ایمان یکی از مفاهیم مهم الهیات است که ساختار معنایی آن نقش ویژه ای در مباحث کلامی و فلسفه دین دارد. این مقاله با اشاره به ضرورت بحث و پیشینه علمی آن و با استفاده از روش «معناشناسی»، ساختار معنایی ایمان بر اساس گزاره های حاصل از آیات قرآن، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در معناشناسی از اصول کلی روش شناسی «ایزوتسو» استفاده شده است. جمع بندی آیات قرآن، ویژگی های معنایی ایمان را در موارد زیر خلاصه می کند: ایمان مبتنی بر معرفت است، ایمان امری اکتسابی و اختیاری است، ایمان دارای مؤلفه عاطفی است، ایمان مقتضی عمل است، ایمان فراتر از اسلام است، ایمان قابل زیادت و نقصان است، متعلقات ایمان عبارتنداز: غیب، خداوند، جهان آخرت، وحی، کتب الهی و آنچه در آنهاست، پیامبران، فرشتگان و آیات الهی. با توجه به ویژگی های هفتگانه فوق، ایمان به معنای «تصدیقی است که همراه با آرامش و امنیت خاطر باشد».
مدارک کافی که امروزه، اماکن و شهرهای تاریخی را معرفی نماید تقریباً اندک است. علم باستان شناسی به کمک همین متون اندک تاریخی،مکان ٢شهرها را یکی پس از دیگری آشکار ساخته است. قرآن کریم به عنوان معتبرترین متون مذهبی، می تواند باستان شناسان را جهت کشف این مکانها یاری دهد.
مطالعات باستان شناسی با روشن ساختن جزئیاتی چون هنر معماری و نحوه سکونت، نوع معیشت، آداب و رسول و دین، سیمایی از روزگار کهن را می نمایاند که میتواند تا حد زیادی عللی که مردم یک جامعه را به تباهی کشیده تجسم بخشد.علتهایی که با توجه به قصص قرآن، چگونگی آن در قالب یک داستان روایت شده است و اینکه چگونه یک شهرآباد به دلیل گناهکاری ساکنان آن به تباهی کشیده شده و سرانجام به عذاب الهی دچار گشته و به نابودی آنها منجر گردیده است. پژوهشهای قرآنی، انسان را به تفکر وامیدارد، که کشف و مطالعه این مکانها و کیفری که بر مردم آنها نازل گردیده نشانه ای از خشم خدا بر گناهکاران در یک مقیاس کوچک است.
یکی از نام جاهایی که قرآن نام میبرد شهر حجر است که مربوط به قوم ثمود است و نیز زمان پیامبری حضرت صالح،که ما در این مقاله بدان میپردازیم و سبب نابودی آن را از کلام خدا مورد مطالعه قرار داده و با توجه به مآخذ معتبری چون تفاسیر و کتابهای دیگر و نیز با توجه به تحقیقات باستان شناختی انجام شده، چگونگی کار و محل و سرانجام آن را بررسی می کنیم.
شکى نیست که ظهور شریعت اسلام دست کم برتغییر و تکمیل بسیارى از برنامه هاى شرایع پیشین دلالت دارد، ولى در پاسخ به اینکه با ظهور اسلام آیا احکام و آموزه هاى شرایع پیشین همچنان معتبر هستند یا منسوخ، به نظر مى رسد باید در این موضوع قایل به تفصیل شد و از منظر کتاب و سنّت به تحلیل موضوع و استنتاج نتیجه نهایى اهتمام ورزید. آنچه این نوشتار به آن خواهد پرداخت، پاسخ به این پرسش کلیدى است که آیا پذیرش نظریه نسخ شرایع، مستلزم عدم امکان بهرهورى مطلق از آموزه هاى آنها در اسلام مى باشد یا اینکه این نظریه بر فرض صحت، معناى دیگرى نیز دارد و مى توان از برخى آموزه هاى آنها همچنان در اسلام بهره جست؟ همچنین آیا گزاره هاى داستانى قرآن (قصص) که بخشى از آنها گزارشگر گفتمان حاکم بر شرایع پیشین مى باشند، شایستگى استدلال و استنباط در فرایند فقاهت را دارند یا خیر؟
اهمیت و کاربرد این مطلب آنجا جلوه گر مى شود که در صورت اثبات و پذیرش آن، پیش فرض ذهنى مفسّر و فقیه را در ترسیم گستره آیات حکمى قرآن به هنگامه استنباط احکام بسط داده و
توان نصى آن دو را در بیان ادلّه قرآنى احکام افزایش خواهد داد. براى روشن تر شدن ابعاد مسئله و تبیین مبانى لازم براى ورود به بحث در چند بخش ذیل مقدّمه، مطالبى بیان مى شود.
کارهای خارق العاده بسیاری به دست پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) یا برای تأیید آن حضرت رخ داده که برخی از آنها معجزه اصطلاحی و برای اثبات نبوّت حضرت بوده است; مانند: قرآن کریم، شقّ القمر، شهادت حیوانات به نبوّت ایشان، تسبیح سنگ ریزه در دست حضرت و خبر از مسموم بودن غذا با علم غیب. برخی دیگر از این امور نه برای اثبات نبوّت، بلکه به عنوان کرامات حضرت رخ داده است; مانند: معراج، تصرف در ادراک دیگران، انداختن رعب در دل دشمنان و آرامش در دل مؤمنان، یاری شدن با سپاه غیبی، فزونی بخشیدن به غذا، چاق و پر شیر کردن گوسفند، شفا دادن امراض، اخبار از غیب، آگاهی از ضمیر افراد و اسامی و اوصاف اشیا بدون دیدن آنها، خبر از گم شدگان و آگاهی به زبان و حالات حیوانات. قسم سوم کارهای خارق العاده پیش از بعثت ایشان و برای ایجاد زمینه برای بعثت بوده که «ارهاص» نام دارد; مانند: حرکت ابر بالای سر حضرت برای سایه افکندن بر ایشان. این مقال نیم نگاهی به معجزات و کرامات آن حضرت دارد.