فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
بازتاب مسایل عرفانی در گلستان سعدی
حوزههای تخصصی:
این مقاله، بی آن که سر اثبات صوفی گری سعدی را داشته باشد، عناصر عرفانی گلستان را برجسته می کند، تا وابستگیِ این شاعر بزرگ زبان فارسی، سعدی، را به این جریان فکری جهان اسلام، نشان دهد.از آن روی که انتساب نویسنده گلستان به این جهان بینی از دیرباز مطرح بوده و برخی لَهْ و گروهی علیه آن سخن گفته اند، این اندیشه های متناقض را به اختصار آورده، تا پیشنیه چنین برداشتی از زندگی و اندیشه سعدی معلوم شود.اما این موارد بدان دلیل مورد بحث قرار گرفته است تا آشکار شود که سعدی اگر چه خود به این جهان بینی می گراید و در زندگی فردی از آن استفاده می کند، بُعد اجتماعی آن را نیز از یاد نمی برد و آن را در متن زندگی مردم روزگارش به نمایش می گذارد.برای نشان دادن گرایش سعدی به جهان بینی عرفانی در گلستان، به گشت و گذاری در این کتاب پرداخته و برخی اشارات او را در باب معرفت عارفانه کردگار، عزلت گزینی، خودسازی، جمعیت خاطر، تقابل درویش و زاهد و حکام برای نشان دادن، قناعت پیشگی و مناعت طبع درویشان و جسارت آنان در بیان حقیقت، ترک آن چه جز خداست، حال، سماع، سیر آفاق به مثابه مرحله پیشین سیر انفس، فقر صوفیانه و پرهیز از نفس پروری، آورده ایم.
مولانا و استعداد یادآوری در عالم پیشین
حوزههای تخصصی:
درباره نحوه نگرش عرفا به هستی این جهانی و آن جهانی موضوعات گوناگونی در «مثنوی معنوی» ذکر شده است. تجسد به قالب جسمانی و فراموشی عالم پیشین و موطن اولیه از موضوعات اصلی «مثنوی معنوی» است. در این مقاله کوشش شده تا نگاه مولانا در این باره با توجه به ابیات و اشاره به آثار منثور وی تبیین گردد و با عالم مثل افلاطون مورد مقایسه قرار گیرد. صرف نظر از اختلاف نگاه مولانا و افلاطون در زمینه های دیگر، موطن نخستین و فراموشی آن به دلیل آویزش ها و علقه های دنیوی و استعداد یادآوری آن از مشترکات نگاه آن دو است که به آن پرداخته شده است.
برای تبیین این نظریه، ترک تعلقات و کدورات نفسانی و کسب معرفت، روح و قدمت آن و تعلق آن به عالم علوی، فلسفه آفرینش از نظر عارف و استعداد یادآوری عالم علوی یا موطن پیشین مورد بحث قرار گرفته است.
تذکرهنویسى در شوروى پس از فروپاشى و احیاى طریقت نقشبندیه در ازبکستان معاصر
حوزههای تخصصی:
نقشبندیه از معدود طریقتهاى ماندگار صوفیه است که در جمهورىهاى تازه استقلال یافته شوروى سابق، نقش بىبدیلى در احیاى فرهنگ حقیقى و هویت ذبح شده مسلمانان این بخش از جهان اسلام داشته است. دانشمندان و متفکران این مناطق در تلاش براى کشف ریشههاى عقیدتى جوامعشان، به اسلام طریقتى و در آن میان به طریقت نقشبندیه رسیدهاند. این طریقت که در زمان حکومت شوراها همچون سایر جنبههاى اسلام تحت سیاست رسمى «الحاد علمى» دولت مورد حملات شدید قرار گرفت، پس از استقلال از پوسته دفاعى خود بیرون آمد و به حیات بالنده خود ادامه داد.
مقاله حاضر که برگرفته از کتاب نقشبندیه در آسیاى غربى و مرکزى است در برگیرنده نشانههاى احیاى طریقت در ازبکستان و اهمیت آن، رواج تذکرههاى تقشبندى و نقش آنها در بازسازى اندیشه دینى مسلمانان آن دیار مىباشد.
اهمیت و جایگاه تفکر در سیر و سلوک
حوزههای تخصصی:
گرایش به عوالم غیب و کشف اسرار ماوراء طبیعت و بهره مندی از جذبات وصول، امری فطری است و همه انسانها درکمون ذات خویش در جستجوی راهی برای پاسخ گویی به این نیاز اساسی می باشند. بر این اساس شاهد ظهور دستورالعمل های مختلف و بعضاً متضاد در سیر و سلوک می باشیم، تا آنجا که هر گروهی مسلکی را برگزیده و به آن خشنود است. در این مختصر سعی شده است ماهیت تفکر به عنوان تنها عامل کمال و سیر و سلوک و معیار تقید فرد به شریعت و خودشناسی اصلی ترین موضوع تفکر مورد بررسی قرار گیرد، سپس با اشاره به تلازم و تطابقی که شریعت با طریقت و حقیقت دارد این مطلب اثبات گردد که براساس روایات و آثار عارفان ربانی، قلب عقول بالاترین موهبت الهی و اولیاء خاص و تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است.
آداب پرورش کودک در عرفان
حوزههای تخصصی:
کودک عطیه الهی، باغ وجود آدمی و مایه سرور و خیر و برکت خانواده و عزت و سربلندی جامعه و سعادت دنیا و آخرت می باشد. وجود والدین و دوستان نیکوکار، استادان و معلمان فرهیخته، آموزش و پرورش در کودکی زبان کودک و بازی کودکانه، توجه به میزان توانایی کودکان، و نیازهای عاطفی و خواسته های منطقی آنان، طهارت و پاکی نفس و … جلوه هایی برجسته ای هستند از آداب تعلیم و تربیت کودک که در رشد و بالندگی آنان بسیار تاثیرگذار است.
اندیشه وحدت وجودی در تمثیلات صائب تبریزی
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود یکی از مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین مباحث عرفانی و راز بزرگ عرفان و تصوف ایرانی ـ اسلامی بشمار می آید. اندیشه و تفکر وحدت وجودی یا وحدت در عین کثرت، در کنار مبحث تجلی، به عنوان امهات معارف عرفانی ،درشکل گیری تمامی مکاتب عرفانی و بالاخص عرفان ایرانی ـ اسلامی از گذشته تا حال نقش مهم و اساسی را ایفا کرده است. عارفان وحدت اندیشی چون: بایزید بسطامی، جنید بغدادی، حلاج، شبلی و غیره، درباره اندیشه وحدت وجودی داد سخن ادا کرده اند. این اندیشه و باور عرفانی، به طور گسترده و جامع درقرن ششم، توسط ابن عربی با عرفان علمی و نظری وی، وارد عرصه عرفان اسلامی گردیده، همو بود که مبانی این نگرش عمیق عرفانی را استحکام بخشیده، اصول و قواعد آن را بر پایه قوانین و معیارهای استواری وضع کرد. بعد ازاو این اندیشه به وسیله شاگردان و پیروانش از قبیل: صدر الدین محمد قونوی، عبد الرزاق کاشانی، مؤیدالدین جندی، داوود قیصری، سید حیدر آملی، به خصوص شاه نعمت الله ولی، شمس مغربی، عبدالرحمان جامی و دیگران مطرح گردیده است. شاعر وحدت بین و یگانه اندیش سبک هندی(اصفهانی) یعنی صائب تبریزی، با پیروی ازپیشینیان عرفانی، در کسوت تمثیل و بخصوص تشبیه تمثیل، توانسته است بهتر و استادانه تر از دیگران، عرفانی ترین ابیات را در مورد این مشرب عرفانی، در معرض دید علاقه مندان و اهل عرفان و ادب قرار دهد. نگارنده دراین نوشتار به تحقیق و تفحص دراین زمینه پرداخته است.
تصوف در آذربایجان عصر ترکمانان
حوزههای تخصصی:
با آنکه بیشتر روزگار سلاطین ترکمان در آذربایجان به جنگ و درگیری با رقبا گذشت، اما اغلب به هنرمندان، شعرا وعرفا توجه داشتند و بنا به دلایل سیاسی واجتماعی به انتظارات مردم دراین خصوص پاسخ مثبت می دادند. در دوره مذکور هر چند که تصوف گسترش کمی یافت، اما از نظر کیفی رو به انحطاط گذاشت و صوفیان در صف جنودالسلاطین قرار گرفتند و به جای تقویت مبانی نظری تصوف جنبش های صوفیانه را شکل دادند. به نظر می رسد در دوره ترکمانان قراقوینلو (814تا872ق) صوفیان نیز با انگیزه های مختلف بیش از گذشته به دربار نزدیک شدند. مشایخ تصوف سنتی به وحدت وجود ابن عربی نیز گرایش یافتند و به خاطراعتراض به نابسامانی های اجتماعی و رقابت های طریقتی برخی از صوفیان به طریقت اویسی و فرقه قلندریه روآوردند. پیوند تشیع و تصوف علاوه بر قرابت در مبانی نظری به علت حمایت جهان شاه قراقوینلو و تلاش صوفیان شیعی عمیق تر شد. مقاله حاضر قصد دارد با تکیه بر دوره ترکمانان قراقوینلو، سیر تصوف درآذربایجان را بررسی نماید.
نقد رنگ خرقه و نمادهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر کوشش شده است رنگ جامه صوفیان و نمادهای آن، بر اساس شواهد مندرج در متون به محک عقلانیت و اشارات اهل شریعت و طریقت سنجیده شود. برای این منظور، بناچار ابتدا فهرست رنگهای جامه درویشان و رموز آنها بازنموده شده است. این رنگها، شامل ازرق، الوان، بور، پیروزه، تراب رنگ، خاکی، رنگین، زنگاری، سبز، سرخ، سفید، سیاه، شتری، عسلی، عودی، فوطه، کبود، کحلی، مرقع، ملمع، ملون و نیلگون یا نیلی است که در نُه دسته اصلی طبقه بندی می شود. مقاله با ذکر معیارهای انتخاب رنگ خرقه ادامه و با نقد رنگ گرایی صوفیه؛ یعنی موضوع غایی این نگارش، پایان می یابد.
طی این مطالعه، امهات متون نظم و نثر فارسی و پاره ای از متون نثر عربی تا قرن هشتم هجری بررسی و شواهد مربوط از میان آنها استخراج و دسته بندی گردیده است. پژوهش حاضر می تواند گامی کوتاه در بازنگری ناقدانه بخشی از میراث تصوف تلقی گردد.
تعالی معنوی انسان در آموزه های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، انسان، موجودی ذومراتب با ساحت های وجودی مختلف است که هر یک از آنها دریچه ای به وجود پر رمز و راز این معمای هستی است. در میان عارفان مسلمان، چهره مولانا جلال-الدین رومی در کشف رازهای درونی انسان و گشودن اسرار وجودی او بسیار برجسته است. مولوی با بهره گیری از تعالیم عمیق دینی و تجربیات عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی خویش توانست انسان شناسی عرفانی بسیار متعالی و عمیقی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشر عرضه کند.
تعالی معنوی انسان در تفکر مولانا را باید از دو جنبه نگریست: یک جنبه آن
مانع زدایی و آسیب شناسی روحی انسان و جنبه دیگر، چگونگی پرورش روحانی اوست. مولوی با تفکیک خود حقیقی و خود مجازی انسان و شناخت آثار زیانبار غفلت انسان از ساحت الهی خویش، موانعی را که باعث این غفلت و دوری انسان از گوهر حقیقی خود می شود، در مکتب عرفان عشقی خویش به بهترین وجهی به تصویر کشید و همچون طبیبی روحانی توانست با کشف علل واقعی درد و رنج انسان غذاهای حقیقی روح انسان را شناسایی و عرضه کند .
وجود مطلق از دیدگاه ابن عربی(د.538 هـ) و شنکره (د.820 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید اندیشه¬های وجودشناختی شیخ اکبر، محیی الدین بن عربی و شنکره از بزرگترین ره¬آوردهای حوزة ه تحقیقات نظری و کشف و شهودهای عرفانی در گستر ه عالم اسلام و خطة پهناور هند، بلکه سرتاسر پهنه خاک به شمار می¬رود. اندیشهای عرفانی که در تنگنای حصار «وجود بما هو موجود» محدود و محصور نمی¬ماند، بلکه فراتر از همه شناخت آن را روزنه¬ای به روی خورشید و راهی به سوی رهایی می¬داند و مکتب رفیعی را بر شالوده آن استوار می¬سازد که به مکتب «وحدت وجود» معروف است. از این روی، نوشتار حاضر به لحاظ اهمیت موضوع برای شناخت عمیق¬تر و فهم هر چه بهتر آرا و اندیشه¬های وجودشناختی این دو اندیشمند بزرگ مسلمان و هندو براساس وجوه تشابه و قرابتهای قیاس پذیر که مآلاً آنها را در کنه و ذات خود همسان جلوه می¬دهد، به بررسی و مقارنة مفهوم ذات بلا تعین در نظام عرفانی ابن عربی با نیرگونه برهمن شنکره، که در هر دو مکتب «وجود» خوانده می¬شود، می¬پردازد.
عرفان و تصوف
حوزههای تخصصی:
جهاد با نفس (4)
تصوف در دنیای غرب
معنویت مدرن
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۷ شماره ۲۴۲
حوزههای تخصصی: