فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۵۴۱ تا ۱۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
ترجمه ی قرآن مستلزم دانش و آگاهی بسیار به هنر ترجمه، تفسیر و چند شاخصه ی مهم دیگر است. یکی از این شاخصه ها یعنی علم بلاغت و یکی از زیرشاخه آن یعنی استعاره، در ترجمه از ارزش و اهمیت بسزایی برخوردار است. استعاره در قرآن، بارها به کار رفته و ترجمه صحیح آن نیز یکی از امور بسیار مهم و شاید دشوار است. نگارندگان در این جستار برآنند که به بررسی و شناخت چند ترجمه گوناگون (معزی، شعرانی، خرمشاهی، فولادوند، الهی قمشه ای و صفوی) از استعاره های قرآنی بپردازند. با روش توصیفی- تحلیلی ابتدا به شناخت انواع ترجمه و نوع ترجمه مترجم های این کتاب وحی پرداخته، در ادامه با بیان ترجمه های هر کدام در رابطه با استعاره به بررسی سبک این ترجمه ها پرداخته شده و با توجه به ترجمه های تحت اللفظی، وفادار و آزاد، خصوصیت ها و ویژگی های ترجمه هر یک از این استعاره ها تبیین می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد استعاره های قرآنی بیشتر در سبک «ترجمه آزاد» نمود داده شده و «الهی قمشه ای» بهترین عملکرد را در ارائه ترجمه استعاری داشته است.
An Introduction to the Evolution of the Paradigm of the Comprehensiveness of the Qur'an in Relation to the Dominant Political Discourse in Iran after the Islamic Revolution
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۱, Issue ۱, July ۲۰۲۰
117 - 127
حوزههای تخصصی:
"Comprehensiveness of the Holy Qur’an" is a paradigm that has been taken from some Qur’anic phrases and expressions. This paradigm has had different meanings in different periods. "Comprehensiveness of the Qur'an" has been interpreted by some as the existence of all the news of the past and future in the Qur'an or the description of all beings or the inclusion of the Qur'an on all sciences and technologies. Many commentators have considered the comprehensiveness of Qur’an related to the human needs for reaching guidance. This study, by analyzing the evolution of the paradigm of comprehensiveness of the Qur'an, has shown that by proposing the discourse of the identity of religion and politics by Imam Khomeini and the dominance of this discourse in the cultural atmosphere of Iran after the Islamic Revolution; the paradigm according to some commentators has been defined as one of the components of this discourse and means the existence of comprehensive Qur'anic rules, laws and programs.
انحصار جهت قضایا در ضرورت و امکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحثهای ژرف و دقیق منطق، بحث «جهت» در قضایاست. در کتب متداول منطق، جهت را از ضرورت و امتناع و امکان آغاز میکنند و به دائمه، ازلیه، فعلیه، وقتیه و... بسط میدهند. برخی منطقدانان تا بیست و هشت جهت ذکر کرده اند. اما کانت امکان (عام) و امتناع، وجود (فعلیت یا بالفعل) و عدم، ضرورت و امکان (خاص) را جهات قضایا دانسته و به غیر آنها نپرداخته است. ما در این مقاله میخواهیم بگوییم بر اساس مبنایی که در معرفت شناسی برگزیده ایم، جهت قضایا منحصر است در ضرورت و امکان، زیرا قضیه یا موجبه است با جهت ضرورت یا سالبه است باز هم با جهت ضرورت؛ از اولی با عنوان «ضرورت» و از دومی با عنوان «امتناع» تعبیر میکنند. در واقع ساختار ایجاب و سلب متفاوت است وگرنه ضرورت در هر دو یکی است. جهت امکان هم مربوط میشود به تردید ذهن در چگونگی ارتباط محمول با موضوع که اگر در تحلیل و بدست آوردن محمول از موضوع دقیق نشده یا در آنچه بدست آورده دستکاری کرده باشد، دچار احتمال میشود.
رابطه طبیعت با سقوط تمدن ها در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
81 - 103
حوزههای تخصصی:
تمدنها و حکومتها یی که در طول تاریخ ظهور کرده اند پس از مدتی شکوفایی یا رو به ضعف و انحطاط نهاده اند و یا به کلی از بین رفته اند . قرآن در رابطه با علل سقوط و انحطاط تمدنها عوامل بسیاری را ذکر می کند که هر قوم و تمدنی به جهت آن عوامل، تمدن خویش را در معرض نابودی قرار داده است اما علت اصلی مرگ تمدنهای طغیان گر در قرآن عواملی طبیعی همانند، زلزله ،سیل، رانش زمین و... ذکر شده است . به عبارتی خداوند به منظور مجازات اقوام و تمدنهای گناهکار اراده خویش را بواسطه عوامل طبیعی به نمایش می گذارد. اما سوال اینجاست که چرا و چگونه خداوند در انقراض تمدنها اراده خویش را بواسطه عوامل طبیعی اعمال کرده است ؟ در پاسخ به این پرسش راقم در این پژوهش به فرضیاتی می پردازد که با توجه به آیات قرآن و احادیث و یا به صورت عقلی یا تحلیل ارائه می گردد اما مهمترین نتیجه ای که از این فرضیات بدست می آید،این است که به جهت عنایت خاص خداوند به طبیعت ، این مساله در سقوط تمدن ها ملحوظ گردیده است.
بررسی تحلیلی مؤلفه های خودشناسی قرآنی و کاربست آن در پرورش و تکامل انسان، در تفسیر مخزن العرفانِ بانو امین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز خودشناسی، مورد توصیه پیامبران الهی، اندیشمندان و متفکران مکاتب مختلف بوده است؛ زیرا بدون شناختِ خود، برنامه ریزی برای رشد، تکامل و خودسازی، امکان پذیر نیست. پژوهه پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی، را برای یافتن مولفه های قرآنی خودشناسی و کاربست آن در تدوین مسیر رشد و تکامل، تفسیر عرفانی مخزن العرفان بانو امین را مورد کنکاش و بازخوانی قرار داده است. یافته های این پژوهش، نشانگر آن است که بر اساس نگرش بانو امین، هفت مولفه خودشناسی قرآنی، ادراک و توجه به؛1.جامعیت انسان نسبت به همه عوالم 2.فقرِ وجودی به مبدأ 3. دَمشِ روح الهی 4.تعلیم یافتگی همه اسماء 5.احساس کرامت 6. قدرت انتخاب و توانِ اختیار 7. استعدادی بودن کمالات انسان، راه معرفت شناسی خداوند را برای انسان، می گشاید و در نتیجه کاربست آنها در هفت آموزه؛ 1.سکونت در مقام ذکر و شکر حق، 2. مرآتی نگریستن کمالات خود 3. اتصال به حضرت حق و مقام قرب 4. حفظ مقام خلافت 5. احساس کرامت و فعال سازی خِرد 6. انتخاب احسن 7.اطاعت و پیروی کامل از دین الهی، خودسازی، رشد و تکامل انسان را میسر می سازد.
گفتمان کاوی تطبیقیِ متن به مثابه تحلیل جامع قرآن و مطالعات قرآنی (موردکاوی آیه 30 و 31 سوره نور و تفاسیر منتخب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
217 - 240
حوزههای تخصصی:
گفتمان کاوی تطبیقی بین قرآن و مطالعات قرآنی می تواند به عنوان یک ارزیابی جامع و روشمند به کار رود. در این شیوه با تأکید بر هم وزنی و هم جهتی قرآن و اثر مربوطه، می توان قضاوت کرد که نظام کلی اثر با نظام کلی قرآن هماهنگ باشد. در این نوشتار، گفتمان دو آیه 30 و 31 سوره نور و گفتمان تعدادی از تفاسیر معاصر به صورت تطبیقی و با روش توصیفی تحلیلی بررسی شد و در ذیل دو مقوله مهمِ کلمه کانونی و زمینه گزینش کلمات به فرایند ترکیب واژگان پرداخته شد و سپس در بخش جمله و سیاق، ملاحظات مهم گفتمانی موجود در متن، به صورت تطبیقی کاویده شد. در نهایت در سیاق مردان مؤمن، پدیده «امر بدون امر» و نقش ارجاعی و تغییر دلالی دیده شد و در سیاق زنان مؤمن، گستره شناختی قابل تأملی ملاحظه گشت و در نهایت، در بخش مشترک، نقش انسجامی و مرکز مرجعیت رؤیت گردید.
نقش نگرش سامانه ای در خوانش تمدنی قرآن و صورت بندی تمدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن در نگاه اندیشمندان بیش از آنکه متنی ناظر به عمل و کارآمد در عرصه تمدنی تلقی شود، متنی نظری و اعتقادی دیده شده است. این نگاه، مانع از پیوند میان قرآن و جهان امروز شده، آسیب هایی را در عرصه عمل همراه داشته است. خوانش قرآن با هدف تقویت این پیوند و عینیت بخشی به آموزه های آن در سطح کلان، نیازمند برخورداری از رویکرد تمدنی است. این پژوهش با هدف روشمندسازی این رویکرد، یکی از مهم ترین شاخص های آنرا، با عنوان "سامان مندی" یا "نگرش سامانه ای" معرفی کرده، با تکیه بر نظرات اندیشمندان معاصر، تاثیر این نگرش را در تحقق آموزه های قرآن و صورت بندی تمدن اسلامی نشان می دهد. سازواری درونی و بیرونی دو بعد اصلی این نگرش را شکل می دهد که سازواری بیرونی خود مستلزم تعامل قرآن با خارج از خود در سه سطح بینامتنی، بینامکتبی و فرامتنی است. خوانش قرآن با این نگرش، قرآن را به کنشگری در عرصه عمل نزدیک کرده، تمدنی سازوار و یکپارچه را مبتنی بر مصدری سازوار و هماهنگ شکل می دهد.
تقریر دو برهان بر نظریه حرکت در مجردات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاطبه فیلسوفان مسلمان اعم از مشائیان، اشراقیان و صدرائیان بر اساس مبانی و ادله خویش، امکان تحول و حرکت در مجردات را انکار کرده اند، اما قریب به دو دهه است که برخی از اهل نظر، با اندیشه فوق مخالفت کرده و از «امکان حرکت و تغییر در مجردات» دفاع نموده اند. این نظریه در محافل علمی مورد توجه قرار گرفته و مکتوباتی نیز پیرامون آن تحریر شده است. موافقین، ادله و براهینی را بنفع آن سامان داده و مخالفین به نقض و رد آنها پرداخته اند. این مقاله به روش تحلیلی در دو مقام از نظریه حرکت در مجردات دفاع میکند؛ در مقام نخست به اشکال وارد شده بر اصلیترین برهان این نظریه پاسخ داده و از برهان مذکور دفاع میکند و در مقام دوم، از طریق حدوث نفس، برهانی نو بنفع این نظریه ارائه میدهد و درنهایت نتیجه میگیرد که نظریه مذکور در میدان عقلانیت و استدلال قابل تأیید است و بر نظریه مقابل برتری دارد.
صورت بندی مفهومیِ «اخلاق مسالمت» براساس واژة قرآنی «ناس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دین اسلام مسالمت مهم ترین اصل اخلاقی معرفی شده است ازآنجا که نام اسلام از سلم و مسالمت مشتق شده و برسر هر یک از سوره های قرآن آیة «بسم الله الرحمن الرحیم» - که رحمانیت عام پروردگار را نسبت به همگان تداعی می کند – تکرار می شود. نویسندة مقالة حاضر با استفاده از سه تفسیر شیعی( من وحی القرآن، الکاشف، و المیزان) و سه تفسیر سنی( التحریر و التنویر، فی ظلال القرآن، و جامع البیان فی تفسیر القرآن) براساس کلیدواژة قرآنی «ناس» کوشیده تا در روشی عقلی و مفهومی اصول «اخلاق مسالمت» را صورت بندی کند. این اصول اخلاقی اولاً) بر مبانی انسان شناسانه قرآنی مانند پاک نهادی، برادری، و برابری همه افراد بشر، پایه گذاری شده؛ ثانیاً) در زمینه های اخلاق همگرایانه ای مانند رحمت، وحدت، امنیت و صلح عمومی شکل گرفته ؛ تا ثالثاً) اصول اخلاق مبتنی بر مشترکات فطری همه افراد نوع بشر به گونه ای صورت بندی شود که در هر یک از اصول، همه زمینه های مشترک زیست اخلاقی قرآن، و نیز همه مبانی انسان شناسانة قرآن حضور داشته باشند تا نظام اخلاقی منسجمی برای ارتباط مسالمت آمیز میان فرهنگ ها و ادیان مختلف جهان شکل گیرد؛ اخلاقی که مبتنی بر وجوه اشتراک «امت انسانی واحد» است.
Layered Semiotics of Surah Takāthur
حوزههای تخصصی:
At-Takāthur is one of the Meccan Surahs, which criticizes a part of the culture of the pre-Islamic society in terms of style and content. Like other Meccan Surahs it absorbs the audience to pay attention to Resurrection. A semiotic exploration of the signs of this surah, particularly its layered semiotics, reveals the messages behind its words and signs. In order to explain the first and apparent meaning of the verses, we analyzed the signs of this surah based on interpretive and literary sources. Findings show that in this surah on the horizontal axis, the choice of the words “Alhākum at-Takāthur” is reminiscent of a vain traditional behavior in the pre-Islamic era. This surah also considers visiting the graves with the intention of pride (extravagance) a fanatical approach to tribalism and a kind of irrational sanctification in pre-Islamic culture. On an intentional axis, the beginning words such as “Kallā” (the negative sign of the nexus-oriented) and “Thumma” (the connection of the nexus-oriented), “s” and “sawfa” refer to the condemnation and rejection of such useless behavior. These words also refer to the necessity of attention to a knowledge which will be occurred very soon.
ارزیابی مبانی سبک تفسیر موضوعی تنزیلی
حوزههای تخصصی:
محققان از منظرهای گوناگونی به تفسیر موضوعی پرداخته اند که حاصل آن ابداع شیوه های متفاوت در این سبک تفسیری است. یکی از رویه هایی که در عصر حاضر نظر جامعه علمی را به خود معطوف ساخته، سبک تفسیر موضوعی تنزیلی است. ازآنجاکه این رویه، مدعی کشف روش های نهادینه سازی آموزه های قرآنی است، بررسی میزان کارایی آن در این مقاله بررسی شده است. بدین منظور ابتدا به مبانی این رویه که عبارت است از «مشروعیت و جواز تفسیر به ترتیب نزول»، «امکان دستیابی به ترتیب نزول»، «حکیمانه بودن قرآن در محتوا و روش»، «انسجام آیات و سور»، «عدم تعارض تفسیر تنزیلی با قول توقیفیت آیات و سور در مصحف رسمی» و «گفتاری بودن کلام قرآن» اشاره می شود و سپس تحت عناوین «عدم مشروعیت تفسیر به ترتیب نزول»، «عدم تأثیر ترتیب نزول در فهم مراد الهی»، «عدم اطمینان به ترتیب سور»، «تغییر قرآن»، «دشواری یافتن محور اصلی هر سوره» به روش توصیفی - تحلیلی ارزیابی می شود که حاصل آن کارآمدی نسبی این رویه تفسیری است؛ هرچند نیازمند تنقیح و بازنگری جدی در برخی از مبانی آن است.
چرایی منع از استغفار برای مشرکان، کفار و منافقان در قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
141 - 166
حوزههای تخصصی:
بنابر آموزه های اسلامی، رستگاری و رسیدن به سعادت انسان بدون غفران الهی ممکن نیست. طلب مغفرت، موهبتی است که نصیب هر شخصی نمیشود؛ زیرا آمرزش الهی اینگونه محقق میگردد که بنده بتواند با رضایت حق و اصلاح اعمالش به آن دست یابد که این کار نیز با توبه امکانپذیر است. گناهکار درصورتیکه متوجه عصیان خود شود و بداند که به حدود و قوانین الهی تجاوز کرده، وسیله مغفرت خود را فراهم میآورد. پرسشی که اینجا مطرح است اینکه آیا طلب مغفرت برای کافران، مشرکان و منافقان از دیدگاه قرآن کریم جایز است. این نوشتار که با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با روش کتابخانهای، این موضوع را بررسی کرده است، به این نتیجه میرسد که طبق آیات قرآن، کفار، مشرکان و منافقان، مشمول مغفرت الهی نمیشوند و دیگران از طلب استغفار برای آنان نهی شدهاند و این منع در برخی آیات با نفی مؤکد بیان شده است که از نهی مستقیم بالاتر است. این منع با توجه به نهی از استغفار بعد از مرگ، به طریق اولی و فحوای کلام، در زندهبودنشان هم جاری است.
تمایزسنجی ایمان آوری قوم یونس با ایمان ناپذیری دیگر اقوام بر اساس تحلیل محتوای مضمونی سوره یونس(علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
243 - 265
حوزههای تخصصی:
در روایتِ دعوت اقوام توسط انبیاء، مدح قوم یونس در نسبت با نکوهش سایر اقوام، یک وجه تمایز اساسی محسوب می شود. در این پژوهه به روش تحلیل محتوای مضمونی و استفاده از رابطه همنشینیِ مضامین در روش تحلیل گفتمان، با دسته بندی موضوعی آیات سوره یونس و توسعه شبکه مضمونیِ مرتبط در سایر آیات، چرایی ایمان آوری قوم یونس(ع) مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که اقوام تمامی انبیاء به جز حضرت یونس(ع)، تکذیب کننده آیات الهی بودند. مبتنی بر تحلیل های کمّی، رویکرد غالب در سوره یونس، اتمام حجت با اقوام تکذیب کننده به دو طریق «انذار» و «استدلال ورزی» است. تحلیل های کیفی نشان می دهد که اقوام به تدریج طیّ یک رابطه طولیِ تدلّی از اعلی به ادنی، به موضع «تکذیب گری» روی آورده اند و آنچه آن ها را ایمان ناپذیر کرده، اتخاذ چنین موضعی در برابر دین بوده است. عامل سوق دهنده اقوام به تکذیب گری، محیط اجتماعی ناسالمی بوده که متأثر از دو عاملِ «الگوی رفتاری» در درجه اول و «تغییر ذهنیت ها» در مرتبه بعد، توسط کنشگرانی با مرجعیت فکری و سیاسی تحت عنوان «ملأ» شکل گرفته است. قوم یونس تنها قومی است که سخن از وجود چنین طبقه ای در آن یافت نشده و به جای آن در روایت های مربوط به این قوم، از حضور یک «عالم ناصح» نام برده شده است.
بررسی نقش قوای ادراکی و نحوه تعامل آنها در تحقق روِیا، وحی و سِحر (مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس انسان توانمندیهای شگفتی دارد که برخی از آنها در عرصه هایی ورای سطح فعالیتهای متداول و مرسوم ظاهر میشود. روِیا، وحی و سحر از جمله این توانمندیهاست و آنچه در این پژوهش مورد نظر است بررسی و مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا پیرامون تعامل قوای ادراکی برای تحقق این سه امر است. از نظر هر دو فیلسوف، در مسئله روِیا، قوای ظاهر، باطن و عاقله با هم تعامل دارند؛ در مسئله وحی، قوای ظاهر دخالتی ندارند و در سحر نیز همه قوای ادراکی در تعامل هستند. ملاصدرا بدلیل مبانی خاص خود علاوه بر تأثیر عقل فعال و نفوس سماوی بر قوای ادراکی، قائل به تأثیر عالم مثال منفصل بر این قوا نیز هست. همچنین، عدم التزام ابن سینا به لوازم بحث حرکت جوهری باعث شده که در خصوص ارتباط نفس با بدن، تبیین متفاوتی ارائه نماید. برغم این اختلافات، دیدگاه دو فیلسوف پیرامون نحوه تعامل قوا در موارد متعدد، بیکدیگر نزدیک است که میتواند برخاسته از توجه ایشان به متون دینی باشد. بکمک مباحث مطرح شده توسط دو فیلسوف، میتوان به راهکارهایی برای بهبود عملکرد قوای ادراکی و تعامل میان آنها مانند تقویت قوه عاقله، کنترل افکار و تعادل مزاج دست یافت.
The Scope of the Infallibility of Prophets According to the Imamiyah
حوزههای تخصصی:
One of the controversial issues is the infallibility of the prophets, which has long been a point of contention among Islamic scholars. Hence, each of the Islamic sects has a different opinion on this issue; However, all of them have absolutely accepted the principle of the infallibility of the prophets. Among the Islamic sects that accept the infallibility of the prophets and have a different view from the other is the Shiite Imamiyah. A small number of Imamis do not consider infallibility from error and mistake in ordinary affairs necessary for an infallible person and consider negligence and forgetfulness in these matters permissible; However, according to Imami scholars, the prophets are immune from all minor and major sins from childhood and even before puberty, and they are infallible in all matters. Accordingly, this article, with the aim of “knowing and getting acquainted with the famous opinion of Imami scholars”, deals with the scope and realm of the infallibility of the prophets and answers some doubts about this issue in order to clarify it according to the famous imami scholars, which in fact originates from Imams’ words, the Shiite Imams accept the infallibility of the prophets and do not accept any negligence or forgetfulness in any of the affairs and stages of their lifetime.
تحلیل معنایی اوصاف الهی در جزء های 28 تا 30 قرآن کریم با تکیه بر مدل معنایی لیبر و نقد این نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، 51 صفت خداوند در جزء های 28 تا 30 قرآن کریم براساس نظریه لیبر، تحلیل معنایی شده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های معنایی صفات واژگانی ایجابی خداوند در جزء های یادشده براساس مدل معنایی لیبر و بررسی میزان کارآمدی این مدل برای تحلیل معنایی صفات در زبان عربی است. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای صورت گرفته است و معانی اوصاف خداوند با استناد به برخی منابع معتبر لغت و تفسیر استخراج شده اند. رجوع به فرهنگ های دوزبانه، افزون بر فرهنگ تک زبانه عربی برای حصول تسلط بیشتر نگارندگان بر معانی بررسی شده و اطمینان آنها از درستی مسیر تحلیل معنایی بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهند از میان مؤلفه های معنایی لیبر، مشخصه های پویا، درجه پذیر، وجرا و مکان در اسکلت معنایی این صفات کاربرد دارند و مؤلفه های «ماده، مقید و ساختمند» در تحلیل این عناصر واژی طرح شدنی نیست. همچنین مؤلفه [درجه پذیر] با دارا بودنِ 70 درصد، بیشترین بسامد را داشته و کمترین فراوانی را نخستی معنایی «وجرا» با 5/9 درصد به خود اختصاص داده است. در لایه اول بدنه معنایی، صفات به دو دسته تقسیم شده اند که یک گروه در مشخصه رویداد و گروه دیگر در مشخصه وضعیت با هم مشترک اند. لایه دوم بدنه معنایی هر صفت نیز از سایر صفات متمایز شده و مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی را ارائه کرده است. در پایان مشخص شده است مشخصه های معنایی لیبر کارآمدی لازم را در نشان دادن تمایزات معنایی اوزان مختلف نداشته اند و پیشنهاد شده است با افزودن مؤلفه های معنایی [مقایسه]، [مقدار] و [ثبوت] به اسکلت معنایی، تحلیل معنایی دقیق تری از این اوصاف به دست می آید. مدل معنایی لیبر در باب متن و مربوط به سیاق لفظی و بلاغت است و استناد به آن به دلیل تأکید نگارندگان بر نگاه نظریه ایِ زبان شناختی به متن قرآن است. بدنه معنایی نیز در انگاره لیبر با علم معانی مرتبط است.
مقایسه تطبیقی سبک های تفسیر موضوعی معاصر استنطاقی، تنزیلی، نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر، دوران شکوفایی سبک های مختلف تفسیر موضوعی از جمله رویه استنطاقی، رویه تنزیلی و رویه نظریه داده بنیاد است. شناخت این رویه ها موجب بهره وری بیشتر از آن ها و کشف دقیق تر نظریه قرآنی می شود. از کارآمدترین راه های شناخت هر سبک، ارزیابی تطبیقی آنهاست؛ چرا که در پرتو مقایسه است که نقاط ضعف و قوت هر سبک، بیشتر آشکار شده و امکان ارتقاء هر سبک و در نتیجه درک بالاتر مراد الهی فراهم می شود. از این رو، این مقاله تلاش کرده است تا با روش تطبیق و تحلیل به ارزیابی سه رویه مذکور در سبک تفسیر موضوعی بپردازد و گامی در جهت کشف دقیق تر هر رویه بردارد. عناوین «قرآن، کتابی برای تاریخ نه در تاریخ»، «قابلیت پاسخگویی قرآن در مسائل نوپدید»، «لزوم کشف دیدگاه قرآن»، «نظام وارگی قرآن»، «اجتماع خیز بودن مسأله»، «لزوم بهره وری از تجربه بشری»، «یکسان نبودن متن معصوم و غیر معصوم» ملاک هایی هستند که در این مقاله بر اساس آنها، مقارنه در دو جنبه اشتراکی و افتراقی صورت پذیرفته است. به نظر می رسد که هر یک از سبک های مذکور از جهاتی کارآمد و از جهاتی نیاز به بازبینی دارند که با مقارنه صورت پذیرفته این امر ممکن می شود.
نقد و بررسی دیدگاه «تأخر شناخت حضوری نفس از برخی شناختهای حصولی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه فیلسوفان صدرایی معاصر (علامه طباطبایی و استاد مطهری)، در مراحل پیدایش و حصول گونه های مختلف شناخت برای انسان، شناخت حضوری نفس بر هرگونه شناخت حصولی مطلقاً تقدم دارد و پیدایش هرگونه شناخت حصولی برای انسان بعد از آنست که نفس نسبت به خودش شناخت حضوری پیدا کرده باشد. برخی اندیشمندان در ایران معاصر نقطه مقابل این دیدگاه را مطرح و ادعا نموده اند که شناخت حضوری نفس، فرع حصول و بدست آوردن برخی شناختهای حصولی است؛ بعبارت دیگر، شناخت حضوری نفس متأخر از برخی شناختهای حصولی است. اما بررسی و تحلیل دقیق این دیدگاه نشان میدهد: اولاً، استدلال یا استدلالهای مطرح شده برای آن، خالی از مغالطه نیست و مدعای مذکور را اثبات نمیکند. ثانیاً، این دیدگاه با شرایط لازم و کافی برای تحقق شناخت حضوری، در تناقض است. به همین دلایل، چنین دیدگاهی نمیتواند مورد قبول باشد.
آثار و نتایج احتمالات متعدد تفسیری در آیات قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
وجود احتمالات تفسیری متعدد ذیل برخی از آیات، شبهه فقدان تعین معنایی متن قرآن را پدید آورده است؛ بدین بیان که از ابتدا معنایی در نفس صاحب سخن وجود نداشته ، ولی با گذشت زمان، معناهای متفاوتی از آن به دست آمده است. البته قرآن، به لحاظ انشاکننده حکیم آن (خداوند)، تعین معنایی دارد و اختلافات مفسران، به سبب کاستی دانش آنان است، ولی از واقعیت کثرت دیدگاه های تفسیری نمی توان چشم پوشید. در این پژوهش، به علل پیدایش این حجم از دیدگاه ها نمی پردازیم، بلکه با هدف بیان نتایج وجود این دیدگاه های متکثر و به روش توصیفی تحلیلی، در سه محور کلی آثار اعتقادی، تربیتی و تفسیری، به فواید وجود این احتمالات تفسیری در برخی از آیات قرآن پرداخته ایم. بر پایه سه محور یادشده، احتمالات تفسیری، هم در جنبه های اعتقادی مسلمانان اثرگذار است و هم نتایج تربیتی و اخلاقی دارد و نیز از جنبه منطق تفسیری، پیامدهایی قابل طرح در مباحث روش شناسی تفسیر دارد.
تحلیل روش تفسیری قاضی نورالله شوشتری در «کشف القناع عما وقع فی تفسیر البیضاوی من خلل و زلل؛ حاشیه القاضی نورالله التستری علی تفسیر البیضاوی»
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸)
41 - 61
حوزههای تخصصی:
قاضی نورالله شوشتری از جایگاه علمی و مقام معنوی ویژه ای برخوردار بوده و در بیش از بیست علم از علوم عقلی و نقلی از جمله تفسیر قرآن کریم تخصص داشته است. یکی از موضوعاتی که درباره تفسیر قرآن مطرح است، روش شناسی تفسیر و روش مفسر است که مورد توجه پژوهشگران قرآنی است. یکی از تفاسیر قابل توجه و مهم در قرن یازدهم هجری کتاب <em>کشف القناع عما وقع فی تفسیر البیضاوی من خلل و زلل</em> است که حاشیه قاضی نورالله شوشتری بر تفسیر بیضاوی (<em>أنوار التنزیل و أسرار التأویل</em> ) از سوره حمد تا مائده است. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی سعی شده است تا روش و گرایش تفسیری این مفسر بررسی شود، هرچند گرایش ایشان به کلام سبب شده است از روش تفسیر قرآن به عقل بیشتر بهره ببرد؛ اما نمونه هایی از روش تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به سنت نیز در تفسیر وی وجود دارد. درنتیجه می توان گفت روش تفسیری ایشان، روشی نسبتاً جامع در تفسیر قرآن کریم است.