شناخت انسان یک تلاش ضروری و از شرایط مهم تأمین سعادت فردی و اجتماعی اوست. این کار با وجود فایده و ضرورت مسلم آن، همواره با دشواری ها و تعارض های بسیاری روبه رو بوده است. دلایل این دشواری ها و تعارض ها از یک سو، پیچیدگی و غموض هستی آدمی و از سوی دیگر، آشکار نبودن روش پژوهش های مربوط به انسان و بی ثباتی و تنوع و تعدد آنهاست.
در این مقاله، دیدگاه یکی از رشته های علمی، یعنی روان شناسی با رویکردهای مختلف آن (رفتارگرایی، روان تحلیل گری، شناخت گرایی و وجودگرایی) در مورد ماهیت انسان طرح و ارزیابی شده است. این دیدگاه با روش های مختلف کمّی و کیفی، مانند روش مشاهده عینی، تاریخی و تأویلی و فنون مختلف، مانند مصاحبه، پرسش نامه و فنون آماری، دستاوردهایی برای بشریت داشته است. همچنین تلاش شده تا در این میان دیدگاه اندیشمندان اسلامی که دستاوردهای آنان برگرفته از متون دینی و روش های عقلانی است، طرح و یک جمع بندی کلی از این دیدگاه ها ارائه شود.
مقاله «قرآن و معناى زندگى» معنا و هدف زندگى را در رابطه با فعالیت هاى جزئى و کلى زندگى توضیح مى دهد و با تأکید بر اهمیت معناى زندگى، نگاه کوتاه به خلاء معنایى در غرب مى اندازد و گذشته معنادارى و عوامل کنارگذارى معنا و آثار بى معنایى را در این دیار توضیح مى دهد. و در ادامه چهار دیدگاه و پیشنهاد براى حل مشکل بى معنایى روایت مى کند و سپس به توضیح دیدگاه قرآن پرداخته جایگاه فعلى آن را در زندگى مسلمانان در خور توجه مى داند. در این دیدگاه تمام هستى ـ به شمول انسان ـ نشانه هاى هدایت کننده به خداوند است تا انسان را به سوى خدا بکشاند و او را متقاعد کند که همسو با تمام ذرات هستى در برابر قانون خدا گردن نهد، این تواضعدر قالب عبادت مطرح مى شود ـ که مصادیق و مراتب مختلف دارد ـ و سپس تمام زندگى انسان را پوشش مى دهد و روحیه بندگى در پرتو هستى شناسى و باور به معاد اوج فزاینده مى یابد. مقاله در پایان به نگاه قرآن به پیدایش بى معنایى در زندگى مى پردازد و بر این باور تأکید مى کند که هدف قرار دادن زندگى طبیعى انسان را به کام پستى مى کشاند که کارش درندگى و روزى اش تلخ کامى است.