فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۴٬۰۰۸ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
343 - 362
حوزههای تخصصی:
عقل و عشق یکی از اساسی ترین موضوعات در دیوان شاه نعمت الله ولی است. از نظر او عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و وسیله رسیدن به کمال و سعادت است. اساس طریقت شاه نعمت الله کشف و شهود است، نه دلیل و برهان. اندیشه وحدت وجود در سراسر کلام وی، موج می زند که به تأثیر از عرفان نظری ابن عربی است. عقل و خردی که شاه ولی با بهره گیری از اشعار عطار، با آن درافتاده، عقل جزئی و معاش است که نه تنها قادر به درک حقیقت عشق نیست بلکه حجاب و مانعی در راه رسیدن به سرمنزل معرفت و عشق حقیقی است. در مقابل، او عقل کلی را نایب خدا دانسته و آن را مدح کرده و معتقد است که این عقل به عنوان اولین مخلوق، یاور عشق است و با روح و جان عشق و جنون عارفانه، عجین گشته و تقابل و تعارضی میان آن دو متصوّر نیست. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است
بررسی تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
231 - 250
حوزههای تخصصی:
حرکتی که در حوزه شعر عارفانه در قرن پنجم با سنایی آغازشد با عطار و مولوی به کمال رسید و با سعدی و حافظ قوام یافت. عطار نیشابوری در قالب غزل مفاهیم عالی عرفانی را مطرح کرد. غزل عرفانی از طریق دیوان عطار به شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ رسید. اما بایدگفت که اندیشه های عطار و مولوی از عرفان آن ها سرچشمه می گیرد که با اندیشه های عرفان گرایانه سعدی و حافظ دارای تفاوتی محتوایی است. لذا هدف این مقاله تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ می باشد که با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی می گردد. در این مقاله شعری را که زبان عاشقانه را کاملاً در خدمت محتوای آسمانی و محض و نظری قرارداده است همچون عطار و مولانا، عارفانه نامیده و شعری را که زبان عاشقانه را به گونه ای به کارگرفته که جنبه ای از اندیشه ها در آن صبغه عرفانی و جنبه های دیگر آن در خدمت تفکرات مجازی ، کلامی ، اجتماعی ، این جهانی و یا مخلوط بشری و فرابشری است را عرفان گرایانه می نامیم. در غزلیات سعدی و حافظ عشق و لوازم آن هم به معنی مجازی و معمول و بشری با زبان عاشقانه و هم عشق مقید و مخصوص و عرفانی محض باز هم با همان زبان عاشقانه بیان شده و حتی زبان تصوف و عرفان و اصطلاحات عرفانی را چه بسا در خدمت عشق مجازی و معمول قرارداده اند و از آن استفاده ابزاری کرده اند و یا دو گونه معشوق آسمانی و زمینی را با هم و هم زمان و در کنار هم آورده اند.
تقابل عرفان زاهدانه و عاشقانه در تذکرهالاولیای عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
375 - 393
حوزههای تخصصی:
تذکرهالاولیا عطار نیشابوری یکی از چند منبع برجسته در شناخت احوال عارفان قرون مختلف از اول هجری تا زمان تألیف(قرن هفتم) است. در آن شرح زندگانی 97 تن از مشایخ صوفیه که هرکدام وابسته به یک مشرب عرفانی بوده اند آمده است. بررسی احوال و اقوال این مشایخ، راهگشایی برای شناخت عقاید مختلف عرفانی است و سند قابل اعتباری در بررسی جریان شناسی عرفان می تواند باشد. در این مقاله مؤلفه های عرفان زاهدانه و عرفان عاشقانه از اقوال و روایت های تذکرهالاولیاء بررسی شده است، عطار دسته بندی خاصی در گرایش های فکری اولیاء انجام نداده و به دیده احترام احوال و اقوال هرکدام را ذکرکرده است. اما بررسی تقابل های عرفان عاشقانه و زاهدانه در زندگی آن ها نشان می دهد، اولیا درمقابل عقاید همدیگر واکنش نشان می دهند؛ شریعت، کرامت و سماع، سه موضوع اصلی تقابل اولیاست؛ در اقوال اولیای زاهد، پای بندی به شریعت اصل است و مؤلفه های عرفان عاشقانه دیده نمی شود. اما در اقوال اولیای عاشق، اولیا با عبور از عرفان زاهدانه، گاه اعمال غیرشرعی انجام می دهند، دلسوزی برای ابلیس، شطحیات کفرگونه، اعتقاد به سماع، نفی کرامت ظاهری در ذکر اولیای عاشق آمده که در احوال اولیای زاهد نیست، موضوع مشترک در اقوال اولیا در عرفان زاهدانه و عاشقانه، دنیاستیزی است که در ذکر تمامی آن ها بیان آمده است، خود عطار در گروه عرفان عاشقانه است و این گرایش فکری را در تذکره نیز نشان داده است.
نقش سفالینه ها در بازتاب عرفان حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
363 - 388
حوزههای تخصصی:
عرفان، از ارکان اساسی ادبیّات فارسی و ادبیّات عرفانی از شاخه های اصلی آن است؛ از این رو شاعران، چه آن ها که به معنای واقعی، عارف بوده اند و چه کسانی که تظاهر به تصوّف کرده اند؛ اصطلاحات عرفانی را در شعر خود به کاربرده اند. ویژگی اصلی سبک هندی، تصویرسازی است. یکی از قابل دسترس ترین عناصر در زندگی مردم که شاعر می تواند با آن به تصویرسازی دست بزند سفالینه ها می باشند. حزین لاهیجی با بهره گیری از سفالینه ها و گره زدن آن با اصطلاحات عرفانی، تصاویر پویا و مضامین انتقادی- اجتماعی مؤثّری را به منظور تشویق مخاطب به روی آوردن به عشق و حقیقت، توبیخ زاهد برای ترک ریاکاری و نفاق و درنهایت روشنگری مردم خلق کرده که بیانگر اهمیّت بالای سُفالینه ها در بازتاب عرفان حکیم لاهیجی است. بسامد بالای این تصاویر و مضامین در دیوان حزین به اندازه ای زیاد است که از آن می توان به عنوان مشخّصه سبک شخصی شعر حزین یادکرد.
نقش فراست و شهود صوفیانه مولوی در تکوین اشعار مثنوی و دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۷۲-۲۹
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، تأثیر فراست و شهود صوفیانه مولوی در تکوین اشعار مثنوی و دیوان شمس به روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. سؤال اصلی تحقیق، آن است که آیا فراست و شهود صوفیانه مولوی در روند تکوین اشعار او تأثیری داشته است؟ رویکرد تحقیق، بررسی تکوینی و هدف از آن اثبات فراست و بصیرت صوفیانه مولوی و چگونگی تأثیر آن بر تکوین اشعار اوست. در متن مقاله نیز با ارائه شواهد، به بررسی مصادیق فراست و شهود صوفیانه مولوی در آثارش و نیز ارتباط مبتنی بر شهود صوفیانه مولوی با مخاطبان خاص و عام او و چگونگی تأثیر آن ها در تکوین ابیات مثنوی و دیوان شمس پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که فراست و شهود صوفیانه مولوی در تکوین دیوان شمس به میزان بیش از نود درصد و در تکوین اشعار مثنوی به میزان بیش از شصت درصد مؤثر بوده است. ازاین رو در تفسیر یا نقد اشعار مولوی، نباید آن ها را بدون توجه به قراین و مقتضیات حالی، مقامی و مقالی و عوامل برون متنی، از جمله مخاطبان خاص و عام مولوی و ارتباطات متقابل صوفیانه آنها بررسی و تحلیل کرد.
بررسی مؤلفه های گفتمان مدار کارگزاران اجتماعی در تذکرهالاولیا عطار براساس نقش عرفانی فضیل بن عیاض و باتکیه برالگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
257 - 276
حوزههای تخصصی:
در میان آثار ادبیات عرفانی، تذکره الاولیا، به عنوان یکی از آثار ارزشمند عطار نیشابوری به جهت پرداختن به حالات ،اندیشه ها و سخنان عارفان و مشایخ تصوف، طیف وسیعی از روابط و مناسبات اجتماعی را در خود جمع دارد . تأکید عطار براین امر سبب می شود که کارگزاران اجتماعی اثرش به شیوه های مختلف بازنمایی شوند. این بازنمایی ها هدفمند و در جهت القای ایدئولوژی عرفانی عطار بر مخاطب است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل گفتمان ذکر فضیل بن عیاض بر مبنای الگوی ون لیوون و بررسی شیوه های بازنمایی کارگزاران اجتماعی در آن است. از آن جا که عطار در این حکایت با کمرنگ سازی نظام گفتمانی سارق و حاکم و همچنین برجسته سازی نظام گفتمانی عارف در پی معرفت استعلایی و نمایش مقام معنوی فضیل است؛ لذا تحلیل گفتمان فضیل به عنوان گفتمانی برخاسته از قشر اجتماعی عرفای آن دوران، پرده از نتایج جدیدی بر می دارد. در پژوهش حاضر بر آن شدیم که به بیان مناسبات فعال سازی ها ومنفعل سازی های کارگزاران اجتماعی بپردازیم تا دریابیم که عطار چگونه در یک خلاقیت سبکی، مخاطب را با نام افراد، گروه ها، مکان ها و زمان هایی که کارگزاران اجتماعی در آن نقش فعال دارند آشنا می سازد و از چه تمهیداتی جهت تعیین نقش و فعال سازی کارگزاران اجتماعی پیرامون کنش فضیل بن عیاض و منفعل سازی مربوط به عملکرد مریدان او به ویژه هارون الرشید، بهره جسته است. این مهم با رویکردی تحلیل ادبی و عرفانی به انجام خواهد رسید.
بررسی تطبیقی الهیات سلبی و ایجابی از منظر دیونیسیوس آریوپاغی و محیی الدین ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیونیسیوس آریوپاغی و عارفان مسلمان در مکتب ابن عربی در عین اینکه در برخی کلمات خود به الهیات سلبی نزدیک شده اند و خدا را بیان ناپذیر و حتی معرفت ناپذیر دانسته اند، بسیار از معرفت خدا سخن گفته و به نوعی بر الهیات ایجابی تأکید داشته اند. از منظر ایشان، این هر دو منظر مطابق با نفس الامر است؛ به این معنا که حق در مقام ذات و با لحاظ عدم تجلی، شناخت ناپذیر و از این رو بیان ناپذیر است و در موطن تجلیات، شناخت پذیر و بیان پذیر می باشد. عارفان مسلمان با تفکیک چهار مرتبه تنزیه، تشبیه، جمع تشبیه و تنزیه، و مرتبه فوق تشبیه و تنزیه، توانسته اند تحلیلی غنی تر از این منظر عرفانی ارائه دهند. در این تحلیل، عارف با عبور از کثرات مادی و مثالی، به تعینات تنزیهی معرفت می یابد و با شهود مرتبه وحدت و مشاهده سریان حق در تمامی مخلوقات، به تشبیه راه می برد. از این منظر، عارف آن گاه که به تعینات ناظر است، تنزیه می یابد و تشبیه؛ و آن گاه که به وجودی نظر می کند که در همه این تعینات تنزیهی و تشبیهی جاری است ، جمع تشبیه و تنزیه می یابد؛ و البته حقِ فراتر از همه تجلیات و فراتر از وجود ساری در آنها را مقام تنزیه اطلاقی یا مقام فوق تنزیه و تشبیه می داند.
بررسی دیدگاه ابن برّجان درباره «عبد کلّی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
514 - 499
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه و عرفان، کیفیت صادر شدن کثرات از واحد و مسئله اولین مخلوق است. ابن برّجان (د.536 ق)، عارف اندلسی، نیز به این مسئله پرداخته و اصطلاح عبد کلّی را به کار برده است. هدف این پژوهش بررسی اصطلاح عبد کلّی از دیدگاه ابن برّجان است. یافته ها حاکی از این است که از دیدگاه ابن برّجان، عبد کلّی اولین مخلوق خداوند و واسطه خلقتِ مخلوقات است که به صورت خداوند خلق شده است. عبد کلّی موجودی جامع و واحد است که دربردارنده همه مخلوقات است. عبد کلّی مسبوق به عدم و حادث لنفسه و قدیم لغیره است. از نظر ابن برّجان عبارت قرآنیِ «کل شیء» ناظر به عبد کلّی است. ابن برّجان در توضیح عبد کلّی از تمثیل های انسانِ در حال عبادت، آدم(ع)(عبد جزئی) و کِشتی استفاده می کند. هرچند عبارت «عبد کلّی»، کاربرد قابل توجهی در آثارِ عرفانی ندارد، به نظر می رسد او در این موضوع تحت تأثیر اخوان الصفا بوده و بر ابن عربی تأثیرگذار بوده است.
نقد و بررسی انگاره سرسیداحمدخان هندی از امور متافیزیکی و مکاشفات عرفانی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
337 - 358
حوزههای تخصصی:
سیداحمدخان هندی با این استدلال که دین، قول خدا است و علم فعل خدا و فعل و قول خدا نمی توانند متعارض باشند، نظریات علوم تجربی برآمده از حسّ را قطعی و غیرقابل تغییر فرض کرده، با تمثیلی قرار دادن زبان دین، اقدام به تأویل مطلق آموزه های دینی، امور متافیزیکی و مکاشفات عرفانی مطابق با یافته های علوم تجربی می کند و با ارائه تفسیری مادی از حقیقت نبوّت، وحی، معجزات انبیا، ملائکه و شیاطین، مکاشفات عرفانی، کرامات اولیاء و... همگی را خرافات و اوهام تلقی می کند. در مقابل علامه طباطبائی(ره) با ردّ این مدعیات تفسیر الفاظ را در پرتو معنای عرفی و لغوی آن ها می داند و در تعیین مصداق به آیاتی که ناظر و مفسّر آیات دیگر است استناد می جوید بدون این که آن مصداق را به گونه ای که ما بدان انس داریم، تعیین نماید و ضمن تبیین قانون علییّت، معجزات را در غالب و مجرای امور طبیعی لکن با تأثیرگذاری خداوند در شرایط، اسباب و زمان آن واقعه تبیین می نماید.
بحثی در شناخت مثنوی محمد کریم خان کرمانی و اندیشه های عرفانی مصنف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
88 - 65
حوزههای تخصصی:
محمد کریم خان کرمانی، رهبر گروه شیخیه کرمان و از جانشینان شیخ احمد احسائی و پیشوای بزرگ مکتب عقیدتی-عرفانی شیخیه است. یکی از آثار وی مثنوی ای است که بر وزن مثنوی مولوی و در بیش از هزار و نهصد بیت سروده شده است. هدف نگارندگان در پژوهش حاضر، نقد و تحلیل اثر مذکور از منظر عرفان و اندیشه های مکتبی شاعر (شیخیه) است. این پژوهش مبتنی بر سندکاوی و روش توصیف و تحلیل محتوای کیفی است. مهمترین خصیصه اثر، یادکرد مبانی شیعی است که به صراحت و صورتی منتقدانه طرح شده اند. زبان اثر در بسیاری از مواضع کهن و البته جزیل و ادبی است. محمد کریم خان کرمانی در سرودن مثنوی اش، هماره به مثنوی مولانا نظر دارد و ابیات نسبتاً متعددی در استقبال از ابیات مثنوی سروده است. ساختار روایی اثر مانند مثنوی مولوی است و مبتنی بر حکایات اصلی و فرعی است. در اغلب قصه ها، پیام حکایت ها به صورت مستقیم بیان شده است.
برکت در عهد جدید و ارتباط آن با میثاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
108 - 89
حوزههای تخصصی:
مفهوم برکت در عهد جدید ریشه در مفهوم میثاق در یهودیت دارد. در سفر پیدایش از حضرت ابراهیم (ع) خواسته شد تا وارد میثاق با خدا شود تا در نتیجه آن برکت الهی بر ابنای بشر عطا شود. مسئله اساسی در اینجا عبارت است از اینکه؛ برکت در عهد جدید چیست و چه ارتباطی میان آن و طرح میثاق وجود دارد؟ در عهد عتیق برکاتی چون سرزمین و ذریه عطیه الهی در برابر وفاداری بنی اسرائیل به مفاد میثاق هستند و این عطایا کاملاً مشروط هستند. در مسیحیت بر اساس میثاق جدید که میثاق لطف و فیض نامیده شده، نجات مبتنی بر ارتباط صمیمانه با مسیح (ع) به عنوان منجی است تا یک نظام دینی مبتنی بر یک سری احکام و آیین های معین. بر این اساس، در مسیحیت عیسی خود میثاق است؛ زیرا مسیح منبع همه برکات است. مطابق میثاق جدید، اگر انسان مسیح ایمان داشته باشد، ثمرات آن را در حیات درونی خود به دست خواهد آورد و او را در زندگی بهتر و نجات بعد از مرگ یاری خواهد کرد. در اینجا نقش مسیح به عنوان یک منجی، تنها محدود به بنی اسرائیل نمی شود، بلکه لطف او شامل همه انسان های روی زمین می گردد. در عین حال برکتی که از طریق مسیح ارائه می گردد، نعمت مادی نیست، بلکه برکت معنوی است و بیشتر ناظر به ملکوت الهی و برای زمان آینده است. این پژوهش مبتنی بر کتاب مقدس و منابع کتابخانه ای است و به شیوه تحلیلی به موضوع برکت در عهد جدید می پردازد.
مفاهیم، اصطلاحات و استعارات عرفان تلفیقی در آثار داعی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
131 - 109
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به بررسی مفاهیم، اصطلاحات و استعارات مکتب ابن عربی اختصاص دارد؛ کوشش شده است تا با تکیه بر آثار شاه داعی شیرازی، یکی از تلفیق گرایان بزرگ ادب فارسی، به بازنگری و بررسی ساختارها و عناصر مکاتب عرفانی در آثار تلفیق گرایان قرن نهم هجری پرداخته شود. بررسی ها نشان می دهد که شاه داعی در رسائل و اشعار خویش، به دو جریان صورتگرای عاشقانه و جریان های معناگرای استدلالی-استعاری بعد از ابن عربی توجه بسیار نشان داده و در جهت همگام کردن آن ها با هم تلاشی وافر کرده است. وی علاوه بر شروح وحدتِ وجودی خود بر آثار شبستری و حمویه و مولوی، به تبیین علمیِ افکار ابن عربی نیز پرداخته؛ همچنین با بیان اصطلاحات عرفان نظری، موضوع وحدت وجود را به طریقی استدلالی نیز اثبات کرده است. داعی در موارد زیادی از اشعار دیگران، جهت تبیین معانی خود استمداد طلبیده و استدلال و ذوق را به گونه ای تلفیق ساخته است.
بررسی و نقد رابطه اسما و صفات با ذات الهی از منظر سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
251 - 237
حوزههای تخصصی:
کشف رابطه میان ذات با اسما و صفات الهی، همواره یکی از دغدغه های بزرگ دین پژوهان بوده است. پژوهش حاضر در پی این دغدغه و بر اساس پرسش اصلی«رابطه ذات و صفات الهی در نظام فکری سید حیدر آملی چگونه تبیین می شود؟» شکل گرفته است. جستار حاضر با این خط مشی که ابتدا مطالب مرتبط با موضوع، جمع آوری و کدگذاری شده و سپس با چینش منطقی در جهت رسیدن به نتیجه سامان یافته اند. در نهایت نتایج حاصله پس از تحلیل گزارش شده اند. این نتایج عبارتند از: سید حیدر آملی اسما و صفات الهی مجرای ظهور مرتبی ذات الهی معرفی می کند، البته با توجه به تفکیک ناپذیری اسما و صفات به نظر می رسد این دو در یک مرتبه، قرار می گیرند؛ در نظام فکری سید حیدر آملی، اسما عین ذات معرفی شده است، اما دلایل او برای عینیت مخدوش به نظر رسیده است و در نهایت عمل کرد او در اثبات این مدعا موفق ارزیابی نشده است؛ با بازسازی استدلال بر غیریت از میان سخنان سید حیدر آملی، در مواضعی او متمایل به نظریه غیریت ارزیابی شده است؛ راه برون رفت از این تضاد درونی یافتن وجه جمعی میان عینیت و غیرت خواهد بود؛ به نظر می رسد وجه جمع عینیت و غیریت، نظریه «اسما و صفات، تجلی ذات» است، چرا که با یک اعتبار تجلی غیر از ذات و تنزل ذات از مقام اطلاق است و از سوی دیگر تجلی از متجلی (تجلی کننده) جدایی ندارد. این نظریه در آثار سید حیدر وجود ندارد، اما نظام اندیشه ای او با این نظریه سازگارتر به نظر می رسد.
مقایسه تحلیلی رویکرد حاکم بر ترجمه قران ابوالفتوح رازی و گرمارودی با تفسیر عرفانی کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
317 - 336
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده و هر یک از آنان تلاش کردند تا برداشت و تفسیر خود را به سبک خاصی به جامعه علمی خودشان ارائه دهند. ابوالفتوح رازی، رشیدالدین میبدی و موسوی گرمارودی از جمله کسانی هستند که در عرصه تفسیر و ترجمه قران گام های بزرگی برداشته اند. ابوالفتوح رازی یکی از برجسته ترین واعظان منطقه ری در قرن ششم هجری است. این سمت موجب گردیده است تفسیر او سبک واعظانه داشته باشد. از اقتضائات چنین سبکی توجه ویژه به روایات تفسیری است. رشیدالدین میبدی در کشف الاسرار آیات قرآن را در سه نوبت تفسیر می کند و در ضمن آن از قرائت، شأن نزول، اخبار و احادیث و غیره به تفصیل سخن می گوید و در نوبت ثالثه آیات را به مذاق صوفیان و عارفان توجیه و تأویل می کند. در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی است، کوشش شده با مقایسه تفسیر کشف الاسرار و تفسیر روض الجنان ابوالفتوح رازی که هر دو در قرن ششم نوشته شده است تفسیر و ترجمه جدید موسوی گرما رودی و نیز تأثیر دیدگاه های عرفانی میبدی بر تفاسیر دیگر ن شان داده شود.
بازکاوی انواع نسبت میان دین و عرفان با تأکید بر رئوس ثمانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
18 - 1
حوزههای تخصصی:
The relationship between religion and mysticism is a wide-ranging and challenging issue that has its roots in the history of Sufism and mysticism. Muslim mystics, along with religious scholars inclined to Islamic mysticism, have always emphasized the Islamic origin of mysticism. On the other hand, some religious scholars have denied any connection between mysticism and Islamic teachings. They have considered mystical teachings as heresy which is the result of mystics' connection with foreign cultures; Hence, have confronted them. It seems that this disagreement can be resolved to some extent by clarifying the various dimensions of mysticism, thus reducing the disagreement and increasing the consensus. In the present study, instead of presenting a specific relationship, the various relationships that exist between different dimensions of mysticism and religion will be discussed, so the dispute due to ambiguity in the relationship between these two will be clarified through analytical and phenomenological methods. Utilizing the "Ro'us thamaniyah" "eight vertices" of the science of logic as well as the comparison of mysticism with other sciences in this study reduces the ambiguity of relation between the two. Because by referring to some of "Ro'us thamaniyah" such as: subject and type, purpose and motive, author and compiler, benefit and interest, position and rank and also Segmentation of mysticism, brings us to different and numerous relations between religion and mysticism that in some similarities and in some other dimensions there will be contrasts. The result of this approach will negate the general view and the definite opinion in this regard and invite to a partial and dimensional view.
تبارشناسی تجارب عرفانی در المواقف و المخاطبات عبدالجبار نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۲۹۲-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
نفّری، عارف گمنام و در عین حال مهم قرن چهارم هجری، در کتاب المواقف و المخاطبات خود که دستاورد تجارب ناب عرفانی اوست، با زبان خاص و دشواریابی درباره این تجارب سخن گفته است. در این مقاله کوشش شده است تا نظرات این عارف بزرگ درباره «ماهیت تجربه عرفانی»، «راه های شناخت تجربه»، «تنوع تجارب و خصوصیات تجربه عرفانی»، «تفکیک تجربه و تعبیر» و «ویژگی های تجربه گر عرفانی» مورد بررسی قرار گیرد. در خصوص ماهیت، تجربه عرفانی را که «وقفه» نامیده می شود، می توان معراجی دانست که با شهودی کلی حاصل می شود و سرمدیت در آن تعیّن می یابد و در عین حال دارای حیثیت طریقی است نه موضوعی. برای شناخت این تجربه نیز توجه به مستند و تکیه گاه آن از جهت «توجه به مبادی» و فقدان «علم» و «حس» و «تعرف بدون عبارت» و تدرج و طریان تزلزل بر جسم و تن از جهت آثار و لوازم، ضروری است. درباره اقسام تجارب نیز نفّری با توجه به مبدأ قابلی، مهم ترین عامل تنوعِ آن ها را ظرفیت های وجودی گوناگون تجربه گران می داند. نقش تجربه گر نیز از دیدگاه نفّری در هم سنخی «باب وصول» و «اهلیت سالک» در ورود از آن باب تعیّن می یابد که بی ارادگی و انفعالِ تجربه گر را به دنبال دارد. در خصوص ویژگی ها نیز بر «طور ورای عقل بودن»، «اولویت معرفت صمتی بر معرفت نطقی» و «سلسله مراتبی بودن زبان» تأکید می شود.
تحلیل استعاره های مفهومی در حوزه شرم با تکیه بر آثار منظوم مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۶۰-۳۳۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد تحلیل استعاره هایی است که در پیوند با احساس شرم در مثنوی و دیوان مولوی به کار رفته اند. بنیاد نظری پژوهش، استعاره های مفهومی است که استعاره را از کارکرد بلاغی به رویکردی برای شناخت برتری داده است. این پژوهش که با شیوه ای توصیفی تحلیلی انجام شده، سعی دارد پیوند میان استعاره با زیست جهان عرفانی مولوی را کشف و تبیین کند. برایند این پژوهش گویای آن است که مفهوم انتزاعی شرم در اشعار مولوی در حوزه های عینی و ملموسِ «اشیا و پدیده های طبیعی»، «انسان»، «خوراک»، «گیاه» و «حیوان» نمود یافته است، ازاین رو فرایند انتقال مفاهیم استعاری از حوزه مبدأ به مقصد، در قالب گزاره هایی نظیر «شرم شیء است»، «شرم انسان است»، «شرم خوراک است»، «شرم گیاه است»، «شرم حیوان است» قابل درک می باشد. بیشترین بسامد کلان استعاره شرم، مربوط به حوزه اشیاست که گویای اهمیت اشیا و پدیده های طبیعی در نظام ذهنی مولوی نسبت به دیگر حوزه هاست. همچنین الگوهای استعاری شرم در اشعار مولوی به واسطه حواس پنج گانه ظاهری، ملموس و قابل درک شده اند ازاین رو این احساس در نظام ذهنی مولوی امری «لمس کردنی»، «دیدنی»، «چشیدنی» و «شنیدنی» است. فراوان ترین بسامد تجربه حسی مربوط به حس لامسه است که گویای نقش ویژه تجربه بساوایی در عینی سازی مفهوم شرم در نظام فکری مولوی نسبت به دیگر تجارب حسی است. با این اوصاف، می توان اذعان کرد که بررسی استعاره به روش شناختی، مفهوم انتزاعی شرم را در نگرش عرفانی مولوی، به صورت امری عینی، محسوس و به شکل تجربه ای زیستی قابل درک کرده است. همچنین این رویکرد، به عنوان الگویی مناسب، نظریه وصف پذیر بودن دریافت های عرفانی را تقویت کرده است.
کارکرد بلاغی و ادبی حروف الفبا در اشعار عرفانی حروفی عمادالدین نسیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۱۲۲-۹۵
حوزههای تخصصی:
عمادالدین نسیمی، شاعر بزرگ ترکی و فارسی سرای حروفی از مریدانِ فضل الله نعیمی شروانی (مؤسس فرقه حروفیه) در قرن هشتم، مفاهیم اعتقادی و زیربنایی تفکر عرفانی و حروفیه را با عنایت به جایگاه ویژه حروف الفبا رونق داد. فرقه حروفیه که ریشه در اندیشه های صوفیانه و عرفانی فِرق دیگر داشت، در روزگار تیموریه از شهرتِ بسیار زیادی برخوردار بود. ساختار فکری این فرقه که در صدر اسلام با تفسیر و تأویل حروف مقطعه، پایه ریزی شده بود، به واسطه قداست بخشیدن به حروف الفبا به این نام نامیده شد. این مقاله که به روش تحلیلی توصیفی و کتابخانه ای نگارش یافته، در پاسخ به این سؤال که عمادالدین نسیمی از جنبه های بلاغی و ادبی حروف الفبا در اشعار عرفانی و حروفی خود چگونه بهره برده است، به تحلیل اشعار عرفانی حروفی عمادالدین نسیمی در دیوان اشعار او پرداخته است. با بررسی و تحلیل مجموعه کامل شواهد شعری، مشخص شد که عمادالدین نسیمی در تبیین اندیشه های فرقه ای و مذهبی خود، یعنی حروفیه از زبان حروف الفبا، بهره فراوانی برده است و به رمز و اشاره، این اندیشه ها را در قالب و چهارچوب حروف به نمایش گذاشته است. اعتقاد به وحدت وجود، قداست حروف، سرمنشأ بودن نقطه و آفرینش الف از آن، مقام خدایی انسان، نامحسوس بودن خدا، تجلی خدا در کلمه و حروف و... از جمله مفاهیم اعتقادی حروفیه است که به کمک حروف الفبا، در قالب مضامین، فضاهای شاعرانه، تعابیر، ترکیبات و عبارات نغز و ظریف ادبی، دینی و عرفانی، در اشعار عمادالدین نسیمی بیان شده است. عمادالدین نسیمی از میان ۳۲ حرف الفبای فارسی، فقط به ۲۷ حرف از آن حروف، برای این هدف بهره جسته است. حرف الف، پُرکاربردترین حروف در بیان اندیشه های عرفانی حروفی عمادالدین نسیمی است. جنبه های عرفانی و دینی حروف ب، ک، ن، م، ل و... از پرکاربردترین حروف الفبا، بعد از حرف الف، در این زمینه به شمار می روند.
تجلی عرفانی خدایان ودایی در اوستا و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
359 - 386
حوزههای تخصصی:
دست یابی به معرفت، مهم ترین هدفِ تلاش های فلسفی، هنری و عرفانی دنیای دیروز و امروز بشر است که آگاهی از این حقیقت و رسیدن به آن، اگرچه متفاوت و دارای جلوه های گوناگون است، و هرچند گاه به مدد عقل، گاه به نیروی وحی و گاه با خیال انگیزی و تخیل انجام می پذیرد؛ اما می توان همسانی ها و اشتراکات فراوانی بین آن ها یافت. در این پژوهش، هدف بررسی اندیشه های عرفانی در دو اثری است که، ظاهراً با عرفان در تناقض اند اما تحقیقات درباره آن ها نشان داده است که، علی رغم تناقضات ظاهری، مشابهات و اشتراکات بسیاری در رسیدن به معرفت دارند. شاهنامه یک اثر عرفانی نیست اما، خاستگاه عرفان، فطرت خداجوی انسان است و هیچ دلی پیدا نمی شود که در آن نشانی از تمایلات و تفکرات عرفانی نباشد. تعدادی از شخصیت های اساطیری و حماسی شاهنامه ،خدایان نغمه های مذهبی ریگ ودا هستند؛ که پس از ظهور اشوزردشت و رواج یکتاپرستی، به صورت ایزدان و شاهان، در نخستین اثر حماسی یعنی اوستا جلوه گر شدند و پس از اسلام، به صورت شاهان و پهلوانان بزرگ شاهنامه درآمدند؛ در سرگذشت این مردان و نیز در برخی دیگر از داستان های شاهنامه به مباحثی برمی خوریم که در اثنای آن، شعر فردوسی بیشتر شبیه یک منظومه تمثیلی عرفانی می شود. در این تحقیق سعی بر آن است که ضمن معرفی این شخصیت ها به پیشینه اسطوره ها و تحول ایشان از وداها تا اوستا و شاهنامه و تحلیل عرفانی هریک اشاره شود.
رابطه دعا و مقام رضا در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
209 - 232
حوزههای تخصصی:
دعا کردن و راز و نیاز با معبود از جمله آموزه های مؤکد دینی و عرفانی است. از طرف دیگر یکی از مراتب و مقامات عرفانی مقام رضا است، یعنی سالک باید رضایت کامل به قضا و قدر الهی داشته و همواره راضی به رضای حق باشد.. پرسش اینجاست که آیا منافاتی بین دعا کردن و مقام رضا وجود ندارد ؟آیا دعا کردن، اعتراض به قضا و قدر الهی محسوب نمی شود؟ در این تحقیق مطالبی دالّ بر ضرورت دعا و نیایش از قرآن کریم و احادیث معصومین(ع(و سخنان اولیاء الله ذکر شده است و بیان شده که دعا، مغز عبادت است ،دعا سلاحِ مؤمن است و اینکه ترک دعا، معصیت است و عاجزترین مردم کسانی هستند که توفیق دعا کردن ندارند. همچنین از عرفای بزرگ اسلامی مطالبی در بابِ رضا بیان شده که سالک باید بر آنچه از دستش رفت غمناک نبوده و بر آنچه که بدست می آورد، خوشحال نشود و باید راضی به قضای حق باشد و یقین داشته باشد که خداوند بهترین مقّدرات را برای او در نظر گرفته است و همه امور براساس حکمتِ الهی است، لذا بر حکم و قضای الهی اعتراضی نکند و شاکر باشد. از تحلیل این دو امر به ظاهر متقابل بر مبنای قرآن و عرفان این نتیجه حاصل شده که سالک می تواند در همان حالی که باید به قضای الهی راضی است، دست به دعا بردارد . اودعا کردن را امر الهی ،وسیله سخن گفتن با خداوند و وظیفه خود می داند و از طرفی به هرچه در قضا و قدر برای انسان در نظر گرفته شده رضایت کامل دارد و می پسندد هرآنچه را خداوند برای او پسندیده است.