فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۹۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
أشار بعض مؤرخی الأدب الإندونیسى إلى تأثر الأدب الإندونیسیّ تأثرا کبیرًا بالأدب الأجنبیّ عامه والأدب العربیّ خاصه. وهذا النظر یحتاج إلى براهین وشواهد، حتى تظهر الوقائع الصحیحه الحقیقیه. ویهدف هذا البحث إلى معرفه مدى تأثر الأدب الإندونیسیّ القدیم بالأدب العربیّ وأبعاده. ولمعرفه ذلک، نحتاج إلى دراسه مقارنه وافیه بین الأدبین. ونرید أن نکشف هذا التأثر من خلال شعر حمزه فانسوری وهو کاتب وشاعر صوفی إندونیسیّ شهیر من منطقه آتشیه روج مذهب وحده الوجود الذی دعا إلیه ابن عربیّ. إنه أول شاعر عرّف صوره الشعر فی الأدب الملایوی. وکتب عده قصائد تتناول المفاهیم الصوفیه، ونحن نفترض أن تلک القصائد کانت متأثره بالأدب العربیّ. ومن خلال دراسه مقارنه بین الأدبین العربیّ والإندونیسیّ أظهرت النتائج: أن حمزه فانسوری قد تأثر فی شعره بالأدب العربیّ لغویا وشکلا ومضمونا. واستخدم، من ناحیه اللغه، کثیرا من المفردات والمصطلحات العربیّه کالطالب، والغائب، والتائب والشعر، والمدح، والاعتقاد وغیرها. وأما من جانب الشکل فقد کان شعره یتضمن بعض الأبعاد التی تعارف علیه الأدب العربیّ کالأبعاد التی تتعلق بالعروض والبلاغه کالقافیه والاقتباس والسجع والتشبیهات. وأما من ناحیه المضمون أو الروح فقد تأثر بالأغراض الشعریه الصوفیه العربیّه وبعدد من الأفکار الصوفیه العربیّه کما جاء بها ابن عربیّ وغیره، ولکن مع ذلک فإن حمزه فانسوری جاء ببعض الابتکارات شکلا ومضمونا فی شعره وفقًا للسیاقات الإندونیسیّه.
نقد و بررسی تأثیر بن مایه های فکری فرمالیسم در نظریه های ادبی ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب ادبی فرمالیسم یکی از مهم ترین مکتب های پیشرو و شالوده شکن در نقد ادبی جهان بوده است. این مکتب با ظهورش بسیاری از اصول سنتی در عرصه ی نوشتار و سنت های ادبی را تحت الشعاع قرارداد. فرمالیست ها به مسئله فرم، زبان ادبی و... بسیار توجه می کردند تا به هدف اصلی خود یعنی ادبیت دست یابند. ادونیس، شاعر و ناقد پرآوازه عرب، ازجمله برجسته ترین نظریه پردازان ادبی معاصر به شمار می رود که تأثیرپذیری و الهام گرفتن از مکاتب گوناگون را منبعی در جهت گسترش و غنای دیدگاه های ادبی خود به کار گرفته است. فرمالیسم از مهم ترین مکاتب غربی است که می تواند بر روی نظریات ادبی وی تأثیر فراوانی نهاده باشد. لذا در پژوهش حاضر بر آنیم که نظریه های ادبی ادونیس را از منظر همخوانی با مبانی فرمالیستی مورد نقد و بررسی قرار دهیم. روشی که ما در این پژوهش بهره گرفتیم، تحلیلی - توصیفی با استفاده از ابزار تطبیق و مقایسه است که الگوی آن مزجی میان رویکرد فرانسوی و آمریکایی است. برای این منظور در بحث اصلی مقاله به کاوش سخنان ادونیس، در رابطه با نحوه تأثیرپذیری اش و نیز بررسی مهم ترین مبانی مشترک و متفاوت میان دیدگاه های ادبی وی با فرمال ها پرداختیم و در خاتمه به این نتیجه رسیدیم که در سخنان و دیدگاه های ادبی ادونیس شواهد متعددی وجود دارد که می تواند گواهی بر شناخت و تأثیرپذیری اش از فرمال ها باشد. ازجمله اصلی ترین شواهدی که رنگ و بوی فراوانی از دیدگاه های فرمالیستی در آن دیده شد، نقش بارز زبان ادبی در دیدگاه های ادونیس و نیز تلاشش برای افزون نمودن ادبیت متن است.
الاستلزام الحواریّ فی الخطاب القرآنیّ وفق نظریَّه غرایس "قصَّه زکریّا ومریم العذراء (علیهما السَّلام) أنموذجاً"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إِنَّ الاستلزام الحواریّ، کأبرز المفاهیم فی البحث التداولی الغربی الحدیث، لصیق بلسانیَّات الخطاب الَّتی أخذ معها الباحث الّلسانی منحی متمیِّزا. وقد أظهر الاستلزام الحواریّ جانباً من جوانب الإعجاز فی القرآن الکریم، وتکمن أهمّیته فی تفسیر التراکیب القرآنیّه وربطها بمقامها. وهذه الدراسه محاوله لتطبیق نظریه الاستلزام على قصّتی زکریّا ومریم -علیهما السَّلام- فی القرآن موزَّعه فی سورتی آل عمران و مریم؛ وسبب اختیار هاتین القصّتین یرجع إلی أنَّهما أبلغ وأروع القصص القرآنیّه فی خرق العادات، وهما موجَّهتان فی أَسالیبهما للتأثیر علی المخاطب وتعاملاتِه واستماله العقول وتوجیه النّفوس. وبما أنَّ القصّه تلعب دوراً بارزاً فی التربیه ولا تزال موضع عنایه البشر، فقد اتّخذ البارئ – عزَّ وجلّ- القصص وسیله من وسائل الإقناع والتأثیر فی کتابه العظیم وضمّنها أدلّته وحججه علی الجاحدین والمشرکین. وقد اکتفی هذا البحث بمبدأ التعاون الَّذی جاء به غرایس باعتباره منظّراً لهذا البحث التداولی الحدیث بطریقه وصفیَّه تحلیلیه. والنتائج تدلُّ علی أن عشر حوارت فی القصَّتین تشمل الاستلزام الحواریّ، حیث عدلت عن المعانی الحقیقیه إلی المعانی المجازیه المستلزمه لتعطی دلالات جدیده وأنَّ خرق قاعده الکم والکیف أکثر الخروقات لتحقیق الاستلزام الحواریّ. وفی الحوارات الخاصَّه لزکریَّا ومریم (علیهما السَّلام)، تم خرق قواعد الحوار بطریقه تناسب الاستلزام الحواریّ ومن أهمّ ملامح ذلک استخدام اسم الاشاره، الإیجاز، الإطناب، والصور البیانیه لتظهر کرامه زکریَّا (علیه السَّلام) وشوقه من أعماق النفس للذریَّه وکرامه مریم (علیها السَّلام) بخارق العاده فی حملها وقداسه ولدها وتنزیهها من التهم الشنیعه الَّتی اتهمها بها قومها.
مقارنه بین أوزان الشعر الترکی والعروض العربی دراسه وصفیه- تحلیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
111 - 128
حوزههای تخصصی:
یری بعض الباحثین الأتراک أنّ جذور الأوزان العروضیه العربیه تصل إلى الشعر الشعبی الترکی القدیم، ویرون أن أوزان العروض الترکی لیست مقتبسه من العروض العربی. وقد راجت أوزان العروض العربی کوزن وحید للشعر الفارسی بعد ما تعرف شعراء الأدب الفارسی على العروض العربی، فاندثرت الأوزان الهجائیه القدیمه للغه الفهلویه والفارسیه الوسطى. أما الأتراک فهم استعملوا الأوزان العروضیه بجانب الأوزان الهجائیه المحلیه. تنوی هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی، أن تتطرق إلى أوجه التشابه التباین بین أوزان الشعر الترکی والعروض العربی وتحاول الإجابه عن مدی التزام الأتراک بأوزانهم الهجائیه ومدی تأثرهم بالعروض العربی فی شعرهم. من أبرز نتائج هذه الدراسه هی أن الأوزان العروضیه العربیه تقوم على کمیه المقاطع وتناسُب الهجاءات وتساوی الشطرین طولها وقصرها خلافا للشعر الترکی الذی یقوم على تساو فی عدد الهجاءات فی کل شطر شعر؛ وهناک اختلاف کثیر فی استعمال بعض البحور الشعریه العربیه التى تأثرو شعراء الترک فیها من العروض العربی؛ ومن أوجه الشبه بین الأدبین هو أن الردیف فی شعر کلا اللغتین یعتبر نوعا من الصنعه ونلاحظ أن الوزن المستخدم قریب جدا بالوزن الهجائی الترکی.
بررسی استدلال تحدی در چاچوب نظریه استدلال ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
1 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مطالعه و تحقیق بروی استدلال های به کاررفته در آیات تحدی بر اساس چارچوب معرفی شده داگلاس والتون(2008) است. در این پژوهش استدلال های آیات تحدی را با استدلال های پیشنهادی والتون(2008) مقایسه، و سپس به بررسی نتایج حاصل از آن پرداخته ایم. والتون در حوزه فلسفه به بررسی انواع استدلال های مورد استفاده در بافت ها ی مختلف پرداخته است و شاکله هایی برای هرکدام از این استدلال ها طرح ریزی کرده است. قصد ما بررسی استدلال در بافت قرآنی و به ویژه استدلال مستتر در آیات تحدی است.ازآنجایی که به باور مسلمانان بهترین استدلال برای انسان ها از جانب خداوند مطرح می شود بررسی استدلال های قرآن و به طور خاص آیات تحدی به عنوان یکی از راه های اقناع منطقی انسان و مقایسه با انواعی که توسط انسان ها مطرح می شود ضروری به نظر می رسد. نتایج این بررسی می تواند بیانگر نوعی نگاه روان شناختی از روحیات و منطق انسان باشد که علم خداوند به آن احاطه دارد و به انسان شناسی عمیق تر و صحیح تر بیانجامد.می دانیم که خداوند در قرآن در پنج آیه به همانند طلبی سخنی مانند قرآن پرداخته است و از مشرکان خواسته است که اگر ادعا دارید که این قرآن سخن بشری (و گفته ی شخص پیامبر) است پس مانند آن را بیاورید. به این گونه آیات تحدی گفته می شود. به نظر می رسد این نوع استدلال نوعی منحصربه فرد از انواع استدلال ها باشد که با توجه به معنای اصطلاحی آن در چارچوب والتون جای نداشته باشد. در این پژوهش پس از بررسی آیات مربوط به تحدی و مقایسه آن ها با هرکدام از طرحواره های والتون به این نتیجه رسیدیم که استدلال به کاررفته در تحدی با هیچ یک از شصت مورد طرحواره ی استدلال معرفی شده توسط والتون مطابقت نداشته است و بنابراین آن را به عنوان استدلالی با طرحواره ی جدید به این مدل معرفی کردیم.
از «استاره»ی فارسی تا «اسطوره»ی عربی؛ واکاوی ریشه شناسی و نشانگری «اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
63 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشه شناسی واژه ی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشته هایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز درباره ی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگاره های گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آن رو گریزناپذیر می نماید که در هیچ یک از پژوهش های انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشه شناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ویژه پیوندش با واژگان فارسی تبار همسان دیده نمی شود. طرح این مسأله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستاره شناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطوره ها» نیز ستاره نگاشته هایی هستند بازگوکننده ی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگانِ در گردش از زبان انسان سنّتی و هم ازاین روست که اسطوره ها در نمونه های بسیاری از ستارگان و آفریده های آسمانی خورشیدزاد، ماه زاد یا ستاره زاد سخن می گویند و از خانه ی آسمانی خدایان و زیگورات هایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساخته ی کیومرث یعنی «بابِل: باب+اِل/ ایل» به معنای دروازه ی خداوند دیده می شود.
دراسه نقدیه لنظریات طنطاوی جوهری ومحمد عبده فی التفسیر العلمی للقرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
353-383
حوزههای تخصصی:
من أبرز المباحث فی التفسیر وأسالیبه مبحث التفسیر العلمی، فضلا عن سیر تطوره فإنّ دراسه آراء ونظرات المفسرین وطرق تفسیرهم ذو أهمیه بالغه، ونجد تفسیر طنطاوی المسمَّی بالجواهر من أشهر کتب التفسیر فی العصر الحدیث، وهو یعتقد بأنّ المعرفه الصحیحه للقرآن لا یمکن التوصل إلیها دون استخدام العلوم الحدیثه. وکذلک فإنَّ تفسیر المنار لمحمد عبده یعدّ من أسمی التفاسیر القرآنیه نظرا لاستفادته من العلوم الحدیثه، فقد سعی صاحب التفسیر أنْ یفسر القرآن بناء علی متطلبات العالم الحدیث عن أنماط التفسیر السابقه ویعتمد علی عقله إلا أنّه کان یخالف تأویل القرآن ولایدخله فی تفسیره. والغرض من الدراسه هذه هو إعاده فحص تفسیر القرآن العلمی لطنطاوی ومحمد عبده. وأشاد بعض الأکادیمیین بطنطاوی کما انتقده الآخرون ووصفوه برجل حالم. وهذه الدراسه المتواضعه تدرس آراء ونظریات طنطاوی ومحمد عبده فی مجال العلم وتبحث عن دوافعهما الحقیقیه لاختیار هذا المنهج الجدید معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی، فالسؤال الأساسی هو: وما هی الاشتراکات والاختلافات فی توظیف العلم التجریببی لفهم القرآن عند طنطاوی جوهری ومحمد عبده؟ هل یمکن لشخص غیر معصوم أنْ یدّعی تفسیر جمیع الآیات القرآنیه بحیث یشمل کل الزوایا العلمیه والصوفیه والفلسفیه والأخلاقیه والأدبیه والفنیه والنفسیه والاجتماعیه والفقهیه للقرآن؟ ونتیجه لذلک، لا یمکننا اعتبار عبده متطرفا فی تفسیره العلمی، وتفسیر طنطاوی کما یقال لا یُعتبر تفسیرا علمیا، ونظرته لآیات وجود المواهب الطبیعیه تکون من جنس آخَر.
واکاوی جلوه های کهن الگوی آنیموس در شعر نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
57 - 76
حوزههای تخصصی:
در الگوی روانکاوی یونگ، ساحت روان هر انسان متشکل از دو عنصر نرینه و مادینه است که فقط قطب موافق آن عیان است و دیگری در درون، نهفته است. آنیموس یا نرینه درون، ساحت مردانه وجود هر زن است که مسئول خلق و خو و روحیات مردانه است و به طور ناخودآگاه بر رفتار، عملکرد، گفتار و حیات روانی زن اثر می گذارد. در باور یونگ اگر زن بتواند این نیروی درونی را مهار کند و با او از در سازش در آید از ویژگی های مثبت آن که عموما صفات خاص مردانه هستند، برخوردار می شود و برعکس اگر نتواند آن را کنترل کند، خصائص منفی مردانه بر او غلبه می کند. نمود بیرونی این نیروی درونی در محصولات ذهنی زنان به شکل های مختلفِ مثبت و منفی بروز می کند. شعر زنانه یکی از تجلیگاه های اصلی بروز و ظهور آنیموس است. هدف جستار حاضر، کشف جلوه ها، دلالت ها و معانی پنهان آنیموس در شعر نازک الملائکه است که از او به عنوان یکی از پرچمداران انقلاب فرمی و محتوایی در شعر معاصر عربی یاد می شود. نبود تحلیلی روشمند درباره موجودیت مردانه در شعر نازک بر مبنای یک رویکرد روانشناختی به عنوان ضرورت این مقال تشخیص داده شد. نتایج نشان می دهد، شاعر طی جریان فردیت یابی خود، گاه با نبمه مردانه وجود خود به تفاهم و آرمش می رسد و گاه با او به کشمکش می پردازد و از این طریق حیات روانی اش به مخاطره می افتد. همچنین غلبه نومیدی بر کلیت شعر او بیانگر آن است که شاعر در جریان کشمکش با این نیروی اثرگذار، غالبا ناموفق بوده بنابراین جنبه های منفی آنیموس در قیاس با جنبه های مثبت در شعر او نمود بیشتری دارد.
البنیه الزمکانیه فی روایتی"السنه" و "رحله الزهراء" لمرتضى عبد السلام الحقیقی النیجیری: دراسه تحلیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الزمان والمکان من أهمّ مکونات الأدب الروائی ولا یتجزأ أحدهما عن الآخر، فکلاهما یؤدیان دوراً هاماً فی بناء الروایه. یهدف هذا البحث إلى الکشف عن بناء هذین العنصرین فی روایتی "السنه ورحله الزهراء" للروائی مرتضى عبد السلام الحقیقی النیجیری للوقوف على وظیفتهما فی الروایه، ولمعرفه مدى نجاح الروائی فی بناء هذین المکوّنین حسب المنهج البنیوی. استخدم الباحث المنهج التحلیلی الوصفی لإنجاز هذا البحث، وتحققت الدراسه علاقه الزمکانیه فی الروایتین؛ فکان الزمان حاضراً فی المکان، وظل المکان متأثراً بالزمان ومؤثراً فیه عبر علاقات زمکانیه متعدده، وفی آخر المطاف توصلت الدراسه إلى عده نتائج توضح أنّ الروائی عمل على بناء زمن الروایه على التقنیات السردیه الحدیثه وسعى إلى استعمال تقنیه المفارقه لإفاده المتلقی عن الأحداث الماضیه والتنبؤ بالمستقبل، وأنّه یضطرّ بتلخیص الأحداث أحیاناً ویحذفها حیناً آخر لتسریع السرد دون الخوض فی تفاصیل الأفعال والأقوال، کما یبطء السرد بواسطه المشهد الحواری والوقفه الوصفیه للکشف عن مشاعر الشخصیات وعواطفهم والتفسیر الدقیق لهم والأماکن والأشیاء المهمه. أما من حیث المکان فقد نجح الروائی فی تحدید المکان تحدیداً دقیقاً وأعطاه قیمه ثقافیه خاصه کالدلاله على الفقر والغنى، والانفتاح والانغلاق. وأخیراً، استطاعت الزمکانیه تحدید مسار الشخصیات فی الروایتین من حیث کشف انفعالاتها وانتماءاتها، والتعبیر عن همومها وهواجسها، وحمل رؤاها وتطلعاتها.
بررسی معانی کاربردی افعال مزید (باب های افعال، تفعیل و مفاعله) در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهج البلاغه دومین منبع معرفتی در اندیشه اسلامی است. این اثر کهن و فاخر علاوه بر کارکرد ایدئولوژیک که به درون مایه های آن مربوط می شود، به دلیل ارزش بلاغی و زیبائی شناختی، کارکرد ادبی نیز دارد. ویژگی اخیر دستاورد مؤلفه هایی چند از جمله کابرد افعال مزید جهت افاده ی معانی سازگار با مقتضای حال است که با وجود بسامد فراوان آن در خطبه ها، نامه ها و پاره گفتارهای امام علی (ع) تاکنون از نظر پژوهشی مغفول مانده و تأثیر آن در ساختار سخن مورد بررسی قرار نگرفته است. مقاله پیشارو با عنوان « بررسی معانی کاربردی افعال مزید (باب های افعال، تفعیل و مفاعله) در نهج البلاغه » پژوهشی نظری است که به روش تحلیلی – توصیفی نمونه هایی از افعال مزید را با بهره گیری از منابع لغوی و شرح های نهج البلاغه از نظر معانی کاربردی مورد بررسی قرار داده است. داده های پژوهش نشان دهنده ی آن است که باب های افعال و تفعیل نسبت به دیگر ابواب بیشترین کاربرد را در نهج البلاغه داشته و کاربست افعال مزید در هر یک از بابها از جمله بابهای افعال، تفعیل و مفاعله کاملاً منطبق با مقتضای حال و اهداف خطبه ها، نامه ها و پاره گفتارها بوده است.
تحلیل انتقادی گفتمان مجموعه اشعار "الحبیب الإفتراضی" غاده السمان بر اساس الگوی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
63 - 83
حوزههای تخصصی:
غاده السمان شاعر و نویسنده متعهد عرب است که در اشعار خود علیه ایدئولوژی های نادرست جامعه واکنش نشان داده است. پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف،به چگونگی انعکاس مهمترین مسائل جامعه عرب در شعر غاده السمان پرداخته و رابطه ی متقابل شعر (به عنوان متن) و جامعه را در سه سطح: توصیف، تفسیر و تبیین توضیح دهد. با توجه به بررسی انجام شده مشخص شد که زن و وطن دو موضوع برجسته شعر السمان هستند که با دیدی انتقادی و در بافتی فرهنگی تاریخی به تصویر کشیده شده اند. السمان در این مجموعه شعر، سعی کرده است تا به مهم ترین مشکل زنان یعنی فرهنگ مرد محور حاکم بر جامعه و نیز، جنگ های فرسایشی جهان عرب بپردازد و اثرات آن بر زندگی مردم را با دیدی انتقادی و گاه تمسخرآمیز به ورطه نقد بکشاند. اعتراض به اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه، نگاه انتقادی به جایگاه زنان و بافت فرهنگی جامعه در باب زنان از مهم ترین موضوعات شعری السمان در این مجموعه شعر است. این پژوهش سعی دارد تا به این دو پرسش پاسخ دهد که مهم ترین موضوعات اجتماعی مطرح شده در شعر غاده السمان بر اساس نظریه نورمن فرکلاف کدامند؟ السمان چگونه توانسته است با استفاده از کلمات این موضوعات را منتقل کند؟ در نتیجه این پژوهش مشخص شد که اشعار مجموعه شعر السمان حاصل تجربیات، ذهنیات و تفکر خود وی در باب جنگ و تأثیرات زیانبار آن بر زندگی مردم جامعه خصوصاً زنان است. جنسیت، قومیت و وطن از مهم ترین مسائلی هستند که السمان به آن ها توجه نشان داده است.
دراسه فنیه دلالیه لخواتم الآیات فی سوره آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
169 - 184
حوزههای تخصصی:
قد یُحدَّد فی الخاتمه موضوعُ الآیه، باعتبار أنّ الخاتمه بؤره توحّد الآیه، وتکون فکرتها العامه أو هی المرکز الذی تدور حوله الآیه، وتعدّ نواه مضمون الآیه، حیث تجمع الخاتمه مسار الأفکار القائم على موضوع أو عده موضوعات فی الآیه. ویمکن أن نعد قدره الآیه فی الخاتمه على تذکّر عناصر فنیه معینه ونظمها أکثر من غیرها، إشاره إلى أنّ العناصر التی تحملها الخاتمه، تمثّل موضوع الآیه فی بنیه تختلف من الناحیه الشکلیه عن سیاقها، وتختلف کیفیه بنائها عند کل آیه؛ لأن کل آیه تختار من بنیه العناصر التی تناسبها. فیکون من المجدى فی القضیه، أن نتدبر الخواتم القرآنیه ونهایاتها؛ لنرى أنها تأتی لمقتضیات معنویه، مع نسَق فنی اقتضته المعانی. إذن، لا بدّ من الإشاره إلى أن التغیر فی ساحه الخواتم وألفاظها وتراکیبها یؤثّر على تولید المعانی الهامشیه التی یدرکها المتلقی الفَطِن. هذه المقاله محاوله من خلال المنهج الوصفی التحلیلی، لدراسه البناء الفنی فی خواتم آیات سوره آل عمران. تدلّ النتائج على جمال فنی فی الخواتم للمبالغه أو الدلاله على الثبات والدیمومه وما شاکل ذلک، حیث تلتقی الألفاظ والمعانی فی نهایات الآیات التقاء متمازجا فی إطار نظام فنی خاص؛ لتشکل عبارات ترتبط بسیاقها، کما تشیر النتائج إلى أنّ لکل خاتمه نظاما بنیویا خاصا یتناسب مع الغرض الأدبی للآیه.
دراسه الحقول الدلالیه للعذاب والأجر فی سوره البقره بناء على سیمیائیه الخطاب المتوتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
101-134
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلی شرح جدید لمعنى «العذاب» و «الأجر» فی سوره البقره، بناءً على «الحقول الدلالیه» لإیزوتسو والتی ترکّز علی تحدید الکلمات الصمیمه والمفتاحیه و«عملیات الخطاب» المبنیه على سیمیائیه الخطاب المتوتر. هاتان الکلمتان لهما رموز وتعبیران عن شفرات أعطاها الله للبشر على هیئه قوانین لمعرفه الهدایه من الضلال. لقد سعت الدراسه إلی الإجابه عن هذا السؤال: کیف تشکّل المقولات مافوق اللغه لکلمتی العذاب والأجر مع أساس تغییر الحیاه البشریه وتسبّب البؤس والسعاده من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی. أظهرت دراسه أنماط التوتر فی الآیات المتعلقه بمجالی العذاب والأجر أن العوامل الإدراکیه والعاطفیه الموجوده فی خطاب سوره البقره تتفاعل مع بعضها البعض وتخلق المعنى فی جو متوتر. إضافهً إلى ذلک، فإن الرسم البیانی للتوتر فی نطاق الکلمات الصمیمه للعذاب والأجر متقارب ومتزاید. فی نظام التوتر علی سبیل المثال یتمّ تکوین قیمه تسمى الأجر بالنسبه للمؤمنین بناء علی الإدراک الحسی والعاطفی، أیضا علی العلاقه بین الهروب من الدنیا والتمسک بحبل الله، وتتکون للکفّار النقطه القیمه التی هی العذاب حسب نزعتهم المادیه وخوضهم فی الملذات الدنیویه وعدم اهتمامهم بالآخره. النموذج المتصور لکلا المجموعتین متجانس وغیر متجانس. فی بدایه الآیات 1-3، لوحظ نمط التوتر التصاعدی، ولکن فی باقی الآیات، لوحظ النمط النزولی أیضا إضافه إلی النوع التصاعدی.
من إشکالیات فن التعبیر الکتابی فی التعلیم الجامعی الإیرانی
حوزههای تخصصی:
یعدّ فن التعبیر الکتابی من المساقات التی تعرض عاده فی السنوات الأولی من الدراسه لطلاب البکالوریوس فی قسم اللغه العربیه وآدابها أو ترجمتها ویواجه الطلاب الناطقون بالفارسیه فی إیران مشاکل عدیده بهذا الشأن حتی لا یکاد یستثنی أحد من الحیره والإرباک فی مزاوله هذه الوحده التدریسیه. ومن جمله هذه الإشکالیات ما یرتبط بفن التعبیر بشقیه الشفهی والکتابی أو التحریری. رکّزت هذه الدراسه فی رصد هذه الإشکالیات، کما تقوم هذه الدراسه بطریقه وصفیه تحلیلیه بتعریف هذه الإشکالیات وأسبابها لتعطی حلولا للوقایه منها وتبین أن الأسباب تعود إلی إشکالیات النظام الجامعی وإشکالیات تخص طرق التدریس و إشکالیات عدم إتقان أسیاسیات لغویه وإشکالیات عدم إتقان أساسیات لغویه و إشکالیات نفسیه. وتتصدر الإشکالیه الخاصه للنظام التعلیمی وفتره عرض الماده من أهم الأسباب التی تمهد الأرضیه للمشاکل الأخری کما تکون مشکله التطبیقات والبرمجیات المعاصره التی باتت فی متناول الأیدی دون تقییم لها وتحذیر أحیانا والتصورات الناجمه من لغه الأم مما یؤثر سلبا علی تعلیمیه التعبیر الکتابی أثرا یبقی ویضرّ .
حکم الإمام علی(ع) من منظور المعاصرین السنه دراسه وجهه نظر طه حسین نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
229-258
حوزههای تخصصی:
بعد التغییرات السیاسیه والفکریه المختلفه وغیرها فی الفتره المعاصره، تمّ تقدیم فرص جدیده للمفکرین الشیعه والسنه. التقلیل من حدّه التحامل والحصول على فهم أوضح ورؤیه أکثر واقعیه لأحداث صدر الإسلام، ولاسیّما خلافه أمیر المؤمنین (ع)، تُعدّ من أبرز هذه الفرص. على سبیل المثال، إنّ القراءه الشیعیه والتی کانت تُعتبر هامشیه، أدّت إلى لفت انتباه علماء السنه. وفی هذا البین کان طه حسین من هؤلاء المفکرین الذین تأثّروا بالأجواء المذکوره وأعادوا قراءه الأحداث الواقعه فی فتره حکم الإمام علی (ع). ومن هذا المنظار، فإنّ هذا البحث یُعدّ مهمًا فی رؤیه وتحلیل هذا المفکر. لذلک، کان إدراک وفهم کیفیه وصف وتحلیل طه حسین لخصائص خلافه الإمام علی (ع) محورا لهذه الدراسه. بالإضافه إلى المنهج الوصفی، فإنّ المنهج التحلیلی لنص الفتنه الکبرى اعتمدنا فیه على استخدام خصائص نظریه لاکلا وموفه للخطاب. من خلال النتائج توصلنا إلى أنّ آراء وتحلیلات طه حسین تمّت من وجهه نظر الإیمان بدلاً من المنهج العلمی وإنّ تأثیر القراءه الشیعیه للأحداث واضح فی هذه التحلیلات؛ کما أنّ طه حسین یروی ویقیّم جمیع أعمال وسلوک الإمام (ع) فی مختلف جوانب الحکومه بما یتّفق تمامًا مع الدین والالتزام المستمر بقواعد الولاء والبیعه، وعلى النقیض من ذلک، یربط أعداءه بفئه الدنیویه ونقض الولاء.
دراسه قصیده "من وردتین اثنتین" لسعید عقل من منظر التداولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یضم هذا البحث بین دفتیه دارسه قصیده "من وردتین اثنتین "مقطع من قصیده طویله ألقاها سعید عقل فی ذکری الشاعر"شبلی الملاط "،حیث کانت خاطره شعریه قبل أن تصبح قصیده. سعید عقل الشاعر العبقریّ، واعتُبِرَ شعره علامهً فارقهً فی الشعر العربیّ. وقد أتی رعشه جدیده فی جسم الشعر العربی. علی هذا الأساس تحاول هذه الدراسه أن تتناول جوهر الشعر وشعریّه الأسلوب، رغبه فی کشف جمالیات هذه القصیده التی تدلّ علی " ممثله للشّعر الصافی الذی من فروعه الشّعر الرمزی .اعتمدت الدراسه علی منهج التداولیه، لان التداولیه تهتمّ بالمعنى والاستعمال الوظیفی للغه ولا تقف عند حدود شرح جمالیات و وصف الأثر الفنی، بل تتجاوز ذلک إلى الوقوف على أغراض المتکلم وتبین مقصده من خلال المقام. ومن أهم ما وصل إلیه البحث من نتائج: کانت قصیده " من وردتین اثنتین" ممثله للشعر الرمزی وفیه الملامح الرومنسیه،جمال الموسیقیّ وبراعه التصویر، ودقّه النحت. سعید عقل ممثّل الرمزیّه الأکبر وشاعر الجمال" قبل کل شیء، و زعیم المدرسه الجمالیه فی الشعر. وهدف الشعر عنده أولاً: نقل الحاله الشعریه ولیس التفهیم وقصیده عنده معضله هندسیه" یحاول حلّها. ثانیاً:سعید عقل فی قصائده لا یرید أن یقول "بل یرید أن یبنی"،وبناء القصیده هو الذی یقول. ثالثاً: مع سعید عقل انتقل الهمّ الشعری من الصراع بین المحافظه والتجدید الی کتابه "قصیده جدیده" بل الی کتابه "القصیده". سعید عقل شاعراً جمالیاً یؤمن أنّ الفنَّ وجد،أصلاً،لتجسید الجمال. واتخذ الغزل وسیله لإطلاق نظریّته التی مازجت بین الفنّ والحیاه. کما جری فی حیاه سعید عقل" انقلاب جعله ینصرف من الریاضیات الی الآداب" غیر أنّ ولعه بالریاضیات بقی متجذراً فی نفسه فصارت قصیده عنده :معضله هندسیه" یحاول حلّها.
الأفعال الکلامیه لتعامل المؤمنین فی القرآن الکریم فی ضوء نظریه تداولیه سوره لقمان نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
53 - 74
حوزههای تخصصی:
التداولیه ترتبط بالتواصل السلیم أو التواصل الأمثل الذی یحرز من خلاله، أکبر قدر من الوضوح والشفافیه لانعکاس اللغه. بما أنها تعدّ عملیه تصاعدیه مؤدیه إلى طبقه عالیه من المعنى والسیاق، فهی تستوعب جمیع مستویات اللغه من الحاله الانفرادیه، والتواصلیه، والحواریه. وللتداولیه محاور مختلفه، منها الأفعال الکلامیه التی تحیل الصوره الذهنیه للغه إلى الصوره الفعلیه اللغویه التأثیریه. وسوره لقمان هی إحدى السور المهمه التی تحمل آداب التعامل والمعاشره، بذلک تحتاج إلى الأسلوب التواصلی أو التداولی الذی یحقق مقصدیه الکلام غیر المباشر. وطبیعه الأفعال الکلامیه والحجاجیه تجسّد ما فی السوره من الأغراض والمقاصد من خلال إستراتیجیه تواصلیه حجاجیه، کما تهتمّ أیضا بوقع الکلام وتأثیره على المتلقی. تتبع المقاله المنهج الوصفی التحلیلی، مستمده من مناهج أوستین وسیرل، اللذین قاما بتطویر نظریه الأفعال الکلامیه. مما توصّلت إلیه هذه المقاله أنّ الأفعال التقریریه أو الإخباریه فی السوره تشمل الغرض غیر المباشر، کتشجیع المؤمنین على المعاشره الحسنه والأدب، کما تدلّ الأفعال الإنجازیه أو الإنشائیه الموجوده فیها على التحذیر والتنبیه امتداداً إلى التشجیع فی بعض الأحیان. وهذه المعانی تکون ذات دلاله نفسیه شعوریه تبعث الحیاه والتحرک فی نفس المتلقی، وتحتوی على معان أخرى غیر الدلالات المباشره، یمکن الوصول إلیها من خلال المقام الذی وردت فیه.
دراسه العلاقه بین النص والصوره فی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه بناءاً علی تصنیف "وارش ومایت"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
151 - 176
حوزههای تخصصی:
تعتبر الصور من أبرز الوسائل التعلیمیّه فی الکتب المدرسیه، إذ تؤدّی دوراً لافتاً فی تعزیز تعلّم محتوی المادّه الدراسیه وتدعیمها لدی الطالب کما تساهم مباشره فی تسهیل تعلیم المواد الدراسیه لدی المدرّس. وکثیر من الباحثین فی مجال التعلیم یولون اهتماماً بالغاً لمدی تکاملیه العلاقه بین الصوره والنص اللغوی، حیث کلما زادت العلاقه بین الصوره والنص زاد مستوی تحسین عملیتی التعلیم والتعلّم. انطلاقاً من هذه المسأله یهدف البحث الحالی إلى دراسه العلاقه بین النص والصوره فی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه بناءاً علی ثلاثه مستویات لتصنیف "وارش ومایت"، فقد تم إجراء البحث علی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه، وقد اقتصر مجتمع الدراسه علی کل الصور لهذه الکتب کما تکوّنت عینه الدراسه من 470 صوره مرافقه للنص بطریقه هادفه متجانسه. طبّقت الدراسه منهج تحلیل المحتوی. وما توصّلت إلیه المقاله هو أنّ معظم الصور المرافقه لنصوص کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه ترتبط وتلتحم بالنصوص فی تناسق وتکامل بلغت نسبته 85.74% ویعزی ذلک لمدی اهتمام لجنه التألیف بأهمیه تکاملیه العلاقه بین الصوره والنص لما لها من تأثیر لافت فی تنمیه عملیه التواصل بین الدارس والمدرّس وتطویر الجانب المعرفی لدیهم؛ فی المقابل نلاحظ أنّ 14.25%، أی ما یعادل 67 صوره تحتوی علی مکوّنات النص بشکل ناقص؛ حیث إنّها تؤدّی وظیفه التزیین؛ ولا تؤثّر إیجاباً علی فهم النصوص التعلیمیّه، وذلک راجع إلی أنّ هذه الصور لا تکاد تکون واضحه أحیاناً أو جاءت مبتوره لا تدعم النصّ اللغوی بشکل تام بل تظهر جزءاً بسیطاً وقلیلاً من مجریات النص بما فیها الشخصیات الحواریه وعملیات التفاعل والتواصل بین الشخصیات، والأمکنه وأیقوناتها.
دلاله الإیقاع فی شعر سعید محمد الصقلاوی المتلزم دیوان نشید الماء نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
105-141
حوزههای تخصصی:
تکون اللغه العربیه هی بطبیعتها لغهٌ موسیقیه؛ والنظام الإیقاعی فی الشعر العربی المعاصر تنسجم بین النغمه والفکره؛ والشاعر المعاصر ینشد قصائده بشتی الإیقاعات –داخلیهً کانت أو خارجیهً- بمختلف الدلالات. لذلک نشاهد فی أشعار الشعراء البارزین فی الأدب المعاصر جوقهً مغنیه من المفردات تشترک فی المعانی النبیله والمفاهیم السامیه، المفاهیم تبرز وتظهر فی أشعارهم حسب إیقاعاتها المتعدده. من میزات شعرهم الانتقال من إیقاع إلی إیقاع آخر فی قصیده ما حسب عواطفهم وأحاسیسهم؛ أی من التفعیلات الطویله فی حالته النفسیه البطیئه فی حین أو إنتقال إلی التفعیلات القصیره النشطه والسریعه فی حین آخر. یعتمد اُسلوب المقال، علی المنهج الوصفی _ التحلیلی والإحصائی، ویرید أن یعرف الشاعر وأشعاره ومنهجه الإیقاعی، لأن له مکانه بارزه فی الشعراء المعاصرین. هذا المقال یستهدف إلی دراسه إیقاعیه فی اشعار سعید محمد الصقلاوی الشاعر العمانی المعاصر الذی هندس الکلمات فی دواوینه المختلفه ومنها دیوان نشید الماء؛ لقد استخدم فی هذا الدیوان إیقاعین، هما الإیقاع الداخلی والإیقاع الخارجی وأنواع کل منهما مثل إیقاع التوازی والبیاض والسرد وما شابه ذلک؛ هو یغنی الحیاه والحیویه بإیقاع الأمل والحب والفرح بالحضاره العربیه والاسلامیه العریقه فی سطور وأحیاناً یسمع من القصائد موسیقی التحسر والحزن والألم بما یشاهد العالم الاسلامی کالقضیه الفلسطینیه. استخدم سعید الصقلاوی البحور الخلیلیه فی الدیوان وفیها تشاهد الترخصات العروضیه. کذلک. تشیر هذه الدراسه إلی أن الماده الغنائیه فیه عذبه ولینه تدل علی آفاق التجربه الشعریه وأحاسیسه الصادقه، فکل قصیده لها موسیقاها الخاصه التی تختلف عن الأخرى.
واکاوی مضامین اجتماعی در شعر ایمن العتوم (مطالعه موردی دیوان «نبوءات الجائعین»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات، رابطه محکمی با اوضاع اجتماعی هر جامعه دارد. در رابطه میان ادبیات و اجتماع یک بازخورد دو طرفه تاثیر پذیری و تاثیر گذاری وجود دارد. در این میان شعر ارتباط تنگاتنگی با مضامین اجتماعی دارد و شاعر از شعر در جهت بیان مشکلات جامعه بهره برده است. این پژوهش در پی آن است که مضامین اجتماعی را در شعر ایمن العتوم بررسی کند. العتوم مانند هر شاعر دیگری از اوضاع اجتماعی زمان خویش تاثیر پذیرفته و مضامینی همچون فقر، عدالت خواهی، وطن گرایی، ظلم و خشونت در اشعار او به وضوح نمایان است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با تاکید بر مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بر آن است که دیدگاه شاعر را نسبت به اوضاع اجتماعی جامعه بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده زاویای مختلف جامعه نابسامان را با زبانی برنده و دیدی در خور تحسین، بیان می کند و شاعر به عنوان فردی اصلاح کننده؛ با بیان مضامین اجتماعی، وظیفه خود را در خدمت به همنوعان خود به خوبی ایفا می کند و خواستار احیای حقوق پایمال شده مردم و برقراری عدالت و دوری از ظلم و ستم و پرهیز از خشونت است.