فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۱۴۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
جایگاه زن در اندیشه یهود، پست تر از مرد و عامل گناه است؛ زنان، گناه و تبلیس را از حوا ارث برده و گناهکارند، اجازه فعالیت اجتماعی ندارند و کمالشان تشویق شوهر و فرزند به آموزش تورات است. در مسیحیت با وجودی که زن و مرد نزد مسیح(ع) یکسان بودند ولی شاگردانش نظر مساعد به زن نداشته و از خلقت تبعی حوا و گناه او سخن گفته اند. به دلیل اهمیت شناخت مقام زن در ادیان، بنا شد به روش توصیفی و مقایسه ای، جایگاه زن در اندیشه دوعارف بزرگ یهودی و مسیحی، موسی دلئون و یاکوب بومه را واکاوی کنیم. آن ها نظراتی مطرح کرده اند که نیازمند تحلیل است. دلئون اختلال در آفرینش را به دلیل دور شدن خدا و ملکه می داند اما در نهایت به واسطه توبه، ریاضت و انجام مناسک، جدایی به هماهنگی تبدیل و باعث هماهنگی جهان می شود، با کامل شدن زن، مرد هم کامل شده و باعث تکامل عوالم علوی می شود. رابطه زن و مرد باعث پایداری ایمان و عاملی است که حضور الهی (شخینه) آن ها را ترک نکند. بومه پست تر بودن زن از مرد را رد می کند. او زن را موجودی می داند که از ماهیت آدم ساخته شده و می تواند به کمال برسد تا تصویر خدا باشد، به عقیده بومه در عمل زناشویی واکنشی الهی صورت می گیرد، اما تأثیرات دیگری نیز وجود دارد که از جنبه زمینی و شیطانی ناشی می شود.
تحلیل مقایسه ای سلوک در عرفان عملی و اخلاق به تقریر علامه مصباح یزدی با نگاه به سیر تحولی سلوک اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سلوک، حرکت انسان برای رسیدن به خداست و حاصلِ رفتارها و ملکات نفس می باشد. علم اخلاق در تلقی آیت الله مصباح، به رفتارهای ارادی و صفات اکتسابی انسان به اعتبار میزان قرب و بُعد آنها نسبت به خدای متعال می پردازد. عرفان عملی علم منازل و مقامات نفس برای رسیدن به فناست. پس اخلاق اسلامی و عرفان عملی، در هدف تقارب دارند؛ اما تحلیل نحوه سلوک برای رسیدن به هدف، در این دو علم متفاوت است. ازاین رو سلوک در اخلاق و عرفان عملی نیازمند مقایسه است و مسئله اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. این نوشتار ویژگی های اخلاق و عرفان عملی را توصیف می کند و با روش مقایسه ای به تحلیل جایگاه سلوک در آنها می پردازد. برخی از مهم ترین یافته های پژوهش عبارت اند از: 1. علم اخلاق در موضوع و مسائل، گسترده تر از عرفان عملی، و در هدف مساوی با آن است؛ 2. حقیقت سلوک در عرفان عملی از ابتدا کاملاً هویداست؛ اما در اخلاق، سلوک به تدریج جایگاه خود را به دست می آورد؛ 3. سلوک در نظریه اخلاقی آیت الله مصباح با سلوک عرفانی مشابهت زیادی یافته است.
معرفت شناسی روح براساس منارات السائرین و آثار شاخص عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
169 - 184
حوزههای تخصصی:
منارات السائرین نوشته نجم الدین ابوبکر عبدالله بن محمد شاهاور بن انوشروان رازی، معروف به نجم دایه است. این کتاب در قرن هفتم در یک فاتحه و ده باب و یک خاتمه که هر یک از باب ها دارای چند فصل است به زبان تازی نوشته شده است. نویسنده شبلی دوکاهی در قرن نهم آن را به زبان فارسی برگردانده است که تاکنون تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. نجم دایه در نوشتن اثر عرفانی خود، به قرآن و احادیث پیامبر و کتب عرفانی پیشین نظر داشته است. یکی از مطالب بسیار مهم این کتاب معرفت روح و مقامات آنست که حضرت شیخ، پخته و سنجیده و بسیار علمی تعریفی نکو از ماهیت روح فرموده که آمیخته ای است از عرفان و آیات و روایات شریعت. این جستار به شیوه کتابخانه ای به بررسی معرفت روح در ادیان الهی و برخی کتب عرفانی قبل از نجم دایه پرداخته است و سپس نشان می دهد که نویسنده چگونه از آیات قرآن تاثیر پذیرفته است و از طرفی مشابهت های بسیاری در عقاید ادیان، مربوط به روح وجود دارد که این جستار حاکی از ارتباط ادیان با یکدیگرست و می توان به یکی بودن منبع تعالیم ادیان که همانا وحی پروردگارست پی برد.
ارزش جانوران در نگاه صوفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۲۳۲-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
طبیعت و بخش های مختلف زیست بوم به علت بی توجهی انسان، به سرعت در حال تخریب و نابودی هستند و پژوهش ها در راستای ارزش نهادن به جانوران و حفظ حقوق آنان ضروری است. اخلاق محیط زیست از شاخه های مهم بحث حفاظت از محیط زیست است و هدف از این تحقیق، ارائه رویکرد اخلاقی صوفیان در احترام و ارزش نهادن به حیوانات است تا به عنوان الگوی اخلاقی عملی، قابل طرح و کاربرد باشد. در شرح حال صوفیان، تذکره های عرفانی و آثار و روایات عرفانی نوشته ها و حکایات بسیاری از سیره قولی و فعلی آنان در شفقت، ارزش گذاری و علاقه مندی به جانوران مشاهده می شود، که نشان از علاقه و احترام ژرف صوفیان نسبت به جانوران است. دوستداری و ارزش نهادن به جانوران در این مقاله شامل چند عنوان اصلی می شود که به آن پرداخته شده است: همنشینی با جانوران اهلی و غیراهلی، پندگیری از جانوران، اجتناب از آزار جانوران و ترک گوشت خواری، الفت و شفقت با جانوران، مؤانست و خدمت جانوران به عارفان، گفتار و نصایح عارفان در تکریم جانوران، گفتار عارفان در باب رعایت حقوق جانوران، اثر ایجابی نیکی و ستم به جانوران و اثر سلبی نیکی و ستم به جانوران. روش انجام این تحقیق کتابخانه ای است و توصیف و تحلیل داده های جمع آوری شده نشان می دهد که صوفیان جزء گروه خاصی از دینداران بوده اند که از دیرباز در رفتار اخلاقی خود، به حیوانات علاقه ویژه ای داشته و به حقوق آن ها احترام گذاشته و ارزش ذاتی برای آنان قائل بوده اند.
مطالعه مفهوم قدیس در سنت مسیحی و مفهوم ولی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
185 - 204
حوزههای تخصصی:
واژه قدیس در سنت مسیحی برای افرادی به کار می رود که مسیح (ع) را در خود متبلور ساخته اند و در زندگانی خود روح مسیحیت (Sainthood)را جلوه گر گشته اند. از این رو قدیس در مسیحیت، که خود دینی طریقتی می باشد مفهومی عرفانی می یابد. اما واژه ولی در عرفان اسلامی نیز چون قدیس به کسانی اطلاق می شود که به مقام فنای فی الله رسیده اند و روح محمدی (ص) را که مقام ولایت است در خود متبلور ساخته اند. در سنت مسیحی باید دو معنای شریعتی و طریقتی برای قدیس درنظر گرفت و در سنت عرفانی اسلامی هم باید معنای عام و خاص مفهوم ولی را از یکدیگر جدا ساخت. مقاله حاضر درصدد است به بررشی مفهوم قدیس در سنت مسیحی و مفهوم ولی در عرفان اسلامی بپردازد. این بررسی از نظر درجات، مراحل و چگونگی نیل انسانها به این دو مقام انجام گرفته است.
معنی شناسی شناختی عدم در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
404 - 387
حوزههای تخصصی:
انسان ها برای درک بهتر مفاهیم انتزاعی طرحواره ای را در ذهن خود شکل می دهند. این طرحواره ها ساخت های مفهومی هستند و حاصل تجربه ای است که انسان از محیط پیرامون خود کسب می کند. یکی از این مفاهیم انتزاعی که بهاءولد سعی در عینی سازی آن داشته مفهوم عدم است. عدم در عرفان اسلامی به معنی نیستی مطلق نیست، به همین دلیل تصاویر فراوانی از عدم توسط عارفان ارائه شده است. بهاءولد نیز هنگامی که از تجربه های عرفانی و مکاشفات خود سخن می گوید، مفهوم انتزاعی عدم را با زبان انگاره و طرحواره های تصویری متعددی بیان می کند. نگارندگان در این مقاله با رویکرد شناختی به بررسی طرحواره های تصویری عدم در <em>معارف</em> پرداخته اند. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و براساس داده های به دست آمده می توان نتیجه گرفت: هریک از طرحواره های ادغام، تکرار، مقیاس، فرایند، شیء، قدرتی، انطباق، حرکتی، ارتباط، شکافت و تماس به نوعی می تواند مفهوم عدم را در قالب پدیده ای عینی قابل درک نماید. همچنین طرحواره حجمی، بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است؛ زیرا بهاء معتقد است که همه چیز از درون عدم پا به عرصه هستی می گذارد؛ درواقع عدم مکانی است که کائنات از غیب به ظهور می رسند.
کارکرد عرفانی آیرونی موقعیت و نمایشی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
71 - 84
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های بیانی که در آثار شاعران و نویسندگان دیده می شود، استفاده از آیرونی است. منظور از آیرونی کلام یا موقعیتی است که به موجب بروز ناسازگاری میان مخاطب و گوینده می شود. در این حالت گوینده مطلبی را بیان می کند یا موقعیتی را به نمایش می گذارد که برداشت مخاطب با آنچه گوینده انتظاردارد، متفاوت است. در آیرونی با دو عنصر اساسی روبه رو هستیم: نخست عنصر معصومیت و دیگر عنصر خنده آور. معصومیت یا اعتماد بی خبرانه بیشتر به قربانی آیرونی برمی گردد که معمولاً به آیرونیست اعتماد می کند و قربانی فریب کاری یا وانمودکردن وی می شود. عنصر خنده آور ار دیگر ویژگی های اساسی آیرونی است. در داستان های آیرونیکال، شخصیت های داستان به گونه ای با هم مقایسه می شوند که موجب ایجاد طنز می شود. در این مقاله چگونگی استفاده مولانا از آیرونی های موقعیت و نمایشی در مثنوی بررسی شده است. مولانا با بهره گیری از آیرونی موقعیت و نمایشی سعی دارد تا مخاطب را در وضعیتی قراردهد که در عین آگاهی از آیرونیک بودن شرایط، با غافلگیر شدن، مفاهیم عمیق را بهتر درک کند. کلام آیرونیک این امکان را برای مولانا فراهم می کند تا در نقطه اوج داستان با پیش گرفتن روندی که مخاطب انتظار ندارد، ضربه نهایی را بر او وارد کند و مولانا از این فرصت بهترین استفاده را می کند و به بیان مفاهیم عمیق عرفانی و تعلیمی خود می پردازد.
بررسی سلوک عقلی و شهودی سهروردی بر اساس عقلانیت ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
207 - 224
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر سلوک عقلی و شهودی سهروردی بررسی و نظریه های فلسفی هابرماس به ویژه با محوریت نظام ارزش ها و اخلاقیات، عقلانیت ابزاری و عقلانیت ارتباطی با اندیشه های وی ارزیابی شده است. هدف از این پژوهش این بوده است که نشان دهد سهروردی حتی در سلوک شهودی خویش از سلوک عقلی غافل نمانده است و عقلانیت فلسفی را برای رسیدن به حقیقت سعادت انسانی و نائل شدن به علم حضوری (شهود اشراق) لازم و عقل و شهود را مکمل یکدیگر می داند. بر این اساس سهروردی به نوعی «مکتب تلفیق» را که آمیزه ای از عقل، نقل و شهود است بنیاد نهاده است. میان نظریات و اندیشه های سهروردی و هابرماس در حوزه نظام ارزش ها و عقلانیت ابزاری و کنش ارتباطی مشابهت ها و تفاوت هایی وجود دارد که در این مقاله به بررسی و تحلیل آن ها پرداخته شده است. هابرماس و سهروردی هر دو برآنند که با گسترش حیطه ادراکات عقل می توان به حقایقی که به ظاهر فوق عقلانی می نمایند رسید. سهروردی بر این باور است که مکاشفه های عرفا را هم باعقل می توان درک کرد. هابرماس نیز بر این باور است که به حقایق ارزشی با عقلانیت می توان رسید اما از راه کنش ارتباطی و تفاهم. در نظر شیخ اشراق، عقل مکمل شهود است و شهود مکمل عقل؛ ولی از دیدگاه هابرماس عقل درصدد اثبات ادعا است. عقلانیتی که سهروردی برای توسعه آن کوشیده است عقلانیت فلسفی برای رسیدن به حقیقت و سعادت انسانی بود آن هم با رشد و توسعه علم حضوری.
بررسی مقایسه ای زبان نمادین در آثار عرفانی رسالهالطیر ابن سینا و منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
277 - 294
حوزههای تخصصی:
از روزگاران گذشته نماد و نمادپردازی شیوه ای در بیان داستان ها و اسطوره ها بوده است. زبان به عنوان بستری برای این نمادپردازی به شمار می رفته است. حرکت اجتماعی- فرهنگی عرفان و تصوف نوعی زبان خاص را می طلبید تا فهم معانی عمیق آن برای کسانی که با این مفاهیم بیگانه اند، به آسانی میسّر نگردد. ابن سینا در رسالهالطیر خود و عطار در منطق الطیر از نمادهایی برای بیان مفاهیم ثانویه که خاص حوزه عرفان است بهره برده اند. مقاله حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی مقایسه ای انواع نمادها در دو متن یاد شده می پردازد. نتیجه پژوهش حاضر بیانگر این است که ابن سینا و عطار هر دو از نماد برای بیان مفاهیم عرفانی بهره برده اند؛ به گونه ای که می توان این دو اثر را داستان هایی نمادین (سمبولیک) با رنگ عرفانی دانست. بیشتر نمادهای این دو اثر بویژه منطق الطیر از جمله نمادهای وضعی (قراردادی) است. به این معنا که حاصل ابتکار و خلاقیت ابن سینا و عطار می باشد. جدای از این، می توان نمادهای سنتی (عمومی) را نیز در این دو اثر یافت.
عرفان اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عرفان اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری به مثابه دانشی است که اصول و مسائل عرفان اسلامی را در مبانی، مقولات و غایات علوم اجتماعی متناظر به ساحات بینشی، گرایشی و کنشی عارفان اصیل متجلی می سازد. بدین جهت، بیان و تبیین عرفان اجتماعی از اهمیت، ضرورت و حساسیت خاصی در نظام اندیشه فردی و زیست اجتماعی و به ویژه تمدنی فرد و جامعه اسلامی برخوردار است که استاد شهید با نگاه فیلسوفانه، فلسفه مضافی و معرفت شناسی درجه دوم، به این امر اهتمام ورزیده و در این مسیر به نقد ایجابی عرفان موجود با رویکرد بازشناسی و بازسازی مفاهیم، مبانی و مقامات عرفانی و نقد سلبی عرفان و تصوف تاریخی با منطق قرآنی، سنت و سیره معصومان پرداخته اند. مسئله اصلی مقاله حاضر این است که آیا عرفانِ اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری قابل بیان و تبیین است؟ پاسخ مسئله را می توان با روش توصیفی تحلیلی در اندیشه و آثار استاد اصطیاد کرد که برونداد آن عبارت است از: 1. ارائه قرائت درست و دقیق از آموزه ها، گزاره ها و معارف عرفانی با سویه اجتماعی؛ 2. تبیین مفهومی و تعیین مصداقی عرفان اجتماعی در شعاع اندیشه و زیست عارفان مسلمان؛ 3. بیان نمونه هایی از توصیف و توصیه های معطوف به عرفان اجتماعی در آثار گفتاری و نوشتاری استاد شهید؛ 4. ارائه نمونه بازشناسی و بازسازی مفاهیم و مقامات عرفانی، مثل توبه و توکل، تا ظرفیت عرفان اصیل و دانایی و توانایی عارفان مسلمان و شیعی در تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی روشن شود.
بررسی مفهوم استغناء در منطق الطیر عطار و تأثیر آموزه های کلامی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
41 - 19
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا معانی مختلف استغناء در ادبیات صوفیه و سپس تعریف عطار، مبنی بر استغناءِ حق بررسی شده و ریشه های کلامی این مفهوم مورد بحث قرار گرفته که چگونه این مفهوم از آموزه های ابوالحسن اشعری برخاسته است و همان معنی نزد اشاعره از بی علتی حق و موقوف نبودن حق به علت و اغراض در اشعار عطار، در قالب مفهوم استغناء دیده می شود. سپس به ذکر نمونه های مشابه یا عینی این مفهوم در دیگر آثار عرفانی چون گلشن راز شبستری، پرداخته شده است. عطار برای اولین بار به صراحت چنین مفهومی را جزئی از مقامات هفت گانه سلوک قرار داده است، با این حال برخی، تعبیر نادرستی از استغناءِ مورد نظر عطار داشته اند و منظور از آن را استغناءِ سالک دانسته اند. برای درک استغناء، ابتدا مفاهیم زمینه ای چون مالک الملک بودن، مشیئتِ مطلقِ حق و بی علّتی در کنار حکمت آن واکاوی گردید. استغناءِ نزد عطار، استغناءِ حق است؛ چنان که او را وجودی بی نیاز به تصویر می کشد و این بی نیازی به نتایجی چون خوف از سرانجام خود و حیرت سالک از فعل الهی، کم رنگ شدن نقش ریاضات و عبادات می انجامد.
خلق معکوس در الهیات سیمون وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
215 - 195
حوزههای تخصصی:
خلق معکوس یکی از ایده های محوری در عرفان سیمون وی است که نخستین بار از سوی او در گفتمان الهیاتی و عرفانی مسیحیت مطرح گردید. فهم ایده خلق معکوس در گروی فهم مدل آفرینش از منظر سیمون وی است. به باور سیمون وی، خدا از روی عشق برای آنکه جهانِ خلقت تحقق یابد از خداییِ خود کناره گیری می کند. در آفرینش، همان طور که خدا خودش را از الوهیتش تهی می کند تا آدمی و جهان خلقت وجود داشته باشند، در خلق معکوس نیز انسان باید با تقلید از خدا خودش را از آنچه که به او داده شده است تهی کند تا بتواند آن گونه که خدا می خواهد در آفرینش مشارکت کند. خلق معکوس صرفاً به معنای تقلید از انقطاع خدا از الوهیتش نیست؛ بلکه یک کنش منفعلانه است که در این عمل، پس از ترک دلبستگی ها و خیال اندیشی ها باید تنها چشم به راه بود. سیمون وی از رهگذر عمل خلق معکوس، چگونگیِ نفی خود پرستی و دوری جستن از خود محوری را تبیین می کند.
پیامبر شناسی و امام شناسی از منظر عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بهترین و کامل ترین تصویر از ابعاد شخصیت وجودی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) را می توان از مبانی و آموزه های اصیل عرفانی به دست آورد و آن را در راستای مقصود اصلی روایاتی دانست که بر لزوم معرفت ایشان تأکید می نمایند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با اشاره به پاره ای از مسائل عرفان نظری درصدد ارائه تصویر یاد شده است. بر پایه این تصویر پیامبر(ص) و امام(ع) نه تنها برای عالم عناصر و طبیعت به منزله جان و قلب و نفس اند و از این رو، با اذن الهی همه رخدادهای آن تحت فرمان ایشان است، بلکه موجودات عوالم برتر نیز از ظهورات وجوداتشان در آن عوالم محسوب می گردند؛ با این توضیح که افتراق میان امامان ازیک سو، و پیامبر اکرم(ص) از سوی دیگر، و نیز میان هر امامی با امام دیگر، در ظاهر و برحسب صورت بوده و این جدایی در عالم طبیعت حاصل گشته است، وگرنه با توجه به باطن و حقیقت، همه آنان در عوالم مافوق با یکدیگر متحدند.
نگرش اشراقی بر«حُسن» و تجلی آن در نگاره های ایرانی سده هشتم تا دهم ه .ق ( با گزینش شش اثر مشهور از مکتب های این دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
127 - 150
حوزههای تخصصی:
شهاب الدین سهروردی(شیخ اشراق) رساله ای به نام «فی حقیقه العشق» دارد که در فصول مختلف آن به مقوله «حُسن» می پردازد. با توجه به تأثیر دیدگاه اشراقی سهروردی بر ادبیات عرفانی و هنر ایرانی دوران بعد، به نظر می رسد هنرمندان نگارگر قرن هشتم تا دهم نیز در بیان زیبایی آثار خود، نگرشی اشراقی را به کار گرفته اند. سؤال این است که چگونه نگارگر ایرانی برای آفرینش فضاهای تصویر، با محوریت «حُسن»، از اندیشه اشراقی سهروردی مایه گرفته است و وجه تمایز کمال و جمال آثار نگارگری در چیست؟ پژوهش نگاهی تاریخی و هدفی بنیادین داشته و به روش توصیفی تحلیلی عمل کرده است. نتایج حاکی از آن است که نگارگران در بیان زیبایی به هر دو وجه کمالی و جمالی حُسن توجه داشته اند. تا آنجایی که به ساختار بیرونی آثار مربوط می شد از وجه کمالی و در بیان جمال آثار که به ساختار درونی اثر مربوط می شدند از طریق شهود و تخیل در جهان مثالی عمل می نمودند.
نابسامانی کلیسای شرقی بین النهرین از دوره خسروپرویز تا برافتادن ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
301 - 281
حوزههای تخصصی:
در دوران شهریاری خسروپرویز، مسیحیانِ ساکن در بین النهرین متعدد بودند. کلیسای شرقی بین النهرین، به عنوان یکی از مهم ترین زیرمجموعه های کلیسای شرقی در آن زمان دچار نابسامانی بود. هدف این پژوهش بر آن است تا وضعیت کلیسای شرقی بین النهرین در آستانه فتوح اسلامی تا برافتادن ساسانیان را بررسی کند. در این پژوهش تلاش می شود تا به این پرسش پاسخ داده شود که علل نابسامانیِ کلیسای شرقی بین النهرین از دوره خسروپرویز تا برافتادن ساسانیان چه بوده است؟ یکی از منابع مهم، برای بررسی این دوران، نامه هایی است که یشوع یهب سوم (فوت659م)، بطریق ایرانیِ کلیسای شرقی بین النهرین، هم زمان با فتوح اسلامی، به سران کلیسا ارسال کرده است. تحلیل داده ها بر محوریت نامه های یشوع یهب سوم با رویکرد توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر روش تاریخی، نشان داد که مناقشات داخلیِ کلیسای شرقی بین النهرین که سیاسی و در عین حال، آموزه ای بود، موجودیت آن را به خطر انداخته بود. در واقع تفاوت در مسیح شناختیِ نسطوریان و میافیزیت ها، کلیسا را به شدت ضعیف کرده بود. از سوی دیگر تضاد نهاد های درونیِ این کلیسا تحکیم آن را بر هم زده بود. برخی از زردشتیان نیز با مشاهده عدم حمایت برخی مسیحیان از ایشان، دست به اغتشاش زدند، کلیساهایی را ویران کردند و این آشفتگی را تشدید کردند. در واقع، نابسامانیِ کلیسای شرقی بین النهرین، پیش از فتوح اسلامی در بین النهرین آغاز شده بود و از شروع فتوح اسلامی تا دست کم پایان سلسله ساسانی، حاکمان مسلمان مشکل حادی برای کلیسا ایجاد نکردند.
جایگاه و عوامل آرامش درقرآن کریم و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
327 - 348
حوزههای تخصصی:
آرامش تعادل روحی ونبودتشویش واظطراب است که برآیندآن برخورد درست بامسائل وگرفتاری ها ورسیدن به آرامش حقیقی است.آرامش دراقسام مختلف:طبیعی،روانی واعتقادی ازمولفه های سعادت است که به دوشکل آرامش روحی وامنیت اجتماعی ظهورمی یابد. براین اساس دانشمندان اسلامی به آرامش نگاهی قدسی افکنده وآن راپدیده ای الهی شمرده اندوبخش وسیعی ازآموزه های دینی به آن اختصاص یافته است. از طرفی عرفان طریقی است که با طی آن می توان به شناختی شهودی و حضوری از حقیقت و معرفت ناب به صورت بی واسطه نایل آمد و پاسخی قطعی به نیازهای اساسی و پرسش آدمی و ارامش و نشاط جاودانی حاصل از آن دست یافت. از طرفی باید توجه داشت که قرآن مجید بهترین دستورها را آورده و بهتر از همه، انسانها را به راز ورمز بندگی و سلوک آشنا می سازد.از این رو در مقاله حاضر به موضوع « جایگاه و عوامل آرامش درقرآن کریم و عرفان اسلامی » خواهیم پرداخت. در نوشتار حاضر که به روش توصیفی - تحلیلی و با هدف تبیین و تشریح علمی جایگاه و عوامل آرامش در قرآن کریم و عرفان اسلامی به انجام رسیده این نتایج حاصل گردید که ایمان، تقوی و پرهیزگاری عامل اصلی آرامش و زمینه سازآرامش فردی و اجتماعی و همچنین آرامش روح وروان فردوجامعه می باشد. از سوی دیگر «عرفان» طریقی است که با طی آن می توان به شناختی شهودی و حضوری از حقیقت و معرفت ناب به صورت بی واسطه نایل آمد و به پاسخی قطعی به نیازهای اساسی و پرسش های آدمی و آرامش و نشاط جاودانی حاصل از آن دست یافت.
رمزگشایی کهن الگوها، عناصر اساطیری و شخصیت های عرفانی در سروده های مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
85 - 106
حوزههای تخصصی:
به نظرمی رسد اسطوره و عرفان در نگاه نخست دو مقوله جدا و متفاوت در حیطه علوم انسانی می باشند؛ درحالی که با بررسی آن ها از منظری که در این مقاله فراروی خواننده باز می شود، این دو نه تنها از هم جدا نیستند؛ بلکه می توان گفت عرفان دنباله و تکمله اسطوره است. در این پژوهش نویسنده درصدد است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی عناصر اسطوره ای و شخصیت ها و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در شعر اخوان دارند، بپردازد. همچنین علاوه بر شخصیت ها و نمادهای اسطوره ای ملی، شخصیت های اسطوره ای دینی و عرفانی نیز که اخوان آن ها را درجهت بیان مفاهیم خود آورده، موردبررسی قرارگیرد. نتیجه حاصل از پژوهش این است که اخوان در اشعار خود، برای بیان هرچه بهتر مضامین و مفاهیم شعری خود، از عناصر اسطوره و حماسه استفاده کرده است، این عناصر اسطوره ای از یک سو با اساطیر ایرانی و از سوی دیگر با عرفان ایرانی – اسلامی در هم آمیخته است.
تبیین نظریه عرفانی تأویل عرضی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، بر تبیین و اثبات تأویل عرضی در عرفان متمرکز است و از سه نوع تبیین استدلالی، روایی و تنظیری بهره گرفته است. تأویل عرضی، به معنای بازگرداندن معنای کلام الهی، به همه وجوه معنایی است که به عنوان مراد جدی خداوند، در عرض یکدیگر قرار دارند. دو استدلال عقلی، یکی از راه علم ازلی و پیشین خداوند، به همه فهم های مختلف از کلام الهی و دیگری، از طریق حقیقت معنای الفاظ، در صورت زدودن پیرایه ها و انصراف های مزاحم، برای اثبات این نوع تأویل ارائه می شود. در بخش روایی، سه مورد از تأویل های عرضی در روایات مورد بحث و بررسی قرار گرفت . روشن شد که فهم معانی مختلف از یک آیه یا کلمه از قرآن کریم، مورد قبول روایات بوده و به اجراء گذاشته شده است. در تبیین تنظیری، به مباحثی چون «قرینه حکمت و اطلاق»، «استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا» و «ایهام»، در دانش های دیگر استشهاد و روشن گردید که اراده معانی مختلف از یک کلام، به نحوی مورد پذیرش است. در پایان، به برخی از مهم ترین اشکالات تأویل عرضی پرداخته ایم. نتیجه این مباحث، بدل شدنِ تأویل عرضی، از یک مبنای ذوقی و غیرعلمی، به یک نظریه روشی قابل فهم و علمی است.
اهمیت و اعتبار انسان شناسی عرفانی؛ نقدی بر مقاله «چیستی انسان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان راه های معرفتی متنوعی به سوی شناخت واقع، ازجمله شناخت خود دارد و هریک از راه های معرفتی نیز در جای خود مزیت نسبی دارد. در مقاله «چیستی انسان شناسی» برای اثبات مزیت انسان شناسی نقلی نسبت به انسان شناسی های عقلی، شهودی و تجربی، اولاً، امتیاز ها و ویژگی هایی برای انسان شناسی نقلی، و ثانیاً، بحران ها و مشکلاتی برای سایر انواع انسان شناسی بیان شده است. تقریباً همه امتیازاتی که در مقاله یادشده برای انسان شناسی نقلی ذکر شده و همه مشکلاتی که برای انواع دیگر انسان شناسی، ازجمله انسان شناسی عرفانی بیان شده درخور مناقشه اند. مهم ترین اشتباهی که در محور اول مقاله مزبور صورت گرفته، این است که برداشت های ظنی دانشمندان، دارای جامعیت، اتقان و اعتبار یقینی تلقی شده اند. مهم ترین اشتباهی که در محور دوم مقاله صورت گرفته این است که تفاوت میان علم حضوری با ترجمه و تفسیر آن نادیده گرفته شده است. در نوشتار حاضر، برای دفاع از اهمیت و اعتبار انسان شناسی های غیرنقلی، به ویژه انسان شناسی عرفانی، بخش هایی از ادعاهای مقاله مزبور را نقل و بررسی کرده ایم.
مقایسه حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار نیشابوری و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۲۸۰-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق، دو نظریه ادبی است که هارولد بلوم آن ها را راجع به تأثیر و تأثرات شاعرانه مطرح می کند. پژوهش پیش رو می کوشد با بومی سازی نظریه غربی، به روش اسنادی و تحلیلی به مقایسه حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار و مولانا بپردازد. بررسی ها نشان می دهد مولانا برای رهایی از دلهره اجتناب نا پذیرِ قرار گرفتن در سایه عطار به تکاپو می افتد اثر خود را به شگردهایی خلاقانه مجهز کند تا آن را از آنِ خود کند و با طرزی نو به آفرینش گری هایی در ارائه بیان مطالب عرفانی بپردازد به شکلی که به اثر خود هویتی جدید داده و آن را به استقلال برساند؛ نمادسازی، بهره گیری به جا از اصطلاحات عرفانی، به کارگیری متمایز عناصر داستانی برای پرورش مطالب عرفانی، کاربست صنایع ادبی برای عمق بخشیدن به مضمون و معانی صوفیانه، تأکید بر کرامت اولیا در جهت بزرگداشت مرشد طریقت و توجه به صنعت التفات، شگردهایی است که مولانا ناخودآگاهانه با تمسک به آن ها تلاش دارد به برتری جوییِ کلامی پرداخته و اثری متفاوت ارائه کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که مولانا عمیقاً مؤید عطار و مفتخر به تأسی از اوست؛ بنابراین، با وجود بازخوانی خلاقانه و دستیابی به عینیت مستقل در برخی مواضع، با تکرار ویژگی های سبکیِ فکری عرفانیِ عطار، تسلیم پدر می شود و در نهایت روایت عطارِ پدر در هیئتی جوان تر و متفاوت تر از پیش در روایت مولانایِ پسر ظاهر می شود.