزمنیّ وعلاقته بالمبنی الحکائی للسرد. والزَّمن السَّردیّ یحتضن الأحداث، وتتکوّن الحبکه السَّردیّه بالعلاقه المنسجمه التی یمنحها العنصر الزمنیّ للعناصر بشدّ اطرفها بعضها إلی البعض. إنَّ دراسه البناء الزمنیّ، دراسه منهجیه لمجموعه من المتتالیات الزمنیّه أو المفارقه الزمنیّه ومتابعه للحرکه الزمنیّه والوعی بالزَّمن داخل الخطاب السَّردیّ له إسهام کبیر فی الوصول إلی فهم عمیق عنه. هذه الورقه البحثیه تسعی، بتبنّی هذا المنهج المحدد وبالاعتماد علی المنهج الوصفیّ _ التحلیلیّ، إلى دراسه قصیده «ملحمه الکائن الحربیّ» للشاعر الأردنیّ المعاصر، جمیل أبو صبیح. نصبو فی هذا المشوار البحثیّ إلی مقاربه شعره والکشف عن رؤیته وأفکاره عبر دراسه العنصر الزمنیّ الذی یطغی حضوره علی قصائد الشاعر. وتشیر النتائج إلی أنَّ القصیده تتجلَّی فیها شتی أنماط الحرکه الزمنیّه وتنطلق من اللحظه الزمنیّه الراهنه زمن الصراع بین الشخصیّه ونزعاتها الجسدیه ومحاوله قمع وتکبیل هذه النزعات الطائشه وتسیر نحو النهایه الزمنیّه المفتوحه کما نلاحظ أنّ القصیده مشحونه بالمفارقه وأنّ الشاعر بوعیه السَّردیّ العالی یستخدم تقنیه الاسترجاع والاستباق الزمنیّ وفی بعض المشاهد السَّردیّه تعود عدسه الکامیرا السَّردیّه إلی الوراء وتسرد التجربه الماضویه للشخصیّه وعلاقتها بالأحداث الماضیه حیث عبثت بالحیاه بنزعاتها الجسدیه وفقدت الشخصیّه کلّ قیمها عند احتدام هذه النزعات الباطله والقطع الزمنیّ واستخدام الاستباق الزمنیّ المسرود فی تمحوره حول حضور وهج الرُّوح وحضور القصیده فی لیل الشتاء، یؤکد به الشاعر علی حتمیّه فاعلیّه الحیاه بعد التَّخلص من النزعات القاتله العابثه.
۵۱.

جدليّة علاقة اللغة والجنس والسلطة في رواية «بريد الليل» لهدی بركات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هدی برکات روایه «برید اللیل» اللغه والمجتمع اللغه والجنس اللغه والسلطه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۱۰
إنّ اللغه والجنس والسلطه ذات علاقه متقابله مؤثّره معا، حیث یؤثّر المجتمع وثقافته علی اللغه وألفاظها وتؤثّر اللغه أیضا علی المجتمع وثقافته وفکرته السائده، وتتغیر اللغه حسب الجنس الذکوری أو الجنس النسائیّ، فنری فی لغه الرجال ألفاظا وأسالیب دالّه علی السلطه والسیاده والغضب والعنف عاده، بینما نری فی لغه النساء ألفاظا وأسالیب دالّه علی اللیونه والرفق والعاطفه عاده. وتمثّل معرفه هذه الاختلافات اللغویّه بین الجنسین، أهمیّه البحث وضرورته فی مجتمع سلطویّ تُجری السلطه فیه من خلال اللغه. تدرس المقاله العلاقه بین اللغه والجنس والسلطه فی روایه «برید اللیل» عبر المنهج الوصفیّ التحلیلیّ. وتشیر النتائج إلی أنّ الروائیّه استخدمت أسالیب الأمر والنهی والنداء والتکرار علی لسان الشخصیّات الذکوریّه وکان استخدام الألفاظ المرتبطه بالشخصیّات الرجولیّه والأفعال أکثر من الأسماء والصفات للدلاله علی الحرکه والقوه والقیام بالعمل وإداره الأمور وسیاده الرجال علی النساء، والسلطه، والعنف، والغضب، واللجاجه، والأنانیّه. وأمّا علی لسان الشخصیّات النسویّه فاستخدمت موفقه ألفاظا وأسالیب دالّه علی التأسّف والترحم والبکاء والحقاره واللیونه والرفق مشحونه بالعواطف الممتلئه بإحساس الحقاره والضعف والطرد والهجره مستخدمه أسلوب الاستفهام للدعوه إلی التأمّل حول التضاد الطبقیّ بین الرجال والنساء لإزالته من المجتمع والترحم من خلال ألفاظ مؤلمه لمساعده النساء ورفع منزلتهنّ والحفاظ المساواه، ثم أسلوب التشبیه للإشاره إلی اشتراک واتحاد النساء اللبنانیّات فی إزاله الظلم وسیاده الرجال علیهنّ، ومن جهه أخری اشتراک واتحاد اللبنانیّین فی الآلام والمصائب والشعور بالیاس والحقاره وطردهم وتشریدهم، ثمّ استخدام الأسماء والصفات أکثر من الأفعال لمیل النساء إلی الوصف واللیونه التی تناسب عواطفهنّ، مع فوره استخدام ضمائر التکلم «ی» فی الرسائل التی حول النساء للإشاره إلی منتهی تفرّد النساء فی المجتمع وانعدام منزلتهنّ فیه.
۵۲.

تجلّیات النّبل والمروءة في دیوان أبي فراس الحمداني(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الشعر العباسی القیم الأخلاقیه النّبل المروءه أبی فراس الحمدانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۶۴
النّبل والمروءه من أشهر الصّفات التی هام بهما العربی منذ قدیم الزّمن فأصبحتا تسیطر علی أقواله وأعماله وصار یقاس علیهما کلّ قول وفعل. یعدّ أبو فراس من أشهر شعراء العهد العبّاسی وهو الأمیر الأسیر الذی زخر دیوانه بالنّزعات الأخلاقیه والإنسانیه. تعرّض دیوان أبی فراس للکثیر من الدّراسات والکتب التی تناولت تحلیل الرّومیات والفخر والغزل من مناحٍ مختلفه ممّا یحکی عن أهمیه شعر أبی فراس وأثره فی العهد العبّاسی. حاول هذا المقال أن یسلّط الضّوء على تجلیّات النُّبل والمروءه فی دیوان أبی فراس الحمدانی وفقا للمنهج الوصفی التحلیلی. العفّه والعفو عند المقدره وقبول الحبّ بکرامه والحلم والأنفه من أشهر ملامح النّبل والمروءه التی توصّل البحث إلیها بعد إمعان النّظر فی دیوان أبی فراس الحمدانی. تناول هذا البحث تحلیل الملامح المذکوره وأهمّ الأبیات المرتبطه بها ومن أهمّ النّتائج التی توصّل إلیها هذا المقال هی أنّ صفتی العفو عند المقدره والأنفه من الصّفات الأکثر التصاقاً بشخصیه الشّاعر بحیث حاول الشّاعر أن یستخدم صفه العفو عند المقدره فی ألطف مدارجها وهی حمایه النّساء وشفاعتهن وکذلک صفه الأنفه عند الشّاعر فهی بلغت أقصی مدارجها حیث أنف أبی فراس کلّ الأنفه من العدو نظراً لعظم نفسه فرافقت الأنفه والتجلّد الشّاعر حتّی فی ساعات الاحتضار.
۵۳.

خوانش اسطوره بنیاد ترامتنیت در سروده های عبدالکریم کاصد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ترامتنیت متن اسطوره عبدالکریم کاصد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۵
پیوند میان یک متن با متن های دیگر در خوانش، توصیف، نقد و تحلیل آثار ادبی و هنری، مورد توجّه اندیشه مندان و صاحب نظرانی مانند یولیا کریستوا، رولان بارت، میکائیل ریفاتر و ژرار ژنت قرار گرفته است. ژرار ژنت، نظریه پرداز و منتقد فرانسوی البته گسترده تر و سامان یافته تر از دیگران به بررسی و تحلیل «ترامتنیت» پرداخته است. آن چه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارنده مطرح ساخته است، ناشناخته بودن عبدالکریم کاصد، اندیشه ها و اشعار او و به ویژه متن های آستانه ای این ادیب فرهیخته در پژوهش ها و آثار نقد ادبی معاصر عربی بوده است.نگارنده در این نوشتار کوشیده است بر بنیاد نظریه ی ترامتنیت ژرار ژنت و با تمرکز بر گونه های پیرامتنیت و بینامتنیت به خوانش اسطوره بنیاد آستانه های متنی عبدالکریم کاصد به ویژه در نگاشته ی «برکه های کهن، بهشت گمشده» بپردازد. دستاوردهای پژوهش پیش رو نشان می دهد پیرامتن ها در طرح رو و پشت جلد، آستانه ی عنوان، زیرعنوان، صفحات شناسنامه، پیش گویه ی آغاز و در آستانه های متنی عناوین سروده های این نگاشته از گونه ی پیرامتن های مؤلّفی یا انتشاراتی است تا پیرامتن شخص دیگر. هم چنین از میان سه گونه ی بینامتنیت مطرح در انگاره ی ژنت، دو گونه ی بینامتنیت صریح و ضمنی در آثار این ادیب قابل بازیابی و تحلیل است.
۵۴.

التحليل السوسيولوجي لظاهرة الأصوات في رواية "تغريبة القافر" للقاص العُماني زهران القاسمي(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: السردانیه العربیه زهران القاسمی تغریبه القافر الروایه العُمانیه سلطنه عُمان التحلیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۵۳
زهران القاسمی روائی عُمانی فاز بالجائزه العالمیه للروایه العربیه (بوكر) عام 2023م علی روایته الاجتماعیه "تغریبه القافر". والروایه تصوّر البیئه القرویه فی بلاد عُمان وتحدیات الحیاه فیها وما یكتنفها من واقع یتأرجح بین سطوه الطبیعه وطموح الإنسان. وتأتی هذه الدراسه لتسلّط لضوء علی البُعد الاجتماعی للروایه وفقاً لأصول التحلیل السوسیولوجی القائم علی فحص الوقائع الاجتماعیه والتمییز بین أجزائها بغیه تحدید علاقات الأجزاء بعضها بالبعض الآخر. والملاحظ فی الروایه أنها تركّز علی جمله من الأصوات البشریه وغیر البشریه سواء المسموعه أو المهموسه، وهی فی مجموعها ترمز إلی معان ودلالات تأتی واضحهً تارهً ومبطَّنهً تارهً أخری. وقد حاول الروائی أن یربط بین هذه الأصوات والظروف الاجتماعیه التی عاشها القرویون فی مسعی لقراءه الواقع الاجتماعی لهم. وتکمن أهمیه هذه الدراسه فی معرفه المنحی الإبداعی الذی ابتکره الکاتب فی تحلیله الاجتماعی عبر ظاهره الأصوات ورمزیتها المعبّره. وتهدف هذه الدراسه من خلال استخدام المنهج الوصفی-التحلیلی إلی معرفه الأغراض التی دعت الكاتب إلی توظیف هذه الأصوات توظیفاً سردیاً متقناً یُعد فی حد ذاته نمطاً مبتكراً فی العمل الروائی الحدیث. ومن جمله الأهداف المتوخاه من هذه الدراسه فكّ رموز تلك الأصوات وبیان مضامینها المرتبطه بتقالید الناس فی الأریاف وطریقه تفكیرهم وتعاملهم فی المجتمع. ولعل أهم ما یُستنتج من هذه الدراسه أنَّ الروائی استطاع بحرفیه مشهوده أن یوظِّف عنصراً مهماً من عناصر الطبیعه وهو الصوت لیدلَّ علی معاناه مكبوته عاشها الریفی قلباً وقالباً دون أن یجد لمشاكله المستدیمه حلاً ناجعاً أو تغییراً ملحوظاً فی نمط الحیاه.
۵۵.

سِیمیَائیّة العنوان في دیوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَةٍ» ليحيی السّماوي(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السیمیائیه الدلاله العلاقه العنوان یحیی السماوی نقوش علی جذع نخله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۴۹
لقد حَظی العنوانُ باهتمامِ السّیمیائیینَ فی الدّراسات اللِّسانیه الحدیثه، کونُه یحمِلُ أکبرَ دلالهٍ لغویهٍ مکثفهٍ تَحوی البُنیَه والدِّلاله والوظیفه، وکونُه أیضاً أوّل علامه على طریق المتلقی، ومفتاحاً سیمیائیاً یختزلُ بُنیهَ النّص وکنهه فی کلمهٍ أو بضعِ کلمات، وهو علامهٌ سیمیائیِّهٌ تلعبُ دوراً متمایزاً وفاعلاً فی التّواصل مع النّص؛ لأنها تحمل قیماً متنوعه وتؤدّی وظائف إیحائیه تُوحی بمراد الشّاعر، فینبغی للمتلقی بدایه فهمُ العنوانِ لیتمکّن من فهم النّص، فهو بمثابه مدخل وتوطئه أو تمهید دلالیّ للدخول فی النّص. ویتمظهر الترابط الموجود بین العنوان والنّص بإحدی الدّلالات الثلاثه وهی الإمتدادیه والإرتدادیه والإغترابیه. إنطلاقاً من هذه القاعده، حاولنا فی هذه الدّراسه نظراً للسؤال الأصلی وهو ما علاقهُ العناوین الفرعیه مع العنوان الأصلی مع مضمون النّصوص الشّعریه فی دیوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَهٍ» لیحیی السّماوی؟ أن نُبیِّنَ أهمَّ وظائف العنوانِ ومستویاته السِّیمیائیه فی الدّیوان، من خلال المنهج الوصفی التحلیلی لتبیین العلاقه القائمه بین العناوین والنّصّ، فمِن أجلِ الوصولِ إلی هذه الغایهِ، اخترنا أربع قصائدَ من الدیوان وهی: «اخرجوا من وطنی» و«عَصفَاً بِهِم» و«ب دَدٌ على بَ دَدِ» و«ویا صابراً عقدین إلا بضعه». بعضُ النّتائج تُشیرُ إلی أنَّ عنوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَهٍ»، مَبنیٌ علی علاقاتٍ ووشائجَ تُوحِی بالتّعانق والتّعالق بینَ النّصوص والعنوان المنتخَب قَصداً. فقد جَعلَ الشَّاعر معظم ترکیزه فی تَعیین العنوانِ على وَحدهٍ وسلسلهٍ متناوبهٍ شکلیاً، کما أنَّهُ سَعَى أن یُراعی هذا التّناسُبَ مَع نُصوصِه مَضمونیَّاً ودلالیِّاً، وقد اشترکت فیها الدّالات بطرق وأسالیبَ شعریهٍ ذاتِ خصوبهٍ جمالیهٍ، لیسَ فقط بأنساقها اللغویهِ، وإنما برویتها المراوغه فی بَثِّ للأفکار والمضامین بحمولات مشحونه بمواقفَ تُجسّدُ الشّعور ومدرکات الشّاعر من خلال بُنیه العنوان من ناحیه الترکیب ودلالته من ناحیه الإیحاء والهادفه ووظیفته من ناحیه التأثیر علی المتلقی فی إلقاء الرساله الأدبیه والتوعویه.
۵۶.

البنية القوس قزحية للجماليات الشفهية في النص الأدبي بناء على «نظرية فنّ البيان البلاغية»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: البلاغه العربیه البلاغه الحدیثه نظریه فنّ البیان البلاغیّه البنیه القوس قزحیه کمال المعانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۱۱
الهدف والمقدمه: البلاغه التقلیدیه تتعلق بالقرون العابره وقد مضی من عمرها 700 سنه. تعرضت الساحات اللغویه والأدبیه لتیارات وأحداث هائله من ظهور مدارس لغویه متنوعه منذ أواخر القرن التاسع عشر المیلادی، وظهور المدارس الأدبیه والحدیثه من جانب، وبروز مدارس النقد الأدبی الحدیثه من جانب آخر، وظهور أنواع أدبیه جدیده لم تکن موجوده فی زمن الجرجانی والسکاکی، فیستحیل عندنا أن تستجیب تلک البلاغه القدیمه لمتطلبات هذا العصر، وتحتاج إلی ثوره عمیقه فی جذورها وفی بناها التحتیه فضلا عن تشکیلاتها الفوقیه. أصرّ علماء البلاغه فی الغرب الراهن أن البلاغه الکلاسیکیه تفتقر إلى القدره اللازمه لتحلیل النصوص الأدبیه، فقد قاموا بإزاله هذه الماده من برامجهم الجامعیه. وقد أثار هذا الحدث ردود أفعال متباینه من علماء البلاغه فی الدول العربیه والإسلامیه، حیث أصر التقلیدیون على استمرار دروس البلاغه، ودعا المحدثون، على غرار زملائهم الغربیین إلى إلغائها، ودعت مجموعه ثالثه إلى إصلاحها لتلبیه الاحتیاجات الجدیده. ومن بین مصممی النظریات البلاغیه الجدیده، اقترح الباحث (نظریه فنّ البیان البلاغیه). وهی تحاول إثبات انسجام اللغه والبلاغه مع السنن العامه التی تحکم عالم الوجود. هذه المقاله، وبناءً على هذه النظریه تدرس فئات المعانی، وتحللها وفقًا للانسجام المذکور. فهی تدرس معانی النص الأدبی فی بنیه قوس قزحیه (متشککه). وقد اتجهت اللسانیات الإدراکیه إلی إقامه صله بین عالم اللغه وبین العالم الخارج بتوسیط من الذهن لکنها رفضت التوازی بین العالمین. لکننا فی نظریه فنّ البیان البلاغیه نؤکد علی التوازی بین عالم اللغه والعالم الخارج. هذه النظریه تنصّ علی ضروره استلهام أصول البلاغه الجدیده من السنن الحاکمه علی نظام الکون. یسمّی الباحث البنیه الکونیه من جانب والفنیه والبلاغیه من جانب آخر بالبنیه القوس قزحیه، إشاره إلی ضروره تصنیف الجمالیات الأدبیه والبلاغیه فی درجات وطبقات مختلفه فی الشده والضعف. المنهجیه: یتّبع هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی فی الکشف عن البنیات الفنّیه فی النصّ الأدبی ومقارنتها لمراتب الحقائق فی نظام الکون. المستجدات: تتبنّی نظریه (فنّ البیان) وجود مناسبات بین المواضیع اللغویه والأدبیه، علی سبیل المثال، بین الوصل والفصل فی علم المعانی، وبین کلّ اتصال أو انفصال فی حقائق العالم، وبین التشبیه الذی یتخیله الأدیب والشاعر والتشابهات والتناسبات الموجوده فی خارج ذهن الأدیب، وبین الجناس فی علم البدیع وتجانس شجرتی الصفصاف فی مواصفاتهما ومیزاتهما. فإذا کان التقارن سنه إلهیه مطبقه علی الحقائق الکونیه، فهذا التقارن هو ذاته یتمظهر فی اللغه ویسبّب جمال النص الأدبی. هذا فیما یتعلق بعلاقه اللغه والنحو بشکل عام بالسنن الحاکمه علی نظام الکون. أما عن البلاغه وکمالات المعانی فی اللغه الأدبیه وعلاقتها بجمال الکون، فنذهب فی نظریه "فنّ البیان" إلی أن کمال النص الأدبی لیس إلا صوره من کمال ما خلقه الله. والکمال هو الکمال نفسه سواء تمظهر فی مجرات السماء أو فی مشاهد الأرض، أو فی لوحه فنیه لرسّام أو قطعه موسیقیه لعازف، أو قصیده شعریه أو قصه أو روایه. وهذا ما نحاول إثباته فی بحثنا هذا. البحث والنتائج: یتبیّن فی هذا البحث أن نظریه فنّ البیان البلاغیه مشروع جدید لتحلیل النصوص الأدبیه ینطلق من أصول ومبادئ مستقاه من نظام الکون، بحجه أن النظام اللغوی والأدبی لا یمکن أن یستقلّ عن هندسه العالم ونظام الکائنات. وقد توصل البحث إلی التخلّی عن البلاغه العربیه التقلیدیه، ورسم معالم بلاغه متسقه من جمالیات الکون. ثم تتبنی النظریه مقوله التسبیع فی نظام الکون علی قاعده خلق السموات السبع والأرضین السبع، وتثبت أن هذه الدرجات الوجودیه السباعیه تتمظهر فی درجات الجمال الشفهی للنصوص الأدبیه، مما أدی إلی ترتیب سبع درجات للجمال الشفهی (تبعا للدرجات السبع فی ذبذبات الألوان فی ظاهره قوس قزح، و کذلک الدرجات السبع فی ذبذبات الأصوات فی الموسیقی). وتمت تسمیه هذه الدرجات ب : التنافر، التقارب، التلاؤم، التوازن، التجانس، التناغم، والتناسب، وهی تتدرج من أشد الاختلاف فی إیقاع الکلمات أو الجمل إلی أشدّ الاشتراک فیه، انطلاقا من قاعده تبعیه النظام اللغوی والأدبی من النظام الکونی فی عالم الوجود. والنتیجه: التخلص من ثلاثیه المعانی والبیان والبدیع فی البلاغه التقلیدیه وإعاده تنظیم الجمالیات البیانیه والبدیعیه الشفهیه فی هذه الدرجات. ثم إن باب الجمال یتبنی فی تحلیله مبادئ یستمدّها من علم غیر لغوی هو علم الجمال (astaticism)، لکن باب الکمال تکمله لعلم لغوی آخر هو النحو. ولهذا فلا بدّ من رسم الحدود بین دراسه المعنی فی النحو من جانب، وفی باب الکمال فی فنّ البیان من جانب آخر. واللافت للنظر أن کلیهما یوظّف آلیه (توصیل المعانی) بالفارق التالی: النحو یتبنّی أصل التوصیل بتوصیل المعنی عبر اللفظ، ثم بتوصیل مقوله نحویه فی بنیه الجمله والنص عبر مقوله نحویه أخری. کتوصیل الخبر بالمبتدأ وتوصیل المضاف إلیه  بالمضاف؛ أما باب الکمال فیطبق أصل التوصیل بتوصیل معنی ظاهر فی الکلام یسمی بالمنطوق (ویأخذه من النحو) لمعنی باطن یسمی بالمفهوم، وقد سماه الجرجانی معنی المعنی، ونحن نسمّیه المعنی الباطن فی فنّ البیان. إذن، النحو یدرس المعنی الظاهر، وفنّ البیان فی باب الکمال یدرس المعنی الباطن. یتّبع هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی فی الکشف عن البنیات الفنّیه فی النصّ الأدبی ومقارنتها لمراتب الحقائق فی نظام الکون.
۵۷.

تحلیل مکونات اللغه المکتوبه لخطب نهج البلاغه (دراسه الخطبه الأولى نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اللغه المکتوبه مفهوم الخطبه مفهوم الخطابه الخطبه الأولى لنهج البلاغه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۸۱
إن أحد مجالات البحث فی النصوص معالجتها من حیث کونها منطوقه أم مکتوبه. وإن کون النص مکتوبا أو منطوقا فی هذه الدراسه لا یعنی أنه کُتب أو نُطق، بل یعنی مدى تحرک النص نحو الانفصال عن بنود وقیود الزمن أو المکان أو المخاطب، وهو فی هذه الحاله یتجه نحو کونه مکتوبا وإن یبقى فی قید الزمن أو المکان أو المخاطب الأساسی، فذلک یعنی أنه یمیل إلى کونه منطوقا. یسعى هذا البحث عبر الاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی إلى تقدیم مکونات للتحدید کون النص مکتوبا مثل الاستخدام الأکثر لعناصر الزمن، والمکان، والمخاطب الخاص، والموضوع، والموقف الخاص، وضمائر الغیاب، وإحاله الکلام إلى أدله خارج النص، وکثره استخدامات البنى التصریحیه، والأسالیب الوصفیه والتعریفیه، والأفعال التعبیریه والوعظیه للفهم الأفضل للنص، ویحتاج فهمه الدقیق إلى التعرف على لغه النص مکتوبه أو منطوقه. کما أن خلق المفهوم لکل من الخطبه والخطابه وفصلهما من البعض فی هذه المقاله هو أحد الأهداف الرئیسیه. وتظهر النتیجه أن الحالتین واللغتین تحکمان خطب نهج البلاغه وأن حاله الخطبه الأولى ولغتها هی "الخطبه" أو "المکتوبه" وذلک حسب المکونات المکتوبه المستخدمه فیها.
۵۸.

واکاوی معانی ثانویه استفهام در ترجمه بر اساس الگوی نظری وینی و داربلنه (مطالعه موردی: ترجمه های منتخب قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استفهام معانی ثانویه وینه و داربلنه ترجمه های منتخب قرآن کریم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۳۷
یکی از سبک های زیبای قرآنی برای بیان حقیقت، جلب توجه و آگاهی دادن به مخاطب، استفهام است. غالب استفهام های قرآن دربر دارنده اغراض و اهدافی غیر از استفهام حقیقی است. عالمان علم بلاغت، معانی ثانویه متعددی را از جمله انکار، استهزاء، تعجب، تقریر، نفی و... برای استفهام برشمرده اند.  تاکنون تئوری های مختلف ترجمه به عنوان چهارچوب هایی مدون برای ارزیابی ترجمه های قرآن مورد استفاده قرار گرفته اند. از این میان، ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال ۱۹۵۸ کتابی با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند که بعدها به منبع مهمی برای ترجمه پژوهان تبدیل شد. وینه و داربلنه در این اثر به معرفی تکنیک هایی پرداختند. در نوشتار حاضر، پس از تبیین این تکنیک ها و زیرشاخه های آن ها با روش توصیفی تحلیلی و مقابله ای به کیفیت کاربست آن ها در ترجمه معانی ثانویه استفهام چهار مترجم قرآن کریم (مکارم شیرازی، آیتی، انصاریان و الهی قمشه ای) که به دلیل تفاوت در رویکرد، نگرش فقهی  و شیوه ترجمه ای که دارند، دارای تفاوت ها، مزایا و معایبی نسب به همدیگر هستند، می پردازد و هدف از آن تبیین چگونگی و میزان کاربرد الگوی ترجمه وینه و داربلنه در ترجمه های مورد بررسی است. یافته های پژوهش نشان  می دهد مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگی های زبانی خاص آن از ترجمه تحت اللفظی که یکی از مؤلفه های ترجمه مستقیم است، بیش از سایر مؤلفه ها بهره برده اند. علاوه بر این، تکنیک جابه جایی تغییر صورت -به عنوان یکی از مؤلفه های ترجمه غیرمستقیم- به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی پس از ترجمه تحت اللفظی بیشترین بسامد را دارد؛ تکنیک غیرمستقیم همانندسازی نیز به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن نسبت به سایر مؤلفه ها بسامد کمتری دارد.
۵۹.

النقد البيئيّ في شعر أمل دنقل، دراسة إيكولوجيّة في دواوين "البكاء بين يدي زرقاء اليمامة" و"تعليق علی ما حدث" و"العهد الآتي"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: البیئه مرکزیه الإنسان النقد البیئی الشعر المعاصر أمل دنقل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۹
الهدف والمقدمه: لقد شهدت الدراسات الأدبیّه فی العقود الأخیره تطوّراً ملحوظاً فی تحلیل العلاقه بین الأدب والبیئه، حیث برز فیها مفهوم النقد البیئیّ کأحد المجالات البحثیّه الّتی تسعى إلى استکشاف کیفیّه تمثیل البیئه فی النصوص الأدبیّه وتأثیرها على الوعی البیئیّ. إنّ الاهتمام بالبیئه لیس مجرّد قضیّه علمیّه أو اجتماعیّه، بل تمتدّ حدودها إلى حقول إبداعیّه تضمّ الأدب، ولا سیّما الشعر الّذی یساهم فی تعزیز الوعی البیئیّ وتقدیم رؤى جدیده حول الطبیعه ومکانه الإنسان فیها. إنّ الشعر الحدیث، بما یمتلکه من طابع وجدانیّ وخیالیّ، یُعدّ وسیله فعّاله لنقل المشاعر والأفکار المتعلّقه بالبیئه، سواء عبر الاحتفاء بجمالها أو التحذیر من المخاطر الّتی تهدّدها بسبب التطوّر الصناعیّ والاستهلاک المفرط. یحتلّ النقد البیئیّ مکانه بارزه فی الشعر العربیّ المعاصر ویحظی بقدره فریده على إثاره المشاعر وتحفیز الخیال لتشکیل الوعی البیئیّ وتعزیز المسؤولیه تجاه البیئه. أمل دنقل شاعر مصریّ معاصر یتمیّز شعره بالطابع النقدیّ والصوت المتمرّد ضدّ الواقع المریر، حیث کان یعبّر فی شعره عن رفضه للأوضاع السیاسیّه والاجتماعیّه بقوّه وعنفوان. یفیض شعره بالمعاناه والمأساه والدعوه إلى الثوره والتغییر، سواء کانت على المستوى الشخصی أو الجماعی. عکس شعره شعوراً قویاً بالألم ومعاناه المجتمع، والصراعات النفسیه، والهواجس الاجتماعیه الّتی یواجهها الإنسان المعاصر أو الظروف الاجتماعیّه الّتی کان یمرّ بها المجتمع العربیّ فی تلک الفتره. یُعتبر شعر أمل دنقل ساحه ملیئه بالعواطف، والرمزیّه، والخیال، ممّا یتیح له تقدیم رؤى متنوّعه حول القضایا الاجتماعیّه والإنسانیّه، إضافه إلى أنّه یسهم فی بناء وعی بیئیّ یسلّط الضوء على البیئه الطبیعیّه والاصطناعیّه لمجتمعه. تعود أهمیّه اختیار شعر أمل دنقل کنموذج أدبیّ فی بروز القضایا البیئیّه إلی مدی اهتمامه بأبعاد السیاسه البیئیه ودعوته المتتالیه إلى حمایه الطبیعه کأداه لنقد وتحلیل التفاعلات الإنسانیّه مع البیئه، ودوره الفاعل فی نشر الوعی البیئی وتحفیز المجتمع على حمایه موارده الطبیعیّه. یشیر الشاعر فی العدید من أشعاره وخاصّه فی دواوین ("البکاء بین یدی زرقاء الیمامه" و"تعلیق علی ما حدث" و"العهد الآتی") إلی أهمیّه استخدام البیئه بشکل إیجابیّ وصحیح، والابتعاد عن استغلالها المفرط. هنا لا یقتصر أمل دنقل على نقد الإنسان فقط، بل یعرض صراعاً داخلیّاً بینه وبین مجتمعه، خاصه عندما یتوجه إلى نقد أولئک الّذین یفرطون فی استغلال الطبیعه، مثل قطع الأشجار والمخاوف الّتی قد تشعر بها الطیور، ممّا یؤدی إلى تدمیر البیئه والتسبّب فی الأضرار البیئیّه. من ثمّ تهدف هذه الدراسه إلى تحلیل الاتجاهات التعبیریه الّتی یعتمدها أمل دنقل فی شعره لحمایه البیئه، ودورها فی تکوین النقد البیئی ضمن أعماله الأدبیه وکذلک تستهدف استکشاف الدلالات والمعانی الّتی یسعى الشاعر إلى إیصالها من خلال توجهاته البیئیّه. المنهجیه: تعتمد هذه الدراسه على المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ للکشف عن حضور النقد البیئیّ فی شعر أمل دنقل، مرکّزه علی دواوینه الثلاثه ("البکاء بین یدی زرقاء الیمامه" و"تعلیق علی ما حدث" و"العهد الآتی") وتحلیل النصوص المختاره فیها. هنا سیتمّ الترکیز على استخراج المؤشرات البیئیّه والاستعارات المستخدمه فی تصویر العلاقه بین الإنسان والطبیعه، بالإضافه إلى رصد توجّهات الشاعر فی التعبیر عن القضایا البیئیّه ضمن سیاقاته الشعریه المختلفه. ترتکز الدراسه على هذا المنهج فی استقصاء الأبعاد البیئیّه فی شعر أمل دنقل وتحلیل الصور الفنیّه والرموز والدلالات الّتی تسهم فی تشکیل رؤیته البیئیّه. المستجدات: یتّضح من خلال دراسه شعر أمل دنقل أنّ الطبیعه لم تکن مجرّد عنصر جمالیّ فی نصوصه، بل کانت حاضره ونشیطه بوصفها فضاءً نقدیاً یعکس رؤیته العمیقه للعلاقه بین الإنسان والبیئه. لقد استخدم الشاعر فی هذا المجال أسالیب تعبیریه متنوّعه، من الرمزیه إلى الاستعارات الطبیعیّه لیکشف عن الأثر السلبیّ لاستغلال الإنسان للطبیعه ویؤکّد على أهمیه الحفاظ علیها، کما أن نقده البیئیّ لم یقتصر على تصویر الدمار البیئیّ، بل یشمل أیضاً تحلیل الأبعاد الإنسانیّه وغیر الإنسانیّه الّتی تساهم فی تشکیل الأزمات البیئیه. تتجلّى رؤیته البیئیّه فی ثلاثه محاور رئیسیه وهی سیطره الإنسان على البیئه، والخصائص الإنسانیّه والخصائص اللاإنسانیه الّتی یمکن العکوف علی جمیعها فی حنایا عرض التفاعل بین الإنسان والبیئه. البحث والنتائج: تعکس سیطره الإنسان على البیئه فی شعر أمل دنقل انحیازه الواضح إلى عناصر البیئه والدفاع عن حقوقها. یظهر هذا التفاعل بشکل جلیّ فی العدید من قصائده ویصل إلى درجه یولی فیها الشاعر حیاه عناصر الطبیعه، مثل الشجره، أهمیّه تفوق أهمیّه حیاه الإنسان نفسه. یقدّم الشاعر فی تصویره لسیطره الإنسان على الطبیعه صوره بارده وقاسیه من النظم البیئیه الحضریّه الحدیثه التی تتّسم بالآلیه والمادیه؛ فیبتعد عن هذه الصوره المرعبه لیمیل إلى استخدام صور واقعیه وبیئیّه تمثل الطبیعه فی حالاتها الملموسه والمفهومه. قد تزداد سعه هیمنه الشاعر على الطبیعه فی شعر أمل دنقل لتشمل الأبعاد العامّه للبیئه مثل الأرض الّتی یقوم الشاعر بخلطها بالجوانب الأنثویّه. إنّ تدهور ظروف الأرض لا یُفهم فقط من خلال الصور الجنسیّه الّتی یقدّمها الشاعر، بل یُستشعر أیضاً من خلال تفاعل الأرض مع أبعادها الجزئیه الّتی تقوم على التدخّل البشریّ. قد یخرج الشاعر بالإنسان من مظهره الإنسانیّ ویُلبسه الملابس البیئیّه لیهدی انتباه القارئ بطریقه متنوّعه إلی تعزیز الفکره البیئیّه، حیث تبرز فیها المعاناه البشریّه والحیوانیّه بسبب التفاعلات السلبیّه مع البیئه وتؤدّی إلی جعل القارئ یتأمّل فی العلاقات المعقدّه بین الإنسان والطبیعه. قد یستخدم الشاعر الخصائص الإنسانیه للطبیعه لیمنح لها الحیویّه ویؤکد على أنّ الطبیعه کیان نابض بالحیاه یتأثّر بالإنسان ویؤثّر علیه فی الوقت ذاته.
۶۰.

التماسك النصي في قصيدة أرِحْ ركابك للشاعر محمد مهدي الجواهري(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التماسک النصی التکرار الحذف الجواهری أرِحْ رکابک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۶۸
 تطوّرت الدراسات اللسانیه والنقدیه الحدیثه مؤخراً، مما جعلت الاهتمام بلسانیات النص ضروره ماسه فی تشکیله وتفسیره. من هذا المنطلق، یبحث هذا المقال مکامن التماسک النصی ودلالاته، أی ترابط أجزاء قصیده أرح رکابک، للشاعر محمد مهدی الجواهری حسیا أو معنویا؛ وذلک لأن شعره یعبر أصدق تعبیر عن عواطفه التی یکتنفها الحب والولاء للوطن. وقد جاء ذلک الحب عن عقیده صادقه وإذابه لذاته، من دون تکلف أو تصنّع، حیث لم یعبر عن العواطف فحسب، بل یعبر عن الفکر، والتعبیر عن الفکر أهم من التعبیر عن العواطف. ولما کان التماسک النصی أساساً فی بناء البیت الشعری وصیاغته فی التعبیر عن الأفکار، جاء الهدف من هذه الدراسه حیث التطبیقات العلمیه والعملیه على أبیات القصیده، لتتضح فاعلیه التماسک النصی وانسجامه فی ترابط وتماسک تلک الأفکار، وذلک عبر توظیف أدواته التی أهمها وأشهرها الإحاله والحذف والتکرار وغیرها، لیتناول عناصر التماسک النصی ودلالاته فی قصیده أرِحْ رکابک، معتمداً على المنهج الوصفی التحلیلی. یحکی قسم من النتائج أن القصیده کانت صوره حقیقیه للوضع السائد فی المجتمع العراقی، وأخذت أدوات التماسک النصی من الأدوات النحویه، کالإحاله، والاستبدال، والربط، والمعجمیه، کالتکرار والتضام، حیّزاً کبیراً فی القصیده، حیث لعبت دوراً محوریاً فی وحده النص الأدبی للقصیده.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان